حضرت علی اصغر (ع)

مرتب سازی براساس

اشعار شهادت حضرت علی اصغر(ع)،(قنداقه اش را بست، حالا اصغر آماده است) *

2167
0

اشعار شهادت حضرت علی اصغر(ع)،(قنداقه اش را بست، حالا اصغر آماده است) قنداقه اش را بست، حالا اصغر آماده است

سرباز آخر را خودش میدان فرستاده است

از موج آغوش پدر تا اوج خواهد رفت

از نسل ماهی های دریاهای آزاد است

نه ضربت شمشیر می خواهد نه نعل اسب

شش ماهه خیلی ارباً اربا کردن اش ساده است

تیر سه شعبه کار خنجر می کند این جا

سر، با همین یک تیر روی شانه افتاده است

از رنگ سرخ آسمان پیداست این جا هم

سالار زینب امتحان را خوب پس داده است

که روی نیزه هفتاد و دو سر دیده است

در کودکی تشییع مفقود الاثر دیده است

شاعر:بشری موحد

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 15:47
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

اشعار شهادت حضرت علی اصغر(ع)،(قنداقه اش را بست، حالا اصغر آماده است) *

2714
4

اشعار شهادت حضرت علی اصغر(ع)،(قنداقه اش را بست، حالا اصغر آماده است) قنداقه اش را بست، حالا اصغر آماده است

سرباز آخر را خودش میدان فرستاده است

از موج آغوش پدر تا اوج خواهد رفت

از نسل ماهی های دریاهای آزاد است

نه ضربت شمشیر می خواهد نه نعل اسب

شش ماهه خیلی ارباً اربا کردن اش ساده است

تیر سه شعبه کار خنجر می کند این جا

سر، با همین یک تیر روی شانه افتاده است

از رنگ سرخ آسمان پیداست این جا هم

سالار زینب امتحان را خوب پس داده است

که روی نیزه هفتاد و دو سر دیده است

در کودکی تشییع مفقود الاثر دیده است

شاعر:محسن ناصحی

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 15:49
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
 محمد مهدی عبدالهی

در دور و برت ،ببین که غوغا شده است * محمد مهدی عبدالهی

1724
3

در دور و برت ،ببین که غوغا شده است در هر طرفی لشکر کین پا شده است
در دور و برت ،ببین که غوغا شده است
من مانده ام و ناله و اشکان رباب
انگار سر رأس تو، دعوا شده است
شاعر:محمدمهدی عبدالهی

  • سه شنبه
  • 11
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 17:01
  • نوشته شده توسط
  • محمدمهدي عبدالهي
ادامه مطلب
 محمد مهدی عبدالهی

در فکر عطش بود و علی خواب نداشت * محمد مهدی عبدالهی

1959
7

در فکر عطش بود و علی خواب نداشت یا علی اصغر(ع)
فرزند حسین بن علی، تاب نداشت
در فکر عطش بود و علی خواب نداشت
از هرم عطش، لبان اصغر می سوخت
رنگی به رخش، نوگل ارباب نداشت
لبخند به رخسار پدر می زد وبعد
دریای لبانش به خدا، آب نداشت
حلقوم ظریف، نازک طفل رضیع
سهمی به جز از سه شعبه ناب نداشت
گهواره شده خالی و لالایی نیست
جز دیده پر ستاره ،ارباب نداشت
این هم سند غریبی ثارالله
بیچاره رُبابش، دُر نایاب نداشت
شاعر:محمدمهدی عبدالهی

  • چهارشنبه
  • 12
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 18:13
  • نوشته شده توسط
  • محمدمهدي عبدالهي
ادامه مطلب

شعر شب هفتم محرم (مادر بیا و دل بکن از من که چــاره نیست) *

2522
3

شعر شب هفتم محرم (مادر بیا و دل بکن از من که چــاره نیست) مادر بیا و دل بکن از من که چــاره نیست
زیرا برای یاری دیـن یک ســواره نیست
من می روم که کــم شود از داغ سینه ات
داغــی شبیه تشنگــی شیرخواره نیست
بــابــا به من اجازه ی رزم و رجز بده
در کار خیر ، حاجت هیچ استخاره نیـست
من را بــه روی منبر دستــان خود ببر
من را ببر که فرصت جـنگی دوباره نیست
حس می کنم که درد یتیمی به یک طـرف
من را توان خواهر بی گوشـواره نیست
لب تشنه ی شهادت و خون تشنه ی خداست
وقتی برای یاری دین یک سـواره نیست

  • پنج شنبه
  • 4
  • آبان
  • 1391
  • ساعت
  • 12:57
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

مدح و مرثیه علی اصغر (ع)(بس که سوز تشنگی در کودکان افتاده است) *

7921
22

مدح و مرثیه علی اصغر (ع)(بس که سوز تشنگی در کودکان افتاده است) بس که سوز تشنگی در کودکان افتاده است
اصغر شیرین زبانم از زبان افتاده است
کودک بی شیر را گهواره جنباندن چه سود
او نخوابد کز عطش آتش به جان افتاده است
بس که گردانَد زبان خشک را دور دهن
بر لب خشکیده اش داغی گران افتاده است
از کنار خیمه ها آید صدای آب آب
مشک خشک خالی از آب، در میان افتاده است
از زبان ما نمی افتد عمو جان نام تو
گر چه طفلان را، زبان هم از توان افتاده است
کن ثوابی با شتابی جرعه ی آبی بیار
ای ز نامت لرزه بر جان یلان افتاده است

  • یکشنبه
  • 14
  • آبان
  • 1391
  • ساعت
  • 17:33
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

با حلق تو کرده کار شمشیر علی(رباعی) *

1897
5

با حلق تو کرده کار شمشیر علی(رباعی) از دل بکشم من آه شبگیر علی

با داغ تو از جهان شدم سیر علی

تیری که زپا نشاند علمدارم را

با حلق تو کرده کار شمشیر علی

---------------------------------------

علی جان ای گل سرخ وسپیدم

ببین مادر ز داغ تو خمیدم

نمی گردد هنوز هم باور من

که من راس تورا بر نیزه دیدم

----------------------------------

به دست دشمن بد کینه من

شکسته ای خدا آیینه من

ببین خون گلویت ای علی جان

همه پاشیده روی سینه من

حسن جواهری

  • سه شنبه
  • 23
  • آبان
  • 1391
  • ساعت
  • 10:28
  • نوشته شده توسط
  • حیدریم
ادامه مطلب

بی هیچ جرم و لغزش و عذر و بهانه ای *

2135
1

بی هیچ جرم و لغزش و عذر و بهانه ای بی هیچ جرم و لغزش و عذر و بهانه ای
جان داد طفل بی گنهی روی شانه ای

عمری گرفته ام ز خدا در تمام عمر

تیری چنین ندیدم و اینسان نشانه ای

از نای حنجرم سزد ار بر نیاورم
جز آه و ویل و ناله ی سوزان ترانه ای

سوزد ز سوز سینه ی من دامن سما
خورشید از حرارت آهم زبانه ای

شاید شود که هاویه* ایمن ز آتشم
دارم ز آب دیده ام اشک روانه ای

جمعند لعل خون و در اشک و روی زر
گنجی چنین ندیده ام اندر خزانه ای

حاجت به زلف نیست امین را ز خال تو
دامت زیاده است ، اسیرم به دانه ای

شاعر :

امین مقامی

  • سه شنبه
  • 30
  • آبان
  • 1391
  • ساعت
  • 17:43
  • نوشته شده توسط
  • امین مقامی
ادامه مطلب

شعر - حضرت علی اصغر (ع) - چشمان خود گشود و نگه بر رباب کرد *

4549
7

شعر - حضرت علی اصغر (ع) - چشمان خود گشود و نگه بر رباب کرد چشمان خود گشود و نگه برباب کرد

در پشت آن نگاه تقاضای آب کرد

از فرط تشنگی رمق گریه هم نداشت

با این سکوت قلب حرم را کباب کرد

گرچه زبان نداشت بگوید که آب آب

اما گمان کنم که خیال سراب کرد

او تشنه بود دید که آن بی حیا عدو

بی اعتنا مرکب خود سیر آب کرد

در گیر و دار صحبت لبهای تشنه اش

تیری رسید و خون به رخ او نقاب کرد

خونش رسید تا به ثریا نشان دهد

کو با نثار جان خودش انقلاب کرد

گاهی سرش به روی نی و گاه بر زمین

افتاد و غرق خون دل زار رباب کرد

انگار تیر حرمله رفع عطش نکرد

چون با نگاه خویش تقاضای آب کرد

التماس دعا - شاکرحق

  • چهارشنبه
  • 1
  • آذر
  • 1391
  • ساعت
  • 08:44
  • نوشته شده توسط
  • شاکرحق
ادامه مطلب

اشعار شور واحد حضرت علی اصغر(ع) -( اصغر ای، طفل مظلوم، کاش میشد آروم آروم ) * عباس شاکری

140

اشعار شور واحد حضرت علی اصغر(ع) -( اصغر ای، طفل مظلوم، کاش میشد آروم آروم ) اصغر ای، طفل مظلوم، کاش میشد آروم آروم

چشمات بره خواب

اشکمو، در میاری، چون زبون که نداری

بهم بگی آب؛ کاشکی بری خواب

این دلم، رو نسوزون، هی زبونتو نچرخون

دور لابنت

کودک، دلپبیرم، وای برات من بمیرم

خشکه دهانت، خشکه دهانت

تشنگی؛ شده حسّ مشترک

لب تو خورده تَرک؛ علی علی علی

میدونم؛ شبیه بابای تو

کم سوئه چشمای تو؛ علی علی علی

علی، به غم نکن دچارم

علی، میدونی شیر ندارم

تشنگی تو رو برده، مادرت که نمرده

روح و روونم

قربون، روی ماهت، میزنی با نگاهت

آتیش به جونم، آروم جونم

طفلک، نازنینم، کاشکی هیچ ذلت نبینم

داغت رو مادر

وای اگه، نوگل من، اصغرم سنبل من

بشی تو پرپر، میمیره مادر

وای اگه

  • یکشنبه
  • 6
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 08:11
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

قطعه و مفرد در باره مرثیه مضرت علی اصغر (ع) *

2524
2

قطعه و مفرد در باره مرثیه مضرت علی اصغر (ع) دور تا دورم نشستند و نگاهم ميكنند

اينقدر ناخن نكش دارم خجالت ميكشم

(علي اكبر لطيفيان)

  • سه شنبه
  • 28
  • آذر
  • 1391
  • ساعت
  • 09:32
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب

ی اهل عزا اجر شما با علی اصغر *

1659

ی اهل عزا اجر شما با علی اصغر ای اهل عزا اجر شما با علی اصغر
مهمان حسینیم بگو یا علی اصغر
این کودک شش ماهه گل باغ رباب است
پر پر شده در گلشن زهرا علی اصغر
هر کس که به گهواره ی دل جا دهد او را
او را بدهد در حرمش جا علی اصغر
ای سینه زنان دامن شش ماهه بگیرید
چون کرده به هر درد مداوا علی اصغر
طفلش مشماری که بُود باب الحوائج
پروندۀ ما را کند امضاء علی اصغر
احرام عزا بند که با ناله بگوییم
لالا پسر فاطمه لالا علی اصغر
بر مجلس یاران حسین سر زند از لطف
همراه عمو گیرد اگر پا علی اصغر
شاعر:ولی الله کمالی زنجانی

  • یکشنبه
  • 3
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 08:45
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

بیا که سیر چمن در بهار باید کرد *

1439
1

بیا که سیر چمن در بهار باید کرد بیا که سیر چمن در بهار باید کرد
ز طرف باغ ولایت گذار باید کرد
یگانه لالۀ نشکفتۀ حسین شکفت
بیا که رو به سوی لاله زار باید کرد
برای دیدن این غنچۀ تماشائی
گلاب اشک به راهش نثار باید کرد
مدینه از قدم او بهشت امید است
بیا که رو به سوی آن دیار باید کرد
اگر چه مصحف عمرش تمام شش ورق است
به عمر کوته او افتخار باید کرد
شب ولادت او شد بهار شادی و غم
اگر چه زین دو یکی اختیار باید کرد
به آستانۀ باب الحوائج ای مسکین
به غیر عرض توسل چه کار باید کرد؟
میشه خوانده ام او را به وقت شادی و غم
که نام نامی او را شعار باید کرد
ز خاک درگه او بر مدار سرای دل
که کسب عزّت و قدر و وقار باید کرد
شبی به کرب وبلای حسین، محفل

  • یکشنبه
  • 3
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 08:48
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غم خانه خراب می شود تا شش ماه *

1301
2

غم خانه خراب می شود تا شش ماه غم خانه خراب می شود تا شش ماه
می سوزد و آب می شود تا شش ماه
هر کس که دعایی بکند از امشب
با لطف تو مستجاب می شود تا شش ماه
×××
تا نام شما روی لب ما باشد
روشن تر از این روز،شب ما باشد
سوگند به نامت ای علیِّ اصغر
دم از تو زدن تاب و تب ما باشد
×××
روشن شب تار می شود از امشب
غم پا به فرار می شود می شود از امشب
فصل دل عشاق علیِّ اصغر
شش ماه بهار می شود از امشب
×××
هستم همه شب یاد تو ای شه زاده
محتاج به امداد تو ای شه زاده
ای کاش که امر فرج امضا بشود
از برکت میلاد تو ای شه زاده
شاعر:سید مجتبی شجاع

  • یکشنبه
  • 3
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 08:50
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

نگاهش دم به دم اعجاز کرده *

1551

نگاهش دم به دم اعجاز کرده نگاهش دم به دم اعجاز کرده
که او را اینچنین ممتاز کرده
به لطف دستهای کوچک خود
گره های بزرگی باز کرده
شاعر:یوسف رحیمی

  • یکشنبه
  • 3
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 08:53
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

فضای عالم دل ها به حال آمده است *

2309
-1

فضای عالم دل ها به حال آمده است فضای عالم دل ها به حال آمده است
در آسمان ولایت هلال آمده است
به پاس عصمت پنجاه و هفت سال حسین
ز کردگار برایش مدال آمده است
علی اکبر اگر بُد مثال پیغمبر
حسین فاطمه را هم مثال آمده است
گلی که عطر دل انگیز فاطمه با اوست
علی جمال و محمد خصال آمده است
ز دیدنش شکفته گل، در گل عباس
ز بوسه اش دل زینب به حال آمده است
اگر جمال و جلال خدای می جویی
بیا که عین جمال و جلال آمده است
به رنگ و بوی بهشتی ز کشور گل ها
یگانه غنچه باغ کمال آمده است
الا که تشنه فیضی به وادی غم ها
بیا که چشمه آب زلال آمده است
اگر چه می شود از تیر قطع رگ هایش
از او میان قلب و خدا اتصال آمده است
شاعر:سید رضا موید

  • یکشنبه
  • 3
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 09:10
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

لب های علی اصغر اگر وا بشود *

1589

لب های علی اصغر اگر وا بشود لب های علی اصغر اگر وا بشود
درد دل هر خسته مداوا بشود
افسوس که در کرببلا دستِ خزان
نگذاشت که این غنچه شکوفا بشود
شاعر:سید مجتبی شجاع

  • یکشنبه
  • 3
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 09:10
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

من که قلب شکسته ای دارم *

1740
2

من که قلب شکسته ای دارم من که قلب شکسته ای دارم
دل در خون نشسته ای دارم
رام هر کس نمی شود دل من
صید کرکس نمی شود دل من
دل خود را به غم محک زده ام
تا دم از صاحب فدک زده ام
خالق اکبر است یار دلم
با علی اصغر است کار دلم
آنکه سوز غمش جگر سوز است
روز میلاد او دل افروز است
لحظه های خوش بهاران است
شهر قرآن ستاره باران است
از زمین تا بهشت پل زده اند
دسته گل روی دسته گل زده اند
شهد رحمت به جام می ریزند
دوستان را به کام می ریزند
شاد باش ولادت اصغر
انبیاء و ارادت اصغر
پور زهرا که عشق سرمستش
علی دیگر است در دستش
شاعر:سید رضا موید

  • یکشنبه
  • 3
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 09:12
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 جابر عابدی

اشعار واحد برای شهادت حضرت علی اصغر(ع) -( اصغر بمیره مادر تو ، برای زخم حنجر تو ) * جابر عابدی

29

اشعار واحد برای شهادت حضرت علی اصغر(ع) -( اصغر بمیره مادر تو ، برای زخم حنجر تو ) اصغر بمیره مادر تو - برای زخم حنجر تو
گلوت میسوزه غنچه ی من - الای نبینم پرپر تو
لالالالای، هستی رباب، یه کمی بخواب
تا عمو برات آبی بیاره
لالالالای، دست و پا نزن، پیش چشم من
مادرت دیگه طاقت نداره
بخواب آروم روشونه های مادری بخواب آروم علی علیّ اصغر
علی لای لای علی لای لای
تو خیمه ها همه بی تابن - برای تو به فکر آبن
سعی و صفای خیمه ها رو - دویده دنبال سرابن
گریه نکن، خون شده چشات، شور گریه هات
تاول لبات، قاتل باباست
گریه نکن، خسته شد صدات، جون میدم برات
شوق خنده هات حاصل باباست
بخواب آروم روشونه های مادری بخواب آروم علی علیّ اصغر
علی لای لای علی لای لای
گل پسرم رنگت پریده - جونت دیگه به لب رسید

  • شنبه
  • 5
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 15:44
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

شعر شهادت علی اصغر(جوشید خونم از دل و شد دیده باز، تر) *

1407
1

شعر شهادت علی اصغر(جوشید خونم از دل و شد دیده باز، تر) جوشید خونم از دل و شد دیده باز، تر
نشنید کس مصیبت از این جان گدازتر
صبحی دمید از شب عاصی سیاه تر
وز پی شبی ز روز قیامت درازتر
بر نیزه ها تلاوت خورشید دیدنی ست
قرآن کسی شنیده از این دل نوازتر؟
قرآن منم چه غم که شود نیزه، رحل من
امشب مرا در اوج ببین سرفرازتر
عشق توام کشاند بدین جا، نه کوفیان
من بی نیازم از همه، تو بی نیازتر
قنداق اصغر است مرا تیر آخرین
در عاشقی نبوده ز من پاکبازتر
با کاروان نیزه شبی را سحر کنید
باران شوید و با همه تن گریه سر کنید
شاعر:علیرضا قزوه

  • چهارشنبه
  • 18
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 07:55
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت علی اصغر(ای اهل کوفه رحمی این طفل جان ندارد) *

1973
5

شعر شهادت حضرت علی اصغر(ای اهل کوفه رحمی این طفل جان ندارد) ای اهل کوفه رحمی این طفل جان ندارد
خواهد که آب گوید اما زبان ندارد
دیشب به گاهواره تا صبح دست وپا زد
امروز روی دستم دیگر توان ندارد
هنگام گریه کوشد تا اشک خود نوشد
اشکی که تر کند لب دور دهان ندارد
رخ مثل برگ پاییز لب چو دو چوبه خشک
این غنچه بهاری غیر از خزان ندارد
ای حرمله مکش تیر یکسو فکن کمان را
یک برگ گل که تاب تیرو کمان ندارد
شمشیر اوست آهش،فریاد او تلظی
جانش به لب رسیده تاب بیان ندارد
رحمی اگر که دارید یک قطره آب آرید
بر کودکی که در تن جز نیمه جان ندارد
با من اگر بجنگید تا کشتنم بجنگید
این شیره خواره بر کف تیغ وستان ندارد
مادر نشسته تنها در خیمه بین زنها
جز اشک خجلت خود آب روان ندارد
تا ب

  • چهارشنبه
  • 18
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 08:17
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح حضرت علی اصغر(سپهر دیده ی حاجت به سوی او دارد) *

1375
2

شعر مدح حضرت علی اصغر(سپهر دیده ی حاجت به سوی او دارد) سپهر دیده ی حاجت به سوی او دارد
ملک به بزم فلک گفتگوی او دارد
بهشت خرّمی از رنگ و بوی او دارد
حسین فخر به خون گلوی او دارد
به مرگ خنده ی او عشق را ثبات دهد
لبان تشنه ی او خضر را حیات دهد
حسین مفتخر از او که اوست یاور من
رباب گوید من بحر و اوست گوهر من
سکینه ناز کند کاین بود برادر من
شهید خنده برآرد که اوست رهبر من
سمائیان به سماوات مدح او خوانند
شاعر:غلامرضا سازگار
زمینیان همه باب الحوائجش دانند
به ماه عارض از مهر بهترش سوگند
به کام خشک و گلوی ز خون ترش سوگند
که روشن است قیامت به ماه طلعت او
بس است بر همه ی عاصیان شفاعت او

  • پنج شنبه
  • 19
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 17:09
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح حضرت علی اصغر(اي که گرفتي به دوش بار غم و بار عشق) *

2605
3

شعر مدح حضرت علی اصغر(اي که گرفتي به دوش بار غم و بار عشق) اي که گرفتي به دوش بار غم و بار عشق
باز بيا سر کنيم قصه ي گلزار عشق
قصه شنيدم که دوش تشنه لب گلفروش
برد گلي سبز پوش هديه به بازار عشق
گل غم نا گفته داشت خاطر آشفته داشت
چشم بخون خفته داشت از غم سالار عشق
عشوه کنان ناز کرد، وا شدن آغاز کرد
خنده زد و باز کرد ديده به ديدار عشق
گر چه زمان دير بود تشنه لب شير بود
منتظر تير بود يار وفادار عشق
باغ تب و تاب داشت گل طلب آب داشت
کي خبر از خواب داشت ديده ي بيدار عشق
عشق زمينگير شد عرش سرازير شد
گل هدف تير شد اي عجب از کار عشق
آن گل مينو سرشت بر ورق سرنوشت
با خطي از خون نوشت معني ايثار عشق
اين گل باغ خداست از چمن کربلاست
خوابگه او کجاست سينه ي اسرار عشق
آ

  • پنج شنبه
  • 19
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 17:12
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح علی اصغر(باغ مي سوزد در آتش اي دريغا آب نيست) *

2923

شعر مدح علی اصغر(باغ مي سوزد در آتش اي دريغا آب نيست) باغ مي سوزد در آتش اي دريغا آب نيست
فصل بي تابي است اينجا غنچه ها را تاب نيست
يک نيستان ناله مي جوشد از اين دشت بلا
يک چمن گل مي رود از دست، اما آب نيست
بانگ هل من ناصر من بي جواب است اي دريغ
در طواف خيمه ها لبيکي از اصحاب نيست
در حريم عشق تنها مانده يک ششماهه گل
کز شرار تشنه کامي خرّم و شاداب نيست
اي هماي آسمان پرواز من با من بيا
جز تو ديگر تشنه ي وصلي در اين محراب نيست
گز کسي بر رويت اي گل شبنم آبي نزد
ديده بگشا گوهر اشک آنقدر ناياب نيست
گاه احرام آمد و نزديک شد ميقات وصل
غنچه ي نشکفته ام برخيز وقت خواب نيست
مي برم شايد بسوزد بر تو قلب آفتاب
گر چه مي بينم به رويت رنگ چون مهتاب نيست
مي کنند آ

  • پنج شنبه
  • 19
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 17:13
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح علی اصغر(از حـــرم آمد بــرون قافلـــه ســالار عشـــق) *

1457
0

شعر مدح علی اصغر(از حـــرم آمد بــرون قافلـــه ســالار عشـــق) از حـــرم آمد بــرون قافلـــه ســالار عشـــق
عاشق جانان حسين سرور و سـردار عشـــق
همسفــــرش كودكـــي فســــرده از تشنـــگي
بود عيــان كـــو بــود تشنــه ديـــدار عشـــق
گرچه بُد او شيـرخـوار همّت مردانــه داشت
باخبـر از اين حديث هست خبــردار عشـــق
گشت گُلي گُل فروش عقل شد اين‌جا خموش
عشـــق درآمد بجـوش بر سَر بازار عشـــق
در تب و در تاب بـــود تشـنـــه لب آب بود
منتظر خواب بود, بود چــو بيــدار عشـــق
تيـــر بپــــرواز شــــد راه سفــــر باز شــد
نازتــر از نــاز شـــد آن گُل گلزار عشـــق
جانب معــــراج شــــد عقــــل بتـاراج شــد
من چه بگويــم نيم واقف اســــرار عشـــق
دل بـــود از غــــم ك

  • پنج شنبه
  • 19
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 17:19
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعرمصیبت حضرتعلیاصغر(بر سینه مزن چنگ که تاثیر ندارد) *

1517

شعرمصیبت حضرتعلیاصغر(بر سینه مزن چنگ که تاثیر ندارد) بر سینه مزن چنگ که تاثیر ندارد
زیرا ز عطش مادر تو شیر ندارد
در خواب تو دیدم که به خون می تپی اما
گفتم به خودم خواب تو تعبیر ندارد
رفتی تو به همراه پدر آب بنوشی
یک جرعه ی آب اینهمه تاخیر ندارد
با او ز چه رو جنگ و عداوت بنمایید
این کودک شش ماهه که شمشیر ندارد
گویید به گلچین که حیا کن تو ز بلبل
گلبرگ گلوی پسرم تیر ندارد
بر آیه ی یاس گلوی سوره ی اصغر
یک بوسه ی تیر اینهمه تکبیر ندارد
نیزه مزن ای دشمن بی شرم به خاکش
این مصحف پرپر شده تفسیر ندارد
شاعر:محسن قاسمی

  • چهارشنبه
  • 25
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 12:32
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر روضه ی حضرت علی اصغر(آقا بيا که دلم غرق ماتم است) *

1560

شعر روضه ی حضرت علی اصغر(آقا بيا که دلم غرق ماتم است) آقا بيا که دلم غرق ماتم است
از دوريت به سرم زانوی غم است
يکدم بيا تو بخوان روضه ی عطش
آقا عنايتی شب هفت محرم است
« متی ترانا و نراک » آقا جانم کی می شود که تو را ببينم
ای کاش کسی راه ديدن تو را به من نشان بدهد.

  • چهارشنبه
  • 25
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 12:36
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر روضه ی حضرت علی اصغر(گریه کمتر کن مادرت زاره) *

2066
1

شعر روضه ی حضرت علی اصغر(گریه کمتر کن مادرت زاره) گریه کمتر کن مادرت زاره
وای تا به در خیمه آب راهی نداره
لالایی برات می خونم
تااین که دووم بیاری
باید تا عمو می رسه
دندون رو جیگر بذاری
گریه کمتر کن آسمون تاره
باز می گن عمو رفته تا آبو بیاره
عمه میگه چاره چیه
سقا اگه آب نیاره
ازگوش رقیه باید
گوشواره رو دربیاه
تا حرمله تیرشو از ترکش داره درمیاره
یک بوسه ازت می گیرم تا چشم تو جونی داره گریه کمتر کن
لالایی برات می خونم
تااین که دووم بیاری
باید تا عمو می رسه
دندون رو جیگر بذاری
گریه کمتر کن
به سبک حاج محمود کریمی
برگرفته از کتاب نوای یار

  • چهارشنبه
  • 25
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 12:49
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح حضرت علی اصغر(خون شده چشم سقا از روی آب خجالت می باره) *

1632
0

شعر مدح حضرت علی اصغر(خون شده چشم سقا از روی آب خجالت می باره) خون شده چشم سقا از روی آب خجالت می باره
کاش عمو جون بره آب بیاره آسمون گریه داره
وای خیمه ها قحط آبه
علی اصغر بی تابه
از عطش بی قراره
واعطشا عمو عباس
محسن کرببلا می کنی خنده بر دست بابا
حرمله منتظر بین صحرا با سه شعبه مهیا
آه در کنار گهواره
اشک مادر می باره
زیر لب دارد آوا
واعطشا عمو عباس
به سبک حاج ابوالفضل بختیاری
برگرفته از کتاب نوای یار

  • چهارشنبه
  • 25
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 12:55
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح حضرت علی اصغر(پرپر اينگونه مزن ، بر روي دستم پسرم) *

3602
13

شعر مدح حضرت علی اصغر(پرپر اينگونه مزن ، بر روي دستم پسرم) پرپر اينگونه مزن ، بر روي دستم پسرم
با گل خنده مزن ، آتش غم بر جگرم
لالائي اصغر من اي گل پر پر من
مادرت منتظر ديدن روي تو بود
قاتل مادر تو ، زخم گلوي تو بود
چکنم اي پسرم ، نروم سوي حرم
چکنم اي پسرم ، نروم سوي حرم
لالائي اصغر من اي گل پر پر من

  • چهارشنبه
  • 25
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 13:05
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد