شعر امام زمان (عج)

مرتب سازی براساس

غزل حضرت امام مهدی (ع) -(بیا به خانه که امّید با تو برگردد) * مصطفی محدثی خراسانی

494

غزل حضرت امام مهدی (ع) -(بیا به خانه که امّید با تو برگردد) بیا به خانه که امّید با تو برگردد
هزار مرتبه خورشید با تو برگردد

بیا شکوه شکفتن که باز در نَفَسی
بهار رفته به تبعید با تو برگردد

بیا که صبح یقین با گشودن چشمی
به جای این شب تردید با تو برگردد

من و غروب و غم و اضطراب و چشمانی
به راه مانده که امّید با تو برگردد

بیا که کوچ کند ماتم از حریم دلم
و شادمانه‌ترین عید با تو برگردد

  • سه شنبه
  • 10
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 11:49
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 میلاد عرفان پور

متن شعر امام زمان -(خوب است چنان که حسرتش هم خوب است) * میلاد عرفان پور

655

متن شعر امام زمان -(خوب است چنان که حسرتش هم خوب است) خوب است چنان که حسرتش هم خوب است
یارب! دلم از ندیدنش آشوب است
ذکری که به تسبیح دلم مانده فقط
یا رادَّ یوسفَ علی یعقوب است

  • چهارشنبه
  • 11
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 14:33
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر امام زمان -(یک نکوروی ندیدم که گرفتار تو نیست) * صائب تبریزی

1088
1

متن شعر امام زمان -(یک نکوروی ندیدم که گرفتار تو نیست) یک نکوروی ندیدم که گرفتار تو نیست
نیست در مصر، عزیزی که خریدار تو نیست...

لاله‌ای را نتوان یافت در این سبزْچمن
که دلش سوختۀ آتش رخسار تو نیست...

گر چه در باغ تو یک گل نشکفته‌ست هنوز
مژه‌ای نیست که خار سر دیوار تو نیست...

هر که دست از تو کشیده‌ست چه دارد در دست؟
چه طلب می‌کند آن‌کس که طلب‌کار تو نیست؟

خوب کردی که رخ از آینه پنهان کردی
هر پریشان‌نظری قابل دیدار تو نیست.

  • پنج شنبه
  • 12
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 11:30
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

امام زمان عج -(ای یادِ تو آرامشِ هر سینه ی عاشق!) * هستی محرابی

646

امام زمان عج -(ای یادِ تو آرامشِ هر سینه ی عاشق!) #سلام_علی_آل_یاسین_ص

ای یادِ تو آرامشِ هر سینه ی عاشق
ای سمتِ تماشای تو لبخندِ شقایق
در کلبه ی تنهاییِ خود دل نگرانی
ای نورِ رخت جلوه ی مرآتِ حقایق!

#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#هستی_محرابی

  • جمعه
  • 13
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 14:03
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

متن شعر امام زمان -(لطف شما رسیده به ما از قدیمها ) * حسین جعفری

443

متن شعر امام زمان -(لطف شما رسیده به ما از قدیمها ) لطف شما رسیده به ما از قدیمها

عمریست می وزم پی تو با نسیمها

پر میکشد به خلوت من یاد روی تو

وقت ،،سحر،، به بال وپر ،،یاکریمها ،،

روزی خور توأند گدایان و شاهها

حتی نشسته اند به خوانت کریمها

غرق گناه هستم و دلخوش به رحمتت

یعنی امید هست به لطف رحیم ها

حوا و سیب وسوسه، آدم ، گناه ، عشق

باید پناه برد به او از رجیم ها

بی تو سیاهپوش شده شهر داغدار

دستت چونیست بر سر و روی یتیمها

  • چهارشنبه
  • 18
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 13:53
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 میثم مومنی نژاد

شعر امام زمان عجل الله تعالی فرجه -(گمان مدار که نام تو بردن عادت ماست) * میثم مومنی نژاد

669

شعر امام زمان عجل الله تعالی فرجه -(گمان مدار که نام تو بردن عادت ماست) گمان مدار که نام تو بردن عادت ماست
نسیم یاد تو در هر سحر عبادت ماست

زمین به زیر قدمهای تو سر افراز است
سلامت تو ... به جان همه...سلامت ماست

اگر که، عمر جهان هم ،تمام گردد باز
ندارد آنچه تمامی همین ارادت ماست

کنار خانه ی چون تو کریم بی منت
دری دگر بزنم....باعث خجالت ماست

چو طفل اشک دگر راستگو نمیبینم
بیا بپرس که این شاهد صداقت ماست

قسم به ضامن آهو که زائران توایم
ظهور طلعت تو بهترین زیارت ماست

قسم به ساقی لب تشنه ای که دستانش
به دست مادر تو برگه ی شفاعت ماست

در اولین شب جمعه مرا به همراهت
ببر به کرببلایی که عین جنت ماست

ببر به کرببلا و بخوان که یا جداه
هنوز داغ لب تشنه ات مصیبت ماست

  • پنج شنبه
  • 19
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 15:06
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر غزل نتظار -(من شیشۀ دلتنگی دل‌های غمینم) * سعید بیابانکی

464

شعر غزل نتظار -(من شیشۀ دلتنگی دل‌های غمینم) من شیشۀ دلتنگی دل‌های غمینم
ای کاش که دست تو بکوبد به زمینم

یک روز به فردوسم و یک روز به دوزخ
نیمی همه از کفرم و نیمی همه دینم

یک تکّه دل خون مرا قاب گرفته‌ست
گلدان ترک‌خوردۀ ایوان گلینم

بوی تو شبی یک دم از این کوچه گذشته‌ست
عمری‌ست که شب تا به سحر کوچه‌نشینم

تا چند در این کوچۀ بن‌بست بخوانم
یا چشم بچرخانم و دیوار ببینم

کی می‌رسی از ره که به تکرار قدومت
در راه تو صد طاقچه آیینه بچینم...

  • پنج شنبه
  • 19
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 17:04
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر غزل امام عصر علیه‌السلام شعر اعتراض -(بغض‌ها راه نفس‌های مرا سد شده‌اند) * عباس شاه زیدی

603
0

شعر غزل امام عصر علیه‌السلام شعر اعتراض -(بغض‌ها راه نفس‌های مرا سد شده‌اند) بغض‌ها راه نفس‌های مرا سد شده‌اند
لحظه‌ها بی‌تو پریشانی ممتد شده‌اند...

دست بر دست نهادند گروهی امروز
و به یک سبحه و سجّاده مقیّد شده‌اند

از روی خون شهیدان به خون خفتۀ عشق
عده‌ای گرچه حرام است، ولی رد شده‌اند

فکر کردند که با جشن چراغانی تو
شیعه و راهرو آل محمد شده‌اند...

روزها سخت به ما می‌گذرد، می‌بینی
دوستان تو اسیر غم بی‌حد شده‌اند

کار از کار گذشته‌ست، مکن شکوه، «خروش»!
عده‌ای مرتکب آنچه نباید، شده‌اند

  • جمعه
  • 20
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 18:05
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

امام زمان عج -(غصه ای تلخ تر از دوریِ دیدارِ تو نیست!) * هستی محرابی

1067

امام زمان عج -(غصه ای تلخ تر از دوریِ دیدارِ تو نیست!) #عصر_جمعه_دلتنگی_یار

غصه ای تلخ تر از دوریِ دیدارِ تو نیست
خوار و بیچاره هر آن دل که گرفتارِ تو نیست
جمعه هم رفت و نیامد خبرِ آمدنت
سفره ام لایقِ مهمانیِ افطارِ تو نیست؟

#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#هستی_محرابی

  • جمعه
  • 27
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 20:13
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

غزل توسل امام عصر علیه‌السلام -(پر کن دوباره کیل مرا، ایّها العزیز!) * مریم سقلاطونی

1377
4

غزل توسل امام عصر علیه‌السلام -(پر کن دوباره کیل مرا، ایّها العزیز!) پر کن دوباره کیل مرا، ایّها العزیز!
دست من و نگاه شما، ایّها العزیز!

رو از من شکسته مگردان! که سال‌هاست
رو کرده‌ام به سمت شما، ایّها العزیز!

جان را گرفته‌ام به سرِ دست و آمدم
از کوره‌راه‌های بلا، ایّها العزیز!

وادی به وادی آمده‌ام، از درت مران
وا کن دری به روی گدا، ایّها العزیز!

چیزی که از بزرگی تو کم نمی‌شود
این کاسه را...فَاَوفِ لنا، ایّها العزیز!

ما، جان و مال‌باختگان را رها مکن
بگذار بگذرد شب ما، ایّها العزیز!

خالی‌تر از دو دست من این چشمِ خالی است
محتاج یک نگاه شما، ایّها العزیز!

  • جمعه
  • 3
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 16:31
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر غزل امام عصر علیه‌السلام -(این جشن‌ها برای من آقا نمی‌شود) *حجه الاسلام رضا جعفری

626

شعر غزل امام عصر علیه‌السلام -(این جشن‌ها برای من آقا نمی‌شود) این جشن‌ها برای من آقا نمی‌شود
شب با چراغ عاریه فردا نمی‌شود!

من بیشتر برای خودم گریه می‌کنم
این جشن‌ها برای تو بر پا نمی‌شود!

خورشیدی و نگاه مرا می‌کنی سفید
می‌خواستم ببینمت؛ اما نمی‌شود

یوسف! به شهر بی‌هنران وجه خویش را
عرضه مکن، که هیچ تقاضا نمی‌شود

اینجا همه «من»اند، منِ بی خیالِ تو!
اینجا کسی برای شما «ما» نمی‌شود...

باور مکن تو را به هوای تو خواستم
با این قدی که پیش شما تا نمی‌شود

می‌پرسم ازخودم‌ غزلی‌گفته‌ای‌ ولی
با این همه‌ردیف،‌ چرا با«نمی‌شود»؟!

  • سه شنبه
  • 7
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 18:50
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

یاصاحب الزمان.. -(بدی از من!بدی از من !بدی از من بوده...) * سید پوریا هاشمی

620

یاصاحب الزمان.. -(بدی از من!بدی از من !بدی از من بوده...) بدی از من!بدی از من !بدی از من بوده...
تویی و این همه خوبی! منم و اقرارم!

روزه اش را تو گرفتی و به من مزد رسید
زحمتش را تو کشیدی که تقرب دارم

  • چهارشنبه
  • 8
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 14:28
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

العجل یا صاحب الزمان -(نیست بیداری دراین خواب زمستانی ما) * سید پوریا هاشمی

558

العجل یا صاحب الزمان -(نیست بیداری دراین خواب زمستانی ما) نیست بیداری دراین خواب زمستانی ما
چه مکافاتی شده شبهای هجرانی ما!

رودها از درد ناشکری به خشکی میرسند
خشک شد از معصیت چشمان بارانی ما

نیست گرچه بین ما یاد پریشانی او
هست آقا دم به دم یاد پریشانی ما

یوسف آمد سمت مصر و شد عزیز مردمش
کور شد از دوری اش یعقوب کنعانی ما

خانه ی مارا چه بهتر بیت الاحزانش کنند
میزبان وقتی نمی آید به مهمانی ما

مثل قرآن قرن ها تنهای تنها مانده است
ای مسلمانان چه شد موعود قرآنی ما

در پی اش تا کربلا رفتیم و زیر سایه اش
از حسین آغاز شد این سیر عرفانی ما

با سر برنیزه اش هم دستگیری میکند
عالم امکان ندارد مثل قربانی ما

  • جمعه
  • 10
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 22:56
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 علی اکبر نازک کار

شعر ظهور صاحب الزمان عج -(تسبیح به دست با سرانگشت ریا) * علی اکبر نازک کار

519
2

شعر ظهور صاحب الزمان عج -(تسبیح به دست با سرانگشت ریا) تسبیح به دست با سرانگشت ریا
شد ذکر لب تمام این شهر، بیا

کافی است غم حسین پس جان حسین
دنیا شده مثل کوفه،برگرد ، نیا

  • جمعه
  • 10
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 22:58
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر رباعی امام عصر علیه‌السلام -(من نام کسی نخوانده‌ام الا تو) * جلیل صفر بیگی

660

شعر رباعی امام عصر علیه‌السلام -(من نام کسی نخوانده‌ام الا تو) من نام کسی نخوانده‌ام الا تو
با هیچ‌کسی نمانده‌ام الا تو
عید آمد و من خانه‌تکانی کردم
از دل همه را تکانده‌ام الا تو

امسال بهار بی تو آغاز نشد
هی جمعه گذشت و باز اعجاز نشد
کی سین سلام بر لبت می‌شکفد؟
عید آمد و سفرۀ دلم باز نشد

ما را نه غم دربه‌دری خواهد کشت
نه غصۀ بی بال و پری خواهد کشت
او آمده است و ما همه بی‌خبریم
ما را غم این بی‌خبری خواهد کشت

  • جمعه
  • 10
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 23:15
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر مناجات با امام عصر -(آئینه بی جمال تو زیبا نمی شود) * محمد شهادتی

814

متن شعر مناجات با امام عصر -(آئینه بی جمال تو زیبا نمی شود) آئینه بی جمال تو زیبا نمیشود
دلهای مابدون توشیدا نمیشود
یک عده ازتوفاصله هاراگرفته اند
دلهایشان کنارتوپیدانمیشود
پیچیده بوی عطرغریبی ز کوچه ها
دروازه های بسته ی غم وا نمیشود
آقابیاکه مسئله ها قد کشیده اند
اندازه ای که در سر ما جا نمیشود
ایکاش میشد از ته دل داد میزدیم
امروز ما بدون تو فردا نمیشود

  • دوشنبه
  • 13
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 03:00
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا صاحب الزمان ادرکنی(بیا ای دردهای شیعیان را مرهم ودرمان) * اسماعیل تقوایی

847

یا صاحب الزمان ادرکنی(بیا ای دردهای شیعیان را مرهم ودرمان) یا صاحب الزمان

بیا ای دردهای شیعیان را مرهم ودرمان
بیا ای مصلح دنیا و ای ناجی مظلومان

گرفته ظلم عالم را و وقت آنست باز آیی
بیا ای آخرین ماه ولایت،حجت پنهان

بیا وباوران بر دشمنان،ما صاحبی داریم
بیا ای صاحب عصر وزمان، موعود در قرآن

مبادا حسرت دیدار رویت بر دلم ماند
بیا تا زنده ام جان را کنم در راه تو قربان

اماما عالمی مشتاق تا گردند مأمومت
خوشا پشت سرت خواندن نماز جمعه را ای جان

بیا ای یوسف زهرا عیان کن قبر مادر را
بیا ای تیر پایانی حق بر پیکر شیطان

امام منتظر،ما منتظر های تو می باشیم
بیا تادرد هجر عاشقانت را دهی پایان

شعر :اسماعیل تقوایی

  • جمعه
  • 31
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 03:30
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

شعر غزل امام عصر علیه‌السلام -(بیا که آینۀ روزگار زنگاری‌ست) * سعید بیابانکی

464

شعر غزل امام عصر علیه‌السلام -(بیا که آینۀ روزگار زنگاری‌ست) بیا که آینۀ روزگار زنگاری‌ست
بیا که زخمِ‌زبان‌های دوستان، کاری‌ست

به انتظار نشستن در این زمانۀ یأس
برای منتظران، چاره نیست؛ ناچاری‌ست

به ما مخند اگر شعرهای سادۀ ما
قبول طبع شما نیست؛ کوچه بازاری‌ست

چه قاب‌ها و چه تندیس‌های زرّینی
گرفته‌ایم به نامت که کنج انباری‌ست!

نیامدی که کپرهای ما کلنگی بود
کنون بیا که بناهایمان طلاکاری‌ست

به این خوشیم که یک شب به نامتان شادیم
تمام سال اگر کارمان عزاداری‌ست

نه این که جمعه فقط صبح زود بیدارند
که کار منتظرانت همیشه بیداری‌ست...

  • شنبه
  • 1
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 12:01
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر غزل شعر انتظار -(در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم) * فاضل نظری

758

شعر غزل شعر انتظار -(در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم) در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم
اصلاً به تو افتاد مسیرم که بمیرم

یک قطرۀ آبم که در اندیشۀ دریا
افتادم و باید بپذیرم که بمیرم

یا چشم بپوش از من و از خویش برانم
یا تَنگ در آغوش بگیرم که بمیرم

این کوزه ترک خورد! چه جای نگرانی‌ست
من ساخته از خاک کویرم که بمیرم

خاموش مکن آتش افروخته‌ام را
بگذار بمیرم که بمیرم که بمیرم

  • شنبه
  • 1
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 12:01
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

رباعی مدح امام عصر علیه‌السلام -(شهر آینه‌دار می‌شود با یک گل) * هادی فردوسی

549

رباعی مدح امام عصر علیه‌السلام -(شهر آینه‌دار می‌شود با یک گل) شهر آینه‌دار می‌شود با یک گل
پروانه‌تبار می‌شود با یک گل
گفتند نمی‌شود، ولی می‌بینند
یک روز بهار می‌شود با یک گل

  • شنبه
  • 1
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 12:04
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر دوبیتی امام عصر علیه‌السلام -(شبیه گل، سرشتی تازه دارم) * سید حبیب نظاری

564

شعر دوبیتی امام عصر علیه‌السلام -(شبیه گل، سرشتی تازه دارم) شبیه گل، سرشتی تازه دارم
هوای سرنوشتی تازه دارم
من از تو ای بهار جاودانه
تمنّای بهشتی تازه دارم

نیامد، دیر بود و دیرتر شد
چه‌قدر این داغ، دامن‌گیرتر شد
دل من پیر، امّا خیره بر راه
هزاران سال چشمم پیرتر شد

به من دسته‌گلی انگار داده‌ست
دلم را جرأت اقرار داده‌ست
حضور نام تو در هر دوبیتی
به من آرامش بسیار داده‌ست

شبیه سایه،‌ بی‌رنگی نمی‌کرد
نگاه خویش را سنگی نمی‌کرد
اگر برگشته بودی، این دوبیتی
چنین اظهار دل‌تنگی نمی‌کرد

سفر، باران، پرستو، آسمان، باد
تمام واژه‌های رفته از یاد
چرا باید جهان با این همه چشم
تماشای تو را از دست می‌داد؟

جهان، سرشار از غم بی‌نشانی
غریبی،‌ خستگی، بی‌هم‌زبانی
بیا با ی

  • شنبه
  • 1
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 12:13
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر غزل امام عصر علیه‌السلام -(دلی به دست خود آورده‌ام از آن تو باشد) *سید محمدرضا شرافت

570

شعر غزل امام عصر علیه‌السلام -(دلی به دست خود آورده‌ام از آن تو باشد) دلی به دست خود آورده‌ام از آن تو باشد
سپرده‌ام به تو سر تا بر آستان تو باشد

جهان من! دل من آمده‌ست سوی تو اینک
به این امید که یک گوشه از جهان تو باشد

گناهکار کسی بی‌پناه آمده سویت
بگو چگونه بیاید که در امان تو باشد

چه می‌شود که بر این دل شبی قدم بگذاری
دلی که آمده تا صحن جمکران تو باشد

چه غم اگر که بسوزاندش زمانه کسی را
که از ازل بله گفته که در زمان تو باشد

بده زمین و زمان را به دست‌هام که گفتم
بخواهم از تو دعایی که در توان تو باشد

چگونه «ناحیه‌ات» را بخواند آنکه ندارد
توان مرثیه‌ای را که از زبان تو باشد

سلام بر سر بر نیزه رفته‌ای و سلامی
به چشم‌های پُر اشکی که دیدگان تو باشد

سلام بر ت

  • چهارشنبه
  • 5
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 15:49
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر غزل امام عصر علیه‌السلام -(ما را دلی‌ست چون تن لرزان بیدها) * افشین علا

769

شعر غزل امام عصر علیه‌السلام -(ما را دلی‌ست چون تن لرزان بیدها) ما را دلی‌ست چون تن لرزان بیدها
ای سرو قد! بیا و بیاور نویدها

بازآ و با نسیم نگاه بهاری‌ات
جانی دوباره بخش به ما ناامیدها

ما جمعه را به شوق تو، تعطیل کرده‌ایم
ای روز بازگشت تو آغاز عیدها

بازآ که خلق را نکشاند به سوی خویش
بازار پر فریب مراد و مریدها

برگرد تا زمین و زمان را رها کنند
چپ‌ها و راست‌ها، سیاه و سفیدها

بسیار دسته‌گل که برای تو چیده‌ایم
این خاک، غرقه است به خون شهیدها

خون حسین می‌چکد از نیزه‌ها هنوز
برگرد و انتقام بگیر از یزیدها

  • پنج شنبه
  • 6
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 11:34
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر غزل امام عصر(عج) -(تمام خاک را گشتم به دنبال صدای تو) * یوسفعلی میرشکاک

742
1

شعر غزل امام عصر(عج) -(تمام خاک را گشتم به دنبال صدای تو) تمام خاک را گشتم به دنبال صدای تو
ببين باقی‌ست روی لحظه‌هايم جای پای تو

اگر مؤمن اگر کافر، به دنبال تو می‌گردم
چرا دست از سر من بر نمی‌دارد هوای تو؟

صدايم از تو خواهد بود اگر برگردي ای موعود
پر از داغ شقايق‌هاست آوازم برای تو

تو را من با تمام انتظارم جستجو كردم
كدامين جاده امشب می‌گذارد سر به پای تو؟...

  • پنج شنبه
  • 6
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 14:39
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

شعر غزل انتظار -(دلم شور می‌زد مبادا نیایی) * زین‌العابدین آذرارجمند

486

شعر غزل انتظار -(دلم شور می‌زد مبادا نیایی) دلم شور می‌زد مبادا نیایی
مگر شب سحر می‌شود تا نیایی...

تو افتاده‌تر هستی از اینکه یک شب
به میقات این بی سر و پا نیایی

دروغ است! این بر نمی‌آید از تو
بیایی و تا کلبۀ ما نیایی

بگو خواهی آمد که امکان ندارد
بگویی که می‌آیم اما نیایی

گذشته‌ست هرچند امروز و امشب
دلیلی ندارد که فردا نیایی...

چه خوب آمدی ای بهار صداقت
دلم شور می‌زد مبادا نیایی

  • چهارشنبه
  • 12
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 13:39
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

شعر رباعی امام عصر(عج) * محمد علی مجاهدی

588

شعر رباعی امام عصر(عج) اگرچه غايبى، امّا حضورِ تو پيداست
چه غيبتى‌ست؟ كه عطرِ عبور تو پيداست

مقام گلشنِ اشراق، نافه‌خيز از توست
بلى! شفاعت انسان به رستخيز از توست...

تو كيستى كه قيامت، قيامتِ كبرا‌ست
تو كيستى كه قيامت ز قامتت پيداست

تو كيستى كه «يدالله» در تنت جارى‌ست
زبان قاطع شمشير عدل تو كارى‌ست

نگاه منتظرانت هنوز مانده به راه
سپيد شد ز فراق تو سنگ‌فرشِ پگاه

خدا به دست تو داده‌ست عدل عالم را
سپرده نيز به دستت حساب آدم را

ز هر چه هست به گيتى، سرآمدت خوانند
تويى كه قائم آل محمدت خوانند

ولادتت نه فقط آبرو به شعبان داد
كه در ضمير تمامى مردگان جان داد

اَلا ستارۀ موعودِ گرم و عالمتاب!
به دشت تيرۀ هستى چو آفتاب

  • چهارشنبه
  • 12
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 15:35
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
استاد محمد جواد غفورزاده

شعر رباعی امام عصر(عج) *استاد محمد جواد غفورزاده

565

شعر رباعی امام عصر(عج) ای دلشدگان! شاهد مقصود آمد
در پردۀ غیب آن که نهان بود آمد
گر بویِ گلِ محمّدی می‌شنوید
محبوب خدا، مهدی موعود آمد

  • پنج شنبه
  • 13
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 12:28
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

شعر دوبیتی امام عصر(عج) * سید حبیب نظاری

543

شعر دوبیتی امام عصر(عج) دعا کن هر گلی پرپر نمیرد
کسی با چشم‌های تر نمیرد
دوباره جمعه‌ای رد شد، دعا کن
دلم تا جمعۀ دیگر نمیرد

بهار آشنای باغ برگرد!
برای ما، برای باغ، برگرد!
به خون ما تبرها تشنه هستند
به جَدِّ لاله‌های باغ، برگرد!

دعا کن تا بهارِ این همه گل
بیاید بر مزار این همه گل
به شوق دیدن تو زنده مانده‌ست
دلِ چشم‌انتظار این همه گل

دوباره فصلی از بی‌رنگی باغ
غم ما و نگاه سنگی باغ
تو برمی‌گردی و یک صبح روشن
به پایان می‌رسد دل‌تنگی باغ

درختان بیشتر قد می‌کشیدند
برای برگ و بر، قد می‌کشیدند
به شوق دیدن خورشید رویت
علی‌رغم تبر قد می‌کشیدند

نوای رفته از نی خواهد آمد
و بارانی پیاپی خواهد آمد
چه‌قدر اندوه این پاییز ت

  • پنج شنبه
  • 13
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 12:29
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 حسین رحمانی

مناجات با امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف -(سفره دار ماه مهمانی تویی) * حسین رحمانی

745
0

مناجات با امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف -(سفره دار ماه مهمانی تویی) سفره دار ماه مهمانی تویی
رازق رزق دعا خوانی تویی
بانی چشمان بارانی تویی
با خبر از درد پنهانی تویی

گریه کردم وقت افطار و سحر
یابن زهرا از تو هستم بی خبر

چشم ما را رنگ بیداری بده
بر گدایت وقت دیداری بده
آنچه از لطف و کرم داری بده
نان و خرمایی هم افطاری بده

نان تو نان علی و فاطمه ست
بر غم و درد دل ما خاتمه ست

بسکه سرگرم گناه و غفلتم
شد عبادت ، عادت بی طاعتم
داده اما حضرت حق مهلتم
در ضیافت خانه ی او دعوتم

دعوتم ، اما ندارم آبرو
ذکر العفوی برای من بگو

بار مارا می کشی بر شانه ات
ای فدای اشک دانه دانه ات
به رقیه عمه ی دردانه ات
کن نظر بر بنده زاد خانه ات

با رقیه آمدم راهم دهی
تا سحر هم اشک و ه

  • پنج شنبه
  • 13
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 13:26
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر غزل امام عصر(عج) -(این سر شب‌زده، ای کاش به سامان برسد) * محمد علی بیابانی

1249
1

شعر غزل امام عصر(عج) -(این سر شب‌زده، ای کاش به سامان برسد) این سر شب‌زده، ای کاش به سامان برسد
قصۀ هجر من و ماه به پایان برسد

دست این سائل بیچاره به دستت نرسید
کاش با لطف تو این بار به دامان برسد

حال آن تشنه که با یاد تو سیراب شود
مثل این است که در دشت به باران برسد

روسیاهی نشود مانع احسان شما
رحمت سبز تو چون قبل، کماکان برسد

کاش با دیدن تو جان بدهم آقاجان
قبل از آنی که ز هجرت به لبم جان برسد

گر مقدّر شده، آید به سراغم اجلم
سببی ساز که در شام غریبان برسد

و پس از مرگ بیا جانِ عمو لطفی کن
پیکرم تا حرم ساقی عطشان برسد

  • دوشنبه
  • 17
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 17:21
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد