اربعین حسینی

مرتب سازی براساس
 مظاهر کثیری نژاد

دانلود متن و سصبک نوحه اربعین -( برادرم، ای یوسف نیزه نشینم ) * مظاهر کثیری نژاد

2310

دانلود متن و سصبک نوحه  اربعین -( برادرم، ای یوسف نیزه نشینم ) بند اول:
برادرم، ای یوسف نیزه نشینم
من اومدم، یه بار دیگه تو رو ببینم
یک اربعین تو رو ندیدم
شهید شدی تن تو رو لحد گرفته
اسیر شدم ببین صدام چقد گرفته
پاشو داداش دیگه بریدم
ببین صدام دیگه نداره جوهره
نگو که این ، دیگه وداع آخره
بده داداش خواهرشو نمی بره
فدا سرت هر چی که اومده سرم
من اومدم، یه سر ببینمت برم
دارم میرم، مدینه پیش مادرم واااای
(غریب حسین، غریب حسین غریب حسین)
♦️♦️♦️♦️♦️
بند دوم:
داداش ببین چه جور تا اینجا تاب آوردم
فدا لبت، ببین که واست آب آوردم
پاشو یه کم لباتو تر کن
رسیدم و، کنار تو نفس گرفتم
من آخرش پیراهنت رو پس گرفتم
یه کم به خواهرت نظر کن
جوابمو، بده به جون فاطمه
پاشو داداش ،

  • شنبه
  • 13
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 05:41
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 محسن طالبی پور

دانلود متن و سبک نوحه اربعین -( آقا می دونی یه عمره سائل کرب و بلاتم ) * محسن طالبی پور

1036
1

دانلود متن و سبک نوحه اربعین -( آقا می دونی یه عمره سائل کرب و بلاتم ) آقا می دونی یه عمره سائل کرب و بلاتم
تشنه ی نوشیدن یک جرعه ز آب فراتم
آقا ببین دوباره
کاسه گدایی ی دستم
به یه امید اینجا نشستم
پی یه نگاه تو هستم
آقا ببین دوباره
هوایی کرببلاتم
هوایی ایوون طلاتم
هوایی صحن و سراتم
خوب می دونی حالمو شاه کرم
تنگه دلم به خدا باز ببرم
تابشینم دوباره توی حرم

آقا بگو چقدر من گریه کنم بدی راهم
توی همین روزا من رو می کشه حسرت و آهم
آقا به حق اکبر
به چشای خیسم نگا کن
بیا من و حاجت روا کن
برای زیارت جدا کن
آقا به حق اصغر
دل من و هم کن مهیا
بده سروسامونم آقا
تا نمونم از اربعین جا
خوب می دونی حالمو شاه کرم
تنگه دلم به خدا باز ببرم
تابشینم دوباره توی حرم

خیلی امید به تو د

  • شنبه
  • 13
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 05:51
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب
 محسن طالبی پور

دانلود متن و سبک نوحه اربعین -( چرا منو نمی بری مگر آقا زیادیم ) * محسن طالبی پور

1319
1

دانلود متن و سبک نوحه اربعین -( چرا  منو  نمی بری  مگر  آقا زیادیم ) چرا منو نمی بری مگر آقا زیادیم
یه جوری به خودم بگو اگر آقا زیادیم
چی شده که دلت به حال نوکرت نمی سوزه
حس می کنم برای این سفر آقا زیادیم
باشه آقا رسمش نبود بمونم و منو نبری
باشه آقا رسمش نبود این دوری و دربه دری
باشه آقا رسمش نبود بار گدا رو نخری
حسین محتاج نگاتم3

با گریه غسل توبه می کنم میون روضه هات
رو سینه دست می زارم و سلام می دم به کربلات
اگه تو نگذری ازم خدا ازم نمی گذره
گرچه بدم ولی می دونی جوننم می دم برات
حق منه منو نخوای ببندی دست و بال منو
حق منه من نخوای دیگه نپرسی حال منو
حق منه من نخوای نخوای دیگه وصال منو
حسین محتاج نگاتم3

تموم ترس من از اینه که بیفتم از چشات
دیگه منو راهم ندی

  • شنبه
  • 13
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 06:04
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب
 آرمان صائمی

اربعين_زبان حال حضرت زينب(س) -( خواهرت آمده به بالينت ) * آرمان صائمی

1357

اربعين_زبان حال حضرت زينب(س) -( خواهرت آمده به بالينت ) خواهرت آمده به بالينت
خواهرى كه خميده تر گشته
خواهرت شرم مى كند از تو
چون بدون تو زنده بر گشته

هر بلايى كه بر سرم آمد
همه اش..يك به يك..فداى سرت
آنچه كه كشت بى تو زينب را
دخترت بود و ماجراى سرت...

همه ى سعى خويش را كردم
يادگارِ تورا نگه دارم
تازيانه به جاش مى خوردم
پيش چشم تو و علمدارم

سرِ تو روى نيزه ها بود و
همسفر بود خواهرت با شمر
جرعه اى آب دخترت مى خواست
كعب نى زد به جاش او را شمر

نورِ ديده!دلم پر از حرف است
از رباب و نگاه ملتمسش
حرمله كشت بسكه مى خنديد
به رباب و به آه ملتمسش

كاش من به جاى تو بودم
تنِ من زير دست و پا مى رفت
سرِ من جاى تو جدا مى شد
سرِ من روى نيزه ها مى رفت

چِقَدَر ب

  • شنبه
  • 13
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 17:05
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

زیارت اربعین -( جهان را غیر عشقت یک سرِ سوزن نمی خواهم ) * مرضیه عاطفی

2687

زیارت اربعین -( جهان را غیر عشقت یک سرِ سوزن نمی خواهم ) جهان را غیر عشقت یک سرِ سوزن نمی خواهم

دو دنیا را نه با تردید؛ که قطعا نمی خواهم

بدونِ تو همان بهتر که ظلمت باشد و وحشت

که بی تو قبرِ خود را لحظه ای روشن نمی خواهم

نگاهت مُهر تأیید است و از این رو، از این و آن-

به قدر ذره ای تعریف و حُسن ظن نمی خواهم

میان روضه تا اشکم سرازیر است و می بینی

برای بردنِ دل از تو فوت و فن نمی خواهم

بهشتِ بی تو را شاید که بعضی ها بخواهند و...

گوارایِ وجودشان! ولیکن من؛ نمی خواهم!

به جز شش گوشه و کنج حرم هر جای عالم را

نه که سهوی! که مادرزادی و عمداً نمی خواهم

اگر یک ذره در جاماندنم از کربلا خیر است

من این گنج بدونِ رنج را اصلا نمی خواهم!

  • شنبه
  • 13
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 17:12
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

مناجات-حضرت رقیه (س) -( بنده ای خطاکارم، بار معصیت دارم ) * محمد جواد شیرازی

1287
1

مناجات-حضرت رقیه (س) -( بنده ای خطاکارم، بار معصیت دارم ) بنده ای خطاکارم، بار معصیت دارم
می پذیری ام امشب، با گناه بسیارم؟!

یا مُسببَ الاسباب
یا حلیم و یا تواب

گرچه زار و غمگینم، مستحق نفرینم
من ولی ز درگاهت، جز کرم نمی بینم

یا کریم و یا الله
یا علیم و یا الله

آمدم شب غفران، بر سرایت ای منان
زیر لب نوا دارم، یا غفور و یا رحمن

یا غفور و یا رحمن
همدم گنهکاران

می زنم صدا العفو، مهربان خدا العفو
ای خدا به اربابم، شاه کربلا العفو

ساتر العیوب العفو
عالم الغیوب العفو

" داغ نینوا دارم، میل کربلا دارم"
تو مرا نمی خواهی؟! " من فقط تو را دارم"

شاه من، حسین من
بی کفن حسین من

گرچه بنده ای پستم، بر سه ساله دل بستم
گفته ام به هر محفل، من رقیه ای هستم

ای

  • شنبه
  • 13
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 17:15
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

اربعین -( این شهر خالی جای ماندن نیست ) *

1238

اربعین  -( این شهر خالی جای ماندن نیست  ) این شهر خالی جای ماندن نیست

اینجا برای زندگی سخت است

هرکس که این شب ها کنار توست

الحقُ والانصاف خوشبخت است

ما هم که جا مانده تر از دنیا

مثل همیشه بارِ گندیده

جان خودت این بار آقا جان

این نوکرت بدجور رنجیدهو حالا

چشم ترم دنبال زائر ها

روضه نشینی و دل تنگ و

در سر تمام شعرِ شاعر ها

یک بار ذهنم میرود سمتِ

بیتی که یک سال است میخوانم:

کرب و بلایی میشوم امسال

امسال دیگر جا نمی مانم

یک بار درگیر دعاهای

بین قنوت مادرم هستم

میگفت : امسال از خودِ بی بی

برگ براتی میرسد دستم

یک سال رفت و رفت تا اینکه

ماه محرم شد ، دلم لرزید

گفتم خدا را شکر باز امسال

ما را حسین بن علی بخشید

هر چند آقا

  • شنبه
  • 13
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 17:22
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 محسن صرامی

اربعین -( آمد به دنبال سرت خواهر پیاده ) * محسن صرامی

1188

اربعین  -( آمد به دنبال سرت خواهر پیاده  ) آمد به دنبال سرت خواهر پیاده

آمد به دنبال تو تا آخر پیاده

با قد خم از کربلا تا شام آمد

همراه جمع قافله مادر پیاده

پایش ورم کرده،تبش خیلی شدید است

صحرا به صحرا آمد این دختر پیاده

ترسم ربابت دق کند از بسکه دیده

از نیزه با سر میشود اصغر پیاده

نامحرمان بودند و ما را می کشاندند

دائم از این معبر به آن معبر پیاده

این نیزه اصلأ مرکب خوش سیرتی نیست

پس سعی کن از آن شوی کمتر پیاده

دارد نگاهت میکند ام الائمه

آهسته تر از نیزه شو با سر پیاده

اوج مصیبت شد خلاصه در دو جمله

دشمن سواره،آل پیغمبر پیاده

شاعر : محسن صرامی

  • شنبه
  • 13
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 17:27
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 حمیدرضا محسنات

جاموندهای اربعین -( لعنت به من گاهی اگر بیراه رفتم ) * حمیدرضا محسنات

984

جاموندهای اربعین  -( لعنت به من گاهی اگر بیراه رفتم   ) لعنت به من گاهی اگر بیراه رفتم

جز راهت هرجا رفته ام , در چاه رفتم

سِیر نجف تا کربلا معنیش این است

از مرقد این شاه تا آن شاه رفتم

وقتی رسیدم محضر عباس یعنی

روی زمین بودم ولی تا ماه رفتم

با گریه برگشتم اگرچه وقت رفتن

دنیا فریبم داد و با اکراه رفتم

صاحب زمان اینجاست یعنی احتمالا

من در جوارش چندگامی راه رفتم

در راه دائم شام بودم , تا رسیدم

گنبد که دیدم تا بقیع ناگاه رفتم

گاهی به دنبال صدای یا بُنَیَ

گاهی به سمت بانگ وا اُماه رفتم

شاعر : حمیدرضا محسنات

  • شنبه
  • 13
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 17:29
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

فراق کربلا -( خیلی ثواب داشت به این مرده جان دهی.. ) * عماد بهرامی

1269

فراق کربلا  -( خیلی ثواب داشت به این مرده جان دهی..  ) خیلی ثواب داشت به این مرده جان دهی..

شاید نخواستی حرمت را نشان دهی..

شاید دلت نخواسته که دعوتم کنی..

راضی نبوده ای که مرا راحتم کنی..

زوار تو به گریه و لبخند میروند..

در پیش چشم من همه دارند میروند..

سهم من از حرم گره کور میشود..

مال بقیه خرج سفر جور میشود..

سهم من از حرم فقط این عکس گنبد است..

سهم بقیه دیدن صحنین و مرقد است..

شاید نشد که قلب مرا هم تکان دهی..

شاید نخواستی حرمت را نشان دهی..

ای رحمت وسیع به من رحم کن حسین..

با داغ کربلات نزن، رحم کن حسین..

آقا درست وصلهء ناجور بوده ام..

از جمع عاشقان شما دور بوده ام..

دلواپسم که نوکر خوب تو نیستم..

اما برای غربت زینب«س» گریستم

  • شنبه
  • 13
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 17:31
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

اربعین -( پادشاهی کی بشاید گفت جز بر حضرتش ) * علی حسینی

1004

اربعین  -( پادشاهی کی بشاید گفت جز بر حضرتش  ) پادشاهی کی بشاید گفت جز بر حضرتش

آیت و کرسی بلرزد چون که بیند هیبتش

کورش و زرتشت و عیسی جملگی پیغمبران

جرعه ای از جام او نوشیده اند با رخصتش

جان من اول بباید شست دهان با عطر ناب

بعد از آن نامش ببر تعظیم کن بر تربتش

ذوالفقارش چون به رقص آید فلک هوهو زند

پس تبارک بر خدا احسنت بر این تربیتش

خفته در ذات الهی کعبه زایشگاه اوست

اولین خلق خدا و آخرین هم نوبتش

موسیِ عمران در اندیشه که بیند کردگار

نور حیدر منجلی گشت و نبودی طاقتش

حق مع او بود و او باحق چنین پرودگار

سرّ خود با او بگفتی تا شدی هم صحبتش

شاعر : علی حسینی

  • شنبه
  • 13
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 17:33
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 آرش براری

ابعین -( نیست جز شوق زیارت در نگاه زائران ) * آرش براری

1321

ابعین  -( نیست جز شوق زیارت در نگاه زائران  ) نیست جز شوق زیارت در نگاه زائران

میشود بال ملائک فرش راه زائران

در نجف اذن زیارت از علی باید گرفت

میشود دست علی پشت و پناه زائران

از نجف تا کربلا صد کهکشان روشن است

میدرخشد در دل شب روی ماه زائران

با وجود خدمت مردم زیارت سخت نیست

خادمان هستند در فکر رفاه زائران

هرکدام از زائران اربعین یک لشگر است

سخت ترسیده است داعش از سپاه زائران

اشک میریزیم، چون گریه سلاح شیعه است

ریشه های ظلم میسوزد به آه زائران

قبل راه افتادن زائر به سمت کربلا

در نجف بخشیده شد کل گناه زائران

حج پیغمبر ثواب گام های زائر است

عین احرام است پس رخت سیاه زائران

یا حسین بن علی! یا لیتنا کنا معک

کربلا ای کاش باشد

  • شنبه
  • 13
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 17:36
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

اربعین عُشاق -( اربعین عُشاق” جان را نزد جانان میبرند ) * رضا قربانی

1083
1

اربعین عُشاق -( اربعین عُشاق” جان را نزد جانان میبرند  ) اربعین عُشاق” جان را نزد جانان میبرند

سر برای پیشکش دربار سلطان میبرند

هم سواره هم پیاده دل به جاده میزنند

آبرو از هرچه عذر و هرچه هجران میبرند

مثل موسای کلیم الله تا وادیِ طور

پابرهنه میروند و سودِ چندان میبرند

مرحبا به شیعیان و مردم اهل عراق

که همیشه در قمار عشق آسان میبرند

اربعین به خانه هاشان در طریق کربلا

با زبانِ التماس و زور مهمان” میبرند

در تمام سال با نان جویی سر میکنند

خدمت زائر ولیکن مرغ بریان میبرند

تربت و آب و غذای حضرتی که جای خود

خاک پای زائران را بهر درمان میبرند

آب تاول های پای زائران هم برکت است

باغبان هاشان برای باغ هاشان میبرند

پیر زنهایی که بی سرمایه و بی م

  • شنبه
  • 13
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 17:38
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شعر اربعین -( قرار بود بمـیرم برایت آه نشد ) * حسین ایمانی

1292

شعر اربعین -( قرار بود بمـیرم برایت آه نشد  ) قرار بود بمـیرم برایت آه نشد

گناه کرده ام و رِزق من نگاه نشد

قرار بود بمیرم اگر غروب دهم

شنیدم از تَه گودال وحال شاه نشد

قراربود بمیرم تو که زمین خوردی

به پیش چشم حرم بین قتلگاه نشد

قرار بود بمیرم سر تو بر نی رفت

مگربه سیلیِ کین غنچه ای سیاه نشد

قرار بود بمیرم به رسم عشق و دین

سر تو روی نی و پیکر تو روی زمین

قرار بود بمیرم چرا نمردم و خورد

به روی هر دو لَبت خیزران خصم لعین

قرار بود بمیرم نه اینکه بشنوم از...

صدای سیلی وگوشی که می شود سنگین

قرار بود بمـیرم اگـر نشد قسمت

که اربعـین حرم را ببینم اما این...

همیشه داغ شود روی قلب من ارباب

نیامده به حـرم باز سینه زن ارباب

رسیده خوا

  • شنبه
  • 13
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 17:41
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 وحید محمدی

اربعین -( ای ابتدای غربت بی انتها فرات ) * وحید محمدی

1311

اربعین  -( ای ابتدای غربت بی انتها فرات  ) ای ابتدای غربت بی انتها فرات

ای شاهد همیشگی ماجرا فرات

با دسته بسته رفتم از این کربلا فرات

با داغ مانده بر دلم از یار رفته ام

واللهِ پیر کرده مرا در جوانی ام

خرده مگیر نیلی ام و ارغوانی ام

دانی چرا چنین شده قد کمانی ام؟

تا شام رفته ام، سر بازار رفته ام

آه ای فرات، خسته ام از ماجرای شمر

یادم نرفته طعنه و آن حرف های شمر

مانده هنوز روی پرم، جای پای شمر

با چشم تار و پای پر از خار رفته ام

آه ای فرات رنگ پر و بالمان که هیچ

آه ای فرات خستگی حالمان که هیچ

آه ای فرات زیور و خلخالمان که هیچ

بی معجر از میانه ی انظار رفته ام

بشنو که داغ روی دلم گشته منجلی

بازار شام و حرمله و دختر علی!!

آ

  • شنبه
  • 13
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 17:44
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

سالار زینب(س) -( برای درد دل من که بی صدا مانده ) * سید علی احمدی

1163
1

سالار زینب(س) -( برای درد دل من که بی صدا مانده  ) برای درد دل من که بی صدا مانده

پس از تو آن که بفهمد فقط خدا مانده

اگرچه خسته ام اما هزار شکر هنوز

برای گفتن یک وا أخاه نا مانده

همین که بر سر قبرت نشسته ام یعنی

به گیسوان زمان تاری از وفا مانده

نگاه کن به کبودی چهره ها و نپرس

چرا سه سالهٔ تو در خرابه جا مانده

بناست باقی عمرم نباشی و باشم

بلا هنوز به شالودهٔ بنا مانده

به کوفه بود که اشکت به خون من غلتید

به خون تربت تو اشک های ما مانده

سکوت معجر پاره به کوفه و شام و

به کربلای تو فریاد بوریا مانده

اگر که موی سیاهی در این سپیدی هست

غریبه ای است که در بین آشنا مانده

نگو چرا بدن ما هنوز می لرزد

به گوشها اثر پای ناسزا مانده

شاعر : س

  • شنبه
  • 13
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 17:46
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 رضا باقریان

فراق کربلا -( از این فراق این روزها فریاد خواهم کرد ) * رضا باقریان

1316
3

فراق کربلا -( از این فراق این روزها فریاد خواهم کرد  ) از این فراق این روزها فریاد خواهم کرد

گریه شبیهِ حضرت سجاد خواهم کرد

اینجا گرفته بغضِ من، یک روز می آیم

آنجا صدایم را کمی آزاد خواهم کرد

نفسَم مرا از کربلایت دور کرد آقا

از این به بعد کمتر ز نفسم یاد خواهم کرد

از ما گذشت و کربلایی ها همه رفتند

جامانده ام از کاروان، بیداد خواهم کرد

این اربعین توفیق از من صلب شد آقا

در سینه ام کرببلا ایجاد خواهم کرد

هرکس که رفته کربلا زیر لبش گفته

قبر تو را یا مجتبی، آباد خواهم کرد

شکرخدا همسایه ی شاه خراسانم

سجده بر این نعمت که آقا داد خواهم کرد

گریه بر آن آقا که پیشِ خواهرش زینب

با نیزه از زین بر زمین افتاد خواهم کرد

شاعر : رضا باقریان

  • شنبه
  • 13
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 17:50
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 حمیدرضا محسنات

اربعین -( شدم کبوتر صحن تو پر در آوردم ) * حمیدرضا محسنات

1194

اربعین -( شدم کبوتر صحن تو پر در آوردم   ) شدم کبوتر صحن تو پر در آوردم

نبین پیاده شدم زائرت , سرآوردم

پیاده آمدنم عشق نیست , من تنها

ادای جمعی از عشّاق را در آوردم ...

جهان به حدأقل راضی ام نخواهد کرد

منی که رو به سوی حدأکثر آوردم

سراسر اشک و غم و سوز و آه و افغانم

برای سوگ تو ایندفعه لشکر آوردم

به حق که زیره به کرمان روانه خواهم کرد

اگر درون حرم مشک و عنبر آوردم

به چنگ شیر سپاه حسین خواهم داد

دلی که از حرم شیر خیبر آوردم

شاعر : حمیدرضا محسنات

  • شنبه
  • 13
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 17:52
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

شعر_اربعین -( بعد از این، ای خواهر مظلومه، راحت گریه کن ) * محمود ژولیده

2701
7

شعر_اربعین -( بعد از این، ای خواهر مظلومه، راحت گریه کن  ) بعد از این، ای خواهر مظلومه، راحت گریه کن

آمدی از راه با رنجِ اسارت، گریه کن

ناله کن، نوحه بخوان، تا کعبِ نِی در کار نیست

کربلا را بیمه کن با اشکهایت، گریه کن

کوهِ غم، یک اربعین، بر روی دوشَت بار شد

حال یک یک با مرورِ خاطراتت گریه کن

از شبِ شام غریبان تا شبِ شام بلا

با تو بودم، حال با من هر مصیبت گریه کن

هر چه میخواهی بگو از دردهای بی شمار

داغ روی داغ دیدی بی نهایت گریه کن

ای پناهِ آل زهرا پیر برگشتی چقدر

پاسدارِ آبروی آل عصمت گریه کن‌

گر چه پیروز آمدی، ای قد کمان، ای مو سپید

ای شبیهِ مادرم افتاده قامت گریه کن

کاروانِ اهل بیتم را کبود آورده ای

تازیانه خورده برگشتی به شدّت، گریه

  • شنبه
  • 13
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 17:55
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

پیاده روی اربعین -( کم کم سپاه علقمه از راه میرسد ) * عماد بهرامی

1117
1

پیاده روی اربعین  -( کم کم سپاه علقمه از راه میرسد  ) کم کم سپاه علقمه از راه میرسد

صدها هزار خادم درگاه میرسد

هرکس که عزم دیدن خورشید میکند

اول به صحن محترم ماه میرسد

دستی که خورده است به شش گوشه‌ی حسین

بی واسطه به دامن الله میرسد

فیض زیارتش به زیارت نرفته ها

با یک «سلام» از کرم شاه میرسد

جاماندگان قافله اش آه میکشند

تا کربلا حرارت این آه میرسد

بر قلب زائران حرم روز اربعین

سوز و گداز آه طرماح میرسد

عمری غزل نوشتمو قافیه باختم

در بیت های شعر حسینیه ساختم

شاعر : عماد بهرامی

  • شنبه
  • 13
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 17:57
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

پیاده روی اربعین -( کم کم سپاه علقمه از راه میرسد ) * عماد بهرامی

1169
1

پیاده روی اربعین  -( کم کم سپاه علقمه از راه میرسد  ) کم کم سپاه علقمه از راه میرسد

صدها هزار خادم درگاه میرسد

هرکس که عزم دیدن خورشید میکند

اول به صحن محترم ماه میرسد

دستی که خورده است به شش گوشه‌ی حسین

بی واسطه به دامن الله میرسد

فیض زیارتش به زیارت نرفته ها

با یک «سلام» از کرم شاه میرسد

جاماندگان قافله اش آه میکشند

تا کربلا حرارت این آه میرسد

بر قلب زائران حرم روز اربعین

سوز و گداز آه طرماح میرسد

عمری غزل نوشتمو قافیه باختم

در بیت های شعر حسینیه ساختم

شاعر : عماد بهرامی

  • شنبه
  • 13
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 17:58
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شعر اربعین -( آه ، از شام فقط آه رهاوردم شد ) * حامد خاکی

1427
3

شعر اربعین  -( آه ، از شام فقط آه رهاوردم شد  ) آه ، از شام فقط آه رهاوردم شد

آنچه یک عمر به آن فکر نمی کردم شد

گفتنی نیست بلایی که سرم آوردند

چه قدر زخم برای جگرم آوردند

تو بگو حق من این بود گرفتار شوم؟

یا که انگشت نمای سر بازار شوم؟

حقم این بود که از شرم مرا آب کنند؟

سنگ از بام بر این غمزده پرتاب کنند؟

تو بگو حق من این بود که دلخور باشم؟

حقم این بود که بی معجر و چادر باشم؟

حقم این بود به یک مست نشانم بدهند؟

با تعجب همه با دست نشانم بدهند

هر چه گفتم که من دختر زهرا ، نزنید

این قدر سنگ به بال و پر زهرا نزنید

چوب ها با لب و دندان تو بازی کردند

کعب نی ها به تنم دست درازی کردند

شاعر : حامد خاکی

  • شنبه
  • 13
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 17:59
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

شعر اربعین -( ای سربلندی پیمبرها سر تو ) * سید پوریا هاشمی

1817

شعر اربعین  -( ای سربلندی پیمبرها سر تو  ) ای سربلندی پیمبرها سر تو

تابیده مثل ماه بردنیا سر تو

رفتم تمام شهرها را با سرتو

دیدی رسیدم آخرش بالا سر تو

بار دگر سنگ صبور من تو هستی

آقاترین اهل قبور من تو هستی

باید بگویم باتو غربت نامه ام را

خط به خط از اوج مصیبت نامه ام را

تحویل تو دادم شکایت نامه ام را

وقتی که میخوانم زیارت نامه ام را

سرتا به پایم را ببین قدم خمیده

یابن علی مرتضی زینب رسیده

بعد از تو اوضاع حرم دیگر عوض شد

سربسته میگویم به تو معجر عوض شد

هم جای خواب آل پیغمبر عوض شد

هم که سرت با کیسه های زر عوض شد

با نیزه بر زنها مکرر میزدند آه..

نامحرمان به خیمه ها سر میزدند آه..

شلاق خوردم با شتاب افتاد دستم

انگار در

  • شنبه
  • 13
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 18:01
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

مصائب اسارت شام -( فقط نه خونجگرم از بی احترامی ها ) * حامد خاکی

1338
2

مصائب اسارت شام -( فقط نه خونجگرم از بی احترامی ها  ) فقط نه خونجگرم از بی احترامی ها

نگاه شام، امان از نگاه شامی ها

شبیه گردن مان ، روضه بسته می خوانم

دو سه شب است نماز نشسته می خوانم

به روز سنگ و به ما کعب نی شبانه زدند

تنم کبود شده بسکه تازیانه زدند

سرت نبود که از روی نیزه ها افتاد

غرور خسته ی من بود زیر پا افتاد

یهود را به تماشای ما فرستادند

به آل فاطمه از بغض فحش می دادند

هر آنچه زخم زبان بود با جگر خوردیم

چه قدر لطمه هم از کینه ی پدر خوردیم

از ازدحام و گذرهای تنگ رد می شد

حسین ، خواهرت از زیر سنگ رد می شد

مرا چه قدر حرامی محاصره کردند

رباب را سر بازار مسخره کردند

مرا ببخش اگر که تن تو جا مانده

به دست حرمله پیراهن تو جا ماند

  • شنبه
  • 13
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 18:04
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

اربعین -( هرکس که در خانه ی ارباب مقیم است ) * علی بهرامی نیا

1331
2

اربعین  -( هرکس که در خانه ی ارباب مقیم است  ) هرکس که در خانه ی ارباب مقیم است

مشمول عنایات خداوند کریم است

آنان که خریدار و گرفتار حسین اند

فردای قیامت دلشان را زچه بیم است؟

تنها نه فقط روزی ما دست تو افتاد

روزی خور درگاه تو موسای کلیم است

عمریست همه بی سر و سامان تو هستیم

دلدادگی نوکر از ایام قدیم است

سینه زن و مداح و گدا فرق ندارد

هر کس به بضاعت در این خانه سهیم است

باید که دمادم ز شما درس بگیریم

چون نوکر دربار تو هشیار و فهیم است

ماگریه کن و روضه نشین غم عشقیم

درد و غم جانسوز تو بر سینه عظیم است

شاعر : علی بهرامی نیا

  • شنبه
  • 13
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 18:06
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 محمد جواد پرچمی

اربعین -( شور وشعور و تربیتى اینچنین بگو ) * محمد جواد پرچمی

1225
2

اربعین -( شور وشعور و تربیتى اینچنین بگو  ) پاى پياده در دل صحرا
‎باید نشست و از برکاتى چنین نوشت

‎تاروز حشر از حسناتى چنین نوشت

در بحر غم ز فلک نجاتى چنین نوشت

‎از شور بهتر از عرفاتى چنین نوشت

بر گردن جهان تشیع چه دینى است

‎این شور بى مقایسه حج حسینى است

‎کِى دیده اند جمعیتى اینچنین بگو

‎شور وشعور و تربیتى اینچنین بگو

‎یک مکتب و اهمیتى اینچنین بگو

‎کِى دیده اند تسلیتى اینچنین بگو

‎پاى پیاده در دل صحرا به شوق کیست؟

‎گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست

‎این رستخیز عام که درسى حماسى است

‎یک مکتب مجرب انسان شناسى است

‎رزمایش بزرگ عبادى سیاسى است

‎این کار ریشه ایست پیامش اساسى است

‎بالاترین تجمع روى زمین شده است

‎حالا مدال وحدت

  • شنبه
  • 13
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 18:09
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

اربعین امام حسین (ع) -( چشم های نجیب را بشناس ) * ایمان کریمی

1345

اربعین امام حسین (ع) -( چشم های نجیب را بشناس ) چشم های نجیب را بشناس
در غلامی حبیب را بشناس

ملک ری مال بچه های علیست
بن زیاد و فریب را بشناس

با وهب ، با حسین بالا باش
رازهای صلیب را بشناس

امتحان کن دوای تربت را
وَ فقط این طبیب را بشناس

در کرامات عشق دقت کن
معجزات عجیب را بشناس

کربلا را پیاده تجربه کن
روضه از راه شیب را بشناس

از سر شیب تا ته گودال
ناله های غریب را بشناس

توی گودال ابتدای همه
شاه شیب الخضیب را بشناس

صورتت را به خاک زینت کن
بعد ، خد التریب را بشناس

مادرش روضه خوان که شد حسِّ_
_آه، یابن الشبیب را بشناس

روضه فاطمه تمام که شد
مستی از عطر سیب را بشناس

شاعر : ایمان کریمی

  • شنبه
  • 13
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 18:11
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

پیاده روی اربعین -( ای سمت خود کشانده خواص و عوام را ) * محمد حسین ملکیان

1171
1

پیاده روی اربعین -( ای سمت خود کشانده خواص و عوام را ) ای سمت خود کشانده خواص و عوام را
دریاب این سپاه پیاده نظام را

هر کس سلام داد تو را در سفر، گرفت
در موکب نخست، جواب سلام را

از دست خادمان تو نوشید هر که چای
یکجا چشید لذت شُرب مدام را

گفتم که «السلامُ عَلی مَن بَکَتهُ…» برد
اشک علی‌الدوام، قوام کلام را

«ما آزموده‌ایم در این شهر بخت خویش»
ما قابلیم نوکری این امام را

پای پیاده آمدم و روی من سیاه!
پای برهنه نیستم این چند گام را

با دست خالی آمدم و روی من سیاه!
چیزی نبود قابل عرض این مقام را

مصراع آخر است، رسیدیم کربلا
باید چه کرد این همه حُسن ختام را؟

محمد حسین ملکیان

  • شنبه
  • 13
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 18:18
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

اربعین امام حسین (ع) -( ‏با "حلالم کنید ها" طی شد روزهای اوایل آبان ) *

1146

اربعین امام حسین (ع) -( ‏با "حلالم کنید ها" طی شد روزهای اوایل آبان ) ‏با "حلالم کنید ها" طی شد روزهای اوایل آبان
دوستانم میان زائرها، من اسیرِ دوباره‌ی تهران

‏نه حسادت نمی‌کنم اما، خون دل میخورم شدیداً با
دیدن ازدحام جمعیت پشت مرز شلمچه و مهران

‏این همه از سراسر دنیا سر این سفره‌ی کرم جمعند
گردن میزبان که نیست اگر به ضیافت نمی‌رسد مهمان!

‏دارد این داغ می‌کشد آخر، گوشه چشمی بکن به این نوکر
پیش از آنی که شاملم بشود آیه‌ی "کل من علیها فان"

‏مثل من کربلا نرفته زیاد، مثل من دلشکسته بسیار است
تو خودت باز کن گره ها را، ما که شرمنده ایم آقاجان

نفیسه سادات موسوی...

  • شنبه
  • 13
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 18:26
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 مظاهر کثیری نژاد

دانلود متن سبک نوحه اربعین -( با مژه میکنم هر شب جمعه آب و جاروش، منمو صدای چاووش ) * مظاهر کثیری نژاد

1847
0

دانلود متن  سبک نوحه اربعین -( با مژه میکنم هر شب جمعه آب و جاروش، منمو صدای چاووش ) بند اول:

با مژه میکنم هر شب جمعه آب و جاروش، منمو صدای چاووش
چی بگم از حرم، هوای دلبرم
هرچی خاطره دارم فقط از حرم تو دارم
به اذن مادرت میمونم نوکرت
خدا به اعتبار روضه داده اعتبارم
تو لیاقت دادی به من نالایق
تو عنایت داری به گدات از سابق
همه یوسفهای عالمن مجنونت
همه لیلاها رو حرمت کرد عاشق
(یاثارالله و ابن ثاره)
****************
بند دوم:
تویی پشت و پناهم، اونی که مثل کوهه
زمین کربلات که ساحل کشتی نوحه، گنبدت چه باشکوهه
شدم ابر بهار ، به بهونه ی تو
دلم تنگ قدم زدن تو بین الحرمینه
کجا برم به جز درِ خونه ی تو
وقتی که بهترین در بهشت باب الحسینه
بدم اما آقا، تو که خیر الناسی
یه نگاه کن به این نوکر

  • یکشنبه
  • 14
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 07:34
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد