اشعار شهادت حضرت مسلم

مرتب سازی براساس
 محسن عرب خالقی

اشعار حضرت مسلم به همراه سبک/زمزمه -( لباس سیاه به تن کنید که ماه ماتم شد ) * محسن عرب خالقی

3104
0

اشعار حضرت مسلم به همراه سبک/زمزمه -( لباس سیاه به تن کنید که ماه ماتم شد ) لباس سیاه به تن کنید که ماه ماتم شد، آخه محرم شد
دوباره قد مادری تو این عزا خم شد، آخه محرم شد

باز پرچمای روضه تو کوچه خیابونه، دل و می سوزونه
یه مادری از آسمون هی روضه می خونه، دل و می سوزونه

میگه غریب مادر، وقتی دلش می گیره
تشنه سرت جدا شد، مادر برات بمیره

———

بالای دارالاماره میگم نیا کوفه، آقا نیا کوفه
با یه لب پاره پاره میگم نیا کوفه، آقا نیا کوفه

چه اشتباهی کردم، عجب گناهی کردم
تو رو با خونوادت، به اینجا راهی کردم

———

الان میدونم شیرخواره ات سیراب سیرابه، دلم چه بی تابه
الان می دونم دخترت تو محملا خوابه، دل چه بی تابه

الهی که به کوفه، گذارشون نیفته
الهی که سری در، کنارشون نیفته

  • شنبه
  • 16
  • آبان
  • 1394
  • ساعت
  • 15:41
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 محسن عرب خالقی

اشعار طلیعه و حضرت مسلم علیه السلام به همراه سبک/زمزمه -( محرم اومده ) * محسن عرب خالقی

1702
2

اشعار طلیعه و حضرت مسلم علیه السلام به همراه سبک/زمزمه -( محرم اومده ) محرم اومده ، دلار و غم گرفت
دوباره شهرمون بوی محرم گرفت

بازم سیاهی و، باز پرچم و علم
بازین چه شورش است، باز شعر محتشم

السلام شاه غریب السلام، شیب الخضیب السلام
خاکی شده صورتت، خد التریب السلام

آقا، گرفتار توام ، آقا بدهکار توام
آقا عزادار عزادار توام
———
کوچه به کوچه رو، دارم می گردم و
کسی نمی دونه، انبوه دردم و

تو این غریبه ها ، یه آشنا نبود
میون مردمش، یه جو وفا نبود

ای آقا، چی بگم از بی کسی، چه بگم از کوفیا
دلشوره دارم واست، جون رقیه ات نیا

آقا غریبم بی کسم، آقا برات دلواپسم
آقا گرفته توی این شهر نفسم

آقا میاکوفه حسین

خاکیه پیکرم، از رد پای شهر
وعده ی ما سرِ، دروازه های شهر

میخام ک

  • دوشنبه
  • 18
  • آبان
  • 1394
  • ساعت
  • 15:59
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

اشعار حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه -( کوفه دل خواهم نبود ) *

1419
4

اشعار حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه -( کوفه دل خواهم نبود ) (حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه)

کوفه دل خواهم نبود

هیچ کس با گریه های گاه و بی گاهم نبود

کوفیان امضا زدند

آنقدر که پای نامه جای امضا هم نبود

صبح پیمان بستن و

تا نماز ظهر در مسجد دگر جا هم نبود

بعد مغرب هیچ کس

فکر مسلم هیچ حتی فکر مولا هم نبود

دست هایم بسته شد

باز هم شکر خدا ناموس همراهم نبود

-----

در کوفه آب نیست

اینجا به تشنه آب رساندن صواب نیست

نامه دروغ بود

پیمان کوفه روی حساب و کتاب نیست

گشتم میان شهر

غیر از خرابه هیچ کجا جای خواب نیست

جز دست های زجر

اینجا برای حرف سه ساله جواب نیست

گهواره ساز شهر

تیر سه شعبه ساز شد این بی حساب نیست

بیچاره همسرت

جایی برای بازی طف

  • سه شنبه
  • 3
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 13:57
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 محسن طالبی پور

دانلود متن و سبک نوحه شهادت حضرت مسلم (ع) -( غریبم و آواره چشام داره می باره ) * محسن طالبی پور

1642
1

دانلود متن و سبک نوحه شهادت حضرت مسلم (ع) -( غریبم و آواره  چشام داره می باره ) غریبم و آواره چشام داره می باره
پشت و پناهی ندارم که سر رو شونش بزارم اسمتو پیشش بیارم
این کوفه ی دنیا پرست دشمن مردای خداس
مـزد کـسی کـه با تواِ تهمت و حرف ناسزاس
ببین غریبم پرم شکسته
با دست کینه ی کوفه سرم شکسته
غریبم آقا
اسیرم و دلگیرم غم تو کرده پیرم
دلـگیـرم از این کوچه ها از نامه های بی وفا از کوفیای بی حیا
حلالشون نمی کنم دیدی چطوری جا زدن
مادر تو یادم اومد تا منو بی هوا زدن
با لب پاره دارم می خونم
نیا برای زینبت دلنگرونم
غریبم آقا
نامه نوشتم بیا شرمنده ام من آقا
از تو و از خـواهر تو از حنجر اصغر تو از چشمای اکبر تو
به جای گل سنگ می ریزن از دامن پشت بوما
کوفیا کودک می کشن قسم می دم کوفه

  • یکشنبه
  • 5
  • آذر
  • 1396
  • ساعت
  • 14:00
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب
 محمد فردوسی

نوحه شهادت مسلم بن عقیل -( از چشمِ شورِ شهر كوفه آخرش افتاد ) * محمد فردوسی

1136
1

نوحه شهادت مسلم بن عقیل -( از چشمِ شورِ شهر كوفه آخرش افتاد ) از چشمِ شورِ شهر كوفه آخرش افتاد
در كوچه اوّل پيكرش بعدش سرش افتاد

بالَش به عشق مادر ارباب در آتــش
اوّل به شدّت سوخت و بعدش پرش افتاد

دندان ارباب دو عالم ريخت بين طشت
دندان مسلم چون ز روی منبرش افتاد

با اينكه می لرزيد از فردای زينب ها
لرزه به كوفه از دمِ "يا حيدرش" افتاد

"روز نُهُم" مسلم اسير خدعه هاشان شد *
"روز دهم" هم زير سُم ها دخترش افتاد **

شكر خدا او زودتر از بچّه هايش رفت
ارباب ما كه پيش جسم اكبرش افتاد

كوفه ميای مسلمش را بيشتر حس كرد
چشمش كه بر حلق علی اصغرش افتاد

از اسب خود افتاد وقتی در دل گودال
در خيمه با صورت گمانم خواهرش افتاد

* نهم ذی الحجه شهادت حضرت مسلم
** دهم محّرم

  • یکشنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1395
  • ساعت
  • 07:07
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

نوحه شهادت مسلم بن عقیل -( سرت بادا سلامت عزیز زهرا ) *سید حسین خدایار

1013

نوحه شهادت مسلم بن عقیل -( سرت بادا سلامت عزیز زهرا ) سربند
سرت بادا سلامت عزیز زهرا
تو هستی صاحبِ این عزای عظمی
بیا یاابن الحسن مولا قبول از ما نما آقا
عزاداری جدت را/ حسین
اباصالح اباصالح اباصالح مدد 2

اسیرم در دل شب، به دام غربت
به هر کس رو نهادم، شکسته بیعت
ببین شد حرف این لشکر گلوی تشنه وخنجر
شده سوغاتشان معجر/ حسین
میاکوفه میاکوفه میاکوفه حسین 2

به یاد کودکانت، پریشان حالم
غریب و کوچه گردم، ببین احوالم
امان از رسم بد عهدی در این غوغای نامردی
دعا کردم که برگردی/ حسین
میاکوفه میاکوفه میاکوفه حسین 2

شاعر : سید حسین خدایار

دانلود سبک

  • یکشنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1395
  • ساعت
  • 07:13
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

زمزمه شهادت مسلم بن عقیل -( نگاه حسرت سردار مظلوم ) * احسان پیریابی

1028
1

زمزمه شهادت مسلم بن عقیل -( نگاه حسرت سردار مظلوم ) نگاه حسرت سردار مظلوم
هزار تا غصه با خودش می یاره
چه راهی مونده جز نگاه به دشمن
برا مردی که چاره ای نداره
یکی پیدا بشه بگه حسین جان پذیرایی توی کوفه با سنگه
اگه میای نیار پس حرمت رو به روی هر چی کوفی رنگ ننگه
یکی پیدا بشه بگه که برگرد ببین که مسلمت اینجا اسیره
چه بد بازاریه بازار کوفه سه ساله توی این بازار می میره
(میا کوفه میا کوفه حسین جان) 4

تمام کوله بارِ این غریبه
نگاه و اشک حسرت، روی خونین
پای دعای خیرش برا ارباب
یکی پیدا نشد تا بگه آمین
الهی که حسین راهش عوض شه نیاد به سرزمین بی کسی ها
الهی نامه مو نخونده باشه تموم شه غربت و دلواپسی ها
الهی خون من اینجا بریزه یه مو از سر اربابم نیوفته

  • یکشنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1395
  • ساعت
  • 10:09
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

زمینه شهادت مسلم بن عقیل -( من سرا پا رنج و دردم ـ کرده عشقت کوچه گردم ) * سید محسن حسینی

1304

زمینه شهادت مسلم بن عقیل -( من سرا پا رنج و دردم ـ کرده عشقت کوچه گردم ) من سرا پا رنج و دردم ـ کرده عشقت کوچه گردم
حـال مـن دارد تـمـاشـا ـ يابن الزهرا يابن الزهرا
شـمع بي پروانه ام مـن ـ صـيد دور از لانـه ام من
مـانـده ام تنهـاي تنهـا ـ يابن الزهرا ـ يابن الزهرا
بر من و بر غربتم گريد در و ديوار کوفه
مي روم با دست بسته بر سر بازار کوفه
غير تو دلبر ندارم من ز تو دل برندارم
مثل باران بر سرم بارد اگر سنگ ملامت
مثل گل مي خندم و گويم سر زينب سلامت
* * * * * * * * * *
من که از بـوي تو مستم ـ تـا که هستم با تو هستم
من به گيسويت اسـيرم ـ يابن الزهرا ـ يابن الزهرا
سر به ديـوارم حسين جان ـ من تـرا دارم حسين جان
امشـب از عشقت بميـرم ـ يابن الزهرا ـ يابن الزهرا
شاهد تنهايي مه

  • یکشنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1395
  • ساعت
  • 11:53
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

نوحه شهادت مسلم بن عقیل -( ای تنها ا میرم مردم ازتنهائی ) * سید محسن حسینی

913
1

نوحه شهادت مسلم بن عقیل -( ای تنها ا میرم مردم ازتنهائی ) ای تنها ا میرم مردم ازتنهائی
درکوچه ها هستم ا مشب تما شا ئی
ای قبله ام رویت ـ هستم دعاگویت
یابن ا لزهرا ـ یابن ا لزهرا
**********
من به سردارم ا ما سرفرازم
بادست بسته من ا مشب درنمازم
مـاه تـمـام مـن ـ بـشنـو سـلام من
یابن ا لزهرا ـ یابن ا لزهرا
**********
هرکجا گذرکردم ازخون رنگم زدند
من یا حسین گفتم ا ماسنگم زدند
هستم زجـا م تـو ـ هستم غـلام تـو
یابن ا لزهرا ـ یابن ا لزهرا
**********
نا م ترا بردم درهرکوچه امشب
رفتم زیاد ا ما هستم یا د زینب
ای یا رو دلـدارم ـ من سر به دیوارم
یابن ا لزهرا ـ یابن ا لزهرا
**********
سربسته می گویم با تو یا بن ثاره
ازگوش رقیه وا کن گوشواره
ای همه ا میدم ـ من کعب

  • یکشنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1395
  • ساعت
  • 11:58
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

زبانحال طفلان مسلم -( شا م فراق ما سحرندا رد ) * سید محسن حسینی

1344

زبانحال طفلان مسلم -( شا م فراق ما سحرندا رد ) شا م فراق ما سحرندا رد
ما درزحا ل ما خبرندا رد
مالاله های مسلمیم گریـان زد ا غ مــسلمیم
مظلوم حسین جان مظلوم حسین جان
**********
برماه کوفه ما ستاره هستیم
مادرغم دارالاماره هستیم
گه دربیابان بوده ایم گاهی به زندان بوده ایم
مظلوم حسین جان مظلوم حسین جان
**********
که دیده دست میهمان ببندند
که دیده برا شک غمش بخندند
ماصیدبی بال وپریم هـردو غــلا م ا کـبـریم
مظلوم حسین جان مظلوم حسین جان
**********
رخسا رما گرفته رنگ نیلی
ازماپذیرائی شده به سیلی
آید ا جل دنبا ل ما گـریان بـود برحـا ل ما
مظلوم حسین جان مظلوم حسین جان
**********
ما را نگیردغیرغم درآ غوش
داغ پدرکی می شود فراموش
مست ازسبوی مسلمیم عا

  • یکشنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1395
  • ساعت
  • 12:00
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

زبانحال طفلان مسلم -( ما خسته ترازخسته ایم ) * سید محسن حسینی

1148

زبانحال طفلان مسلم -( ما خسته ترازخسته ایم ) ما خسته ترازخسته ایم با رنج وغم پیوسته ا یم با رسفررا بسته ا یم
ما بی نشانیم ـ چون گل خزانیم
ما چلچراغ مسلمیم گلهای باغ مسلمیم
ما هردو ازشب تاسحر دلخون زداغ مسلمیم
ا ی قبله دلها حسین ـ مولاحسین مولا حسین
************
محونگاه کوفه ایم حیران راه کوفه ا یم بیادماه کوفه ا یم
ما بی قراریم ـ با با نداریم
مهمان خسته دیدنی است دل شکسته دیدنی است
دوطفل بی پشت وپناه بادست بسته دیدنی است
ا ی قبله دلها حسین ـ مولاحسین مولا حسین
************
گاهی به زندان بوده ایم گه دربیا بان بوده ایم سردرگریبان بوده ا یم
ما بی پنا هیم ـ ما غرق آهیم
مادربود چشمش به در ا وما نده ازمابی خبر
بردامن ما می چکد شب تا سحر خون جگ

  • یکشنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1395
  • ساعت
  • 12:01
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

زبانحال مسلم بن عقیل -( شدهردودستم بسته با تا رگیسویت ) * سید محسن حسینی

1024

زبانحال مسلم بن عقیل -( شدهردودستم بسته با تا رگیسویت     ) شدهردودستم بسته با تا رگیسویت من درنمازم امشب ای قبله ام رویت
هرگزنمی شدغربت من با ورکوفه با شد سرمهمان به دیوارودرکوفه
ای یوسف زهرا ای یوسف زهرا
**********
بجزتویابن ا لزهرا دلبرندارم من تاروزمحشرازتودل برندارم من
من کوچه هارا شسته ا م با ا شک تنهائی مهمان سرگردا ن بودا مشب تما شا ئی
ای یوسف زهرا ای یوسف زهرا
**********
درکوچه ها من هستم شب تاسحربیدار بادست بسته رفتم ا مشب سربازار
دیدی کشا ندی عا قبت توبرسردارم تنها ی تنها مانده ا م تنها ترادارم
ای یوسف زهرا ای یوسف زهرا
**********
ا ینجا سخن ا زیاس وا زلا له می با شد ا ینجا سخن ازطفل سه می با شد
ا زحیله وپستی نشانه دیده ا م ا ینجا جان رقیه ت

  • یکشنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1395
  • ساعت
  • 12:03
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

نوحه شهادت مسلم بن عقیل -( برغربتم می گرید ماه وستاره ) * سید محسن حسینی

1151
0

نوحه شهادت مسلم بن عقیل -( برغربتم می گرید ماه وستاره ) برغربتم می گرید ماه وستاره رفتم به سوی بام دارالاماره
ماه دل آرا ـ قبله دلها
میا به سوی کوفه یابن الزهرا
**********
باشدسرمهمان بردیوارکوفه امشب تما شا دا رد بازارکوفه
درشور وشینم ـ مست حسینم
میا به سوی کوفه یابن الزهرا
**********
باحلقه گیسویت شدبسته دستم سرتابه پا ا زجا م عشق تومستم
توئی ا ما مم ـ ماه تما مم
میا به سوی کوفه یابن الزهرا
**********
درکوچه تنهائی می گردم ا مشب خون می چکدازچشمم به یاد زینب
کوفه دورنگ است ـ درکوفه سنگ است
میا به سوی کوفه یابن الزهرا
**********
هرجاکه رفتم حرف ازبستن آب است تمام کوفه حرف ازطفل رباب است
ای آرزویم ـ با تو بگویم
میا به سوی کوفه یابن الزهرا

سید محسن

  • یکشنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1395
  • ساعت
  • 12:05
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 میثم مومنی نژاد

نوحه شهادت مسلم بن عقیل -( غريب کوچه ها و اسير کوفيانم ) * میثم مومنی نژاد

1053
1

نوحه شهادت مسلم بن عقیل -( غريب کوچه ها و اسير کوفيانم ) غريب کوچه ها و اسير کوفيانم
بيا دارالاماره اگر جويي نشانم
ميا کوفه حسين جان
*****
اگر پرسي ز حالم بگويم با اشاره
بيا بازار کوفه نظر کن بر قناره
ميا کوفه حسين جان
*****
لبم پر خون و دشمن زند زخم زبانم
به ياد لعل خشکت به ياد خيزرانم
ميا کوفه حسين جان
*****
اگر اشکم ببارد و گر چون ني بنالم
قسم بر اشک زينب حسين جان کن حلالم
ميا کوفه حسين جان

ميثم مؤمني نژاد

شاعر : میثم مومنی نژاد

  • یکشنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1395
  • ساعت
  • 12:07
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

زبانحال مسلم بن عقیل -( من مهمانم من مهمانم در کوچه ها ) * سید محسن حسینی

1439
1

زبانحال مسلم بن عقیل -( من مهمانم  من مهمانم در کوچه ها ) من مهمانم من مهمانم در کوچه ها سر گردانم پريشان پريشانم
امشب بر غريبي من مي گريد طناب دارم
غير از سايه ام حسين جان همراهم کسي ندارم
ماه من ريزد از چشمم ستاره
مي روم من سوي دار الاماره
يا حسين يا حسين ميا به کوفه(2)
*****
اي دلدارم اي دلدارم شب تا سحر من بيدارم ترا دارم ترا دارم
چون باران اگر ببارد هر سو سنگ ظلم و کينه
هر جا مي زنم حسين جان من سنگ ترا به سينه
اي مسيحا دگر نفس ندارم
دار کوفه بود چشم انتظارم
يا حسين يا حسين ميا به کوفه(2)
*****
آرزويم آرزويم سر بسته من با تو گويم کوفي کشد به هر سويم
خسته تر ز خسته ام من جان من رسيده بر لب
رفتم من ز ياد و هستم در کوچه به ياد زينب
با تو مي گويم امش

  • یکشنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1395
  • ساعت
  • 12:08
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

زبانحال مسلم بن عقیل -( ازمکه رسدبوي توامشب به مشامم ) * سید محسن حسینی

2359
1

زبانحال مسلم بن عقیل -( ازمکه رسدبوي توامشب به مشامم ) ازمکه رسدبوي توامشب به مشامم اي ماه تمامم توببين برسربامم
شمعم که به دورم پروانه ندارم مهمان غريبم من خانه ندارم
مظلوم حسين جان ـ مظلوم حسين جان
************
باحلقه گيسوي توشدبسته دودستم من تابه سرداردعاگوي توهستم
گريدبه غم من امشب دروديوار اي يوسف زهرا رفتم سربازار
مظلوم حسين جان ـ مظلوم حسين جان
************
مي ريخت چوباران به سرم سنگ ملامت خنديدم وگفتم سرزينب به سلامت
اي ماه دل آراروزم شده چون شب کي مي رود ازياد، ياد تو و زينب
مظلوم حسين جان ـ مظلوم حسين جان
************
اينجاسخن ازچيدن هفتادودولاله است اينجاسخن ازسيلي وزهراي سه ساله است
آزادي ومردي ازکوفه بدوراست قربان سرتو صحبت زتنوراست
م

  • یکشنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1395
  • ساعت
  • 12:11
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

نوحه شهادت مسلم بن عقیل -( آه كوچه گردم مانده ام تنها و بي يار ) * احسان جاودان

1887

نوحه شهادت مسلم بن عقیل -( آه   كوچه گردم    مانده ام تنها و بي يار ) آه كوچه گردم مانده ام تنها و بي يار
آه زار و دلگير ميگذارم سر به ديوار
باد صبا شه را خبر كن
از نيمه ره ترك سفر كن
از ره كوفه حذر كن
اي حسين جان اي اميرم
يابن زهرا يابن زهرا
***
آه عشقت آقا بر سر دارم كشانده
آه غير طوعه كوفه را مردي نمانده
اين مردمان پيمان شكستند
دست مرا با خدعه بستند
بهر تو نيزه به دستند
***
آه قاتلم شد كينه ي آل اميه
آه بگذر اي ماه از سفر،جان رقيه
اي دلبرم اي جان جانان
كوفي زند از بهر مهمان
نعل تازه بر ستوران

احسان جاودان

شاعر : احسان جاودان

دانلود سبک

  • دوشنبه
  • 29
  • شهریور
  • 1395
  • ساعت
  • 09:33
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 امیر حسین الفت

زمینه شهادت مسلم بن عقیل -( ميون شهر بي وفايي ) * امیر حسین الفت

1036
1

زمینه شهادت مسلم بن عقیل -( ميون شهر بي وفايي ) ميون شهر بي وفايي نه يه ياري نه آشنايي
دلت وخوش كردي حسین جان به چه قوم وچه آدمايي
زينبت مي شه بي برادر بي علمدار و يار وياور
يا مي گيره عزاي معجر اي حسين جان اگر بيايي
ميا اي دلدارم كه ديده خونبارم
ميا، نذار زينب اسير بشه نذار از غصه پير بشه
حسين، يا ثارالله
======================
اي شه بي قرينه برگرد تو رو جون سكينه برگرد
اگه مي خواي رباب داغ اصغرش رو نبينه برگرد
اگه مي خواي نميره زينب يا عزات و نگيره زينب
يا نبيني اسيره زينب باز بسوي مدينه برگرد
به جون عباست گل خوش انفاست
ميا، كه مي افته روي زمين دست ماه ام بنين
حسين، يا ثارالله
=======================
كوفيا پستن وحقيرن كه به سیم و سکه اسير

  • دوشنبه
  • 29
  • شهریور
  • 1395
  • ساعت
  • 09:36
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 امیر حسین الفت

زمینه شهادت مسلم بن عقیل -( ميون شهر بي وفايي ) * امیر حسین الفت

943

زمینه شهادت مسلم بن عقیل -( ميون شهر بي وفايي ) ميون شهر بي وفايي نه يه ياري نه آشنايي
دلت وخوش كردي حسین جان به چه قوم وچه آدمايي
زينبت مي شه بي برادر بي علمدار و يار وياور
يا مي گيره عزاي معجر اي حسين جان اگر بيايي
ميا اي دلدارم كه ديده خونبارم
ميا، نذار زينب اسير بشه نذار از غصه پير بشه
حسين، يا ثارالله
======================
اي شه بي قرينه برگرد تو رو جون سكينه برگرد
اگه مي خواي رباب داغ اصغرش رو نبينه برگرد
اگه مي خواي نميره زينب يا عزات و نگيره زينب
يا نبيني اسيره زينب باز بسوي مدينه برگرد
به جون عباست گل خوش انفاست
ميا، كه مي افته روي زمين دست ماه ام بنين
حسين، يا ثارالله
=======================
كوفيا پستن وحقيرن كه به سیم و سکه اسير

  • دوشنبه
  • 29
  • شهریور
  • 1395
  • ساعت
  • 10:44
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 امیر حسین الفت

زمزمه شهادت مسلم بن عقیل -( چگونه بگویم ز شرح غمت ) * امیر حسین الفت

1122

زمزمه شهادت مسلم بن عقیل -( چگونه بگویم ز شرح غمت ) چگونه بگویم ز شرح غمت – گر حوالی کوفه رسد قدمت
نه آنکه تو مهمان کوفه شوی – طعمه چنگ گرگان کوفه شوی
مرده مهر و محبت در این خاک غربت
فدایت شوم جان تو به سلامت
بهر تو دل شوره دارم گر بمیرم، بر مزارم فاتحه خوانی ندارم
*****
اگر چه نوشتم که کوفه بیا – من پشیمانم از کرده ام به خدا
شبیه دل من شکسته شده – آن همه عهد و پیمان بسته شده
غم نشسته به سینه به جان سکینه
سفر کن حسین جان به سوی مدینه
غرق دردم کوچه گردم کن نظر برآه سردم تو میا دورت بگردم
*****
ببین چه شکسته سبو شده ام – با چه قوم بدی روبرو شده ام
چه گویم از این مردمان دو رو – نی حناشان ندارد دگر رنگ و بو
مسلمت شده بر بام امیر دل آرام
به کشتن تو

  • دوشنبه
  • 29
  • شهریور
  • 1395
  • ساعت
  • 10:49
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 امیر حسین الفت

نوحه شهادت مسلم بن عقیل -( ای حسین جان ز کوفه حذر کن ) * امیر حسین الفت

1559

نوحه شهادت مسلم بن عقیل -( ای حسین جان ز کوفه حذر کن ) ای حسین جان ز کوفه حذر کن
رو بسوی مدینه سفر کن
رحمی ای جان عالم به حال
زینب خسته و خون جگر کن
وای ، مسلم نالانم- وای ، از غمت گریانم
وای زار و سرگردانم
وای یا اباعبدلله(ع)
*****
برده نیرنگ کوفه شکیبم
بین این مردمان من غریبم
جان شش ماهه ی نازنینت
سوی کوفه میا ای حبیبم
وای، جان آن مه پاره – وای، طفل درگهواره
وای، تشنه ام آواره
وای یا اباعبدلله(ع)
*****
کن به حالم حسین جان نظاره
جان آن کودک شیرخواره
با لب تشنه گویم سلامت
من ز بالای دارالعماره
وای،عشق تو تقصیرم-وای،این شده تقدیرم
وای،تشنه لب می میرم
وای یااباعبدلله(ع)

امیر حسین الفت

__________________________________

@amirhoseinolfat

شاعر : ام

  • دوشنبه
  • 29
  • شهریور
  • 1395
  • ساعت
  • 10:52
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

نوحه طفلان مسلم -( خزان شد ـ خزان شد گلهاي باغ مسلم ) * سید محسن حسینی

1315

نوحه طفلان مسلم -( خزان شد ـ خزان شد  گلهاي باغ مسلم  ) خزان شد ـ خزان شد گلهاي باغ مسلم شد تازه داغ مسلم
آنـهـا دگـر نفـس نـدارند
دور از وطن جان مي سپارند
**************
الهي ـ الهي ـ دو چشمشان شد زمزم ـ که ديده در اين عالم
به اشگ ميهمان بخندد دو دست ميهمان ببندد
**************
الهي ـ الهي ـ هر دو به حق پيوستند ـ بار سفر را بستند
بر لبشان درياي خون است
انـا ا لـيـه راجـعـون است
**************
الهي ـ الهي ـ مادر نشسته تنها ـ چشم انتظار گلها
جز چشم از خون تر ندارد
از حـالـشان خـبـر ندارد
گريان به آنها آفتاب است
پيکرشـان کنـار آب است

سيد محسن حسيني

شاعر : سید محسن حسینی

دانلود سبک

  • دوشنبه
  • 29
  • شهریور
  • 1395
  • ساعت
  • 11:04
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

نوحه شهادت مسلم بن عقیل -( حسين جان ـ حسين جان مهمان سرگردانم ) * سید محسن حسینی

1204
3

نوحه شهادت مسلم بن عقیل -( حسين جان ـ حسين جان  مهمان سرگردانم ) حسين جان ـ حسين جان
مهمان سرگردانم
به لب رسيده جانم
رفتم سر بازار کـوفـه گريد بحالم دار کـوفـه
* * * * * * * * * *
حسين جان ـ حسين جان
ازمن پذيرايي شد
مهمان تماشايي شد
اي دلبرم دلم شکسته من ماندم و دو دست بسته
* * * * * * * * * *
حسين جان ـ حسين جان
عشق تو اي دلدارم
کشيده پاي دارم
من ريزد از چشمم ستاره رفتم سـوي دارالعماره
* * * * * * * * * *
حسين جان ـ حسين جان
جانم رسيده بر لب
هستم بياد زينب
کوفه ميا کوفه دو رنگ است
بروي بام کوفه سنگ است
* * * * * * * * * *
سيد محسن حسيني

شاعر : سید محسن حسینی

دانلود سبک

  • دوشنبه
  • 29
  • شهریور
  • 1395
  • ساعت
  • 11:08
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

مسلم ابن عقیل -( هواى وصل تو ما را کشانده تا اینجا ) * قاسم نعمتی

5043
5

مسلم ابن عقیل -( هواى وصل تو ما را کشانده تا اینجا ) هواى وصل تو ما را کشانده تا اینجا

کریم شهر گدا را کشیده تا اینجا

ز بسکه دست گرفتى همین بزرگى تو

گداى بى سر و پا را کشیده تا اینجا

همینکه گفت گنهکار یا کریم العفو

دل شکسته خدا را کشیده تا اینجا

شمیم پیرهن یوسف اید از عرفات

صداى روضه شما را کشیده تا اینجا

یقین کنم که تا دسته ها به راه افتاد

نواى ما شهدا را کشیده تا اینجا

حسین گفتن ما مسلمیه هر سال

نسیم کرب و بلا را کشید تا اینجا

صداى پاى محرم به گوش مى آید

حسین قافله ها را کشیده تا اینجا

بنى گفتن یک مادرى شب جمعه

چقدر اهل بکا را کشیده تا اینجا

سخن ز موى پریشان زینب کبرى

امام صاحب عزا را کشیده تا اینجا

به یار نیزه سوارش به گریه

  • شنبه
  • 3
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 05:49
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

مسلم ابن عقیل -( میان كوچه ها مرد غریبی ) * مجتبی روشن روان

1384

مسلم ابن عقیل -( میان كوچه ها مرد غریبی ) میان كوچه ها مرد غریبی

به لب دارد نوای یا حبیبی

به لب ذكر و به دیده اشك دارد

به دیوار غریبی سر گذارد

دلش پر از هیاهوی غریبی

غمش كرده سیه روی غریبی

تك و تنها میان شهر كوفه

زده غربت به قلب او شكوفه

بگوید با دل پر خون و پر درد

حسین فاطمه برگرد برگرد

در این كوفه نشانی از وفا نیست

كسی اینجا طرفدار شما نیست

كسی اینجا سراغت را نگیرد

مگر مسلم برای تو بمیرد

میان كوچه ها تنهای تنها

پریشانم برایت یابن زهرا

میا كوفه كه اینجا شهر كینه است

تمام كوچه هایش چون مدینه است

میان خانه ها راهم ندادند

جواب ناله و آهم ندادند

همه مهمان نوازی شان به سنگ است

تمام كوچه هایش تار و تنگ است

میا كوفه كه

  • شنبه
  • 3
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 05:54
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

شعر شهادت حضرت مسلم ابن عقیل (ع)-( به خون چهره دادم غسل از پا تا سر خود را ) *استاد حاج غلامرضا سازگار

993
1

شعر شهادت حضرت مسلم ابن عقیل (ع)-( به خون چهره دادم غسل از پا تا سر خود را ) به خون چهره دادم غسل از پا تا سر خود را

زیارت میکنم با دست بسته رهبر خود را

به یاد حنجر خونین و کام خشک مولایم

لب عطشان نهادم زیر خنجر حنجر خود را

به هر جا پا نهادم بر رویم بستند درها را

که بر دیوارها بگذاشتم امشب سر خود را

به فرقم هر چه آتش بارد، از گل دوست تر دارم

که وقف خاک جانان کرده ام خاکستر خود را

به موج تیغ دشمن دوست را کردم چنان پیدا

که گم حساب زخم های پیکر خود را

عذار نیلی از سیلی کنم تا هدیه بر زهرا

فرستادم به همراه سکینه دختر خود را

یقین دارم که مولا از برای دیدنم آید

که سوی مکّه افکندم نگاه آخر خود را

صدای نالۀ زهرا به گوشم می رسد آری

که بالای سرم آورده مولا، مادر خ

  • یکشنبه
  • 4
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 16:31
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

حضرت مسلم بن عقیل(ع) -( در شرار غم خلیلم مسلمم ) * سید محمد میر هاشمی

966
1

حضرت مسلم بن عقیل(ع) -( در شرار غم خلیلم مسلمم ) در شرار غم خلیلم مسلمم

کوفیان پور عقیلم مسلمم

میهمانم ، میزبانم غم شده

بی کسی با قلب من همدم شده

صید غربت بین دام کوفه ام

دلشکسته از مرام کوفه ام

غربت دیرینه را حس می کنم

در شب غم کینه را حس میکنم

کوفیان آئینه ها را مشکنید

حرمت آدینه ها را مشکنید

کینه با قرآن ندارد افتخار

کشتن مهمان ندارد افتخار

تا ابد نام شما بی ننگ نیست

خسته ام من احتیاج سنگ نیست

با غریب و خسته همدردی چه شد ؟

سنگزن ها پس جوانمردی چه شد ؟

سینه می سازم سپر پس تیر کو ؟

من حسینی مذهبم تکفیر کو ؟

از تب عشقم کسی آگاه نیست

با دلم جز سایه ام همراه نیست

چون علی در دام کوفه مانده ام

در خزانی بی شکوفه مانده ام

در

  • یکشنبه
  • 4
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 16:53
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

حضرت مسلم بن عقیل(ع) -( دهانم خشک و جسمم غرق خون و دیده دریایی ) *استاد حاج غلامرضا سازگار

1232
1

حضرت مسلم بن عقیل(ع) -( دهانم خشک و جسمم غرق خون و دیده دریایی ) دهانم خشک و جسمم غرق خون و دیده دریایی

عجـب کـردند اهـل کوفـه از مهمان پذیرایی

همان‌هایی که در این شهر گرداندند رو از من

فـراز بام‌هــا در چشمشـان گشتـم تمـاشایی

سـرم را بـرد قاتـل هدیـه از بهــر عبیــدالله

تنـم در کوچه‌هــا گردیـده گـرم راه‌پیمایـی

به جسم تا که ممکن بود آمد زخم روی زخم

نبــودی کوفیــان را بیشتــر از ایـن توانـایی

رسیـده ضربه‌هــا بـر سینـه و پهلـو و بازویم

بیا بنگر که مسلم پـای تـا سر گشتـه زهرایی

از آن ترسم که چـون‌آیـی نبینم ماه رویت را

ز بس از چشـم گریانـم عطش بگرفته بینایی

اگر چه رنگ خون زیباست بر روی شهید اما

تماشا کن که روی من به خون بخشیده زیبایی

تمـام شب

  • یکشنبه
  • 4
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 17:04
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

حضرت مسلم بن عقیل(ع) -( به نام حضرت مسلم ثنا کنم آغاز ) *استاد حاج غلامرضا سازگار

1457

حضرت مسلم بن عقیل(ع) -( به نام حضرت مسلم ثنا کنم آغاز ) به نام حضرت مسلم ثنا کنم آغاز

که سیدالشهداء راست اوّلین سرباز

بخاک تربت او سجده می برم به نماز

حریم اوست مرا قبله گاه راز و نیاز

عقیده ام بجز این نیست در مسیر ولا

چه خاک تُربت مسلم چه خاک کرب و بلا

کسی که بود سراپا حقیقت ایمان

کسی که گشت زخونش مرّوج قرآن

کسی که دست زجان شست در ره جانان

کسی که زائر قبرش بُود امام زمان

کسی که پیشتر از موسم ولادت او

گریست چشم نبی، در غم شهادت او

فدای حق شده و بعد از هزار و سیصد سال

هنوز زندگیش را بود شکوه و جلال

رسد، ندای رسایش به گوش در همه حال

که ای تمام خلایق به قادر متعال

زجان گذشتن ما خاندان سعادت ماست

بنای ما همه در سایه، شهادت ماست

به منط

  • یکشنبه
  • 4
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 17:09
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

حضرت مسلم بن عقیل(ع) -( وقتی نفس از سینه ی بی تاب افتاد ) * حبیب نیازی

1597

حضرت مسلم بن عقیل(ع) -( وقتی نفس از سینه ی بی تاب افتاد   ) وقتی نفس از سینه ی بی تاب افتاد

با غربتم رنگ از رخ مهتاب افتاد

دیوار اصلا تکیه گاه حیدری هاست

انگار بعد از فاطمه این باب افتاد

سنگ صبوری نیست اینجاها برایم

هر کوچه را گشتم ولی نایاب افتاد

مهمان رسیدم حال و روزم این چنین شد

با یاد زینب از دوچشمم خواب افتاد

هرکس که بیعت داشت ، زخمی کاری ام زد

از پیکرم دیگر توان و تاب افتاد

وقت وداع با چشم ، عکسی را گرفتم

از روی تو حالا ترک بر قاب افتاد

اینجا هزاران گرز آوردند، یاد

پیشانی مردی که در محراب افتاد

دیشب سر دروازه ی این شهر بی درد

ناگاه چشمم بر دوتا قلاب افتاد

شکر خدا این پاره ی لب آبرو داد

وقتی که دندانم درون آب افتاد

فهمیدم اینجا ذ

  • یکشنبه
  • 4
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 20:36
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد