اشعار حضرت ابوالفضل العباس (ع)

مرتب سازی براساس
 قاسم نعمتی

پیش مظلوم شب نهم محرم -(سالار دین احمدی) * قاسم نعمتی

2843
4

پیش مظلوم شب نهم محرم -(سالار دین احمدی) سالار دین احمدی
خیرالناس یاسیدی
تو سالار زینبی
امید قلب زینبی

پیش مظلوم شب نهم محرم

یا عباس یابن الحیدر

سردار و میر لشگر
ای ساقی آب آور
ای فرزند شیر خیبر
دستت افتاد از پیکر
ای شافع روز محشر
ام البنین را کن خبر
فاطمه شد بر تو مادر

پیش مظلوم شب نهم محرم

علمدار ابالفضل

سپه دار اباالفضل
دلاور اباالفضل
ای بی دست اباالفضل
آب آور اباالفضل

پیش مظلوم شب نهم محرم

ای باوفا ابوالفضل

صاحب لوا ابوالفضل
دخیل یا ابوالفضل
باب نجات ابوالفضل
جان به فدات ابوالفضل

  • یکشنبه
  • 17
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 10:43
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

متن شعر روضه‌ حضرت عباس علیه السلام -(نِیزها رو گرفته بودن داداش) * بهنام‌ نعمتی

1040
1

متن شعر روضه‌ حضرت عباس علیه السلام -(نِیزها رو گرفته بودن داداش) نِیزها رو گرفته بودن داداش
دُرست به سمته تو همه نشونه
چشماتو چِش زدن داداش از آخر
که دیگه دلخوشی برام نمونه

یه وخ نبینم که تو شرمنده شی
هرچی باشه یَله اُم بنینی
تحملش سخته برام ببینم
دستو پا میزنیو رو زمینی

حتی تصورش برام مشکله
اگه یه لحظه پیشه من نباشی
اگه صدامو میشنوی هنوزم
تو رو خدا جواب بده داداشی

پاشو یه کاری کن برام برادر
پاشو که حرمله داره میبینه
چش انتظاری میکشن بچها
اللخصوص رقیه و سکینه

ترجیع:
عمومم خودش یه لشگرو حریفه
برای من آب میاره میتونه
رقیه با خودش میگف تو خیمه
عمومم سر قولی که داد میمونه
➖➖➖➖➖➖➖➖
به قلم بهنام نعمتی
محرم ۹۸

  • دوشنبه
  • 6
  • آبان
  • 1398
  • ساعت
  • 13:47
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
کربلایی جواد محمدی

شور حضرت عباس (ع) -(حیدر در هیبت ابوالفضل) *کربلایی جواد محمدی

1981
3

شور حضرت عباس (ع) -(حیدر در هیبت ابوالفضل) حیدر در هیبت ابوالفضل
صفدر در جرات ابوالفضل
محشر در سیرت ابوالفضل
شاهو عباس
غوغا در رشادت ابوالفضل
مولا در عبارت ابوالفضل
دریا در عنایت ابوالفضل
شاهو عباس

شاهان جهانند غلامان اباالفضل
افواج ملک خادم و دربان اباالفضل
ابر و مه و خورشید و فلک دست به سینه
هستند همه گوش به فرمان اباالفضل

مهرو قمر نرگس جادو قمر پیچش گیسو قمر قدرت بازو قمر قمر
دلجو قمر خم کج ابرو قمر حضرت یاهو قمر نغمه‌ هوهو قمر قمر

یاابوالفضل یاسیدی
.............................
بند دوم

میران هو الباقی ابوالفضل
درمان هو الشافی ابوالفضل
باران هو الساقی ابوالفضل
شاهو عباس

سرور هو الصاحب ابوالفضل
برتر هو القالب ابوالفضل
حیدر هو النائب ابوالفضل
شاهو عباس

لبهای حسین و حسن و حیدر کرار
بوسه زده بر دیده و دستان اباالفضل
هرگز نشود در دو جهان عاجز و محتاج
دستی که دخیل است به دامان اباالفضل

سرور قمر محشر محشر قمر بهترو برتر قمر حضرت حیدر قمر قمر
رهبر قمر مِحور کوثر قمر میزنه صد سر قمر الله اکبر قمر قمر

یا ابوالفضل یا سیدی

  • دوشنبه
  • 23
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 21:44
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

زبانحال امام در بالین حضرت اباالفضل(ع) -(بخون غلطان چرائی ای علمدار سپاه من) * جودی خراسانی

1452
5

زبانحال امام در بالین حضرت اباالفضل(ع) -(بخون غلطان چرائی ای علمدار سپاه من) بخون غلطان چرائی ای علمدار سپاه من
نظر بگشا و بنگر یک زمان بر سوز آه من

زپشت زین چه افتادی شگست از بار غم پشتم
زجا خیز ای که در هر غم بدی پشت و پناه من

به بالینت اگر دیر آمدم اینک مرنج از من
که دورت کوفیان از چهار سو بستند راه من

به چشمم روز روشن تیره شد چون شب زداغ تو
گشا ای نور چشمان دیده بین روز سیاه من

بهر عضوت که آرم دست زان عضوت جدا باشد
کدامین سنگدل کشتت چنین ای بی پناه من

زبهر جرعه آبی سکینه بر در خیمه
ستاده منتظر آن طفل زار بی گناه من

خوشم از آنکه یکشب زندگی بعد توام نبود
اگر نه روز شب میشد زآه صبحگاه من

من آن طاقت ندارم کز خجالت دیده بردارم
بزیر تیغ خواهد بود بر رویت نگاه من

  • یکشنبه
  • 7
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 14:31
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شور شب نهم -(بیا پناه حسین) * مجید آقاجانی

96

شور شب نهم -(بیا پناه حسین) بند ۱

بیا پناه حسین
بیا به سمت حرم
برادرم نگاهی کن
به چشمای ترم

نرو نرو
بیا پناه خیمه های من نرو
ببین میلرزه این صدای من نرو
میباره بارون از چشای من نرو

عباس من
پاشو برادرت رو اینجا یاری کن
فقط برای خیمه ها یه کاری کن
پاشو برای من علمداری کن

برادرم برادرم
_____________________________
بند ۲

دیدم که خوردی زمین
همون جا قلبم شکست
یه دنیایی دردو غم
اومد تو سینم نشست

پاشو پاشو
منو رها نکن پیشم بمون داداش
کمی به فکر این دل شکسته باش
ببین رقیه غصه داره تو چشاش

برادرم
تورو خدا پاشو بدون تو میمیرم
پاشو ببین میون لشگری اسیرم
نداری دستی تو که دستتو بگیرم

برادرم برادرم
_____________________________
بند ۳

تا وقتی خوردی زمین
تموم این دشمنا
هجوم اووردن همه
آتیش زدن به خیمه ها

تنهام نزار
پاشو دوباره مثل شیر رجز بخون
بازم قدم قدم کنار من بمون
پاشوببین چشام شده یه کاسه خون

نزار داداش
که نا امید بشه امید آخرم
داری میری آخه نمیشه باورم
ببین داره میخونه روضه خواهرم

برادرم برادرم

  • چهارشنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 20:59
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 محسن حنیفی

نوحه قمر منیر بنی هاشم حضرت اباالفضل العباس(ع) -(حال دلم ببین که روبه راه نیست) * محسن حنیفی

493

نوحه قمر منیر بنی هاشم حضرت اباالفضل العباس(ع) -(حال دلم ببین که روبه راه نیست) سربند
حال دلم ببین که روبه راه نیست
هیشکی به غیر تو برام پناه نیست
تموم هستی منی میدونی
توی بساط من به غیر آه نیست
آه یا مظلوم
اسم تو بغضیه مونده توو گلوم
(آه یا عطشان
میخونه برا تو صاحب الزمان) ٢
لأَندُبَنَّكَ صَباحا / لأَندُبَنَّكَ مَساء
باید کشید آه اینجا / کشیده شد تنت رو خاکا
(آه مظلوم حسین - آه عطشان حسین) ٢

رو شونه داری بال آسمونی
میشه پناه این حرم بمونی
فدای اون لبای تشنه که گفت
"یا نفس! مِن بَعدِ الحسینِ هونی"
آه ای سقا
قمر منیر و نور خیمه ها
(آه ای سقا
ای علمدار غیور خیمه ها) ٢
بعد تو ای نماد غیرت / خواهرمون می‌ره اسارت
من میمونم تنهای تنها / به پیکرم میشه جسارت
آه عباس من

ای آسمونم چرا رو زمینی
دعام بوده که تو بلا نبینی
فدای اون لبای تشنه که گفت
"واللهِ إن قَطَعتُموا یَمینی"
آه ای سقا
دلمو گره زدم به این علم
(آه ای سقا
من فدای اون دو دستای قلم) ٢
حسینم و یه کوه دردم / عجیبه اینجا دق نکردم
من از خجالت آب میشم / دور رواق تو میگردم
آه عباس من

  • پنج شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1402
  • ساعت
  • 15:33
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت ابوالفضل(ع) (ای که آوره چشمان تو دریا می­شد) *

4606
11

شعر شهادت حضرت ابوالفضل(ع) (ای که آوره چشمان تو دریا می­شد) ای که آوره چشمان تو دریا می­شد

‏غرق در نیل غمت حضرت موسی می شد

می­رسی دست نداری وکسی از پس نخل

‏با عمودی، به سر راه تو پیدا می شد

همه دیدند به روی بدن تو هر تیر

‏با چه زوری بغل تیر دگر جا می­شد

رفتی و باد سیاهی طرف معجر رفت

‏اول بی کسی زینب کبری می­شد

رفتی و با همه غربت خود حس کردم

‏بی تو ای پشت و پناهم کمرم تا می شد

مادرم آمد و عطر نفس علقمه ات

‏پر طرفدارترین روضه دنیا می شد
منبع:سایت حسینیه

  • سه شنبه
  • 30
  • آبان
  • 1391
  • ساعت
  • 11:21
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

مرثیه شهادت حضرت ابوالفضل(ع) (از چشمه سارت آبرو پرکرد موسی) *

2978
4

مرثیه شهادت حضرت ابوالفضل(ع) (از چشمه سارت آبرو پرکرد موسی) از چشمه سارت آبرو پرکرد موسی

‏عیسی رکابت را گرفت و رفت بالا

‏پشت زمین خوابید و سقف آسمان ریخت

‏وقتی ستون عمر تو افتاد از پا

‏بو صفحه پیشانی خیمه نشست

‏چین و چروک واضحی از داغ سقا

‏آب حیات بچه­ها خشکیده برگرد

‏تیغی بیاور قطع کن دست عطش را

‏دارد گلوی بغض­ها را می فشارد

‏داغ صدای خشکه طفل مادر ما

‏بی تو لباس علقمه پوسید بر تن

‏برگشت از نهر لبت شرمنده اما

‏دیدم عمودی روضه بالای سر خواند

‏از چشم خیس تیرها می ریخت، دریا

‏پای ضریح دستهایت زار می زد

‏در مجلس ترحیم آب مشک، زهرا

شاعر:روح الله عیوضی
منبع:سایت حسینیه

  • سه شنبه
  • 30
  • آبان
  • 1391
  • ساعت
  • 08:19
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

مرثیه شهادت حضرت ابوالفضل(ع) (ای ساغر دل شکسته عباس) *

6019
9

مرثیه شهادت حضرت ابوالفضل(ع) (ای ساغر دل شکسته عباس) ای ساغر دل شکسته عباس

در حسرت آب خسته عباس

عباس فدای غیرت تو

مات است فلک ز همت تو

ای آیینۀ ظهور حیدر

در چهرۀ توست نور حیدر

رفتی و مرا ز پا نشاندی

داغت به دل حرم نشاندی

تا چشم تو را دریده دیدم

در آن رخ یک شهیده دیدم

ابروی شکسته ات عجیب است

بعد تو برادرت غریب است

مانده نگه تو با اشاره

عباس به سوی مشک پاره

طفلی که به گاهواره باشد

بعد از تو گلوش پاره باشد

آغاز شود دگر جسارت

شد روزیِ زینبم اسارت

ممنون تو ای برادرم من!

جسم تو حرم نمی برم من

شاعر:جواد حیدری
منبع:سایت حسینیه

  • سه شنبه
  • 30
  • آبان
  • 1391
  • ساعت
  • 04:40
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

مرثیه شهادت حضرت ابوالفضل(ع) (ز سجایای تو انگار به ما هم دادند) *

2475
6

مرثیه شهادت حضرت ابوالفضل(ع) (ز سجایای تو انگار به ما هم دادند) امیر علقمه از صدر زین به زیر افتاد

میان لشگری از تیغ و نیزه گیر افتاد

دو دست زخمی او ماند و طعنه ی تکبیر

به یــاد مــنــزلت آیــه ی غــدیر افــتــاد

چقدر شِدت ضرب عمود سنگین بود!

دوبــاره چند تــرک بر دل کویــر افتاد

نگاه خسته و شرمنده اش به آقا گفت:

ببخش‎‏ْ، مشک حرم بین این مسیر افتاد

چگونـه پیکـر او را بـه خـیـمه هـا ببرد؟

حسین گریه کنان فکر یک حصیر افتاد

شاعر:وحید قاسمی
منبع:سایت حسینیه

  • دوشنبه
  • 29
  • آبان
  • 1391
  • ساعت
  • 13:16
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

مدح حضرت عباس(ع)(بین شك كردگان اگر انداخت) *

2829

مدح حضرت عباس(ع)(بین شك كردگان اگر انداخت) بین شك كردگان اگر انداخت

چهره در چهره ی قمر انداخت

سلسله كوهِ هاشمی شد چون

دست در بازوی پدر انداخت

زلف را ریخت روی شانه ی باد

باد را بین دردِ سر انداخت

اكثر دشمنان خود را او

نه كه با تیغ، با نظر انداخت

از كمانی كه داشت از دستش

مژه اش تیر بیشتر انداخت

یكی از ترس او سپر برداشت

یكی از هیبتش سپر انداخت

آمد عباس نصف لشگر را

از تكاپو همین خبر انداخت

ظهر فهمید طعم مُردن را

هر كسی را كه در سحر انداخت

شیر را كرد شیرِ در كاسه

تا بنوشد در او شكر انداخت

شاعر:مهدی رحیمی
منبع:سایت حسینیه

  • دوشنبه
  • 29
  • آبان
  • 1391
  • ساعت
  • 13:39
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

مرثیه شهادت حضرت ابوالفضل(ع) (ای‌ كه‌ غم‌ تو داده‌ بروز انكسار من‌) *

2683
6

مرثیه شهادت حضرت ابوالفضل(ع) (ای‌ كه‌ غم‌ تو داده‌ بروز انكسار من‌) ای‌ كه‌ غم‌ تو داده‌ بروز انكسار من‌

برخیز و خود ببین‌، دل‌ بی‌ غمگسار من‌

برخیز و خود، شكستگی‌ قامتم‌ ببین

‌ زیر سؤال‌ رفته‌ همه‌ اقتدار من‌

ای‌ پاسبان‌ و پشت‌ و پناه‌ خیام‌ من‌

بی‌ تو شكست‌، شیشۀ‌ صبر و قرار من‌

صاحب‌ لوای‌ لشكرم‌، ای‌ صاحب‌ رجز!

خیز و به‌ اهتزار درآور، شعار من‌

چشم‌ خمار، باز كن‌ ای‌ ساقی‌ خموش‌!

باشد سبوی‌ مشك‌ تهی‌، آشكار من‌

ای‌ باب‌ حاجتم‌، به‌ توأم‌ حاجتی‌ بود

تنها بده‌، جواب‌ لب‌ شیر خوار من‌

جانا، گمان‌ مبر كه‌ تو افتاده‌ای‌ ز پا

زیرا كه‌ تا به‌ حشر، تویی‌ تك‌ سوار من‌

بعد تو دست ها به‌ جسارت‌ چو وا شود

زینب‌ به‌ تازیانه‌ رود از دیار من‌

خوش‌، بوی‌ یا

  • دوشنبه
  • 29
  • آبان
  • 1391
  • ساعت
  • 15:08
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

مرثیه شهادت حضرت ابوالفضل(ع) (برخیز ای ستون حرم وقت خواب نیست) *

3642
12

مرثیه شهادت حضرت ابوالفضل(ع) (برخیز ای ستون حرم وقت خواب نیست) برخیز ای ستون حرم وقت خواب نیست

با من بیا به خیمه نیازی به آب نیست

این مشک را بگیر و ببر خیمه و بگو

یک قطره هم نبود وَ دیگر رباب نیست

وقت غروب بعد تو و قاسم و علی

دیگر برای ناقۀ زینب رکاب نیست

آن لحظه لااقل تو ز جا خیز و خود بگو

بی رحم! جانشین النگو طناب نیست

حرفی بزن عزیز دلم دق نده مرا

این مشک پاره پاره برایم جواب نیست

شاعر:علی زمانیان
منبع:سایت حسینیه

  • دوشنبه
  • 29
  • آبان
  • 1391
  • ساعت
  • 15:19
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

زمینه و شور شهادت حضرت عباس(ع) با نوای حاج مهدی مختاری - (تو که داداش با وفایی) *

6348
16

زمینه و شور شهادت حضرت عباس(ع) با نوای حاج مهدی مختاری - (تو که داداش با وفایی) تو که داداش با وفایی2
تو رشادت انگشت نمایی2
واسه برگشتنت رقیه
چشم به راه تا تو بیایی2
رقیه از دنیا سیره2
تو نیای بی تو میمیره2
داداشم بلند شو از جات2
خیمه هامون جون بگیره2
عباس عباس،بی تو قلبم می گیره3
عباس عباس،حسین داره میمیره3
اونایی که نمی گریزن2
با تیرهای سمی تیزن2
به حال دست های بریدم
بازوهات اشک خون می ریزم
ابروی کشیده ی تو2
غرق خون دیده ای تو2
دلم مو آتیش کشیده2
دست های بریده ی تو2
عباس عباس،بی تو قلبم می گیره3
عباس عباس،حسین داره میمیره3
می گیرم تاب و توون از تو
ریخته خون بی امون از تو
اگر تیر از چشاشت در آرم2
فواره می زنه خون از تو2
جرم عاشقی همینه
خون فرقت روی زمینه
تو رو من نبردمت

  • سه شنبه
  • 21
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 06:51
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

مرثیه شهادت حضرت ابوالفضل(ع) (ای بلند همیشه در بالا) * علی اشتری

4149
6

مرثیه شهادت حضرت ابوالفضل(ع) (ای بلند همیشه در بالا) ای بلند همیشه در بالا
آسمان کبود عاشورا
قامت تو عمود خیمه عشق
چشم بد دور از این قد و بالا
رعد و برق نگاه تو طوفان
غرش مشک خشک تو دریا
دل گهواره از طپش افتاد
جلوه¬ای کن به کسوت سقا
اشک گهواره¬ها تو را خواند
ای به لبهای تشنگان آوا
نعره¬های فرات می گوید
پیکر تو شده گل صحرا
سوی خیمه بیا و آب آور
دل بکن از تبسم زهرا
شاعر:علی اشتری

  • سه شنبه
  • 30
  • آبان
  • 1391
  • ساعت
  • 07:51
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب
 مهدی رحیمی زمستان

مرثیه شهادت حضرت ابوالفضل(ع)- (ابروانش مثل دو بال پرستو در هم است) * مهدی رحیمی زمستان

5417
4

مرثیه شهادت حضرت ابوالفضل(ع)- (ابروانش مثل دو بال پرستو در هم است) ابروانش مثل دو بال پرستو در هم است
اینکه می آید چرا این قدر ابرو در هم است
گونه های آبدار وزلف در دست نسیم
شاخه های بید مشک وآلبالو در هم است
می وزد بر خاک تشنه مهربان وخشمگین
چشم هایش دسته ای از شیر و آهو در هم است
باد مویش می برد با گیسوانش باد را
آن قدر گیسو و باد وباد وگیسو در هم است
چند نقطه ناگهان باران وتیر وچشم وآه...
مرد سر اورده پایین تیر و زانو در هم است
غنچه غنچه لاله ویاس واقاقی برتنش
زخم تیر وزخم تیغ وزخم چاقو درهم است
شاعر:مهدی رحیمی

  • سه شنبه
  • 30
  • آبان
  • 1391
  • ساعت
  • 07:44
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

مرثیه شهادت حضرت ابوالفضل(ع) (حساب می کنم امشب مساحت حرمت را) *

6188
20

مرثیه شهادت حضرت ابوالفضل(ع) (حساب می کنم امشب مساحت حرمت را) حساب می کنم امشب مساحت حرمت را

کدام هندسه ترسیم می کند کرمت را

کتاب عمر تو را با چه مایه ای بنویسم

کدام گوشه نهادم دو دست چون قلمت را

شروع می کنم امشب دوباره روضه بخوانم

کجا گذاشته ام مشک و شانه و علمت را

تو با چه زوایه هایی گذشتی از بغل آب

چگونه وفق دهم نغمه های زیر و بمت را

چگونه شد که تو بی آب آمدی ز شریعه

ندیده ام که یک بار بشکنی قسمت را

و بند می زند آن جا زنی که قبر ندارد

به دست های کبودش شکسته علمت را

شاعر:حجت الاسلام رضا جعفری
منبع:سایت حسینیه

  • سه شنبه
  • 30
  • آبان
  • 1391
  • ساعت
  • 04:48
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

بحر طویل حضرت عباس -(آسمان خشک ولی زرد مثال لب عباس) *

14997
15

بحر طویل حضرت عباس -(آسمان خشک ولی زرد مثال لب عباس) یاعلی ادرکنی

آسمان خشک ولی زرد مثال لب عباس

ز طوفان عزا خورد شد این ساقۀ زیبای گل یاس

صدای نفس حضرت ساقی

برانداخته از شور همان زمزمه باقی

درختان همه از ماتم این ساقی تشنه

به سروسینه زنندو شکنند آن همۀ شاخۀ خودرا

و به زیره قدم حضرت زهرا

که بیامد به عزای علم میر علمدار کربلا

بریزند چو برگان خزان را

وزمین لطمه زنان....

خون فشان شد ازین برگ درختان

و تلاطم شده در مهریۀ حضرت زهرا

و خدا پرچم مشکیۀ غم انداخته بر صورت دنیا

همه در ارض و سما لطمه زنان دم بگرفتست قیامت

که ای اهل حرم میرو علمدار نیامد

و ز لب تشنگیۀ حضرت ساقی

خشک گشته چو گلویم , چونان محشر باقی

و به گلبرگ گرفتست نمی آب هما

  • پنج شنبه
  • 6
  • مرداد
  • 1390
  • ساعت
  • 07:54
  • نوشته شده توسط
  • مصطفی آزادوار(محب)
ادامه مطلب
 جابر عابدی

اشعار و مدایح حضرت عباس (ع) -( با دیدن تو چشم تری داشت شریعه ) * جابر عابدی

29

اشعار و مدایح حضرت عباس (ع) -( با دیدن تو چشم تری داشت شریعه ) با دیدن تو چشم تری داشت شریعه
در سینه دل پر شرری داشت شریعه
بنشست به رویش عرق شرم تو گویی
کز تشنگی تو خبری داشت شریعه
با شوق رسیدن به لبت ای یم رحمت
از تو جگر تشنه تری داشت شریعه
تا بر لب خشکت لب خود را برسانید
از تو عطش بیشتری داشت شریعه
بر دیدن گلهای سه روز آب نخورده
میرفت اگر بال و پری داشت شریعه
میدیدعطش با گل و با لاله چه کرده
در باغ ولا گر گبری داشت شریعه
با آب چه گفتی که به سوی علی اصغر
میرفت ولیکن نظری داشت شریعه
والله صدای عطش اهل حرم بود
گر همره خود همسفری داشت شریعه
آیت به روی آل علی بسته شد این آب
چون حاکم بیداد گری داشت شریعه

  • شنبه
  • 5
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 06:59
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 جابر عابدی

اشعار صمیمی با حضرت عباس(ع) -( منو کرببلایی کرده عباس ) * جابر عابدی

32

اشعار صمیمی با حضرت عباس(ع) -( منو کرببلایی کرده عباس ) منو کرببلایی کرده عباس
وجودم رو خدایی کرده عباس
وگر نه من کی ام، یک بی سروپا
منو اهل گدایی کرده عباس
گرفته دستم و از روز اول
منو هم نینوایی کرده عباس
زمینی هستم اما با نگاهش
دل من رو هوایی کرده عباس
تموم حرف من تنها یه جمله ست
مدالم رو طلایی کرده عباس
شاعر:جابر عابدی

  • شنبه
  • 5
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 07:00
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 جابر عابدی

اشعار شور واحد حضرت ابوالفضل العباس(ع) -( عباس من، افتادی رو خاکا دلاورم ) * جابر عابدی

29

اشعار شور واحد حضرت ابوالفضل العباس(ع) -( عباس من، افتادی رو خاکا دلاورم ) عباس من، افتادی رو خاکا دلاورم

عباس من، شکستی علمدارم کمرم

عباس من، این تو باشی نمیشه باورم

نیزه و شمشیرا، تن تو رو پاره پاره کردن

شعبه شعبه تیرا، بدنت و پر ستاره کردن

نامردا با سنگاشون به سر تو اشاره کردن

ابوفاضل اباالفضل اباالفضل یااباالفضل

عباس من، پرپرت کردن امید حرم

عباس من، چه جوری سمت خیمت ببرم

عباس من، تشنگی شد جواب اصغرم

فدا سرت برگرد خیمه ها با تو سامون بگیره

حرم غارت میشه نباشی بی رحمی جون میگیره

زخم تنهائیای من درد بی درمون میگیره

ابوفاضل اباالفضل اباالفضل یااباالفضل

عباس من، دیگه داداش جونم قد خمیدم

عباس من، نمیدونی چه زجری کشیدم

عباس من، تنهایی سهمم میشه امیدم

هر

  • یکشنبه
  • 6
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 05:00
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

شعری زیبا در باره حضرت ابوالفضل العباس (ع) - (هر چه ترسیدم از آن، آن به سرم می آید ) *

34087
91

شعری زیبا در باره حضرت ابوالفضل العباس (ع) - (هر چه ترسیدم از آن، آن به سرم می آید ) هر چه ترسیدم از آن، آن به سرم می آید

مشک سوراخ شد و کیست برم می آید؟

چشم پرخون شده را طاقت دیدن نبود

خون به همراهی اشک از بصرم می آید

علقمه پر شده از شیون یک بانویی

کیست او ذکر لبش " وا پسرم " می آید ؟

سخت باشد بدهم صورت او را تشخیص

چون کبودی رخش در نظرم می آید

فاطمه آمد و دستی که ندارم خیزم

اشک خجلت فقط از چشم ترم می آید

هر چه ترسیدم از آن آن به سرم می آید

ناله ی العطش اهل حرم می آید ..!!

شاعر:وحید مصلحی

  • دوشنبه
  • 9
  • آبان
  • 1390
  • ساعت
  • 18:06
  • نوشته شده توسط
  • سید حامد فیض
ادامه مطلب

اشعار واحد شب نهم محرم با سبک حاج حسین سیب سرخی -( ساقی تشنه لبان،ای علمدار جوان ) *

18184
64

اشعار واحد شب نهم محرم با سبک حاج حسین سیب سرخی -( ساقی تشنه لبان،ای علمدار جوان ) ساقی تشنه لبان،ای علمدار جوان
رفتی و از غم تو، قامتم گشته کمان
دیده بگشا و ببین، ای بل ام البنین
بی طرفدار و غریب، گشته شاهنشه دین
(سیدی یا مظلوم یا اباعبدالله)4
روی خاکی واژگون، چهره ات غرق به خون
چشم نارت ز چه رو ، گشته از کاسه برون
من بمیرم که چنین، شده ای نقش زمین
هم شکسته سره تو هم شنیدی قطع یمین
بعد تو هر چه که شد، خواهم از خواهر تو
تا ببندد گره بر،گره ی معجر خود
(سیدی یا مظلوم یا اباعبدالله)4
مشک تو پاره شد، ز کفم چاره شد
از همین لحظه به بعد، زینب آواره شد
چشم حیران ارباب ، در پی قطره آب
طفل شش ماهه ی او، از عطش رفته به خواب
(سیدی با مظلوم یا اباعبدالله)4
ای که آمد ب سرت، با سر و دست کب

  • چهارشنبه
  • 12
  • شهریور
  • 1393
  • ساعت
  • 08:46
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

غزل زیبا برای حضرت ابوالفضل العباس (ع) - (باز هم بارش باران غزل های دلم ) * یاسر مسافر

10872
5

غزل زیبا برای حضرت ابوالفضل العباس (ع) - (باز هم بارش باران غزل های دلم ) باز هم بارش باران غزل های دلم

باز هم دلشدگان وای دلم وای دلم

دل به دریا زدنش را به تما شا بشوید

آنکه طوفان زده بر ساحل دریای دلم

مشک بر دوش ره علقمه در پیش گرفت

وه چه زیبا شده بود حضرت سقای دلم

ناگهان ناله ای مجروح برامد که اخا

بنگر مادرت اینجاست ، زهرای دلم

و سراسیمه به دنبال صدا رفت حسین

رفت و برگشت ولی خم شده آقای دلم

خبری آمده از او خبری نیست دگر

و کسی داد زد ای وای عمو وای دلم

با همین گریه نوشته میان روضه

علقمه آمده ام لیک با پای دلم

شاعر : یاسر مسافر

  • چهارشنبه
  • 2
  • آذر
  • 1390
  • ساعت
  • 20:11
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

بهونه دل-( میگیره دلم بهونه) *

3934
1

بهونه دل-( میگیره دلم بهونه) میگیره دلم بهونه

منم از عشقت دیونه

شدم از داغت بی خونه

نوکر از هوات میخونه

دل من پرازشراره

واسه چشمات بی قراره

دل من با تو بهاره

با تو هیچ غمی نداره

هر(نفس) به شورو شینم

مست شاه عالمینم

تا ابد به زیر دینم

غلام ارباب حسینم

  • پنج شنبه
  • 3
  • آذر
  • 1390
  • ساعت
  • 07:08
  • نوشته شده توسط
  • نفس
ادامه مطلب

اخا-(باورت نیست اخا رفتی و بیتاب شدم) *

4205
2

اخا-(باورت نیست اخا رفتی و بیتاب شدم) اخا

باورت نیست اخا رفتی و بیتاب شدم
شمع سان از غم هجر رخ تو آب شدم

باورت نیست اخا بدتوبیچاره شدم
بعدت ای مونس جان زینب آواره شدم
قدر تاریخ به من ظلم وجسارت گشته
خواهر تو هدف تیر حقارت گشته
باورت نیست ولی دست مراهم بستند
حرمت خواهر غمدیده تو بشکستند
باورت نیست ولی دین من انکار شده
آسمان پیش دوچشمان ترم تارشده
باورت نیست منو کوچه وبازار کجا
دختر فاطمه ومجلس اغیار کجا
یا اخا رفتی و بی پشت وپناهم کردی
مردم آن لحظه که از نیزه نگاهم کردی
غیرت اله تو رامحو تماشا شده ام
سرو بودم زغمت جان اخا تا شده ام
کاش عباس به نیزه بنهد چشم به هم
زینب وسلسله و همرهی نامحرم
هرکجا نام تو بردم پاسخم دشنام است
چشم در

  • شنبه
  • 5
  • آذر
  • 1390
  • ساعت
  • 04:46
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

آتشکده لاله ها-(باز محرم شد و گل جوش کرد) *

3943
2

آتشکده لاله ها-(باز محرم شد و گل جوش کرد) آتشکده لاله ها

باز محرم شد و گل جوش کرد
آینه را آه سیه پوش کرد

فصل گل آجین شدن ناله شد
فصل جنون جوشی آلاله شد
آگهی آتش و خون می زنند
جارچیان، طبل جنون می زنند
دشت پر از بوی خطر، بوی مرگ
ماه روان تا به فراسوی مرگ
می گذرد اسب عنان بر عنان
بغضی در حنجره آسمان
اسب گذر می کند از آب ها
یاس، عطش سوخته در خواب ها
رود، بلوغ ادب آورده است
نعش کسی را به لب آورده است
آب نفهمید غم یاس را
تشنگی حضرت عباس را
ای گل زخمی ز تن کیستی
لاله خونین کفن کیستی
آب به تنهایی تو اشک ریخت
خون دلت بود که از مشک ریخت
اشک تو عطشانی یک ژاله بود
جسم تو تبدارترین لاله بود
تا به ابد اشک فشانده ست آب
تشنه لب های تو مانده ست آب

  • شنبه
  • 5
  • آذر
  • 1390
  • ساعت
  • 09:13
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

شرم خورشید-(آفـتاب از شرم خورشید آب شد، باران گرفت) *

4332
3

شرم خورشید-(آفـتاب از شرم خورشید آب شد، باران گرفت) شرم خورشید
آفـتاب از شرم خورشید آب شد، باران گرفت
در گــلوی تـشـنه‌ی پروانه‌ها خون جان گرفت

تـیـغ هـم وقـتی که می بوسیـد رگهای تو را
لاجرم خون خــورد و بــوی آیــه‌ی قرآن گرفت
بـاد در دســتـان عـبــاس تــو آرامــش ســرود
لحظه‌ای افتاد دستش بر زمین طوفاـن گرفت
مـن نـمـی‌دانم چه فکری کرد آن لحـظه فرات
کـه رسـیـدن تـا لـب آن کـوه را آســان گرفت
راز مـشـکـش را نمی‌دانم که وقتی پاره شد
آسمــان روی زمــین افــتاد تــا بـاران گــرفـت

  • شنبه
  • 5
  • آذر
  • 1390
  • ساعت
  • 10:39
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

دوباره پرچم گنبد در اهتزاز و دلم *

6539
8

دوباره پرچم گنبد در اهتزاز و دلم دوباره پرچم گنبد در اهتزاز و دلم

شبیه یک کبوتر میان صحن حرم

طواف قبله حاجات چه صفا دارد

سلام بر تو امام رئوف صاحب علم

((کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست))

سزاس فدم بگزاری یه سر قدم به قدم

اگر چه آب به صحرای کربلا نرسید

چکید قطره آبی ز مشک تو به دلم

صفا بده به دلم تا که لایقت باشم

به پیر میکده عشق عاشقت باشم

شاعر: سید محسن هاشمی

  • سه شنبه
  • 8
  • آذر
  • 1390
  • ساعت
  • 07:11
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن هاشمی
ادامه مطلب

متن روضه و مقتل مصیبت حضرت ابوالفضل العباس (ع) *

45176
58

متن روضه و مقتل مصیبت حضرت ابوالفضل العباس (ع) بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین وصلّی الله علی جمیع الأنبیاء والمرسلین وصلّ علی محمّد وآله الطاهرین، ولعن علی اعدائهم .
از سنگین ترین و سخت ترین مصائب کربلا، شهادت وجود مبارک قمر بنی هاشم(ع) است. شخصیت و عظمت و شهادت او را کتاب شریف ارشاد، بحار، فرصان الإیجا، پیشوای شهیدان، مقتل مقرّم، معال بستین، کبریت احمر بیرجندی، اعیان الشیعه و منتهی الآمال و مقتل ابومخنف و منتخب تریهی نقل کردند.

امیرالمؤمنین به برادرشان عقیل که آگاه به انساب عرب بود فرمود: (اُریدُ مِنکَ أن تَختِبَ لی إمرَآةً مِن ذَوِ البُیوتِ وَ الحَسبِ وَ النَّسَبِ وَ الشُّجاعَة) علاقه دارم زنی را برای من خواستگاری کنی، خان

  • یکشنبه
  • 13
  • آذر
  • 1390
  • ساعت
  • 14:41
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد