عبدالله بن حسن (ع)

مرتب سازی براساس
 اسماعیل تقوایی

نوحه شهادت عبدالله بن الحسن_می دود رو سوی میدان کودکی از خیمه گاه * اسماعیل تقوایی

755
1

نوحه شهادت عبدالله بن الحسن_می دود رو سوی میدان کودکی از خیمه گاه نوحه... عبدالله بن الحسن
می دود رو سوی میدان کودکی از خیمه گاه
چونکه می بیند عمویش مانده بی پشت وپناه
بر لبانش دم بدم
ای عموجان امدم
ای عمو جانم عمو، ای عمو جانم عمو2
________________________
دشمن‌ از پیر وجوان هستند سوی او دوان
مردمانی دل سیه با تیر وشمشیر وسنان
دور او غوغا شده
محشری بر پا شده
ای عمو جانم عمو.....
____________________________
چون عمو بگرفت در آغوش خود عبداللهش
او مهیا شد دهد هم دست هم جان در رهش
عاقبت تیر عدو
داد او را آبرو
ای عمو جانم عمو
_____________________________
همچو قاسم او چشید از شهد احلی من عسل
شد شهادت بهر این ابن الحسن خیر العمل
عمه اش در خیمه گاه
می کشد از سینه آه
ای عمو جانم عمو..

شعر:اسماعیل تقوایی

  • پنج شنبه
  • 21
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 18:47
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شهادت حضرت عبدالله بن الحسن(ع) -( عمه مرا رها کن) * ناشناس ؟؟؟

302

شهادت حضرت عبدالله بن الحسن(ع) -( عمه مرا رها کن) عمه مرا رها کن
من می‌روم به میدان، تنها مرا دعا کن
من از تبار شیرم
گاهی مرا علی و، گاهی حسن صدا کن
من در طواف یارم
حاجی کربلا را، قربانی منا کن
عمه خدانگهدار
در دل به یاد داغم، بزم عزا به‌پا کن
با یاد اصغر و من
بر سینه‌ی عمویم، شش‌گوشه‌ای بنا کن

از غصه آب می‌شد
وقتی که دید ارباب، تنها خطاب می‌شد
وقتش رسیده حالا
باید که بعد قاسم، او انتخاب می‌شد
می‌ماند اگر به خیمه
حتما که شرمگین از، روی رباب می‌شد
خوشحال بود از این که
جزء فداییان، مولا حساب می‌شد
از غصه کم می‌آورد
از جانب عمویش، وقتی جواب می‌شد

می‌دید بین گودال
رو به غروب رفته، خورشید بین گودال
از شدت جراحت
خون عمو حسین‌اش، پاشید بین گودال
کار عمو تمام است
باران سنگ و نیزه، بارید بین گودال
بغضش ترک‌ترک شد
وقتی که خنجر شمر، خندید بین گودال
کم‌کم امید می‌باخت
شد ناامید آن‌روز، امّید بین گودال

آمد به‌کار، دستش
مثل عموش عباس، در کارزار دستش
از دست عمه پر زد
مثل کبوتری تا، آغوش یار دستش
مثل عقیق سرخی
شد بر رکاب سینه، حالا سوار دستش
آنقدر زخم برداشت
تا که میان گودال، شد لاله‌زار دستش
سر روی نیزه رفت‌و
تن روی خاک ماند و بین غبار دستش...

شاعر:گروه یاقوت سرخ

  • سه شنبه
  • 11
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 10:47
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 محسن ناصحی

مرثیه ی حضرت عبدالله بن الحسن عليه السلام -( حسین ، خسته و بی تاب بین گودال است ) * محسن ناصحی

1539
1

مرثیه ی حضرت عبدالله بن الحسن عليه السلام -( حسین ، خسته و بی تاب بین گودال است ) حسین ، خسته و بی تاب بین گودال است
ز فرط تشنگی و آفتاب بی حال است

نهاد دشمن او پای داخل گودال
رسید روضه به اینجا .... زبان من لال است

دوید از وسط خیمه کودکی بیرون
حسین بیشتر از پیش ناخوش احوال است

آهای وارث جنگ جمل بترس از او
تجسم حسن است این اگرچه کم سال است

بدون تیغ و سپر هیبت علی دارد
که گفته میوه ی این باغ و بوستان کال است ؟

رجز نخوانده عجب مرد قابلی شده است
که مرد را چه نیازی به یال و کوپال است

هنوز بیشه ی این دشت شیر نر دارد
درست مثل علی اکبرش جگر دارد

گرفته اید علی های خیمه را اما
حسین کرببلا باز هم پسر دارد

گرفت دست خودش را مقابل شمشیر
توان اگرچه ندارد عمو ، سپر دارد

کشید روضه

  • شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 15:35
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 محسن طالبی پور

دانلود متن و سبک نوحه واحد حضرت عبدالله ابن حسن (ع) -( موندم میون این حرم ) * محسن طالبی پور

1784

دانلود متن و سبک نوحه واحد حضرت عبدالله ابن حسن (ع) -( موندم میون این حرم ) موندم میون این حرم
خاک دو عالم بر سرم
بابای من برابرم
تو قتلگاهه
دستامو عمه وا کن خیلی برام دعا کن
عموی من رو خاکه منو رها کن
(عمه نگاه کن از روی این تل
ببین عمو رو تنها تو مقتل2)
عمو حسین جان

من لشگر توام عمو
کبوتر توام عمو
بالا سر توام عمو
تا پای جونم
خون منم حلاله مردی مگه به ساله
دیگه جدایی از تو عمو محاله
(جونم رو میدم من مثل عباس
خونم بریزه پای گل یاس2)
عمو حسین جان

تا هستی قلبم می زنه
دردای تـــو درد منه
با تو می مونم یکتنه
به زیر خنجر
لشگر رسید یا زهرا خنجر کشید یا زهرا
قامت عمه خمید یا زهرا
(تنم رو با تیر به تو می دوزه
تو سینه قلبم داره می سوزه2)
عمو حسین جان

شاعر : محسن طالبی پور

  • پنج شنبه
  • 2
  • آذر
  • 1396
  • ساعت
  • 09:01
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

نوحه شهادت عبدا..بن الحسن -(خواهم روم من روسوی میدان ) * اسماعیل تقوایی

1453

نوحه شهادت عبدا..بن الحسن -(خواهم روم من روسوی میدان ) نوحه شهادت عبدا...بن الحسن
(خواهم روم من روسوی میدان
تا جان دهم در راه عمو جان)2
عمه عمویم بین میدان مانده تنها
با چشم گریان دیده دارد بر حرمها

عبداللهم عبداللهم ابن الکریمم 2
_____________________
دور عمویم سگها فراوان
ترسم عمویم ناگه دهد جان

در موج غم افتاده ویاری ندارد
باید روم، دلدار،دلداری ندارد
عبداللهم......
_____________________
از دست عمه دستش رها شد
عازم بسوی خون خدا شد

بر او هدف میدان وآغوش عمو شد
شیر حسن آماده ی جنگ عدو شد
عبداللهم.....
____________________
در راه مولا دستش جدا شد
بر سینه ی او جانش فدا شد

یک یا عمو گفت وزاین دنیا رها شد
با تیر کین حرمله سوی خدا شد
عبداللهم.....

  • سه شنبه
  • 20
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 21:44
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

سبک 2 ـ ذکر / واحد سنگین ـ امانت -(امانتِ برادرم تو آغوشم پر مي زنه) * حسن ثابت جو

1331
1

سبک 2 ـ ذکر / واحد سنگین ـ امانت -(امانتِ برادرم تو آغوشم پر مي زنه) سبک 2 ـ ذکر / واحد سنگین ـ امانت
امانتِ برادرم
تو آغوشم پر مي زنه
اين دلِ خون گرفته ام
به سينه ام سر مي زنه
بخواب اي قرصِ ماهِ من ای عزیزم
بخواب اي سوز و آه من ای عزیزم
بخواب همچون علی اصغر روی سینه
نگاهت در نگاه من ای عزیزم
گلِ یاسمن وای ـ یتیم حسن وای(4)
گفته بودم به زينبم
طاقت و آروم نداري
به عشق من روزي مي شه
سر به بيابون مي ذاري
می دونستم دلت تنگِ تیر و تن بود
همه عمرت خسته ی آن درد و محن بود
از اون اوّل از مدینه از بچگی ات
تو رگهات غیرت بابات حسن بود
گلِ یاسمن وای ـ یتیم حسن وای(4)
عمو داره جون دادن و
از توی چشمات می خونه
قربون اون نگات بشم
که مثل بابات می مونه
نمونده در گلویت دیگه نوایی

  • جمعه
  • 23
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 19:32
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسین رئوفی

حضرت عبدالله بن حسن(ع) -(طفل یتیم و این همه درد خدا چگونه) * حسین رئوفی

981
1

حضرت عبدالله بن حسن(ع) -(طفل یتیم و این همه درد خدا چگونه) طفل یتیم و این همه درد خدا چگونه
بهر عمو دو دست او شد جدا چگونه
آه واویلا فدا شد عبدالله
نمی شود دمی جدا از ذکر امامش
کشیده او را ته گودال فکر امامش
آه ، غرقه خون چنین دارد ندا
شیعه کی شود از حق جدا
واویلا فدا شد عبدالله
شیعه دمی جدا نگردد ز رهبر خویش
فدا کند بهر امامش دست و سر خویش
آه ، شیعه جان دهد عزت هرگز
می میرد ولی ذلت هرگز
واویلا فدا شد عبدالله

  • شنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 18:26
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

حضرت عبدالله علیه السلام محرم 98 -(غرور کودکیم را به خنده پا نزدید) * سید پوریا هاشمی

808

حضرت عبدالله علیه السلام محرم 98 -(غرور کودکیم را به خنده پا نزدید) غرور کودکیم را به خنده پا نزدید
سرش شکست! بزرگ قبیله را نزنید

هزار و نهصد و پنحاه زخم خورده تنش..
بزور بر تن صدپاره نیزه جا نزنید

حیا کنید غریب است نامسلمانها
گرفته روی لبش ذکر ربنا نزنید

نگاه خواهر آواره اش به گودال است
بخاطر دل او با سر و صدا نزنید

هنوز مانده کسی پیشمرگ او باشد
مرا نکشته به او تیر بی هوا نزنید

تمام آبرویم دستهای لاغرم است
که میکنم سپر جان یار تا نزنید

مقابلش به گلویم سه شعبه را بزنید
مقابلم به تن زخمی اش عصا نزنید

هزاربار مرا ذبح از قفا بکنید
سر عزیز خدارا تورو خدا نزنید

شرط استفاده ازین اشعار فرستادن ۱۴ صلوات نثار حضرت ابوطالب هست..

  • سه شنبه
  • 5
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 11:29
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شهادت حضرت عبد الله ابن الحسن -(همه رفتند و پریدند و گذشتند چرا من ) * حسن لطفی

1749
3

شهادت حضرت عبد الله ابن الحسن -(همه رفتند و پریدند و گذشتند چرا من ) همه رفتند و پریدند و گذشتند چرا من

زِ چه رو من چه کنم آه چرا ، آه که جا مانده و ، وامانده‌ام زار و پریشان ،

همه رفتند و پریدند چرا نوبت من نیست ، چرا بال و پرَم بسته‌ای و ، در قفس انداخته‌ای ، بال و پرم سوخت ، رهایم کن از این بند ، از این داغ ، امید حرم عمه چه کنم آه پریشان تر از این دشت ، از این خیمه‌ی بی مرد ، شرر خورده و سوزنده تر از روز از این تربت تفدیده و ، از هُرم هوا مانده و جا مانده‌ام ، ای وای ببین کار تمام است ، ببین شاهد پرپر شدن و شاهد افتادنش از مرکب خون‌یال ، به گودال ، رهایم کن از این بند ، ببین بغض زده چنگ گلویم ، چه بگویم چه بگویم ، که عمویم ، نه بابای من‌است او ، همه آوای

  • شنبه
  • 9
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 12:38
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(نوحه)گر چه طفلم ولی دل به تو بستم عمو * محمود اسدی

1282
1

(نوحه)گر چه طفلم ولی دل به تو بستم عمو گر چه طفلم ولی دل به تو بستم عمو
در ره تو جدا گشته دو دستم عمو
آشنای توام من فدای توام
عمو حسین جانم عمو حسین جانم

دیدم از دور عمو،ضربه زند دشمنت
پیش چشمان من جدا جدا شد تنت
مانده ای بی پناه وسط قتلگاه
عمو حسین جانم عمو حسین جانم

حرمله تیر کین زند به سویم عمو
غم ندارم اگر که پاره گردد گلو
ای عزیز خدا می زنم دست و پا
عمو حسین جانم عمو حسین جانم
******
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج

  • یکشنبه
  • 10
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 16:43
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 مهدی رحیمی زمستان

متن شعر شب پنجم محرم 98 -(شهید شد گودال) * مهدی رحیمی زمستان

2309
1

متن شعر شب پنجم محرم 98 -(شهید شد گودال) شهید شد گودال
و زیر نیزه تنش ناپدید شد گودال
حسین سوره‌‌ی نور
ز نیزه شأن نزول حدید شد گودال
و جسم عبدالله
مراد بود و برایش مرید شد گودال
رسید حرمله و
به زنده ماندن او نا امید شد گودال
پس از سنان و شَبَث
رسید چکمه و زخمش شدید شد گودال
به تن گره خورده
زره شده‌ست و به روی بدن گره خورده
ببین که در گودال
به بوی سیب بوی یاسمن گره خورده
تمام شد دوری
تن حسین به جسم حسن گره خورده
که جسم عبدالله
چنان کفن به تن بی کفن گره خورده
به لکنت افتاده
چقدر نیزه به هم در دهن گره خورده
چقدر سُم ستور
میان همهمه بر پیرهن گره خورده

  • چهارشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 15:13
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 میثم مومنی نژاد

متن شعر عبدالله ابن الحسن علیه السلام محرم 98 -(تو خورشید خیمه ها و) * میثم مومنی نژاد

796

متن شعر عبدالله ابن الحسن علیه السلام محرم 98 -(تو خورشید خیمه ها و) تو خورشید خیمه ها و
زینت هفت آسمانی

چرا افتادی روی خاک
غرق خون و نیمه جانی

چرا ای آیات قرآن
به دورت شمر و سنان است
بیا برگردیم به خیمه
ببین عمه نگران است

چون مویت ( پریشانم) 3
قربانت (شود جانم) 3

واویلا عموجانم

عمو جان من جای بابا
جان دهم در بین گودال

عموجان اینجا تن من
با تو گردد هر دو پامال

چرا رویت غرق خون است
ببوسم آیینه ی تو
شبیه شش ماهه من هم
دهم جان بر سینه ی تو

جدا شد (اگر دستم) 3
فدایت (همه هستم) 3

واویلا عمو جانم

  • پنج شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 17:40
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شعر شب پنجم محرم حضرت عبدالله ابن الحسن‌(ع) -(بِینِ آغوشِ عمو بود ولی مُبهَم شد) * حسن لطفی

787

شعر شب پنجم محرم حضرت عبدالله ابن الحسن‌(ع) -(بِینِ آغوشِ عمو بود ولی مُبهَم شد) بِینِ آغوشِ عمو بود ولی مُبهَم شد
یک حسینیه همانجا حَسنیه هم شد

این حُسینیه اگر شد حَسنیه یعنی
این حسین است ولی باحسن‌اش دَرهم شد

وقتِ غارت شده از پیرهن و خود و زِره
هرچه بُردن از این وای از آن هم کم شد

(حسن لطفی ۹۸/۰۶/۱۳)

  • یکشنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 10:15
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 رضا رسولی

زمزمه شب پنجم محرم98 (حضرت عبدالله بن الحسن ع) -(عمه عمه نمی تونم پیشت بمونم) * رضا رسولی

876

زمزمه شب پنجم محرم98 (حضرت عبدالله بن الحسن ع) -(عمه عمه نمی تونم پیشت بمونم) عمه عمه
نمی تونم پیشت بمونم
اصرار نکن ای مهربونم
هر جوری هست باید برم من
به لب رسیده دیگه جونم

مثل بابام نمی تونم _دندون رو جیگر بزارم
خدا می دونه طاقت_دیدن سیلی ندارم‌
اسیریتونو ببینم_اصلا دَووم نمیارم

عمو حسین عمو حسین

ببین عمه
افتاد عمو میون گودال
می بینی می زنه پرو بال
دستامو ول کن که برم من
تا که عموم نرفته از حال

عمه ببین دورو بره_ عمو چقد بلوا شده
نگاه بکن تو قتلگاه_همهمه و غوغا شده
سر عبا و عمامش_میبینی که دعوا شده

عمو حسین عمو حسین

  • دوشنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 13:36
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

مدح حضرت عبدالله بن الحسن -( باید عبدالله بود و خدمتِ ارباب کرد) * محسن راحت حق

486

مدح حضرت عبدالله بن الحسن -( باید عبدالله بود و خدمتِ ارباب کرد) باید عبدالله بود و خدمتِ ارباب کرد
لحظه های نوکری را با محبّت ناب کرد

باید عبدالله بود و زیرِ پای دشمنان..
آب را موّآج گونه مثلِ یک گرداب کرد

باید عبدالله بود و در دلِ تاریکِ کفر...
تابشی بنموده و کارِ دو صد مهتاب کرد

باید عبدالله بود و دل به جانان داد و بس
در رهِ عشقِ حسینی سینه را بیتاب کرد

باید عبدالله بود و از حسن ارثیه داشت
در میانِ رزم کاری پخته و کمیاب کرد

باید عبدالله بود و از سر و جان دست شُست
صورت و پیشانیِ خود را چنان محراب کرد

باید عبدالله بود و نُه فلک مبهوت کرد
نقشه های خصمِ دین را نقشه ای بر آب کرد

  • پنج شنبه
  • 23
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 14:28
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

زمزمه ی محرم. عبدالله ابن الحسن -(عمو ببین تو سینه ام غوغاست) * هستی محرابی

825

زمزمه ی محرم. عبدالله ابن الحسن -(عمو ببین تو سینه ام غوغاست) #شب_پنجم_واحد_محرم_99
#عبدالله_ابن_الحسن_ع

◾️بند اول
عمو ببین تو سینه ام غوغاست
دو دیده ام ز اشکِ خون دریاست
چِجور ببینم که عموم تنهاست
جونم فدایت(۲)
مثلِ یه تشنه در پیِ آبم
هر نفسم دلتنگِ مهتابم
عطرِ شهادت کرده بیتابم
جونم فدایت(۲)
شورِ شهادت تو سرم دارم
شیری چو قاسم به برم دارم
جوشنِ عشق به پیکرم دارم
جونم فدایت(۲)

◾️بند دوم
اذنم بده راهیِ میدون شم
در آتشِ عشقِ تو مجنون شم
چون اکبرت غوطه ورِ خون شم
عمو عمو جون(۲)
مسافرِ باغِ بهشتم من
با خونِ سرخِ خود نوشتم من
عشقِ تو در رگ و سرشتِ من
عمو عمو جون (۲)

◾️بند سوم
پشت و پناهِ لشکرت باشم
جای حسن برادرت باشم
من ذالفقارِ حیدرت باشم
عمو عمو جون(۲)
دل به تولای شما بستم
دلتنگِ روی پدرم هستم
ز باده ی کوثرِ او مستم
عمو عمو جون(۲)
عمری تو سایه ی سرم بودی
همیشه جای پدرم بودی
در همه جا تو یاورم بودی
عمو عمو جون(۲)

#هستی_محرابی
#شب_ششم_دامه_دارد

  • شنبه
  • 1
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 19:15
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

شهادت حضرت عبدالله بن الحسن(ع) -( نوبت عشق است عشقم با حسن) * سید پوریا هاشمی

1168
2

شهادت حضرت عبدالله بن الحسن(ع) -( نوبت عشق است عشقم با حسن) نوبت عشق است عشقم با حسن
سفره را وا کرده این شبها حسن

صبر او رزم‌ است گرچه بی صداست
صلح او روح قیام کربلاست

ساختن با سوختن یک جوهر است
خون این دل مثل خون حنجر است

هرکه مجنون حسین و کربلاست
مطمئنا زیر دین‌ مجتبی است

با اجازه از علی آن صف شکن
مینویسم لافتی الاحسن

نامه داد و شاه را امداد کرد
مذهب ما را حسن آباد کرد

غربت او سِری از اسرار اوست
این شلوغی حرم ها کار اوست!

امشب اما تا مدینه راهیم
الله الله امشب عبداللهیم

کیست عبدالله عشق پنج تن
حضرت باب الحسین باب الحسن

یازده ساله ولی شیر نر است
این نواده مثل جدش حیدر است

عابد شب زنده دار هرشب است
از محافظ های عمه زینب است

نوجوانی ابالفضل است این؟
یا به بدر آمد امیرالمومنین؟

در رگش خون حسن جاری شده
جان به قربانش چه کراری شده

هست این شاخ نبات پنج تن
نذر عاشورای بابایش حسن
...........
ظهر شد دلهای عالم در تب است
دست عبدالله دست زینب است

یارب عاشوراست یا که محشر است
یا حسن دستش به دست مادر است

دونفر بالای تل باحال زار
بی کسی تشنه میان کارزار

دید از بالا که بلوا ساختند
با سر آقا را زمین انداختند

گرگ ها خون عمو را میخورند
نیزه ها دائم به یک جا میخوردند

اب میخواهد سنانش میدهند
با نوک نیزه تکانش‌ میدهند

نیزه بر کتف عمو میخورد و بعد
زخم ها روی گلو میخورد بعد

بر تن خون خدا پا میکشند
مست های موی عمو را میکشند

آیه میخوانند و سنگش میزنند
به دلش با خنده آتش میزدند

پیش خشکی لبان شاه دین
آب هارا شمر میریزد زمین

هرچه را دارد به دعوا میبرند
دزدها پیراهنش را میبرند

روح قرآن زیر پا افتاده ست
روی سینه شمر هم آمادست

حنجر است و حنجر است و حنجر است
خنجر است و خنجر است و خنجر است

دید عبدالله عمو را داد زد
زیر لب میگفت یا زهرا مدد

ای عمو تنها نمان بین سپاه
مجتبی دارد می آید قتلگاه

یازده سال است دنیای منی
جای بابایم تو بابای منی

گرچه شمشیری ندارد نوکرت
دست دارم میدهم پای سرت

کاش زخم من مداوایت کند
تیر روی سینه ات جایم کند

غم مخور جانا فدایت میشوم
من بقیع کربلایت میشوم

  • سه شنبه
  • 4
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 12:27
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

زمینه عبداله ابن حسن (ع) -(رها کن دو دستم رو عمه بزار تا برم سمت میدون) * مجید مراد زاده

732

زمینه عبداله ابن حسن (ع) -(رها کن دو دستم رو عمه  بزار تا برم سمت میدون) رها کن دو دستم رو عمه
بزار تا برم سمت میدون
ببین دوره کردن عمومو
بانیزه و باشمشیراشون

رهام کن که طاقت ندارم
ببینم موهاشو کشیدن
چه سخته ببینم نامردا
گلوی عمو مو بریدن
رهام کن ای عمه
ببین بی قرارم
امونم بریده
قراری ندارم

لبیک عمو حسین (ع)

بند دوم
اگرچه میون شلوغی
برید دستمو دشمن تو
سرم رو میدم من برات ای
سرمن فدای سرتو

ازین دشمنای حرومی
تقاص شما رو میگیرم
محاله که ازتو جداشم
تا اون لحظه ای که بمیرم
به شوق شهادت
ببین مست مستم
فداییه عمه
فدای توهستم
لبیک عمو حسین (ع)

  • سه شنبه
  • 31
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 17:16
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

زمینه شب پنجم محرم - دیر برسم چیزی ازش نمیمونه (حضرت عبدالله بن حسن ع ) * رامین برومند

887
2

زمینه شب پنجم محرم - دیر برسم چیزی ازش نمیمونه (حضرت عبدالله بن حسن ع ) زمینه شب پنجم محرم۱۴۰۱

باید برم دلم تنگه

عمو جونم میونه میدون ِ جنگه

با دست خالی میجنگه

دست اونا ببین عمه پر از سنگه

.

انگار بابا تو میدونه

بی حال و بی رمق و خسته ، بی جونه

سرتا پای عمو خونه

دیر برسم چیزی ازش نمیمونه

واویلتا واویلتا

»»»»»»»»»»»»»»»»»

دیر میشه عمه آخرش

ببین داره شلوغ میشه دور و برش

باید بشم من یاورش

الان میریزن با نیزه روی سرش

.

نمیرسه دیگه صداش

آسمونو میبینه دود دیگه چشاش

ای وای ای وای خشک لباش

دوره ش کردن میزننش واسه پاداش

واویلتا واویلتا

»»»»»»»»»»»»»»»»

دارم میام قربونت شم

دارم میام خودم بلاگردونت شم

بی سر و بی سامونت شم

دارم میام شهید غرق خونت شم

.

از دنیا دیگه بریدم

افتادنت از ذوالجناحو که دیدم

نگو که من چی کشیدم

دستم که هیچ ، من برا تو سر هم میدم

واویلتا واویلتا

»»»»»»»»»»»»»»»»»

نبین زخم تن ِ منو

برگرد نبینی خون گردن منو

نبین جون کندن منو

برگرد نبینی طرز کشتن منو

.

میشه غم من تازه تر

برگرد نزن عمو جون به سینه م شرر

نداره یک ذره اثر

نذار بشه تنت جلو تیرا سپر

واویلتا واویلتا

»»»»»»»»»»»»»»

رامین برومند (زائر )

  • دوشنبه
  • 3
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 09:28
  • نوشته شده توسط
  • رامین برومند(زائر)
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه زمزمه شور سینه زنی شب پنجم توسل به حضرت عبدالله(ع) * مرتضی محمودپور

594

نوحه زمزمه شور سینه زنی شب پنجم توسل به حضرت عبدالله(ع) ◾نوحه زمزمه سینه زنی
◾شب پنجم محرم
◾توسل حضرت عبدالله(ع)

◾بنداول
به قتلگاهت عمو ز خیمه‌ها آمدم
ز دست عمه شدم عمو رها آمدم
غربت تو زد شرر بر دل سوزان من
خاک بیابان نشست بر لب عطشان من
آمدم جای بابا عمو
از زخم تنت با من بگو
یاحسین یاحسین ای عمو(۲)

◾بندسوم
سپر شوم بر تو من تا که نفس میکشم
من از تبار حسن چو رعد در بارشم
(به دست ساقی کنون جام بلا سرکشم)
دست من از تن جدا به پیش پایت فتاد
مدال جانبازیم به سینه زهرا نهاد
غربتت زد شرر بر جگر
شد جدا دستم چون آب آور
یاحسین یاحسین ای عمو(۲)

◾بندسوم
مقتل من سینه‌ات سرم ز تن شد جدا
ز قول من در حرم بگو به عمه میا
عمه کتک میخورد ز دست شمر و سنان
لاله‌ی زهرا شود میان صحرا خزان
بی رمق دستان زینب است
نجمه در خیمه جان بر لب است
یاحسین یاحسین ای عمو(۲)

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

  • سه شنبه
  • 11
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 20:18
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

شعر حضرت عبدالله بن الحسن(ع) -( عمو فدای جراحات پیکرت گردم ) *استاد حاج غلامرضا سازگار

2381

شعر حضرت عبدالله بن الحسن(ع) -( عمو فدای جراحات پیکرت گردم  ) عمو فدای جراحات پیکرت گردم
شهید مکتب عباس و اکبرت گردم
نماز عشق بجا آور و عنایت کن
که من مکبّر در خون شناورت گردم
ز خیمه بال زدم تا کنار مقتل خون
به این امید که سرباز آخرت گردم
مگر نه بر سر دست تو ذبح شد اصغر
بده اجازه که من ذبح دیگرت گردم
به جان مادر پهلو شکسته ات بگذار
که رهنورد دو فرزند خواهرت گردم
مگر نه نالۀ هل من معین زدی از دل
من آمدم که در این عرصه یاورت گردم
بدست کوچک من کن نگاه رخصت ده
که جانشین علمدار لشکرت گردم
تو در سپهر ولا مهری و شهیدان ماه
عنایتی که به خون خفته اخترت گردم
ز شور شعر تو شد محشری بپا (میثم)
بگو که شافع فردای محشرت گردم

شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار

  • یکشنبه
  • 19
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 04:05
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

شعر حضرت عبدالله بن الحسن(ع) -( ای عمو تا نالۀ هَل مِن مُعینت را شنیدم ) *استاد حاج غلامرضا سازگار

2376
3

شعر حضرت عبدالله بن الحسن(ع) -( ای عمو تا نالۀ هَل مِن مُعینت را شنیدم ) ای عمو تا نالۀ هَل مِن مُعینت را شنیدم
از حرم تا قتلگه با شور جانبازی دویدم
آنچنان دل بُرد از من بانگ هَل مِن ناصِر تو
کآستینم را ز دست عمّه ام زینب کشیدم
فرصتی نیکو ز هل من ناصرت آمد بدستم
تو کرم کردی که من در قلزم خون آرمیدم
جای تکبیر اذان ظهر در آغوش گرمت
بانک مادر مادرِ زهرا در این صحرا شنیدم
گرچه طفلی کوچکم امّا قبولم کن عمو جان
بر سر دست تو من قربانی شش ماه دیدم
کس نداند جز خدا کز غصّۀ مظلومی تو
با چه حالی از کنار خیمه در مقتل رسیدم
دست من افتاد از تن گو سرم بر پایت اُفتد
سر چه باشد تیر عشقت را بجان خود خریدم
تا بُرون از خیمه گه رفتی دل من با تو آمد
تو برفتن رو نهادی من زماندن دل بُریدم

  • یکشنبه
  • 19
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 04:06
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

شعر حضرت عبدالله بن الحسن(ع) -( برای ترک سر، آماده بودم ) *استاد حاج غلامرضا سازگار

2062
2

شعر حضرت عبدالله بن الحسن(ع) -( برای ترک سر، آماده بودم ) برای ترک سر، آماده بودم
از اوّل دل به مهرت، داده بودم
عموجان بر سرم، منّت نهادی
من از قاسم، عقب افتاده بودم
***
ز خون، گلرنگ شد آیینۀ تو
فروشد نیزه، بر گنجینۀ تو
الهی کور گردم تا نبینم
زند قاتل، لگد بر سینۀ تو

شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار

  • یکشنبه
  • 19
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 04:12
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

نوحه سنتی حضرت عبدالله بن الحسن -( من که از خیمه آمدم سوی قتلگاهت ) * سید محسن حسینی

7395
2

نوحه سنتی حضرت عبدالله بن الحسن -( من که از خیمه آمدم سوی قتلگاهت ) عبدالله ابن الحسن
من که از خیمه آمدم سوی قتلگاهت
در نمازم من قبله ام باشد روی ماهت
من دل بر تو بستم ، عبدالله ات هستم
از عشق تو مستم ، واویلا
(عمو عمو جانم)3 ، عمو جان
******
آمدم تا از روی ماه تو بوسه گیرم
آمدم تا بر روی دامانت من بمیرم
گربابا ندارم ، از تو ای دلدارم
دل بر نمی دارم ، واویلا
(عمو عمو جانم)3 ، عمو جان
******
چشم خود وا کن یا ثارالله و ابن ثاره
آنقدر گویم شد دلم تنگ شیر خواره
رویت روی بابا ، بویت بوی بابا
رفتم سوی بابا ، واویلا
(عمو عمو جانم)3 ، عمو جان
******
من به قربان روی مانند قمر تو
غم ندارم من گرشده دستم سپر تو
عمو دیده بگشا ، عمو کن تماشا
جان دادن من را ، واویلا
(عمو عمو

  • چهارشنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1394
  • ساعت
  • 16:35
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 سید محمد میرهاشمی

حضرت عبدالله بن الحسن(ع) -( پرستوی حریم کبریایم ) * سید محمد میرهاشمی

2583
4

حضرت عبدالله بن الحسن(ع) -( پرستوی حریم کبریایم ) پرستوی حریم کبریایم

کبوتر بچه ی آل عبایم

نمی ترسم اگر بارد به من تیر

که من با تیر باران آشنایم

انا بن المجتبی ، ابن المصائب

بلی مردم یتیم مجتبایم

غم بابا ، غم عمه ، غم طشت

خدا داند نمی سازد رهایم

اگر تیغی به دست آرم ببینند

که من نوباوه ی شیر خدایم

عمو فرمانده ی عشق است و من هم

بسیجی اش به دشت کربلایم

دگر رزمنده ای باقی نمانده

به غیر از من که یاری اش نمایم

به قرآن الهی کوثرم من

به قرآن حسینی هل اتایم

عمو بوی پدر دارد همیشه

عمو بوده پدر عمری برایم

عمو احساس من را درک می کرد

عمو می داد با رویش صفایم

عمو در قلب من عمری طپیده

عمو داده خودش درس وفایم

عموی مهربانم جای بابا

پسر

  • دوشنبه
  • 5
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 11:21
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 امیر عباسی

دانلود متن و سبک نوحه عبدالله بن الحسن -( یادگار کریم اهلُ البیت ) * امیر عباسی

1665
2

دانلود متن و سبک نوحه عبدالله بن الحسن -(  یادگار کریم اهلُ البیت ) یادگار کریم اهلُ البیت

آید از من شمیم بابایم

بین مقتل فتاده ای در خون

ای عموی غریب و تنهایم

سیّدی یاحسین حسین یامولا

******

گرچه طفلم ولی در این وادی

پیر گشتم به پای عشق تو

پَر گشودم زِ خیمه تا مقتل

تا کنم جان فدای عشق تو

سیّدی یاحسین حسین یامولا

******

پیش چشم تو در برابر خصم

دستِ من در رَه تو گشته جدا

سرفرازی نموده ام با تو

چون علمدارت حضرتِ سقّا

سیّدی یاحسین حسین یامولا

شاعر : حاج امیر عباسی

دانلود سبک

  • جمعه
  • 24
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 07:03
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب
 یاسین زندی

دانلود متن و سبک نوحه حضرت عبدالله بن حسن -( زدم به سرعت از خیمه بیرون - دوباره عمه میشه پریشون ) * یاسین زندی

1595
1

دانلود متن و سبک نوحه  حضرت عبدالله بن حسن -( زدم به سرعت از خیمه بیرون - دوباره عمه میشه پریشون ) زدم به سرعت از خیمه بیرون - دوباره عمه میشه پریشون
عمو چه غرقِ خون توی گودال - من و گرفته با دست لرزون
عمو حسین ۲
دورت شلوغه شمشیر میزنن
عمو حسین ۲
چشمای حرمله خیره شد به من
غرق خون شد سرم؛ دستم از تن جدا
تیر توی چشمم و؛ رو ‌تنم جای پا
بابا بیا 4
〰〰〰〰〰〰
سرم شکسته قلبت هراسون - فدا سرت وجودم عموجون
تداعی میشه تابوت بابا - تنت شده پر از تیر پر از خون
جونم فدات ۲
تنها خودم سپر میشم برات
جونم فدات ۲
می باره سنگ و بد خورد رو چشات
وای از غربتت؛ خون تو شد مباح
گریه میکرد و گشت؛ دور تو ذوالجناح
مظلوم حسین 4

شاعر : یاسین زندی

دانلود سبک

  • شنبه
  • 1
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 08:29
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب
 محمد حسن بیات لو

روضه حضرت عبدالله ابن حسن(ع) -( دستش برید وطفلکی بی بال وپرشد ) * محمد حسن بیات لو

968
1

روضه حضرت عبدالله ابن حسن(ع)  -( دستش برید وطفلکی بی بال وپرشد ) وقتی که از حال عمویش با خبرشد
آتش وجودش راگرفت و شعله ورشد

از دستهای عمه دست خود کشید و
فریاد زد: عمه دگر وقت سفر شد

آمد میان گودی گودال و با دست
جان عموی نیمه جانش را سپر شد

تیزی تیغ حرمله بر او اثر کرد
دستش برید وطفلکی بی بال وپرشد

با دست آویزان شده بر پوست میگفت:
حالا زمان دیدن روی پدر شد

شاعر : محمد حسن بیاتلو

  • دوشنبه
  • 3
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 10:10
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

عبدالله ابن حسن(ع) -( شمشیر و نیزهاشونو ) * امیرحسین سلطانی

1106

عبدالله ابن حسن(ع) -( شمشیر و نیزهاشونو ) ‌ بند اول

رها ڪن عمه دستمو
عمو به والله بے گناهه
نداره دیگه یارے و
غریبونه تو قتلگاهه

شمشیر و نیزهاشونو
ببین ڪه هے میره بالا
دارن عمومو میزنن
یه عده بے شرم و حیا

بذار برم نجات بدم (عمومو)۳
بذار ڪه با خون بگیرم (وضومو)۳
بذار برم نشون بدم (گلومو)۳

بذار برم تو رو خدا
نرم سرش میشه جدا
نداره این لشڪر حیا

(عموحسین_عموحسین)

ای بے حیا نزن نزن
عمومو تنها گیر آوردی!
واسه بریدن سرش
بگو چرا شمشیر آوردی!

دست منو بزن بزن
جداڪنش از این بدن
ولے تو رو به اون خدا
به پیڪر عموم نزن

نزن ڪه مادرش داره (میبینه)۳
نزن بابام اومده از (مدینه)۳
ای بے حیا بلندشو از (رو سینه)۳

عمومو بے هوا نزن
جلو چش بابا نزن
نزن

  • دوشنبه
  • 3
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 18:20
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محمود اسدی

چند نفر به یک نفر/حرامیان بی حیا چند نفر به یک نفر * محمود اسدی

2712
4

چند نفر به یک نفر/حرامیان بی حیا چند نفر به یک نفر حرامیان بی حیا چند نفر به یک نفر

عمو فتاده از نوا چند نفر به یک نفر

شمر لعین به روی سینه ی عمو نشسته است

پنجه به مو شد آشنا چند نفر به یک نفر

فقط نه اینکه بر تنش تیر زدند ناکسان

مانده به زیر دست و پا چند نفر به یک نفر

به مثل فاطمه که بین کوچه اش کتک زدند

زدند ضربه بی هوا چند نفر به یک نفر

نفس کشیدن عمو حسینِ من سخت شده

نیزه به حلقش شده جا چند نفر به یک نفر

*******

شائق

  • سه شنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 22:18
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد