روضه خون مشکت شده وارونه نگاهم
افتاد علم از دست که علمدار سپاهم
مدیون لب خشک تو دریا شده عباس
از داغ غم تو کمرم تا شده عباس
با پره تو انگاری پرم شکست
مثل سرت پشت لشکرم شکست
تو خیمه ها بغض دخترم شکست
اگه بهت داره میرسه صدام
پاشو بازم سقایی بکن برام
پاشو ببین میخندن به گریه هام
برادرم عباس دلاورم
با این دل خون و با همین قد خمیده
دستات و می بوسم میذارم روی دو دیده
ای کاش نمیدیدم رو سرت جای عموده
راستی یا ابالفضل مادرم اینجا نبوده
حس میکنم بوی یاس پرپر و
کنار تو بوده گویا مادر و
راحت بکش نفس های اخر و
اگر چه که داغت روی قلبمه
قبول باشهای اقای علقمه
بوسیدن خاک پای فاطمه
برادرم عباس دلاورم
بعد تو دی
- پنج شنبه
- 6
- مهر
- 1396
- ساعت
- 05:41
- نوشته شده توسط
- علی کفشگر فرزقی