اشعار حضرت ابوالفضل العباس (ع)

مرتب سازی براساس

حضرت عباس(ع)-شهادت -( پرچمت افتاد و این قصه توانم را گرفت ) * مهدی مقیمی

2224
5

حضرت عباس(ع)-شهادت -( پرچمت افتاد و این قصه توانم را گرفت ) پرچمت افتاد و این قصه توانم را گرفت

چشم پر خون تو نور دیدگانم را گرفت

دست بی رحمی میانِ ابروانت را شکافت

با عمودت بر زمین زد آسمانم را گرفت

کاسه ها از دست ها افتاد یک یک بر زمین

مشک افتاد و امید کودکانم را گرفت

اربا اربا دیدن اکبر امانم را برید

قطعه قطعه دیدن عباس جانم را گرفت

ای الهی بشکند دست حکیم ابن طفیل

کاین چنین از من علمدار جوانم را گرفت

تا که خواباندم عمود خیمه ات را بر زمین

ترس از سیلی وجود دخترانم را گرفت

قبل از این سمت حرم دشمن نگاه چپ نکرد

وای بر زینب که دشمن پاسبانم را گرفت

**

ای برادر دشمن تو با گرفتن از منت

اذن مرکب تاختن بر استخوانم را گرفت

بی برادر ماندن آخر ح

  • یکشنبه
  • 11
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 06:17
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

حضرت عباس(ع)-شهادت -( ساقیا رنگ عطش نقش خیام است بیا ) * مهدی مقیمی

2125
1

حضرت عباس(ع)-شهادت -( ساقیا رنگ عطش نقش خیام است بیا ) ساقیا رنگ عطش نقش خیام است بیا

نقطه نقطه سخن از خشکی کام است

برق چشم تو و خشم تو برای دشمن

یا اخا تیغ کشیده زنیام است بیا

دیر شد کرده ام از آمدنت قطع امید

بی تو در چشم علی خواب حرام است بیا

خیز از جا و علم را تو برافراشته ساز

نام تو زمزمه و رمز قیام است بیا

همۀ اهل حرم تشنۀ دیدار تواند

تشنگی چیست لب خشک کدام است بیا

تو نرو تا نرود بی تو اسارت زینب

کوفیان را زدن طفل ، مرام است بیا

تا تو باشی به حسین تو هجومی نبرند

خنجر سنگدلِ شمر به نام است بیا

تا علم خورد زمین گفت حسین با حسرت

بعد از این زینب من راهی شام است بیا

همه گفتند بیا در حرم و گفتی تو

یا اخا کار ابالفضل تمام است بیا

ا

  • یکشنبه
  • 11
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 06:19
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

حضرت عباس(ع)-شهادت -( وقتی که بغض کوفه بنای جفا گذاشت ) * محمود ژولیده

1293

حضرت عباس(ع)-شهادت -( وقتی که بغض کوفه بنای جفا گذاشت ) وقتی که بغض کوفه بنای جفا گذاشت

آمد عمود و سر به سرت بی هوا گذاشت

چون ابرویت شکافت دگر چاره ای نماند

امّا دوباره تیر به چشمت چرا گذاشت

بی دست آمدی به زمین صورتت شکست

پس درد عشق بر لب تو اخا گذاشت

چندین هزار تیر تنت را نشانه رفت

تیری نبود که هدفش را خطا گذاشت

شرم تو و ارادۀ حق پیش پای یار

مشکت جدا دو دست تو را هم جدا گذاشت

آن جلوۀ عبوسیِ رویت بهم که ریخت

دشمن تو را بحال خود آیا رها گذاشت

قبل از حسین پیکر تو شقّه شقّه شد

اول عدو به جسم علمدار پا گذاشت

دستی که بود بوسه گه پنج مصطفی

یک نانجیب خنده کنان زیر پا گذاشت

وقتی که خصم حکم تهاجم به خیمه داد

این کار را به عهدۀ یک بی حیا گذا

  • یکشنبه
  • 11
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 06:24
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

حضرت عباس(ع)-شهادت -( سلام میکنم به تو به ساحتی که داشتی ) * توحید شالچیان ناظر

2074
4

حضرت عباس(ع)-شهادت -(  سلام میکنم به تو به ساحتی که داشتی ) سلام میکنم به تو به ساحتی که داشتی

به مشک تو به منصب سقایتی که داشتی

اگرچه میرسد تبار ماه زادگان به ماه

به آفتاب میرسد اصالتی که داشتی

شفیع نشأتین چیست ؟ و ذُخر للحسین چیست ؟

دو دست تو، دو دست با کفایتی که داشتی

به زیر محشر جبین یسار داری و یمین

عقب نشانده کفر را قیامتی که داشتی

حدیثی از سبو بخوان و " إن قطعتموا " بخوان

گواه داده کعبه بر فصاحتی که داشتی

دلت اگر کباب شد به خاطر رباب شد

برای مشک آب شد خجالتی که داشتی

به سر رسید اگرچه تلخ قصه ی عطش ولی

به سر رسید تلخ تر حکایتی که داشتی

چه سروها که بعد ازین به هر بلد به هر زمین

شکسته میشوند پای قامتی که داشتی

شاعر : توحید شالچیان ن

  • یکشنبه
  • 11
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 06:27
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

حضرت عباس(ع)-شهادت -( ساقی بریز باده که فصل شراب شد ) *

931

حضرت عباس(ع)-شهادت -( ساقی بریز باده که فصل شراب شد ) ساقی بریز باده که فصل شراب شد

بر ما مدال نوکریت انتساب شد

سلمان پس از نگاه کریمانه ی تو بود

در خانه ی علی به گدایی حساب شد

دستت جدا شده که بگیری تو از کرم

دست کسی که در به درِ بوتراب شد

وقتی شنید امّ بنین قصه ی تو را

از ماجرای دست تو قلبش کباب شد

رفتی کنار آب ولی تشنه آمدی

از غصه قلب آب برای تو آب شد

یابن علی ، شبیه پدر این محاسنت

با ضربه ای به خون سرتو خضاب شد

تیر سه شعبه ای که به چشم تو زد عدو

بعد از تو سهم حنجر طفل رباب شد

وقتی ز روی اسب فتادی تو بر زمین

دشمن به فکر غارت و کشف حجاب شد

بی تو درون شام بلا لفظ «خارجی»

بر خاندان پاک پیمبر خطاب شد

ای تکیه گاه زینب کبری بیا ببین

  • یکشنبه
  • 11
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 06:29
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 وحید قاسمی

حضرت عباس(ع) -( در علقمه آه از دلِ ریش نکش ) * وحید قاسمی

1241

حضرت عباس(ع) -( در علقمه آه از دلِ ریش نکش ) در علقمه آه از دلِ ریش نکش

آرامشِ خیمه را به تشویش نکش

این تیرِ سه شعبه، مُخبرِ حرمله است

این قدر تو حرفِ مشک را پیش نکش

شاعر : وحید قاسمی

  • یکشنبه
  • 11
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 10:15
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

حضرت عباس(ع) -( حرف چشمان تو باشد حال شعرم دیگر است ) * سید پوریا هاشمی

1584

حضرت عباس(ع) -( حرف چشمان تو باشد حال شعرم دیگر است ) حرف چشمان تو باشد حال شعرم دیگر است

صبحت از محشر شده پس حال من هم محشر است

چشم و ابروی تو ما را تا خود" توحید" برد

خالق زیبایی تو مطمئنا "اکبرست"

هرکسی روزی خور دست تو شد پرواز کرد

دست هایت در کرامت همطراز شهپر است

من خودم دیدم که اسم ارمنی عباس بود

گفت هرچه دارم از لطف و عطای این در است

این بنفسی أنت از سوی امامت شاهدست

حضرت عباس ما از انبیا هم برتر است

خطبه ات بر بام کعبه اعتبار شیعه هاست

هرکه بر یک جملۀ آن گوش نسپارد کر است

هم مسیحی هم کلیمی نذر نامش میکنند

واقعا آقای ما آرامش هر مضطر است

خوش قد و بالایی و در نوجوانی خودت

جامه تو کاملا قالب به جسم حیدر است

روز محشر برتمام خل

  • یکشنبه
  • 11
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 10:17
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

حضرت عباس(ع) -( به یك طرف تَب و تابِ خیام دیدنی است ) * علیرضا شریف

1666
2

حضرت عباس(ع) -( به یك طرف تَب و تابِ خیام دیدنی است ) به یك طرف تَب و تابِ خیام دیدنی است

به یك طرف، سر و روی امام دیدنی است

دو دست روی زمین و دو دست بر كمرش

مُدام خنده به بیت الحرام دیدنی است

شكسته كِتفِ یكی و شكسته پشتِ یكی

در این وسط نفسی نا تمام دیدنی است

در آن طرف درِ خیمه رُباب افتاده

در این طرف من و این گریه هام دیدنی است

چه آمده به سرت؟ سر به زیرِ اهلِ حرم

هنوز شرمِ تو وقتِ سلام دیدنی است

نظر شدی و دو چشمِ تو كار دستم داد

كه تیرِ حرمله و این دو جام دیدنی است

ز پشتِ سر زده بیرون سه شعبه، سجده مكن

امیرِ خوش قـد و بالا قیام دیدنی است

یكی كشـیده زِره را، یكی سِپـر برده

به رویِ پیكرت این ازدحام دیدنی است

تنت به كوفه رسید و سرِ

  • یکشنبه
  • 11
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 10:19
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 محسن حنیفی

حضرت عباس(ع) -( برای آینه بودن که انتخاب شدم ) * محسن حنیفی

1184

حضرت عباس(ع) -( برای آینه بودن که انتخاب شدم ) برای آینه بودن که انتخاب شدم

چو ماه مطلع انوار آفتاب شدم

مرا هر آینه ذُخرالحسین می خواندند

دعای فاطمه بودم که مستجاب شدم

امان که مشک تهی آب روی من را ریخت

من از خجالت لب های تشنه آب شدم

ابوتراب شدم تا به خاک افتادم

اسیر کینه ی قوم بنی شراب شدم

چقدر نیزه تشنه به جان من افتاد

که جرعه جرعه پر از زخم بی حساب شدم

به جای دست بریده دو بال سهمم شد

پناه روسری و خیمه و حجاب شدم

دلم شکسته سرم را به حرمله دادند

که مزد ذبح علی کودک رباب شدم

امان ز شمر و امان نامه...حال هم که سرت

خجل ز نسبت خود با بنی کلاب شدم

شاعر : محسن حنیفی

  • یکشنبه
  • 11
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 10:20
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 حسن کردی

حضرت عباس (ع) -( ای ماه هاشمی سر و جانم فدای تو ) * حسن کردی

1231
-2

حضرت عباس (ع) -( ای ماه هاشمی سر و جانم فدای تو ) ای ماه هاشمی سر و جانم فدای تو

شیواترین ترانۀ عمرم برای تو

عشق از حضور چشم تو تکثیر میشود

جاریست عطر عشق و غزل در هوای تو

نامت حواس شعر مرا پرت میکند

اینجا من و قلم دل من کربلای تو

آقا دخیل بسته نگاهم به دستهات

من مؤمنم به معجزۀ دست های تو

تو عبد صالحی و سلام نماز ما

عرض ارادتیست نثار صفای تو

دریا هنوز چشم به راهت نشسته است

شرمنده اند آب و عطش از وفای تو

انگار واژه های من آتش گرفته اند

با یاد هرم لعل لبت از حیای تو

شاعر : حسن کردی

  • یکشنبه
  • 11
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 10:23
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

حضرت عباس(ع) -( نوای عاشقی از کیست اینچنین اینجا ) *

996
3

حضرت عباس(ع) -( نوای عاشقی از کیست اینچنین اینجا ) نوای عاشقی از کیست اینچنین اینجا

نشسته قطره ی آبی روی جبین،اینجا

بروبه سمت خیام ای امیرلشگر عشق

نشسته اند دو نامرد در کمـیـن اینجا

پر است تیر میان تنت خــدا نکند...

بیاُفتی از سر مرکب روی زمین اینجا

به مشک بوسه مزن با لبان پر ترکت

ترک ترک شده ازشرم مه جبین،اینجا

چه سرزمین عجیبیست آه و واویلا

شده ست ام بنین،ام بی بنین اینجا

چه گونه می شود این سر بروی نی برود؟

که خورده بر سر او گُرز آهنین اینجا

هراس عشق از این بود اینچنین نشود

که نیزه باد رکاب و سرت نگین اینجا

دلیر مرد ز فرط خجالت آب مشو!!!

که خیمه رفته به تاراج آن واین اینجا

رباب قبر تورا در بغل گرفت وگریست

به جای قبر علی روز ا

  • یکشنبه
  • 11
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 10:25
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

حضرت عباس(ع) -( ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم سقای طفلانم ) *

7955
25

حضرت عباس(ع) -( ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم سقای طفلانم ) ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم سقای طفلانم

داغت شکسته پشت من، ای راحت جانم سقای طفلانم

من بـی‌برادر چـون کنم، بـا این سپـاه دون، در دامـن هامـون

بینـم تـو را در ابــر خـون، ای مـاه تابـانم، سقای طفلانم

خواهـم بـرم در خیمه‌گه، ای گل تن پاکت، پیکـر صدچـاکت

ممکـن نبـاشد «یا اخا» محـزون و نـالانم سقای طفلانم

برخیـز و ای جــان بـرادر کـن علمـداری بنما مـرا یـاری

بی تـو غـریب و بی‌معیـن در این بیابـانم سقای طفـلانم

بی تـو یقیـن دارم کـه فـردا زینب نـالان بـر ناقـه عریان

گردد سوار از راه کینـه بــا یتیمانم سقای طفلانم

شد روز روشن پیش چشمم تیره‌تر از شب چون معجر زینب

بینم تو را در موج خ

  • یکشنبه
  • 11
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 10:28
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

حضرت عباس(ع) -( ای آن کـــه بـــود بـــاب حوائـج لقبت ) * عباس خوش عمل کاشانی

1345
2

حضرت عباس(ع) -( ای آن کـــه بـــود بـــاب حوائـج لقبت ) ای آن کـــه بـــود بـــاب حوائـج لقبت

شرمنده فرات از عطش و تاب و تبت

سقّا و لــب تشنـــــه لــب آب فرات؟

جان همـــه عالـــــم بــه فـدای ادبت

شاعر : عباس خوش عمل کاشانی

  • یکشنبه
  • 11
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 10:29
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

حضرت عباس(ع) -( امیر لشگر من دست من به دامن تو ) *

3943
1

حضرت عباس(ع) -( امیر لشگر من  دست من به دامن تو ) امیر لشگر من دست من به دامن تو

رباب مانده و امید آب بردن تو

به اهل خیمه سپردم که آب گردن من

بلند گر نشوی خون من به گردن تو

ز بس که تیر تنت خورده ماه طایفه ام

نشد که نور بگیرد لبم ز روزن تو

عبای من که نصیب علی شده ماندم

چگونه جمع کنم پاره پاره تن تو

دو تیر با دو کمان و سپاه مژگان کو؟

چه آمده سرچشمان مرد افکن تو

بدون چشم تو تکلیف خیمه روشن نیست

حصار امن خیامم نگاه روشن تو

بلند شو که نشیند هر آنکه استاده

برای کسب غنیمت نشسته دشمن تو

بلند شو گره از کار خیمه ها وا کن

که چشم بسته حرامی به چشم بستن تو

موسی علیمرادی

  • یکشنبه
  • 11
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 10:32
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 سعید پاشازاده

حضرت عباس (ع) -( یارب بپذیر این همه نفرین را ) * سعید پاشازاده

1410
0

حضرت عباس (ع) -(  یارب بپذیر این همه نفرین را ) یارب بپذیر این همه نفرین را

از حد گذرانده بی حیا توهین را

از دست علمدار فقط كار آید

جز شیر كه باید بزند شاهین را

***

هرگونه جسارت به شما محكوم است

نابودیِ دشمن علی محتوم است

در چهره ی آن كس كه كند هتاكی

آثارِ حرام زادگی معلوم است

***

گیرم كه قلم به كافر افتاد مخور غم

یك لكه به روی دفتر افتاد مخور غم

تاریخ نشان داده كه با پنجه ی عباس

هر كس كه در افتاد ور افتاد مخور غم

شاعر : سعید پاشازاده

  • یکشنبه
  • 11
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 10:34
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

ساقی -( شادمان زعلقمه بیرون بشد آن ساقی مست ) * اسماعیل تقوایی

1326

ساقی  -( شادمان زعلقمه بیرون بشد آن ساقی مست  ) شادمان زعلقمه بیرون بشد آن ساقی مست
تشنه لب بود ولی مشک پر آبی در دست
قصدش این بود که آبی برساند به حرم
یورش لشگر غدار بر او راه ببست
سعیش این بود حفاظت بکند از مشکش
بهراینکار زعباس بیفتاد دو دست
مشک دندان بگرفت او،ولی تیر عدو
آمد وزوزه کشان بر دل مشکش بنشست
وای از ضرب عمودی که به فرقش بزدند
خورد با سر به زمین، بند زبندش بگسست
روی زانو بنشست وبه حرم کرد نگاه
ناگهان تیر عدو دیده او را بر بست
گفت دریاب برادر تو علمدارت را
زمی عشق تو ساقی تو باشد سرمست
چون برادر به برش آمدودیدش بی جان
گفت عباس ز هجران تو پشتم بشکست

شاعر : اسماعیل تقوایی

  • شنبه
  • 17
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 14:25
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 محمد قاسمی

تاسوعا حضرت عباس (س) -( چون عطش را مدار ابالفضل است ) * محمد قاسمی

1555
1

تاسوعا حضرت عباس (س) -( چون عطش را مدار ابالفضل است ) چون عطش را مدار ابالفضل است
روضه ی روزه دار اباالفضل است
با همان مَشک خـالی و پاره
ســاقی روزگار اباالفضل است

ذکر ما تا به صبح ، یا علی و
بــینِ لیل و نهار اباالفضل است
سوره ی فجر ما شده ست حسین
سوره ی إنفِـطار اباالفضل است
در مواسات و در وفا و ادب
اوّلْ آمـوزگار اباالفضل است
نه فقط ما که ماه معترف است
ماه شبهای تار اباالفضل است
از ازل بوده است پا بر جا
تا ابد برقرار ، اباالفضل است
پـیشِ زهـرا برای أمّ بــنین
مایه ی افتخار اباالفضل است
همه بعد از ظهور می بینند
که علمدارِ یار اباالفضل است
عَضُدِالحَیْدر است یعنی کـه
دست پروردگار اباالفضل است
قـوس ابرویِ او به ما فهمــاند
الگــوی ذوالفقار اباال

  • شنبه
  • 17
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 15:58
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

تاسوعا حضرت عباس (س) -( ضریح تازه مبارک،عزیز ام بنین ) *

937

 تاسوعا حضرت عباس (س) -( ضریح تازه مبارک،عزیز ام بنین ) ضریح تازه مبارک،عزیز ام بنین

ببین حریم تو آقا چقدر محترم است

ضریح پشت ضریح و حرم میان حرم

فدای گل پسری که هنوز بی حرم است

پوریا باقری

  • شنبه
  • 17
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 16:00
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

تاسوعا حضرت عباس (س) -( روبروی گنبدت هر قامتی تا میشود ) *

2934
4

تاسوعا حضرت عباس (س) -( روبروی گنبدت هر قامتی تا میشود ) روبروی گنبدت هر قامتی تا میشود
ای که با آوردن نامت گره وا میشود

هرچه حاجت بر درت آورده هر کس تا کنون
مطئمناً یا برآورده شده یا میشود

عالم الغیبی و بی شک مصلحت دانسته ای
حاجتی گاهی اگر امروز و فردا میشود

درب های عرش هم بسته است تا آن لحظه که
روی زائر هایتان باب الحرم وا میشود

هرکسی دکتر جوابش کرده اینجا بی گمان
در حرم با یا ابالفضلی مداوا میشود

مشکلت را هر کجا بردی نشد , اینجا بیا
با کریمان کار مشکل نیست ، اینجا میشود

از همه دنیا دلت سیر است ؟ پس با من بگو
“یا ابوفاضل مدد” قطعا دلت وا میشود

مشهدم را داده و ماندست تنها کربلا
کربلا هم شاید اصلا مشهد امضا میشود .

حمیدرضا محسنات

  • شنبه
  • 17
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 16:02
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

تاسوعا حضرت عباس (س) -( آه از آن دم خیمه ها در اضطراب افتاده بود ) * بهنام فرشی

1660
2

 تاسوعا حضرت عباس (س) -( آه از آن دم خیمه ها در اضطراب افتاده بود ) آه از آن دم خیمه ها در اضطراب افتاده بود
حضرت سقا کنار نهر آب افتاده بود

هم امید تشنگان هم قوّتِ قلب حسین
هم تمامِ آرزوهای رباب افتاده بود

تا زمین خورد آن شغالانِ فراری آمدند
شیر بی پنجه ولی روی تراب افتاده بود

امتزاج خاک و خون در صورتش معلوم کرد
پای سقا گوییا بند رکاب افتاده بود

سرور خوبان عالم تا شنید ادرک اخاک
آمد آنجایی که پور بوتراب افتاده بود

اتفاقی نادر و بیگانه با علم نجوم
ماه روی زانوان آفتاب افتاده بود

در تمام مدت سی سال و اندی نوکری
بار دوم بود پیش او به خواب افتاده بود

دست ها تک تک تیمّم کرد صورت هم جدا
از شکوه سجده،در سجده ثواب افتاده بود

قدِّ رعنا،روی اسب و یک تنِ بی تکیه

  • شنبه
  • 17
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 16:03
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شهادت قمر بنی هاشم -( کمرم شکسته شد، ماه در خون طپیده ) * مسعود اصلاني

1208

شهادت  قمر بنی هاشم  -( کمرم شکسته شد، ماه در خون طپیده ) کمرم شکسته شد، ماه در خون طپیده
میدونم که بی عمو، علی اصغر میمیره
مگه بعد رفتنت میشه بی کس نباشیم
مگه بعد رفتنت کسی آروم میگیره
مگه میشه تو نباشی و حرم دلش نسوزه
مگه میشه تو نباشی خواهرم دلش نسوزه
سپهدارم علمدارم
علم افتاد و افتادم / من کنار تو جون دادم / می رسیدی ایکاش، به فریادم

اینجوری غرق به خونت ندیدم تا حالا
فدای سرت اگه، آب نداری عزیزم
توی خیمه چشم به راهت نشسته رقیه
قوت دلم چرا بیقراری عزیزم
پاشو از جا نکنه دستی بره سراغ معجر
روی حرمله به روی خیمه ها واشه برادر
سپهدارم علمدارم
بی علمدارم میدونم / من کیو دارم دلخونم / من توی این صحرا، پریشونم

پاشو تا نبردنش، خواهرت رو اسیری
بوی مادر م

  • شنبه
  • 17
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 19:10
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شهادت قمر بنی هاشم -( خوب است غزل ها همه با نامِ تو باشد ) *

953

شهادت قمر بنی هاشم  -( خوب است غزل ها همه با نامِ تو باشد ) خوب است غزل ها همه با نامِ تو باشد
در وصفِ نگاهی که پر از دامِ تو باشد

امروز اگر آمده ام تا که بمانم
یعنی دلِ من خواسته که رامِ تو باشد‌

این دل همه جا سر زده، سامان نگرفته
گندم بده تا مرغِ سرِ بامِ تو باشد

انگور و عسل ریخته از گوشه‌ی چشمت
ای کاش لبم لب به لبِ جامِ تو باشد

در شهر غزل های تو خوشبخت کسی که
آشفته ترین شاعرِ گمنامِ تو باشد

سردار علمدار وَ ای ماهِ عشیره
سقایِ حرم شهره ترین نامِ تو باشد

آیینه‌ی تاریخ ز تکرارِ تو مانده
در اوَّلِ هر بیت ز اشعارِ تو مانده

ای ماه ترین ماهِ سحرهایِ عشیره
الگویِ تمامیِ پسرهایِ عشیره

بر گلشنِ زهرا چقدَر هست حواست
همچون صدفی بهرِ گوهرهایِ عشیره

عمام

  • شنبه
  • 17
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 19:14
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 رضا تاجیک

شهادت قمر بنی هاشم -( حرف ايثارت بر لب علقمه شد ) * رضا تاجیک

1178

شهادت  قمر بنی هاشم  -( حرف ايثارت بر لب علقمه شد  ) "دسته اول"
حرف ايثارت بر لب علقمه شد ۲
نام تو تا محشر ابن فاطمه شد
مولانا یا اباالفضل ۲

"دسته دوم"
حضرت ساقی این ديده ی تر من ۲
مقتدای سيد علی، رهبر من
مولانا یا اباالفضل

شاعر : رضا تاجیک

دانلود سبک

  • شنبه
  • 17
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 19:20
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 رضا تاجیک

شهادت قمر بنی هاشم -( ناصر دين الله مقتدای وفا ) * رضا تاجیک

1091

شهادت قمر بنی هاشم -( ناصر دين الله مقتدای وفا  ) "دسته اول"
ناصر دين الله مقتدای وفا ۲
عبد صالح هستی ماه كرببلا
مولانا یا اباالفضل ۲

"دسته دوم"
با تمام غيرت مست و نعره زنان ۲
تا شهادت ماندی با ولی زمان
مولانا یا اباالفضل

شاعر : رضا تاجیک

دانلود سبک

  • شنبه
  • 17
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 19:25
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شهادت قمر بنی هاشم -( پاشو برادرم / پاشو امیدم پاشو ای تموم لشگرم ) * محمد بیابانی

3701
4

شهادت قمر بنی هاشم  -( پاشو برادرم / پاشو امیدم پاشو ای تموم لشگرم ) پاشو برادرم / پاشو امیدم پاشو ای تموم لشگرم
پاشو برادرم / سکینه انتظارت و می کشه تو حرم
پاشو برادرم / بگو چرا پیچیده اینجا بوی مادرم
پاشو برادرم
پشت و پناه حسین ای تکیه گاه حسین
پر کرده کربلا رو صدای آه حسین
از آسمون ماهم و عمود آورده زمین
تن رشیدت داداش چجوری خورده زمین

بیا بریم داداش / تو دستاشون زره و خود و مشک پارته
بیا بریم داداش / زنده ای اما چشماشون دنبال غارته
بیا بریم داداش / دل نگرونیم واسه زینب و اسارته
بیا بریم داداش
همه تو خیمه دارن برات دعا میکنن
از گوشای همدیگه گوشواره وا میکنن
بلند شده صداشون به خیمه هاست نگاشون
منتظر غارته دستای بی حیاشون

شاعر : محمد بیابانی

دانلود سبک

  • شنبه
  • 17
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 19:28
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شهادت قمر بنی هاشم .حضرت دریا -( بینِ صحرایِ عطش حضرتِ دریا آمد ) *

1175

شهادت قمر بنی هاشم .حضرت دریا -( بینِ صحرایِ عطش حضرتِ دریا آمد ) بینِ صحرایِ عطش حضرتِ دریا آمد
مشک بر دوش سبک بال وَ تنها آمد‌
شاهِ شمشاد قدان سروِ معلی آمد
ماهِ کامل شده‌ی آلِ قمرها آمد‌
آنچه خوبان همه دارند به یک جا آمد

دشت با آمدنش عِطرِ بهاران دارد
مثل ماه است که بیننده فراوان دارد
زیرِ پایش چِقَدَر زمزمِ جوشان دارد
حُسنِ آیات جمالیه قرآن دارد
گلِ گلخانه‌ی صدیقه‌ی کبری آمد

شبِ تاریک! بدان باز سحر می آید
نورِ پیشانیِ آن قرصِ قمر می آید
آذرخش است که با تیغِ دو سر می آید‌
لب به لب سر زده در اوجِ خطر می آید
حمزه یا حیدر کرار به اینجا آمد؟

هر که آمد به مقابل جگرش افتاده
با همان ضربه‌ی اوّل سپرش افتاده
ملک الموت به چشم و نظرش افتاده
تیغ در دستِ امیر است س

  • شنبه
  • 17
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 19:33
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شهادت قمر بنی هاشم -( زمین خوردی علمدارم پر آشوبه دل زارم ) *

1149
-1

شهادت قمر بنی هاشم -( زمین خوردی علمدارم     پر آشوبه دل زارم ) زمین خوردی علمدارم پر آشوبه دل زارم
تیر و از تو چشمات بذار دربیارم
رو سینت سرم رو میزارم
شبیه یه ابر بهارم 2
باور نکردم با صورت زمین خوردی ای ساقی
چیزی از اون قامت پهلوونیت نمونده باقی 2
دلم داره یه آرزویی دارم با تو یه گفتگویی
بگو داداش حسینت الان حرم برگرده با چه رویی
علمدار نام آور من / شده خاک غم بر سر من
نگا کن الان از مدینه / اومد روبروت مادر من 2
پاشو عباس پهلوونم 3

گرفتن دورمو اوباش آخر چشمت زدن داداش
ببین که خیمه ناامنه گذاشتی زینبو تنهاش
بلندشو نذار دست نامحرم آسون
بلندشه روی خواهرامون
دل بچه هامو نلرزون 2
بشنو صدا ناله ی أین عمی العباسو
پیچیده توو علقمه بوی عطر گل یاسو 2
ببین دشمن

  • شنبه
  • 17
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 19:34
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شهادت قمر بنی هاشم/یه جوری چشمت زدن عباس -( سپاهم پاشیده شد از هم / دیدم روی خاکا افتادی ) *

1366
2

شهادت قمر بنی هاشم/یه جوری چشمت زدن عباس -( سپاهم پاشیده شد از هم / دیدم روی خاکا افتادی ) سپاهم پاشیده شد از هم / دیدم روی خاکا افتادی
یه جوری چشمت زدن عباس / پهلوونم از پا افتادی
دیگه نمیشه توی خیمه زینب آروم
پاشو یه فکری کن به حال ام کلثوم
پشتم شکست - بهم بگو چی اومد سرت
پشتم شکست - داره میمیره برادرت
پشتم شکست - آروم نداره دلم بی تو
پشتم شکست - پریشونه حال خواهرت
ساقی لشکر نرو برادر
عباس من آب آور خیمه های من

پیچیده توو دشت کربلا / از پا درآوردنت ساقی
از اون قد و قامت رعنات / چیزی نمونده دیگه باقی
رسمش نبود ای با وفا تنهام بذاری
داغ تو شد برا دلم یه زخم کاری
پاشو ببین - بعد تو از دنیا بیزارم
پاشو ببین - صاحب لوا بی علمدارم
پاشو ببین - کجا کشیده داداش کارم
پاشو ببین - میون دشمن

  • شنبه
  • 17
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 19:38
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 حسین نوری

شهادت قمر بنی هاشم -( زمین خوردی علمدارم پر آشوبه دل زارم ) * حسین نوری

1358

شهادت قمر بنی هاشم  -( زمین خوردی علمدارم          پر آشوبه دل زارم  ) زمین خوردی علمدارم پر آشوبه دل زارم 2
تیر و از توو چشمات بذار در بیارم
رو سینت سرم رو میذارم
شبیه یه ابر بهارم 2
باور نکردم با صورت زمین خوردی ای ساقی
چیزی از اون قامت پهلوونیت نمونده باقی 2
دارم با تو یه گفتگویی / نمونده واسم آبرویی
بگو داداش حسینت الان / حرم برگرده با چه رویی
علمدار نام آور من - شده خاک غم بر سر من
نگا کن الان از مدینه - اومد روبروت مادر من
پاشو عباسِ پهلوونم 4

گرفتن دورمو اوباش آخر چشمت زدن داداش
ببین که خیمه ناامنه گذاشتی زینبو تنهاش
بلندشو نذار دست نامحرم آسون
بلندشه روی خواهرامون
دل بچه هامو نلرزون 2
بشنو صدا ناله ی أینَ عَمی العَباسو
پیچیده تو علقمه بوی عطر گل یاسو 2
ب

  • شنبه
  • 17
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 19:41
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

نوحه شهادت قمر بنی هاشم -( سلام ای علمدار لشکر ) * مهران امیری

2813
6

نوحه شهادت قمر بنی هاشم  -( سلام ای علمدار لشکر ) (شب تاسوعا)
سلام ای علمدار لشکر
سلام ای امیر دلاور
سلام ای عموی حرم، ماه خیمه
علیک السلام یابن حیدر
سلام ای روح و، روان زینب، مدد کن ما را، به جان زینب
مدد یا عباس ۴

شکسته دل خواهر تو
دمی که شکسته سر تو
چه شد آخر ای ماهِ زیبای حیدر
که شد خون دو چشم تر تو
امید خیمه، پناه زینب، به دستان توست، نگاه زینب
مدد یا عباس ۴

(روز تاسوعا)
پناه حرم یا اباالفضل
امیر کرم یا اباالفضل
تو هستی امید حسین و تو هستی
سپاه حرم یا اباالفضل
امید خیمه، امیر لشکر، تویی امّیدِ، رباب و اصغر
مدد یا عباس ۴

(زبانحال حضرت عباس علیه السلام)
دلم از غمت در عذاب است
نگاه حرم سوی آب است
برادر به خیمه نبر پیکرم را
که رویای طفلان

  • شنبه
  • 17
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 19:45
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد