عبدالله بن حسن (ع)

مرتب سازی براساس

زمزمه ی محرم -(پیش چشم تو غرق خون شوم. ای عمو عمو. ای عمو عمو) * هستی محرابی

۷۷۹

زمزمه ی محرم -(پیش چشم تو غرق خون شوم. ای عمو عمو. ای عمو عمو) ‍ #شب_پنجم_عبدالله_ابن_الحسن_ع
#زمزمه_محرم

◾بند اول

عبدِ تو منم شاهِ من تویی
ای در آسمان ماهِ من تویی
من یتیمم و آهِ من تویی
ای عمو عمو ای عمو عمو (۲)

◾بنددوم

عشقِ تو اسیرِ جنون شدم
در بهارِ تو لاله‌گون شدم
پیشِ چشمِ تو غرقِ خون شدم
ای عمو عمو ای عمو عمو (۲)

◾بندسوم

در رَهت شده‌ دستِ من جدا
من براهِ تو جان کنم فدا
زیرِ بیرقِ شاهِ کربلا
ای عمو عمو ای عمو عمو (۲)

#هستی_محرابی

  • سه شنبه
  • ۲۱
  • مرداد
  • ۱۳۹۹
  • ساعت
  • ۲۳:۵۱
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 علیرضا خاکساری

شهادت حضرت عبدالله بن الحسن(ع) -( وارث دست رحیم حسن است) * علیرضا خاکساری

۹۹۵

شهادت حضرت عبدالله بن الحسن(ع) -( وارث دست رحیم حسن است) وارث دست رحیم حسن است
صاحب خلق عظیم حسن است
از شکوه جلواتش پیداست
به خدا سیب دو نیم حسن است
همه ی عرش خدا محتاج
کرم طفل کریم حسن است
یا "اباقاسم" "اباعَبدُالله"
نقش ایوان حریم حسن است
حضرت فاطمه هم گریه کن
روضه ی سخت یتیم حسن است

نوه ی حیدر خیبر شکن اوست
حسن بن حسن بن حسن اوست

غرق در رایحه ی یاس حسین
مورد مرحمت خاص حسین
مجتبازاده مسیحا دم شد
ولی از برکت انفاس حسین
نذر طفلان حسن می چرخد
همه شب دسته ی دستاس حسین
پدری کرده برایش همه عمر
خرج او شد همه احساس حسین
کرده پر جای حسن را قطعا
در دل نازک و حساس حسین
در دلش غیر خدا هیچ نبود
رونوشتی ست ز اخلاص حسین
دست خود را علمی دیگر کرد
آخرین حضرت عباس حسین

یک نفس تا لب گودال دوید
اولین گریه کن اش شاه شهید

پیش چشمان ترش طوفان شد
گرد و خاکی وسط میدان شد
بازوی فاطمه یادش امد
دستش از پوست که آویزان شد
نجمه با ناله ی وااماه اش
به سر و سینه زد و گریان شد
حرمله باز به زانو رفت و ..‌
کشتن طفل یتیم آسان شد
طرح ذبح پسری لب تشنه
دور گودال بلا عنوان شد
زیر تیغ و سپر و نیزه و تیر
بدن هر دوی شان پنهان شد
عاقبت پیکر این طفل شهید
مثل جسم عمویش عریان شد
در رکاب عمویش بر نیزه
سر او راهی نخلستان شد

آه مثل عمویش در گودال
به گمانم دهنش شد پامال

  • سه شنبه
  • ۴
  • شهریور
  • ۱۳۹۹
  • ساعت
  • ۱۲:۲۶
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 امیر عباسی

حضرت عبدالله بن الحسن(ع) -(غرقِ در سوز و آهِ تو ام) * امیر عباسی

۱۵۷۹
۲

حضرت عبدالله بن الحسن(ع) -(غرقِ در سوز و آهِ تو ام) غرقِ در سوز و آهِ تو ام
من قربانیِ راهِ تو ام
زائرِ قتلگاهِ تو ام
ای عمو ای عمو
میخورَم شمشیر از،دشمن بی حیا
دست من میشود،از تَنِ من جدا
یا اباعبدالله...
در آغوش تو ای دلربا
شد قربانیِ راهِ خدا
پسرِ امامِ مجتبی
ای عمو ای عمو
خونِ من جاری شد،روی خاک صحرا
میروم دیدارِ مادرِ تو زهرا
یا اباعبدالله...
*با این سبک خوانده شود*

  • سه شنبه
  • ۱۳
  • شهریور
  • ۱۳۹۷
  • ساعت
  • ۲۰:۲۸
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

چه مردی شده -(سپرِ دست عمو شد ، بدنِ عبدالله طفل ده ساله چه مردی شده ماشالله) * محمدرضا سروری

۲۷۲۷
۶

چه مردی شده -(سپرِ دست عمو شد ، بدنِ عبدالله طفل ده ساله چه مردی شده ماشالله) چه مردی شده
سپرِ دست عمو شد ، بدنِ عبدالله طفل ده ساله چه مردی شده ماشالله
پیشمرگی شده بر جان و تنِ ثارالله طفل ده ساله چه مردی شده ماشالله
******
از درِ خیمه روان شد چو عمو در خون دید
دورِ او حلقة شمشیرِ دو صد ملعون دید
نیمه جان مانده عمو روی زمین بی یاور
زخم او از عددِ اختر و مَه افزون دید

سپرِ دست عمو شد ، بدنِ عبدالله
طفل ده ساله چه مردی شده ماشالله
******
حالِ عمو جگرِ این گُلِ نورسته گداخت
دیده بر هرطرفی کرد ، کسی را نشِناخت
گفت باید بروَم ، عمه رها کن دستم
مثل مردانِ بلا ، شعرِ رجزنامه بساخت

سپرِ دست عمو شد ، بدنِ عبدالله
طفل ده ساله چه مردی شده ماشالله
******
گفت جان و سرِ من جمله به

  • یکشنبه
  • ۱۸
  • شهریور
  • ۱۳۹۷
  • ساعت
  • ۱۲:۱۸
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب
 محسن طالبی پور

#واحد حضرت #عبدالله ابن الحسن علیه السلام -(واویلتاه قتلگاه غوغاس) * محسن طالبی پور

۲۰۶۱

#واحد حضرت #عبدالله ابن الحسن علیه السلام -(واویلتاه قتلگاه غوغاس) #واحد حضرت #عبدالله ابن الحسن علیه السلام

واویلتاه قتلگاه غوغاس
خیلی عمو بی کس و تنهاس
باید منم نیزه بردارم
حالا سر پیکرش دعواس
دارم می بینم بارون تیر و نیزه می باره رو سر عمو حسینم
چی کار کنم من که لشکر شمر افتاده جون پیکر عمو حسینم
عمه رهام کن تا برم
میاد صدای دلبرم
صدای زهرا مادرم
جونم فدای تو عمو

روی تنت پر شده خاشاک
افتادی اینجا چرا صد چاک
من انتقامت رو می گیرم
خون خدا ای شه افلاک
پیش نگاهت می جنگم حالا یا خون قاتلهای تو بریزه یا من
دستم فدای لبهای تشنت از این به بعد جسارت سه شعبه با من
رو جسم تو فدا شدم
آیینه ی سقا شدم
بی دست کربلا شدم
جونم فدای تو عم

  • چهارشنبه
  • ۲۱
  • شهریور
  • ۱۳۹۷
  • ساعت
  • ۱۳:۰۵
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

شب پنجم عبدالله بن الحسن علیه السلام محرم ۹۸ -(با ادب دست روی سینه) * قاسم نعمتی

۱۰۷۷
۱

شب پنجم عبدالله بن الحسن علیه السلام محرم 98 -(با ادب دست روی سینه) با ادب دست روی سینه

هر کی هرجاهست بشینه

میادش صاحب روضه – کریم شهر مدینه

گوش کنید گریه کنا به جون من

میادش میون آه سینه زن

صدای هق هق یک مرد غریب

صدای گریه های امام حسن

دلم امشب بیقراره -صحبتم کنایه داره

کربلا شلوغه اما-بقیع گریه کن نداره

یه نفر نیست مدینه تو این شبا

بریز آب روی قبر این آقا

پدر دو تا شهیده ، بزنید

لااقل براش یه پرچم عزا

همه که رفتن به میدون- یه نفر با چشم گریون

لحظه ی وداع صدا زد – منو جا نزار عموجون

منو با خودت ببر فدا بشم

ذبیح قربونیه منا بشم

مادرم نجمه موهام و شونه زد

هدیه ی امام مجتبی بشم

روی پنجه قد کشیدم-زمین افتادی و دیدم

پا برهنه از روی تل- تا به قت

  • شنبه
  • ۲
  • شهریور
  • ۱۳۹۸
  • ساعت
  • ۱۳:۳۴
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیر روشن ضمیر

متن شعر زمینه شب ۵ محرم -(تو خیمه از غصه من بی قرارم) * امیر روشن ضمیر

۱۴۶۴

متن شعر زمینه شب 5 محرم -(تو خیمه از غصه من بی قرارم) تو خیمه از غصه من بی قرارم
دارم برای تو از غم می بارم
مثل پدر هستی واسم همیشه
غیر از تو من هیچ کسی رو ندارم

آه که تنها شدی بین لشگر
آه عمو جون داری میشی پرپر

عمّه دیگه من میرم توی میدون
ای وای که از مرکب افتاد عموجون
بی حال و زخمی شده توی گودال
در بین لشگر اسیره پر از خون

آه بمیرم که خیلی غریبی
آه بمیرم که خَدّالتَریبی

این نیزه ها که رو سینه ات نشسته
ای وای که راه نفس هات و بسته
دستم به روی تن تو سپر شد
من مثل زهرام بادست شکسته

آه ببین مادر تو رسیده
آه چرا قامت اون خمیده

  • پنج شنبه
  • ۷
  • شهریور
  • ۱۳۹۸
  • ساعت
  • ۱۶:۱۱
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شهادت حضرت عبدالله ابن الحسن -(کاش میشُد خودش از دور تماشا نکند ) * حسن لطفی

۱۲۳۸
۲

شهادت حضرت عبدالله ابن الحسن -(کاش میشُد خودش از دور تماشا نکند ) کاش میشُد خودش از دور تماشا نکند

اینقدر در بغلِ عمه تقلا نکند

کاش میشُد که بگیرند دو چشمانش را

نزند بر سرِ خود آه خدایا نکند

دلش آرام نمی‌شُد اگر از دیدن او

وا علی وا حَسنا وای حُسینا نکند

دلش آرام نمی‌شد اگر آنجا نرود

تا عمو را وسطِ قائله پیدا نکند

کاش میشُد که نبیند که کسی آنجا نیست

که سرِ غارتِ این سوخته دعوا نکند

کاش میشُد که نبیند ولی افسوس که دید

هیچ کَس با تَنِ این تشنه مدارا نکند

دید در پیشِ لبش آب زمین میریزند

دید می‌خورد زمین ناله‌ی زهرا نکند

چه کند گر نرسد وای اگر دیر شود

چه کند عمه اگر مُشتِ دگر وا نکند

به گمانم که حسن آمد و با زینب گفت :

بگذار او برود تا که تماشا

  • شنبه
  • ۹
  • شهریور
  • ۱۳۹۸
  • ساعت
  • ۱۲:۲۰
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

شهادت حضرت عبداله ابن الحسن -(هوای پرزدن دارم‌عمو‌جان ) * سید پوریا هاشمی

۱۶۶۴
۱

شهادت حضرت عبداله ابن الحسن -(هوای پرزدن دارم‌عمو‌جان ) هوای پرزدن دارم‌عمو‌جان

زره نه پیرهن دارم عمو جان

برادر زاده ات راهم بغل کن

نیابت از حسن دارم عمو جان

گرفته بین این غوغا صدایم

تو مثل مجتبی هستی برایم

نبینم عمه هارا در اسارت

فدای دست زینب دستهایم

خودم دیدم روی تل زینب افتاد

دم وا غربتایش بر لب افتاد

دویدم من دویدم من دویدم

عموی بی کسم از مرکب افتاد

خودم دیدم یکی نیزه فرو کرد

یکی هم در کنارت های و هو کرد

غرورم‌ زیر پا افتاد وقتی

تورا با پای نحسش زیر‌و رو کرد

  • شنبه
  • ۹
  • شهریور
  • ۱۳۹۸
  • ساعت
  • ۱۳:۰۶
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 محسن طالبی پور

متن شعر و سبک واحدعبدالله ابن الحسن علیه السلام -(عمو حسین جان ) * محسن طالبی پور

۱۸۱۰

متن شعر و سبک واحدعبدالله ابن الحسن علیه السلام -(عمو حسین جان ) عمو حسین جان
من اومدم شهید کربلا بشم
تو قتلگاهت سپر بلا بشم
برا تو مجتبی بشم
نمی زارم سر تو رو جدا کنن
من اومدم (تاکه من و فدا کنن۲)
دور و برت شد نیزه بارون
موی سرت شده پریشون
پاشو بریم خیمه عمو جون
وای عموی مهربونم
عموی خوبم
کرببلا غرق بوی پیرهنته
این همه نیزه چرا روی تنته
سه شعبه تو جوشنته
با هم زدن کار تو یکباره شده
مثل علی(تن تو صد پاره شده۲)
وای از سر تو خون می باره
از پیکر تو خون می باره
از حنجر تو خون می باره
وای عموی مهربونم

  • دوشنبه
  • ۲۵
  • شهریور
  • ۱۳۹۸
  • ساعت
  • ۰۹:۴۹
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

محرم شور مقتلی -(حالا که هیشکی ، دورت نمونده) * خادم زینب

۱۲۵۹

محرم شور مقتلی -(حالا که هیشکی ، دورت نمونده) حالا که هیشکی ، دورت نمونده
کار تورو دشمن به این گودی رسونده
حالا که پاشید ، از هم سپاهت
من میشم اولین شهید قتله گاهت

نفس نفس میزنی چرا
تو افتادی زیر دست و پا
محاصره شدی ای عمو
چرا تو چنگ آدم بدا

حسین وای

۲

یکی رو دیدم ، اومد تو گودال
اون میدوید و من زدم تا مقتلت زدم بال
اون میدویدو ، من میدویدم
خوبه که قبل از اون کناره تو رسیدم

دستو سپر کردم عمو
شدم با دشمن روبرو
خنجرشو آورده بود
میخواست بذاره گلو

۳

دیدم به سینت ، محکم لگد زد
موهاتو تو دستش گرفت ، حرفای بد زد
یکی با نیزه ، یک عده با پا
خیلی بدم میاد از این چکمه سیاها

منو زدن رو بروی تو
تو رو زدن روبروی من
میخوام شکایت کنم عمو
از اینا

  • جمعه
  • ۲۹
  • شهریور
  • ۱۳۹۸
  • ساعت
  • ۱۷:۴۰
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسن نازپرور

واحدسنتی حضرت عبدالله بن الحسن علیه السلام * حسن نازپرور

۸۴۶

واحدسنتی حضرت عبدالله بن الحسن علیه السلام واحد سنگین حضرت عبدالله بن الحسن علیه السلام

آخرفدائیه راه عمویم
دشمن بانیزه ها آیدبه سویم
ای اهل عالم عبداللهم من
عاشق به روی ثاراللهم من
یاصاحب الزمان آجرک الله
▪️▪️
عمه جانم زینب دستم رهاکن
من میروم میدان من رادعاکن
دل بی شکیبه عموغریبه
وای از جدائی عموکجائی
یاصاحب الزمان....
▪️▪️
من یتیم حسن مجتبایم
سربازکوچک خون خدایم
وردزبانم ای عموجانم
بیکس وتنها آه و واویلا
یاصاحب الزمان....
▪️▪️
بازهم درکربلا شوری بپاشد
درآغوش عمو دستم جداشد
ازظلم یزید من گشتم شهید
سیدوسالار خدانگهدار
یاصاحب الزمان....

  • دوشنبه
  • ۳
  • شهریور
  • ۱۳۹۹
  • ساعت
  • ۱۶:۲۶
  • نوشته شده توسط
  • حسن نازپرور
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شهادت حضرت عبدالله بن الحسن(ع) -( کیست این طفل های و هوی حسن) * حسن لطفی

۹۳۷

شهادت حضرت عبدالله بن الحسن(ع) -( کیست این طفل های و هوی حسن) کیست این طفل های و هوی حسن
آخرین برگِ آرزوی حسن
هر زمان شانه می‌‌زدش زینب
بینِ آن شانه بود موی حسن
تاکه عباس روبرویش بود
تو بگو بود روبروی حسن
مانده است تا به قدرِ همتّ خود
که نگهدارد آبروی حسن
بچه‌های حسن همه شیراند
کربلا داشت شش سبوی حسن*
وقت دیدارِ او میان حرم
چقدر می‌رسید بوی حسن

یاکریمِ سرایِ زهرا بود
سومین مجتبای زهرا بود

بسکه پُر دیده جایِ بابا را
که ندارد هوای بابا را
یازده سال می‌شنیده فقط...
از عمویش صدای بابا را
روی دوش حسین می‌دیده
پنج نوبت ردای بابا را
سال‌ها هم مواظبش بودند
نشنود ماجرای بابا را
سال‌ها دیده بود ماهِ صفر
سالگردِ عزای بابا را
قاسمش گفته بود در گوشش :
دیده‌ام ردِّ پای بابا را

در رگش خون جاریِ حسن است
آخرین یادگاری حسن است

این پسر نازِ پنج تَن دارد
هم حسین است هم حسن دارد
چشمِ بَد دور چون امیرِ جمل
هوسِ جنگ تَن به تَن دارد
حرف او حرف ساختن نیست
جگرش بوی سوختن دارد
نیت‌اش را حسین می‌دانست
که بجای زره کفن دارد
دید با بالِ جبرئیلیِ خود
با عمو میلِ پَر زدن دارد
قامت او به قدِ شمشیر است
سپر از دست در بدن دارد

خواهرم نور عین ، عبدله است
حسن ابن حسین ، عبدله است

جایِ آن نیست استخاره کند
با سرانگشت هِی اشاره کند
یا که باید نماند و برود
یا بمیرد فقط نظاره کند
عمه محکم گرفته بازویش
آستین را کشید پاره کند
قدر انبوهِ زخمهای عموست
نَفسَش را اگر شماره کند
ناگهان در میان آن برزخ
قبل آنکه جگر شراره کند
دستِ او را کشید بابایش
پدرش آمده که چاره کند

می‌‌دود حال یک نفس به شتاب
اّجتمع عِدَةًُ مِن الاَعراب....

دید یک دشت سر به سر جمع است
دورِ او سی هزار ، سر جمع است
بینِ گودال رویِ آن مظلوم
تیغ و سرنیزه و سپر جمع است
دورِ آن شیب ازدحامی هست
پای آن شیب بیشتر جمع است
پیرمردان و ناجوانمردان
از حرامیِ خیره سر جمع است
از سنان و سه‌شعبه و از سنگ
از عصا دشنه و تبر جمع است
دید عمو را به هرطرف پخش است
دید او را که مختصر جمع است

عِدةًُ مِن جماعتِ الاَعراب
می‌زنندش چه بی حساب و کتاب

روی آن سینه تا به رو اُفتاد
سینه بر سینه‌ی عمو اُفتاد
بیشتر غرق شد در آن آغوش
طفل در اَبرِ آرزو اُفتاد
یازده بار زیرورو شد آه
یازده بار زیر و رو اُفتاد
غرقِ ثاراله است عبدالله
بین لشکر بگو مگو اُفتاد
حرمله آمد و در این دعوا
نظرش زود بر گلو اُفتاد

عاقبت با عمو یکی شده بود
آن گلو این گلو یکی شده بود

  • سه شنبه
  • ۴
  • شهریور
  • ۱۳۹۹
  • ساعت
  • ۱۲:۳۷
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

نوحه شهادت عبدا.. ابن الحسن_من بیقرارم، طاقت ندارم * اسماعیل تقوایی

۵۸۵

نوحه شهادت عبدا.. ابن الحسن_من بیقرارم، طاقت ندارم نوحه شهادت عبدا.. ابن الحسن
من بیقرارم... طاقت ندارم
باید که دست از دست.. عمه در آرم

عمویم مانده تنها، واویلا واویلا
میان سیل غمها، واویلا واویلا
عمو عمو، عموجان، عمو جان، عمو جان۲
_______________________
باید عمه جان...روم به میدان
مدد رسانم، عمو را، با دل وجان

نشسته بر زمین است، واویلا واویلا
نگاه او غمین است، واویلا واویلا
عمو عمو عموجان......
__________________________
دور عمو جان... پر شد زگرگان
ترسم که گیرند جانِ، آن شاه خوبان

می روم سوی میدان، واویلا واویلا
تا در رهش دهم جان، واویلا واویلا
عمو عمو عمو جان...
_________________________
رفت آن نور عین.... آغوش حسین
دستش سپر شد بهر، شاه عالمین

دستش زتن جدا شد، واویلا واویلا
در راه حق فدا شد، واویلا واویلا
عمو عمو عمو جان...

شعر:اسماعیل تقوایی

  • سه شنبه
  • ۱۱
  • مرداد
  • ۱۴۰۱
  • ساعت
  • ۰۰:۴۷
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه سینه زنی شب پنجم محرم توسل حضرت عبدالله(۲)با ملودی و سبک جدید * مرتضی محمودپور

۱۲۲۲

نوحه سینه زنی شب پنجم محرم توسل حضرت عبدالله(۲)با ملودی  و سبک جدید ◾نوحه سینه زنی
◾شب پنجم محرم
◾حضرت عبدالله(ع)

◾بنداول
از خیمه‌ها من آمدم در قتلگاهت ای عمو
سرتا به پا مست توام محو نگاهت ای عمو
زخمی شده بال و پرت
ای من فدای اکبرت
نیزه زده از کین چرا
شمر لعین بر حنجرت
عمو حسین عمو حسین
عمو حسین عمو حسین(۲)

◾بنددوم
افتان و خیزان آمدم
تا جان کنم بهرت فدا
عمو یتیمم آمدم
اینک به جای مجتبی
لعل لبت خونی شده
روی تو گلگونی شده
دیدم به روی دست تو
ششماهه قربونی شده
عموحسین عموحسین
عموحسین عموحسین(۲)

◾بندسوم
عمه شده مانع ولی با پای سر من آمدم
خنجر بدست شمر بود با چشم تر من آمدم
گردم بلاگردان تو
ای جان من قربان تو
دستم سپر سازم عمو
بر راه بی پایان تو
عموحسین عموحسین
عموحسین عموحسین(۲)

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

  • سه شنبه
  • ۱۱
  • مرداد
  • ۱۴۰۱
  • ساعت
  • ۱۷:۰۶
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 بهمن عظیمی

زمینه شب پنجم -( شاید بشه زخمی از تو کم اینجا ) * بهمن عظیمی

۲۳۱۸

زمینه شب پنجم -( شاید بشه زخمی از تو کم اینجا ) با اشک و آه ، رسیدم از راه
برا جون دادن ، اومد عبدالله

من بچه شیر نر مجتباتم
تا آخرین قطره ی خون باهاتم
تاج سرم هستی و خاک پاتم

وای عمو نباید از قافله جا بمونم
وای عمو نذار تو این دشت بلا بمونم
وای عمو بذار میون قتلگا بمونم

وای عمو عمو جان

آه واویلا ، مدد یا زهرا
نفس هات دیگه ، نمیاد بالا

خورشید عالم به روی زمینه
عالم بمیره که تنهاترینه
ای وای داره روی سینه می شینه

وای عمو چرا کسی به فکر مادرت نیست
وای عمو چرا به جز نیزه دور و برت نیست
وای عمو کسی به فکر اشک خواهرت نیست

وای عمو عمو جان

رفتی از حال ، میون جنجال
چه غوغاییه ، ته این گودال

غرق به خونی تو دریای گودال
خنجر به دسته یکی پای گ

  • شنبه
  • ۲۹
  • مهر
  • ۱۳۹۶
  • ساعت
  • ۱۲:۰۱
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

دانلود متن و سبک نوحه واحد شب پنجم محرم - حضرت عبدالله بن حسن علیه السلام -( این لحظه های واپسین - دلواپسی هامو ببین ) * وحید ولوی

۳۳۷۴

دانلود متن و سبک نوحه واحد شب پنجم محرم - حضرت عبدالله بن حسن علیه السلام -( این لحظه های واپسین - دلواپسی هامو ببین ) «واحد»
این لحظه های واپسین - دلواپسی هامو ببین
عمه بذار برم به میدون
چشمای من بارونیه - عمو رو خاکا، خونیه
عمه بذار برم به میدون
(تو قتلگاه غوغا شد ای وای - عمو حسین تنها شد ای وای)۲
(نفس نمونده دیگه - براش که نیمه جونه
سخته برام ببینم - عمو غریب بمونه)۲
(عمو حسین مظلوم)۴
***
من یادگار مجتبام - من نوجوان کربلام
من ارغوان فاطمیّ ام
تا راضی از من شه بابام - جونم فدای تو امام
عبداللَّهَم من حیدریّ ام
(چه سخته که عمو تو گودال - بشه جلو چشام لگد مال)۲
(خیلی دلم می سوزه - عمو فدات بشم من
نامردا بین گودال - تو رو احاطه کردن)۲
(عمو حسین مظلوم)۴
***
دستم بریده شه اگه - بازم برای تو کمه
باید رو سینه ت ج

  • شنبه
  • ۶
  • آبان
  • ۱۳۹۶
  • ساعت
  • ۰۶:۳۵
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

واحد سنگین شب پنجم محرم الحرام ۹۸ حضرت عبدالله بن الحسن علیه السلام و روضه ی قتلگاه -(هجوم آورده،عمه یه لشکر) * امیرحسین سلطانی

۶۰۷۴
۱۱

واحد سنگین شب پنجم محرم الحرام ۹۸ حضرت عبدالله بن الحسن علیه السلام و روضه ی قتلگاه -(هجوم آورده،عمه یه لشکر) بند اول

هجوم آورده،عمه یه لشکر
یکی با نیزه میزنه،یکی با شمشیر
عمو تو شیبِ،گوداله عمه
از بس جراحت داره که،شده زمینگیر

خونم داره بجوش میاد
آخه عمو کمک میخواد
ترسم اینه که شمر بیاد
عمو غریبه۲

میاد صدای ناله هاش
بذار برم بشم فداش
دستمو من بدم براش
عمو غریبه۲

به نیزه تکیه داده و
نگاهشه به خیمه ها
اگه نرم یا دیر برم
میشه سر از تنش جدا

ای وای عمو،ای وای عمو

بند دوم

ای بی مروت،نزن عمومو
برو کنار که خواهرش،داره میبینه
بلندشو نامرد،از روی سینش
کنار گودال مادرش،داره میبینه

داره میبینه دخترش
توون نداره پیکرش
ضربه نزن به حنجرش
عمو غریبه۲

ای بی حیا از مادرش
حیا کن و نَبُر سرش
خنجر نذار رو حنجرش
عمو

  • شنبه
  • ۵
  • مرداد
  • ۱۳۹۸
  • ساعت
  • ۱۲:۲۸
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 آرمان صائمی

زمينه شب پنجم حضرت عبدالله بن حسن عليه السلام محرم ۹۸ -(تو دل خطر اومدم به دفاع از تو) * آرمان صائمی

۹۸۶
۲

زمينه شب پنجم حضرت عبدالله بن حسن عليه السلام محرم 98 -(تو دل خطر اومدم به دفاع از تو) تو دل خطر اومدم به دفاع از تو
بى خوود و سپر اومدم به دفاع از تو
-
پر از دلهرس اومدنم
منم مثل تو بى كفنم
صدام ميزنه بابا حسنم
-
خودم به جات ميجنگم
انتقام تو مى گيرم
اگر كه زورم نرسيد
تهش برات مى ميرم
-
بند دوم
حالا كه تو،توو قتله گاه غرق خون هستى
مى زنى پيشم دست و پا نيمه جون هستى
-
سرم رو ميدم تا ببرم
عموجون تورو تا به حرم
فداى سرت جونم و سرم
-
پاشو بريم جون من
چش به راهتن تو خيمه
خدا ميدونه عموجون
داره مى ميره عمه
-
بند سوم
اومده بالاى سرت مادرت زهرا
بگو يا على و پاشو بريم از اينجا
-
خودم مى برم پيكرتو
خودم مى بوسم حنجرتو
مى بندم خودم زخم سرتو
-
نفس ندارى ديگه
غرق خون تو اين گودالى
مى مردم و

  • سه شنبه
  • ۲۲
  • مرداد
  • ۱۳۹۸
  • ساعت
  • ۱۲:۱۶
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

زمزمه وشور شب پنجم(عبدا.. ابن حسن) _بوده از زمونی که یادم میاد * اسماعیل تقوایی

۹۷۱

زمزمه وشور شب پنجم(عبدا.. ابن حسن) _بوده از زمونی که یادم میاد شور شب پنجم(عبدا..ابن حسن)
بوده از زمونی که یادم میاد
سایه ی روی سرم عموحسین

پدرم حسن شهید دین شده
بوده سالها پدرم عمو حسین
عمو عمو عمو عمو جانم۳
_________________________
دستمو داده به عمه زینبم
تا بلا نیاد سرم عمو حسین

عمو یار میخواد بذار عمه برم
شده تنها پدرم عمو حسین
____________________________
بمیرم توان نمونده تو پاهاش
عموی بی لشگرم عمو حسین

دوره کردن عمو رو گرگا ببین
مظلومه برابرم عمو حسین
______________________________
داره میگه به اونا،نا نجیبا
پسر پیغمبرم عموحسین

یکی با نیزه،یکی تیغ، یکی سنگ
می زنن تاج سرم عموحسین
_____________________________
انگاری داره نگاهم می کنه
میگه من من

  • سه شنبه
  • ۱۲
  • شهریور
  • ۱۳۹۸
  • ساعت
  • ۱۲:۵۵
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

دو دمه‌های سینه‌زنی حضرت عبدالله‌بن‌الحسن(ع) * مرتضی محمودپور

۱۲۳۶

دو دمه‌های سینه‌زنی حضرت عبدالله‌بن‌الحسن(ع) ◾دودمه‌های حضرت عبدالله(ع)

◾بنداول
از حرم من آمدم از بهر یاریت عمو
هرچه میخواهی بگو(۲)

◾بنددوم
من فدای دیده‌ی از اشک جاریت عمو
هرچه میخواهی بگو(۲)

◾بندسوم
از حرم من آمدم جای حسن جانت عمو
جان به قربانت عمو(۲)

◾بندچهارم
جان ناقابل فدای لعل عطشانت عمو
جان به قربانت عمو(۲)

  • چهارشنبه
  • ۱۳
  • شهریور
  • ۱۳۹۸
  • ساعت
  • ۰۲:۳۰
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

متن شعر حضرت عبداالله بن حسن (ع)محرم ۹۸ -(غصة من جان عمو ، بی کسی ات نزد عدوسـت) * محمدرضا سروری

۴۳۰۵
۲

متن شعر حضرت عبداالله بن حسن (ع)محرم 98 -(غصة من جان عمو ، بی کسی ات نزد عدوسـت) ای عمو یابن زهرا

(ای عمو ای عمو یابن الزهرا)
کِی توانم ببینم به صحرا
پیکر غرق خون شما را

پیش این لشکرِ سنگ خارا
کِی توانم نمایم مُدارا
ای عمو ای عمو یابن الزهرا
******
غصة من جان عمو ، بی کسی ات نزد عدوست
یار تو هستم به خدا ، جان بدهم در ره دوست
( ای دریا دریابم بی تابِ بی تابم )

تکیه گاهم ز عهد قدیمی
با تو هرگز ندیدم یتیمی
مثل فرزند و بابی صمیمی
ای عمو جان

لحظة آخرین یارتم من
مثل سقّا علمدارتم من
مرد تنهای پیکارتم من
ای عمو جان

(ای عمو ای عمو یابن الزهرا)
******
دیدة من به قتلگاه ، بر تن بی جان عموست
هر چه که دارم فقط ، لطفِ دل و دیدة اوست
( ای دریا دریابم بی تابِ بی تابم )

دیدم افتاده

  • چهارشنبه
  • ۱۳
  • شهریور
  • ۱۳۹۸
  • ساعت
  • ۱۰:۰۷
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نذر امام مجتبی(ع) در شبهای محرم * مرتضی محمودپور

۹۶۲

نذر امام مجتبی(ع) در شبهای محرم ◾برای شب یتیمان امام حسن(ع)
◾نذر امام حسن مجتبی(ع)

هرحسابی به قیامت همه پای حسن است
چون عبادت که نموده به ولای حسن

یاحسین گفتن ما از کرم فاطمه است
فاطمه روز جزا هم به هوای حسن است

کربلا گرچه‌حسن نیست ولی قاسم هست
کوچه‌وشهر‌نبی کرببلای حسن است

در سقیفه بخدا کرببلا خورد رقم
ناله‌ی‌مادرمظلومه‌برای‌حسن است

هر کریمی به کرمخانه‌ی او رو کرده
ازکرم هرکه زندحرف گدای‌حسن است

  • چهارشنبه
  • ۱۳
  • شهریور
  • ۱۳۹۸
  • ساعت
  • ۱۹:۳۵
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 میلاد  قبایی

شب پنجم محرم -(كنار خيمه ها ، فكر يه فرصتم) * میلاد قبایی

۱۱۴۵
۲

شب پنجم محرم  -(كنار خيمه ها ، فكر يه فرصتم) كنار خيمه ها ، فكر يه فرصتم
منتظرم بياد ، وقت شهادتم

اگر چه كوچيكم، بزرگه روياهام
اذن شهادتو ، از مادرم ميخوام

چرا غمم بايد ، بغض گلوم بشه
كسي نمونده تا ، يار عموم بشه

وقت فدا شدن ، رسيده عمه جون
خون گريه ميكنه ، چشماي آسمون
اي واي عمو حسين...

غمم از تو چشام معلوم شده
چرا اينقدر عموم مظلوم شده
دارم ميسوزم از غمه عموم
چون از آب فرات محروم شده

" عمو جانم عمو .... "
—————————
عمه ببين چقدر ، عموم غريب شده
اسير كينه ي ، يه نانجيب شده

بايد برم آخه ، كم مونده دشمنش
خنجر به دست بره ، با چكمه رو تنش

معلومه قتلگاه ، از دشمنا پره
از هر طرف عموم ، يه ضربه ميخوره

يه ظربه از جلو ، يه ضربه از قفا
عم

  • سه شنبه
  • ۲۶
  • شهریور
  • ۱۳۹۸
  • ساعت
  • ۱۰:۳۷
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

زمینه شب پنجم محرم -(عمه بیا بریم کنار گودال) * خادم زینب

۸۳۸

زمینه شب پنجم محرم -(عمه بیا بریم کنار گودال) عمه بیا بریم کنار گودال
داره میره عمو دیگه از حال
دیدن عمو دیگه کسی نداره
داره میشه با چکمه ها لگد مال

گرفته دورشو حرومی
شلوغ شده میون گودال
عمه بیا بریم کنارش
نشه زیر مرکبا پا مال

دستم رو ول کن عمه
تا بال و پر بگیرم
بالا سرِ عمو من
دستو سپر بگیرم

بند دوم

ای وای عمو چرا بی سایبونی
خاکی شدی اینجوری غرق خونی
من یادگار مجتبام عمو جون
نمیذارم زیر پاها بمونی

یکی با خنجرش رسیده
یکی با نیزه هاش دویده
یکی برا انگشت و یکی
برا سرت نقشه کشیده

پیش تو خوردن آبو
این لبهارو ندیدن
وقتی رسیدم اینجا
که خنجرو کشیدن

بند سوم

یکی لگد زد اینجوری شروع کرد
یکی با پا پیکرو زیر و رو کرد
من بودم و یکی جلو چش من
ب

  • جمعه
  • ۲۹
  • شهریور
  • ۱۳۹۸
  • ساعت
  • ۱۷:۳۶
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

مدح حضرت عبدالله بن الحسن -( کودکم امّا در این بیشه جگر دارم عمو) * محسن راحت حق

۶۹۷

مدح حضرت عبدالله بن الحسن -( کودکم امّا در این بیشه جگر دارم عمو) کودکم امّا در این بیشه جگر دارم عمو
از دو دستانم برای تو سپر دارم عمو

با مدد از نامِ زیبای حسن گل می کنم
بر تمامِ دشمنانت من خطر دارم عمو

ماندنم در خیمه ها ننگ است ای سالارِ عشق
من از این ماندن از این صّحت..حذر دارم عمو

در رکابِ تو شهادت می شود قطعاً نصیب
می رسم بر این سعادت..خود خبر دارم عمو

چه کسی گفته یتیمم بیکس و کارم بگو..
من چنان تو شاهِ مظلومان پدر دارم عمو

بر تنت داری جراحت ای تمامِ زندگی...
از غمِ این زخم هایِ تو شرر دارم عمو

مصحفِ کرببلا نامِ مرا حکّ کرده است
حادثه سازم در این مصحف اثر دارم عمو

جامه ی رزمی نشد پیدا برای من حسین
پس لباسِ سرخِ رفتن را به بر دارم عمو

دست دادم تا نیفتد بر تنِ پاکت خراش
در هواداری ز تو خیلی هنر دارم عمو

حیف بعد از رفتنت عمّه اسارت می رود
از غمِ این روضه ها چشمانِ تر دارم عمو

  • پنج شنبه
  • ۲۳
  • مرداد
  • ۱۳۹۹
  • ساعت
  • ۱۴:۲۶
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 وحید زحمتکش شهری

زمینه شب پنجم ماه محرم -(دستمو ای عمه) * وحید زحمتکش شهری

۸۶۸

زمینه شب پنجم ماه محرم -(دستمو ای عمه) #سبک_زمینه_ده_شبی
#مجموعه_اشعار_محرم_الحرام_۱۴۴۱?
#شب_پنجم
#اجرانشده

بند اول:

دستمو ای عمه
رها کن، میخوام برم، پیشِ عموم
تحملش سخته
ببینم که کشته میشه رو به روم
باید برم میدون
میگذرم واسه عموم، من از گلوم

من باید کاری
بکنم، امامم، نداره یاری
داره میشه دیر
الانه بخوره به عموم شمشیر
ندارم طاقت
که ببینم عموم، مونده تو غربت

نزن، عمومو بی حیا، چه قد نامردی
نزن، شرم بکن از خدا، چه قد نامردی
نزن، کوفیِ بی وفا، چه قد نامردی

غریب کربلا ( ای عمو جون ۳ )
روحی لک الفدا ( ای عمو جون ۳ )

بند دوم:

بذار برم عمه
عمو افتاده تو مقتل بی گناه
بذار برم عمه
میبینی نیزه براشه تکیه گاه
بذار برم عمه
که عمو شده غریب و بی پناه

تشنه و بی حال
افتاده، عموی، من توی گودال
تشنه و بی حال
افتاده، میون چنگِ یک دجّال
تشنه و بی حال
افتاده وسطِ دشمنِ خوشحال

نزن، بی حیا مادرش، داره میبینه
نزن، از رو تل خواهرش، داره میبینه
نزن، بازه چشم ترش، داره میبینه

غریب کربلا ( ای عمو جون ۳ )
روحی لک الفدا ( ای عمو جون ۳ )

بند سوم:

ای عموی خوبم
اومدم جونمو من فدا کنم
مثلِ عموم عباس
دستمو تو راهِ تو جدا کنم
منم مثه قاسم
محشری تو کربلا به پا کنم

ای عمو جونم
بذا تا، تنِ عبدالله، پرپر شه
با سه شعبه هم
گلوی، نازکم، مثل اصغر شه
رو سفیدم که
دست من، شافع، روز محشر شه

عمو، توی دشت بلا، میشی تو تنها
عمو، می بینه عمّه جسمتو زیرِ پا
عمو، خدا نگهدار ای، عزیزه زهرا

غریب کربلا ( ای عمو جون ۳ )
روحی لک الفدا ( ای عمو جون ۳ )

?: #یاحسین(طاها تحقیقی)
#امیر_حسین_سلطانی
#وحید_زحمت_کش_شهری

  • جمعه
  • ۲۴
  • مرداد
  • ۱۳۹۹
  • ساعت
  • ۱۱:۵۹
  • نوشته شده توسط
  • وحید زحمت کش شهری
ادامه مطلب
 وحید زحمتکش شهری

نوحه سنگین شب پنجم ماه محرم -(الهی عمه بمیرم) * وحید زحمتکش شهری

۸۲۲
۰

نوحه سنگین شب پنجم ماه محرم -(الهی عمه بمیرم) #سبک_واحد_ده_شبی
#مجموعه_اشعار_محرم_الحرام_۱۴۴۱?
#شب_پنجم
#اجرانشده

بند اول:

الهی عمه بمیرم
عموم شد بی یار و یاور
بذار عمه تا برم من
بشم مثلِ لاله پرپر

دستمو ول کن
جونِ عبدالله
که امامِ من
چه تنهاست

عمه جون ببین
که عمو جونم
بینِ چنگالا
ی اعداست

دلم عمه بی قراره
نمونده هیچ راه چاره
بذار تا عمه برم من
که عموم یاری نداره

حسین آقام حسین آقام

بند دوم:

نزن ای نامرد عمومو
مگه نمی بینی خستس
اینقد که دادینش آزار
ببین زخمی و شکستس

دستمو میدم
جونمو میدم
اما نمیدم
عمومو

تو راهِ آقام
اومدم بدم
مثلِ اصغر من
گلومو

دیگه تموم شد کاره من
عمو به آغوشم بگیر
دارم میبینم بابامو
بهم میگه، یلِ دلیر

خدانگهدار ای عمو

?: #کربلایی_عادل_خوشرو
?: #وحید_زحمت_کش_شهری
#یاحسین(طاها تحقیقی)

  • جمعه
  • ۲۴
  • مرداد
  • ۱۳۹۹
  • ساعت
  • ۲۰:۵۷
  • نوشته شده توسط
  • وحید زحمت کش شهری
ادامه مطلب
 حسن کردی

شهادت حضرت عبدالله بن الحسن(ع) -( پرچم سبز افتخار حسن) * حسن کردی

۱۳۶۱

شهادت حضرت عبدالله بن الحسن(ع) -( پرچم سبز افتخار حسن) پرچم سبز افتخار حسن
نور در نور یادگار حسن
روح بی باک ذوالفقار حسن
مردِ رزمِ جملْ شکار حسن
چون پدر از سقیفه بی زار است
یازده ساله مرد پیکار است

عزت مجتبی ست عبدلله
روح قالو بلاست عبدلله
سپر نیزه هاست عبدلله
غرق خون خداست عبدلله
از لبش یا حسین می بارد
دست از این عشق بر نمی دارد

ناگهان دید کربلا لرزید
عمو افتاد خیمه ها لرزید
دست عمه که بی هوا لرزید
تن فرزند مجتبی لرزید
عمو از صدر زین غریب افتاد
گیر یک عده نا نجیب افتاد

خسته از زخم ها عمویش شد
نیزه ای تشنه ی گلویش شد
هر چه شمشیر روبه رویش شد
وای من پنجه پنجه مویش شد
داد زد لا اُفارِقُ عَمي
تا ابد لا اُفارِقُ عَمي

گفت بر نسل خویش می نازم
جملی از دوباره می سازم
نیزه ها، من هنوز سربازم
دست ها را سپر می اندازم
تا عمو لحظه ای بیاساید
یا ز گودال پا شود شاید

سنگ ها بگذرید از سر او
نیزه ها پاشوید از بر او
جای سالم بود به پیکر او؟
رفته از حال،عمه خواهر او
بدنش را به خاک ها نکشید
رمقی نیست در تنش بروید

من یتیمم پسر نمی خواهی؟
من که هستم سپر نمی خواهی؟
دست من را مگر نمی خواهی؟
عکسی از پشت در نمی خواهی؟
پدرم بغض های خود را برد
حسرت کوچه را فقط می خورد

استخوان های دست وا اُمّا
لحظه اي كه شكست وا اُمّا
تنش از هم گسست وا اُمّا
حرمله حاضرست وا اُمّا
هدف تیر سهمگین گردید
با عمو نقش بر زمین گردید

  • سه شنبه
  • ۴
  • شهریور
  • ۱۳۹۹
  • ساعت
  • ۱۲:۲۰
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

شهادت حضرت عبدالله بن الحسن(ع) -( نوبت عشق است عشقم با حسن) * سید پوریا هاشمی

۱۲۱۷
۲

شهادت حضرت عبدالله بن الحسن(ع) -( نوبت عشق است عشقم با حسن) نوبت عشق است عشقم با حسن
سفره را وا کرده این شبها حسن

صبر او رزم‌ است گرچه بی صداست
صلح او روح قیام کربلاست

ساختن با سوختن یک جوهر است
خون این دل مثل خون حنجر است

هرکه مجنون حسین و کربلاست
مطمئنا زیر دین‌ مجتبی است

با اجازه از علی آن صف شکن
مینویسم لافتی الاحسن

نامه داد و شاه را امداد کرد
مذهب ما را حسن آباد کرد

غربت او سِری از اسرار اوست
این شلوغی حرم ها کار اوست!

امشب اما تا مدینه راهیم
الله الله امشب عبداللهیم

کیست عبدالله عشق پنج تن
حضرت باب الحسین باب الحسن

یازده ساله ولی شیر نر است
این نواده مثل جدش حیدر است

عابد شب زنده دار هرشب است
از محافظ های عمه زینب است

نوجوانی ابالفضل است این؟
یا به بدر آمد امیرالمومنین؟

در رگش خون حسن جاری شده
جان به قربانش چه کراری شده

هست این شاخ نبات پنج تن
نذر عاشورای بابایش حسن
...........
ظهر شد دلهای عالم در تب است
دست عبدالله دست زینب است

یارب عاشوراست یا که محشر است
یا حسن دستش به دست مادر است

دونفر بالای تل باحال زار
بی کسی تشنه میان کارزار

دید از بالا که بلوا ساختند
با سر آقا را زمین انداختند

گرگ ها خون عمو را میخورند
نیزه ها دائم به یک جا میخوردند

اب میخواهد سنانش میدهند
با نوک نیزه تکانش‌ میدهند

نیزه بر کتف عمو میخورد و بعد
زخم ها روی گلو میخورد بعد

بر تن خون خدا پا میکشند
مست های موی عمو را میکشند

آیه میخوانند و سنگش میزنند
به دلش با خنده آتش میزدند

پیش خشکی لبان شاه دین
آب هارا شمر میریزد زمین

هرچه را دارد به دعوا میبرند
دزدها پیراهنش را میبرند

روح قرآن زیر پا افتاده ست
روی سینه شمر هم آمادست

حنجر است و حنجر است و حنجر است
خنجر است و خنجر است و خنجر است

دید عبدالله عمو را داد زد
زیر لب میگفت یا زهرا مدد

ای عمو تنها نمان بین سپاه
مجتبی دارد می آید قتلگاه

یازده سال است دنیای منی
جای بابایم تو بابای منی

گرچه شمشیری ندارد نوکرت
دست دارم میدهم پای سرت

کاش زخم من مداوایت کند
تیر روی سینه ات جایم کند

غم مخور جانا فدایت میشوم
من بقیع کربلایت میشوم

  • سه شنبه
  • ۴
  • شهریور
  • ۱۳۹۹
  • ساعت
  • ۱۲:۲۷
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد