امام حسین علیه السلام

مرتب سازی براساس

غزل امام حسین علیه‌السلام -(امیر قافلۀ دشت کربلاست حسین) * مشفق کاشانی

530

غزل امام حسین علیه‌السلام -(امیر قافلۀ دشت کربلاست حسین) امیر قافلۀ دشت کربلاست حسین
به راه بادیۀ عشق، آشناست حسین

ببین که در پی قربان شدن به تیغ ستم
چو نخل سر زده از باغ کربلاست حسین...

به قامتی شرف‌آموز آسمان بلند
ستاده در بر شمشیر کینه راست حسین...

چو آسمان، تنش آذین به گُل‌ستارۀ زخم
صبور مانده به نیزار نیزه‌هاست حسین

به راه دوست، گذشت از جهان و جان بنگر
به استقامت و ایثار، تا کجاست حسین

رها ز رنگ تعلق، به ملک استغنا
رضا به دادۀ حق داده و رضاست حسین

چو شیر شرزه، شکار افکن است و دشمن‌گیر
به کارزار، همانند مرتضاست حسین

خدای را، مشو از موج حادثات ملول
که در سفینۀ تقدیر، ناخداست حسین

به خون پاک شهیدان کربلا سوگند
که در حریم وفا رحمت خداست حسی

  • چهارشنبه
  • 22
  • اسفند
  • 1397
  • ساعت
  • 17:06
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 میلاد  قبایی

متن شعر و سبک شور و زمینه امام حسین (ع) -(حرمت دينو دنيام) * میلاد قبایی

1606
5

متن شعر و سبک شور و زمینه امام حسین (ع) -(حرمت دينو دنيام) ،حرمت دينو دنيام
ميگم با اشك چشمام
توي سال جديدم
كربلا از تو ميخوام

تو ميدي مجال
به شوق وصال
باشم تو حرم دم تحويل سال

فقط يه نگاه
يه عمره آقا
واسم حرمت شده خواب و خيال

ميگم همينو
ميدونم اينو
با نوكريتون ميرسم به كمال

دلتنگ توام
حالم عاليه
دعوت كن بيام
اگه جام خاليه

" يا مقلب القلوب قلبمو جلا بده
حق زينبت به من اذن كربلا بده "
—————————————
اي عشق بي نهايت
من هستم زير سايت
تو هر جمعي كه رفتم
از تو كردم حمايت

تو عالمتم
پر از غمتم
از وقتي كه يادمه آدمتم

تو كردي صدام
كه روضه بيام
چه خوبه كه من زير پرچمتم

تو هر روز ماه
ميگم كه آقا
اسير شباي محرمتم

تو عشق منو
اجداد مني
من ياد توام
تو به ياد

  • پنج شنبه
  • 23
  • اسفند
  • 1397
  • ساعت
  • 10:54
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا حسین(ع)_دلم هوای تو کرده هوای صحن وسرایت * اسماعیل تقوایی

3909
2

یا حسین(ع)_دلم هوای تو کرده هوای صحن وسرایت دلم هوای تو کرده هوای صحن وسرایت
هزار جان گرامی فدای کرببلایت

اگر زیارت کویت مرا نصیب نمایی
روا بود که کنم جان بر این نصیب فدایت

  • جمعه
  • 24
  • اسفند
  • 1397
  • ساعت
  • 02:03
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

سینه زنی زیبا ویژۀ شبِ جمعه و حلول ماه پر فیض رجب المرجب به نفسِ سید محمد جوادی -(پشتِ سر یه بیابون سرابه) *

393
0

سینه زنی زیبا ویژۀ شبِ جمعه و حلول ماه پر فیض رجب المرجب به نفسِ سید محمد جوادی -(پشتِ سر یه بیابون سرابه) پشتِ سر یه بیابون سرابه
پشتِ سر همه درد و عذابه
پشتِ سر همه پُلا خرابه

رو به ‌رو حسینِ
آرزو حسینِ
آبرو حسینِ ...

کمکم کن ، خیلی بدی کردم
کمکم کن ، بزار که برگردم

یا رفیق من لا رفیق له
یا طبیبَ من لا طبیب له
یا حبیبَ من لا حبیب له
__________
دستامه به نخِ پرچمِ تو
اشکامه بارونِ ماتمِ تو
عمريه تویِ سینه مِ غم تو

تو بدیمو دیدی
اما چشم پوشیدی
آبرو خریدی ...

کمکم کن دلم خونه
کمکم حالم پریشونه

یا رفیق من لا رفیق له
یا طبیبَ من لا طبیب له
یا حبیبَ من لا حبیب له

  • دوشنبه
  • 5
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 16:13
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

نذر نگاه سراسر رحمتِ حضرت سیدالشهدا علیه السلام -(سیّد و سالار و سرور؛ دوستت دارم حسین(ع)) * مرضیه عاطفی

535

نذر نگاه سراسر رحمتِ حضرت سیدالشهدا علیه السلام  -(سیّد و سالار و سرور؛ دوستت دارم حسین(ع)) سیّد و سالار و سرور؛ دوستت دارم حسین(ع)
حاصل آیاتِ کوثر؛ دوستت دارم حسین(ع)

ای نگاهت عید، ای تفسیرِ حوّل حالنا
أحسنُ الأحوالِ نوکر؛ دوستت دارم حسین(ع)

میزنم فریاد روزی زیر ایوان نجف
عشقِ زهرا(س) جانِ حیدر(ع)؛ دوستت دارم حسین(ع)

خالصانه، بی ریا، با جان و دل، بی حدّ و مرز
تا ابد یک جورِ دیگر دوستت دارم حسین(ع)

نیستم دلخوش به اعمالم امیدم لطف توست
سرپناهِ روز محشر؛ دوستت دارم حسین(ع)

حضرت آدم به خاک افتاد و حین توبه اش
گفت با احوالِ مضطر؛ دوستت دارم حسین(ع)

میرسد بر گوش ِ دل از جانب پروردگار
زینت دوش پیمبر(ص)؛ دوستت دارم حسین(ع)

زینب(س) از کنجِ گلویت بوسه ای برداشت و...
گفت در لحظات آخر دو

  • شنبه
  • 10
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 12:32
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمد قاسمی

مرثیه مثنوی امام حسین (ع) حرکت کاروان -(بیدار و خواب بود که افتاد اتفاق) * محمد قاسمی

512

مرثیه مثنوی امام حسین (ع) حرکت کاروان -(بیدار و خواب بود که افتاد اتفاق) بیدار و خواب بود که افتاد اتفاق
از جدِّ خود شنید که(اُخرُج اِلی العِراق)

پیغام دادش از طرف حَيّ ذُوالمِنَن
(قَدْ شاءَ أَنْ يَراكَ قَتيلا)حُسين من

أُخْرُج إلي العِراق،سفر پیش روی توست
یک‌دشت‌داغ‌و خوف و خطر پیش روی توست

أُخْرُج إلي العِراق،که چشم انتظار توست
قومی که فکر غارت دار و ندار توست

أُخْرُج إلي العِراق،که باید فدا شوی
بشتاب تا که ذبح عظیم خدا شوی

أُخْرُج إلي العِراق،که مهمانی ات کنند
در پیش چشم فاطمه قربانی ات کنند

هر چند خیل پرده نشینان عصمتند
با تو مُخدّرات به این بزم دعوتند

وقتی پس از فراق جوان،پیر می شوی
وقتی که بین دشت زمین گیر می شوی

وقتی کنار علقمه با قلب ریش ریش
تیر آنقَ

  • پنج شنبه
  • 15
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 18:12
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

مثنوي وداع از مدينه -(جدايي از مدينه باورم شد) * قاسم نعمتی

1125
1

مثنوي وداع از مدينه -(جدايي از مدينه باورم شد) جدايي از مدينه باورم شد
حرم غمخانة صاحب حرم شد
همه حجاج زهرا بار بستند
به اين رفتن دل عالم شكستند
به ناقه مادري‌ و شير خواري
شود آمادة اُشْتُر سواري
تمام مشك ها پُر آب باشد
كمي آرام ، اصغر خواب باشد
كناري باغبان سرگرم لاله
كند بابا كُشي نازِ سه ساله
كناري نجمه مست روي قاسم
زند شانه سر گيسوي قاسم
تماشا مي كند با قلب شيدا
قد و بالاي اكبر ، اُمِّ ليلا
ولي يك سو همه تصوير اين شب
شده وقت پريشاني زينب
سر او بر سر دوش حسين است
پناه او در آغوش حسين است
شده ذكر لبش با چشم گريان
عزيزم بي تو مي ميرم حسين جان
نمام آرزوهايم تو هستي
منم مجنون و ليلايم تو هستي
همه شب روي سجاده نشينم
الهي اي حسين داغت نبينم
ت

  • پنج شنبه
  • 15
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 18:30
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا اباعبدالله_تا نام تو برلبم بیاید * اسماعیل تقوایی

501
1

یا اباعبدالله_تا نام تو برلبم بیاید تا نام تو برلبم بیاید
دل بهرتوشعر غم سراید

برسینه زند دلم به زاری
اشک غم تو به دیده آید

عشق تو حسین در دل ماست
ما را بجز عشق تو نشاید

درماه محرمت خداوند
درهای بهشت می گشاید

اشکی که بسوگ تو بریزد
زنگار دل غمین زداید

نام توترنمی خداییست
هرگاه که بر زبان بیاید

شش گوشه تو حریم عشقست
از شیعه همیشه دل رباید

ای جان بفدای کربلایت
کآن خاک، بهشت را نماید

بین الحرمین آن چه زیباست
سر بر سر آسمان بساید

ای کاش که جان دهم برایت
جان دادن برتو جانفزاید

شعر:اسماعیل تقوایی

  • پنج شنبه
  • 15
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 19:09
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

ترکیب بند السلام علیک یااباعبدالله الحسین -( مستی از جام تو سرمنزل هوشیاری ماست) * قاسم نعمتی

446

ترکیب بند  السلام علیک یااباعبدالله الحسین -(  مستی از جام تو سرمنزل هوشیاری ماست) مستی از جام تو سرمنزل هوشیاری ماست

بیدل از عشق شدن شیوة دلداری ماست

مبتلای تبِ عشقیم و تجلی داریم

دردبیچارة این لذت بیماری ماست

بیدلی اول راه است خدارا عشق است

دل ز ما دلبری از یار ز همکاری ماست

هو کشان قد علم اندر صفِ رندان کردیم

چوبة دار فقط مسند سرداریِ ماست

هرکجا جلوة یاراست همانجا عرش است

نمک خانه اش اسباب گرفتاری ماست

دل ما میکده و صاحبِ میخانه حسین

می حسین باده حسین ساغروپیمانه حسین

هنرِ عشق به تصویر کشیده آهی

دلِ مارا به حریم تو نموده راهی

نوکر خانة تو عارفِ بالله شود

علی اکبربشود «جُونِ» سیاهی گاهی

نوکرت پیر که شد دلبری اش بیشتراست

ماجرایی شده این قصة خاطرخواهی

زلف ِ

  • دوشنبه
  • 19
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 18:50
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا رسول زاده

ترکیب بند امام حسین علیه السلام -(وقتِ شور و تَلاطُمِ عشق است) * رضا رسول زاده

686

ترکیب بند امام حسین علیه السلام -(وقتِ شور و تَلاطُمِ عشق است) وقتِ شور و تَلاطُمِ عشق است
دل غَریقِ تَبَسُّمِ عشق است
می رسد بر مَشام، بوی جُنون
دشت ها پُر زِ گندمِ عشق است
تَبِ مستی فتاده دَر سرِ ما
لبِ ما در پیِ خُمِ عشق است
می شود حلقه ی کَساء تکمیل
نوبتِ فصلِ پَنجُمِ عشق است

آمده چِشمه ی همه خَیرات
بر حسینِ بنِ مُصطفی صلوات

نورِ حَق از جمالِ او پیداست
در دو عالم جلالِ او پیداست
قَدمی گر به فوقِ عرش زَنی
رَدِّ پای کمالِ او پیداست
خُلق و خوی پیمبرِ اسلام
مو به مو در خصالِ او پیداست
هر کسی گریه می کند بَر او
روبرویش مثالِ او پیداست

گفت: هستم قَتیل بَر عَبَرات
بر حُسینِ بنِ مُصطفی صلوات

به خدا گرچه بی سَر است حسین
از تمامِ جهان سَر است حسین
کیست در و

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 14:12
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا رسول زاده

ترکیب بند امام حسین علیه السلام مقامات عشق -(دلِ من با حسین می باشد) * رضا رسول زاده

343

ترکیب بند امام حسین علیه السلام مقامات عشق -(دلِ من با حسین می باشد) دلِ من با حسین می باشد
ذکرِ من یا حسین می باشد
کار با من ندارد هیچ کسی
صاحبم تا حسین می باشد
پیِ کارم به عرصه ی محشر
صبحِ فردا حسین می باشد
ما مقاماتِ عشق فتح کنیم
تا که با ما حسین می باشد
اوّلین حرفِ کودکان بعد از
آب، بابا، حسین می باشد

عبدِ دربارِ تو شدیم حسین
ما گرفتارِ تو شدیم حسین

چه صفا دارد این گرفتاری
روزها دارد این گرفتاری
ریشه در اشک های لیلایِ
کربلا دارد این گرفتاری
گر مُقرّب شوی تو پُشتِ سرش
هِی بلا دارد این گرفتاری
خواه ناخواه عاقبت راهی
تا مِنا دارد این گرفتاری
ابروی یار کارِ خود بکند
شُهدا دارد این گرفتاری

گره خورده دلم به زلفِ حسین
مانده ام زیرِ دینِ لطفِ حسین

با تو بودن ضر

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 14:13
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن طالبی پور

سرود امام حسین علیه السلام -(یک دانه از این خوشه ام) * محسن طالبی پور

371

سرود امام حسین علیه السلام -(یک دانه از این خوشه ام) یک دانه از این خوشه ام
مهر حسینه توشه ام
من عاشق( شش گوشه ام2)
بی قرارم عاشقم می دونه ارباب که به عشق یه زیارت اومدم من
می خونم تا جون دارم نام حسین و تا ببینم روبروی گنبدم من
من یه عاشقم
باپای دلم
کربلا می رم
ای حسین جان

مدیونتم مدیونتم
ممنونتم ممنونتم
مجنونتم (مجنونتم2)
وقتی پرچمدار تو باشه ابالفضل تا قیامت پرچمت در احتزازه
عاقبت به خیری حق نوکراته
نوکر تو روز محشر سرفرازه
آقا مادرت
اسمم و نوشت
واسه ی بهشت
ای حسین جان

سرباز راه حیدریم
بر رو دست سر می بریم
پشت سپاه(با رهبریم2)
ما می زاریم آمریکا رو زیر پامون این شعار ما و شیرای سپاهه
پر شده تو هیاتامون از سپاهی هیاتامون پادگانهای سپاهه
می خ

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 14:44
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مدح حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام -(عشاق جهان عاشق و دلدار حسین است) * رضا ماه پری زنجانی

719

مدح حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام -(عشاق جهان عاشق و دلدار حسین است) عشاق جهان عاشق و دلدار حسین است
عالم همه مدیون و بدهکار حسین است

امروز اگر نام حسین ورد زبانهاست
چون زینب کبری مدد کار حسین است

نازم به شهیدی که بود شهره به عالم
جانها همه قربان علمدار حسین است

جاروب کش درگه او مریم و سارا
جبریل امین خادم دربار حسین است

یکسر همه عشاق جهان تا ابدوالدهر
در سایه گسترده دیوار حسین است

هیهات من الذله که گویند جماعت
این در گهربار ز گفتار حسین است

زیبایی یوسف به جهان گر شده شهره
او هم به تماشا سر بازار حسین است

این مردم آزاده دنیاست که هر سال
با پای پیاده همه زوار حسین است

امنیت زوار در این وادی غربت
بر عهده عباس وفادار حسین است

گفتم که تورا (ماه پری)ذکر زبا

  • پنج شنبه
  • 22
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 11:28
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مدح حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام -(مرا عشق تو چون آهنربائیست) *حاج محمّد تقی رافع تبریزی

384

مدح حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام -(مرا عشق تو چون آهنربائیست) مرا عشق تو چون آهنربائیست
که از من طاقت دل می رباید

تو آن فرزانه فرزندی که دیگر
مثالت مادر گیتی نزاید

تو تک بیت بیانات خدائی
که یزدانت به قرآن می سراید

زپیر عقل کردم یک سؤالی
خدا کی قفل جنّت را گشاید

بگفتا خرّم آن روزی که زهرا
به سکّوی رفیع محشر آید

دهد برگ عبور شیعیان را
حسینش یک به یک امضاء نماید

الهی کی شود آن روز محشر
حسین و فاطمه باهم بیاید

ببینم صورت ماه حسین را
حسینی ها از این عقده در آید

خدایا اذن ده از راه رحمت
نگاهی بر منِ عاصی نماید

شفیع روز رستاخیز زهرا
شفاعت بر من « رافع » نماید

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 12:32
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

در مدح حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام عالم ذر -(کیست این پنهان مرا در جان و تن) *مرحوم نورالله عمان سامانی اصفهانی

646

در مدح حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام عالم ذر -(کیست این پنهان مرا در جان و تن) یست این پنهان مرا در جان و تن
کز زبان من همی گوید سخن

این که گوید از لب من راز، کیست؟
بنگرید این صاحب آواز کیست؟

متصل‌تر با همه دوری به من
از نگه با چشم و از لب با سخن

گوید او چون شاهدی صاحب جمال
حسن خود بیند به سرحد کمال

از برای خودنمائی صبح و شام
سر بر آرد گه ز برزن گه ز بام

با خدنگ غمزه صید دل کند
دید هر جا طایری، بسمل کند

لاجرم آن شاهد بالا و پست
با کمال دلربائی در الست

غمزه‌اش را قابل تیری نبود
لایق پیکانش، نخجیری نبود

ماسوا آئینه‌ی آن رو شدند
مظهر آن طلعت دلجو شدند

پس جمال خویش در آئینه دید
روی زیبا دید و عشق آمد پدید

مدتی آن عشق بی‌نام و نشان
بد معلق در فضای لامکان

دل‌نشین خو

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 12:33
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

اذان عشق -(وقتی نمازها همه حول نگاه توست) * حیدر منصوری

497

اذان عشق -(وقتی نمازها همه حول نگاه توست) وقتی نمازها همه حول نگاه توست
شاید که کعبه هم نگران سپاه توست

بی‌شک «سعید» نیز به چشمت اقامه کرد
رو می‌کنم به قبلۀ سرخی که راه توست

هر صبح با اذان علی‌اکبرِ تو عشق،
تکرار می‌شود که بگوید پگاه توست

هر روز و شب به خاک شما سجده می‌برم
خاکی که ذره ذرۀ آن بارگاه توست

«خورشید سر برهنه برون شد ز کوهسار»
تا بنگرد به غیرت سقا که ماه توست

این شعله‌ها که در نفس باد می‌دود
گرد و غبار حادثه یا اشک و آه توست

طوفان فرو نشست ولی کربلا هنوز
چشم‌انتظار بیرق سبز نگاه توست

  • دوشنبه
  • 2
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 18:27
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

ای کاش... -(ای کاش مردم از تو حاجت می‌گرفتند) * محمد جبرئیلی

509

ای کاش... -(ای کاش مردم از تو حاجت می‌گرفتند) ای کاش مردم از تو حاجت می‌گرفتند
از حالت چشمت بشارت می‌گرفتند

باید به جای بردن انگشتر از دست
از فیض انگشتت اشارت می‌گرفتند

وقتی که قرآن تو را از نی شنیدند
درسی فراتر از تلاوت می‌گرفتند...

باید زِ کام خشک سقای تو در آب
درس وفاداری و غیرت می‌گرفتند

افسوس از آن مردمانی که سرت را
از دست یکدیگر غنیمت می‌گرفتند

  • دوشنبه
  • 2
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 18:30
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

سفیر صبح -(ای سفیر صبح! نور از لامکان آورده‌ای) * محمود شاهرخی

388

سفیر صبح -(ای سفیر صبح! نور از لامکان آورده‌ای) ای سفیر صبح! نور از لامکان آورده‌ای
بر حصار شب دمی آتشفشان آورده‌ای

تا که از مشرق دمیدی، سرخ‌رو چون آفتاب
روشنایی از کران تا بی‌کران آورده‌ای

تا چو نیلوفر زدی در برکۀ خون، دست و پا
پای از رفعت به اوج کهکشان آورده‌ای

آب دادی تا گُلِ توحید را از جوی خون
در کویرستان بهاری بی‌خزان آورده‌ای

نام تو شد شهره در آفاق چون آیات نور
تا به روی نیزه قرآن بر زبان آورده‌ای

از منا برتافتی رو، آمدی در کربلا
فدیه با خود کاروان در کاروان آورده‌ای

برد ابراهیم اگر از بهر قربان یک ذبیح
تو به مذبح، کودک و پیر و جوان آورده‌ای

در زمان قحط‌سال عشق و ایثار و خلوص
تو حدیث عاشقی را در میان آورده‌ای

خون پاکت شعله زد

  • دوشنبه
  • 2
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 18:53
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

حج ناتمام -(آورده است بوی تو را کاروان به شام) * عزیز مهدی

353

حج ناتمام -(آورده است بوی تو را کاروان به شام) آورده است بوی تو را کاروان به شام
پیچیده عطر واعطشای تو در مشام

هفتاد و یک ستاره که بر نیزه رفته‌اند،
صف بسته‌اند پشت سر تو به احترام...

تو مرگ را به سُخره گرفتی و دیگران
دلخوش به دینِ بی‌خطرند و مقام و نام

طولی نمی‌کشد که جهان بشنود که نیست
حجّی قبول‌تر ز همین حجّ ناتمام

آن‌قدر دور نیست که دستی به انتقام
تیغ تو را دوباره برون آرَد از نیام

  • چهارشنبه
  • 4
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 14:23
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

یا الله.. -(عذری نمانده است برایم کمک کنید) * سید پوریا هاشمی

408

یا الله.. -(عذری نمانده است برایم کمک کنید) عذری نمانده است برایم کمک کنید
سرتابه پا گناه و خطایم کمک کنید

بالم شکسته آنقدر افتاده ام به چاه
اما هنوز سربه هوایم کمک کنید

این نان شبهه خوردنم آخر چه ها نکرد!
بوی علی نداشت غذایم کمک کنید

از بس تمام عمر صدایش نکرده ام
پیشش غریبه است صدایم کمک کنید

ارزان فروختم دل خود را به دیگران
از دست رفته است بهایم کمک کنید

هرقدر درزدم برویم وا نشد دری
حالا که رانده از همه جایم کمک کنید

اینروزها نماز جماعت که میروم
یاد نماز صحن رضایم کمک کنید

عمرم به سر رسید و نشد نوبت حرم
در آرزوی کرببلایم کمک کنید

فابک علی الحسین شب جمعه آمده
پایین پای شاه گدایم کمک کنید

با گریه پا شد و به جوانان خیمه گفت
پر ا

  • جمعه
  • 6
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 17:23
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

دو ماه عاشقی -(خورشید به قدر غم تو سوزان نیست) * سید علیرضا شفیعی

475

دو ماه عاشقی -(خورشید به قدر غم تو سوزان نیست) خورشید به قدر غم تو سوزان نیست
این قصّۀ جانگداز را پایان نیست
پای تو دو ماه، عاشقی کرده دلم
دل کندن از این کتیبه‌ها آسان نیست

  • جمعه
  • 6
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 18:14
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

فرصت نیست -(شنیده بود که این‌بار باز دعوت نیست) * مریم کرباسی

2702
3

فرصت نیست -(شنیده بود که این‌بار باز دعوت نیست) شنیده بود که این‌بار باز دعوت نیست
کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست

بیا به داد دل تنگ ما برس ای عشق!
اگر که حوصله داری، اگر که زحمت نیست

غمی‌ست در دل جامانده‌های کرب‌وبلا
که هرچه هست یقین دارم از حسادت نیست

میان ما که نرفتیم و رفته‌ها، شاید
تفاوتی‌ست در آغاز و در نهایت نیست

همیشه آن‌که نرفته‌ست بی‌قرارتر است
همیشه آن‌که نرفته‌ست، کم‌سعادت نیست

و آن کسی که در این راه اهل دل باشد
مدام اهل گله کردن و شکایت نیست

خودش نرفت و دلش را پیاده راهی کرد
نباید این همه دل دل کند که فرصت نیست

  • جمعه
  • 6
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 18:38
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

در این راه -(افتاده در این راه، سپرهای زیادی) * سعید بیابانکی

544

در این راه -(افتاده در این راه، سپرهای زیادی) افتاده در این راه، سپرهای زیادی
یعنی ره عشق است و خطرهای زیادی

بیهوده به پرواز میندیش کبوتر!
بیرون قفس ریخته پرهای زیادی

این کوه که هر گوشه آن پارۀ لعلی‌ست
خورده‌ست بدان خون جگرهای زیادی

درد است که پرپر شده باشند در این باغ
بر شانۀ تو شانه‌به‌سرهای زیادی

از یک سفر دور و دراز آمده انگار
این قاصدک آورده خبرهای زیادی

راهی است پر از شور، که می‌بینم از این دور
نی‌های فراوانی و سرهای زیادی

هم دربه‌دری دارد و هم خانه‌خرابی
عشق است و مزینّ به هنرهای زیادی

بیچاره دل من که در این برزخ تردید
خورده‌ست به اما و اگرهای زیادی

جز عشق بگو کیست که افروخته باشند
در آتش او خیمه و درهای زیادی

  • جمعه
  • 6
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 18:40
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

زندگی بیاورید -(چشمه چشمه تشنگی، زائران! بیاورید) * قربان ولیئی

377

زندگی بیاورید -(چشمه چشمه تشنگی، زائران! بیاورید) چشمه چشمه تشنگی، زائران! بیاورید
نام آب آب را بر زبان بیاورید

مهر و سبحه خاکی است، ای مجاوران غم!
تشنگی از آن حرم ارمغان بیاورید

تشنگی بیاورید، زندگی بیاورید
زائران کعبه‌اید، جانِ جان بیاورید

زیر گنبد کبود، قصه‌ای چنین نبود
کربلا زمین نبود، آسمان بیاورید

سبز سبز سبز سبز، سرخ سرخ سرخ سرخ
سرو را نهفته در ارغوان بیاورید

طبعتان اگر شکفت، آشکار و در نهفت
شاعران از او سخن در میان بیاورید

اذن پرکشیدن است، حا و سین و یا و نون
چار رکن عشق را در اذان بیاورید

  • جمعه
  • 6
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 18:43
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

بوی شهادت -(تا آفتاب از حرکات تو می‌وزد) * سید اکبر میر جعفری

362

بوی شهادت -(تا آفتاب از حرکات تو می‌وزد) تا آفتاب از حرکات تو می‌وزد
از سمت سیب، عطر صفات تو می‌وزد

دل می‌دهیم، پنجره را باز می‌کنیم
باران گرفته، یا کلمات تو می‌وزد؟

دل می‌شویم، محض تپیدن به پای تو
بر خاک کوچه‌ای که حیات تو می‌وزد

اینک چقدر بوی شهادت، چقدر صبح
اینک چقدر از نفحات تو می‌وزد!

امشب بهار می‌دمد از خون روشنت
فردا بهشت از برکات تو می‌وزد

من ایستاده‌ام به تماشای زیستن
جایی که موج‌موج فرات تو می‌وزد

با هر اذان به یاد همان ظهر چاک‌چاک
گیسوی خون‌چکان صلات تو می‌وزد

کشتی‌نشستگان تو را بیم موج نیست
جایی که بادبان نجات تو می‌وزد

  • جمعه
  • 6
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 18:43
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

دیدار تو -(عشق، هر روز به تکرار تو برمی‌خیزد) * سعید بیابانکی

558

دیدار تو -(عشق، هر روز به تکرار تو برمی‌خیزد) عشق، هر روز به تکرار تو برمی‌خیزد
اشک، هر صبح به دیدار تو برمی‌خیزد

ای مسافر! به گلاب نگهم خواهم شست
گرد و خاکی که ز رخسار تو برمی‌خیزد

مگر ای دشت عطش نوش! گناهی داری
کآسمان نیز به انکار تو برمی‌خیزد؟

تو به‌پا خیز و بخواه از دل من برخیزد
حتم دارم که به اصرار تو برمی‌خیزد

شعر می‌خوانم و یک دشت غم و آهن و آه
از گلوی تر نیزار تو برمی‌خیزد

مگر آن دست چه بخشیده به آغوش فرات
که از آن بوی علمدار تو برمی‌خیزد؟

پاس می‌دارمت ای باغ! که هر روز، بهار
به تماشای سپیدار تو برمی‌خیزد

ای که یک قافله خورشید به خون آغشته
بامداد از لب دیوار تو برمی‌خیزد

کیستم من که به تکرار غمت بنشینم؟
عشق، هر روز به تکرا

  • جمعه
  • 6
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 18:49
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شهیدپرور -(اگرچه باغِ پر از لالۀ تو پرپر شد) * مصطفی محدثی خراسانی

391

شهیدپرور -(اگرچه باغِ پر از لالۀ تو پرپر شد) اگرچه باغِ پر از لالۀ تو پرپر شد
زمین برای همیشه، شهیدپرور شد

زمین برای همیشه به قصد یاری تو
تمام، پاسخ آن پرسشِ معطر شد

زمین به یُمن نفس‌های عاشقانۀ تو
محل رویش دل‌های دردباور شد

چه کیمیا به زمین ریخت، حلق پارۀ تو؟
که خاک با نفس آسمان، برابر شد

تو ذوالفقار شدی با دو تیغ در دو نبرد
جهاد اصغر تو، هم‌رکاب اکبر شد

به اوج، خواهری‌اش را رسانْد زینب و باز
پس از شهادت عباس‌ها، برادر شد

دوباره حضرت آدم به خویشتن بالید
اگر چه گوشۀ چشم پیمبران، تر شد

  • جمعه
  • 6
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 18:53
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

هوای کربلا -(تمام طول راه را دویدم و گریستم) * ساجده جبار پور

346

هوای کربلا -(تمام طول راه را دویدم و گریستم) تمام طول راه را دویدم و گریستم
نپرس توی کوچه‌ها چه دیدم و گریستم

برای مشک پاره‌ای برای گوشواره‌ای
و کاسه کاسه آب که خریدم و گریستم

به آسمان نگاه کردم و دوباره سوختم
تمام طول جاده خار چیدم و گریستم

میان کوچه‌های کوفه ساعتی قدم زدم
صدای شیون تو را شنیدم و گریستم

تو با کدام درد بی‌حساب می‌گریستی
که من هزار بار لب گزیدم و گریستم

هزار بار دیده‌ام غروب قتلگاه را
هزار بار نوحه آفریدم و گریستم

اگر چه می‌روم دلم پر از هوای کربلاست
اگر از این دیار پا کشیدم و... گریستم

  • دوشنبه
  • 9
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 20:07
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

نذر کربلا -(دلم کجاست تا دوباره نذر کربلا کنم) * سیدمهدی احمدی

322

نذر کربلا -(دلم کجاست تا دوباره نذر کربلا کنم) دلم کجاست تا دوباره نذر کربلا کنم
و این گلوی تشنه را شهید نیزه‌ها کنم

برآن شدم که بغض سرخ این گلوی خسته را
شبی دوباره وقف آن صدای آشنا کنم

برآن شدم که دست‌های ناشکیب خویش را
فدای آن دو دست پاک از بدن جدا کنم

شما اسیر دست‌های پر فریب شب شدید
و من برآن شدم به آفتاب اقتدا کنم...

مرا به عاشقی، مرا به مرگ سرخ خوانده‌اند
دلم کجاست تا دوباره نذر کربلا کنم

  • دوشنبه
  • 9
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 20:09
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

رنگ اَبدیّت -(آن‌که در خطّۀ خون، جان به ره جانان داد) * احد ده بزرگی

415

رنگ اَبدیّت -(آن‌که در خطّۀ خون، جان به ره جانان داد) آن‌که در خطّۀ خون، جان به ره جانان داد
لبِ لعلش به جهانِ بشریّت جان داد

درس ایثار و کمال و شرف و فضل و ادب
ساقی بزم محبت به جوانمردان داد

ثانی ختم رسل با گل خورشید رخش
به شب تیرۀ بیداد و ستم پایان داد

قاسم از شوق، رضا شد به قضا در ره دوست
لاله‌سان داغ به دل، جان به سر پیمان داد

شیر پیر ادب و بیشۀ‌ توحید، حبیب
عارفانه سر و جان را به ره ایمان داد

همچو بلبل به سر شاخۀ گل، کودکِ عشق
بر سر دوش پدر با لب خندان جان داد

خطبۀ‌ شب‌شکن عابد و زینب در شام
به گلستان خزان‌دیدۀ حق سامان داد

خون هفتاد و دو گل خوشۀ خورشید «اَحَد»
رنگ و بوی اَبدیّت به گل قرآن داد

  • دوشنبه
  • 9
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 20:14
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد