از مرغ عشق کوچک من، بال چیده شد
داند خدا فقط، به چه منوال چیده شد
من کهکشان مهر و سپهر هدایتم
کز قلب من، ستاره ی اقبال چیده شد
باشد اگر چه سرخ سرا پای پیکرش
این میوه ی دلم، به خدا کال چیده شد
از باغ، تشنه چیدن گل هم صواب نیست
این غنچه خشک و تشنه و بی حال چیده شد
گفتم که بین هلهله ها خواب رفته است
امّا میان آن همه جنجال، چیده شد
خم کرده بود پشت مرا داغ علقمه
کوه غمش به قامت چون «دال» چیده شد
کوچک نبود، یک تنه هم یک سپاه بود
اصغر که رفت نقشه ی گودال چیده شد
شاعر:رضا فراهانی
- شنبه
- 10
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 06:21
- نوشته شده توسط
- یحیی