اشعار شهادت حضرت مسلم

مرتب سازی براساس
 اسماعیل تقوایی

روز اول محرم، حضرت مسلم -(کوچه به کوچه میروم خانه به خانه در زنم ) * اسماعیل تقوایی

760

روز اول محرم، حضرت مسلم  -(کوچه به کوچه میروم خانه به خانه در زنم ) روز اول، حضرت مسلم

کوچه به کوچه میروم، خانه به خانه در زنم

نیست مرا جوابی از، داخل خانه هایشان

کوفه چو آمدم همه، دور وبرم به جنب وجوش

لیک نباشد اینک از، کوفی بی وفا نشان

نامه نوشته ام بیا، گر که شود میا میا

کس نبود به کوفه تا، یار تو گردد اینزمان

مسلمم ونمی رود، یاد تو از دلم برون

جان بدون ارزشم، در ره توست ارمغان

نام تو بر زبان من، وقت نبرد باعدو

نام تو لرزه آورد، بر دل وجان دشمنان

دارالاماره، بام آن،مقصد آخرم بود

کوفه میا نوای من،با دل وچشم خونفشان

پیکر من زبام بر، داخل کوچه افکنند

این تن بی سرم رود، کو به کو کشان کشان

سرو روان فاطمه،جان تو جان دخترم

گرد یتیمی آمده، بر سر آن

  • دوشنبه
  • 12
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 13:17
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 حسن ثابت جو

دوبیتی شهادت حضرت مسلم(ع) -(می گفت به کوفه خبر از ذکر و دعا نیست) * حسن ثابت جو

638

دوبیتی شهادت حضرت مسلم(ع) -(می گفت به کوفه خبر از ذکر و دعا نیست) می گفت به کوفه خبر از ذکر و دعا نیست
جز درهم و دینار کسی فکر خدا نیست
وقتي كه زمين خورد از آن بام دمی گفت
یک ذره صفا نيست دلي را كه وفا نيست

  • سه شنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 19:08
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

دوبیتی شهادت حضرت مسلم(ع) -(من لب تشنه چنان تشنه‌ی دیدار توام) * حسن ثابت جو

741

دوبیتی شهادت حضرت مسلم(ع) -(من لب تشنه چنان تشنه‌ی دیدار توام) من لب تشنه چنان تشنه‌ی دیدار توام
که سرِ دارم و بر دار خریدار توام
بی ولای تو حسین، مسلم تو مسلم نیست
تو علیِ من و من میثم تمار توام

  • سه شنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 19:09
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

دوبیتی شهادت حضرت مسلم(ع) -(اين کوفه چه شهریست كه جز درد ندارد) * حسن ثابت جو

807

دوبیتی شهادت حضرت مسلم(ع) -(اين کوفه چه شهریست كه جز درد ندارد) اين کوفه چه شهریست كه جز درد ندارد
در سينه به جز توطئه ای سرد ندارد
شهريست كه آغشته شده فتنه و كينه
اين كوفه به جز طوعه مگر مرد ندارد

  • سه شنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 19:11
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

دوبیتی شهادت حضرت مسلم(ع) -(به شهر كوفه نواي صفا نمي آيد) * حسن ثابت جو

1352
2

دوبیتی شهادت حضرت مسلم(ع) -(به شهر كوفه نواي صفا نمي آيد) به شهر كوفه نواي صفا نمي آيد
به کار مردم کوفه وفا نمي آيد
ميان خنده ي آنها و کینه ی آنها
به جز صداي ذبيح القفا نمي آيد

  • سه شنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 19:12
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

غزل شهادت حضرت مسلم(ع) -(كاش چشمِ بسته‌ام مي ديد يك دم روي تو) * حسن ثابت جو

568
0

غزل شهادت حضرت مسلم(ع) -(كاش چشمِ بسته‌ام مي ديد يك دم روي تو) غزل شهادت حضرت مسلم(ع)
كاش چشمِ بسته‌ام مي ديد يك دم روي تو
مي كشيدش بر رخِ سرخم خم گيسوي تو
يادم آمد در وداع آخرينم با شما
دل ربود از من كمانِ گوشه ي ابروي تو
يا حسين جان من غريبِ كوفه و تو در كجا
مي رساند بر مشامم آن شميمِ بوي تو
هر كجا هستي ميا نزديك تر مولاي من
كينه ها بسيار دارد دشمن بد خوي تو
مقتلم شد شهر دشمن خيز ِکوفه، می شود
كربلای غرق در خون قتلگاه و كوي تو
گویيا افتادم از دار الاماره بر زمين
سر به روي قبله كردم قبله ي من سوي تو
وعده ي ما جنت المأوی به هنگام وقتِ وصال
تا كه جان بخشد به جانِ من رخِ دلجوي تو

  • سه شنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 19:15
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

سبک 1 ـ ذکر / زمینه سنگین ـ سنگ -(از سنگ کوفه پیشانی من دارد علامت) * حسن ثابت جو

921

سبک 1 ـ ذکر / زمینه سنگین ـ سنگ -(از سنگ کوفه پیشانی من دارد علامت) سبک ۱ ـ ذکر / زمینه سنگین ـ سنگ
از سنگ کوفه ـ پیشانی من ـ دارد علامت
از من گذشت و ـ اما سر یار ـ بادا سلامت
باد صبا که می‌وزی بر بام این دار الاماره
از من به مولایم رسان صدها سلام پرشراره
گو بر حسینم ـ با ناله‌هایت
از کوفه بگذر ـ جانم فدایت
مظلوم حسین جان(۴)
هر قطره خونم ـ بر برگ رویم ـ گردیده شبنم
اینها غمی نیست ـ امّا به یادت ـ من کوه دردم
دردم همین باشد که من نامه نوشتم تا بیایی
حالا به خون حک می‌کنم مولای من کوفه نیایی
این کوفه بر تو ـ رحمی ندارد
از کوچه‌هایش ـ غربت ببارد
مظلوم حسین جان(۴)
افتادم از بام ـ با دست بسته ـ با حال خسته
هر استخوانم ـ همچون دل من ـ در هم شکسته
من از خدا کردم طلب

  • سه شنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 19:18
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 میثم مومنی نژاد

حضرت مسلم -(شانه کشیدند بر زلف ماتم) * میثم مومنی نژاد

664

حضرت مسلم -(شانه کشیدند     بر زلف ماتم) شانه کشیدند بر زلف ماتم
فصل عزا شد آمد محرم
آه _ یا حجه الله _ بقیه الله _ آجرک الله
هلال ماتم از ره رسیده
با چشم گریان قد خمیده
آه یا حجه الله.......
در کوفه مسلم خانه ندارد
بر روی دیوار سر میگذارد
آه یا حجه الله
به سوی مکه باشد نگاهش
دارالاماره شد قتلگاهش
آه یا حجه الله......

  • چهارشنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 10:56
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 میثم مومنی نژاد

دوبیتی حضرت مسلم -(میان واژه ها تردید آمد) * میثم مومنی نژاد

714
1

دوبیتی حضرت مسلم -(میان واژه ها تردید آمد) میان واژه ها تردید آمد
مصیبت نامه ی تهدید آمد
غروبی روی بام شهر کوفه
صدای گریه ی خورشید آمد

  • چهارشنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 11:22
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 میثم مومنی نژاد

دوبیتی حضرت مسلم -(فلک جنگید تا مهمان بمیرد) * میثم مومنی نژاد

952

دوبیتی حضرت مسلم -(فلک جنگید تا مهمان بمیرد) فلک جنگید تا مهمان بمیرد
شبیه ابرها گریان بمیرد
تمام کاسه های آب خون شد
خدا می خواست...او عطشان بمیرد

  • چهارشنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 12:08
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(زمزمه)گرچه اسیرم من ولی اسیر گیسوی توام * محمود اسدی

879

(زمزمه)گرچه اسیرم من ولی اسیر گیسوی توام گرچه اسیرم من ولی اسیر گیسوی توام

عزیز فاطمه ببین که من دعاگوی توام

ای نورچشم مرتضی
کوفه میا کوفه میا

*****

ای جان من از غصه ی تو آمده جان برلبم

من در میان کوچه ها هردم به یاد زینبم

ترسم شود بشکسته سر
سنگش زنند ازبام ودر

*****

ای یوسفم اینجا سخن ازپیکر عریان بود

اینجا سخن از جسم تو زیر سم اسبان بود

ای سید ومولای من
ترسم شوی پاشیده تن

*****

شائق

  • پنج شنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 13:40
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 رضا رسولی

نوحه مسلمیه شهادت حضرت مسلم ابن عقیل (س) -(میبرندم بر دارالاماره) * رضا رسولی

1184

نوحه مسلمیه  شهادت حضرت مسلم ابن عقیل (س) -(میبرندم بر  دارالاماره) نوحه مسلمیه
شهادت حضرت مسلم ابن عقیل (س)
بند اول
میبرندم بر . دارالاماره
از عشقت گشتم . من آواره

جان زهرا میا برگرد
هستن این کوفیان نامرد
گشتن آماده ی نبرد

(یابن الزهرا میا کوفه)
بند دوم
دیده اند اینها . برای تو خواب
میاور باخود . طفل رباب

دست پیر و جوان دیدم
تیر و نی بی امان دیدم
حرمله با کمان دیدم

(یابن الزهرا میا کوفه)
بند سوم
نقشه ها دارند . برای سرت
هم برای تو . هم خواهرت

صحبت از قتل و غارت بود
بحث داغ اسارت بود
فکرشان هم جسارت بود

(یابن الزهرا میا کوفه)

  • سه شنبه
  • 20
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 13:49
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب

سفیر حسین (ع) ( شهادت حضرت مسلم) * لیلا علیزاده

920
1

سفیر حسین (ع) ( شهادت حضرت مسلم) با آنکه غیر از سایه اش یاور ندارد
جز فکر مولایش ولی در سر ندارد

شهری که روزی دست یاری داد،امروز
در دست غیر از نیزه و خنجر ندارد

هر چند اهل کوفه صدها چهره دارند
این روی آنها را ولی باور ندارد

وا میکند با گریه هایش روزه اش را
در سفره اش چیزی از این بهتر ندارد

تنهاست بین مردم شهری که در آن
هی سنگ میبارد ولی سنگر ندارد

میخواست بنویسد دوباره نامه ای،حیف
جز خون سرخش جوهری دیگر ندارد

مانند محبوبش سرش از تن جدا شد
اما خدا را شکر او خواهر ندارد.....

  • دوشنبه
  • 9
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 20:07
  • نوشته شده توسط
  • Leila Alizadeh
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

نوحه حضرت مسلم(ع) -(مسلم سفیر پور زهرا ) * رضا یعقوبیان

641

نوحه حضرت مسلم(ع) -(مسلم سفیر پور زهرا ) مسلم سفیر پور زهرا
گشته اسیر دست اعدا
آمد به کوفه سفیر مولا
گشته اسیر ظلم و ستم ها
میا به کوفه
مولا حسین جان

مسلم شده تنهای‌تنها
گشته اسیر کوه غم ها
روز اهل کوفه با پور زهرا
شب گشته مسلم تنهای تنها
میا به کوفه
مولا حسین جان

کوفه میا عزیز زهرا
زینب شود اسیر غم ها
کوفی نامرد وفا ندارد
جز ظلم و جور و جفا ندارد
میا به کوفه
مولا حسین جان

گشته سفیرت جان بر لب
مهمان طوعه گشتم امشب
جزتوحسین جان کسی ندارم
امشب به دیوار سر می گذارم
میا به کوفه
مولا حسین جان

همچون علی دستم ببستند
دندانم از کینه شکستند
دیگر ندارم من راه چاره
شد مقتل من دارالعماره
میا به کوفه
مولا حسین جان

  • شنبه
  • 12
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 10:10
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

نوحه حضرت مسلم(ع) -(منم مسلم سفیر کربلایم ) * رضا یعقوبیان

7992
17

نوحه حضرت مسلم(ع) -(منم مسلم سفیر کربلایم ) منم مسلم سفیر کربلایم
گرفتار غم و درد و بلایم
الا ای نور عینم ببین درشوروشینم
میا کوفه حسینم(۲)

در این عالم تو بودی تکیه گاهم
شده دارالعماره قتلگاهم
به کوفه من اسیرم برای تو بمیرم
میا کوفه حسین جان

حسین جان کوفیان چه بی وفایند
تمامی اهل تزویر و ریایند
غمت آرام جانم. زده آتش به جانم
میا کوفه حسین جان

همان نامردمان بی همیت
نمودند دعوتت از بهر بیعت
به روز پیمان ببستند به شب پیمان شکستند میا کوفه حسین جان

رسیده جان من برلب حسین جان
میاور با خودت زینب حسین جان
تمامی بی وفایند همه اهل جفایند
میا کوفه حسین جان

  • شنبه
  • 12
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 10:20
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 ابوالفضل عباسی معروفان

زبانحال حضرت مسلم علیه السلام -(کوفیان آمال مسلم را فنا کردند حسین ) * ابوالفضل عباسی معروفان

1727
0

زبانحال حضرت مسلم علیه السلام  -(کوفیان آمال مسلم را فنا کردند حسین ) کوفیان آمال مسلم را فنا کردند حسین
کاش میدیدی که با مسلم چه ها کردند حسین
.
این جماعت در زبان از دین حمایت می کنند
سینه را دریای نیرنگ و ریا کردند حسین
.
بس دنی طبعند و در فکر مقام و ثروتند
گوهر مردانگی بر زر فدا کردند حسین
.
گر چه در مسجد به ظاهر در رکاب مسلمند
در نماز خویش هم فکر جفا کردند حسین
.
با شعار عشق با من دست بیعت داده اند
بشکند دستی که دادند و رها کردند حسین
.
ما ز یاران چشم یاری و حمایت داشتیم
شیوه بیگانگی با آشنا کردند حسین
.
چند روزی دل به مسلم داده و روزی دگر
پس گرفتند آنچه با منت عطا کردند حسین
.
مانده ام تنها میان مردمی پیمان شکن
راه خود را از ره مسلم جدا کردند حسین
.
چاره ای

  • دوشنبه
  • 14
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 10:18
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 آرمان صائمی

شب اول محرم حضرت مسلم عليه‌السلام -(تو كوچه ها دنبالم.....خونه خونه ميگردن) * آرمان صائمی

663
0

شب اول محرم حضرت مسلم عليه‌السلام -(تو كوچه ها دنبالم.....خونه خونه ميگردن) تو كوچه ها دنبالم.....خونه خونه ميگردن
نميشه باور كرد كه....اينا چقد نامردن(٢)
-
نيا________اينجا همه حرفا دروغه
نيا_________خورشيد ديگه بى فروغه
نيا_______سر نيزه فروشا شلوغه
-
چشام مثه بارون ميباره....شدم لب تشنه آواره
خدا غم من رو ميدونه.....دلم نگرونه علمداره
-
بنددوم
-
ديدم كه خولى اينجا...پشت سرت حرف ميزد
پشت سر شير خوار و....برادرت حرف ميزد
-
نيا________اينجا كسى مثل حبيب نيست
نيا________اينجا به جز اهل فريب نيست
نيا________كسى اينجا نجيب نيست
-
آقا كسى ديگه با ما نيست....كسى ديگه باتو همرا نيست
ميگن كه تو خيلى بد دينى.....يزيد حالا اينجا تنها نيست
-
بندسوم
-
نيا به سمت كوفه....تورو به

  • شنبه
  • 19
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 09:38
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

یا مسلم بن عقیل مددی -(ای داد بیداد از غریبی از اسیری..) * سید پوریا هاشمی

932
0

یا مسلم بن عقیل مددی -(ای داد بیداد از غریبی از اسیری..) ای داد بیداد از غریبی از اسیری..
من‌ روی بام قصرم‌ و تو در‌مسیری

من‌مَردم اما پیش هر نامرد رفتم
آواره شب تا صبح با پادرد رفتم

چه زود عهد خویش را با ما شکستند
یاد حسن کردم نمازم‌ را شکستند

نان تورا خوردند و دنبال یزیدند
مثل علی من را به هرکوچه کشیدند

این زخم لب این کاسه ها اصلا بهانه ست
من تشنگی را دوست دارم‌ عاشقانه ست!

اینها که میگفتند عبد‌ خانه زادند..
از شیعیان مخلص ابن زیادند..

با چوب دستی زد به لبهای کبودم
اقا فقط من فکر لبهای تو بودم

این‌قوم‌ از کینه دلی لبریز دارند
در دستهاشان سنگهایی تیز دارند

دادم عقیقم‌ را که فکر شر نباشند
تا بعد ازین دنبال انگشتر نباشند

خیلی مراقب باش این ک

  • شنبه
  • 19
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 11:27
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیر عظیمی

شهادت مسلم بن عقیل(ع) -(کوفه خراب است‌و‌خراب است‌و‌خراب است) * امیر عظیمی

994

شهادت مسلم بن عقیل(ع) -(کوفه خراب است‌و‌خراب است‌و‌خراب است) کوفه خراب است‌و‌خراب است‌و‌خراب است
نهرش‌سراب‌است‌وسراب‌است‌و‌سراب‌است
آقا‌ به‌ چشمان‌ اباالفضل‌ تو‌ سوگند
تیر‌سه‌شعبه تشنه‌ی طفل رباب است

  • شنبه
  • 19
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 12:08
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(غزل)چشم دل/از آه من،کبود دل آسمان بوَد * محمود اسدی

705

(غزل)چشم دل/از آه من،کبود دل آسمان بوَد از آه من،کبود دل آسمان بوَد
در کوفه مسلم از غم تو نیمه جان بوَد

کوفه میا که جسم تو عریان شود حسین
چشمم به یاد آمدنت خون فشان بوَد

آقا چقدر دلنگرانم برای تو
دلواپسی ام از نگه ساربان بوَد

طفل رباب می شود اینجا دو تا حسین
دیدم به دست حرمله تیر و کمان بوَد

افتادن مرا زن و بچه ندیده اند
دور تو پیش دیده ی زینب،سنان بوَد

کوفه میا به چشم دل،انگار دیده ام
راس بریده ات به کف این و آن بوَد

آقا میا که جای سه ساله به کوفه نیست
اینجا سخن ز مجلس نامحرمان بوَد
******
شائق

  • یکشنبه
  • 20
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 04:35
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(غزل)دل بی تاب/چشمان من از آمدنت سخت پر آب است * محمود اسدی

513

(غزل)دل بی تاب/چشمان من از آمدنت سخت پر آب است چشمان من از آمدنت سخت پر آب است
قلبم ز غم و غصه ات،ای یار کباب است

جان علی اصغرت از کوفه حذر کن
آقا نگرانی من از حال رباب است

تا خنده نکردند به ناموس تو برگرد
برگرد از این ره که دلم در تب و تاب است

برگرد از این راه میا کوفه وگرنه
دستان عزیزان تو بسته به طناب است

آهسته بگویم به تو ای یوسف زهرا
اینجا سخن از هلهله در بزم شراب است
******
شائق

  • یکشنبه
  • 20
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 04:50
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

يا مسلم بن عقيل (ع) -(تن بى سر شده چون بيکس و بى يار شود) * قاسم نعمتی

540

يا مسلم بن عقيل (ع) -(تن بى سر شده چون بيکس و بى يار شود) تن بى سر شده چون بيکس و بى يار شود
بازى دست اراذل سر بازار شود
ترسم اين است بلايى که سر من امد
بين گودال سر جسم تو تکرار شود
پوشيه چادر خلخال النگو معجر
همه را کوفه نامرد خريدار شود
من نديدم سر خونى نشده در اين شهر
کودک و پير کسى وارد دربار شود
سنگ از بام کند کار عمود اهن
همه سرها به خدا مثل علمدار شود
سر هر کوچه کمى از بدنم ريخت است
خاک راه پسر حيدر کرار شود
سر بر نيزه و سنگ و چقدر چشم چران
دختران فاطمه بد جور گرفتار شود
سر دروازه حسين منتظرات ميمانم
تا که اى نيزه نشين لحظه ديدار شود
حنجر پاره شده ارثيه پهلو شد
نوک نيزه اثرش چون نوک مسمار شود

  • یکشنبه
  • 20
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 13:16
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

اسلام عليک يا مسلم بن عقيل (ع) -(کوهى ز درد بر سر شانه کشيده ام ) * قاسم نعمتی

2101

اسلام عليک يا مسلم بن عقيل (ع)  -(کوهى ز درد بر سر شانه کشيده ام ) کوهى ز درد بر سر شانه کشيده ام
گشتم ولى براى تو يارى نديده ام
ذکر قنوت هاى نمازم عوض شد
کوفه مياست ذکر سحر تا سپيده ام
هر جا که رو زدم به در بسته خورده ام
دور تمام شهر به عشقت دويده ام
نذر نگاه دو على ات اين دو پسر
قربان خاک پاى رقيه حميده ام
بازارهاى کوفه غرور مرا شکست
من طعم حرف هاى بدش را چشيده ام
گفتم به طوعه هر چه که شد پشت در ميا
چون داغديده غم يک خميده ام
تاثير ضربه هاى لگد روى دنده هاست
از مادرت بپرس دگر من بريده ام
ديدم يکى سه شعبه مخصوص ميخرد
در فکر چشم و سينه و حلقى دريده ام
پشت قباله زن خولى سر شماست
با گوش خويش قول و قرارى شنيده ام
اينان به سر بريدن من قانع نيستند
بنگر لباسهاى بري

  • یکشنبه
  • 20
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 13:17
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

نوحه شب اول حضرت مسلم (ع) -(شدم آواره به کوفه – پریشان حال و غریبم) * قاسم نعمتی

1035
2

نوحه شب اول حضرت مسلم  (ع) -(شدم آواره به کوفه – پریشان حال و غریبم) شدم آواره به کوفه – پریشان حال و غریبم
کجایی سالار زینب – میا کوفه ای حبیبم
حسین جان – سر دارالعماره
ندارم – دگر من راه چاره
سلامت – دهم با هر اشاره
تمام حرفم جز این سخن نیست
بگو زینب در کوفه کفن نیست
من این شهری که دیدم حسین جان – جای زن نیست
حسین جان میا کوفه حسین
گرفتاره کوچه هایم – گرفته بغضی گلویم
که برده این بی وفایی – به پیش تو آبرویم
حسین جان – پر از خون شد دهانم پریشان – تمام گیسوانم
خودم را – به هر سو میکشانم
سفیرت ذبیحِ بالقفا شد
تنم بر خاک کوچه رها شد
ببین تشییعِ جسمم به زیر – دست و پا شد
حسین جان میا کوفه حسین
سخن از ضرب عمود و – سخن از چشم علمدار
از آن ترسم خواهر تو – تماشاگردد ب

  • یکشنبه
  • 20
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 13:22
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 علیرضا خاکساری

متن شعر شب اول محرم -(انگار در بهشت خدا پا گذاشتیم) * علیرضا خاکساری

831
1

متن شعر شب اول محرم -(انگار در بهشت خدا پا گذاشتیم) انگار در بهشت خدا پا گذاشتیم
وقتی قدم به مجلس آقا گذاشتیم
در این حسینیه شهدا صف کشیده اند
اینجامقدس است که ما پا گذاشتیم
با وحدت عقیده به کثرت رسیده ایم
اینجا بجای واژه ی "من" ، "ما" گذاشتیم
شور و شعور ناب حسینی خویش را
در خیمه ی عزا به تماشا گذاشتیم
زانو زدیم اگرچه در این روضه ها ولی
دل را میان کرببلا جا گذاشتیم
"سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است"
ما نیز سر به دامن صحرا گذاشتیم
"باز این چه رستخیز عظیم است"در حرم
گویا قدم به محشر کبری گذاشتیم

امشب هر آنکه آمده مهمان مسلم است
حتی خود حسین پریشان مسلم است

دلداده ای بخاطر دلدار میرود
"پیک امام " و "محرم اسرار"میرود
ترسی در او ز فتنه ی إبن زیاد ن

  • یکشنبه
  • 20
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 16:40
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

السلام علیک یا مسلم ابن عقیل -(کوفه پُر است از مردم نامَرد، برگرد) * منصوره محمدی مزینان

698

السلام علیک یا مسلم ابن عقیل -(کوفه پُر است از مردم  نامَرد، برگرد) کوفه پُر است از مردم نامَرد، برگرد
تا غنچه ی سرخت نگشته زرد، برگرد

در بینِ بازار کسادِ حق پرستی
باطل... بساطِ فتنه را گسترد، برگرد

سنگِ محک آوردمو در کوفه غیر از
یک پیرزن دیگر ندیدم مرد ....برگرد

از نعلهای تازه و سَر نیزه، پیداست
آهنگران ...بازارشان گل کرد برگرد

میترسم از تکرارِ آن کاری که فتنه
بر روزگارِ مادرت آورد...برگرد

اینجا،سلامِ گرهایش بی طمع نیست
نام آشنایِ کوچه های درد برگرد

دلگرمی اهل زمین، اینجا نیا که
ازبی وفایی میشوی دلسرد،برگرد

منزل به منزل، کو به کو ،تنهای تنها
حالا شدم یک عابرِ شب گرد برگرد

ای آفتاب این ذره ی ناچیزِ کویت
تا پَرکشد بر دامنت چون گرد، برگرد

مولا،نگاهی کن

  • دوشنبه
  • 21
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 11:50
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

زبانحال حضرت مسلم علیه السلام -(گشته‌ام از غم هجران گلی، خار امشب ) *مرحوم هادی پیشرفت

555

زبانحال حضرت مسلم علیه السلام  -(گشته‌ام از غم هجران گلی، خار امشب ) گشته‌ام از غم هجران گلی، خار امشب
که به دل مانده از او حسرت دیدار امشب
.
بود امید که چشمم به رخ دوست فتد
ولی از هجر رخش گشته گهربار امشب
.
خاک پای شه کونین نشد چون که سرم
گه به زانونهمش گاه به دیوار امشب
.
بود سرگشته دلم همچو صبا گر امروز
کشدش عشق سوی کوچه و بازار امشب
.
سر یارم به سلامت که به دل نیست غمی
گر گرفتار شدم در کف اغیار امشب
.
غربت و بی کسی و کینه‌ی خصم و غم دوست
زده بر خرمن جان آتشم این چار امشب
.
می‌زنم دم ز حسین کاوست بهین مظهر حق
گر چو منصور کشندم به سر دار امشب
.
ای صبا گو به حسینم که شد ای گنج وفا
خون‌دل مسلمت از خصم جفاکار امشب
.
بیم جان باختنم نیست ولی هست به دل
غم یاران عزی

  • چهارشنبه
  • 23
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 10:14
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(زمینه)ای گل طاها عزیز زهرا * محمود اسدی

922
5

(زمینه)ای گل طاها عزیز زهرا ای گل طاها عزیز زهرا
سفیرت اینجا افتاده از پا
با دل خون و با لب پاره
با تو میگم از دارالعماره
مسلمت بی کس و تنها مونده تو دیار غم ها
میا کوفه میا آقا میا کوفه میا آقا
ای مولا همه دردم اینه
خیلی آقا دست کوفیا سنگینه
وقتی که می بینن اشکاشو
دخترت سرگردون می کشن موهاشو

اینجا کسی فکر حنجرت نیست
حرف اینا جز جرم سرت نیست
کوفیا آقا چقدره پستن
همه به دنبال سرت هستن
امون از زینب و گودال که میشم تن تو پامال
میشه تو قتلگا جنجال میشه تو قتلگا جنجال
ناموست میشه قد خمیده
جلو چشماش جسمت میشه سخت پاشیده
اومده جونم از غم بر لب
نمونی ای کاش در-زیر سم مرکب
******
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج

  • شنبه
  • 2
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 02:36
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

متن شعر (حضرت مسلم ابن عقیل ع)محرم 98 -(من مسلمم ابن عقیل هستم) * رضا یعقوبیان

575

متن شعر (حضرت مسلم ابن عقیل ع)محرم 98 -(من مسلمم ابن عقیل هستم) من مسلمم ابن عقیل هستم
حامی یار و بی بدیل هستم
با اذن آقایم،سفیرقرآنم
حامی دین هستم،با دادن جانم
کوفه میا مولی۲

در کوفه من به شور و شین هستم
سفیر و سردار حسین هستم
مردم بی دردند،ز بس که نامردند
کنار جسم من،کف زده می خندند
کوفه میا مولی۲

از دست کوفیان شدم تنها
کوفه میا ایا گل زهرا
با خدعه و نیرنگ،عرصه به من شد تنگ
به جای استقبال،زدند به رویم سنگ
کوفه میا مولی۲

مردم کوفه بی حیا هستند
دشمن دین و بی وفا هستند
صبح همه پیوستند،پیمان به تو بستند
شب مانده ام تنها،بس بی وفا هستند
کوفه میا مولی۲

حمله نموده اند به سوی من
سنگ می زنند بر سر و روی من
گفتن چه دشواره،عطش شده چاره
ز کینه ی دشمن،لبم شده پار

  • یکشنبه
  • 3
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 10:04
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

متن شعر (حضرت مسلم ابن عقیل ع) محرم 98 -(مسلم سفیر پور زهرا) * رضا یعقوبیان

620

متن شعر (حضرت مسلم ابن عقیل ع) محرم 98 -(مسلم سفیر پور زهرا) مسلم سفیر پور زهرا
گشته اسیر دست اعدا
آمد به کوفه،سفیر مولی
گشته اسیر،ظلم و ستم ها
میا به کوفه،مولی حسین جان۲

مسلم شده تنهای تنها
گشته اسیر کوه غم ها
روز اهل کوفه،با پور زهرا
شب گشته مسلم،تنهای تنها
میا به کوفه،مولی حسین جان۲

کوفه میا عزیز زهرا
زینب شود اسیر غم ها
کوفی نامرد،وفا ندارد
جز ظلم و جور و،جفا ندارد
میا به کوفه،مولی حسین جان۲

گشته سفیرت جان بر لب
مهمان طوعه گشتم امشب
جز تو حسین جان،کسی ندارم
امشب به دیوار،سر می گذارم
میا به کوفه،مولی حسین جان۲

همچون علی دستم ببستند
دندانم از کینه شکستند
دیگر ندارم،من راه چاره
شد مقتل من،دارالعماره
میا به کوفه،مولی حسین جان۲

  • یکشنبه
  • 3
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 10:05
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد