تا لوح فلق، نقش به نام تو گرفت
خورشید، فروغ از پیام تو گرفت
ای خون تو جاری به رگ سرخ حیات!
اسلام، قوام از قیام تو گرفت
- سه شنبه
- 18
- تیر
- 1398
- ساعت
- 16:44
- نوشته شده توسط
- علیرضا گودرزی
تا لوح فلق، نقش به نام تو گرفت
خورشید، فروغ از پیام تو گرفت
ای خون تو جاری به رگ سرخ حیات!
اسلام، قوام از قیام تو گرفت
ای دل به مهر داده به حق! دل، سرای تو
وی جان به عدل کرده فدا! جان، فدای تو
ای کشتهٔ فضیلت، جان کشتهٔ غمت
وی مردهٔ مروت، میرم به پای تو
محبوب ما، گزیدهٔ حق، صفوهٔ نبی
مفتون تو، فدایی تو، مبتلای تو
از بس که در غم دل مظلوم سوختی
یک دل ندیدهام که نسوزد برای تو
چرخ کهن که کهنه شود هر نوی از او
هر ساله نو کند ره و رسم عزای تو
هر بینوا نوای عدالت ز تو شنید
برخاست تا نوای تو از نینوای تو
برهان هستی ابدی، شوق تو به مرگ
میزان ادّعای نبی، مدّعای تو
روی تو از بشارت جنت به روشنیست
آیینهای تمامنمای از خدای تو
نگریختی ز مرگ چو بیگانه، تا گریخت
مرگ از صلابت دل مرگآشنای تو
آزاده را به مهر تو در
اين ماه، ماهِ ماتم سبط پيمبر است؟
يا ماه سربلندى فرزند حيدر است؟...
او كشته گشت و ملت اسلام زنده شد
وين كشته از هزار جهان زنده، برتر است
شيرينشهادتى كه به اسلام داد جان
فرخندهرفتنى كه چنين هستىآور است
او كشته نيست زندۀ اعصار و قرنهاست
كش نام نيک تا به ابد زيب دفتر است
خواری و سرشکستگی آرد، قبولِ ظلم
او تا جهان به جاست عزیز است و سرور است...
مظلوم نيست خانه برانداز ظالم است
لبتشنه نيست ساقى تسنيم و كوثر است
مظلوم نى كه رايت پيروزمند او
پيوسته بر بساط زمين سايهگستر است
آنکس که بیسپاه زند بر سپاه خصم
دریای لشکر است نه محتاج لشکر است
آن کو، به پای خویشتن آید به قتلگاه
مرگ ستمگر اس
دل نیست اینکه دارم گنجینهٔ غم توست
بیگانه باد با غیر این دل که محرم توست
ورد زبانم امسال ذکر مصیبتت بود
امسال عالم من در فکر عالم توست
تصویر کربلایت جاریست در سرشکم
تا زندهام نگاهم کانون ماتم توست
خون تو تا قیامت میجوشد از دل خاک
سرسبز خاک این دشت از خون خرّم توست
سرشار کرد خونت امسال تشنگی را
این کربلای تفته سیراب از دَمِ توست
یا رب! سر حسین است بر روی نیزه آیا؟
یا سِرّ آفرینش یا اسم اعظم توست؟
بگذار تا بگردم دور تو کعبهٔ من!
ذیالحجهٔ من امسال ماه محرم توست
عالم از شور تو غرق هیجان است هنوز
نهضتت مایهٔ الهام جهان است هنوز
بهر ویرانی و نابودی بنیان ستم
خون جوشان تو چون سیل، دمان است هنوز
در فداکاری مردانهات، ای رهبر عشق
چشم ایام به حیرت نگران است هنوز
کربلای تو پیامآور خون است و خروش
مکتبت راهنمای دگران است هنوز
تا قیامت ز قیام تو قیامت برپاست
از قیام تو پیام تو عیان است هنوز
همه ماه است محرم، همه جا کربوبلاست
در جهان موج جهاد تو روان است هنوز
جاودان بینمت استاده به پیکار، دلیر
«لا أری الموت» تو را ورد زبان است هنوز
باغ خشکیدهٔ دین را تو ز خون دادی آب
نه عجب گر که شکوفا و جوان است هنوز
تربت پاک تو ای اسوهٔ آزادی و عشق
سرمهٔ دیدهٔ صاحب
در آتشی از آب و عطش سوخت تنت را
در دشت رها کرد تن بیکفنت را
پرپر شده بر خاک، رها کرد و پراکند
در خاطرهها عطر خوش پیرهنت را
در سوگ تو خون از دل هر سنگ برآورد
وقتی که به خون کرد شناور بدنت را
میخواست که باران عطش بر تو ببارد
میخواست خدا بر سر نی گل شدنت را
میخواست ببویند همه عالم و آدم
قرآن شکوفندهٔ باغ دهنت را
تا قلب اسیران شب، آرام بگیرد
افروخت سر نیزه چراغ سخنت را
ای هدهد هادی که به سیمرغ رساندی
در قاف بلا آن همه مرغ چمنت را
بگذار که در دفتر دلها بنویسند
با داغ، غزل مرثیهٔ سوختنت را
هیچ کس تا ابد نمیفهمد
شب آن زن چگونه سر شده بود
خبری بود در تنور انگار
خبر این بار، داغتر شده بود
با دل خون وضوی گریه گرفت
بین سجاده نوحهگر شده بود
آسمان را به سمت خویش کشید
وسعت خانه بیشتر شده بود
شانه برداشت تا که مویش را...
شانه از دست چشم، تر شده بود
عطر برداشت تا که رویش را...
عطر میسوخت، خونجگر شده بود
آب برداشت تا گلویش را...
آب، دریای شعلهور شده بود
کاش آن شب سحر نمیآمد
سحر آمد ولی اگر شده بود...
پشت سر ایستاد و قامت بست
لحظههای نماز سر شده بود
بند اول:::
دوباره مجنونم *خراب و مفتونم
زمستی داغونم *به عشق تو ای دلبر
ببین باز مستونه*خمار پیمونه
دل من میخونه * ز تو غریب مادر
غریب مادر تویی دلدارم
غریب مادر تویی سالارم
حسین اربابم تو رو دوست دارم
بند دوم:::
تو هستی لیلایم* شده این آوایم
حسین آقایم* غلام دربارتم
به عالم پادشاهی*بهترین تکیه گاهی
نما تو یه نگاهی*گرچه که سربارتم
شدم سربارت میدونم پستم
خدایی هستی تموم هستم
به سویت آقا درازه دستم
بند سوم:::
ذکرتو گفت و گویم*عشقت توآبرویم
همینه آرزویم * دیدن آن حریم تو
یم جود و سخایی*عزیز مرتضایی
میشوم کربلایی*بادستای کریم تو
کریمی آقا به زلفت گیرم
عشق تو قلاده و زنجیرم
نباشی آقا بی تو میم
خورشید ز نور رخ رخشان حسین است
ماه از لمع چهرۀ تابان حسین است
.
در بارگه قدس به قندیل تقرّب
انوار ولا شمع فروزان حسین است
.
جبریل امین بهر پرستاری شخصش
چون مفتخر از جانب یزدان حسین است
.
باران کرم در صدف قلزم رحمت
از ابر وفا لؤ لؤِ مرجان حسین است
.
خیل ملک اندر حرم عرش جلالش
با صدق و صفا خادم و دربان حسین است
.
بر چشم جهان کُحل جواهر بود آری
خاکی که در آن خون شهیدان حسین است
.
حاتم که بعالم بسخاوت شده مشهور
بنگر بسخا ریزه خور خوان حسین است
.
بر جسم جهان روح و روان می دمد آری
بادی که گذارش ز گلستان حسین است
.
عالم همه مستند ز صهبای وفایش
شرمنده گل از نکهت ریحان حسین است
.
با حسرت دیدارِ به طور
#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله
نورِ حسین ابنِ علی تا که درخشید
گشته از او عالمیان مشعلِ خورشید
هر که به دل مهرِ گلِ فاطمه را داشت
حق دو جهان را به دلش یکسره بخشید!
#هستی_محرابی
عشق بدون روضه ات رنگ سراب می شود
نفس برای نوکرت بی تو عذاب می شود
عطر بهشت می وزد از تن و جان سینه زن
قطره ی اشک گریه کن رود گلاب می شود
اهل نماز می شود هر که تو را شناخته
گرچه نماز دشمنت کفر حساب می شود
هر که دل هوایی اش روضه نشین عشق شد
نقشه ی نفس سرکشش نقش بر آب می شود
در تب و تاب زندگی وقت طلوع رنج ها
با هیجان نام تو درد جواب می شود
با تو همیشه حال من خوب تر از گذشته است
بی تو امید در دلم خانه خراب می شود
آمده ای که خاک را وصل کنی به آسمان
جز تو کدام حادثه عشق خطاب می شود
با اسمت عالمو دیوونه کردی
چقد دل میبره آوازه ی تو
واسه ت فرقی نداره خوب یا بد
فدای لطف بی اندازه ی تو
همین که اشک می ریزم به یادت
عزیز چارده معصوم میشم
بدون تو به هم می ریزم اما
صدات که می زنم آروم میشم
می دونم که فراموشم نکردی
می گیرم کربلامو آخر از تو
منو مادر به دست تو سپرده
خودمونیم آقا کی بهتر از تو ؟!
به این امّید جون دادی گمونم
که قلب مرده ی ما جون بگیره
بمیرم اونقده سختی کشیدی
که این دنیا به ما آسون بگیره
یه جوری دوستت دارم که میخام
اگه نباشی تو، دنیا نباشه
بعیده واسه ی بی سرپناها
تو کشتی نجاتت جا نباشه
هنوزم تشنه ی یاری میدونم
هنوزم بازه راه خونه ت آقا
هنوزم خواهرت میخونه با اشک
(( گلی گم کرده ام می جویم اورا ))
ای ذات حق ولی دم و خونبهای تو
وی توتیای چشم ملک خاکپای تو
.
ثار اللهی و زاده ثار خداستی
تا انتقام خون تو گیرد. خدای تو
.
خوناب دل زدیده فرو ریزد اهل دل
آه از غم شهادت و از ماجرای تو
.
بر خاک کربلاست ز خون تو افتخار
زيبد بکعبه فخر کند – کربلای تو
.
گر زاده خلیل نشد در منا فدا
قربانی است شبه نبی در منای تو
.
آنانکه هست بر سرشان تاج خسروی
دارند آرزوی مقام گدای تو
.
شاهان روزگار که فرمانرواستند
فرمان برند بر در دولت سرای تو
.
عالم بزیر پنجۀ بیداد شام بود
گر – می نبود غائله نینوای تو
.
کردی قیام تا بنشانی ز پای – ظلم
قربان آن قيام قيامت نمای تو
.
قائم شد از قیام تو آزادی بشر
آزاده آنکه داده سراندر
رسید #عید که عقد ملال بگشاید،
در فرح به کلید هلال بگشاید
.
رسید وقت، که دوران ز وقت خوشحالی،
دری به روی دل اهل حال بگشاید
.
به تشنگان بیابان شوق، خضر امل،
ره تلاقی عذب زلال بگشاید
.
گرسنگان ره کعبه ی توکل را،
زمانه خوان عموم نوال بگشاید
.
فلک به کام رساند نیازمندان را ،
نقاب هجر ز روی وصال بگشاید
.
ملالت متردد کشد به دامن پای،
غم مقیم در انتقال بگشاید
.
خوش آن که دور چنین می کشد ولی نه میی ،
که عقل را ره ضعف و زوال بگشاید
.
میی که قطره ی پاکش به هر کجا که چکد ،
دری ز مرحمت ذوالجلال بگشاید
.
خوش آن که روز چنین بی مترجمی نبود ،
ولی زبان نه به هر قیل و قال بگشاید
.
خطیب منبر معراج معرفت گردد ،
زب
ای زمین و آسمان مدهوش بانگ نای تو
صبح محشر پرده ای از ظهر عاشورای تو
.
چون تو کس بانقدجان سودای پرسودی نکرد
گرم شد بازار عشق از آتش سودای تو
.
چون صلا زد ساقی دشت بلا بر عاشقان
عالمی سرمست شد از ساغر صهبای تو
.
راد مردان جهان باید بیاموزند خود
درس ایثار و وفا از محضر سقای تو
.
در غروب دشت می پایید از قعودی خاک
کودکان بی پدر را چشم خون پالای تو
.
ای صدای ماندگار از نای عطشان بازگو
ای جهانی تشنه ی آهنگ روح افزای تو
.
این صدای جاودان هرگز نخواهد شدخموش
می رسد هردم بگوش ازکربلا آوای تو
.
ما چگونه زیستن را از شما آموختیم
نیست غیر از مرگ مارا زندگی منهای تو
.
روز محشر می رود آسوده برخلدبرین
هرکه ذیل
تمام سال با شور محرم زندگی کردم
فقط یاد توام، با عشق توأم زندگی کردم
قبول توبه ام مرهون احسان قدیم توست
به لطف روضه هایت مثل آدم زندگی کردم
به شوق تربت تو رشتهء تسبيح شد عمرم
به یمن ذكر تو، با آه، همدم زندگی کردم
به هر ورطه که افتادم نیفتاد از لبم نامت
هماره در پناه اسم اعظم زندگی کردم
محرم ها به عشق اربعین شوق سفر دارم
صفرها نیز با شور محرم زندگی کردم
به قرآن بر ندای "فاستقم" مامور بودی تو
به حکم عهد با این آیه محکم زندگی کردم
حیات بی عزای تو، عذابی سخت جانفرساست
به يمن روضه ات دور از جهنم زندگی کردم
غمت در دل سرور آرد عجب جمع نقیضینی
چه غم دارم؟ اگر لبریز این غم زندگی کردم
به
بند اول
داره میرسه محرمت
سینه زن شدم براتو
یه نگاهی کن به زیر پاتو
بخر آبروی این گداتو
داره میرسه محرمت
بی تو خیلی بیقرارم
هوس زیارت تو دارم
عوضش برات سرم میارم
بارون چشمام
خالی دستام
از دستای تو
شیش گوشه میخوام
جانم حسین جان ای جانم حسین جان(۳)
بند دوم
داره میرسه محرمت
قدرتو میخوام بدونم
پای عشق کربلا بمونم
منو دوست داری بگو بدونم
داره میرسه محرمت
بیشتر از چشام میخوامت
محترم شدم به احترامت
افتخارمه شدم غلامت
نعم الامیری
آقای عالم
باز قسمتم کن
ماه محرم
جانم حسین جان ای جانم حسین جان(۳)
بند سوم
داره میرسه محرمت
توبه میکنم که حر شم
باغلامی تو مثل در شم
و از عشق تو همیشه پر شم
داره می
بی تابم بی تاب مرقد تو
مجنونم مجنون گنبد تو2
من عاشق توام ای عشق بی مثال عالم
حالم خرابه و پشت ضریحت خوبه حالم
ای شاه کربلایی
گشته دلم هوایی
داد از جدائی
ثارالله
بیمارم بیمار روضه ی تو
حیرونم از کار روضه ی تو2
آقا شفای من از چای روضه ی تو بوده
بخشیدن من از اشکای روضه ی تو بوده
در بند روضه هاتم
من توی تکیه هاتم
تو کربلاتم
ثارالله
می دونی در به در تو هستم
بد یا خوب من نوکر تو هستم2
آقا منم بخر گرچه که بی لیاقتم من
دلتنگ وصلم و دیونه ی شهادتم من
کن عاقبت به خیرم
من عابسم زهیرم
سلطان قلبم
ثارالله
هیچ کس و غیر از تو ندارم
از تو دارم هر چی که دارم
جونمو پای تو می زارم
یه عمریه که تو قرار دل بی قرارمی
توی زندگی توی ناخوشیا تو کنارمی
همیشه می گم آقا شکر خدا تو نگارمی
حسین یا حسین
از تو که دور شم تو گناهم
می دونم آقا که تباهم
روز قیامت بی پناهم
به دادم برس نفسم می گیره بی هوای تو
دعا کن برام که بمونم همیشه به پای تو
گدای توام پدرو مادرم به فدای تو
حسین یا حسین
هر چی باشم مال تو هستم
عمریه دنبال تو هستم
دنبال اطفال تو هستم
بمیرم برات بمیرم برا غصه ی کربلات
بمیرم برات بمیرم برا روضه ی قتلگات
بمیرم برات بمیرم برا تشنگی لبات
حسین یا حسین
بی یاورم ببین و بر این در بیاورم
حاشا که رو به درگه دیگر بیاورم
از شوق اینکه در حرم تو کبوترم
چیزی نمانده است که پَر در بیاورم
حتی بهای ذره ای از تربت تو نیست
قدر تمام عالم اگر زر بیاورم
جان قابل غلام سیاه تو هم نبود
آن را مگر سیاهی لشکر بیاورم
در هر کجا که خاک شوم، کاش روز حشر
از خاک کربلای تو سر در بیاورم
منبع : پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری
همیشه روشنه ارباب
چراغ روضه های تو
سینه زنها میدن حتی
جونشون و برای تو
به هوای حرم
میزنم به سینه و سرم
به هوای حرم
اومدم بگو کجا برم
به هوای حرم
من و اشک دیده ترم
یا حسین ۴ حسین
حر یم با صفای تو
دیگه رویای شبهامه
میون هروله اسمت
همیشه روی لبهامه
ای عزیز خدا
نوکریته اعتبار من
خادم تو ام و
اینه تنها افتخار من
یا حسین یا حسین
به فدای تو تبار من
یا حسین ۴ حسین
میزنن بر سر و سینه
گاهی وقتا میرن از حال
بعضی از نوکرات وقتی
می شنون روضه گودال
شه تشنه لبم
بمیرم برای غربتت
بمیرم آقا جون
شنیدم شکسته حرمتت
هنوزم می رسه
بوی خون ز خاک تربتت
یا حسین ۴ حسین
دوباره پرچم و علم
دوباره بیرق عزا
دوباره سینه میزنم
برای شاه سر جدا
اومده ماه غم ماه خون خدا
پر زده مرغ دل باز سوی کربلا
یا حسین یا حسین
دوباره پیرهن سیاه
دوباره اشک و زمزمه
دوباره میرسه به گوش
صدای آه فاطمه
مادری میکنه ناله در قتلگاه
که جگر گوشه ام کشته شد بیگناه
یا حسین یا حسین
بنیّ پیش دیده ام
بنیّ شد سرت جدا
بمیره مادرت که شد
سرتو روی نیزه ها
میکنه خاک غم بر سرش خواهرت
در کنار تن خونی و بی سرت
یا حسین یا حسین
مجید رجبی
ذیحجه ۹۸
باز دوباره قلب زارم
هوایی شده برا تو
حاجتش فقط همینه
که ببینه کربلاتو
میزنه پر دل من به هوای تربتت
اشکه دیدههای من می ریزه ز غربتت
یا حسین و یا حسین
وقف روضه تو گشته
تموم زندگی ما
به امید یک نگاه
مادرت حضرت زهرا س
هستی ام نثار تو جونیم فدای تو
ندارم توشه بجز گریه برای تو
یا حسین و یا حسین
با خیال دیدن تو
نوکر تو بیقراره
نوکرت بجز تو ارباب
دیگه هیچکسی نداره
تو شب اول قبر چشم به راه تو منم
کفنم پیرهن سیاست آخه من سینه زنم
یا حسین و یا حسین
شور امام حسین ع
با اشک دیده
با دل محزون
با پیرهن سیاه اومدم عزای ارباب
با نوحه و دم
با دل پر غم
بازم دارم نوحه میگم برای ارباب
ارباب جوونیمون فدای تو
ارباب فدای کربلای تو
وقتی از اول
روز تولد
به کاممون مادرمون گذاشته تربت
جایی نمی ره
کبوتر دل
جلد همیشگی میشه توبام هیئت
ارباب زمزمه لب من
ارباب نوای هر شب من
دارو ندارم
هرچی که دارم
تموم زندگیم همه از کرم توست
قبله قلبم
آرزوی من
یه اربعین سینه زدن تو حرم توست
ارباب این دل و مبتلا کن
ارباب زائر کربلا کن
مجید رجبی۹۸
شور
باز دوباره اومده
فصل ناله و عزا
مرغ دل پریده باز
رو به سوی کربلا
میرسه باز نوای چاوش
اومده باز ماه محرم
توی عرش خدا عزا گرفته
واسه اشرف اولاد آدم
یا حسین یا حسین
این روزا تموم شهر
بوی کربلا میده
اشک روضه های او
باز دل و جلا میده
میون روضه های ارباب
دلامون همیشه بی قراره
شال مشکی اعضای ارباب
واسه ما مدال افتخاره
یاحسین یا حسین
باز صدای مادری
می رسه ز قتلگاه
یابنی یا حسین
ای شهید بی گناه
پسرم کی با لبای تشنه
سرتو از بدن جدا کرد
جلوی دیده خواهر تو
سر تو به روی نیزه ها کرد
یا حسین یا حسین
سرتو رو نیزه تنت روی خاک – بمیرم ای حسین جسم تو صد چاک
بریده شمر دون از قفا سرت – نه انگشتی ماند و نه انگشترت
یا حسین یا حسین مولا حسین جان
********
سر تو رو نیزه توی اعتکاف – زینب دور سرت در حال طواف
نبودی ببنی سر اصغرت – روی نیزه بُود در پشت سرت
یا حسین یا حسین مولا حسین جان
********
به روی گودی مقتل رسیدم – دل خود از همه عالم بریدم
روی نیزه سرت طاقتم ربود – صحرای کربلا گشته پر از دود
یا حسین یا حسین مولا حسین جان
********
عشق تو بود عشق بدون تردید
در مرحله ی جود و فتوت مردید
هرکس که گدایتان شده اربابم
بالطف شما یک شب آقا گردید
تا عشق بر سکوی دلها ایستاده
پای بساط روضه دنیا ایستاده
اذن دخول گریه را دیگر بخوانید
در پشت سد پلک دریا ایستاده
اینجا حسینیه نه محراب خدا است
هر گوشه اش باری تعالی ایستاده
باید میان محشر هیات نشیند
هر دل که به امید فردا ایستاده
وقتش رسیده تا میانداران بگیرند
دست جوانی را که تنها ایستاده
با یا حسینی میهمان کن روضه خوان را
از عمق دل هرکس که هرجا ایستاده
حالا دل تو ناگهان تا کربلا رفت
آنجا که یک لب تشنه سقا ایستاده
پایین چشمش گود رفته نا ندارد
بالای گودی گرچه زهرا ایستاده
این سوره را در عصر عاشورا بخوانید
چون"های" یاسین روی نی ها ایستاده
دلم حسینیه ی اَعظمِ عَزای حسین است
هر آنچه اشک بِبارم، فقط بَرای حسین است
.
همین "حسین حسین" ی، که بُرده تابِ دو عالم
صدای من نَه، صدای تو نَه، صِدای حسین است
.
"حسین" اسمِ شَفابَخشِ قُلبِ ماست، یقیناً
جهان به ناله ی زِینب پُر از نوای؛ "حسین" است
.
وَ "قالَ صادِقُ: اَلقَلبُ مُؤمِنُ حَرَمُ الله"
خوشم که حاجیِ این کعبه ام که جای حسین است
.
اسیرِ ماتمِ او بودن است کارِ دلِ من
شَفیعِ روزِ قیامت شدن به پای حسین است
.
اگر نمازِ مَنِ روسیاه نور گرفته
به یُمنِ تُربتِ اَعلای کربلای حسین است
.
از آن زمان که سَرَم نَذرِ بَچّه های حَسَن شد
تمامِ زندگی ام نَذرِ بَچّه های حسین است
.
میانِ عَرصه ی مَحشر، به
بند اول:
وقتی که من مریض میشم، عیادتم میاد حسین
پیش حسن عزیز میشم، وقتی میگم زیاد حسین
نمی دونی اسم حسین، چه اشک و سوزی میاره
سالی یه بار زیارتش، وسعت روزی میاره
(ارباب حسین جانم حسین)
بند دوم:
زندگیمو با تو توی ، مسیر عزت میبرم
هم میمیرم از غمت هم، یه دنیا لذت میبرم
خیلی بهم لطف میکنی، خیلی باهات حال میکنم
میگم حسین فاطمه و ، علی رو خوشحال میکنم
(ارباب حسین جانم حسین)
بند سوم:
به هرکی جز تو رو زدم، دوا نشد دردی ازم
تو ولی به یه نیم نگات، دفع بلا کردی ازم
عشق و محبت توئه، دلیل حال خوب من
خیلی دوست دارم حسین، تو هم اینو بگو به من
(ارباب حسین جانم حسین)