شعر امام زمان (عج)

مرتب سازی براساس

شعری در فراق امام زمان(عشقت زسرای دل من پا نمی شود) *

2050

شعری در فراق امام زمان(عشقت زسرای دل من پا نمی شود) عشقت زسرای دل من پا نمی شود
مجنون دلش به جز سوی لیلا نمی شود
بالای تخت یوسف کنعان نوشته اند
هر یوسفی که یوسف زهرا نمی شود
هرگز مکن سوال چرا ما نرفته ایم
هر قطره ای که فانی دریا نمی شود
مرغک پر بسته ی دام تو ام
حضرت ارباب غلام تو ام

  • یکشنبه
  • 13
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 09:17
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعری در فراق امام زمان(ای خاک آستان تو کحل بصر مرا) *

3887
2

شعری در فراق امام زمان(ای خاک آستان تو کحل بصر مرا) ای خاک آستان تو کحل بصر مرا
کوته مباد سایه ی لطفت ز سر مرا
با صد امید بر سر راهت نشسته ام
خاکم به سر اگر که برانی ز در مرا
من کمترین گدای تو ام یا ابا الحسن
بر خاک بوسیت بطلب بیشتر مرا
هر شب بر آستان تو سر می نهم
مگر روزی رسد که پا بگذاری به سر مرا
بال و پرم شکسته چو فترس ز معصیت
ای تالی حسین بده بال و پر مرا

  • یکشنبه
  • 13
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 09:23
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعری در فراق امام زمان(آقا عزیز زهرا چه گویم تا نریزد آبرویم) *

2280
1

شعری در فراق امام زمان(آقا عزیز زهرا چه گویم تا نریزد آبرویم) آقا عزیز زهرا چه گویم تا نریزد آبرویم
تو خود گو کیستی تا من بگویم
من کیم قلب وجودم من کیم جان جهانم
من کیم سر نهانم من کیم نور عیانم
من کیم کهف حسینم من کیم مهد امانم
من کیم مولای خلقت در زمین و آسمانم
من کیم فرمانروای ملک حی لا مکانم
من کیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم
یا بن الحسن
من کیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم
من کیم من آسمانی مصلح خلق زمینم
من کیم من دست تقدیر خدا در آستینم
من کیم من وارث پیغمبر و قرآن و دینم
من کیم سرتا بدن مولا امیر المومنینم
من کیم من آخرین تیر الهی در کمانم
من کیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم
من کیم من آفتاب یازده خورشید نورم
من کیم من مصحفم توراتم انجیلم زبورم
ن کیم من

  • یکشنبه
  • 13
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 09:25
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعری در فراق امام زمان(آقا قسم به جان شما خوب می شوم ) *

7605
22

شعری در فراق امام زمان(آقا قسم به جان شما خوب می شوم ) آقا قسم به جان شما خوب می شوم
باور کنید آخرش به خدا خوب می شوم
حتی اگر گناه خلایق کشم به دوش
با یک نگاه لطف شما خوب می شوم
این روزها ز دست دل خویش شاکیم
قدری تحملم بنما خوب می شوم
من ننگ و عار حضرتتان تا به کی شوم
کی از دعای اهل بکا خوب می شوم
با یک دعای مادر دلسوز و مهربان
ام الائمه جوان خوب می شوم
جمعی کبوتر حرم فاطمه شدند
من هم شبیه آن شهدا خوب می شوم
من بدترین غلام حقیر ولایتم
ای بهترین امام بیا خوب می شوم
با این همه بدی به ظهور شما قسم
با یک نسیم کرب و بلا خوب می شوم

  • یکشنبه
  • 13
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 09:30
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعری در فراق امام زمان(ای آنکه چشم پاک و نجیبت گواه ماست ) *

2181

شعری در فراق امام زمان(ای آنکه چشم پاک و نجیبت گواه ماست ) ای آنکه چشم پاک و نجیبت گواه ماست
تو هستی و ندیدن رویت گناه ماست
غافل ز حال و روز محبان نمی شوی
قائم چو خوانده ایم تو را اشتباه ماست
از وحشت برای غم آخر الزمان
تنها حریم جنت کویَت پناه ماست
ما را بخوان به وقت ظهورت که سالها
آماده طلیعه سبزت سپاه ماست
ای آخرین مسافر زهرا شتاب کن
عمریست بر مسیر عبورت نگاه ماست
هر وقت نام تو ز دل ما عبور کرد
انگار که چشم توست که دیده به راه ماست
با لطف فاطمه به شما مبتلا شدیم
کی گفته دل سپردن ما دلبخواه ماست
ما آمده ایم تا کَرَمت را عطا کنی
وقتش رسیده روزی ما کربلا کنی

  • یکشنبه
  • 13
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 09:32
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعری در فراق امام زمان(در خلوتم که حرف مرا گوش می کنی ) *

2262
1

شعری در فراق امام زمان(در خلوتم که حرف مرا گوش می کنی ) در خلوتم که حرف مرا گوش می کنی
هر زشتی ام که هست فراموش می کنی
شرمنده می شوم ز رویت هزار بار
وقتی که تو نگاه خطا پوش می کنی
رگاه درد و دوری و غربت شود شروع
ما را برای خویش غزل نوش می کنی
چون سوزم از شرار ستمهای روزگار
این شعله را به خنده تو خاموش می کنی
شرط ملازم است که پا جای پا نهد
خود را تو با غلام چه هم دوش می کنی
از دیگران حساب مرا کرده ای جدا
از بس مرا عنایت آغوش می کنی
در بین مردمی و نمی بینمت چرا
ما را به خویش خوانده و مدهوش می کنی
چون می شوم به میکده غرق معارفت
مستم کنی و خالی ام از هوش می کنی
از دکترین مهدویت فارغم که تو
تشدید بر ارادت خودجوش می کنی
جام می و سبوی شهادت به دست توست
آخ

  • یکشنبه
  • 13
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 09:34
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعری در فراق امام زمان(چه سالها چشمان ما چشم انتظاری کرد ) *

2467

شعری در فراق امام زمان(چه سالها چشمان ما چشم انتظاری کرد ) چه سالها چشمان ما چشم انتظاری کرد
چه سالها چشمان ما شب زنده داری کرد
چه سالها صبح سه شنبه ها
چشمانمان یا گریه یا که زاری کرد
غافل از اینکه در طریق عاشقی کردن
هر کس که کاری کرد با پرهیزکاری کرد
ز ترس می گوییم از تقوی نمی گوییم
باید برای وصل او تقوی مداری کرد
در گیر و دار قسمت تکلیف ها دنیا
ما را اسیر این همه بی بند و باری کرد
با نالۀ آقا بیا، آقا نمی آید
باید برای مقدم دلدار کاری کرد
گیرم که آمد، در کدامین خانه جا دارد
باید هوای خانه هامان را بهاری کرد
لب ها پی آقا و دلها هم پی دنیاست
حالا به این دل می شود هیچ اعتباری کرد
باید گذشت از هر چه بوی غیر را دارد
مثل همان کاری که ابن مهزیاری کرد
فردا

  • یکشنبه
  • 13
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 09:35
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعری در فراق امام زمان(در حیرتم چگونه نشد فانی ات شَوَم) *

2517
3

شعری در فراق امام زمان(در حیرتم چگونه نشد فانی ات شَوَم) در حیرتم چگونه نشد فانی ات شَوَم
تا مَحرم ضیافت پنهانی ات شَوَم
حیف از شراب وصل شب قدر و عید فطر
آخر نشد ملازم مهمانی ات شَوَم
رفت از بَرَم رفیق شفیقی که داشتم
پس کِی رفیق سجده طولانی ات شَوَم
با اینکه چند مرتبه قرآن به سر شدم
یک شب نشد که مونس قرآنی ات شَوَم
آنسان که تو به معرفتم فکر می کنی
باید انیس محفل عرفانیت شَوَم
دارم امید در عرفه مَحرَمت کنی
باشد که در منای تو قربانیت شَوَم
ای کاش مهزیار دگر می شدم تو را
تا در حجاز زائر ایرانیت شَوَم
وقتی نشد که زانر گنبدطلا شَوَم
بگذار یارِ یارِ خراسانیت شَوَم
منصور امتی و من ای کاش لااقل
یکبار همصدای سحر خوانی ات شَوَم
تنها پناه این دل من روضه های تو

  • یکشنبه
  • 13
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 15:36
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعری در فراق امام زمان(کاش در عشقم صداقت داشتم) *

2402
1

شعری در فراق امام زمان(کاش در عشقم صداقت داشتم) کاش در عشقم صداقت داشتم
بحر دیدارش لیاقت داشتم
جای حب نفس و دنیا دوستی
کاش با یارم رفاقت داشتم
کاش اهل ذکر و نجوا می شدم
با گل تسبیح عادت داشتم
تا به کی تشویش دارم از گناه
کاش یک شب خواب راحت داشتم
کاشکی در بین دنیای شلوغ
خلوتی بحر عبادت داشتم
کاش بودم سر به فرمان ولی
از امام خود اطاعت داشتم
کاش بودم همنشین اولیاء
از گنهکاران برائت داشتم
پای آن پیمان که با رب بسته ام
اش قدری استقامت داشتم
در هیاهوی زمانه گم شدم
من که از جبهه روایت داشتم
کاش بودم لایق دیدار یار
در دلم شوق زیارت داشتم
من که از جاماندگانم ای دریغ
کاش سهمی از شهادت داشتم
جلوه آه سحرهایم چه شد
آرزوی وصل آقایم چه شد

  • یکشنبه
  • 13
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 15:48
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعری در فراق امام زمان(هر چه مشغول خودم غافل از آقای خودم *

2155

شعری در فراق امام زمان(هر چه مشغول خودم غافل از آقای خودم هر چه مشغول خودم غافل از آقای خودم
آنچه مشغول توام یاور فردای خوردم
من به خود نامَدَم اینجا که به خود خرج شوم
بی تو ای صاحب من فانیِ دنیای خودم
خیر دنیای من ای دوست فقط طاعت توست
پس به همراهی تو ناصر عقبای خودم
جز به "قو انفسکم" نوبت "اهلیکم" نیست
بیش تر از دگران ضامن تقوای خودم
نیت خالص اگر حاصل این دل نشود
گر دَم از عرش زنم باز سر جای خودم
من به جز نوکری ات عمر گران را ندهم
یارم آقاست و من نوکر آقای خودم
هر که بهر کسی گردد من در پی تو
در پی گمشدۀ این دل شیدای خودم
از خدا خواسته ام تا ز تو غافل نشوم
پس نجاتم بده از چون و چراهای خودم
با نگاهی تو مرا پاک ز عصیانم کن
تا شَوَم خاکِ رَه سید و مولا

  • یکشنبه
  • 13
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 15:51
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعری در فراق امام زمان(هجران کشیده ایم و نشان از نگار نیست) *

2192
1

شعری در فراق امام زمان(هجران کشیده ایم و نشان از نگار نیست) هجران کشیده ایم و نشان از نگار نیست
کو عاشقی که بر غم هجران دچار نیست
ماندن در انتظار امید طلوع صبح
بی فایده است گر دل شب زنده دار نیست
دیگر خدا محل به دعامان نمی دهد
بر قول و فعل اهل گنه اعتبار نیست
دور از حبیب دل به تغافل سپرده ایم
این رسم عاشقی ِ دل بی قرار نیست
بی اشتیاق گفتن ذکر فرج چه سود
کوثر بدون لطف عطش خوشگوار نیست
غافل ز یاد یار به غم مبتلا شدیم
آیینه ی من از اثرات غبار نیست
ما زنده می شویم به ذکر غم حسینع
دلمرده است آنکه دلش سوگوار نیست
چون کربلا بنا به دل عاشقان اوست
کو عاشقی که با حرمش همجوار نیست

  • یکشنبه
  • 13
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 16:01
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعری در فراق امام زمان(یک وقت ز خانه ات جوابم نکنی) *

3068
3

شعری در فراق امام زمان(یک وقت ز خانه ات جوابم نکنی) یک وقت ز خانه ات جوابم نکنی
با لطفظ برو خانه خرابم نکنی
می ترسم از آن لحظه که روز عرصات
در زمره نوکران حسابم نکنی
پیش نظر سینه زنانت محشر
بیچاره روسیه خطابم نکنی
نزدیکی درب دوزخ آقای بهشت
با بستن پلک خود عذابم نکنی
سوگند به جان مادرت ای آقا
شرمنده روی بوترابم نکنی
فردای قیامت سر حوض کوثر
با هرم نگاه خویش آبم نکنی
ای ساقی تشنه لب دلت می آید
مهمان پیاله ای شرابم نکنی ؟

  • یکشنبه
  • 13
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 16:04
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعری در فراق امام زمان(در این زمانه غیبت که فتنه بسیار است) *

2752
1

شعری در فراق امام زمان(در این زمانه غیبت که فتنه بسیار است) در این زمانه غیبت که فتنه بسیار است
دلم به فیض پناه شما گرفتار است
در امتحان تو هستیم و غافل از یادت
که امتحان نهایی چه سخت و دشوار است
به انتظار طلوعت در این شب ظلمت
خوشا دلی که به یادت همیشه بیدار است
اگر رها ز تو گشتم رها مکن ما را
که هر که از تو جدا شد به دام اغیار است
عیادتم که نیایی، کمی دعایم کن
که این فقیر گنهکار سخت بیمار است
اگر ز دیده جدایی، ز قلب ما هرگز
مهم حضور گدایان به محضر یار است
زمان دیدن وجه الهی جمال تو نیست
کسی که عاشق رویت نشد گنهکار است
به روز درک حضورت رئیس مذهب هم
به خدمت تو درآید که بهترین کار است
به نوکر در این خانه افتخار بده
بیا و خاک مرا کرب و بلا قرار بده

  • یکشنبه
  • 13
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 16:06
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعری در فراق امام زمان(بدون ترک گنه انتظار بی معناست) *

4007
2

شعری در فراق امام زمان(بدون ترک گنه انتظار بی معناست) بدون ترک گنه انتظار بی معناست
امید دیدن روی نگار بی معناست
تمام زنده دلی ها ز اشک نیمه شب است
بدون فیض سحر درک یار بی معناست
دگر به دوری آقا نموده ایم عادت
وگرنه بر دل مجنون قرار بی معناست
خزان عمر رسید و بهار ما نرسید
تمام عمر بدون بهار بی معناست
بهار زندگی ما رضایت یار است
وگرنه گردش لیل و نهار بی معناست
برای مستی دل می کشیم ناز تو را
میان میکده داد و هوار بی معناست
پیاله ام شده خالی ولی یقین دارم
گلایه در حرم سفره دار بی معناست
سلام بر شهدایی که بی نشان رفتند
برای کشته زهرا (س) عزا بی معناست
بیا و خرج زیارت به ما بده آقا
برات دیدن کرب و بلا بده آقا

  • یکشنبه
  • 13
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 16:11
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعری در فراق امام زمان(گل سرخ و سفیدم کی می آیی ) *

14424
25

شعری در فراق امام زمان(گل سرخ و سفیدم کی می آیی  ) گل سرخ و سفیدم کی می آیی
الا ای تنها امیدم کی می آیی
تو گفتی : گل درآی من می آیُم
گل عالم تموم شد کی می آیی
بهار اومد ، گل اومد ، بلبل اومد
الا تنها گل مُو کی می آیی
منجی خلق و امید همه کی می آیی
گرگ باشد در کمین رمه کی می آیی
حاکم مطلق هر محکمه کی می آیی
ای امید علی و فاطمه کی می آیی
که در این معرکه غیر تو کسی فاتح نیست
مصلح کل توئی و جز تو ابا صالح نیست

  • یکشنبه
  • 13
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 16:38
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعری در فراق امام زمان؟(ای گل نرگس صفای دل توئی ) *

2418

شعری در فراق امام زمان؟(ای گل نرگس صفای دل توئی  ) ای گل نرگس صفای دل توئی
چلچراغ سبز این محفل توئی
ای گل نرگس ایا صاحب زمان
از فراقت ، از فراقت الامان
ای بهشت روی تو رؤیای من
گر نبینم چهره ات ای وای من
ای گل نرگس گل عشق همه
یوسف زیبای آل فاطمه
یابن الزهرا حجت ثانی عَشَر
یاور دین مصلح کل بشر

  • یکشنبه
  • 13
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 16:44
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعری در فراق امام زمان(بیا مهدی بیا مهدی فدایت) *

4525
6

شعری در فراق امام زمان(بیا مهدی بیا مهدی فدایت) بیا مهدی بیا مهدی فدایت
نظر بر دوستان کن از عنایت
تو بهر شیعیان مشکل گشایی
عزیز فاطمه مهدی کجایی
بیا مهدی ببین با چشم گریان
محبّانت همه زار و پریشان
تو از حال دل آنان گواهی
عزیز فاطمه مهدی کجایی
بیا ای زاده ختم رسولان
بیا ای وارث خون شهیدان
مکن از عاشقان خود جدایی
عزیز فاطمه مهدی کجایی
بیا ای یوسف گمگشته ما
بیا ای یادگار آل طاها
اماما تو امید قلب مائی
عزیز فاطمه مهدی کجایی
تمام عمر خود را در انتظاریم
که سر بر خاک پای تو گذاریم
تو نور دیده اهل ولایی
عزیز فاطمه مهدی کجایی
تمام عمر خود در شورو شینم
بیاد جد مظلومت حسینم
نگر این دوستان کربلایی
عزیز فاطمه مهدی کجایی
بیا مهدی بیا مهدی فدایت
نظر بر دو

  • دوشنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:05
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعری در فراق امام زمان(باز شد فصل بهارو آن گل رعنا نیامد) *

2786
3

شعری در فراق امام زمان(باز شد فصل بهارو آن گل رعنا نیامد) باز شد فصل بهارو آن گل رعنا نیامد
باز صبح جمعه آمد یوسف زهرا نیامد
این ندای هر گرفتاری است در هر بامدادی
ای خدا امروز هم صبح آمد و مولا نیامد
دیده ها دریا شد و کشتی دلها در تلاطم
غرق گردیدیم و کشتیبان این دریا نیامد
چشم ما دریای خون شد قلب ما دریای آتش
موکب مولای ما از دامن صحرا نیامد
شیعیان گم کرده ای دارند در شهر مدینه
تا که آن گمگشته را مهدی کند پیدا نیامد
این ندا از پرچم سرخ حسین آید هماره
کز چه تنها وارث خونهای عاشورا نیامد
عاشقان گویند با هم شمع جمع عاشقان کو
دوستان پرسند از هم مهدی آمد یا نیامد

  • دوشنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:09
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعری در فراق امام زمان(نمی دانم که مهدی در کجا هست) *

3343
-5

شعری در فراق امام زمان(نمی دانم که مهدی در کجا هست) نمی دانم که مهدی در کجا هست
ولی هر که باشد یار ما هست
خداوندا مرا اشک روان ده
به من هم روی مهدی را نشان ده
بیا مهدی گل باغ و بهارم
بیا مهدی توئی تنها قرارم
بیا مهدی تو هستی هستی من
تو ئی مولا همه دار و ندارم
بیا یا بن الحسن دورت بگردم
بیا تا دست خالی برنگردم
به جان مادرت زهرا نظر کن
تو درد جمله ما را دوا کن
تو ما را زائر کرببلا کن

  • دوشنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:15
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعری در فراق امام زمان(ما پیروان مکتب قرآن سرمدیم) *

5044
4

شعری در فراق امام زمان(ما پیروان مکتب قرآن سرمدیم) ما پیروان مکتب قرآن سرمدیم
خرم دل از عنایت اولاد احمدیم
ما دل نداده ایم به هر خار و خس ولی
دلدادگان قائم آل محمدیم
ای گمشدگان دلیل خواهد آمد
بت های زمان خلیل خواهد آمد
از سامریان و فرعون چه باک
موسی و عصا و نیل خواهد آمد
جز درگه تو باب ندارم مهدی
از دوری تو خواب ندارم مهدی
تو نوکر بد چون من فراوان داری
من مثل تو ارباب ندارم مهدی
از دوری نو دلی پر از غم دارم
وز غصه تو هماره ماتم دارم
گر حق بدهد به من ملک وجود
گویم که گل روی تو را کم دارم
ای گل که ولای تو در جان من است
داغ غم دوری تو مهمان من است
یک لحظه بیا به جان زهرا سوگند
جای قدمت به روی چشمان من است
مهدی که جدا کننده نیک و بد است
دانای حقای

  • دوشنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:20
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعری در فراق امام زمان(بی ارزشم و جـــز تو خریدار ندارم) *

3551
5

شعری در فراق امام زمان(بی ارزشم و جـــز تو خریدار ندارم) بی ارزشم و جـــز تو خریدار ندارم
گیــــــــــرم بخرندم به کسی کار ندارم
گر هر دو جهانم نپسندند، تو پسندی
من در دو جهان جز تو کسی یار ندارم
در باغ جنان هم به هوای تو کنم رو
مشتاق گلــــــــــــــم کار به گلزار ندارم
عزیز فاطمه دورت بـــــــــــــگردم
بیا تا دست خــــــــــــــــــــالی برنگردم
دوای دردمــــــــــــا، وصل تو باشد
بیا دردم دوا کن چــــــــــــــــــاره سازم
یابن الحسن، یابن الحسن 2

  • دوشنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:26
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعری در فراق امام زمان(من کوی رحمان آمدم) *

3352
7

شعری در فراق امام زمان(من کوی رحمان آمدم) من کوی رحمان آمدم
یا بن الحسن راهم بده
در بـــــاغ ایمان آمدم
یا بن الحسن راهم بده
یا بن الحسن، یابن الحسن2
بر درگهت رو کرده ام
با لطف تو خو کرده ام
بر خوان احسان آمدم
یا بن الحسن راهم بده
یا بن الحسن، یابن الحسن2
کمتر ز مورم من ولی
دارم به دل مهر علی
سوی سلیمان آمدم
یا بن الحسن راهم بده
یا بن الحسن، یابن الحسن2
بار گناه آورده ام اینجا پناه آورده ام
از بهر غفران آمدم
یا بن الحسن راهم بده
یا بن الحسن، یابن الحسن2
از جرم افزون از هزار
باغ دلم شد شوره زار
دنبال باران آمدم
یابن الحسن، یابن الحسن
یا بن الحسن، یابن الحسن2

  • دوشنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:28
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعری در فراق امام زمان(خستگان عشق را ایــــــام درمان خواهد آمد) *

2058
3

شعری در فراق امام زمان(خستگان عشق را ایــــــام درمان خواهد آمد) خستگان عشق را ایــــــام درمان خواهد آمد
غم مخور آخـــر طبیب دردمندان خواهد آمد
آنقدر از کردگار خویشتن امـــــــــــــــــیدوار
که شفا بخش دل امیـــــــــــدواران خواهد آمد
دردمندان، بی پنــــــاهان مستمندان را بگوئید
منجی عــــــــــــــالم پناه بی پناهان خواهد آمد
باغبانا سختی دی ماه سی روز اســــت و آخر
نو بهار و نغمۀ مرغ خوش الحـــان خواهد آمد
بلب شوریده دل را از خــــــــــزان بر گو ننالد
باغ و صحرا سبز و این دنیا گلستان خواهد آمد
صبر کــــــــن یا فاطمه ای بانوی پهلو شکسته
مهدیت بـــــــــــا شیشۀ دارو درمان خواهد آمد
اینقدر آخر منـــــــــــال از ضربت بازو و پهلو
مونس تو پادشاه دلنـــــ

  • دوشنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:32
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعری در فراق امام زمان(همه شب بر آستانـــــــت شده کار من گدایی) *

7819
22

شعری در فراق امام زمان(همه شب بر آستانـــــــت شده کار من گدایی) همه شب بر آستانـــــــت شده کار من گدایی
به خدا که ایــــــــــن گدایی ندهم به پادشاهی
همه شب نهــاده ام سر چو سگان بر آستانت
کـــــــــــــه رقیـــــب در نیاید به بهانۀ گدایی
بــــــــــه طواف کعبه رفتم به حرم رهم نداند
که تو در برون چه کردی که درون کعبه آیی

  • دوشنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:40
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

رباعی در فراق امام زمان(ز دو دیده خــــون فشانم ز غمت شب جدائی ) *

2829
2

رباعی در فراق امام زمان(ز دو دیده خــــون فشانم ز غمت شب جدائی ) ز دو دیده خــــون فشانم ز غمت شب جدائی
همه روز کـــارم این شد که بگویمت کجائی
بخـــــــــــــــدا دلم شکسته،سر راه تو نشسته
بــــــــه منِ غریب و خسته، بنما یک نگاهی
تو که یار بی کسانی، تو که صاحب الزمانی
بــــده بر گدا امانی، تو که خوب و مهربانی

  • دوشنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:43
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعری در فراق امام زمان(بی نوایم نوا نمـــــــــــــی خواهم) *

1879

شعری در فراق امام زمان(بی نوایم نوا نمـــــــــــــی خواهم) بی نوایم نوا نمـــــــــــــی خواهم
دردمنـــــــدم دوا نمی خواهم
یوسف فاطمه بــــــــــه تو سوگند
از خدا جز تو را نمی خواهم
من غریبم در این زمان مــــهدی
غیر تو آشنـــــــــا نمی خواهم
ای صفا بخش روضه و رضوان
جنت با صفا نمــــــــی خواهم
ای شفــــــــــــــــا شفای تو دردم
من به جز تو شفا نمــی خواهم
در ره بلا وفـــــــــــــــــــــا باشد
عشق را بی بلا نمـــــی خواهم
ای عطا بخش هر کـــــریم و گدا
من گدایم عطا نمــــــی خواهم
گر عطا می کنی لقــــــــــا بر دل
از عطا جز نگاه نمـــی خواهم
ای امــــــــر مروه و صفا و منی
کعبــه و مروه را نمی خواهم
من خطا کـــــار و تو خطا پوشی
غیــــر عفوِ خطا نم

  • دوشنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:45
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعری در فراق امام زمان(بیا سِرّ خدا مهدی، پریشانم بـــــیا مهدی) *

3123
4

شعری در فراق امام زمان(بیا سِرّ خدا مهدی، پریشانم بـــــیا مهدی) بیا سِرّ خدا مهدی، پریشانم بـــــیا مهدی
بیا مهدی بیا مهدی، پریشــــانم بیا مهدی
بیا افتاده ام از پا، فتـــــــــادم گوشۀ تنها
ندارم توشۀ تقوا، پــــــریشانم بیا مهدی
بیا جانم فدای تـــــــو، بلب دارم ثنای تو
فشانم جان بپـــای تو، پریشانم بیا مهدی
تو امید دل مائی، تو بر ما جمله مولائی
تــــــــــــــــــــو آقائی، پریشانم بیا مهدی
چه نامت دلربا باشد، قرار قلب مــا باشد
ما بگشا باشد، پریشانم بیـــــــــــا مهدی
تو گنج کبریا هستی، بتــو باشد بپا هستی
کجا هستی کجا هستی، پریشانم بیا مهدی
نگیرم یاور و یاری، ندارم با کسی کاری
مرا تنها تو غمخواری، پریشانم بیا مهدی
گدایم من فقیرم من، ضعیفم من حقیرم من

  • دوشنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:48
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعری در فراق امام زمان(مُــــــــــردم بخدا از غم هجران جدایی ) *

4996
16

شعری در فراق امام زمان(مُــــــــــردم بخدا از غم هجران جدایی ) مُــــــــــردم بخدا از غم هجران جدایی
ای دلبر دور از نظرم پس تو کجائی
بر حال دل زار، تو خود خوب گواهی
جــز عشق تو ما را نبود هیچ گناهی
دلدار منـــــــــــــــــــــــی یا بن الزهرا
ســــــــــــــــــالار منی یا بن الزهرا
تـــــــــــــــــــــــو یار منی یا بن زهرا
هر کس به کسـی نازد و منهم بتو نازم
در خلوت شب با تو بود راز و نیازم
جــــــــــــــــــــانان جهان یا بن الزهرا
از دیــــــــــــــــــده نهان یابن الزهرا
صاحب الـــــــــــــــــزمان یا بن زهرا
ای مهدی موعود، خـــــدا پُشت پناهت
تـــــــــا کی بنشینم شها بر سر راهت
یـــــــــــــــــــــاسین منی یا بن الزهرا
آئـــــــــــــــین م

  • دوشنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:51
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعری در فراق امام زمان(ما که خود تشنۀ دـیدار توئیم) *

2319
6

شعری در فراق امام زمان(ما که خود تشنۀ دـیدار توئیم) ما که خود تشنۀ دـیدار توئیم
همـه نادیده خریدار توئیم
نه خریدار گــــــرفتار توئیم
نه گرفتار که بیمار توئیم
همه گـــــوئیم بیا مهدی جان
بشنـــو نالۀ ما مهدی جان
اشک معصوم ترا می خواند
آه مظـــلوم ترا می خواند
همـــــه گوئیم بیا مهدی جان
بشنو نـــالۀ ما مهدی جان
روی خونین شه هر دو سرا
فرق بشـــــکافتۀ شیر خدا
ناله های شب تـــــــار زهرا
پرچم ســـــرخ شه کرببلا
همه گوئیم بیا مهـــــدی جان
بشنو نــــالۀ ما مهدی جان

  • دوشنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:55
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعری در فراق امام زمان(ابــــــــا صالح دلم سامان ندارد) *

2793
3

شعری در فراق امام زمان(ابــــــــا صالح دلم سامان ندارد) ابــــــــا صالح دلم سامان ندارد
مــگر هجران تو پایان ندارد
ابـــــــــا صالح بیا دردم دوا کن
مـرا با دیدنت حاجت روا کن
ابـــــــــا صالح فقیرم من فقیرم
بــده دستی که دامانت بگیرم
ابا صالح چه خوش زیبنده باشد
که آن لعل لبت پر خنده باشد
ابــــــــــا صالح گدایم من گدایم
بــــه جان مادرت بنما نگاهم

  • دوشنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:57
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد