شعر امام زمان (عج)

مرتب سازی براساس

شعر مدح امام زمان(همه عبدیم و تو مولی بابی انت و امی) *

6246
19

شعر مدح امام زمان(همه عبدیم و تو مولی بابی انت و امی) همه عبدیم و تو مولی بابی انت و امی
به تو داریم تولا بابی انت و امی
تا به کی وصف تو را گفتن و روی تو ندیدن
پرده بردار ز سیما بابی انت و امی
همه عبدیم تو مولا بابی انت و امی
قائم آل نبی ، مهدی موعود تویی
ای جگر گوشه زهرا بابی انت و امی
همه عبدیم و تو مولا 2
بر وجود تو جهان باقی و افسوس که باشد
جای تو دامن صحرا بابی انت و امی
همه عبدیم و تو مولا 2
ز غم این که بمیرم و نبیم جمالت
همه نالیم به شب ها بابی انت و امی
همه عبدیم و تو مولا 2
ای اثر بخش دعا خود تو دعا کن
که سر آید دگر این غیبت کبری بابی انت و امی
همه عبدیم و تو مولا 2
طعنه ی خصم ز یک سو غم روی تو یک سو
کرده خونین دل ما را بابی انت و امی
هم

  • شنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:18
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر مدح امام زمان(ابا صالح التماس دعا هر کجا رفتی یاد ما هم باش) *

36105
253

شعر مدح امام زمان(ابا صالح التماس دعا هر کجا رفتی یاد ما هم باش) ابا صالح التماس دعا هر کجا رفتی یاد ما هم باش
نجف رفتی کاظمین رفتی کربلا رفتی یاد ما هم باش
مدینه رفتی به پابوس قبر پیغمبر مادرت زهرا
به دیدار قبر مخفی از کوچه ها رفتی یاد ما هم باش
ابا صالح التماس دعا هر کجا رفتی یاد ما هم باش
زیارت نامه که می خوانی بر مزار آن تربت خاموش
به دیدار قبر بی شمع مجتبی رفتی یاد ما هم باش
بغل کردی قبر مادر را جای ما هم او را زیارت کن
به دیدار نینوا رفتی کربلا رفتی یاد ما هم باش
ابا صالح التماس دعا 2

  • شنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:20
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح امام زمان(بیا تا کی نهادی سر به صحرا یا ابا صالح *

6818
4

شعر مدح امام زمان(بیا تا کی نهادی سر به صحرا یا ابا صالح بیا تا کی نهادی سر به صحرا یا ابا صالح
بتاب ای آفتاب عالم آرا یا اباصالح
صدای غربت مولا ز چاه کوفه می آید
علی تنهاست ای تنهای تنها یا اباصالح
بیا یا وارث حیدر که زخم سینه ی زهرا
به شمشیر تو می گردد مداوا یا ابا صالح
در و دیوار بیت وحی گوید با تو پیوسته
که این جا مادرت افتاد از پا ، یا ابا صالح
بیا از قنفذ کافر غلاف تیغ را بستان
که جایش مانده بر بازوی زهرا یا ابا صالح
میان دشمنان نقش زمین شد مادرت زهرا
بگو آن دم چه حالی داشت مولا یا ابا صالح
چرا مخفی است قبر مادرت در شهر پیغمبر
بیا و پرده از این راز بگشا یا اباصالح

  • شنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:23
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح امام زمان(امروز امیرالامر جز تو کسی نیست) *

2763
2

شعر مدح امام زمان(امروز امیرالامر جز تو کسی نیست) امروز امیرالامر جز تو کسی نیست
بر ناله ی دل غیر تو فریاد رسی نیست
در کعبه و بت خانه و در دیر و کلیسا
جز نغمه ناقوس تو بانگ جرسی نیست
ای مهدی دین پرده ز رخسار بر افکن
ما گمشدگانیم و ره پیش و پسی نیست
غیر از هوس دیدن رخسار چو ماهت
اندر دل پر حسرت یاران هوسی نیست
تو یوسف گم گشته و اسلام چو یعقوب
بهر پدر پیر تو دیگر نفسی نیست
بهر پدرت پیرهنی یا که پیامی
بفرست که جز این ز تواش ملتمسی نیست
قربان تو ودرد دلت کز غم اسلام
جز اشک دمادم دگرت دادرسی نیست
شاعر:محمد علی انصاری

  • شنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:26
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح امام زمان(یا رب رسان تو بر ما محبوب دلربا را) *

2275
1

شعر مدح امام زمان(یا رب رسان تو بر ما محبوب دلربا را) یا رب رسان تو بر ما محبوب دلربا را
ظلم و فساد و بیداد پر کرده است فضا را
از دود معصیت ها تاریک گشته عالم
رحمی نما تو جانا بی چارگی ما را
یاران دل غمینش سرگشته اند وحیران
در کوه و دشت و صحرا بر روی سنگ خارا
هر روز صبح جمعه دل می کند بهانه
ای خالق توانا خوابان بهانه ها را
مرغ دلم ز لانه پر می زند خدایا
یارب نما بر عاشق معشوق آشنا را
آن وعده ای که دادی یا رب تحققش بخش
تعجیل در ظهور مهدی امام ما را
جز سوز و آه و ناله آرامشی ندارد
یا رب رسان به مطلوب عدنان بینوا را
شاعر:عندنانی

  • شنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:29
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح امام زمان(کی شود یا رب دلیل آب حیوانی بیاید ) *

1729
1

شعر مدح امام زمان(کی شود یا رب دلیل آب حیوانی بیاید ) کی شود یا رب دلیل آب حیوانی بیاید
وارث او رنگ این ملک سلیمانی بیاید
ین چون گل گشته خار و ملک دین شد بی نگهبان
مرز دین را کی شود یا رب نگهبانی بیاید
آخر ای شهری بترس از پای میزان عدالت
وای از آن روزی که شاکی آن بیابانی بیاید
ای که حکمی را به ناحق می دهی آیا نترسی ؟
عاقبت روز حساب و پای میزانی بیاید
ای طبیب دردمندان در کجایی زود بشتاب
که مریضان غمت را روز درمانی بیاید
سیدی بشتاب و فرما یک نظر بر قبر زهرا
تا تو را بر گوش جان دل سوز افغانی بیاید
بهر این پهلو شکسته مرحمی با خود بیاور
که از آن ناکام نالش های طولانی بیاید
باز آی از حالت محسن تو بنما جست و جویی
که هنوز از تربت او آه سوزانی بیاید
از بر

  • شنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:32
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح امام زمان(شیعه از هجر تو می سوزد بیا ) *

2097
1

شعر مدح امام زمان(شیعه از هجر تو می سوزد بیا ) شیعه از هجر تو می سوزد بیا
چشم خود بر لطف تو دوزد بیا
تا به کی امروز و فردا می کنی
خلق را بر خویش شیدا می کنی
آگهی آقا که ما بی یاوریم
از فراق روی تو در آذریم
خود خبر داری ز حال شیعیان
زین همه درد و غم و رنج نهان
جان زهرا ای شها بنما شتاب
همچو خورشیدی بر این عالم بتاب

  • شنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:34
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح امام زمان(اندر این ظلمت سرا ای مهر نورانی بیا) *

2114
1

شعر مدح امام زمان(اندر این ظلمت سرا ای مهر نورانی بیا) اندر این ظلمت سرا ای مهر نورانی بیا
از چه غیبت برون ای ماه کنعانی بیا
تو ولی الهی اندر ما سوی الله غیر تو
نیست سامانی به این افسرده سامانی بیا
روزگار ما شده از شام ظلمانی بَتر
از فراق روی تو ای صبح نورانی بیا
ای شهنشه تا به کی می گردی اندر کوه و دشت
خود تو حال این رعیت خوب می دانی بیا
ما ز پا افتادگان را بهر حق شو دستگیر
در دل شب ای فروغ شام ظلمانی بیا
در زمینی یا به معراجی نمی دانیم ما
امت سرگشته را ای احمد ثانی بیا
از دعا کاری نیاید تا نگردد مستجاب
یا مجیب الدعوة المضطر به آسانی بیا

  • شنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:37
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح امام زمان(دیده در هجر رخت اشک فشان است بیا) *

1783
1

شعر مدح امام زمان(دیده در هجر رخت اشک فشان است بیا) دیده در هجر رخت اشک فشان است بیا
چشم عشاق به راهت نگران است بیا
ماه شعبان بدادند برات فرجت
دومین جمعه ی ماه رمضان است بیا
وقت افطار طلب کن فرجت را ز خدا
فرجت مایه ی آرامش جان است بیا
دوری روی تو داغی است گران بر دل ما
وصل تو مرحم این داغ گران است بیا

  • شنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:45
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح امام زمان(پرده بر گیر که من یار توام) *

2208
1

شعر مدح امام زمان(پرده بر گیر که من یار توام) پرده بر گیر که من یار توام
عاشقم عاشق رخسار توام
عشوه کن ناز نما لب بگشا
جان من عاشق گفتار توام
بر سر بستر من پا بگذر
من دل سوخته بیمار توام
با وصالت ز دلم عقده گشا
جلوه ای کن که گرفتار توام
عاشقی سر به گریبانم من
مستم و مرده ی دیدار توام
گر کشی یا بنوازی ای دوست
عاشقم یار وفا دار توام
هر که بینم خریدار تو است
من خریدار خریدار توام

  • شنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:49
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح امام زمان(غم مخور روزی ولی قلب امکان می رسد) *

2633
3

شعر مدح امام زمان(غم مخور روزی ولی قلب امکان می رسد) غم مخور روزی ولی قلب امکان می رسد
مصلح عالم ولی حیّ سبحان می رسد
در پس پرده بود در انتظار امر حق
گر خدا امری کند آن گه شتابان می رسد
تکیه بر دیوار کعبه می دهد محبوب حق
از دهان در فشانش صوت قرآن می رسد
چون نمی گردد عمل دستور قرآن در جهان
بهر اجرای مجری احکام قرآن می رسد
داد مظلومان بگیرد او ز ظالم ها بسی
روزگاری آن پناه بی پناهان می رسد
ما مریضیم و دوایی نیست بر درمان ما
آن طبیب ما مریضان بهر درمان می رسد
منتظر در انتظار مصلح عالم بود
شیعیان صاحب زمان روزی فروزان می رسد
شاعر:محمد آخوندی منتظر

  • شنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:52
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح امام زمان(بر مشامم عطر یاری می رسد) *

2034
3

شعر مدح امام زمان(بر مشامم عطر یاری می رسد) بر مشامم عطر یاری می رسد
شاد بنشین غمگساری می رسد
مرغک من از خزان غمگین مباش
پای سروی و کناری می رسد
بی قراری ها به پایان می رسد
کودک دل را قراری می رسد
گرد غم از چهره دل پاک کن
از دل گردی سواری می رسد
صبر کن در انتظار یار باش
یار بعد از انتظار می رسد

  • شنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:55
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح امام زمان(چنان نی روز و شب اندر نوایم) *

2402
2

شعر مدح امام زمان(چنان نی روز و شب اندر نوایم) چنان نی روز و شب اندر نوایم
بدام ِ عشق دلبر مبتلایم
شدم دیروز به هجرانش دل افکار
بنا گه هاتفی داد این ندایم
بگوش جان من گفتا به صد شوق
که آید آن نگار با وفایم
خوشا آندم که آن فرخنده اقبال
گذارد پا به روی چشمانم
چه خوش باشد که آن سر و دل آرام
ز راه لطف بنماید صدایم
از آن میخانه ی صحبای وحدت
به صد عشرت کند جامی عطایم
بنوشم آن می و سرشار گردم
که تا زنگ ملال از دل زدایم
همی سوزم چنان شمع از فراقش
بجز خون جگر نبود غذایش
گهی مجنون صفت سر در بیابان
گهی رو سوی شهر و کوچه هایم

  • شنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 06:57
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح امام زمان(آید آن صبح درخشانی که من می خواستم) *

2279
4

شعر مدح امام زمان(آید آن صبح درخشانی که من می خواستم) آید آن صبح درخشانی که من می خواستم
روشنی بخش دل و جانی که من می خواستم
از نسیم جان فزای گلشن آل رسول
بشکفد گل های بستانی که من می خواستم
از بهارستان عشق و گلشن آل علی
آمد آن سرور خرامانی که من می خواستم
سالها در خلوت دل اشک حسرت ریختم
تا که آمد ماه کنعانی که من می خواستم
دیده یعقوب جان من از او شد پر فروغ
کآمد آن خورشید رخشانی که من می خواست
سر به زانوی ندامت می زنم در پای دوست
تا رسد دستم به دامانی که من می خواستم
چون امینی همت از پیر مغان کردم طلب
بافتم آن گوهر جانی که من می خواستم
شاعر:امینی

  • شنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 07:00
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح امام زمان(غم مخور ای منتظر فارغ شوی از انتظار) *

2029
4

شعر مدح امام زمان(غم مخور ای منتظر فارغ شوی از انتظار) غم مخور ای منتظر فارغ شوی از انتظار
منتظر آید مباش اینسان تو بی صبر و قرار
از فراقش روز و شب نالان و مجنون وار باش
هجرتش آید بسر آن یوسف نسرین عذار
گو به اغیار و رقیبان سرزنش را کم کنید
خواهد آمد مصلح دنیا شه ذوالأختیار
می نماید ملحدین را سر به سر بی دست و سر
عاقبت می آید آن قسمت نمای خلد و نار
ناصرا جاوید نبود این سرای حیله گر
لیک این چند بیت اشعار از تو ماند یادگار

  • شنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 07:03
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح امام زمان(خسته گان عشق را ایام درمان خواهد آمد) *

35996
105

شعر مدح امام زمان(خسته گان عشق را  ایام درمان خواهد آمد) خسته گان عشق را ایام درمان خواهد آمد
غم مخور آخر طبیب دردمندان خواهد آمد
آنقدر از کردگار خویشتن امیدوارم
که شفا بخش دل امیدواران خواهد آمد
بلبل شوریده دل را از خزان برگو ننالد
باغ و صحرا سبزو این دنیا گلستان خواهد آمد
بوی پیراهن رسید و زین بشارت گشت معلوم
یوسف گمگشته سوی پیر کنعان خواهد آمد
دردمندان مستمندان بی پناهان را بگوئید
مصلح عالم پناه بی پناهان خواهد آمد
سخت آمد طول غیبت بر تو می دانم مخور غم
موقع افشای این اسرار پنهان خواهد آمد
تلخی هجران شود شیرین بروز وصل جانان
صبح صادق از پی شام غریبان خواهد آمد
کاخ های ظلم ویران می شود بر فرق ظالم
مهدی موعود غمخوار صعیفان خواهد آمد
نیست شک از عمر

  • شنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 07:06
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح فراق امام زمان(داد خواه دادگر امروز فردا خواهد آمد) *

2126
2

شعر مدح فراق امام زمان(داد خواه دادگر امروز فردا خواهد آمد) داد خواه دادگر امروز فردا خواهد آمد
عاقبت آن مرد روشنفکر بینا خواهد آمد
آنکه از هم بگسلد زنجیرهای برد گیرا
رهبر حریت و آزادی ما خواهد آمد
گرچه پامالیم از سم ستور زورمندان
دست نیرومند خلاق توانا خواهد آمد
ای ستمگر ناله ی مظلوم را بشنو که روزی
دستگیر مردم افتاده از پا خواهد آمد
روز روشن شد اگر ابر ستم ون شب یلدا
عاققبت آن آفتاب عالم آرا خواهد آمد
صبر کن مظلوم در چنگال خونین ستمگر
داد خواه و دادیار و داد فرما خواهد آمد
جان اگر دادی بریز پای زور زور مندان
مهدی عیسی نفس از بهر احیا خواهد آمد
داد مظلومان بگیرد از ستمکاران خود سر
آن که بستاند ز دشمن داد زهرا خواهد آمد

  • شنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 07:10
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح امام زمان(مژده ای دل مشتاقان بسر خواهد رسید) *

2557
5

شعر مدح امام زمان(مژده  ای دل مشتاقان بسر خواهد رسید) مژده ای دل مشتاقان بسر خواهد رسید
وز پس این تیره شب تابان سحر خواهد رسید
ای زبان کم شکوه کن از تلخی ایام هجر
دوره ای شیرین تر از شهد و شکر خواهد رسید
دیگر ای چشم از اسف برما مکن طوفان نوح
کآرزوی دل امید جان ز در خواهد رسید
خویش را ای جان مسوزان در شرار اشتیاق
کان همایون شاهد دور از نظر خواهد رسید
دیگر ای یعقوب سیل اشک در دامن مریز
یوسف گم گشته خندان از سفر خواهد رسید
نا امید و خسته در صحرای مپوی ای کاروان
رهبر گم گشتگان در بدر خواهد رسید
بی کس و بی چاره را گو از تجاوز ها منال
داد خواه بی کسان خون جگر خواهد رسید
گر ز طغیان تم ها بر لب آمد جان چه باک
مصلح کل منجی نوع بشر خواهد رسید

  • شنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 07:13
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح امام زمان(گفتم که روی خوبت از من چرا نهان است) *

4612
10

شعر مدح امام زمان(گفتم که روی خوبت از من چرا نهان است) گفتم که روی خوبت از من چرا نهان است
گفتا تو خود حجابی ور نه رخم عیان است
گفتم که از که پرسم جانا نشان کویت
گفتا نشان چه پرسی آن کوی بی نشان است
گفتم مرا غم تو خوش تر ز شادمانی
گفتا که در ره ما غم نیز شادمانی است
گفتم که سوخت جانم از آتش نهانم
گفت آن که سوخت او را کی نادی فغان است
گفتم فراق تا کی گفتا که تا تو هستی
گفتم نفس همین است ؟ گفتا سخن همان است
گفتم که حاجتی هست گفتا بخواه از من
گفتم غمم بیفزا گفتا که رایگان است
گفتم ز فیض بپذیر این نیم جان که دارد
گفتا نگاه دارش غم خانه ی تو جان است
شاعر:فیض کاشانی

  • شنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 07:16
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح و فراق امام زمان(نیست ای دوست به جز مهر تو اندر دل ما ) *

2209
3

شعر مدح و فراق امام زمان(نیست ای دوست به جز مهر تو اندر دل ما    ) نیست ای دوست به جز مهر تو اندر دل ما
بسرشتند مگر مهر تو اندر دل ما
آرزویم همه آن است که در نیمه شبی
روشن از شمع جمال تو شود محفل ما
گرنه مائیم سمندر چو سمندر شب و روز
از چه در آتش عشق تو بود منزل ما
باز عشقت بدلم بس که گران شد تر سم
ناقه هنگام سواری نکشد محمل ما
کاشتم تخم وفا شوقی و در مزرع دل
هیچ غیر ازغم و اندوه نشد حاصل ما
شاعر:امام خمینی

  • شنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 07:18
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح امام زمان(از نظرم چو می روی ای مه بی نظیر من) *

2278
4

شعر مدح امام زمان(از نظرم چو می روی ای مه بی نظیر من) از نظرم چو می روی ای مه بی نظیر من
می روی و نمی رود نقش تو در ضمیر من
بی تو اگر بیفتد دست غمت ز پا مرا
کیست در آن فتادگی غید تو دستگیر من
مرغ دلم اسیر شد در قفس فراق تو
چند بود در این قفس مرغ دل اسیر من
هر بصری نمی توان دید جمال روی تو
ده بصری که بنگرد چشم و دل بصیر من
گفتمش از جفای تو بر دگری کنم نظر
گفت بناز فرصتا نیست کسی نظیر من
شاعر:فرصت

  • شنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 07:21
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح و فراق امام زمان(از نظرم چو می روی ای مه بی نظیر من) *

2335
5

شعر مدح و فراق امام زمان(از نظرم چو می روی ای مه بی نظیر من) از نظرم چو می روی ای مه بی نظیر من
می روی و نمی رود نقش تو در ضمیر من
بی تو اگر بیفتد دست غمت ز پا مرا
کیست در آن فتادگی غید تو دستگیر من
مرغ دلم اسیر شد در قفس فراق تو
چند بود در این قفس مرغ دل اسیر من
هر بصری نمی توان دید جمال روی تو
ده بصری که بنگرد چشم و دل بصیر من
گفتمش از جفای تو بر دگری کنم نظر
گفت بناز فرصتا نیست کسی نظیر من
شاعر:فرصت

  • شنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 07:23
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر فراق و مدح امام زمان(ای کاروان آهسته رانم کآرام جانم می رود) *

2176
4

شعر فراق و مدح امام زمان(ای کاروان آهسته رانم کآرام جانم می رود) ای کاروان آهسته رانم کآرام جانم می رود
وان دل که با خود داشتم با دل ستانم می رود
من مانده ام مهجور از او بیچاره و رنجور از او
گویی که نیستی دور از او در استخوانم می رود
محفل بدار ای ساربان تندی مکن با کاروان
کز عشق آن سرو روان گویی روانم می رود
او می رود دامن کشان من زهر تنهایی چشان
دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم می رود
باز آی و بر چشمم نشین ای دل ستان نازنین
کآشوب و فریاد از زمین بر آسمانم می رود
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می رود

  • شنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 07:26
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح امام زمان(گفتم شبی به مهدی از تو نگاه خواهم) *

21629
84

شعر مدح امام زمان(گفتم شبی به مهدی از تو نگاه خواهم) گفتم شبی به مهدی از تو نگاه خواهم
گفتا که من هم از تو ترک گناه خواهم
گفتم شبی به مهدی بردی دلم ز دستم
من منتظر به راهت شب تا سحر نشستم
گفتم دلم ندارد دیگر قرار و آرام
من عقده ی دلم را امشب دگر گسستم
گفتم ببخش جرمم ای رحمت الهی
شرمنده تو بودم شرمنده تو هستم
گفتا حجاب وصلت باشد هوای نفست
گر نفس را شکستی دستت رسد به دستم
گفتا هزار نوبت از جرم تو گذشتم
پرونده تو دیدم چشمان خویش بستم
اما مباش نومید از خانه امیدم
من کی دل محب شرمنده را شکستم

  • شنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 07:28
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح امام زمان(در مذهب عشاق به جز دوست کسی نیست ) *

2705
6

شعر مدح امام زمان(در مذهب عشاق به جز دوست کسی نیست ) در مذهب عشاق به جز دوست کسی نیست
اندر دو جهان جز کرمش دادرسی نیست
در هر نفس اندر نفس عارف و عامی
جز از دم رحمان و رحمیش نفسی نیست
دادیم به سودای تو دین و دل و جان را
ای جان جهان غیر تو ما را هوسی نیست
از واقعه ی عشق تو دامان و کناری
نبود که ز آب مژه رود ارسی نیست
در طور مناجات دلت وادی ایمن
جز نور تو در دیده موسی قبسی نیست
باز است و عیان بر تو ره کعبه مقصود
لازم به نشان ره و بانگ جرسی نیست
جان طایر قدس است در این کلبه محنت
جز قید تن خسته مرا و را قفسی نیست
آنجای که جبرئیل امین بال فرو ریخت
در ساحت قدسش طیران مگسی نیست
در خرقه ی آلوده ی شیدا زدی آتش
هم خرمن هستیش بسوزان که کسی نیست
شاعر:شیدای ش

  • شنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 07:30
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح و فراق امام زمان(از غم عشق تو خونین بصیری نیست که نیست) *

2607
2

شعر مدح و فراق امام زمان(از غم عشق تو خونین بصیری نیست که نیست) از غم عشق تو خونین بصیری نیست که نیست
غیر کوی تو دگر رهگذری نیست که نیست
محرمی نیست که اسرار اناالحق شنود
ورنه این زمزمه در خشک و تری نیست که نیست
همه از عشق تو چون غنچه ی خونین جگرند
از غم عشق تو خونین جگری نیست که نیست
هر که با هر چه کند میل به تویی زان مقصود
زان که معشوق در عالم دگری نیست که نیست
در حقیقت همه جا عاشق و معشوق تویی
ز انکه از غیر تو هرگز خبری نیست که نیست
آنچه هست از اثر جلوه حسن رخ توست
چون که غیر از تو دگر جلوه گری نیست که نیست
نیست اسماء جلالت به جمال تو حجاب
ناظر روی تو صاحب نظری نیست که نیست
نی تویی عاشق سرگشته به دوران ناهید
این چه سود است که در هیج سری نیست که نیست
شاعر

  • شنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 07:33
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح و فراق امام زمان(گفتم ز درس بندگی حرفی به من تعلیم کن) *

3326
4

شعر مدح و فراق امام زمان(گفتم ز درس بندگی حرفی به من تعلیم کن) گفتم ز درس بندگی حرفی به من تعلیم کن
گفتا ز عالم بگذر و خود را به ما تسلیم کن
گفتم ز تن گفتا بنه گفتم که جان گفتا بده
گفتم که با دل چون کنم گفتا به ما تقدیم کن
گفتم به سر دارم هوا ، تا در هوایت جان دهم
گفتا هوای نفس را بر خویشتن تحریم کن
گفتم ز جنگ نفس دون دل را کنم آزاد چون
گفتا نفس گرمی کشی با ذکر ما تنظیم کن
گفتم بترسم از چه کس از پادشه یا از عسس
گفتا از آن کو جز خدا یاری ندارد بیم کن
گفتم به شکر دانشم باشد چه ذکری خوبتر
گفت آنچه را فهمیده ای بر دیگران تفهیم کن
گفتم همه توحید را با من به یک مصرع بگو
گفتا که درس خویش را اول به خود تعلیم کن
گفتم که میثم را به دل تصمیم صبر است و رضا
گفتا زهی ت

  • شنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 07:36
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح فراق امام زمان(گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید) *

5652
5

شعر مدح فراق امام زمان(گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید) گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید
گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید
گفتم ز مهر ورزان رسم وفا بیاموز
گفتا ز ماهرویان این کار کمتر آید
گفتم که بر خیالت راه نظر ببندم
گفتا که شبرو است او از راه دیگر آید
گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد
گفتا اگر بدانی هم اوت رهبر آید
گفتم خوشا هوایی کز باغ صبح خیزد
گفتا خنک نسیمی کز کوی دلبر آید
گفتم که نوش لعلت ما را به آرزو کشت
گفتا تو بندگی کن کاو بنده پرور آید
گفتم دل رحیمت کی عزم صلح دارد
گفتا مگوی با کس تا وقت آن در آید
گفتم زمان عشرت دیدی که چون سر آمد
گفتا خموش حافظ کاین غصه هم سرآید
شاعر:حافظ

  • شنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 07:38
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح فراق امام زمان(شهر به شهر کو به کو در طلبت شتافتم) *

2352
2

شعر مدح فراق امام زمان(شهر به شهر کو به کو در طلبت شتافتم) شهر به شهر کو به کو در طلبت شتافتم
خانه به خانه در به در جسمت و نیافتم
آه ، که تار و پود آن رفت به باد عاشقی
جامه ی تقوا که من در همه عمر بافتم
بر دل من ز بس که جا تنگ شد از جداییت
بی تو به دست خویشتن سینه ی خود شکافتم
از تف آتش غمم صد ره اگر چه تافتی
آیینه سان به هیچ سو ، روز ِ تو بر نتافتم
یک ره از و نشد مرا کار دل حزین روا
هاتف اگر چه عمرها در ره او شتافتم
شاعر:هاتف

  • شنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 07:41
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح فراق امام زمان(دست از طلب ندارم تا کام من برآید) *

3377
6

شعر مدح فراق امام زمان(دست از طلب ندارم تا کام من برآید) دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن بر آید
بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر
کز آتش درونم دود از کفن برآید
بنمای رخ که خلقی واله شوند و حیران
بگشای لب که فریاد از مرد و زن برآید
جان بر لب است و حسرت در دل که از لبانش
نگرفته هیچ کامی جان از بدن برآید
از حسرت دهانش آمد به تنگ جانم
خود کام تنگدستان کی از دهن برآید
بر بوی آن که روزی یابد گلی چو رویت
آید نسیم و هر دم گرد چمن برآید
گویند ذکر خیرش در خیل عشقبازان
هر جا که نام حافظ در انجمن برآید

  • شنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 07:44
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد