« السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا »
یه عده الان حرمشن .. یه عده در راهن .. ایامِ زیارتِ مخصوصۀ شماست .. بعضی ها فرمودن ایامی ست که حضرت حرکت میکنه از مدینه ، همه پشتِ در و بیرونِ خانه ایستاده بودن امام رضا داشت با اهل منزل خداخافظی میکرد ، حضرت فرمود برام گریه کنید .. گفتن آقا ، پشتِ سرِ مسافر گریه نداره .. فرمود آری ، ولی من دیگه بر نمیگردم .. یه ذره با امام رضا حرف بزن ..
زلف هستم ، در هوایِ تو پریشان میشوم
دردمندم ، میرسم نزدِ تو درمان میشوم
قطره ای هستم که ذیلِ پرتوِ شمس الشموس
میروم در آسمانِ عشق باران میشوم
پادشاهان و وزیران دستِ من را پس زدن
میروم مشهد پناهنده به سلطان میشوم
یک پر
- دوشنبه
- 14
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 11:13
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور