خدا کنه کوفه نیای برگردی از همین مسیر
میترسم آخرش بشه خواهر تو اینجا اسیر
شمشیر و تیر و نیزه برای جنگ خریدن
اینا برا رقیت چه نقشه ها کشیدن
نیا تو این دیار که ، تو یاوری نداری
خدا کنه که همرات ، زینبتو نیاری
شده دلم حسین پره درد
غریبم و یه مرد کوچه گرد
نیا به ، شهر کوفه ، برگرد
نیا حسین عزیز زهرا
******
کوفه نیا که وعده ی این کوفیا دروغه
نیستی ببینی که چقد بازارشون شلوغه
پسر عمو تو این شهر ، یه حرفایی شنیدم
تو دست حرمله من ، تیر سه شعبه دیدم
تموم اهل کوفه آماده ی نبردن
برای کشتن تو خنجر آماده کردن
نیا ، ترو به جون مادرت
میشه جسارتا به ، پیکرت
میره به روی نیزه ها سرت
نیا حسین عزیز زهرا
شاعر : س
- یکشنبه
- 12
- مهر
- 1394
- ساعت
- 05:45
- نوشته شده توسط
- حمید