حضرت علی اکبر (ع)

مرتب سازی براساس

شعر شهادت حضرت علی اکبر(ع) -( هر كجا مينگرم جسم تورا ميبينم ) *

5671
17

شعر شهادت حضرت علی اکبر(ع) -(    هر كجا مينگرم جسم تورا ميبينم ) هر كجا مينگرم جسم تورا ميبينم
صد علي اكبر ِ ديگر به خدا ميبينم
قول دادي كه مرا مثل عصايم باشي
حال بر رويِ زمين چند عصا ميبينم
تا كه گفتي علي ام سنگ به سمتت آمد
مثل مادر رويِ پهلوي تو پا ميبينم
تو نبي بودي و اكنون به رويِ لبِ تو
مانده ام جايِ رَدِ نعل چرا ميبينم!!!
خواهرم آمده از خيمه كه من جان ندهم
عمه ات را تو ببين بين ِ كه ها افتاده

  • دوشنبه
  • 27
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 07:27
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر شهادت حضرت علی اکبر(ع) -( چگونه روضه نخواند دلي كه تنها شد ) * رضا حمامی آرانی

2058
0

شعر شهادت حضرت علی اکبر(ع) -( چگونه روضه نخواند دلي كه تنها شد ) چگونه روضه نخواند دلي كه تنها شد
چگونه راه رود آنكه قامتش تا شد
عصاي دست مني روي خاك افتادي
ز جاي خيز كه پير از غم تو بابا شد
چقدر پاي تو اي سَرو، خونِ دل خوردم
كه تا بزرگ‌ شدي قامت تو رعنا شد
به خيمه روضه ی غم ميكند به پا زينب
كه داغ اول اين دشت سهم ليلا شد
بلند تا به كنار تو يا علي گفتم
به نام فاطمه درخيمه‌ها چه غوغا شد
براي بوسه ي روي تو غبطه ها خوردم
عجب كه فرصت آن اينچنين مهيا شد
نگاه من به لب توست تا سخن گويي
ولي به جاي لبت زخم صورتت واشد
كنار پهلوي از نيزه‌ها شكسته ی تو
دوباره تازه در اين دشت داغ زهرا شد
دلم تنوره ی داغ است با لب خشكت
بريز آب بر اين آتشي كه برپا شد
ز تشنگي به حرم بسكه آ

  • دوشنبه
  • 27
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 07:29
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محسن طالبی پور

دانلود سبک زمینه حضرت علی اکبر(ع) -( پیش چشای ترم قدم بزن پسرم ) * محسن طالبی پور

3854
7

دانلود سبک زمینه حضرت علی اکبر(ع) -( پیش چشای ترم قدم بزن پسرم ) پیش چشای ترم قدم بزن پسرم
تا که نفس بگیرم ابوتراب حرم
داری می ری پاره تنم ، از پیشم از پیشم از پیشم
برو اما داری می زنی ، آتیشم آتیشم آتیشم
غم تو کرده پیرم ، پسر سر به زیرم ، بری بی تو می میرم
گل لیلا اکبرم
******
می ریزه اشکای من رو پاره های تنت
وای باورم نمی شه کوچیک شده بدنت
خون سرخت تا دم حرم ، پاشیده پاشیده پاشیده
بی تو دشمن به قد خمم ، خندیده خندیده خندیده
چقده سخته بابا ، تو بشی اربا اربا ، پیش چشمای زهرا
گل لیلا اکبرم

شاعر : محسن طالبی پور

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 7
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 04:36
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محسن طالبی پور

دانلود سبک واحد حضرت علی اکبر(ع) -( قدم بردار خوش قد و بالا غرور من حیدر لیلا ) * محسن طالبی پور

2810
6

دانلود سبک واحد حضرت علی اکبر(ع) -( قدم بردار خوش قد و بالا    غرور من حیدر لیلا ) قدم بردار خوش قد و بالا غرور من حیدر لیلا
برو ای سرمایه ی عمرم علی ای پـیغمبر بابا
نگاه لشکر به تـو امید مادر به توا
حتی نگاه خواهرم تا دم آخر به توا
باید غوغایی کنی اکبر
بشی منقم برا مادر
تا که خوش باشه دل حیدر
علی اکبر ای علی اکبر
******
چرا افـتـادی نگـار من چرا بی تابی قرار من
حسودا چشمت زدن انگار سوار چابک سوار من
پیچیده عطر پیرهنت چیزی نمونده از تنت
به حال روزگار من می باره چشم جوشنت
نکش دیگه رو زمین پا تو
این قد و بالای رعنا تو
این بدن اربا اربا تو
علی اکبر ای علی اکبر

شاعر : محسن طالبی پور

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 7
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 04:57
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

متن روضه شب هشتم محرم_علی اكبر علیه السلام -( ما هم نمی فهمیم ) *

2509
3

متن روضه شب هشتم محرم_علی اكبر علیه السلام -( ما هم نمی فهمیم ) ما هم نمی فهمیم،كسی باید جَوون از دست داده باشه،تا بفهمه،یعنی چی حضرت زینب سلام الله علیها میگه،وقتی دیدم صدای علی از وسط میدان اومد داداشم هی میشینه،هی بلند میشه،رنگ صورت حسین برگشته،گفتم داداش چیه؟گفت:علیم رو كشتند،وقتی رسید كنار بدن علی اكبر،خودش رو از بالای مركب انداخت رو زمین،كجا دنبال بدن بگرده؟این ور میشد میگفت:علی،این ور،علی،علی،جلو اومد بالا سرش نشست،سر رو گذاشت رو زانوش،دلش آروم نشد،این صورت رو گذاشت رو صورت علی ،ولدی علی،با دستان خودش،دست بُرد داخل دهن،این لخته های خون رو از تو دهن میكشید بیرون،میگفت:نمی خوای جواب من رو بدی؟دارم میمیرم،امشب اگه كربلا بودیم یه كلمه از علی اكبر نمی تو

  • شنبه
  • 9
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 08:10
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

شعر شهادت حضرت علی اکبر(ع) -( بعد از تو دشمن غارت اهل حرم كرد ) * سید پوریا هاشمی

2000
4

شعر شهادت حضرت علی اکبر(ع) -( بعد از تو دشمن غارت اهل حرم كرد ) خوش قد و قامتم بروي خاكها چرا؟
خوردي زمين قبول ولي دست و پا چرا؟
حالا كه آمدم دو لبت وا نميكني؟
ساكت شدي نگاه به بابا نميكني؟
ساكت شدي كه من ز غمت پيرتر شوم؟
از ديدن سر تو زمينگيرتر شوم؟
خس خس نكن ببين چقدر زجر ميكشم
از عمق زخم روي زجگر زجر ميكشم
در پهلويت مدينه و مسمار ديده ام
در سينه تو هيزم و ديوار ديده ام
ديدند شكل حيدري و بي خبر زدند
جراحه ها به زخم تنت زخم تر زدند
اي واي لشگري كه به جنگ تو آمدند
دندان شكسته اي تو بگو سنگ هم زدند؟
حيف اين بدن كه روزي مردم شده علي
اي واي قطعه اي ز تنت گم شده علي
برخيز عمه ات ز حرم آمده علي
انگار باز دست به گيسو زده علي

شاعر : سید پوریا هاشمی

  • دوشنبه
  • 11
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 04:50
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت علی اکبر(ع) -( همین که در وسط معرکه پسر افتاد ) * حسین ایزدی

2034
4

شعر شهادت حضرت علی اکبر(ع) -( همین که در وسط معرکه پسر افتاد ) همین که در وسط معرکه پسر افتاد
هزار مرتبه تا پیش او پدر افتاد
بلند می شد و باز هم زمین می خورد
همین که دید علی را چو محتضر، افتاد
قد رشید، جمال رسول، خُلق حسن
نتیجه اش فقط این است: با نظر افتاد
سرش اگر متلاشی شده چون از سر اسب
به روی صورت خود نه، به پشت سر افتاد
چقدر زخم عمیق است، اکبرم، پسرم
به جای نیزه مگر بر سرت تبر افتاد؟
قد رشید علی ساده نیست تجزیه اش
گمان کنم که ز دستان او سپر افتاد
کنار خیمه عقیله به زیر لب می گفت:
مدینه مادر ما هم به پشت در افتاد

شاعر : حسین ایزدی

  • دوشنبه
  • 11
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:17
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل حضرت علی اکبر(ع) -( رخ بر رُخَت نهادم و مویم سپید شد ) * سید علی احمدی

2048
1

غزل حضرت علی اکبر(ع) -( رخ بر رُخَت نهادم و مویم سپید شد ) رخ بر رُخَت نهادم و مویم سپید شد
جانم ز بعد تو به بقا ناامید شد
بابَت که سیل حادثه ها را چو کوه بود
لرزان ز باد داغ و فراقت چو بید شد
بدر رُخَت ز خون سر و خاک کربلا
اوّل هلال گشت و سپس ناپدید شد
این سو ببین به هلهله این قوم پست را
ون سو خبر رسیده که اکبر شهید شد
بعد از تو خاک بر سر دنیا که از ستم
روزی چنین به نزد عدو روز عید شد
گفتم چگونه تا به حرم پیکرت بَرَم؟
این قفل را عبای پیمبر کلید شد

شاعر : سید علی احمدی

  • دوشنبه
  • 18
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:45
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت علی اکبر(ع) -( از تن تو همه اعضای تو منفک شده است ) * رضا دین پرور

1662
2

شعر حضرت علی اکبر(ع) -( از تن تو همه اعضای تو منفک شده است ) از تن تو همه اعضای تو منفک شده است
بدنت مثل ضریحی که مشبک شده است
خبرت را ز لب باد شنیدم می گفت
یال پیشانی اسب تو کمی لک شده است
پاشو که بی تو اباالفضل میان میدان
وسط این همه نامرد صفت، تک شده است
هرم این دشت نشسته به لب پر ترکت
لب تو خشک تر از سوده ی آهک شده است
چونکه پا شیده ای از هم تودراین لحظه ی تلخ
روزه ی صبر دلم دایره ی شک شده است
مثل قالی که شده ریش شده ریش دلم
خیمه گاه بدنت پاخور ِ پاتک شده است
اوّلش تا به تو افتاد نگاهم گفتم
عمرمن زیر سم اسب چه اندک شده است
قامت سرو تو را شوردلان چشم زدند
بدنت ریز به صد قطعه ی کوچک شده است
زائرت هستم و بالا سر تو دراحرام
بدنت مثل ضریحی که مشبک شده اس

  • سه شنبه
  • 19
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:30
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت علی اکبر(ع) -( رفتی زدستهای منِ خســـــته مفت مفت ) * رضا دین پرور

1580
1

شعر حضرت علی اکبر(ع) -( رفتی زدستهای منِ خســـــته مفت مفت ) رفتی زدستهای منِ خســـــته مفت مفت
شمشیر و تیر بر بدنت خورده جـــفت جفت
روئیده است از همـه ی دشت، پیــــــــکرت
یا نیزه زار از افــــــــق چشم من شکفت
اینجا چــــــــقدر دست و سر و پا شبیه هم
اینجا چــــه شد صــدای نفسهات کرده افت
پاشیده اند هـــــــر طرفت را به گوشه ای
زحمت شده برای مــــن ِ پیر، روب و رفت
وقتی که می شکســـت مرا سنگ خنده ها
گویا هنوز گوش تو جان داشت، می شنفت
چیزی نمانده اســــــــت که قالب تهی کنم
زینب به سرزنان زحــــــرم تا رسید، گفت:
مثل لبت که خشــــــک شده خشکمان زده
نذرت قبـــــــــــول ، حـــاجی اعمال مفرده
افتاده زیر پا تـــــــــن زخمیـــت بی زره
دارد چــــــقدر موی

  • سه شنبه
  • 19
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 08:05
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل حضرت علی اکبر(ع) -( در شباهت هدیه از سیمای پیغمبر گرفتی ) * زهرا طاهرزاده فرد

1818
3

غزل حضرت علی اکبر(ع) -( در شباهت هدیه از سیمای پیغمبر گرفتی ) در شباهت هدیه از سیمای پیغمبر گرفتی
از گل اخلاق ایشان عطر نیکو بر گرفتی
در صف عشق و وفا از ساحت شاه شهیدان
جام وصلت را اجازه از خُمِ داور گرفتی
این رجزخوانی چه می آید به بالای رشیدت!
رزم و آیین شجاعت آری از حیدر گرفتی
مثل شیر از بیشه ی ایمان زدی بر جان دشمن
با غریو تیغ حق جان دو صد کافر گرفتی
عاشقانه ره سپردی در مسیر عشق و عزّت
بوسه ها از تیغ و تیر و از لب خنجر گرفتی
مادرت می خواست تا بر پا کند دامادیت را
در کنار رود دجله حجله ی دیگر گرفتی
با ندای السلامُ یا نبی... وقت عروجت
بال در بال ملائک سوی بالا پر گرفتی
موج دریا جام ها شد روی دستان زمانه
با عطش رفتی و جام از دست پیغمبر گرفتی
چون"علی" وال

  • سه شنبه
  • 26
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:16
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل حضرت علی اکبر(ع) -( چه استعاره ی خوبی! چه اقتباس قشنگی! ) * عالیه مهرابی

1939

غزل حضرت علی اکبر(ع) -( چه استعاره ی خوبی! چه اقتباس قشنگی! ) چه استعاره ی خوبی! چه اقتباس قشنگی!
دو نیمه سیب معطّر! عجب جناس قشنگی!
شبیه آینه ای که نشسته در جلو ماه
چه بازتاب عجیبی! چه انعکاس قشنگی!
مشام ظهر عطش را پر از طراوت گل کرد
صدای عطر اذان از گلوی یاس قشنگی!
وَ زخم پیرهنش را ز تارو پود خودش بافت
چه بافت های ظریفی! عجب لباس قشنگی!
وزید باد و به هم ریخت گیسوان جهان را
وزید باد و لباسش گرفت عطر اذان را!
وَ شاخه های عطش شد پر از بهار، دمی که -
به نغمه های معطّر، گشود لاله دهان را
نمازهای عطش را به مسجد النبی اش برد
که خوانده است بلالش به سبک خویش، اذان را!
هزار یوسف کنعان به چاه گونه کشانده
هزار مصر زلیخا اگر که باخته جان را!
چقدر هیز و حسودند چشم ه

  • چهارشنبه
  • 25
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 08:00
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل حضرت علی اکبر(ع) -( هر كسي؛ بايد از همان اول، فكر پايان اين سفر باشد ) * مطهره عباسیان

1774

غزل حضرت علی اکبر(ع) -( هر كسي؛ بايد از همان اول، فكر پايان اين سفر باشد ) هر كسي؛ بايد از همان اول، فكر پايان اين سفر باشد -
كه قرار ست چند روزي در، منزل خاك مستقر باشد
مي تواني به اين بينديشي كه چگونه براي جان دادن -
التماس پدر كند فرزند؛ وقتي او آخرين نفر باشد؟!
وَ تصوّر بكن كه هجده سال، شاهد قد كشيدنش باشي
بيشتر دل به او نمي بندي؟ - به جوانت! - اگر پسر باشد؟
وَ پدر خيره در نگاه پسر ، سعي مي كرد منقلب نشود...
عشق امّا حريص بر اين بود سعي آن مرد بي اثر باشد
وَ تصوّر بكن كه در يك جنگ، آن هم از نوع جنگ تن به تنش
تو ببيني كه لشكري وحشي، به جوان تو حمله ور باشد
كه جوان تو شير هم باشد؛ عاقبت قطعه قطعه خواهد شد...
زانوانت خميده... حق داري، دست هاي تو بر كمر باشد
فرض كن ب

  • دوشنبه
  • 30
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 05:45
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل حضرت علی اکبر(ع) -( ناز تو و قدم زدن ات اي بهار عشق ) * وحیده افضلی

1911

غزل حضرت علی اکبر(ع) -( ناز تو و قدم زدن ات اي بهار عشق ) ناز تو و قدم زدن ات اي بهار عشق
آهسته رو كه من نشوم شرمسار عشق
دارند روي شانه ي تو تاب مي خورند
این گيسوان ريخته چون آبشار عشق
اي قد بلند سبز قباي سپيد رو
اي قامت كشيده ی تو يادگار عشق
بر اسب مي نشيني و تعظيم مي كنند
اين كوه ها براي تو اي تكسوار عشق
مي بوسمت كه تشنگي ام بيشتر شود
زان سيب هاي تشنه ولي آبدار عشق
مي تازي و به نام تو سوگند اي علي
من مي شوم هزار برابر دچار عشق
من نخل قد خميده ي عشقم نگاه كن
خم گشته شانه هاي پدر از فشار عشق
هي چرخ مي زني و سرم گيج مي رود
از اين حضور ممتد تو در مدار عشق
گاهي شبيه احمدي و گاه مرتضي
هستي تو از تبار ِنبي از تبار عشق
فرق تو را دوباره خوارج شكافتند
دنيا د

  • دوشنبه
  • 30
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 05:47
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شب هشتم حضرت علی اکبر(ع) -( تا جگر ِ من به سوز و آه نيفتد ) *

1506

شعر شب هشتم حضرت علی اکبر(ع) -(   تا جگر ِ من به سوز و آه نيفتد ) تا جگر ِ من به سوز و آه نيفتد
بَهر ِ علاجم كسي به راه نيفتد
با گُنَهَم چاه درست كردم و گفتم
يوسفِ من در تهِ اين چاه نيفتد
******
خَلقاً و خُلقاً شبيهِ ذاتِ رسولي
كوفه محال است به اشتباه نيفتد
آه عقاب ِ علي مراقب ِ او باش
راكب ِ تو در دلِ سپاه نيفتد
حداقل كاش علي اكبر ِ ليلا
رويِ زمين پيش ِ چشم ِ شاه نيفتد
زود بلند شو پسر ِ ارشدِ بابا
تا به رويِ عمه ات نگاه نيفتد
زود بلند شو كه اِبن سعد نخندد
بر پدر ِ تو از اين به بعد نخندد...

  • شنبه
  • 3
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 12:12
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رحمان نوازنی

غزل حضرت علی اکبر(ع) -( این نیزه ها که روی تنت قد کشیده اند ) * رحمان نوازنی

1934

غزل حضرت علی اکبر(ع) -( این نیزه ها که روی تنت قد کشیده اند ) این نیزه ها که روی تنت قد کشیده اند
انگار تیغ، روی محمّد کشیده اند
تا این که خوب خوب جدایت کنند، آه!
هر گوشه هر طرف که نباید کشیدنت
بالای زین بمان که و گر نه به رسم کفر
این ها اگر سوار بیفتد کشیده اند
فزت و رب کرب و بلا را بخوان که باز
این ابن ملجمان همگی قد کشیده اند
حتماً نماز شکر ادا کرده اند چون -
تکبیرهای ممتد و بی حد کشیده اند
حتّی فرشته های خدا هم قلم به دست
بر تکّه تکّه های تو گنبد کشیده اند
از پا نشستم از غم و پایین پای من
تنها برای توست که مرقد کشیده اند

شاعر : رحمان نوازنی

  • شنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 13:39
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل حضرت علی اکبر(ع) -( هرگز دوباره مثل تو پیدا شود علی ) * مهرداد قصری فر

1733
3

غزل حضرت علی اکبر(ع) -( هرگز دوباره مثل تو پیدا شود علی ) هرگز دوباره مثل تو پیدا شود علی
بعد از تو خاک بر سر دنیا شود علی
از این درخت پر ثمر اصلا بعید نیست
یا مصطفی شود ثمرش یا شود علی
با چهره ی پیمبری آمد ز خیمه گاه
وقتش رسیده است که حالا شود علی
یک عمر قد و قامت او را نگاه کرد
یعنی که پیر شد پدرش تا شود علی
بیش از همه حسین دلش شور می زند
وقتی میان معرکه تنها شود علی
از بس که تیغ آمد و بر پیکرش نشست
دیگر توان نداشت ز جا پا شود علی
از بس که مختصر شده ای تو... گمان کنم
در بین یک عبا بدنت جا شود علی

شاعر : مهرداد قصری فر

  • شنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 14:58
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شب هشتم حضرت علی اکبر(ع) -( گاهی پدر از خانه و کاشانه اش دور است، ) * مهدی نور قربانی

1895
0

شعر شب هشتم حضرت علی اکبر(ع) -( گاهی پدر از خانه و کاشانه اش دور است، ) گاهی پدر از خانه و کاشانه اش دور است،
گاهی برای مدتی قصد سفر دارد
از بابت خیلی مسائل خاطرش جمع است،
در خانه وقتی چند فرزند پسر دارد
فرزند کوچکتر عصای پیری باباست،
فرزند بعدی جانشین اوست در خانه
فرزند ارشد غیرت باباست او باید ،
بار بزرگی را ز روی دوش بردارد
حالا حسین است و سه تا شمعی که میخواهد،
در ظلمت شبهای بی حیدر بر افروزد
با بوسه راهی میکند تا عرش اکبر را ،
اینجا پدر از آخر قصه خبر دارد
دل کندن از فرزند ارشد کار دشواریست،
نزد پدر قدری قدم برداشت آهسته
میگفت تنها یک قدم ماندست تا معراج ،
بابا دعایم کن دعای تو اثر دارد
این حرف هارا با خودش گفت و قدم برداشت،
پیغمبری از دور دشمن را به شک انداخ

  • یکشنبه
  • 11
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 05:03
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

اشعار تک ضرب شب هشتم محرم با سبک حاج عباس طهماسب پور -( دلمو از این غم خون نکن، چشای منو گریون نکن ) *

5743
9

اشعار تک ضرب شب هشتم محرم با سبک حاج عباس طهماسب پور -( دلمو از این غم خون نکن، چشای منو گریون نکن ) دلمو از این غم خون نکن، چشای منو گریون نکن
پاشو باباتو حیرون نکن، پاشو باباتو حیرون نکن
پاشو موذن حرم، یه سری به حرم بزن
جلو چشام قدم بزن، دم اذونه دم بزن
پاشو علی اکبرم، رخمی بکن به محتضر
آبروی منو بخر، لااقل عمتو ببر
(وای وای دلمپر از درده وای وای دنیا چه نامزده)2
[(دنیا دنیا، همه ی دنیامو گرفتی )2
(دنیا دنیا عصای دستاو گرفتی)2]2
(جوون منی جون منی ،جلوی چشام جون می کنی)2
پا نشی زمینم می زنی، پا نشی زمینم می زنی
منم و قطعه قطعه هات ، رو خاکا می شمارت
روی عبا می چینمت، دم حرم میارمت
جوونا اومدن کمک ، ببرمت تا خیمه گاه
می زنم حرف با هر نگاه ، منمو خنده ی سپاه
(وای وای دیگه ندارم نا وای وای خاکت

  • شنبه
  • 8
  • شهریور
  • 1393
  • ساعت
  • 15:23
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

اشعار شور شب هشتم محرم با سبک حاج محمدرضابذری -( یا مولا انا مجنون یا لیلا، یه نگاه کن زیر پا ) *

2704
2

اشعار شور شب هشتم محرم با سبک حاج محمدرضابذری -( یا مولا انا مجنون یا لیلا، یه نگاه کن زیر پا ) یا مولا انا مجنون یا لیلا، یه نگاه کن زیر پا
خدا هیئتو ازم نگیره، خالی کن جامو کربلا
حسین تو از اسراری، خصلت قرآن داری
عمری ز تو خواندیمو، نگشته ای تکراری
[(حسین جان)3 اربابم حسین جان]2
ثارالله به جهان شاهنشاه ، قبله گاه بیت الله
صد چو یحیی موذنه، اشهد ان حسین ذبیح الله
من مستمو دیوانه، با ده دو سه پیمانه
دی میکده جایم ده، ما را که برد خانه
[(حسین جان)3 اربابم حسین]2
(ابالفضل ابالفضل ابالفضل ابوفاضل ابالفضل)2
(علمدار چو ماید در کارو زار، فکر دشمن در فرار
لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار)2
گل پسر، گل عباس، باب حسین پل عباس
حاجی عشقم حجم، طواف کف العباس
(ابالفضل ابالفضل ابالفضل ابوفاضل ابالفضل

  • شنبه
  • 8
  • شهریور
  • 1393
  • ساعت
  • 16:32
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

غزل حضرت علی اکبر(ع) -( مانده بودم، غیرت حیدر به فریادم رسید ) * علیرضا قزوه

2564
3

غزل حضرت علی اکبر(ع) -( مانده بودم، غیرت حیدر به فریادم رسید ) مانده بودم، غیرت حیدر به فریادم رسید
در وداعی تلخ، پیغمبر به فریادم رسید
طاقتم را خواهش اکبر، در آن ظهر عطش
برده بود از دست، انگشتر به فریادم رسید
انتخابی سخت، حالم را پریشان کرده بود
شور میدان داری اکبر به فریادم رسید
تا بکوبم پرچم فریاد را بر بام ماه
کودک شش ماهه ام اصغر، به فریادم رسید
تا بماند جاودان در خاک، این فریاد سرخ
خیمه آتش گشت و خاکستر به فریادم رسید
نیزه ها و تیرها و تیغ ها کاری نکرد
تشنه بودم وصل را، خنجر به فریادم رسید
جبرییل آمد، بخوان! قرآن بخوان، بی سر بخوان!
منبری از نیزه دیدم، سر به فریادم رسید

شاعر : علیرضا قزوه

  • سه شنبه
  • 2
  • اردیبهشت
  • 1393
  • ساعت
  • 07:50
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شب هشتم حضرت علی اکبر(ع) -( پسر می رفت میدان و پدر آهسته آهسته ) * مهدی بقائی

3011
8

شعر شب هشتم حضرت علی اکبر(ع) -( پسر می رفت میدان و پدر آهسته آهسته ) پسر می رفت میدان و پدر آهسته آهسته
به دنبالش روان با چشم تر آهسته آهسته
پسر می رفت آرام و پدر دنبال او مایوس
نظر می کرد بر قد پسر آهسته آهسته
زمین شد از خجالت آب آن وقتی که بر رویش
چکید از چشم شه اشک بصر آهسته آهسته
پدر می داد دست شب رخ ماه پیمبر را
ولی نزدیک شد شق القمر آهسته آهسته
پدر بهر جوانش آرزوها داشت در سینه
ولیکن داستان شد مختصر آهسته آهسته
به دور مرکب شهزاده آمد گردباد تیغ
حسین بن علی شد بی پسر آهسته آهسته
پدر حیرت زده فریاد می زد : پاره قلبم
ولی از داغ او خم شد کمر آهسته آهسته

شاعر : مهدی بقائی

  • یکشنبه
  • 7
  • اردیبهشت
  • 1393
  • ساعت
  • 14:07
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 روح اله گائینی

دانلود سبک حضرت علی اکبر(ع) -( پیکرت غرق خون ـ گشته ای لاله گون ) * روح اله گائینی

11

دانلود سبک حضرت علی اکبر(ع) -( پیکرت غرق خون ـ گشته    ای لاله گون ) پیکرت غرق خون ـ گشته ای لاله گون
از چه شدی تو ارباً اربا
بنگر که من افتادم از پا
بابا علی اکبر من (2)
.....................................
تو علی اکبری ـ هم قد اصغری
با رفتنت دادی شکستم
بنگر که من از پا نشستم
بابا علی اکبر من (2)
.....................................
داغ تو بر دلم ـ ای همه حاصلم
بودی تو ماه هر شب من
ای هستی و تاب و تب من
بابا علی اکبر من (2)
.....................................
بنی هاشمیان ـ رفته صبر و توان
بهر کمک به من بیائید
او را در خیمه رسانید
بابا علی اکبر من (2)
.....................................

شاعر : روح اله گائینی

دانلود سبک

  • دوشنبه
  • 15
  • اردیبهشت
  • 1393
  • ساعت
  • 13:29
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

اشعار زمینه حضرت علی اکبر(ع) -( ای شبه پیغمبرم ی عشق من ای اکبرم ) * عباس شاکری

51

اشعار زمینه حضرت علی اکبر(ع) -( ای شبه پیغمبرم ی عشق من ای اکبرم ) ای شبه پیغمبرم ی عشق من ای اکبرم

اٍی عصای بابا ی ای عزیز لیلا

بابا صورت به صورت تو میزارم

دیگه تمومه بعد تو کارم

کنار پیکرت عزادارم

بابا، شبه پیمبرم علی اکبر

از این بعد گل لیلا ی اف بر این دنیا بابا

من طاقت ندارم ی بردهای قرارم

بابا، آوردن چی بر سرت بابا

از هم پاشیده پیکرت بابا

جدا شده بال و پرت بابا

بابا، شبه پیمبرم علی اکبر

چی مونده از این بدن ی وای چقدر ضربه زدن

ارباً اربا گشتی ی نقش صحرا گشتی

ای وای نمیشه بی عبا تو رو برداشت

باید جدا جدا تو رو برداشت

آروم و بی صدا تو رو برداشت

بابا، شبه پیمبرم علی اکبر

شاعر : عباس شاکری

دانلود سبک

  • شنبه
  • 5
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 08:08
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

متن روضه شهادت حضرت علی اکبر(ع) با سبک حسن خلج -( نفس نفس زد،تیرهارو پس زد ) *

7413
5

متن روضه شهادت حضرت علی اکبر(ع) با سبک حسن خلج -( نفس نفس زد،تیرهارو پس زد ) نفس نفس زد،تیرهارو پس زد
دست روی دست زد،علی مو كشتن
این شد مصیبت،صورت رو صورت
میگه با حسرت،خدا علی مو كشتن
تو بیا و یه بار دیگه،قدم بزن مقابل من
باید بابا بشی خدا بهت پسر بده،پسرت خوش قد و قواره بشه،جلو چشمت راه بره،از راه رفتنش لذت ببری،شاید بفهمی امام حسین علیه السلام چی میگه
تو بیا و یه بار دیگه،قدم بزن مقابل من
دیگه چه آرزویی داری؟
واسه من یه اذونی بگو،علی دل بابات و نشكن
بعضی ها خوب دارن عرض ادب میكنن،نشستن كنار بدن علی اكبر،می خوای كمك بابا كنی یانه؟
پسرم پسرم پسرم،بابای پیرت رو نگاه كن
چه بلایی اومد به سرم،رحمی به حال خیمه ها كن
میمیرم از غمت،میمیرم از غمت،میمیرم از غمت
خیال كردی امروز

  • پنج شنبه
  • 9
  • مرداد
  • 1393
  • ساعت
  • 06:35
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

متن سینه زنی زمینه شهادت حضرت علی اکبر(ع) شب هشتم محرم با سبک حاج محمود کریمی -( روی دستم زنده بمون پسرم ) *

13123
21

متن سینه زنی زمینه شهادت حضرت علی اکبر(ع) شب هشتم محرم با سبک حاج محمود کریمی -( روی دستم زنده بمون پسرم  ) روی دستم زنده بمون پسرم
پیکرت رو تا به حرم ببرم
تپش ضعیف قلبت، داره بی صدا میشه
داره استخون سینه ات، از بدن جدا میشه
مادرت داره میون، خیمه ها فدا میشه
دم آخری غربت چشمات، مثل چشم برادرم شده
سر و دست و تموم پیکرت، مثل پهلوی مادرم شده
وای شاخه شمشاد حرم
وای پر شکسته کبوترم
وای یادگار برادرم
بی تو میمیرم گل پرپر من
تازه شد داغ علی اکبر من
نفسات پر از شراره است، نیمه جون شده تنت
تا دیدن زره نداری، همه با سنگ زدنت
به خدا شبیه قلبم، پر خونه پیرو هنت
رو لب و دهنت وای من، جای بوسه ی سم مرکبه
دیگه وقت عزا گرفتنه، عمو عباس و عمه زینبت
وای تشنه لب دست و پا زدی
وای تشنه لب ناله ها زدی
وای رو خاکا دست و پا

  • شنبه
  • 18
  • مرداد
  • 1393
  • ساعت
  • 17:09
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

پیراهن گل * علی دولتیان

2014
4

پیراهن گل دست در دست بهار آمده پیراهن گل
یک تبسم شده کوتاه تر از دامن گل
از حرا سوره چشمش چه نشانها دارد
یک مدینه گل شب بو چه تماشا دارد
طرح آیینه ی چشمش که به سرخی زده بود
از بهار و گل خوشبو غزلی سبز سرود
کوچه می دید درختان همه یکسر شادند
دل به چشمان غزل پرور گل می دادند
ناگهان بغض گلوگیر، سراسیمه رسید
زخمها واشد و آن کینه ی دیرینه رسید
خیمه در خیمه پری سوخت کبوتر می شد
بر زمین شعله که می ریخت زمین تر می شد
باغ شرمنده ی آن بود که پرپر نشود
یا که از عطر تنش دشت معطر نشود
سر این شیشه که در کرب وبلا گم شده است
تا ابد باعث حیرانی مردم شده است
خواهشی کرد سپیدار، به میدان برود
این میان سبزترین آیه ی قرآن برو

  • شنبه
  • 22
  • شهریور
  • 1393
  • ساعت
  • 09:44
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 رضا باقریان

تقدیم به جوان ابا عبدالله -( اذان گوی حرم ) * رضا باقریان

16

تقدیم به جوان ابا عبدالله -( اذان گوی حرم ) اذان گوی حرم
آوار بر سرم همه دنیا شده علی
بالای جسم تو کمرم تا شده علی
برخیز باصدای رسایت اذان بگو
وقت نماز حضرت زهرا شده علی
دارد برای ماتم تو گریه میکند
صاحب عزای داغ تو لیلا شده علی
اینگونه دست و پا زدنت، مثل نیزه ای
در سینه شکسته من جا شده علی
بین سر تو بدن پاره پاره ات
با تیر و نیزه فاصله پیدا شده علی
ماندم چگونه جسم تو را در کفن کنم
بسکه تنت برابر صحرا شده علی
گفتم عصای پیری من می شوی ولی
بابای نیمه جان تو تنها شده علی
دشمند به اشک بی کسیم خنده می کند
این دلشکسته غرق تماشا شده علی

شاعر : رضا باقریان

  • دوشنبه
  • 14
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 12:46
  • نوشته شده توسط
  • محمد امین
ادامه مطلب

حضرت علی اکبر(ع) -( بادی که سمت مقتل سرخت وزیده بود ) * وحید دکامین

2036
3

 حضرت علی اکبر(ع) -( بادی که سمت مقتل سرخت وزیده بود ) بادی که سمت مقتل سرخت وزیده بود

تنها تمام پیکـر پاک تـو دیده بود

هر نیزه را ز وصل توشد کام دل به دست

دیدم کمی ز جسم عزیز تو چیده بود

هرچند همچو بازشکاری پدر رسید

آهـوی زنـدگی دگر از تو رمیده بود

آندم که خم شد و به رخ تو نهاد رخ

قبـل از کنـارعلقمـه اینجا خمیده بود

گویا ز پـای پیکر تـو پـا نمی شـود

او ماند و پیکری که بسی رنج دیده بود

وقتی صدا زدی ز حرم ، مادرش بیا

رنگ از عُذار حضرت لیلا پریده بود

بانگی برآمد آنکه علی بَعدک العَفا

دیگر حسین آخر کارش رسیده بود

شاعر : وحید دکامین

  • چهارشنبه
  • 16
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 03:57
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر مصیبت حضرت علی اکبر(ع) -( ازچه دگر فراق پدر فکرو رای توست ) * وحید دکامین

2006
5

شعر مصیبت حضرت علی اکبر(ع)  -( ازچه دگر فراق پدر فکرو رای توست ) ازچه دگر فراق پدر فکرو رای توست

تومی روی و چشم پدر درقفای توست

تومی روی و جان ز حرم نیز می رود

لیـلا میـان خیـمـه ببیـن در دعای توست

تنهـا دوای العـطشـت نیـزۀ عـدوست

دانستـه ای که آب بقـا در فنـای توست

آیینـه ی رسول خـدایی،شکسته ای

تصویـر تکه تکه ای امّـا به جای توست

قـرآن پـاره پـاره ی خـون خـدا، علـی

حـالا تمـام خـاک زمیـن آشنای توست

شاعر : وحید دکامین

  • چهارشنبه
  • 16
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 04:02
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد