اشعار حضرت ابوالفضل العباس (ع)

مرتب سازی براساس

روضه حضرت عباس(ع) -( مشک و تیر و علمت تا به ابد گریان است ) * علی بهرامی نیا

2907
0

روضه حضرت عباس(ع) -( مشک و تیر و علمت تا به ابد گریان است  ) پاسدار حرم

آب از دست تو سقا به خدا حیران است

مشک و تیر و علمت تا به ابد گریان است

تک یل حیدری و بر تو بنازد زینب

با نگه صف شکنی کین طرق شیران است

ادب از مکتب تو درس ادب را دیده

معرفت را زتو ای جان اخا، بنیان است

همه اهل حرم از بودن تو دلگرمند

هیبت حیدری ات دلخوشیه طفلان است

باورم نیست که اینگونه زمین گیر شوی

ای برادر به خدا داغ تو صد چندان است

دم آخر چه شده بانگ اخا سر دادی؟

رمقی نیست به پایم بدنم لرزان است

ای علمدار چه می بینمو باور نشدم...

دست تو گشته جدا تیر در این چشمان است

حال با غربت خود گو چه کنم عباسم

ز ازل بین من و تو به خدا پیمان است

پاسدار حرم و لشکر من بعد از تو

غ

  • شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 14:51
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 موسی  علیمرادی

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( مژگان چشمهایت مفتاح دلگشایی است ) * موسی علیمرادی

1133

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( مژگان چشمهایت مفتاح دلگشایی است  ) مژگان چشمها

چشمت شبیه بختم در خواب غم فزایی است

واکن دو چشم تر را وقت گره گشایی است

پلکی بزن دلم را آزاد از این قفس کن

مژگان چشمهایت مفتاح دلگشایی است

یک عمر مهر برلب چون غنچه ی خموشی

گل بانگ ای برادر فریاد از این جدایی است

هر زخم بر تن تو چشمی است غرق در خون

هر تیر بر تن تو مژگان در حنایی است

دست بریده ات را بردیده ام کشیدم

برچشم بی فروغم این دست توتیایی است

هر روزن زره را این تیر ها شمردند

بر قامت بلندت از نیزه ها قبایی است

چیزی نمانده از تو غیر از غبار سرخی

از بار تیغ و نیزه جسمت در آسیایی است.

برخیز با نگاهت آرام کن حرم را

کشتی شکستگان را چشم تو ناخدایی است

از دخترم مگیری

  • شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 14:56
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 رضا قاسمی

شعر شهادت قمر بنی هاشم(ع) -( چشم تو بسته شد و چشم حرامی وا شد ) * رضا قاسمی

3643
2

شعر شهادت قمر بنی هاشم(ع) -( چشم تو بسته شد و چشم حرامی وا شد  ) تیرباران شدی

چشم تو بسته شد و چشم حرامی وا شد

تو زمین خوردی دورِ حرمم غوغا شد

مشک تو پاره شد و آبرویت ریخت زمین

سیلِ آن خورد به خیمه همه جا دریا شد

مشک تو پاره شد و خاک ، به سر کرد رباب

ذکر او `وای علی” جای `گُلم لالا” شد

عَلَمت خورد زمین و حرمم رفت به باد

دشمنم بعد تو با جرات و بی پروا شد

روسری بود ، که در دست حرامی ها بود

خیمه ی سوخته معجر به سر زنها شد

تیرباران شدی و تیرَک خیمه افتاد

زینب آواره شد و دخترکم تنها شد

دست تو شد قلم و خون تنت هم جوهر

حکم قتل من و غارت شدنم امضا شد

آن طرف خود و زره از تن تو غارت شد

این طرف بر سر خلخال حرم دعوا شد

بوی یاس آمده از علقمه یعنی اینکه

  • شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 15:00
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شعر روضه قمر بنی هاشم(ع) -( بعد تو عباس، زینب ماند و این نامحرمان ) *

3384
8

شعر روضه قمر بنی هاشم(ع) -( بعد تو عباس، زینب ماند و این نامحرمان  ) امان‌نامه

سهم من از زندگی چیزی به غیر از غم نشد

هیچکس غیر از برادرهام غمخوارم نشد

بعد تو عباس، زینب ماند و این نامحرمان

بعد تو دیگر برایم هیچکس محرم نشد

زود رفتی ماه من از آسمان خواهرت

فرصت حتی وداع ما دوتا باهم نشد

ای برادر هیچ در فکر امان‌نامه نباش

ذره ای از اعتبارت نزد زینب کم نشد

داشتم می آمدم در علقمه بالا سرت

در میان اینهمه نامرد نامحرم نشد

غصه سنگین تو پشت حسینم را شکست

هیچ داغی پس به سنگینی این ماتم نشد

کاشف الکرب الحسینی و پس از تو هیچکس...

بر دل خون حسین بن علی مرهم نشد

شمر موهای برادرزاده‌هایت را کشید

معجر اطفال بعد از تو دگر محکم نشد

تیرها اینگونه‌ات کردند ای خوش ر

  • شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 15:03
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شعر روضه حضرت عباس (ع) -( یک دستش اکبر بود که کشتند او را ) *

2308
1

شعر روضه حضرت عباس (ع) -( یک دستش اکبر بود که کشتند او را   ) رفته امیر لشکرش را پس بگیرد

از کوفیان آب آورش را پس بگیرد

رفته بگوید تشنگی ها برطرف شد

تا حرف های دخترش را پس بگیرد

یک دستش اکبر بود که کشتند او را

باید که دست دیگرش را پس بگیرد

از مشک باید آبروی رفته اش را

از تیر ها چشم ترش را پس بگیرد

زینب پریشان است , بی دستان عباس

حالا چگونه معجرش را پس بگیرد ؟

حمیدرضا محسنات

  • شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 15:09
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 مهدی رحیمی زمستان

مرثیه ی حضرت اباالفضل العباس علیه السلام -( به میدان می روی ای اولین و آخرین ساقی ) * مهدی رحیمی زمستان

3023
4

مرثیه ی حضرت اباالفضل العباس علیه السلام  -( به میدان می روی ای اولین و آخرین ساقی ) به نام او هوالباقی
به میدان می روی ای اولین و آخرین ساقی

من از ابروت فهمیدم
که هم جبار و هم قهار و هم رحمان و رزاقی

ابالفضلی و عباسی
تو هم استاد پیکاری و هم استاد اخلاقی

جهان دارالشفای توست
که هم محشور هم مشهور در انفاس و آفاقی

وفا ٬ غیرت ٬ ادب ٬ تنها ؛
برای این همه مفهوم در یک تن تو مصداقی

قواعد ریخته برهم
تو هم مقصود زُهادی و هم منظور عُشاقی

برای کشتن مردم
خدا داده به چشم تو عجب ابروی خلاقی

برای کربلا رفتن
به ما خیل گنهکاران فقط مشغول ارفاقی

برو اما بیا حتماً
رسیده از علی اصغر برای تو چه ابلاغی

بیا با مَشک یا بی مَشک
رقیه بسته با دست تو در خیمه چه میثاقی

به دستت دست می شویی
ندیدم د

  • شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 15:16
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

مرثیه ی حضرت اباالفضل العباس علیه السلام -( تا دست بسته باز کنی مشت آب را ) * سید شهاب موسوی

1156
1

 مرثیه ی حضرت اباالفضل العباس علیه السلام -( تا دست بسته باز کنی مشت آب را ) تا دست بسته باز کنی مشت آب را
داغت شکست هفت کمر پشت آب را

نقش هزار زلزله بر شط پدید شد
تا ریختی به روی زمین مشت آب را

دستت به آب لب نزد و لب به آب ، دست
حیران نهاده‌ ای به لب ، انگشت آب را

از ساحل تو آب عطشناک می‌ رود
در حسرت لب تو طمع کشت آب را

با آب دست و پنجه کمی نرم کرده ، سخت
مالیده‌ ای به خاکِ ادب پشت آب را

شاعر : سید شهاب موسوی

  • شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 15:24
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

یا قمر بنی هاشم (ع) - ( با دیدن مشک پاره بی تاب شدی ) * مریم موسوی

1141

یا قمر بنی هاشم (ع) - ( با دیدن مشک پاره بی تاب شدی ) یا قمر بنی هاشم (ع)

با دیدن مشک پاره بی تاب شدی

با تیر عدو ز دیده خوناب شدی

زهرا (س) که کنار علقمه نزد تو شد

با دیدن روی یاس تطیاب شدی

پ.ن:

وزن: مستفعل فاعلات مستفعل فع

تطیاب : [ ت َ ] (ع مص ) خوش شدن و خوشبوی شدن و پاکیزه شدن

شاعر : مریم موسوی

  • سه شنبه
  • 11
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 10:26
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

متن شب تاسوعا -( دیدم کنار علقمه در خون شناورت ) * مرتضی محمودپور

1001
1

متن شب تاسوعا -(  دیدم کنار علقمه در خون شناورت ) دیدم کنار علقمه در خون شناورت
گفتم به خویش وای بر احوال مادرت

بود آبروی تو به حرم مشک پر ز آب
با من بگو چه آمده در علقمه سرت

دستت ز تن جدا شد و افتاد روی خاک
دیدم که ریخت پیش دو چشمان من پرت

با گریه گفت دختر من در حرم، رباب
سقا ز پا فتاده و ای وای معجرت!.....

برخیز و کن نظر به حرم ای پناه من
در تاب و تب فتاده از این غصه خواهرت

تا دید مشک آب ز دندان تو فتاد
مرحم گذاشت حرمله بر دیده‌ی ترت

باب الحوائج همه‌ای ای فدای تو
در گوش من بخوان تو ز تشیع پیکرت

شاعر : مرتضی محمودپور

  • یکشنبه
  • 16
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 07:53
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

متن دودمه شب عاشورا -( من امان نامه نمیگیرم ز دستت ای لعین ) * مرتضی محمودپور

1112
2

متن دودمه شب عاشورا -( من امان نامه نمیگیرم ز دستت ای لعین ) بند اول
من امان نامه نمیگیرم ز دستت ای لعین
هستم از اهل یقین(۲)

بند دوم
افتخارم اینکه بابایم امیرالمومنین
هستم از اهل یقین(۲)

بند سوم
ساقی آب آورم هستم غلامت یا حسین
ای تو شاه عالمین(۲)

بندچهارم
میدهم از علقمه هر دم سلامت یا حسین
ای تو شاه عالمین(۲)

شاعر : مرتضی محمودپور

  • یکشنبه
  • 16
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 07:57
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

متن روز تاسوعا علمدار کربلا -( کمرم خم شده علمدارم ) * مرتضی محمودپور

2090

متن روز تاسوعا علمدار کربلا -( کمرم خم شده علمدارم ) بند اول
کمرم خم شده علمدارم
من تنت را چگونه بردارم
دستهایت فتاده روی زمین
جای اشک از دو دیده خونبارم
ای پناه تمام اهل حرم
من چسان پیکر تو بگذارم
بر دو چشم تو تیر خورده ولی
روز در دیده شد شب تارم
در حرم منتظر همه طفلان
من چه گویم به دختر زارم
طفل ششماهه از نفش افتاد
روی دامان مادرش جان داد

بند دوم
خیز ای ساقی حرم عباس
بین شکسته شده پرم عباس
طاقتی نیست تا که بردارم
پیکرت،همرهم برم عباس
تو که باب الحوائجی سقا
به برادر نما کرم سقا
دور تو بوی یاس پیچیده
آمده چونکه مادرم عباس
حرم امن من ز هم پاشید
وای بر حال خواهرم عباس
ای علمدار من ز جا برخیز
شد نگاه بهار من پاییز

بند سوم

من چه گویم جواب ام بنین

  • یکشنبه
  • 16
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 08:17
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

متن شب تاسوعا -( ای ساقی طفلان آب آورم عباس ) * مرتضی محمودپور

2351
0

متن شب تاسوعا -(  ای ساقی طفلان آب آورم عباس ) بند اول
ای ساقی طفلان آب آورم عباس
فرمانروای دل در لشکرم عباس
چشم همه طفلان سوی تو و مشکت
در پیش چشمانم ای یاورم عباس
سید و سالار و سقایی
یاس علی یاس زهرایی
ام البنین مادرت گفته
عباس من سرور بالایی
برادرم یا ابوفاضل(۳)

بند دوم
دستت ز تن عباس از چه جدا گشته
فرقت ابوفاضل از چه دوتا گشته
مشکت کجا افتاد پشت و پناه من
بعد از تو در خیمه آتش به پا گشته
خیز و ببین حال من زاره
چشم من از رفتنت تاره
برای یک جرعه‌ی آبی
اهل حرم گرد گهواره
برادرم یا ابوفاضل(۳)

شاعر : مرتضی محمودپور

  • یکشنبه
  • 16
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 08:22
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب

حضرت عباس علیه السلام -( پشت و پناه خیمه برایت دلم شکست ) * محمد جواد شیرازی

1206

حضرت عباس علیه السلام  -( پشت و پناه خیمه برایت دلم شکست ) پشت و پناه خیمه برایت دلم شکست
از سوز بانگ أدرِک أخایت دلم شکست

این ها جمال حیدری ات را نظر زدند
چندین هزار تیر سویت بی خبر زدند

من ماندم و مصیبت و غم آن هم این همه
با چشم خیس آمده ام سوی علقمه

رخت سیاه بر تن افلاک می کنم
خونابه از دو چشم ترت پاک می کنم

پیچیده در زمین و زمان عطر مُشک تو
جانم فدای تشنگی و کام خشک تو

بر چشم های محترمت بوسه می زنم
بر دست مانده بر علمت بوسه می زنم

با نیزه های شان جگرت را گسسته اند
با خنده های شان کمرم را شکسته اند

برخیز و التماس مرا مستجاب کن
حداقل نظاره به اشک رباب کن

من‌ مانده ام چگونه به سوی حرم روم
اصلا بگو چگونه سوی دخترم روم؟!

سقای بی مثال و قرینه ب

  • دوشنبه
  • 17
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 04:07
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 حسین رئوفی

حضرت عباس (ع) -( نزد حق عاشقِ یکرنگ بهایی دارد ) * حسین رئوفی

761
1

حضرت عباس (ع) -( نزد حق عاشقِ یکرنگ بهایی دارد  ) نزد حق عاشقِ یکرنگ بهایی دارد
که دلش سوخته و باز دعایی دارد

سوختن دم نزدن عاقبت پروانه ست
که در این سوختن انگار شفایی دارد

مرهم خویش ز خاکستر خود می سازد
و امیدش همه این است خدایی دارد

پرِ پروانه که افتاد شنیدم میگفت
بال و پر در سفر عشق چه جایی دارد

می چکد روی پرِ سوخته اش اشکی داغ
گریه ی شمع به پروانه ، نمایی دارد

شمع می گرید و پروانه به خود می پیچد
عاشق انگار ز معشوق حیائی دارد

شمع و پروانه کشیدند دلم را جایی
که علمدار به دلدار ، وفایی دارد

گریه ی عاشق و معشوق تماشایی شد
علقمه در دل خود کرب و بلایی دارد

شرف این بس به دو عالم که «رئوفی» قلبش‌
در غم حضرت عباس عزایی دارد

  • دوشنبه
  • 17
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 05:47
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 حسین رئوفی

مدح و مصیبت قمر بنی هاشم علیه السلام -( غضب چشم تو را مالک اشتر دیده ) * حسین رئوفی

1125
1

مدح و مصیبت قمر بنی هاشم علیه السلام -( غضب چشم تو را مالک اشتر دیده ) غضب چشم تو را مالک اشتر دیده
شیوه ی رزم تو را فاتح خیبر دیده

قامتت همچو قیامت لب تو چون کوثر
خون حق ، در رخ پر شور تو محشر دیده

از نوک قله ی قدِ تو رقیه می گفت
وسط دشت از این کوه که بهتر دیده؟

تا جدا دست تو شد دست حرم تیر کشید
حرم از بعد تو سرپنجه ی کافر دیده

یک حرامی به حرم خیره شده خیز از جا
بر سر دخترم انگار که معجر دیده

آنچنان تیر به چشم تو اثر کرده که من
گفتم این دیده نه یک تیر که خنجر دیده

دیده ات گشته پر از خون به گمانم اینجا
لحظه ای چشم کبود و رخ مادر دیده

چو بدیدی که بوَد دست به پهلو اینجا
ز لگدهاست که روزی پسِ آن در دیده

ظلم هایی که «رئوفی» شده بر آل الله
همه زان چشم کبود است

  • دوشنبه
  • 17
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 06:25
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

متن شهادت حضرت ابوالفضل -( ساقی کودکان گشته نقش زمین ) * مرتضی محمودپور

3410
4

متن شهادت حضرت ابوالفضل -( ساقی کودکان گشته نقش زمین ) بند اول
ساقی کودکان گشته نقش زمین
علقمه مقتل یاس ام البنین
بر لبش ناله‌ی یا اخا گل نمود
تا ز خیمه کنارش رسد شاه دین(۲)
سقای طفلان حسین....
به خاک و خون فتاده بر زمین
خورده ز کین عمود آهنین(۲)
میکند با لب تشنه این زمزمه
یا حسین آمده مادرت فاطمه
یا حسین یاحسین یاحسین یاحسین(۲)

بند دوم
هر دو دستش زکین تا که گشته قلم
یک طرف مشک و یک سو فتاده علم
ناگهان از جنان آمده فاطمه
گفته آب آورم بر تو من مادرم
سقای طفلان حسین....
شد خاک پای کوثر حیدر
گفتا فدای تو شدم مادر(۲)
کنار علقمه بخونم شناور
به اذن تو خوانم حسین را برادر
یاحسین یاحسین یاحسین یاحسین(۲)

شاعر : مرتضی محمودپور

دانلود سبک

  • دوشنبه
  • 17
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 07:02
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب

دودمه محرم_حضرت ابالفضل(ع) -( گرچه گمنامم ميان عالمى نام آورم ) * پیمان طالبی

1183
1

دودمه محرم_حضرت ابالفضل(ع) -( گرچه گمنامم ميان عالمى نام آورم ) گرچه گمنامم ميان عالمى نام آورم
من خودم يک حيدرم (٢)
من اباالفضلم كه استاد نبرد اكبرم
من خودم يک حيدرم (٢)

٢
رزم در كرببلا امروز صفين من است
من ز نسل حيدرم (٢)
اى بسا سلمان كه خاک بند نعلين من است
من ز نسل حيدرم (٢)

٣
پاسبان خيمه ها در كربلا روز و شبم
كوفيان من حيدرم (٢)
تحت امر حضرت ام المصائب زينبم
كوفيان من حيدرم (٢)

٤
محشرى با نام تو در كربلا برپا شود
يا ابوفاضل مدد (٢)
سينه زن هاى تو مى گويند بى حد و عدد
يا ابوفاضل مدد (٢)

٥
در رجزهايم صداى شير يزدان منجلى ست
يا على حيدر مدد (٢)
مادرم ام البنين و نام بابايم على ست
يا على حيدر مدد (٢)

٦
امنيت را من براى اين حرم مى آورم
من علم مى آورم

  • چهارشنبه
  • 19
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 08:07
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 آرمان صائمی

قمر بنى هاشم عليه السلام -( اى همه تاب و توانم چه به هم ريخته اى ) * آرمان صائمی

1305
1

قمر بنى هاشم عليه السلام  -( اى همه تاب و توانم چه به هم ريخته اى ) اى همه تاب و توانم چه به هم ريخته اى
دست و پا مى زنى و غم به دلم ريخته اى

سرو رعناى برادر چِقَدَر كم شده اى
متلاشى شده اى...برگ و برم ريخته اى

تو كه يك عمر مرا سيد و مولا خواندى
با اخا ادرك اخا بال و پرم ريخته اى

اين تو هستى كه چنين درهم و پيچيده شدى؟
مثل اكبر چِقَدر دور و برم ريخته اى...

تنت افتاد زمين حرمله بر من خنديد
مى زند داد به خنده...چه به هم ريخته اى

شاعر : آرمان صائمی

  • پنج شنبه
  • 27
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 13:03
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 آرمان صائمی

قمربنى هاشم عليه السلام -( باز كن چشم ببين خواهرم افتاد زمين ) * آرمان صائمی

1402
1

قمربنى هاشم عليه السلام  -( باز كن چشم ببين خواهرم افتاد زمين ) باز كن چشم ببين خواهرم افتاد زمين
پيش تو ماه جبين پيكرم افتاد زمين

آن طرف بين حرم اهل حرم بى تابند
خوودت افتاد زمين...دخترم افتاد زمين

تو چرا آب نخوردى؟من ازت ممنونم
مشك خون ديده ى تو آخرم افتاد زمين

چشم هاى تو مرا ياد كسى انداخته...
پيش چشم پدرم،مادرم افتاد زمين........

خواهشى دارم اگر خواهش من رد نكنى
باز كن چشم ببين خواهرم افتاد زمين...

شاعر : آرمان صائمی

  • پنج شنبه
  • 27
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 13:19
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 بهمن عظیمی

زمینه تاسوعا -( نیزه هاشون تو تنت مونده داداش2 ) * بهمن عظیمی

1515
1

زمینه تاسوعا -( نیزه هاشون تو تنت مونده داداش2 ) دریا دلی و رو به دریا کردی
فدات بشم چقد تقلا کردی
باب الحوائج گره این مشک و
دست نداری با دندونات وا کردی

یه چشت خون یه چشت اشکه داداش
جای دندونات روی مشکه داداش2

بلند شو خیمه ها بی تابن
همه تو خیمه ی ربابن
بلند شو اصغرم بی خوابه
بلند شو خیمه ها بی آبه

یا ساقی العطاشا عباس

بالاسرت می‌بینی سرگردونم
خودت كمك كن كه برت گردونم
منتظرن تا که برم از پيشت
همه بريزن رو سرت می‌دونم

باشه ميرم پهلوونم قمرم
باشه ميرم چجوری آخ كمرم2

باشه می‌سوزم و ميسازم
ستون خيمه تو ميندازم
باشه داداش ميرم ميگم من
لباس اسارت و بپوشن

یا ساقی العطاشا عباس

فرق سرت شکسته شد تا ابرو
نزن داداش به روی خاکا بازو
از بس که پا

  • شنبه
  • 29
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 10:41
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

دانلود متن و سبک زمینه شب نهم محرم - حضرت ابوالفضل علیه السلام -( خیمه میسوخت، تو تب و تاب ) * وحید ولوی

4103
3

دانلود متن و سبک زمینه شب نهم محرم - حضرت ابوالفضل علیه السلام -( خیمه میسوخت، تو تب و تاب  ) کنار علقمه شد غوغا - حرم دیگر ندارد سقا
(واویلا 3)2
***
خیمه میسوخت، تو تب و تاب - (العطش2)
تشنه لبه، طفل رباب - (العطش2)
(ذکر لبا عمو عمو جونه - عمو پناه خیمه هامونه
تا که علم تو دستای ساقی است - دیگه غمی تو دل نمیمونه)2
(علمداری - که ماه روشن شبه
علمداری - که تکیه گاه زینبه )2
ایشالله - بمونه - همیشه سایه اش رو سر اهل حرم
خدایا - نیاد اون - روزی که رو زمین بیفته این علم
(مسیح کربلا یا عباس - پناه خیمه ها یا عباس
کنار علقمه شد غوغا - حرم دیگر ندارد سقا)
(واویلا 3)2
***
زده به دوش، مَشک و علم - (ابالفضل2)
ساقیِ طفــ،لان حرم - (ابالفضل2)
(پشت سرش با گریه و ناله - گرم دعا برا عموجونن
برو ولی تو

  • شنبه
  • 6
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 07:30
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب

مدح حضرت ابالفضل (ع) -( غم ندارم چونکه با اهل حقیقت همنشینم ) *

1400
1

مدح حضرت ابالفضل (ع) -( غم ندارم چونکه با اهل حقیقت همنشینم ) من کیم چون پاکبازان در ره پاکان مکینم

غم ندارم چونکه با اهل حقیقت همنشینم
گاه گاهی چون نسیم صبحگاهان با صفایم
گاه گاهی چون کلام عشقبازان دلنشینم

گاه در سوز و گدازم گاه در راز و نیازم
گاه در اوج معانی گاه در بحر یقینم

مرغ روحم ز آشیان صدق در پرواز آمد
یافتم بینای خلق اولین آخرینم

جمله موجودات را دیدم که در فخرند باهم
هریکی می گفت در فضل و شرف من بی قرینم

خاک گفتا :من حسین بن علی را گرد راهم
آب گفتا :مهر زهرا بام نور خامسینم

باد گفتا :من غلام و جان نثار کوی اویم
نار گفتا: دشمنش سوزم به قهر آتشینم

مهر گفتا: گرد راه مرکبش را چهره سایم
ماه گفتا: توسنش را بوسه زن بر صدر زینم

گفت جبرائیل هستم

  • شنبه
  • 20
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 13:48
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

مدح حضرت عباس(ع) -( رقص شمشیر تا کنی معرکه ویران می شود ) * علی حسینی

1879
3

مدح حضرت عباس(ع) -( رقص شمشیر تا کنی معرکه ویران می شود  ) رقص شمشیر تا کنی معرکه ویران می شود

اسم اعظم می بری شمشیر برّان می شود

چون ابوالفضل را خدا باید که تعریفش کند

الف فضلش خودش یکصد دیوان می شود

اخم وقتی می کند طبل ندامت می زنند

بیشه خالی می شود تا شیر غرّان می شود

هم ید الله فوق ایدیهم در شان شماست

دست هایت هم کلام الله قرآن می شود

تا نگاهم می کنی چشمم غزل خوانی کند

تا که لطفم می کنی روحم همه جان می شود

دل چو مستی میکند با دیدن ایوان شاه

گر نخواند از تو ایوان دیده ویران می شود

چون که لشگر را به تیغت سخت لرزان می کنی

جبرئیل هم باده نوشان و غزلخوان می شود

در نبردت چون پدر با غیرتی و با حیا

عمر و عاصی را ببین دارد که عریان می شود

ج

  • شنبه
  • 20
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 14:10
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 جواد کلهر

حضرت عباس (ع) -( ای ماه بنی هاشم مادر شده دلتنگت ) * جواد کلهر

1761
1

حضرت عباس (ع) -( ای ماه بنی هاشم مادر شده دلتنگت ) ای ماه بنی هاشم مادر شده دلتنگت
قربان قد و روی و الحان خوش آهنگت

تو نوکر دربار آن خسرو خوبانی
جانبازی دربارش هرگز نبود ننگت

تو زاده زهرا را خواندی همه دم مولا
تا آنکه رسید آن دم بر دامن او چنگت

مادر که ندید آنجا دست از بدنت افتاد
باور نکند دیگر دشمن بزند سنگت

مشک و سپر و خود و دست و علمت گوید
با خلق جهان نبود عباس سر جنگت

چشم همه دشمن ها از بیم دو چشم تو
از خوف نخوابیده در پاس شباهنگت

در گردش مهر و ماه خورشید بود ثابت
الحق که در این گردش هستی است هماهنگت

تو ذخر حسینی و آرام دل زینب
دشمن نشود نزدیک فرسنگ ز فرسنگت

دیدی که علی اصغر در خیمه شده مدهوش
از داغ لب اصغر شد عرصه دگر تنگت

ای حرم

  • سه شنبه
  • 23
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 19:21
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

متن شعر شب تاسوعای حسینی -( شامِ تاسوعا که گویند ای عزیزان امشب است ) * هستی محرابی

3106
1

متن شعر شب تاسوعای حسینی -( شامِ تاسوعا که گویند ای عزیزان امشب است ) شامِ تاسوعا که گویند ای عزیزان امشب است
عشق بازیِ حسین با حیٌِ سبحان امشب است

چیست امشب چرخِ عالم را مکدٌر کرده است
یوسفی در ابتلاءِ چاهِ زندان امشب است

مجلسِ ماتم به پا شد در زمینِ کربلا
زینبی در آهِ این غم مو پریشان امشب است

ساکنینِ قُدس امشب سر به زانویِ غم اند
ماهِ ماتم روی عالم شد نمایان امشب است

امشب از این واقعه عالم به محشر آمده
محشرِ کبری که گویند ای عزیزان امشب است

امشب است آن شب که فردا می شود قحطیِ آب
چون وداعِ با اباالفضل و دو دستان امشب است

بر دو دستِ نازنینش بی گمان خنجر گریست
العطشهایِ پُر از آهِ یتیمان امشب است

عزتِ اسلام را سنگِ جفا در هم شکست
خنجرِ بیداد کین بر فرقِ ق

  • سه شنبه
  • 21
  • آذر
  • 1396
  • ساعت
  • 08:36
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

حضرت ابوالفضل العباس (ع) -(می رسد عطر گل یاس کرده دلها یاد عباس) * رضا یعقوبیان

893

حضرت ابوالفضل العباس (ع)  -(می رسد عطر گل یاس  کرده دلها یاد عباس) حضرت ابوالفضل العباس (ع)
می رسد عطر گل یاس (۲)
کرده دلها یاد عباس
ای گل با صفا یا ابالفضل
ساقی کربلا یا ابوالفضل
یا ابالفضل ابالفضل ابالفضل (۲)
********
بین عالم گشته رایج (۲)
که تویی باب الحوایج
عیسوی ، موسوی ها گدایت
چشم امیدشان بر عطایت
یا ابالفضل ابالفضل ابالفضل (۲)
********
تو امید خستگانی (۲)
بر همه آرام جانی
کرده ای بر همه جود و احسان
درد عالم بوداز تو درمان
یا ابالفضل ابالفضل ابالفضل (۲)
********
تو گل ام البنینی (۲)
رحمت حق بر زمینی
در شجاعت تویی همچو حیدر
در ملاحت چو زهرای اطهر
یا ابالفضل ابالفضل ابالفضل (۲)
********
باب حاجات خلایق (۲)
بر حسین سردار لایق
دستگیر همه عالمینی
یاور و هم

  • چهارشنبه
  • 17
  • مرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 12:02
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

حضرت ابوالفضل العباس -( تو گلبن ام البنینی) * رضا یعقوبیان

310

حضرت ابوالفضل العباس -( تو گلبن ام البنینی) حضرت ابوالفضل العباس
تو گلبن ام البنینی
جان امیرالمومنینی
فدایی قران و دینی
مولا ابو فاضل اباالفضل (3)
********
ای محور آل پیمبر
نور دل زهرا و حیدر
ای شافع صحرای محشر
مولا ابو فاضل اباالفضل (3)
********
ام البنین را نور عینی
مولا علمدار حسینی
زینت بین الحرمینی
مولا ابو فاضل اباالفضل (3)
********
سر تا به پا شورم و احساس
بر جان رسد عطر گل یاس
افتاده ام به یاد عباس
مولا ابو فاضل اباالفضل (3)
********
تو باب حاجات جهانی
بر عاشقان آرام جانی
عموی صاحب الزمانی
مولا ابو فاضل اباالفضل (3)
********
اسطوره ی مهر و وفایی
تو شیر بیشه ی ولایی
سقای دشت کربلایی
مولا ابو فاضل اباالفضل (3)
********
همسنگر شاه

  • یکشنبه
  • 21
  • مرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 23:38
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام -(ای گل ام البنین حامی قرآن و دین) * رضا یعقوبیان

1491

حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام  -(ای گل ام البنین حامی قرآن و دین) حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام
ای گل ام البنین حامی قرآن و دین
جانی و دردانه ای بر امیرالمومنین
گشتته ای بر فاطمه نور دو عین
یاور زینب علمدار حسین
یا ابوفاضل مدد (4)
********
ای کریم با وفا ساقی کرب و بلا
از ولایت بوده ای حامی دین خدا
ای امید تشنه کامان حسین
ساقی اطفال عطشان حسین
یا ابوفاضل مدد (4)
********
از کرامت گشته ایم ما همه مهمان تو
از طفولیت شدیم ریزه خوار خوان تو
پای تا سر شور و احساسیم ما
باز امشب یاد عباسیم ما
یا ابوفاضل مدد (4)
********
می کنی یاری دین با دعای فاطمه
بهر آب گشتی روان سوی نهر علقمه
دشمنان دین و قرآن خدا
از بدن کردند دستانت جدا
یا ابوفاضل مدد (4)
********
ای طرفدار

  • دوشنبه
  • 22
  • مرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 16:26
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 حاج اصغر فرشچی

استمداد حضرت ابوالفضل علیه السلام -(گوزلورابولفضل یولووی) * حاج اصغر فرشچی

2511

استمداد حضرت ابوالفضل علیه السلام -(گوزلورابولفضل یولووی) گوزلورابولفضل یولووی
داده گل قارداشیم
تز یتیش امدادیمه گل
قالوب الده باشیم

عشق مناسینده گزن
عشقیوه بستیم
قانیم آخوب چوخ یاردان
جسمیدن خستیم
سن بول آنان جانی حسین
گل کی جان اوستیم
گوزلورابوالفضل یولووی
داده گل قارداشیم
تز یتیش امدادیمه گل
قالوب الده باشیم

ایتدیم حراست نقدر
دگمیه مشکه اوخ
امر قضایه دیمدیم
سنکیمی منده یوخ
آخدی سومشگی ایلدی
منی شرمنده چوخ
تز یتیش امدادیمه گل
قالوب الده باشیم

مشک سواوستونده اخا
جانیمی قویموشام
گل دیریلیق رختینی من
جسمیدن سویموشام
اوخ ویرولوب مشکیمه تا
جانیدن دویموشام
تز یتیش امدادیمه گل
قالوب الده باشیم

ایلدی مشکیمدن آخان
سومنی روسیاه
آخدی سو من حسرتیله
سووا ای

  • دوشنبه
  • 5
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 10:12
  • نوشته شده توسط
  • علی ببیرپور
ادامه مطلب

در مدح و شجاعت حضرت اباالفضل علیه السلام -(ای ییخیلان پرچمی ، قائمه پرچملره) * محمد علی مصیبی

2833
1

در مدح و شجاعت حضرت اباالفضل علیه السلام -(ای ییخیلان پرچمی ، قائمه پرچملره) ای ییخیلان پرچمی ، قائمه پرچملره
جرعه سویی مشکیده ، حسرت اولان یم لره
قارداشینین بیرتوکون ، وئرمیَن عالملره

تیر عشقیدن - جسمینه شهپر یاراشار
سرو قدّینه - صولت حیدر یاراشار
((یا ابالفضل))

آی گوره گر بو آیی لنگه دوشر گردیشی
ضربتینه محو اولار وار نه قدَر ناکیشی
ماردی وورماق یره ایشدی ابوالفضل ایشی

یک تنه آقام - دشتیده غوغا ائله دی
هندین اوغلونی - دهریده رسوا ائله دی

سو اَرِنی سسله دی لن دئدی سقا اونا
قوللارینا فخر ائدوب قان دولی دریا اونا
سسله دی احسنت اوغول حضرت زهرا اونا

عشق اولا سنون - غیرتیوه یاور دین
مرحبا سنه - ای پسر ام بنین

رسمی دی آفاقیده شیرین اولار اوغلی شیر
پنجۀ خونبارینه گّلّۀ

  • دوشنبه
  • 5
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 10:15
  • نوشته شده توسط
  • علی ببیرپور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد