اصغر ای، طفل مظلوم، کاش میشد آروم آروم
چشمات بره خواب
اشکمو، در میاری، چون زبون که نداری
بهم بگی آب؛ کاشکی بری خواب
این دلم، رو نسوزون، هی زبونتو نچرخون
دور لابنت
کودک، دلپبیرم، وای برات من بمیرم
خشکه دهانت، خشکه دهانت
تشنگی؛ شده حسّ مشترک
لب تو خورده تَرک؛ علی علی علی
میدونم؛ شبیه بابای تو
کم سوئه چشمای تو؛ علی علی علی
علی، به غم نکن دچارم
علی، میدونی شیر ندارم
تشنگی تو رو برده، مادرت که نمرده
روح و روونم
قربون، روی ماهت، میزنی با نگاهت
آتیش به جونم، آروم جونم
طفلک، نازنینم، کاشکی هیچ ذلت نبینم
داغت رو مادر
وای اگه، نوگل من، اصغرم سنبل من
بشی تو پرپر، میمیره مادر
وای اگه
- یکشنبه
- 6
- مهر
- 1393
- ساعت
- 08:11
- نوشته شده توسط
- محمد