شعر امام زمان (عج)

مرتب سازی براساس

یا مهدی -(بیا عزیرِ دلم بر غمم تو پایان باش) * حامد آقایی

499

یا مهدی -(بیا عزیرِ دلم بر غمم تو پایان باش) بیا عزیرِ دلم بر غمم تو پایان باش
دگر ز پردهٔ غیبت چو مه نمایان باش

کجا رسد به سرابِ کویر ، لب تشنه
به ابرِ رحمت خود روح بخش این جان باش

همیشه تابش نورت به فیض برده مرا
برای شستنِ جانم دمی چو باران باش

دلم که منتظر واقعیِ روی تو نیست
بیا به شعر غمِ انتظار پایان باش

قلم کجا و اَلفبای انتظارِ شما
بیا معلمِ این کودک دبستان باش

به درد عشق خودت مبتلا نما من را
به درد غیرِ محبت همیشه درمان باش

شکسته عهد خودش را دوباره آمده است
دوباره شافعِ این بندهٔ پشیمان باش

همیشه عشقِ علی آبرو به دل داده
دلا به یمنِ عمل افتخارِ جانان باش

اجابتِ فرجش شد به گریه بَر جدش
به ندبه گریه کُنِ آن شهیدِ عطشان باش

  • شنبه
  • 29
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 09:37
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

یا مهدی -(همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی) *سید محمد رضوانی شیرازی

576

یا مهدی -(همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی) همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی

به کسی جمال خود را ننموده ای و بینم
همه جا به هر زبانی بود از تو گفت وگویی

غم و درد و رنج و محنت، همه مستعد قتلم
تو ببر سر از تن من، ببر از میانه گویی

به ره تو بس که نالم، ز غم تو بس که مویم
شده ام ز ناله نالی، شده ام ز مویه مویی

همه خوشدل این که مطرب بزند به تار چنگی
من از آن خوشم که چنگی بزنم به تار مویی

چو شود که راه یابد سوی آب تشنه کامی؟
چه شود که کام جوید ز لب تو کامجویی؟

شود این که از ترحم دمی ای سحاب رحمت
من خشک لب هم آخر ز تو تر کنم گلویی؟

بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت
سر خم می سلامت شکند اگر سبویی

همه

  • چهارشنبه
  • 3
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 12:01
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

یاصاحب الزمان -(از تمام لحظه هایم بیقرارم بیشتر) * محسن صرامی

484

یاصاحب الزمان -(از تمام لحظه هایم بیقرارم بیشتر) از تمام لحظه هایم بیقرارم بیشتر
از همیشه لحظه ها را میشمارم بیشتر

در تمام روزها با اینکه یاد دلبرم
من از اول جمعه ها را دوست دارم بیشتر

هر سحر می می خورم بر روی سجاده ولی
در سحر گاه شب جمعه خمارم بیشتر

دوست دارم مثل پروانه بگردم دور یار
از همه پروانه هایش جان نثارم بیشتر

جان خود را بر سر بازار عشق اورده ام
در بساط زندگی چیزی ندارم بیشتر

با اذان صبح جمعه رعشه میگیرد تنم
می شود آن لحظه شود انتظارم بیشتر

دل خدائی غیر از او در عاشقی هرگز نداشت
از سر منصور من محتاج دارم بیشتر

  • پنج شنبه
  • 4
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 21:24
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

یاصاحب الزمان -(نشسته ام که بگویم توئی خدای دلم) * محسن صرامی

446

یاصاحب الزمان  -(نشسته ام که بگویم توئی خدای دلم) نشسته ام که بگویم توئی خدای دلم
عنایتی نظری کن به ربنای دلم

دعای ندبه نرفتم دعای عهد نخواندم
تعجب است زمانه از ادعای دلم

تمام عاشقی ام را به شعر میدانم
کم است هر چه نوشتم غم هجای دلم

خودم که فکر خودم نیستم گم و گیجم
تو فکر چاره ی دردم کن ای دوای دلم

همیشه سر زده از من گناه پشت گناه
نمی رسد به تو هرگز چنین صدای دلم

به جبرهم که شده خوب و سر به زیرم کن
دوباره مال خودت کن من و هوای دلم

اگر به گوشه ی چشمی مرا نسازی پاک
به منجلاب گناهم تپد سرای دلم

بیا فضای دلم را پر از محبت کن
برای خاطر من نه فقط برای دلم

  • پنج شنبه
  • 4
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 21:31
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا حجت بن الحسن (عج)_آیا شود ای دلبرم این جمعه بیایی * اسماعیل تقوایی

589

یا حجت بن الحسن (عج)_آیا شود ای دلبرم این جمعه بیایی یا حجت بن الحسن(عج)
آیا شود ای دلبرم این جمعه بیایی
بر دیده ی هرمنتظری چهره نمایی

کافیست دگر هجر تو ای یوسف زهرا
وقت است زغیبت توکنی قصد جدایی

تو مصلحی و عالم ما چشم براهست
با لطف ظهورت همه اصلاح نمایی

باز آی، سفر کرده، به کنعان دل ما
با نور وجودت بده بر دل تو جلایی

با سر بدویم ار که نمایی تو اشاره
ارباب تویی ما همگان بر تو فدایی

بیمار توایم و تو طبیب همه جانها
دیدار تو بر خسته دلان هست شفایی

گم کرده بشر راه در این ظلمت دنیا
باید که بیایی و کنی راهنمایی

گوش همه منتظران هست مهیا
تا جمعه بیاید زسوی کعبه ندایی

ای کاش که این جمعه بود جمعه ی آخر
تا بهر ضعیفان برسد فصل رهایی

اسماعیل تقوایی

  • جمعه
  • 5
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 03:22
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

بخشی از مثنوی بلند مهدوی در ایام فاطمیه * مرتضی محمودپور

626

بخشی از مثنوی بلند مهدوی در ایام فاطمیه ◾فرازی از یک مثنوی
◾بلند مهدوی....

لیت شعری در کجایی در کجا
فاطمه گوید که یا مهدی بیا
ای چراغ شام تار فاطمه
ای قرار بیقرار فاطمه
مادرت عجل وفاتی خوانده است
سالها چشم انتظارت مانده است
ای بهار فاطمه کی میرسی
بیقرار فاطمه کی میرسی
مادرت در بستر افتاده خموش
ناله‌های زینبین آید بگوش

زانوی غم در بغل دارد علی
از دو دیده اشک میبارد علی
مونس شبهای حیدر چاه شد
ناله‌اش از داغ زهرا آه شد
نقش بسته روی دستش ریسمان
یاس گلگونش نشسته در خزان
شمع این کاشانه‌اش سوسو زند
روز و شب تا دست بر پهلو زند
کار دختر گریه هرروزشب است
محرم اسرار زهرا زینب است

روضه از مادر شنیده در محن
از کفنها و ز کهنه پیراهن
از غریبی ح

  • جمعه
  • 5
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 18:32
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

یا مهدی -(گناهکار رسیدم بزرگوار رسیدی) * حامد آقایی

541
1

یا مهدی -(گناهکار رسیدم بزرگوار رسیدی) گناهکار رسیدم بزرگوار رسیدی
بسوی تو قدمی آمدم ولی تو دویدی

میان دوزخ و جنت دلم چه ها نکشیده
برای اینکه بیایم ز دست من چه کشیدی

تویی سلامِ نمازم تویی قیام و قعودم
به شام بندگیِ من طلوعِ صبح سپیدی

خراب کردم و گاهی جدا ز کوی تو گشتم
ولی طناب نگه را ز دست من نبُریدی

خرید لطف تو گشتم در اوج گوشه نشینی
بگو درون دلِ خاک خورده ام تو چه دیدی

چو مهر فاطمه دارم چه غم به روز قیامت
به قفل درب بهشت خدا چه شاه کلیدی

به غصه ایی که تو داری برای جد غریبت
به صبح و شام ز گریه هزار بار شهیدی

  • شنبه
  • 6
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 10:28
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

یا صاحب الزمان -(بي تقلا باده ي خوبان نمي آيد به دست) * محسن صرامی

1795
1

یا صاحب الزمان  -(بي تقلا باده ي خوبان نمي آيد به دست) بي تقلا باده ي خوبان نمي آيد به دست
مستي از جام بلا آسان نمي آيد به دست

با كلافي ميشود باشي خريدارش ولي
همنشين او شدن ارزان نمي آيد به دست

چند سالي خشكه سالي شد كه شايد حس كنيم
بي نماز عده اي باران نمي آيد به دست

بي سماجت،بي سحر،بي ذكر و تسبيح و دعا
منصب درباني سلطان نمي آيد به دست

بايد از هجران رود بينائي چشمت ز دست
با نشستن يوسف كنعان نمي آيد به دست

درد را بايد به پاي او به جان و دل خريد
تا نيايد جان به لب جانان نمي آيد به دست

جمكران يا سهله يك چله نشيني لازم است
بي تقلا باده ي خوبان نمي آيد به دست

  • یکشنبه
  • 7
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 14:31
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

اللهم عجل لولیک الفرج -(ازدحام است ولي طالب ديدار كم است) * محسن صرامی

552

اللهم عجل لولیک الفرج -(ازدحام است ولي طالب ديدار كم است) ازدحام است ولي طالب ديدار كم است
پس فروشنده زياد است خريدار كم است

چقدر معتكف و مسجد و منبر داريم
شيخ داريم ولي محرم اسرار كم است

غالبأ ما خودمان را همه بر خواب زديم
چشم بيدار فراوان،دل بيدار كم است

غيبت ما چقدر طول كشيده است بيا
عمر ما بيشتر از قائده انگار كم است

بي تفاوت به تو هم رنگ جماعت شده ايم
بين ما منتظران آدم دين دار كم است

جاي خالي تو را هيچ كجا حس نكنيم
واي بر ما كه طبيبي تو و بيمار كم است

ما براي خودمان است تو را ميخواهيم
عاشق واقعي افسوس كه بسيار كم است

  • یکشنبه
  • 7
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 14:39
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

یا صاحب الزمان -(صبحدم سر زد و ما نافله داريم هنوز) * محسن صرامی

1420

یا صاحب الزمان  -(صبحدم سر زد و ما نافله داريم هنوز) صبحدم سر زد و ما نافله داريم هنوز
چشم اميد به آن قافله داريم هنوز

عاشق آن است كه شد دغدغه اش معشوق اش
آه...جز عشق به سر مشغله داريم هنوز

دم زديم از تو ولي از نظر مجنون ها
از تو و عشق تو ما فاصله داريم هنوز

سر نرفته است چرا كاسه ي صبر از دوري
جاي بحث است كه ما حوصله داريم هنوز

دل دل از چيست بكش،يا بكشان سمت خودت
بي دلانيم و دلي يكدله داريم هنوز

تشنه لب جان تو آمد به لب اي لب تشنه
ما كه از آب فراوان گله داريم هنوز

سجده كرديم به شش گوشه ي تو از سرشب
صبحدم سر زده و نافله داريم هنوز

  • دوشنبه
  • 8
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 20:29
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

یا صاحب الزمان -(نيامدي كه ندارم قرار هم حتي) * محسن صرامی

452

یا صاحب الزمان  -(نيامدي كه ندارم قرار هم حتي) نيامدي كه ندارم قرار هم حتي
چه عاشقي كه ندادم شعار هم حتي

مرا به ميكده راهم نميدهد ساقي
چقدر بد كه نبودم خمار هم حتي

نداشت خاصيتي بودن و نبودن ما
نيامديم برايت به كار هم حتي

بدون تو همه ي طول سال پائيز است
به چشم ما كه نيامد بهار هم حتي

چقدر زحمت ما را كشيده اي اما
درخت ما ننشسته به بار هم حتي

نبود جاي تو خالي غريب بي همتا
ميان مردم چشم انتظار هم حتي

نه استغاثه،نه گريه،نه انتطار فرج
نداشت آيينه قدري غبار هم حتي

براي مادر تو در مدينه اصلأ نيست
نه اينكه صحن و سرائي،مزار هم حتي

  • سه شنبه
  • 9
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 20:06
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

یا صاحب الزمان -(من نمك نشناسم و بي چشم و رو حق با شماست) * محسن صرامی

614

یا صاحب الزمان -(من نمك نشناسم و بي چشم و رو حق با شماست) من نمك نشناسم و بي چشم و رو حق با شماست
من بدم اما نياوردي به رو حق با شماست

دائمأ افسار خود را پاره كردم با گناه
بارها و بارها كردي رفو حق با شماست

ميزنم لاف جنون،اما ندارم ذره اي
از شما در تار و پودم رنگ و بو حق با شماست

در ميان شيعيانت هم غريبي بي گمان
از شما كرديم كمتر گفتگو حق با شماست

گيرم اصلأ پرده ها افتاد من بايد شوم
با چه روئي با امامم روبرو حق با شماست

  • چهارشنبه
  • 10
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 21:04
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

یامهدی ادرکنی -(ای نوررخت سبحانی) * مقصود ایران منش

559
2

یامهدی ادرکنی  -(ای نوررخت سبحانی) ای نوررخت سبحانی
بردرد دلم درمانی
جانم‌ به لبم رسیده
ای نابغه یزدانی
در انتظارم کی میآیی
از پرده غیبت درآیی

یابن الحسن مولا کجایی
من آمدم بهر گدایی

ای حجت اثنی عشر
برکلبه دل کن نظر
طاوس جنان مهدی جان
عالم زرخت جلوه گر
ای اخرین وصی طاها
کی میشود نورت هویدا

من منتظر تو دلدار
دنیا شده درچشمم تار
خورشید ولایت هستی
پرده زرخ خود بردار
متی ترانا یابن الزهرا
وقد نشرت یابن الزهرا

احیاگر قرآنی
ط هایی و فرقانی
جانم بفدایت گردد
تومعنی ایمانی
علم الیقین مولا کجایی
یعسوب الدین مولا کجایی

(من خادم )این در هستم
دل بر کرم تو بستم
غرق گناهم مهدی جان
از لطف بگیری دستم
دل بر ولایت بسته ام من
فرزند زهرا جان ح

  • شنبه
  • 13
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 18:48
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

یاصاحب الزمان -(من خریدار سر دار نبودم که شدم) * محسن صرامی

1175
3

یاصاحب الزمان -(من خریدار سر دار نبودم که شدم) من خریدار سر دار نبودم که شدم
اینقدر عاشق و بیمار نبودم که شدم

آمدم رد شوم از کوچه ی معشوق فقط
قبل از آن مست و گرفتار نبودم که شدم

در بساطم نه طلائی نه کلافی نه دلی
اصلاً انگار خریدار نبودم که شدم

هیچ کس مثل من اینقدر بدهکار نبود
در این خانه طلبکار نبودم که شدم

عقل من بود سر جای خودش قبل از این
کوچه گرد سربازار نبودم که شدم

در دلم حس عجیبی ست،نمیدانم چیست
اصلاً آواره ی دلدار نبودم که شدم

خواب بودم همه ی عمر خودم را صد حیف
دل شب این همه بیدار نبودم که شدم

سوختم تا که بسوزد همه جا از سوزم
از غم یار خبردار نبودم که شدم

  • پنج شنبه
  • 18
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 19:22
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

آجرک الله یاصاحب الزمان عج -(نگاهم خیره بر شالِ سیاهت) * مرضیه عاطفی

5646
1

آجرک الله یاصاحب الزمان عج -(نگاهم خیره بر شالِ سیاهت) نگاهم خیره بر شالِ سیاهت
فدای اشک ِ جاری از نگاهت
نشستی روضهٔ مادر گرفتی
تک و تنها میانِ خیمه گاهت!

  • جمعه
  • 19
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 21:17
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

باز جمعه‌ای دیگر در فراق یار -(همه گفتن که یار میآید) * مرتضی محمودپور

420

باز جمعه‌ای دیگر در فراق یار -(همه گفتن که یار میآید) روز جمعه‌ی فراق

همه گفتن که یار میآید
به برم آن نگار میآید

من‌چه‌گویم‌که‌اوعزادارست
زین عزا بیقرار میآید؟

دی بود فصل سردی و سرما
بعد از آن نوبهار میآید

هرکه حلاج بر سر دار است
با انا‌الحق کنار میآید

ز دوچشمم‌ستاره‌‌‌ها هرشب
بهر یارم بکار میاید

منتظر روز و شب نظر دارم
به رهی که نگار میآید

  • جمعه
  • 26
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 13:27
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

امام زمان عج -(جمعه و غرقِ پریشانی شدم!) * هستی محرابی

512

امام زمان عج -(جمعه و غرقِ پریشانی شدم!) #سلام_علی_آل_یاسین_ص

جمعه و غرقِ پریشانی شدم
بی همچون ابرِ بارانی شدم
تو بیا ای یوسفِ مصری که من
از غمت یعقوبِ کنعانی شدم!

#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#هستی_محرابی

  • جمعه
  • 26
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 14:09
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا صاحب الزمان (یعقوب دلم حسرت دیدار تو دارد) * اسماعیل تقوایی

4832
1

یا صاحب الزمان (یعقوب دلم حسرت دیدار تو دارد) یا صاحب الزمان

یعقوب دلم حسرت دیدار تو دارد
بازآ که شود چشم دل از لطف تو بینا

من منتظرم تا که شود وقت ظهورت
پایان بده هجران مرا یوسف زهرا(س)

  • جمعه
  • 26
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 18:15
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

أللهم عجل لولیک الفرج -(مانده ست از اعتقاد؛ تنها یک مُشت) * مرضیه عاطفی

488

أللهم عجل لولیک الفرج -(مانده ست از اعتقاد؛ تنها یک مُشت) مانده ست از اعتقاد؛ تنها یک مُشت
خوردیم چقدر بی تو خنجر از پشت
خیلی دلمان گرفته برگرد آقا...
دلتنگی عصر جمعه ها ما را کشت!

  • دوشنبه
  • 29
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 18:48
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

یا صاحب الزمان -(جمعه گاهی شبیه دلسردی ) * محمد شهادتی

532

یا صاحب الزمان -(جمعه گاهی شبیه دلسردی ) جمعه گاهی شبیه دلسردی
از حوالی شهر نامردی
قفسی سوت و کور و پردردی
در گذرگاه مردمان من است
جمعه گاهی شبیه دلتنگی
با نوای غریب آهنگی
خون دل خوردنی ز دلسنگی
غصه ای کهنه در جهان من است
جمعه شاید دلی شکسته شود
دست و پایی اگر که بسته شود
دل ما بی اراده خسته شود
همه در زیر آسمان من است
جمعه تکرار درد بی خبری
گذری در هوای رهگذری
نکند جمعه‌ها به ما نظری
جمعه ی صاحب الزمان من است
از زمین و زمانه میترسم
بی تو از هر نشانه میترسم
از صدور بهانه میترسم
همه از درد بی نشان من است
مرد رویای قصه ها برگرد
به سوی شهر بی وفا برگرد
بنشین پای درد ما برگرد
بخدا لطف تو امان من است
جمعه تکرار درد بی خبری
گذری در هوای ره

  • سه شنبه
  • 30
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 11:43
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن ناصحی

یا مهدی عجل علی ظهورک -(تو بوده ای همیشه بوده ای) * محسن ناصحی

705
1

یا مهدی عجل علی ظهورک -(تو بوده ای همیشه بوده ای) تو بوده ای
همیشه بوده ای
که فاطمه
میان شعله
بین دود
درست پشت در
تو را صدا زده است
تو بوده ای
نبوده لحظه ای که تو نبوده ای
تو آن سروده ای
که قرن‌ها پیمبران
تو را نوید داده اند
و مادران
تحقق تو را
شهید داده اند
تو می رسی
طلوع می کنی
بهار را شروع می کنی
بهار
لحظه ی حضور توست
در ظهور توست

تو می رسی
بُروز می دهی
علائم ظهور را که گفته اند
تو می شکافی آن دو گور را که گفته اند
دو بت
دو سنگ آدمی نما
به دست تو شکسته می شوند
راههای کفر
بسته می شوند
بهار می شود
و فاطمه
به یُمنِ بودنِ تو
صاحب مزار می شود

  • جمعه
  • 3
  • اسفند
  • 1397
  • ساعت
  • 14:34
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا صاحب الزمان (جمعه به جمعه بگذرد نیست خبر زیار ما) * اسماعیل تقوایی

609

یا صاحب الزمان (جمعه به جمعه بگذرد نیست خبر زیار ما) یا صاحب الزمان
جمعه به جمعه بگذرد نیست خبر زیار ما
کی قدمی زند در این کوچه انتظار ما

جمعه غروب میکند باز طلوع می کند
چشم به جمعه ای دگر در دل داغدار ما

روی چوماه جان ما،درپس ابر غیبتست
دیدن روی ماه او حسرت آشکار ما

قسمت ما اگر کند دیدن روش لحظه ای
فدیه نهیم جانمان در کف شهریار ما

کاش که تا نمرده ایم فصل ظهور در رسد
پای رکابی اش شود قسمت وافتخار ما

ای مه آخرین ما دوره هجر سرنما
تا به صلاح آوری دوره و روزگار ما

شعر:اسماعیل تقوایی

  • جمعه
  • 3
  • اسفند
  • 1397
  • ساعت
  • 15:23
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(ترکیب بند)تا کی از دیده ز غم اشک فشانیم بیا * محمود اسدی

686
1

(ترکیب بند)تا کی از دیده ز غم اشک فشانیم بیا تا کی از دیده ز غم اشک فشانیم بیا
تا به کی منتظر وصل بمانیم بیا
تا به کی ندبه کنان، ندبه بخوانیم بیا
بی تو ای جان جهان، سیر ز جانیم بیا
وارث خون خدا، خون خدا منتظرت
پرچم سرخ شه کرب و بلا منتظرت

تو امید دل بشکسته ی زهرا هستی
تو همان منتقم عترت طاها هستی
روز و شب یاد غم زینب کبرا هستی
تو پناه همه ی مردم دنیا هستی
ما به جز تو به کسی دل نسپاریم بیا
ما که غمخوار به غیر از تو نداریم بیا

تو بیا تا که جهان با تو شکوفا گردد
تو بیا تا همه جا روشن و زیبا گردد
با تو صدها گره از کار بشر وا گردد
پرچم عدل خداوند هویدا گردد
تا نیایی تو علی خانه نشین است هنوز
پشت در مادرتان نقش زمین است هنوز
******
شائق

  • شنبه
  • 4
  • اسفند
  • 1397
  • ساعت
  • 00:00
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا صاحب الزمان ادرکنی(آن لحظه ای که پرده ز رخ میزنی کنار) * اسماعیل تقوایی

707

یا صاحب الزمان ادرکنی(آن لحظه ای که پرده ز رخ میزنی کنار) یا صاحب الزمان ادرکنی
آن لحظه ای که پرده ز رخ میزنی کنار
ای کاش چشم به دیدن تو مفتخر شود

دیریست دچار درد فراق تو گشته ام
جانا بیا که این شب هجران سحر شود

گویند که جمعه ای فراقت بسر رسد
این جمعه هم گذشت زتو کی خبر شود

دنیا بدون توست به کامم همیشه تلخ
باز آ که با تو کام مثال از شکر شود

در کوی انتظار بسی جان فدا شده
مولا بیا که شاد دل منتظر شود

مسجود عالمی و ولی خدا تویی
دنیا در انتظار که غیبت بسر شود

تو ماه آخرین ز سپهر ولایتی
بنما ظهور شیعه به تو معتبر شود

مستضعفین همه چشم براهان ناجیند
مهدی بیا که فصل نجات بشر شود

بازآ امید حضرت زهرا که تاعیان
مخفی مزار دختر خیرالبشر شود

شعر :اسماعیل

  • جمعه
  • 10
  • اسفند
  • 1397
  • ساعت
  • 16:36
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 حمیدرضا محسنات

یا صاحب الزمان -(جز وقت حاجتش به تو این دل چکار داشت ؟ ) * حمیدرضا محسنات

693

یا صاحب الزمان -(جز وقت حاجتش به تو این دل چکار داشت ؟ ) جز وقت حاجتش به تو این دل چکار داشت ؟
از تو تمام شــهر فقط انتظار داشت ...

این سنگ زینتی که فراموش کرده است
سنگ است و زینتش ز نگاهت عیار داشت

گفتم بیا , تو آمدی اما به روی تو
دل از گناه دور خودش یک حصار داشت

مظلوم عالمی تو که سرباز لشکرت
هر روز با سپاه مقابل قرار داشت

هر ضربتی که خورده ای از یار بوده است
ورنه که دست های تو هم ذوالفقار داشت

از شهر خسته ام , غزلم یک بهانه بود
امشب دلم به سمت تو قصد فرار داشت

  • جمعه
  • 10
  • اسفند
  • 1397
  • ساعت
  • 17:32
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

أللهم عجل لولیک ٱلفرج -(خودت آمادهٔ تغییرمان کن) * مرضیه عاطفی

432

أللهم عجل لولیک ٱلفرج -(خودت آمادهٔ تغییرمان کن) خودت آمادهٔ تغییرمان کن
دچار بهترین ‌تقدیرمان کن
به جای جمعه، صبح روزِ شنبه؛
بیا و سخت غافلگیرمان کن!

  • دوشنبه
  • 13
  • اسفند
  • 1397
  • ساعت
  • 18:30
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

حرف از فراق -(ديده اي داريم باراني ولي ماندي غريب) * محسن صرامی

419

حرف از فراق -(ديده اي داريم باراني ولي ماندي غريب) ديده اي داريم باراني ولي ماندي غريب
عاشقان را بهتر از جاني ولي ماندي غريب

صاحب الامري،امام حاضر و ناظر توئي
مي كشاني مان به حيراني ولي ماندي غريب

آرزو كرديم يك دم ميهمان ما شوي
-داشتي دعوت به مهماني ولي ماندي غريب

ما به عشقت نميه ي شعبان تمام شهر را
پر نموديم از چراغاني ولي ماندي غريب

جشن پشت جشن پشت جشن پشت جشن...آه
جشن هائي گاه طولاني ولي ماندي غريب

دائمأ خوانديم ما؛نشكو اليك ربنا
ما گله كرديم پنهاني ولي ماندي غريب

اكثرأ حرف از فراق و وصل و هجران ميزنيم
اين همه لاف پريشاني ولي ماندي غريب

  • سه شنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1397
  • ساعت
  • 16:30
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

یا صاحب الزمان -(گمان دارم كه زلف ات پيچ و تاب ديگري دارد) * محسن صرامی

459

یا صاحب الزمان -(گمان دارم كه زلف ات پيچ و تاب ديگري دارد) گمان دارم كه زلف ات پيچ و تاب ديگري دارد
يقين دارم كه اين مستي شراب ديگري دارد

خرابم كن،بساز از نو،كه با تو ميشوم آباد
كه اين مجنون دل خانه خراب ديگري دارد

خودم حائل شدم بين خودم را با تو يك عمر است
گلايه دارم از چشمم حجاب ديگري دارد

اگر چه انتظار عاشقان شد افضل الاعمال
ولي نام تو را بردن ثواب ديگري دارد

مرا درگير عشقت كن كه دارم ميروم از دست
گلي كه مست تو باشد گلاب ديگري دارد

يكي شد عاشق دنيا يكي شد طالب جنت
دل ديوانه ي ما انتخاب ديگري دارد

تو مي آئي فلاني را به آتش ميكشي روزي
سزاي ظلم آن ظالم عذاب ديگري دارد

  • چهارشنبه
  • 15
  • اسفند
  • 1397
  • ساعت
  • 18:22
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

یاصاحب الزمان -(كشيدم از غم هجران عذاب بسياري) * محسن صرامی

554
1

یاصاحب الزمان -(كشيدم از غم هجران عذاب بسياري) كشيدم از غم هجران عذاب بسياري
برس به داد دلم با شتاب بسياري

به اشتباه در خانه اي زدم هر بار
به چاه رفته دلم با طناب بسياري

هواس من همه جا هست جز امام زمان
زمانه بسته به دستم طناب بسياري

(ميان عاشق و معشوق هيچ حائل نيست)
مرا ببخش كه دارم حجاب بسياري

براي گفتن تفسير آيه ي تطهير
نياز ميشود اينجا گلاب بسياري

چه انتظار عجيبي كه دائمأ خوابم
زدم به خواب خودم را به خواب بسياري

مرا به نيمه نگاهي مدام مستم كن
نيازمند شرابم شراب بسياري

خوشا به حال كسي كه هميشه منتظر است
در انتظار نهفته ثواب بسياري

  • چهارشنبه
  • 15
  • اسفند
  • 1397
  • ساعت
  • 18:50
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 عادل لاله چینی

زبانحال با امام زمان و سوگ امام هادی(علیهم السلام) -( دل من خسته شده از غم هجران آقا ) * عادل لاله چینی

1700
4

زبانحال با امام زمان  و سوگ امام هادی(علیهم السلام) -( دل من خسته شده از غم هجران آقا ) دل من خسته شده از غم هجران آقا
بده پایان تو بر این دوری و حرمان آقا
عمر من گشت تمام و نشدم لایق تو
ز گنه مانده دلم گوشه ی زندان آقا
من نگویم که بیا درد مرا درمان کن
که ظهور تو بوَد، خود همه درمان آقا
جلوه کن تا که دمی روی نکویت بینم
گرچه لایق نبود چشم پر عصیان آقا
نظری کن به دلم تا که شود قابل فیض
ای نگاهت همگی رحمت و غفران آقا
همچو جدت به همه خلق تو هادی شده ای
آنکه شد رامِ نگاهش، دِلِ شیران آقا
جان گرفت از نگهش، نقش اسد بر دیوار
متوکل ز جلالش شده حیران آقا
حضرت هادی و بیماری و درمان ز حسین
می کند گریه به یاد لب عطشان آقا
(لاله) اندر طلب کرببلا می نالد
شده مست حرم حضرت سلطان آقا

  • یکشنبه
  • 19
  • اسفند
  • 1397
  • ساعت
  • 12:32
  • نوشته شده توسط
  • عادل لاله چینی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد