امام حسین علیه السلام

مرتب سازی براساس

عشقِ اول-آخرم افراط کرد * مرضیه عاطفی

710

عشقِ اول-آخرم افراط کرد عشقِ اول-آخرم افراط کرد
سایهٔ روی سرم افراط کرد

تا نیفتد از لبم ذکر حسین(ع)
تا که باشد باورم افراط کرد

وقت عصیان خوب شد در بستنِ
چشمم و بال و پرم افراط کرد

داد توفیق زیارت! بلکه در
بردنِ تا به حرم افراط کرد

روضه خوان میخوانْد و او در دادنِ
رزق چشمان ترم افراط کرد

حضرت نِعم الطبیب است و عجیب
در شفای مادرم افراط کرد

در عنایت های نابش بیشتر
دید وقتی مضطرم افراط کرد

در گدایی کاهلی کردم ولی
تا بخواهی در کرم افراط کرد!

  • پنج شنبه
  • 1
  • اردیبهشت
  • 1401
  • ساعت
  • 19:19
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شیرین ترین بهانه ی اشک فقیر ها (مناجات امام حسین ع ) * رامین برومند

301

شیرین ترین بهانه ی اشک فقیر ها (مناجات امام حسین ع ) مناجات امام حسین

از ذره کمتریم ، تو ای فوق نور بخر
ما جنس بنجلیم ولی تو به زور بخر
.
شیرین ترین بهانه ی اشک فقیر ها
مردانگی کن و دوسه تا اشک شور بخر
.
اینها که از برای سلیمان ملاک نیست
بدنیست یک ضرر کنی اینبار ، مور بخر
.
در کار خیر حاجت این استخاره نیست
یک بنده هم سوای همه با قصور بخر
.
من توبه میکنم ، بخدا دیر میشود
پرونده ام ببین نشده تا قطور بخر
.
با صد امید بر سر راهت نشسته ایم
یک بار هم بیا کن از اینجا عبور بخر
.
بی معرفت منم تو کرامت کن از کرم
گرچه بد است «زائر»تان را به زور بخر

رامین برومند (زائر)

  • پنج شنبه
  • 6
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 17:59
  • نوشته شده توسط
  • رامین برومند(زائر)
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

در زمینه حرم امام حسین (ع) -(ایکه هستی سرتا به پا رحمت) * رضا یعقوبیان

400

در زمینه حرم امام حسین (ع) -(ایکه هستی سرتا به پا رحمت) ایکه هستی سرتا به پا رحمت
سومین گل ز گلشن عصمت
در حریمت حسین شدم دعوت
در حرم داده ای به من عزت

شکرلله که گشته مهمانت
پدر و مادرم به قربانت

تو گل باغ حیدری مولا
نور چشم پیمبری مولا
اسوه ی صبر کوثری مولا
در سخاوت چو مادری مولا

تو گلی من خار گلستانت
پدر و مادرم به قربانت

جنت شیعه کربلای تو
قلب شیعه همیشه جای تو
در دل ما بود ولای تو
شد خریدار تو خدای تو

شده گسترده خوان احسانت
پدر و مادرم به قربانت

کربلایت بود بهشت من
مهر و حب تو در سرشت من
شد عجین با تو سرنوشت من
کن نگاهی به روی زشت من

دست من تا ابد به دامانت
پدر و مادرم به قربانت

گرچه در گلشنت حسین خارم
گریه بر کربلا شده کارم
در دو عالم فقط تو را دارم
نظری کن بر این دل زارم

من که هستم همیشه مهمانت
پدر و مادرم به قربانت

یا حسین شاه کربلایی تو
کعبه و زمزم و صفایی تو
پای تا سر همه سخایی تو
درد ما را حسین دوایی تو

این من و جود و عفو و غفرانت
پدر و مادرم به قربانت

تویی ملجأ، تویی پناه من
نظری کن به اشک و آه من
بر تو باشد حسین نگاه من
شد مرامت چراغ راه من

در دل ماست نور ایمانت
پدر و مادرم به قربانت

من سراپا شورم و احساسم
غرق عطر و بوی گل یاسم
ریزد اشک به سان الماسم
ریزه خوار سفره ی عباسم

من که هستم همیشه گریانت
پدر و مادرم به قربانت

عاقلان زمانه مجنونت
شیعه تا روز حشر مدیونت
جود و ایثار و عشق مرهونت
زنده شد دین احمد از خونت

فخر عالم همه شهیدانت
پدر و مادرم به قربانت

به تو و پاره پاره پیکرت مولا
تن صد چاک اکبرت مولا
حنجر پاک اصغرت مولا
ناله و اشک خواهرت مولا

بنگر گریه ی محبانت
پدر و مادرم به قربانت

شده پرپر گلان بستانت
غرق خون پاره های قرآنت
شده آواره روح و ریحانت
تا دم مرگ شیعه نالانت

تو چو جانی و زینبت جانت
پدر و مادرم به قربانت

چه گذشت در وداع آخر تو
بر تو و غم رسیده خواهر تو
بنشست یا حسین برابر تو
زینب تو به جای مادر تو

بوسه زد بر گلوی عطشانت
پدر و مادرم به قربانت

غرق خون پیکرت حسین من
خاک شد بسترت حسین من
روی نیزه سرت حسین من
در فغان خواهرت حسین من

در ره دین فدا شده جانت
پدر و مادرم به قربانت

غنچه‌های تو چیده شد مولا
سینه ی تو دریده شد مولا
سرت از تن بریده شد مولا
قد زینب خمیده شد مولا

خواهر داغدیده حیرانت
پدر و مادرم به قربانت

نام پاک تو اعتبار من
نوکری تو افتخار من
کن نگاهی به شام تار من
گریه بر تو همیشه کار من

من (رضایم) همیشه نالانت
پدر و مادرم به قربانت

  • چهارشنبه
  • 28
  • دی
  • 1401
  • ساعت
  • 12:36
  • نوشته شده توسط
  • فاطمه سرسخت
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا حسین(ع) _ای حسین ای همه ی باور من * اسماعیل تقوایی

544

یا حسین(ع) _ای حسین ای همه ی باور من ای حسین(ع)

ای حسین ای همه ی باور من
به فدایت پدر و مادرمن

کاش بودم که در آن دشت بلا
قطع میشد به ره تو سر من

کودکی بودم وعاشق گشتم
برده ای دل زمن ای دلبر من

ساقی میکده ی داور، تو
شده پر از می تو ساغرمن

کاش آیی به برم مولایم
وقت مردن به دم آخر من

دلخوشم اینکه به محشر گویم
نوکرم، هست حسین سرور من

شعر:اسماعیل تقوایی

  • پنج شنبه
  • 21
  • اردیبهشت
  • 1402
  • ساعت
  • 21:52
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

امام حسین(ع) -(آنکه جانان طلبد بهر چه خواهد جان را؟) * فواد کرمانی

735
4

امام حسین(ع) -(آنکه جانان طلبد بهر چه خواهد جان را؟) آنکه جانان طلبد بهر چه خواهد جان را؟
ترک جان گوی اگر می‌طلبی جانان را

قرب جانان هوس هردل وجانی‌ست ولی
دل کسی داد به جانان که نخواهد جان را

کیست آن بنده زیبنده به جز نفس حسین
که به لطفی اثر از قهر برَدسبحان را؟

بحر موّاج کرم اوست که با تشنه لبی
نخورد آب و دهد آب، لب عطشان را

خالق عزوجل کرد ز ایجاد حسین
ختم بر امّت خاتم، کرم و احسان را

دید پیش از گِل ما، بار گنه بر دل ما
کآفرید از پی این درد، خدا، درمان را

مظهر اسم "عفُوّ" ست چو این منبع جود
مغفرت جوی و بدین اسم بجو غفران را

رحمت واسعه نامش برِ خاصان خداست
که رحیمیّت از این اسم بود رحمان را

یادِ ابروش به چشم دل من شمشیری‌است
که بدین تیغ، موحد بکشد شیطان را

  • شنبه
  • 17
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 15:17
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

امام حسین(ع) -(عشاق جهان عاشق و دلدار حسین است) * رضا ماه پری زنجانی

135

امام حسین(ع) -(عشاق جهان عاشق و دلدار حسین است) ______________
عشاق جهان عاشق و دلدار حسین است
عالم همه مدیون و بدهکار حسین است
.
امروز اگر نام حسین ورد زبانهاست
چون زینب کبری مدد کار حسین است
.
نازم به شهیدی که بود شهره به عالم
جانها همه قربان علمدار حسین است
.
جاروب کش درگه او مریم و سارا
جبریل امین خادم دربار حسین است
.
یکسر همه عشاق جهان تا ابدوالدهر
در سایه گسترده دیوار حسین است
.
هیهات من الذله که گویند جماعت
این در گهربار ز گفتار حسین است
.
زیبایی یوسف به جهان گر شده شهره
او هم به تماشا سر بازار حسین است
.
این مردم آزاده دنیاست که هر سال
با پای پیاده همه زوار حسین است
.
امنیت زوار در این وادی غربت
بر عهده عباس وفادار حسین است
.
گفتم که تورا (ماه پری)ذکر زبان چیست
گفتا که سرود لبم اذکار حسین است
_________________

  • شنبه
  • 17
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 15:41
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

امام حسین(ع) -(من جیره خور خوان حسینم به کسی کار ندارم) * رضا ماه پری زنجانی

177

امام حسین(ع) -(من جیره خور خوان حسینم به کسی کار ندارم) من جیره خور خوان حسینم به کسی کار ندارم
چشمم به عنایات حسین و جزء او یار ندارم

باعشق حسین زنده ام و در همهء عمر
عمریست جزء او همدم و دلدار ندارم

بگذار به من طعنه زنند و همه خندند
نوش است مرا شکوه به گفتار ندارم

گر یار پسند به کسی نیست نیازم
من چشم طمع بر در اغیار ندارم

جان شسته ام از مال و منال کم دنیا
جز جان به رهش عرضه به بازار ندارم

اربابم حسین است و دلم در گرو او
این گفته ام و قصد به تکرار ندارم

گلزار بهشت باشد هر آنجا که حسین است
بی نام حسین میل به گلزار ندارم

پیراهن احرام من این جامهء مشکیست
این جامه بپوشم ز کسی عار ندارم

در کوی وفا گرد حرم بحر طوافم
میگردم اگر چه دل بیدار ندارم

از خانه به هیئت همه شب سعی و صفایم
تقصیر به جز اشک گهربار ندارم

گر اهل ادب خرده به اشعار تو گیرند
گو(ماه پری)بهتر از این کار ندارم

  • شنبه
  • 17
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 15:43
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 عبادی طارمی

امام حسین(ع) -(حسین در کربلا مکتب بنا کرد) * عبادی طارمی

241

امام حسین(ع) -(حسین در کربلا مکتب بنا کرد) حسین در کربلا مکتب بناکرد
حریم کفر و ایمان را جدا کرد

عیان کرد ظلم عدوان علی را
جفا بر عهدشان را برملا کرد

دلیل اش را کسی ازاو نپرسید
چرا او حج خود نیمه رهاکرد

غدیر دیگری در کربلا شد
علی خواهان سابق راصداکرد

هدف ازخلقت وخلق خداگفت
برای ان هدف جان رافدا کرد

هرآنکس که گرفت دامان اورا
به راه جنت او را آشنا کرد

  • شنبه
  • 17
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 17:48
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 عبادی طارمی

امام حسین(ع) -(دل بریدیم از همه ی عالم) * عبادی طارمی

188

امام حسین(ع) -(دل بریدیم از همه ی عالم) دل بریدیم از همه ی عالم
دلخوشیم آقا زیراین پرچم

ای شاه کربلا محبوب قلب ما
بر عاشقان خود لطفی کن ای آقا

باعشق وایمان پیرو خط شماهستیم
ما عاشقان نهضت کربوبلا هستیم

تازنده هستیم آقا اسم تورا میخوانیم
در انتظار مهدی تاپای جان می مانیم

بی عشقت آقا لحظه ها همه رنج وغمه
تو قلبمون نقش و نگار دوتا حرمه

▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁

در عراق و شام زده اییم سنگر
همه مون هستیم مطیع رهبر

با کفر و با عناد ما کرده ایم جهاد
درزیرسایه تون آباده این بلاد

ما با دل و جان حامی این انقلاب هستیم
با چایی هییت اقا مسرور و سرمستیم

ماحامی مظلومیم درسایه ی معصومیم
در بین اهل عالم به عاشقی محکومیم

دنیامون اقا پرازظلم و جور و ستمه
ملجا ما در ظلمت این عالم علمه

▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁

حرم زینب پادگان ماست

هرجاکه باشیم دلمون اونجاست

نیرنگای یهود دیگر نداره سود

ترسی نداریم از عصیانگروعنود

در انتظار مهدی گم گشته می مانیم

هرصبح جمعه ازبرایش ندبه میخوانیم

عشق شهادت داریم درراهمان هشیاریم
ماحامیان محو تکفیرواستکباریم

شعار مونو توی دنیا می دونن همه

درجبهه ی حق همیشه شیعه پیش قدمه

  • شنبه
  • 17
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 18:27
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

امام حسین(ع) -(غرق طوفانم نجاتم می دهی) * رسول چهارمحالی

191

امام حسین(ع) -(غرق طوفانم نجاتم می دهی) غرق طوفانم نجاتم می دهی
قطره ای آب حیاتم می دهی

تشنه ی عشق توام مولای من
جرعه ای آب فراتم می دهی

هیچ باکی نیست از روز حساب
خودحسابِ واجباتم می دهی

مادرت داده مرا اذن حضور
اشک درصوم وصلاتم می دهی

در شب اول تو می آیی حسین
وعده ی وقت مماتم می دهی

به چه شیرین است طعم روی یار
در ره عشقت ثباتم می دهی

ای پناه بی پناهان یا مجیر
من گدایم تو زکاتم می دهی

نوکری بر درگهت فخر من و
اجر نوکر رابه ذاتم می دهی

آرزوی روضه خوان و سینه زن
یک شب جمعه براتم می دهی

در حرم با مادر و ام البنین
روضه در فُلکِ نِجاتَم می دهی

  • پنج شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 12:54
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

امام حسین(ع) -(از آ ن روزی که گشتم مُحْرِمِ دوست) * رسول چهارمحالی

177

امام حسین(ع) -(از آ ن روزی که گشتم مُحْرِمِ دوست) از آ ن روزی که گشتم مُحْرِمِ دوست
دل من آهوی سر گشته ی اوست
زبان اَلْکَنْ میان واژه مستم
حسینا دوستت دارم تو را دوست
الا صیاد من صیدی به دامم
دراین صحرا دل من همچو آهوست
شبی در خواب دیدم روی عرشم
میان آن حرم در دست جاروست
میان عشق بازی های در صحن
نظر بر پیچش ابرو از آن موست
میان خادمان بودم شب عید
ضمانت کردنش آرام آهوست
حرم نه کعبه ی دلهای پر سوز
دخیل دل به سوی طُره ی موست
من از روز اَزل دل بر تو دادم
دلم سرگشته ی این بام واین کوست
غلامی رو سیاهم عبد صالح
غلام تو گنهکار است و پُر روست
به جز درب کراماتت ندارم
حسین آرامش دشت هیاهوست
پیمبر چشم اسلام است بی شک
حسین آیینه دار چشم و ابروست
حسین از من ، من از آنِ حسینم
نشان از گوهر ارزنده ی اوست

  • پنج شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 13:01
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شب جمعه حرم -(شب جمعه حرم حضرت سلطان بودم) * رسول چهارمحالی

146

شب جمعه حرم -(شب جمعه حرم حضرت سلطان بودم) شب جمعه حرم حضرت سلطان بودم
قطره ای اشک میان نم باران بودم

چه هوایی به دلم بود درآن حال حرم
غرق الطاف رضا شاه خراسان بودم

برلب پیر و جوان نغمه ی ذکر صلوات
میهمان حرمت دیده ی گریان بودم

شب جمعه دل من بود وکرامات رضا
میهمان هشتمین لاله و ریحان بودم

ناگهان درحرمت ذکر لبم گفت حسین
کربلا خواستم و زائر در آن بودم

مهر سبز توشود اذن حضورم به حرم
بودن کرب و بلا را ز تو مهمان بودم

  • پنج شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 21:23
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

فلسفه نهضت امام حسین(ع) -(بُزرگ فَلسفهء نِهضَتِ حُسین اِِین است) *مرحوم علی اکبر خوشدل تهرانی

206

فلسفه نهضت امام حسین(ع) -(بُزرگ فَلسفهء نِهضَتِ حُسین اِِین است) بُزرگ فَلسفهء نِهضَتِ حُسین اِِین است
که مَرگ سُرخ بِه از زندگیّ نَنگین است

حُسین مَظهَر آزادِگی و آزادی است
خوشا کَسی که چِنینَش مَرام و آئین است

نَه ظُلم کُن به کَسی نِی به زیرِ ظُلم بُرو
که اِین مَرامِ حُسین است و مَنطقِ دین است

هَمین نه گِریه بَر آن شاهِ تِشنِه لَب کافی است
اَگر چِه گِریه بَر آلام قَلبِ تَسکین است

بِبین که مَقصدِ عالی نَهضتِ او چیست
که دَرکِ آن سَبَبِ عِز و جاه و تَسکین است

فَرازِ نِی سَرِ وِی گر رَود نَباشَد باک
که سَر فَرازی طاها و آلِ یاسین است

اَگر چِه داغِ جَوان تَلخ کام کردَش گُفت
که مَرگ دَر رهِ حِفظِ شَرف چِه شیرین است

زِ خاکِ مَردمِ آزاده بُوی خون آیَد
نِشان سَروَری و راهِ رَهبَری اِین است

زِ خونِ سُرخِ شََهیدانِ کَربَلا #خوشدل
دَهانِ غُنچه و دامانِ لاله رَنگین است

  • شنبه
  • 14
  • مرداد
  • 1402
  • ساعت
  • 22:47
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
حاج نادر بابایی

منزلت حضرت امام حسین(ع) -(سُر گَشتِه اَم زِ مَقتلِ خوش مَنظرِ حسین) *حاج نادر بابایی

309

منزلت حضرت امام حسین(ع) -(سُر گَشتِه اَم زِ مَقتلِ خوش مَنظرِ حسین) سُر گَشتِه اَم زِ مَقتلِ خوش مَنظرِ حسین
مِحرابِ عِشق بُودِه و یا مَحشَرِ حسین

مَسطُورِه اِی زِ صَنعت خود، حَیّ لایَزال
بَر عَرش و فَرش کردِه عَیان داوَرِ حسین

از حَق گِرفتِه خَطِ اَمان را هر آنکسی
با مَعرِفَت فِتادِه بِدان بَر دَرِ حسین

والاتَر از مَقامِ سَلاطینِ عالَم است
شَکی مَکن که رُتبهء هَر نُوکرِ حسین

آن سُورِه اَی که قَلبِ کتابِ اَحُد شده
یاسین بُوَد هَمان بَدَن بی سَرِ حسین

هر جا که دایِر است در آنجا عَزای او
آیَد برای گِریه یَقین مادَرِ حسین

#نادر زِ کََجمداری دُوران مَشو مَلول
بَس باشد اَر کُند نَظری اَصغرِ حسین

  • شنبه
  • 14
  • مرداد
  • 1402
  • ساعت
  • 23:46
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

در منقبت امام حسین(ع) -(این آسمان صِدق و دَرو اَختر صَفاست؟) * اوحدی مراغه‌ای

206

در منقبت امام حسین(ع) -(این آسمان صِدق و دَرو اَختر صَفاست؟) این آسمان صِدق و دَرو اَختر صَفاست؟
یا روضهء مُقدسِ فَرزندِ مُصطفاست؟

این داغِ سینهء اَسدالله و فاطمه است؟
یا باغِ میوهء دِلِ زَهرا و مُرتضاست؟

اِی دیده، خوابگاهِ حسینِ علیست این؟
یا مَنزلِ مَعالی و مَعمُورهء عَلاست؟

ای تَن، تویی و این صَدفِ دُرّ لُوکشف
اِی دِل تویی، و این گُهرِ کانِ هَل اَتی'ست؟

اِی جِسم، خاک شُو، که بیابان مُحنتَست
وی چشم آب ریز، که صَحرای کربَلاست

سَرها بَرین بَساط، مَگر کعبهء دلست؟
رُخها بر آستانه، مگر قبلهء دعاست؟

ای بر کنار و دوش نبی بوده مَنزلت
قندیلِ قبهء فَلکی خاکِ این هَواست

تو شَمعِ خاندانِ رَسولی به راستی
پیشِ تو همچو شَمع بسُوزد دَرون راست

بر حالَتِ تو رقّتِ قَندیل و سُوزِ شَمع
جای شِگفت نیست، نشانی ازین عَزاست

قَندیل ازین دَلیل که زَردست رُوشن ست
کو را حَرارت از جگرِ ماتَمِ شماست

هر سال تازه می شود این دَردِ سینه‌سُوز
سُوزی که کم نگردَد و دردی که بی‌دَواست

کارِ فُتوّت از دل و دستِ تو راست شد
اَندر جَهان بگوی که این مَنزلَت کِراست؟

در آب و آتَشیم چو قندیل بر سَرت
آبی که فِیضَش از مددِ آتَشِ عناست

قَندیل اگر هَوای تو جُوید بَدیع نیست
زیرا که گُوهرِ تو زِ دریای ؛لافتا؛ ست

زرّینه شَمع بَر سَرِ قَبرت چو مُوم شد
زان آتَشی که از جگر مؤمِنان بخاست

اِی تَشنهء فَرات، یکی دیده باز کُن
کز آبِ دیده بر سَرِ قَبرِ تو دِجلِه‌هاست

آتَش، عَجب، که در دلِ گَردون نیُوفتاد
در ساعتی که آن جگرِ تَشنه آب خواست

شَمشیر تا زِ بَدگُهری در تو دست بُرد
نامَش همیشه هندو و سَرتیز و بی‌وَفاست

از بَهرِ کُشتَنِ تو به کُشتَن یَزید را
لایق نبُود، کُشتَنِ او لَعنتِ خداست

آن پیرهن که گشت به دَستِ حَسُود چاک
اَندر بَرِ مَعاویِه دیریست تا قَباست

فَرزند بر عَداوتِ آبا پَراکَند
تُخمِ خصُومَتی که چنین لَعنتَش سَزاست

گردیست بر ضَمیرِ تو، زان خاکسار و ما
بر گُورت آب دیده فِشانان زِ چَپّ و راست

با دوستانِ خویشتن از راهِ دشمنی
رُویَت گرفته از چه و خاطر دُژَم چراست؟

گردونِ ناسزا زِ شما عُذر‌خواه شد
امروز اَگر قَبول کنی عُذرِ او سَزاست

شاهان بپُرسش تو زِ هر کِشور آمدند
وانگه به بَندگیّ تو راضی، گَرت رضاست

از آبِ چشمِ مَردمِ بیگانه گِردِ تو
گِرداب شد، چنان که بُرون شد به آشناست

حالَت رسیدگانِ غَمَت را گرفت شُور
شُورابهء دو دیدهء یک‌یک بَرین گُواست

کارِ مُخالف تو بُرون اُفتد از نَوا
چون در عَراق سازِ حُسینی کُنند راست

بر عُودِ تُربَتِ تو چو شکّر بِسُوختیم
از شکّرت بپُرس که این آتَش از کجاست؟

چون کاه میکشد به خود این چهرهای زَرد
این عُود زرنِگار، که همرَنگِ کَهرُباست

عُودی که میوهء دلِ زَهرا درو بُوَد
نَشگفت اگر شُکوفهء او زُهرهء سَماست

صَندوقِ تو زِ روی به زَر در گرفته ایم
وین زَرفشانی ار چه برویست بی‌ریاست

روزی زِ سَر گُذشتِ تو دیدم حکایتی
زان روز باز پیشهء من نوحه و بُکاست

تا میلِ قبّهء تو در آمد به چشمِ من
تاریکی از دو چشمِ جهان‌بینِ من جُداست

بر تُربَتِ تو وَقف کُنم کاس‌های چِشم
زیرا که کیسهء زرم از سیم بی‌نَواست

تابُوتِ تو زِ دیده مُرصع کُنم به لَعل
وین کار کردنیست، که تابُوتِ پادشاست

چشم ار زِ خونِ دِل شَودَم تیره، باک نیست
در جیب و کیسه خاکِ تو دارم، که تُوتیاست

چون خاکِ عَنبرینِ ترا نیست آهُویی
مانندَش ار به نافهء چینی کُنم خَطاست

قَلبِ سیاهِ سیم تَنم زَرَّ ناب شد
زین خاکِ سُرخ فام، که همرَنگِ کُهرُباست

کردم به حِلّه روی زِ پیشَت به حیلِه، لِیک
پایم نمی رَود، که مرا دیده از قَفاست

زان چشمِ دوربین چه شَوَد گر نَظر کُنی
در حال #اوحدی که بَرین آستان گِداست

او را بَس اَینقدَر که بِگُویی زِ روی لطف
با جَدّ و با پدر که فلانی، غُلامِ ماست

کردم وداع، این سُخن این جا گُذاشتم
بیگانه را مدِه سُخنِ من، که آشناست

گر تَن سَفر گُزید زِ پیشت، مَگیر عِیب
دل را نگاه دار، که در خدمَتت به پاست

  • یکشنبه
  • 15
  • مرداد
  • 1402
  • ساعت
  • 13:53
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

میلاد سرداران کربلا قمر منیر بنی هاشم حضرت اباالفضل(ع) -(به عشق تو نفس کشیدم) * مجید آقاجانی

136

میلاد سرداران کربلا قمر منیر بنی هاشم حضرت اباالفضل(ع) -(به عشق تو نفس کشیدم) بند ۱

به عشق تو نفس کشیدم
از تموم دنیا دل بریدم
به زیر لب یا حسین که گفتم
دیدم به کرببلا رسیدم

کرببلا یعنی شور و احساس
از حرم تو میاد بوی یاس
لذت دنیا اونجایی خوبه
که راهی هستی به سوی عباس

یه عمر هستم گدای تو
یه عمر هستی آقای من
بودم هر دم به پای تو
دعا کردی برای من

حسین جانم حسین جانم

بند ۲

تو شاه دلهایی عباس
تو خیلی آقایی عباس
منی که خشک وبی روحم
ولی تو دریایی عباس

به عشقت آقا مجنونم
همیشه از تو میخونم
رقیه میگه بابایی
چقد خوبه عمو جونم

از این حالو هوا خستم
یه عمری دل به تو بستم
اگه وارونه شه دنیا
بازم به پای تو هستم

ابلفضل یا ابوفاضل(ع)

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 14:31
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

امام حسین ع -(من که از روزِ ازل دل به نگاهت بستم هر شبِ جمعه شد از دور به یادت هستم) * هستی محرابی

425

امام حسین ع -(من که از روزِ ازل دل به نگاهت بستم هر شبِ جمعه شد از دور به یادت هستم) #شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب_بیکفن

من که از روزِ ازل دل به نگاهت بستم
هر شبِ جمعه شد از دور به یادت هستم

تو که می دانی از این قصه ی دیوانگی ام
گر نبودی تـو من از عـشق چه میـدانستم

کاش می شد بشود قسمتِ من کنجِ حرم
من که از عطرِ ضریحِ تو دمادم مستم

عمرِ من طی شد و آه... فرصتِ دیدار نشد
ترسم این دوریِ تو کار دهد بر دستم

خود که آگاهی و دانی تو ز احوالِ دلم
که چه حد من به تو وُ نوکریت دلبستم

خواب دیدم به سر آمد غمِ دوری ز حرم
اربعین آمد و بر قافله ات پیوستم

تو همان حاجتِ این قلبِ پُر احساسِ منی
آمدم در حرَمت کنجِ ضریح بنشستم

شرحِ دردی ست فراقِ من و بین‌الحرمین
من همان زائرِ بی بال و پَر و دلخستم

قتلگاهی ست دلم هر شبِ جمعه ای کاش_
از همین جا به ضریحت برسانی دستم

خواستم روضه بخوانم که قبولم بکنی
گر چه من عهدِ شما را ز گنه بشکستم

هرچه‌هستم، بد،اگرخوب به‌ تو منصوبم
به نگاهِ کرَمت پیشِ همه محبوبم!

#حسرت_کربلا_دلتنگی_حرم_روضه
#هستی_محرابی
@Asharemehrabi

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 23:51
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

امام حسین ع -(حای حسین حل بکند مشکلِ ما را سین حسین سهل کند جمله بلا را) * هستی محرابی

400

امام حسین ع -(حای حسین حل بکند مشکلِ ما را  سین حسین سهل کند جمله بلا را) «إنَّ الحُسَینَ مِصباحَ الهُدی وَ سَفینَةُالنَّجاة»

حای حسین حل بکند مشکلِ ما را
سین حسین سهل کند جمله بلا را

یای حسین یاری کند عالم و آدم
نون حسین نور دهد ارض و سما را!

#هستی_محرابی

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 10:10
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

مدح مولا امام حسین علیه السلام -(دنیا بدون عشق تو اصلا نمی ارزه حسین) * مجید آقاجانی

330

مدح مولا امام حسین علیه السلام -(دنیا بدون عشق تو اصلا نمی ارزه حسین) دنیا بدون عشق تو
اصلا نمی ارزه حسین
آقا تموم مشکلات
بی تو لب مرزه حسین
بوی تورو حس میکنم
بویی که واسم آشناس
میدونی اینو خواسته
من از تو آقا کربلاس
تاکه یه بارگفتم حسین
یه عاشق و شیدا شدم
من گم شدم تو بی کسی
با عشق تو پیدا شدم
پر کن دو دست خالیمو
هیچی ندارم یا حسین
بارونیه حال و هوام
ابر بهارم یا حسین
حیرون وسرگشتم آقا
این دل برات پر میزنه
هر روز هفته این دل
من کربلا سر میزنه
من روببر سوی خودت
بیزارم از شهر خودم
بد دردیه این عاشقی
من عاشق چشمات شدم

  • چهارشنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 00:26
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

غزل امام حسین علیه السلام -(دلخوشم چون که گدای این درم) * مجید آقاجانی

226

غزل امام حسین علیه السلام -(دلخوشم چون  که گدای این درم) دلخوشم چون که گدای این درم
نوکر حضرت زهرا و غلام حیدرم

روزیمو از سر سفره ی شما آوردم
جانها به فدایت شه با لطف و کرم

هرجا هییت بوده،منم هماجا بودم
میزدم برسروسینه با چشمان ترم

شکر خدا که نوکر این خانواده ام
سایشون بود همیشه به بالای سرم

گرچه نالایقم و بد ولی با احساس
مثل کبوتر به سوی حرمت میپرم

جزدر خانه ی او هیچ پناهی ندارم
از در خونش برم تابه ابد دربه درم

گفته ام تابه همیشه پای او میمانم
تا آخرین نفس در این خانه نوکرم

  • چهارشنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 23:03
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 حسین رحمانی

آرزوی کربلا -(نفسم تنگ شده ای نفسم دریابم) * حسین رحمانی

248

آرزوی کربلا -(نفسم تنگ شده ای نفسم دریابم) نفسم تنگ شده ای نفسم دریابم
بی کسم ای همه ی کار و کسم دریابم

رحمی آخر به اسیری که کسی یادش نیست
خسته از روز و شب این قفسم دریابم

پای من در گل و صد قافله رد شد حالا
حسرتم هست به یاران برسم دریابم

من صدای ترک قلب حزینم ، آری
دل افتاده به راهم ، جرسم ، دریابم

نشدم بنده ی هو ، حال خرابی دارم
بنده ی نفسم و عبد هوسم دریابم

عمل خیر مرا عجب و غرورم سوزاند
بین طوفان بلا خار و خسم در یابم

به درخت دل من آفت عصیان افتاد
باغبان ! با نظرت کن هرسم ، دریابم

رازق رزق عبادات و زیارات هستی
تا دوباره به حرم ها برسم دریابم

گریه بر کرب و بلا فیض خدایی باشد
باشد این فیض اِلهیّه بَسم دریابم

روضه ی اصغر او اعظم اذکار ماست
به علی اصغر ارباب قسم دریابم

  • سه شنبه
  • 18
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 12:58
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا حسین(ع) _حسینا جان من بادا فدایت * اسماعیل تقوایی

316

یا حسین(ع) _حسینا جان من بادا فدایت حسینا جان من بادا فدایت
دلم تنگ است بهر کربلایت

شب جمعه ست میگویم سلامی
علیکی کن تو نوکر را عنایت

  • پنج شنبه
  • 11
  • آبان
  • 1402
  • ساعت
  • 19:15
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

مصیبت امام حسین ( غزل ترکی ) -(حسینه یئرلر آغلار گؤیلر آغلار) * ابوالفضل عظیمی بیلوردی(دادا بیلوردی)

89

مصیبت امام حسین ( غزل ترکی ) -(حسینه یئرلر آغلار گؤیلر آغلار) « حسینه یئرلر آغلار گؤیلر آغلار

بتول و مرتضی ، پیغمبر آغلار »

حسینین نوحه سین « *خازن » یازاندا

قلم جوشه گله ر چون، دفتر آغلار

گؤره ر اولاد ِ پیغمبرده ماتم

تأسّفله خدای داور آغـلار

باخار عطشانلارا زهرای اطهر

داشیب معناده حوض ِ کوثر آغلار

عدالت مولکونون شاهی اؤز اوغلون

تاپار میدانیده بی یاور آغلار

بو گون یئر گؤی دؤنوب ماتمسرایه

سیزیلدار کائناتی یکسر آغلار

رباب اوخشارکی ای وای اصغریم وای

تیکه ر گؤز قانلی مشکه اکبر آغلار

دوشنده یاره لی آتدان ابوالفضل

عَلَم اوخشار، یئر اوسته اَللر آغلار

پوزولدوقجا حسینین گول جمالی

یاس آغلار نرگس آغلار اختر آغلار

قوجاقلار قارداشین مقتلده زینب

قیزیل قانه بَله نمیش معجر آغلار

یانار اخیامی یانغی سینه لر تک

چاپار نعش اوسته لشگر، حیدر آغلار

دییه نده خارجی قوم ِ رسوله

اولار بو کائناتی محشر ، آغلار

اسیرلر یاندیرار ارض و سمانی

باش آغلار، روح آغلار، پیکر آغلار

شهین باشین قویارلار داشین اوسته

داش آغلار، نیزه آغلار، خنجر آغلار

دییه نده مرثیه کرب و بلادن

حسینه مسجد آغلار منبر آغلار

یانار خازن تکی یالقیز دادانی

حسینین ماتمینده مضطر آغلار

دادا بیلوردی

۱۷/۰۴/۱۴۰۳

«خازن» = مرحوم میرعبدالحسین خازن تبریزی

از شاعران دلسوز زمان مشروطه

  • یکشنبه
  • 17
  • تیر
  • 1403
  • ساعت
  • 19:48
  • نوشته شده توسط
  • دادا بیلوردی
ادامه مطلب

مصیبت امام حسین ( غزل ترکی ) -(حسینه یئرلر آغلار گؤیلر آغلار) * ابوالفضل عظیمی بیلوردی(دادا بیلوردی)

86

مصیبت امام حسین ( غزل ترکی ) -(حسینه یئرلر آغلار گؤیلر آغلار) « حسینه یئرلر آغلار گؤیلر آغلار

بتول و مرتضی ، پیغمبر آغلار »

حسینین نوحه سین « *خازن » یازاندا

قلم جوشه گله ر چون، دفتر آغلار

گؤره ر اولاد ِ پیغمبرده ماتم

تأسّفله خدای داور آغـلار

باخار عطشانلارا زهرای اطهر

داشیب معناده حوض ِ کوثر آغلار

عدالت مولکونون شاهی اؤز اوغلون

تاپار میدانیده بی یاور آغلار

بو گون یئر گؤی دؤنوب ماتمسرایه

سیزیلدار کائناتی یکسر آغلار

رباب اوخشارکی ای وای اصغریم وای

تیکه ر گؤز قانلی مشکه اکبر آغلار

دوشنده یاره لی آتدان ابوالفضل

عَلَم اوخشار، یئر اوسته اَللر آغلار

پوزولدوقجا حسینین گول جمالی

یاس آغلار نرگس آغلار اختر آغلار

قوجاقلار قارداشین مقتلده زینب

قیزیل قانه بَله نمیش معجر آغلار

یانار اخیامی یانغی سینه لر تک

چاپار نعش اوسته لشگر، حیدر آغلار

دییه نده خارجی قوم ِ رسوله

اولار بو کائناتی محشر ، آغلار

اسیرلر یاندیرار ارض و سمانی

باش آغلار، روح آغلار، پیکر آغلار

شهین باشین قویارلار داشین اوسته

داش آغلار، نیزه آغلار، خنجر آغلار

دییه نده مرثیه کرب و بلادن

حسینه مسجد آغلار منبر آغلار

یانار خازن تکی یالقیز دادانی

حسینین ماتمینده مضطر آغلار

دادا بیلوردی

1403/04/17

«خازن» = مرحوم میرعبدالحسین خازن تبریزی

از شاعران دلسوز زمان مشروطه

  • یکشنبه
  • 17
  • تیر
  • 1403
  • ساعت
  • 19:49
  • نوشته شده توسط
  • دادا بیلوردی
ادامه مطلب

اشعار شب جمعه -(من حرَم لازمم و درد مرا درمان کن یک شبِ جمعه مرا کرببلا مهمان کن) * هستی محرابی

116

اشعار شب جمعه -(من حرَم لازمم و درد مرا درمان کن یک شبِ جمعه مرا کرببلا مهمان کن) #السلام_علیک_یا_اباعبدالله
#الحسین_علیه_السلام
#شب_زیارتی_ارباب_بیکفن
#کربلا_قبله_اهل_ولا
#محرم_۱۴۰۳

من حرَم لازمم و درد مرا درمان کن
یک شبِ جمعه مرا کرببلا مهمان کن

عاقبت از غمِ دوریِ حرم می میرم
نیستم لایق آن پس تو بیا احسان کن

فکر و ذکرم، شب و روزم شده رویای حرم
نوکرت را بطلب وارد این رضوان کن

آنقَدر در دلِ خود شوقِ زیارت دارم
یک نگاهی به منِ بی سر و بی سامان کن

مطمئنم که گدا را نبری از یادت
جانِ مادر تو بیا درد مرا درمان کن

هیچ دانی که علاجِ غمِ ما روضه ی توست
دلِ ما را تو از این روضه پُر از عرفان کن

چشمه‌ی اشکِ من از داغِ غمت خشکیده
دیده‌ی خشکِ مرا ابرِ پُر از باران کن

جانِ ناقابلِ من نذرِ علمدارِ تو باد
علقمه پای ابالفضل مرا قربان کن

قتلگه حنجرِ خشکیده به خنجر می گفت
رحم بر این لبِ خشکیده و این عطشان کن

کربلای تو به اندازه ی آغوشِ خداست
تو به اندازه ی آقایی خود احسان کن!

#پنجشنبه_۲۱_تیر_۱۴۰۳
#هستی_محرابی
@Asharemehrabi

  • پنج شنبه
  • 21
  • تیر
  • 1403
  • ساعت
  • 20:14
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

اشعار شب جمعه -(من حرَم لازمم و درد مرا درمان کن یک شبِ جمعه مرا کرببلا مهمان کن) * هستی محرابی

115

اشعار شب جمعه -(من حرَم لازمم و درد مرا درمان کن یک شبِ جمعه مرا کرببلا مهمان کن) #السلام_علیک_یا_اباعبدالله
#الحسین_علیه_السلام
#شب_زیارتی_ارباب_بیکفن
#کربلا_قبله_اهل_ولا
#محرم_۱۴۰۳

من حرَم لازمم و درد مرا درمان کن
یک شبِ جمعه مرا کرببلا مهمان کن

عاقبت از غمِ دوریِ حرم می میرم
نیستم لایق آن پس تو بیا احسان کن

فکر و ذکرم، شب و روزم شده رویای حرم
نوکرت را بطلب وارد این رضوان کن

آنقَدر در دلِ خود شوقِ زیارت دارم
یک نگاهی به منِ بی سر و بی سامان کن

مطمئنم که گدا را نبری از یادت
جانِ مادر تو بیا درد مرا درمان کن

هیچ دانی که علاجِ غمِ ما روضه ی توست
دلِ ما را تو از این روضه پُر از عرفان کن

چشمه‌ی اشکِ من از داغِ غمت خشکیده
دیده‌ی خشکِ مرا ابرِ پُر از باران کن

جانِ ناقابلِ من نذرِ علمدارِ تو باد
علقمه پای ابالفضل مرا قربان کن

قتلگه حنجرِ خشکیده به خنجر می گفت
رحم بر این لبِ خشکیده و این عطشان کن

کربلای تو به اندازه ی آغوشِ خداست
تو به اندازه ی آقایی خود احسان کن!

#پنجشنبه_۲۱_تیر_۱۴۰۳
#هستی_محرابی
@Asharemehrabi

  • پنج شنبه
  • 21
  • تیر
  • 1403
  • ساعت
  • 20:14
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

اشعار شب جمعه -(من حرَم لازمم و درد مرا درمان کن یک شبِ جمعه مرا کرببلا مهمان کن) * هستی محرابی

120

اشعار شب جمعه -(من حرَم لازمم و درد مرا درمان کن یک شبِ جمعه مرا کرببلا مهمان کن) #السلام_علیک_یا_اباعبدالله
#الحسین_علیه_السلام
#شب_زیارتی_ارباب_بیکفن
#کربلا_قبله_اهل_ولا
#محرم_۱۴۰۳

من حرَم لازمم و درد مرا درمان کن
یک شبِ جمعه مرا کرببلا مهمان کن

عاقبت از غمِ دوریِ حرم می میرم
نیستم لایق آن پس تو بیا احسان کن

فکر و ذکرم، شب و روزم شده رویای حرم
نوکرت را بطلب وارد این رضوان کن

آنقَدر در دلِ خود شوقِ زیارت دارم
یک نگاهی به منِ بی سر و بی سامان کن

مطمئنم که گدا را نبری از یادت
جانِ مادر تو بیا درد مرا درمان کن

هیچ دانی که علاجِ غمِ ما روضه ی توست
دلِ ما را تو از این روضه پُر از عرفان کن

چشمه‌ی اشکِ من از داغِ غمت خشکیده
دیده‌ی خشکِ مرا ابرِ پُر از باران کن

جانِ ناقابلِ من نذرِ علمدارِ تو باد
علقمه پای ابالفضل مرا قربان کن

قتلگه حنجرِ خشکیده به خنجر می گفت
رحم بر این لبِ خشکیده و این عطشان کن

کربلای تو به اندازه ی آغوشِ خداست
تو به اندازه ی آقایی خود احسان کن!

#پنجشنبه_۲۱_تیر_۱۴۰۳
#هستی_محرابی
@Asharemehrabi

  • پنج شنبه
  • 21
  • تیر
  • 1403
  • ساعت
  • 20:14
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

اشعار شب جمعه -(من حرَم لازمم و درد مرا درمان کن یک شبِ جمعه مرا کرببلا مهمان کن) * هستی محرابی

190

اشعار شب جمعه -(من حرَم لازمم و درد مرا درمان کن یک شبِ جمعه مرا کرببلا مهمان کن) #السلام_علیک_یا_اباعبدالله
#الحسین_علیه_السلام
#شب_زیارتی_ارباب_بیکفن
#کربلا_قبله_اهل_ولا
#محرم_۱۴۰۳

من حرَم لازمم و درد مرا درمان کن
یک شبِ جمعه مرا کرببلا مهمان کن

عاقبت از غمِ دوریِ حرم می میرم
نیستم لایق آن پس تو بیا احسان کن

فکر و ذکرم، شب و روزم شده رویای حرم
نوکرت را بطلب وارد این رضوان کن

آنقَدر در دلِ خود شوقِ زیارت دارم
یک نگاهی به منِ بی سر و بی سامان کن

مطمئنم که گدا را نبری از یادت
جانِ مادر تو بیا درد مرا درمان کن

هیچ دانی که علاجِ غمِ ما روضه ی توست
دلِ ما را تو از این روضه پُر از عرفان کن

چشمه‌ی اشکِ من از داغِ غمت خشکیده
دیده‌ی خشکِ مرا ابرِ پُر از باران کن

جانِ ناقابلِ من نذرِ علمدارِ تو باد
علقمه پای ابالفضل مرا قربان کن

قتلگه حنجرِ خشکیده به خنجر می گفت
رحم بر این لبِ خشکیده و این عطشان کن

کربلای تو به اندازه ی آغوشِ خداست
تو به اندازه ی آقایی خود احسان کن!

#پنجشنبه_۲۱_تیر_۱۴۰۳
#هستی_محرابی
@Asharemehrabi

  • پنج شنبه
  • 21
  • تیر
  • 1403
  • ساعت
  • 20:14
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

اشعار شب جمعه -(من حرَم لازمم و درد مرا درمان کن یک شبِ جمعه مرا کرببلا مهمان کن) * هستی محرابی

122

اشعار شب جمعه -(من حرَم لازمم و درد مرا درمان کن یک شبِ جمعه مرا کرببلا مهمان کن) #السلام_علیک_یا_اباعبدالله
#الحسین_علیه_السلام
#شب_زیارتی_ارباب_بیکفن
#کربلا_قبله_اهل_ولا
#محرم_۱۴۰۳

من حرَم لازمم و درد مرا درمان کن
یک شبِ جمعه مرا کرببلا مهمان کن

عاقبت از غمِ دوریِ حرم می میرم
نیستم لایق آن پس تو بیا احسان کن

فکر و ذکرم، شب و روزم شده رویای حرم
نوکرت را بطلب وارد این رضوان کن

آنقَدر در دلِ خود شوقِ زیارت دارم
یک نگاهی به منِ بی سر و بی سامان کن

مطمئنم که گدا را نبری از یادت
جانِ مادر تو بیا درد مرا درمان کن

هیچ دانی که علاجِ غمِ ما روضه ی توست
دلِ ما را تو از این روضه پُر از عرفان کن

چشمه‌ی اشکِ من از داغِ غمت خشکیده
دیده‌ی خشکِ مرا ابرِ پُر از باران کن

جانِ ناقابلِ من نذرِ علمدارِ تو باد
علقمه پای ابالفضل مرا قربان کن

قتلگه حنجرِ خشکیده به خنجر می گفت
رحم بر این لبِ خشکیده و این عطشان کن

کربلای تو به اندازه ی آغوشِ خداست
تو به اندازه ی آقایی خود احسان کن!

#پنجشنبه_۲۱_تیر_۱۴۰۳
#هستی_محرابی
@Asharemehrabi

  • پنج شنبه
  • 21
  • تیر
  • 1403
  • ساعت
  • 20:14
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

اشعار شب جمعه -(من حرَم لازمم و درد مرا درمان کن یک شبِ جمعه مرا کرببلا مهمان کن) * هستی محرابی

207

اشعار شب جمعه -(من حرَم لازمم و درد مرا درمان کن یک شبِ جمعه مرا کرببلا مهمان کن) #السلام_علیک_یا_اباعبدالله
#الحسین_علیه_السلام
#شب_زیارتی_ارباب_بیکفن
#کربلا_قبله_اهل_ولا
#محرم_۱۴۰۳

من حرَم لازمم و درد مرا درمان کن
یک شبِ جمعه مرا کرببلا مهمان کن

عاقبت از غمِ دوریِ حرم می میرم
نیستم لایق آن پس تو بیا احسان کن

فکر و ذکرم، شب و روزم شده رویای حرم
نوکرت را بطلب وارد این رضوان کن

آنقَدر در دلِ خود شوقِ زیارت دارم
یک نگاهی به منِ بی سر و بی سامان کن

مطمئنم که گدا را نبری از یادت
جانِ مادر تو بیا درد مرا درمان کن

هیچ دانی که علاجِ غمِ ما روضه ی توست
دلِ ما را تو از این روضه پُر از عرفان کن

چشمه‌ی اشکِ من از داغِ غمت خشکیده
دیده‌ی خشکِ مرا ابرِ پُر از باران کن

جانِ ناقابلِ من نذرِ علمدارِ تو باد
علقمه پای ابالفضل مرا قربان کن

قتلگه حنجرِ خشکیده به خنجر می گفت
رحم بر این لبِ خشکیده و این عطشان کن

کربلای تو به اندازه ی آغوشِ خداست
تو به اندازه ی آقایی خود احسان کن!

#پنجشنبه_۲۱_تیر_۱۴۰۳
#هستی_محرابی
@Asharemehrabi

  • پنج شنبه
  • 21
  • تیر
  • 1403
  • ساعت
  • 20:14
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد