عبدالله بن حسن (ع)

مرتب سازی براساس
 وحید محمدی

حضرت عبداللهبن حسن (ع) -(اومدم عمو ، تا فدات بشم) * وحید محمدی

1003

حضرت عبداللهبن حسن (ع) -(اومدم عمو ، تا فدات بشم) اومدم عمو ، تا فدات بشم
تا فدایی ، کربلات بشم
من زنده باشم و تو
افتاده باشی از پا
دارم میام به یاری
ای یادگار زهرا
خون حسنی تو ، رگهامه عموجان
نیروی علی تو ، دستامه عمو جان
ابن الحسنم من
واسه کشتنت ، با سر اومدن
رد بشن باید ، از رو نعش من
بابام میگه نباید
عمو بمونه تنها
باید فدا بشی تو
راه حسین زهرا
توی بغل تو ، این لحظه آخر
جون می دم عمو جان ، مثل علی اصغر
ابن الحسنم من
آرزومه که ، جون بدم رو پات
پس قابله ، زندگیم فدات
الهی من بمیرم ، افتادی توی این حال
دردت به جون من آه ، نبینمت تو گودال
جمعن همه دورت ، با نیزه و با تیر
هی می زننت با ، سنگ و چوب و شمشیر
ابن الحسنم من

  • شنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 19:19
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 امیر عباسی

حضرت عبدالله بن الحسن(ع) -(چو گفتی ای عمو به لب هَل مِن مُعین ) * امیر عباسی

740
-1

حضرت عبدالله بن الحسن(ع) -(چو گفتی ای عمو به لب هَل مِن مُعین ) چو گفتی ای عمو به لب هَل مِن مُعین
دل عَبدُالّهَت شد از این غم حزین
غمت قاتل من،سوزاندی دل من
یا حسین یا حسین...

ز خود فارغ شدم چو بشنیدم شَها
که می گفتی اَنا وصیُّ الْمُصطفیٰ
ای خورشید عصمت،امان از این غربت
یا حسین یا حسین...

منم ماتمزده،وَ مَدهوشت عمو
که باشد مَقتلم در آغوشت عمو
گو شَوَد از جفا،دستم از کین جدا
یا حسین یا حسین...

  • یکشنبه
  • 13
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 09:08
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 اصغر چرمی

زمزمه شهادت عبدالله ابن حسن عليه السلام محرم 98 -(عمه به جون مادرت) * اصغر چرمی

962
1

زمزمه شهادت عبدالله ابن حسن عليه السلام محرم 98 -(عمه به جون مادرت) عمه به جون مادرت
التماس منو ببين
رهام كن از حرم برم
ببين عمو ، خورده زمين

امون از غريبى ، امون زمونه
ببين بى قراره ، ببين نيمه جونه
شده بى كس و بين گودال خونه

عمو جونم(٤)

بذار به قاتلش بگم
اين بدن و اين سر من
بلند شو از رو سينش و
جاى عموم منو بزن

مى رم كه نشى عمه پابست من
تو گودال خونه همه هست من
فداى عمو جون سر و دست من

عمو جونم(٤)

مى بينى كه صف كشيدن
يه عده اى دور و برش
دعام اينه خدا كنه
كه نشكنه بال و پرش

تو درياى خون دست و پا مى زنه
آنيش بر دل خيمه ها مى زنه
داره مادرش رو صدا مى زنه

عمو جونم(٤)

  • سه شنبه
  • 22
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 12:02
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شهادت عبد الله ابن الحسن -(بهانه گیر می شوم عمو که آه می کشد ) * ناصر دودانگه

1032

شهادت عبد الله ابن الحسن -(بهانه گیر می شوم عمو که آه می کشد    ) بهانه گیر می شوم عمو که آه می کشد

صدای آه او مرا به قتلگاه می کشد

غربت او مرا به این وادی خون کشیده است

بعد علی اصغرش نوبت من رسیده است

نوشته اند از ازل ، کشته ی کربلایی ام

اذن جهاد می دهد، غیرت مجتبایی ام

برای زنده ماندنم ، عمو بهانه می شود

برای جان سپردنم ، گلو بهانه می شود

سنگ هم از غم عمو بهانه گیر می شود

و کودک از مصیبتش یک شبه پیر می شود

ببین عمه بر زمین فتاده پیکر عمو

نگو بمان که شمر هم امان نمی دهد به او

برای غارت سرش رسیده نوبت سنان

دو نیزه هم سپر شوم دو نیزه است عمه جان

نگو که کوچکم ببین، که بحث غیرتم شده

نگو بمان ، نمی شود، که کوچه عبرتم شده

نگیر خرده عمه جان، که بیق

  • شنبه
  • 9
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 12:11
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 حسن لطفی

مناجات امام زمان (عج) -(به چشمانِ ترت در این حوالی ) * حسن لطفی

1755
2

مناجات امام زمان (عج) -(به چشمانِ ترت در این حوالی ) به چشمانِ ترت در این حوالی

سلامُ الله ما کَرَر اللیالی*

ببار و چشمهایم را تو پر کن

به پیشت آمدم با دستِ خالی

به اشکی سوز و سازم را عوض کن

بیا امشب نمازم را عوض کن

فقط بگذار دنبال تو باشم

نیازم را نیازم را عوض کن

نگاه تو مرا فیض عظیم است

که بسم الله رحمن رحیم است

من از طفلی اسیر روضه‌هایم

خدا رو شکر قلبم یاکریم است

میان روضه‌ها با های هایَم

برای تو دوبیتی می‌سُرایم

ثوابِ گریه‌های من برایت

گداییِ شبِ جمعه برایم

کمی تا لحظه‌ی دیدار مانده

غریب و بی کس و بی یار مانده

چرا همت چرا همت نداریم

مَشین از پا هزاران کار مانده

بکش آهی که از امشب بخوانیم

که از داغ تو صبح و شب بخوانیم

گم

  • شنبه
  • 9
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 13:17
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه و شور سینه‌زنی شب پنجم محرم حضرت عبدالله بن الحسن(ع) * مرتضی محمودپور

4526
2

نوحه و شور سینه‌زنی شب پنجم محرم حضرت عبدالله بن الحسن(ع) ◾شب پنجم محرم
◾نوحه‌ی سینه زنی و شور
◾حضرت عبدالله‌بن‌الحسن
◾سبک و ملودی جدید۱۳۹۸

◾بنداول
من یتیم حسنم
مثل عقیق یمنم
اهل مدینه هستم و
کرببلا شد وطنم
من.... فدایی عمو شدم
در ...مقتل زیر و رو شدم(۲)
دستم تا جدا شد
سرم را بریدند
از آغوش عمو
مرا میکشیدند
عموی غریبم عموی غریبم(۲)

◾بنددوم
از خیمه‌گه دویده‌ام
به قتلگه رسیدم
به زیر تیغ و نیزه‌ها
عموی خود را دیدم
من....سپر شدم به پیکرش
من ....گردیده‌ام بال و پرش(۲)
تا که من رسیدم
اشک عمو رو دیدم
بهمره مادرم
نعره میکشیدم
عموی غریبم عموی غریبم(۲)

  • چهارشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 10:30
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

غزل مرثیه حضرت عبدالله ابن حسن -(طاقت ندارم لحظه ای تنها بمانی ) * حسین ایزدی

987
0

غزل مرثیه حضرت عبدالله ابن حسن -(طاقت ندارم لحظه ای تنها بمانی ) طاقت ندارم لحظه ای تنها بمانی
من باشم و در حسرت سقا بمانی

من عبد تو بودم که عبدالله گشتم
نعم الامیری، عالی اعلا بمانی

فریاد هل من ناصرت بیچاره ام کرد
من مرده ام آقا مگر تنها بمانی؟!

قلبم، سرم، دستم همه نذر دو چشمت
من می دهم جان در ره تو تا بمانی

آقا نبینم در ته گودال باشی
ای زینت دوش نبی بالا بمانی

بالا نشینی و تو را پایین کشیدند
زیر لگدها زیر دست و پا بمانی

لعنت به این آب فرات و خنده هایش
راضی شده لب تشنه در این جا بمانی

با این که چندین عضو از جسم تو کم شد
تو تا ابد عشق دل زهرا بمانی

?شاعر:
حسین ایزدی

  • چهارشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 15:11
  • نوشته شده توسط
  • alatashekoodakan
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا عبدالله بن حسن _زدست عمه دست او رها سد * اسماعیل تقوایی

764

یا عبدالله بن حسن _زدست عمه دست او رها سد عبدالله بن حسن
زدست عمه دست او رها شد
روانه سوی میدان بلا شد

به لب او داشت ذکر لا افارق
زمین تا عرش پر ازاین نوا شد

هدف بودش آغوش عمویش
رسید عبدا..وحاجت روا شد

گشودی بهر او آغوش مولا
پذیرای یتیم مجتبا شد

بود مه پاره در آغوش خورشید
عجب نورٌ علی نوری بپا شد

چو آمد نانجیبی تیغ در دست
به دستش ناجی خون خدا شد

بمیرم از برای کودکی که
بدینسان دست از پیکرجدا شد

زدردی سخت یا عماه گویان
درآغوش عمویش بیصدا شد

لعین آن حرمله انداخت تیری
زپیکر روح او سوی خدا شد

بسوزد جان ما بهر عمویش
که شرمنده زمولا مجتبی شد

پس از آن زاده زهرا مهیا
برای نوشش از آب بقاشد

شعر :اسماعیل تقوایی

  • چهارشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 16:34
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

غزل مرثیه حضرت عبدلله ابن حسن علیه السلام -(طاقت ندارم لحظه ای تنها بمانی) * حسین ایزدی

875

غزل مرثیه حضرت عبدلله ابن حسن علیه السلام -(طاقت ندارم لحظه ای تنها بمانی) طاقت ندارم لحظه ای تنها بمانی
من باشم و در حسرت سقا بمانی

من عبد تو بودم که عبدالله گشتم
نعم الامیری، عالی اعلا بمانی

فریاد هل من ناصرت بیچاره ام کرد
من مرده ام آقا مگر تنها بمانی؟!

قلبم، سرم، دستم همه نذر دو چشمت
من می دهم جان در ره تو تا بمانی

آقا نبینم در ته گودال باشی
ای زینت دوش نبی بالا بمانی

بالا نشینی و تو را پایین کشیدند
زیر لگدها زیر دست و پا بمانی

لعنت به این آب فرات و خنده هایش
راضی شده لب تشنه در این جا بمانی

با این که چندین عضو از جسم تو کم شد
تو تا ابد عشق دل زهرا بمانی

?شاعر:
#حسین_ایزدی

  • چهارشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 18:54
  • نوشته شده توسط
  • alatashekoodakan
ادامه مطلب
 رسول رشیدی راد

متن شعر حضرت علی اصغر (ع)محرم98 -(تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد.*) * رسول رشیدی راد

739

متن شعر حضرت علی اصغر (ع)محرم98 -(تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد.*) تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد.*
شیرخواری شده سیراب به مادر برسد.

حرف معصومیتش پیش کشیده شد و حیف.
تیر نگذاشت سپاهی که به باور برسد.

تا توان داشت کشید است کمان را بلکه.
تیر تا عمق گلو رفته و تا پر برسد.

تا که از چله رها شد چه شتابی برداشت.
تیر تعجیل نموده که به حنجر برسد.

تا که ارباب خجالت نکشد، قبل از تیر.
آسمان کاش که باران شود و سر برسد.

تیر، آخر گره کور تلذی را واکرد.
تا که یک کودک لب تشنه به کوثر برسد.

رسول رشیدی راد(مجتبی)

*تضمین از غزل زیبای علیرضا لک

  • پنج شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 13:39
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

يا حضرت عبدالله الحسن عليه السلام -(عشق فرمود ندارم خبري بهتر از اين) * محسن صرامی

1084

يا حضرت عبدالله الحسن عليه السلام -(عشق فرمود ندارم خبري بهتر از اين) عشق فرمود ندارم خبري بهتر از اين
نيست،گشتيم،نديديم دري بهتر از اين

حرف هفتاد و دو دلداده ميان است،فقط
در كجا داشت كسي همسفري بهتر از اين

آن ميان دلبري از نسل حسن ميفرمود
وقت آن است مرا هم بخري بهتر از اين

لحظه اي حس يتيمي به دلم دست نداد
چون نديده است دو عالم پدري بهتر از اين

دست هايم به فداي تو و انگشتر تو
نيست اين لحظه مهيا سپري بهتر از اين

جان اكبر،اگر از رفتن من گريه كني
رفته از پيش تو قبلأ پسري بهتر از اين

آمدم جاي تو باشم هدف تير و سنان
من ندارم دم آخر هنري بهتر از اين

سرم اي كاش شود جاي سرت نيزه نشين
عاشق دوست ندارد نظري بهتر از اين...

  • یکشنبه
  • 17
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 18:33
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

زمینه شب پنجم عبدالله بن حسن(ع) -(غوغاییه تو گودال) * ابوالفضل آلوئیان

678

زمینه شب پنجم عبدالله بن حسن(ع) -(غوغاییه تو گودال) غوغاییه تو گودال
عموجون غریب و تنها مونده
دوره اش کردن یه عده
دیدنش دل منو سوزونده

حال این دل خرابه
غم گرفته عمه سرتاپامو
عمه از توی گودال
میشنوی صداهای بابامو

آه،میبینی که،داره بابام(۲)صدام میزنه بیا
باید برم،به جای اون(۲)کنم جونمو فدا

عمه زینب،میبینی بغض تو صدامو
جون زهرا،بیا نبند عمه تو رامو

وای،حسین،عمو حسینم

تنها تنهای تنها
بایه عده گرگ توی صحرا
گیر افتاده تو گودال
چی میاد سر عزیز زهرا

از خیمه پا برهنه
یتیم امام حسن دویده
صحرا غوغا شلوغی
خودشو تا قتلگاه کشیده

آه،چی میبینه،تو قتلگاه(۲)عمو زیر نیز دست و پا
میخونه که،رهاش کنید(۲)رسید شیر مجتبی

مثل زهرا،برا امامم میره دستم
غصه نخور،عم

  • یکشنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 11:19
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شهادت حضرت عبدالله بن الحسن -( خدا کند به عشق تو خراب و دربدر شوم) * روح الله قناعتیان

593

شهادت حضرت عبدالله بن الحسن -( خدا کند به عشق تو خراب و دربدر شوم) خدا کند به عشق تو خراب و دربدر شوم
برای من پدر شوی ، برای تو پسر شوم

یتیم هستم و اگر اسیر هم شوم بد است
به فکر خواهر توأم ، مخواه دردسر شوم

دوباره پای قنفذی به شعر وا شده عمو ...
اجازه می دهی کمی ، برایتان سپر شوم؟

سه شعبه هاوسنگ ها،سنان وتیغ و کعب نی
به روضه ی من آمده ، غریب و خونجگر شوم

اگر چه کودکم ولی ، خدا کند که قبل تو
بریده تر ، بریده سر ، بریده بال و پر شوم

نه هجده را نخواستم ، به داغ مادرت قسم
خدا کند که هفت سال ، شهید زودتر شوم

منم شبیه قاسمم - چه می شود عسل که نه
زبان بریزم و کمی ، برایتان شکر شوم

دراز دستی مرا ، ببخش ، قصد کرده ام
ز داغ های مادرت ، کمی شکسته تر، شوم

چه می شود ستاره ای ، کنار تو قمر شود؟
چه می شود یتیمکی ، برای تو پسر شود؟

  • سه شنبه
  • 4
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 12:22
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 محسن حنیفی

شهادت عبدالله بن الحسن(ع) -( پامال شد با چکمه وقتی آرزویش) * محسن حنیفی

887

شهادت عبدالله بن الحسن(ع) -( پامال شد با چکمه وقتی آرزویش) پامال شد با چکمه وقتی آرزویش
پای برهنه، با ادب، می رفت سویش

او باقیات الصالحات مجتبی بود
یا باقیات خیمه ی سبز عمویش

او قاصد دلتنگی اهل حرم بود
از دست زینب پر زده تا بام کویش

با «ادخلوها بسلامٍ آمنین»ش
شمر و سنان را دور می کرد از گلویش

در کوچه گودال، گم شد گوشواره
یک مجتبی دارد می آید جستجویش

با جذبه ای قطعا، ضریح زخم خورده
آغوش خود را باز خواهد کرد رویش

او دست داد و دست های مادری را
حس کرد وقتی شانه می زد بین مویش

از صورت معصوم او یاقوت می ریخت
آنکه زبرجد می چکیده از وضویش

تشییع جسمش روی دوش نعل ها بود
وقتی عسل لبریز می شد از سبویش

اسماء حسنی را به روی خاک می دید
لاهوت را زخمی زخمی رو به رویش

ذکر "غیاث المستغیثین" زخم می خورد
وقتی عصا می خورد بر جسم عمویش

بر سینه سنگینی کند شرح شهودش
"و الشمر" بود و خنجر و راز مگویش

  • سه شنبه
  • 4
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 12:32
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

شهادت عبدالله بن الحسن(ع) -( صبر کردم، کشته ها دیدم ز تو، در این زمین) * محمود ژولیده

461

شهادت عبدالله بن الحسن(ع) -( صبر کردم، کشته ها دیدم ز تو، در این زمین) صبر کردم، کشته ها دیدم ز تو، در این زمین
هیچ تاب زنده ماندن را ندارم بعد از این

رفت یک یک از برم، حتی گل شش ماهه ات
شد پس از اکبر، عمو عباس هم نقش زمین

قاسمم رفت و نمانده یادگاری از حسن
جز من و دست و سرم، یابن امیرالمومنین

تا کجا بینم غریبی تو را در کارزار
طاقت ماندن ندارم تا تو هستی بی معین

آه ای عمه، ببین شمشیرها را گرد او
زود خود را میرسانم بر عموی نازنین

هیچ شمشیری نگردد مانع جنگیدنم
نیزه ای، منعم نسازد، یا کمانی در کمین

هیچ نیرویی به گرد پای من، نتوان رسید
میرسانم خویش را تا مقتل سلطان دین
**
آی فرزند زنا، داری عمویم میگشی؟!
میکشی تیغ رذالت، بر امام المسلمين؟!

تا که من هستم به دستم می‌شوم او را سپر
چون عمو عباس دستم را دهم در راه دین

ای فدای غربتت این جان ناقابل، عمو
دستم افتاد و ندارم با کی از خون جبین

بهترین جای جهان شد قتلگاهم، ای دریغ
کیست چون من در تمسک بر تو ای حبل المتین

در دل دریای خون، بوسه به دستت میزنم
تا کنون قومی ندیده، دستبوسی اینچنین

شد ز تیر حرمله، جسمم به جسمت دوخته
خون من با خون تو آمیخت، تا خلد برین

یازده سال است بابایی برایم کرده ای
حق فرزندی ادا کردم، وفایم را ببین

آمده بابا به دیدارم که تحسینم کند
شد شهادتنامه اَم امضاء در این سرزمین

تا که یا اماه گفتم، مادرم زهرا رسید
الوداع ای عمه جان، روحم به کوثر شد قرین

من نبینم بر تنت رخت اسیری بهتر است
بعد از این گویا، حجابت می‌شود با آستین!

میروی منزل به منزل، باز میگردی ولی وعده دیدار ما، اینجاست روز اربعین

  • سه شنبه
  • 11
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 10:43
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

اشعار شهادت عبدالله بن حسن(ع)،(در رگ رگش نشانه ی خوی کریم بود) *

3059
4

اشعار شهادت عبدالله بن حسن(ع)،(در رگ رگش نشانه ی خوی کریم بود) در رگ رگش نشانه ی خوی کریم بود

او وارث کمال پدر از قدیم بود

دست عمو به گیسوی او چون نسیم بود

این کودکی شهید که گفته یتیم بود؟

وقتی حسین سایه ی بالای سر شود

کو آن دل یتیم که تنگ پدر شود؟

در لحظه های پر طپش نوجوانی اش

با آن دل کبوتری و آسمانی اش

با حکم عمّه، عمّه ی قامت کمانی اش

بر تل زینبیه بود دیده بانی اش

اخبار را به محضر عمّه رسانده است

دور عمو به غیر غریبی نمانده است

خورشید را به دیده شفق گونه دید و رفت

از دست ماه دست خودش را کشید و رفت

از خیمه ها کبوتر عاشق پرید و رفت

تا قتلگاه مثل غزالی دوید و رفت

می رفت پا برهنه در آن صحنه ی جدال

می گفت عمّه، جانِ عمو کن مرا حلال

دارد ب

  • شنبه
  • 11
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 17:10
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

روضه حضرت عبدالله بن حسن علیه السلام با صدای سید مهدی میرداماد -( می‌روم بی‌قرار و بی پروا ) * یوسف رحیمی

1812

روضه حضرت عبدالله بن حسن علیه السلام با صدای سید مهدی میرداماد -( می‌روم بی‌قرار و بی پروا ) می‌روم بی‌قرار و بی پروا
می‌روم لا اُفارِقُ عَمِّی
می‌روم که دلم شده دریا
می‌روم لا اُفارِقُ عَمِّی
می‌روم عاقبت به خیر شوم
همدم قاسم و زهیر شوم
واپسین لحظه های عاشورا
می‌روم لا اُفارِقُ عَمِّی
هر دلی در خروش می‌آید
غیرت من به جوش می‌آید
قد و بالام کوچک است اما
می‌روم لا اُفارِقُ عَمِّی
بعد عباس و قاسم و اکبر
آه دیگر پس از علی اصغر
بی فروغ است پیش من دنیا
می‌روم لا اُفارِقُ عَمِّی
صبر کردن دگر حرام شده
آه حجّت به من تمام شده
بشنوید این صدای قلبم را
می‌روم لا اُفارِقُ عَمِّی
هر طرف تیر و نیزه و دشنه
همه لشکر به خون او تشنه
مانده تنها عموی من تنها
می‌روم لا اُفارِقُ عَمِّی
منم و بغض ناگزیری که
م

  • شنبه
  • 10
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:02
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

دانلود سبک نوحه عبدالله بن الحسن(ع) -( رها کن دستم عمه جانم ، ببوسم پایت مهربانم ) * قاسم نعمتی

8808
32

دانلود سبک نوحه عبدالله بن الحسن(ع) -(  رها کن دستم عمه جانم ، ببوسم پایت مهربانم ) رها کن دستم عمه جانم ، ببوسم پایت مهربانم

از آن می ترسم جا بمانم ، واویلا

یتیمم قلبم را مسوزان ، علی اصغر هم رفته میدان

فقط من ماندم دیده گریان ، واویلا

واویلا ، عمویم شده بی کس و بی یاور

زده حلقه گرد عمویم لشگر ، مزن عمه بر سر

من از تبار شاه مدینه ام

عقده ی کوچه مانده به سینه ام

ز خیمه آیم ای بی قرینه ام

یابن الزهرا مظلوم کربلا

******

به بالای تل قد کشیدم ، صدای آهت را شنیدم

ز خیمه تا مقتل دویدم ، عمو جان

مسیر گودالت شلوغ است ، دگر چشمانم بی فروغ است

که گفته این روضه دروغ است ، عمو جان

واویلا ، چرا گیسویت دست این و آن است

به زیر لگد آیه ی قرآن است ، ز تن خون روان است

زسینه آه

  • چهارشنبه
  • 15
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:56
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 بهمن عظیمی

اشعار واحد و زمینه برای شهادت حضرت عبدالله بن حسن(ع) با سبک -( فدای تو میشه جونم که کار عاشق همینه ) * بهمن عظیمی

3009
5

اشعار واحد و زمینه برای شهادت حضرت عبدالله بن حسن(ع) با سبک -( فدای تو میشه جونم که کار عاشق همینه ) فدای تو میشه جونم که کار عاشق همینه
دیگه گودال پر از خون گرفته بوی مدینه
عمو جون با تو تا آخر هستم
عمو جون که از عشق تو مستم
عمو جون تو موج خون نشستم 2
بذار که زخماتو بند بیارم منی که یک دست بیشتر ندارم
وصیت کرده بابام رو سینت، سر بذارم
عمو جون عمو حسین من 4
سراپا احساس و غیرت توی رویای شهادت
عجب توفیقی دارم من شدم مشغول برائت
اسیری اسیر نیزه دارا
غمینی غمین خیمه ی ما
غریبی به پیش چشم زهرا 2
میخوام که بگیرم توی دنیا من انتقام سیلی زهرا
عموجون تا که آروم بگیره، قلب بابا
عمو جون عمو حسین من 4
باید که پرپر بشم من برا تو یاور بشم من
یه نذری کردم تو خیمه شبیه اصغر بشم من
عمو جون نبردت دیدنیه
عمو جو

  • چهارشنبه
  • 7
  • آبان
  • 1393
  • ساعت
  • 12:58
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

واحد8 نوحه-مداحی عبدالله ابن الحسن باصدای حاج محمدرضاطاهری -( تاعموقتلگاه است خیمه باشم گناه است ) *

1706

واحد8 نوحه-مداحی عبدالله ابن الحسن باصدای حاج محمدرضاطاهری -( تاعموقتلگاه است خیمه باشم گناه است ) تاعموقتلگاه است خیمه باشم گناه است
میروم تانگویند بی سپاه است
عازم قربانگاهم عاشق ثاراللهم
اخرین مردمیدان عبداللهم
ای عموی مظلومم یابن الزهرا یابن الزهرا
***************
امدم درکنارت تا شوم جان نثارت
مادرامد نصیبم شدزیارت
می نشیند برزانومانده دستش برپهلو
مثل من اوهم داردزخم بازو
ای عموی مظلومم یابن الزهرا یابن الزهرا
**************
بین مقتل چه بلواست این شلوغی سرماست
بین اغوشت اما بهترین جاست
پیش چشمان زینب اشهدم امدبرلب
تاروم باتوزیرسم مرکب
ای عموی مظلومم یابن الزهرا یابن الزهرا

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 19
  • شهریور
  • 1394
  • ساعت
  • 06:13
  • نوشته شده توسط
  • مجید قنبری
ادامه مطلب

واحد10-زمینه-با صدای حاج مهدی سلحشور -( به خيمه ها تنها شدم امون از روزگارم ) *

3921
7

واحد10-زمینه-با صدای حاج مهدی سلحشور -( به خيمه ها تنها شدم امون از روزگارم ) به خيمه ها تنها شدم امون از روزگارم
همه جونا رفتن و منم اروم ندارم
دنيا ديگه واسه من مثل زندونه
تو بند غم کي کبوتر زنده مي مونه
همه جووناي بني هاشم عشقو ديدن
اونقده جنگيدن توي ميدون تا رسيدن
يکي يکي رفتن تا خداشون پر کشيدن
واويلا واويلا
***************
رها کن عمه دستمو که ميخوام پر بگيرم
ميخوام برم پيش عمو که بي عمو ميميرم
بعد از بابا واسه ي من اون مثل باباست
حلا دارم من ميبينم که عمو تنهاست
باور ندارم من بگو عمه اينا خوابه
صداي هل من ناصرش انگار بي جوابه
بايد برم عمه غم دنيا بي حسابه
واويلا واويلا
*********
عمه تو رو تو دست اين قوم لعين نبينم
بميرم اين جوري تو رو روي زمين نبينم
شمشير و نيزه ن

  • پنج شنبه
  • 19
  • شهریور
  • 1394
  • ساعت
  • 07:44
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 محمد مبشری

اشعار عبدالله ابن الحسن به همراه سبک/نوحه -( یادگار حسن ، تشنه لب عبداللهم ) * محمد مبشری

5352
6

اشعار عبدالله ابن الحسن به همراه سبک/نوحه -( یادگار حسن ، تشنه لب عبداللهم ) یادگار حسن ، تشنه لب عبداللهم

جان نثار ره مکتب ثاراللهم

در هوای عمو

جان فدای عمو

واغریبا ، واشهیدا

******

می کنم سر فدا ، به راه دین خدا

نشوم لحظه ای ، من ز عمویم جدا

بین ملولم عمو

کن قبولم عمو

واغریبا ، واشهیدا

******

بهر حفظ شرف ، به مرگ خود مایلم

هدیه ی من به تو ، دو دست ناقابلم

می کنم زمزمه

ای گل فاطمه

واغریبا ، واشهیدا

******

جای بابا بکش ، دست نوازش سرم

که دلم خون شده ، ز دوری دلبرم

این من و جان من

عهد و پیمان من

واغریبا ، واشهیدا

شاعر : محمد مبشری

دانلود سبک

  • شنبه
  • 18
  • مهر
  • 1394
  • ساعت
  • 09:18
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

حضرت عبدالله بن الحسن(ع -( بچه شیری ز حرم اشک فشان بیرون زد ) * محمود ژولیده

1763

حضرت عبدالله بن الحسن(ع -( بچه شیری ز حرم اشک فشان بیرون زد ) بچه شیری ز حرم اشک فشان بیرون زد

نوجوانیِ حسن ماه نشان بیرون زد

نسلِ صفّینیِ خورشید وَشان بیرون زد

تازه رزمنده که فریاد کشان بیرون زد

کربلا زیر پر و پاش به طوفان افتاد

لرزه بر قاطبۀ لشگر عدوان افتاد

حیف شمشیر به دستانِ دلیرش نرسید

زِرِهی بر قد و بالای مُنیرش نرسید

فرصت بدرقۀ جنگ خطیرش نرسید

آب و آئینه به آوای سفیرش نرسید

نه زِره بلکه کسی نیست کفن پوش کند

فرصتی نیست که لشگر رَجَزش گوش کند

از همان دور که آوای صدایش دیدند

قلب بی واهمه و قدّ رسایش دیدند

دست تهدید کُنِ سرعت پایش دیدند

نقشة زجرکُشِ دوره برایش دیدند

حیله کردند در آغوش عمویش بکُشند

خنجر و تیغ و سنان بر سر و رویش بِکِش

  • دوشنبه
  • 5
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 11:09
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

دانلود متن و سبک شعر شب پنجم (عبدالله بن حسن) -( علی مقابل زهرا رسید اینگونه ) *

3075
2

دانلود متن و سبک شعر شب پنجم (عبدالله بن حسن) -( علی مقابل زهرا رسید اینگونه ) شب پنجم محرم

علی مقابل زهرا رسید اینگونه

رسید و فاطمه قدش خمید اینگونه

حسن که صبر جمیل است با شکایت گفت

چرا به مادر من می زنید اینگونه

شکایت حسن اما نداشت تأثیری

چنان که ضربه ی او شد شدید اینگونه

نشد که قد بکشد پس نشد سپر بشود

تمام فاجعه را آه دید اینگونه

رسید ارث حسن روی تل به عبدالله

پسر به سمت عمو قد کشید اینگونه

حسین تکیه به نیزه حرم مقابل او

کسی مباد شود ناامید اینگونه

به گریه گفت رقیه عمو کجاست کجاست

عمو که ناز مرا می کشید اینگونه

عمو کجاست ببیند که خیره بر گوش است

کسی که موی مرا می کشید اینگونه

دانلود سبک

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 15:14
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب

دانلود متن و سبک زمینه شب پنجم -( اومد،صدای شاه غریب ) * صادق اویسی

2888
1

دانلود متن و سبک زمینه شب پنجم -( اومد،صدای شاه غریب ) اومد،صدای شاه غریب،نمونده دیگه براش، حُرّ و زهیر و حبیب
اما، یه طفل بی تابیکه، کنار زینب رو تل، به واقعه نزدیکه
میگه، عمه بزار برم، داخل قتلگاه، پیش عمو جون
مگه، نمیبینی عمو، میون دشمنا، شده پریشون
توکه میدونی، خیلی غم دیدم
عمو جون بده، من هم جون میدم
" عمو حسینم "
میرم،به عشق روی پدر،میشم جلوشمشیرا،براعمو جون سپر
مثل،عمه منم شاهدم،این همه ظلم و غمو، باید برم جون بدم
عمو، نمیزارم کسی، تو رو شهید کنه، تا زنده هستم
میخوام، ازت دفاع کنم، تا که فدات بشم، با سر و دستم
با هم افتادیم، بین قتلگاه
ذکر لبهامه، مادر وا اماه
" مادر وا اماه "

شاعر : صادق اویسی

منبع: گروه شاعران جواز نوکری

دانلود سبک

  • سه شنبه
  • 21
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 07:16
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب
 امیر عباسی

دانلود متن و سبک نوحه عبدالله ابن الحسن -( آخرین جانباز عشقِ مکتب ثارُالّهَم من ) * امیر عباسی

2557
0

دانلود متن و سبک نوحه عبدالله ابن الحسن -( آخرین جانباز عشقِ مکتب ثارُالّهَم من ) آخرین جانباز عشقِ مکتب ثارُالّهَم من

اُسوه ایثار و صبر و معرفت عبدالّهَم من

بر عمویم جانفدایم

یادگار مجتبایم

آه و واویلا ، واویلا

******

من که بودم در همه عُمر ، واله و مدهوشِ دلبر

گشته از فَرطِ محبّت مقتَلَم آغوشِ دلبر

بهر یارم جان نثارم

عشق او دار و ندارم

آه و واویلا ، واویلا

******

تا صدای غربت او در حَرَم آمد به گوشم

دادم از کف صبر و گویا از سر من رفت هوشم

من زِ خیمه پر کشیدم

سوی قربانگه دویدم

آه و واویلا ، واویلا

******

گرچه مانند ابوالفضل شد جدا دستم زِ پیکر

کاش می دادم به راهِ دلبر جانانه ام سر

کن قبول از من زِ احسان

جانِ ناقابل عموجان

آه و واویلا ، واویلا

شاعر :

  • جمعه
  • 24
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 07:43
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

اشعار شب پنجم محرم -( به اين دليل که جمع است در حسين امامت ) * علی اکبر لطیفیان

2854
2

اشعار شب پنجم محرم  -( به اين دليل که جمع است در حسين امامت ) چه اضطراب و چه باکى ز آفتاب قيامت
که زير سايه اين خيمه کرده ايم اقامت

شفيع گريه کنانش ائمه اند يکايک
به اين دليل که جمع است در حسين امامت

کسى که آه ندارد چه سود آه خجالت
کسى که اشک ندارد چه سود اشک ندامت

چه نعمتی است نشستن میان مجلس روضه
که جبرییل در آنجا فکنده رحل اقامت

کسى که بارعلم را به شانه اش نکشيده ست
بعيد نيست بميرد به زير بار ملامت

کسى که در پى کار حسين نيست, محال است
که پشت سر بگذارد صراط را به سلامت

""کسی که اسم حسین را شنید و اشک نبارید
ز دوستی چه نشانی زشیعگی چه علامت

کسی که در کفنش تربت حسین نباشد
چه خاک بر سر خود میکند به روز قیامت

کسی که قبر حسین را ندید و رفت زدنیا
به

  • دوشنبه
  • 3
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 10:07
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محمد حسن بیات لو

حضرت عبدالله بن الحسن(ع) -( بعد اکبر شده دلخسته یتیم حسنت ) * محمد حسن بیات لو

1431
1

حضرت عبدالله بن الحسن(ع) -( بعد اکبر شده دلخسته یتیم حسنت ) یک نفس آمدم از خیمه کنار بدنت
پسرت هستم عمو

بعد اکبر شده دلخسته یتیم حسنت
پسرت هستم عمو

شاعر : محمد حسن بیاتلو

  • دوشنبه
  • 3
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 10:56
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

عبدالله ابن حسن(ع) -( یه عده نیزه میزنن،یه عده شمشیر۲ ) * امیرحسین سلطانی

1517
2

عبدالله ابن حسن(ع) -( یه عده نیزه میزنن،یه عده شمشیر۲ ) بند اول

کرب و بلا (غوغا شده)۳
ای وای عمو (تنها شده)۳
یه عده نیزه میزنن،یه عده شمشیر۲
تو قتلگاه (بلوا شده)۳
ای وای عمو (تنها شده)۳
یه عده با سنگ میزنن،یه عده با تیر۲(نرم میشه دیر)۲

اگه نرم سرش میشه از تن جدا
اگه نرم میره به روی نیزه ها
عمه صدای یارب عمو میاد
بذار برم تو قتلگاه تو رو خدا

وااااای عمو گناه نداره
دیگه سپاه نداره
تنها میون گودال
یه تکیه گاه نداره

(به نیزه تکیه داده)۲

وااااای یه یاوری نداره
برادری نداره
بسکه زدن عمومو
بال و پری نداره

(به نیزه تکیه داده)۲

(وااااای عمو عمو عمو حسین)

بند دوم

کرب و بلا (غوغا شده)۳
مویه کنان (زهرا شده)۳
تو شیبه گودال افتاده،عموی خوبم۲
سر سرش (دعو

  • دوشنبه
  • 3
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 18:26
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

زمینه - حضرت عبدالله بن حسن علیه السلام با صدای میثم مطیعی -( نگاهی بنداز تو میدون ) * وحید نادری

2368

زمینه - حضرت عبدالله بن حسن علیه السلام با صدای میثم مطیعی -( نگاهی بنداز تو میدون  ) نگاهی بنداز تو میدون
ببین شده غوغا عمه
درست می بینم یا که نه
عمو شده تنها عمه
ببین ـ عمو رفت و با رفتنش
یه دفه دوره کردنش
نبینم تنهاییشو
ببین ـ پرِ گرگه دور عمو
با یه لشگر شد روبرو
دیگه عمه راضی شو
دق میکنم ازم نخواه / که واستمو نگاه کنم
دق میکنم ازم نخواه / که رو به خیمه ها کنم
دق میکنم ازم نخواه / عمو جونو رها کنم
غریب کربلا حسین
دوون دوون سمت مقتل
میام که پیش مرگت باشم
تو بارش سنگ و نیزه
میون آغوشت باشم
عمو ـ مگه مردم تنها بشی
هدف این تیرا بشی
میکنم آه و زاری
عمو ـ نبینم افتادی زمین
چشاتو وا کن تو ببین
هنوزم یاور داری
دستمو میکنم سپر / عمو جونم فدا سرت
دستمو میکنم سپر / برای جسم پرپرت
دستمو

  • جمعه
  • 7
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 05:43
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد