تشنگی قرار از کودکان گرفته
خیمه ها را عطش در میان گرفته
شرار بی آبی کشد زبانه
زند به جان همه تازیانه
ای عمو آب آب آب
آتش تشنگی در حرم فتاده
مشک های خالی روی هم فتاده
خیزد شرار غم ز هر کناره
خشکیده کام طفل شیرخواره
ای عمو آب آب آب
دشمنان بسته اند راه شط فرات
همتی رحمتی ای تو فُلک نجات
ای صاحب تیغ و عَلَم عمو جان
آبی بیاور در حرم عمو جان
ای عمو آب آب آب
بهره ور ز آبند وحش و طیر صحرا
وز عطش کبابند اهل بیت زهرا
آب روان بر ما حرام گشته
آب ذخیره هم تمام گشته
ای عمو آب آب آب
طفل شیرخواره از نفس فتاده
همچو مرغ بی جان در قفس فتاده
مادر او تاب و توان ندارد
شیری به جز اشک روان ندارد
ای عمو آب آب آب
چشمی
- دوشنبه
- 6
- شهریور
- 1391
- ساعت
- 14:40
- نوشته شده توسط
- جواد