غم تازه
اربعین شد غم بابا تازه
روی دوشم غم بی اندازه
******
اربعین آمده داغم یادم
داغ بابا كه به دل بنهادم
یاد او بر سر نی افتادم
گریه و آه و فغان سردادم
مهربان بابایم گوهر بی تایم
ای دُرِ والایم همدم غم هایم
گه به غربت گهی هم ویرانه
طی شد این دورة ماتمخانه
سوزم از سینه چنان پروانه
پر شد از غصّة دل پیمانه
غم گشوده به دلم دروازه
اربعین شد غم بابا تازه
******
اربعینی بگذشت بی بابا
با غم و حسرت و با واویلا
با دلی خفته به كوی غمها
دیدگانی شده همچون دریا
مهربان بابایم گوهر بی تایم
غم شده آوایم بی كس و تنهایم
داغ بر دل شده ام چون لاله
خیزد از عمق درونم ناله
اشك خون بسته به رویم هاله
ریزد از قاب دو چ
- سه شنبه
- 2
- آبان
- 1396
- ساعت
- 04:52
- نوشته شده توسط
- علی کفشگر فرزقی