ماه مبارک رمضان

مرتب سازی براساس
 میلاد  قبایی

سبک زمزمه، واحد سنگین ایام ماه مبارک رمضان -(دلم بیقراره، چشام هی میباره...) * میلاد قبایی

276

سبک زمزمه، واحد سنگین ایام ماه مبارک رمضان -(دلم بیقراره، چشام هی میباره...) دلم بي قراره ، چشام هي ميباره

داره ديگه كم كم
تموم ميشه دوري
چي به روزم آورد
يه دنيا صبوري

ميبيني كه ديگه
زمين گير و پيرم
با بال شكسته
از اين كوفه ميرم

ديگه به آخرش رسيد
قصه ي اين جداييمون
چه جالبه كه داريم اشك
ميريزيم هر دوتاييمون

فداي اشكات
فاطمه جان بهم بگو خوب شده چشمات
بگو ببينم
قصه ي ديوار و در و گفتي به بابات
فداي اشكات
—————-
توام غرق آهي ، واسم چشم به راهي

وضو تا گرفتم
صداتو شنيدم
كه گفتي بيا اي
تمومه اميدم

تا چن لحظه ديگه
علي ميشه راحت
كه سي ساله زهرا
دلم تنگه واست

راستي بيا بهم بگو
كه زخم بازوت خوب شده
ميخوام بدونم فاطمه
كه درد پهلوت خوب شده

يادم ميمونه
ديدم روي ديوار و در لكه ي خونه
ديدم يه نامرد
آتيش آورده خونه مونو ميسوزونه
يادم ميمونه
—————
دلش خونه زينب
پريشونه زينب

بهش گفته بودي
يه روز تو مدينه
كه داغم رو آخر
تو كوفه ميبينه

ميرم سمت مسجد
اونم نيمه جونه
ميترسم از اون روز
كه تنها بمونه

همون روزي كه آخرش
تو قتلگاه غوغا ميشه
حسينتو ميبيني كه
از پشت سرش جدا ميشه

سرش رو بردن
پاشو ببين لباس پيكرش رو بردن
طاقت ندارم
كه ببينم چادر دخترش رو بردن
سرش رو بردن

  • پنج شنبه
  • 9
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 00:36
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 میلاد  قبایی

سبک زمینه ایام ماه مبارک رمضان -(منو ببخش اگه به خوبی تو لایق نبودم...) * میلاد قبایی

308

سبک زمینه ایام ماه مبارک رمضان -(منو ببخش اگه به خوبی تو لایق نبودم...) منو ببخش اگه به خوبيه تو لايق نبودم
منو ببخش اگه همون بنده ي سابق نبودم
منو ببخش اگه كه عاشق نبودم

يه كاري كن كه عاشقونه از ته دلم يه بار
صدات كنم
دلم ميخواد ببندم اين چشامو با چشم دلم
نگات كنم
الهي كه زندگيمو فدات كنم

تو اين شباس دعاي من
منو ببخش خداي من

" باالحسين الهي العفو... "
——————————
منو ببخش اگه براي حاجتم صدات زدم
منو ببخش اگه صدام زدي ولي نيومدم
منو ببخش اگه يه بنده ي بدم

فقط برا اينكه تو اين شبا بازم نگام كني
ميگم حسين
تو آسمون لطفت اين دفعه منو رهام كني
ميگم حسين
زائر كربلام كني ميگم حسين

دليل گريه هاي من
منو ببخش خداي من

" باالحسين الهي العفو... "
——————————-
منوببخش راضي نشويه موقع بي پناه بشم
منوببخش يه كاري كن كه خالي از گناه بشم
منوببخش تا اينكه سر به راه بشم

تو اين مسير عاشقي حسين چراغ راهمه
خداروشكر
كه مهربونياش هميشه بيشتر از گناهمه
خداروشكر
يه عمره تكيه گاهمه خداروشكر

اميد من امام حسين
بازم ميگم سلام حسين

  • پنج شنبه
  • 9
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 00:57
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 رضا رسولی

زمزمه مناجات باخدا، شهادت امیرالمؤمنین(ع) -(این عبد روسیاه، نداره غیر آه...) * رضا رسولی

338

زمزمه مناجات باخدا، شهادت امیرالمؤمنین(ع) -(این عبد روسیاه، نداره غیر آه...) این عبد روسیاه
نداره غیر آه
دستامو ول نکن
نزار بشم تباه
خدا خدا خدا

ای مهربون . یا منتهی الرجای من
ای مهربون . یا غافر الخطای من
من اومدم توبه کنم
خدای من خدای من
(خدای من خدای من)

۲
با اینکه دائما
تو خواب غفلتم
ممنونتم منو
باز کردی دعوتم
خدا خدا خدا

ای مهربون . منم همون عبد حقیر
ای مهربون . تویی همون خیر کثیر
بدیهامو به روم نیار ، یا (به فرق پرخون علی)
دست منو بازم بگیر
(خدای من خدای من)

۳
"شهادت مولا"

سنگینیه سکوت
تو کوفه حاکمه
علی میخواد بره
دیدار فاطمه
علی علی علی

ای روزگار . باز قلب زینب شده خون
ای روزگار . حسینه ، زار و پریشون
حسن با گریه میخونه
انا الیه راجعون

(بابا علی بابا علی)

  • دوشنبه
  • 13
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 02:21
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

مناجات با خدا در شب قدر با نوای سیدمهدی میرداماد -(سر به زیر آمدم ای یار الهی العفو...) *

835

مناجات با خدا در شب قدر با نوای سیدمهدی میرداماد -(سر به زیر آمدم ای یار الهی العفو...) سر به زیر آمدم ای یار ، الهی العفو
آمدم حضرت غفّار ، الهی العفو
آمدم مجلس اَحیا مگر اِحیا بشوم
مددی یار مددکار ، الهی العفو
من گنه کارم و از کرده ی خود مُنفَعِلم
تو خطا پوشی و ستّار ، الهی العفو
نیمه شب پُشت در بیت تو زانو زده است
بنده ای زار و گرفتار ، الهی العفو
مثل حُر ، پیش تو با گردن کج آمده است
این سیه رویِ خطاکار ، الهی العفو

بــعلیٍّ بِــعلیٍّ بِــعلیٍّ بِــعلیْ
به همین حیدر کرّار ، الهی العفو

مادرم فاطمه را واسطه کردم امشب
جانِ زهرا ، دگر این بار ، الهی العفو

به همان دست که در کوچه ز کار افتاد و
به همان چشم که شد تار ، الهی العفو
به همان خونِ مُطهّر که هنوزم مانده ست
سُرخی اش بر در و دیوار ، الهی العفو
به شهیدی که به گودال جوابش کردند
با سَرِ نیزه ی اشرار ، الهی العفو
به گلوی علی اصغر ، به علی اکبرها
به رقیّه ، به علمدار ، الهی العفو
قسم آخرم این است به آن بانویی
که زَدندش سَرِ بازار ، الهی العفو

  • چهارشنبه
  • 15
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 22:03
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

مناجات باخدا در ماه مبارک رمضان -(گوشه چشمی کاش بر این دردها تسکین شود...) * محمد حسین مهدی پناه

280

مناجات باخدا در ماه مبارک رمضان -(گوشه چشمی کاش بر این دردها تسکین شود...) گوشه چشمی کاش بر این دردها تسکین شود
هجرها را وصل کن تا تلخ ها شیرین شود

عَبدُکَ مُذنِب وَ ا‌َیْنَ عَفوُکَ یا سَیِدی
وای اگر بار گناهم بیش از این سنگین شود

با همین الغوث گفتن دیده بارانی شد و
با همین العفو گفتن سینه عطر آگین شود

هرچه دل در سایه این ماه آرامش گرفت
هر چه دست از خرمن این ماه خوشه چین شود

اغنیا خاک رهش را سرمه ی دیده کنند
بر سر این سفره هرکس وعده ای مسکین شود

خیر دنیا،اجرِ عقبی هر دو با هم می رسد
این دعای من اگر مقرون به یک آمین شود...

آرزو دارم بمیرم از غم عشق حسین
لحظه ی جان دادن اسم او به من تلقین شود

**
کاروان در پشت دروازه معطّل مانده بود
تا که خوبِ خوب شهر شامیان آذین شود

آنقَدَر با چوب زد روی لب آقای ما
تا لب سالار زینب پرپر و خونین شود

  • دوشنبه
  • 20
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 15:31
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

مناجات باخدا ویژه ماه رمضان به نفس حاج میثم مطیعی -(بدون بودن تو رنج بی حساب منم...) * محمد میرزایی

319

مناجات باخدا ویژه ماه رمضان به نفس حاج میثم مطیعی -(بدون بودن تو رنج بی حساب منم...) بدونِ بودن تو رنج بی حساب منم
شکسته خسته منم خلسه خلسه خواب منم

چقدر بی تو حقیرم چقدر هیچم و پوچ
که بی کرانه‌ی دریا تویی حباب منم

تو آفتابی و من ماه هم اگر باشم
همیشه تشنه‌ی یک جرعه آفتاب منم

دلم شکسته و آماده‌ی پذیرایی‌ست
بیا که صاحبِ این خانه‌ی خراب، منم

*درست ترش اینه:
بیا که صاحب این خانه ی خراب تویی..
الهی! اَنتَ اَنتَ و انا انا.. انت عَوادُ بالمَغفِره و انا العَوّاد بِالذُنوب ..*

اگر سوال کنی، کیست بی پناه ترین!؟
دو قطره شرم فرو می‌چکد جواب، منم

«اگر قبول کنی، ور برانی از برِ خویش»
مرادِ من نظرِ توست، مستجاب، منم

اگر ببخشی شایسته‌ی گذشت، تویی
اگر عذاب کنی، لایق عذاب منم ..

*من دست خالی هم نمیام درِ خونه ت .. درسته کار بدی هم کردم .. ولی با بزرگ ترم آمدم ..*

کجاست آنکه مرا تا خدا رساند کیست؟
و با صدایِ علی میرسد خطاب: منم

*در نهج البلاغه سید رضی از زبان مولا می فرماید: "فَاِن اَطَعتُمونی .."
اگر منِ علی رو اطاعت کنید ..
"فَاِنّی حاملُکم ان شاالله الی سبیلِ الجنه .."
من دست شما رو می گیرم تا بهشت می برم ..*

کجاست؟ آنکه مرا تا خدا رساند کیست؟
و با صدای علی میرسد خطاب: منم

*روزای آخر دیگه منتظر شهادت بود .. برا مردم خطبه می خواند، وسط خطبه فرمود: حسنم! چند روز از این ماه گذشته؟
_می دونه ، خبر داره .. میخواد خبری بده..
_فرمود پدر جان سیزده روز از این ماه مبارک گذشته..
_حسینم! چند روز به آخر این ماه مونده؟!
بابا قربونت برم هفده روز .. یه دستی به محاسن کشید .. چیزی نمونده این محاسن به خونِ علی خضاب بشه .. به من وعده داده شده ..

همیشه منتظر شهادت بودی .. ما که تو رو ندیدیم .. ولی خدا به ما عمر داد که حاج قاسم سلیمانی رو دیدیم که همینطور منتظر شهادت بود‌‌‌‌ .. درسته ما نالایقیم ولی اگر به شهادت نرسیدیم حسابی باختیم ..*

  • دوشنبه
  • 20
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 15:52
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

مناجات باخدا ویژه ماه مبارک رمضان، به نفس حاج میثم مطیعی -(در میزنم در میزنم...) * سید مهدی سرخان

427

مناجات باخدا ویژه ماه مبارک رمضان، به نفس حاج میثم مطیعی -(در میزنم در میزنم...) در میزنم در میزنم، دوباره میخونه‌تو
به روم نیار نگو بهم، شکستی پیمونَه‌تو
نگو بهم نمی‌خرم، این دل ویرونه‌تو

من همونم، روسیاهِ قدیمی الهی
تو همونی، مهربون و کریمی الهی
عفوک عفوک یا الهی ..

صدام زدی دعوت شدم، باز اومدم مهمونی
با اینکه تو آلودگی‌هایِ منو میدونی
خوبه که از من پیشِ جمع، رو بر نمی‌گردونی

من همونم، بی وفای همیشه الهی
تو همونی، با صفای همیشه الهی
عفوک عفوک یا الهی ..

*شب های ماه مبارک داره کم کم تموم میشه و سپری میشه.. من اعتماد بهت دارم.. قبولت دارم.. با امید میام درِ خونه ت..*

می‌شناسمت می‌شناسمت، از اون قدیم ندیما
راضی میشی راضی میشی، از من چه زود خدایا
وقتی قسم میدم تورو، جونِ حسینِ زهرا

من همونم، غصه دارِ محرم الهی
تو همونی، رازقِ این غم الهی
عفوک عفوک یا الهی ..

نیمه شبه یه دختری، از خوابِ ناز پریده
باگریه و حسرت میگه، خوابِ باباشُ دیده
خوابش چه زود تعبیر شده، اومد سرِ بریده

من همونم، دخترِ نازِ شیرین زبونت
تو همونی، مونده روی لبت لخته خونت
تیغِ دشمن نداده امونت ..

من همونم، چهرمو که نکردی فراموش
تو همونی، که منو میگرفتی تو آغوش
بابایی بابایی پس تنت کوش...؟!

*سر رو بلند کرد..
"فَرَفَعَته مِنَ الطّست .. حاضِنَةََ له .."
دستاش کوچیکه .. با این دستای کوچیک سر بریده رو بلند کرد ..
مواظبه سر از دستای کوچیکش نیفته .. سر رو به سینه چسبانید .. شروع کرد در دل کردن ..

"یا ابتاه مَن ذَالّذی قَطَعَ وَریدَک...؟! "
رگای گردنت رو کی بریده؟

"یا ابتاه من الذی خَضَّبَک بِدِمائک..؟! "
کی محاسنت رو به خون لبت خضاب کرده؟!*

  • دوشنبه
  • 20
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 15:59
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

شعرخوانی حاج محمود کریمی پیرامون موضوعات این روزها، اجرا شده در شب بیستم ماه رمضان -(اشعری انتخاب مردم شد...) * حاج محمود کریمی

514

شعرخوانی حاج محمود کریمی پیرامون موضوعات این روزها، اجرا شده در شب بیستم ماه رمضان -(اشعری انتخاب مردم شد...) عالم، امشب سیه به تن دارد
بس‌که داغ اباالحسن دارد
داغ، تنها سر شکافته نیست
علی از داغ، انجمن دارد

داغ فقدان سیّد بطحا
داغ هرروز تازه‌ی زهرا
داغ نیزه به قلب قرآن و
وحی افتاده زیر پای جفا

داغ رأی مذاکرات سیاه
چه صلاحی که رفته در بیراه
مکر بن عاص و سادگی خواص
که علی را نمود خلع سپاه

سرِ نیزه که رحل قرآن شد
وقت تضعیف #مرد_میدان شد
آخرین ضربه‌های مالک بود
اشعری شیر شد، رجزخوان شد

تیر قوم جمل‌کشان، یک سو
زهر خشک‌مقدّسان، یک سو
داغِ شلّاقِ داغِ سلبِ امید
داغ تسلیم نخبگان، یک سو

اشعثی فتنه در سپاه انداخت
اشعری، سنگ را به چاه انداخت
در حقیقت، به اسم خیر و صلاح
اشعری، جنگ را به راه انداخت

شر شد و فتنه شد، تلاطم‌شد
امر مولا در این میان گم‌شد
رشته افتاد دست جاسوسان
اشعری، انتخاب مردم شد

اگر آن بزدلان در صفّین
جای تهدید جان حقّ یقین
پیروی از امام می‌کردند
وضع بسیار بود بهتر از این

نه خوارج به عرصه آمده‌بود
و نه امروز، داعشی موجود
نه حرمخانه‌ی خدا می‌سوخت
نه اثر بود از یهود و سعود

پسر عاص، راه را چرخاند
همه را امّت پیمبر خواند
اشعری، رامِ حرف زیبا شد
تا که سفیانی‌اش، برادر خواند

ابلهی در نشست نافرجام
با زبان و تبسّمی، شد خام
حقّ مولا دوباره غارت شد
حقّ مردم به باد رفت؛ تمام

آل‌سفیان کنون کم‌آورده
پدرش را یمن درآورده
آن‌که می‌گفت: جنگ در ایران
حال، قرآن به نیزه‌ها کرده

جنگ ما، جنگ بین فقر و غناست
هرکه با مرتضاست با فقراست
دو سه تا ضربه مانده تا نصرت
یمن امروز اشتر مولاست

  • دوشنبه
  • 20
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 16:02
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

مناجات ویژه ماه مبارک رمضان، حاج محمودکریمی -(گفتی که بهت اجازه میدم در بزنی...) *

261

مناجات ویژه ماه مبارک رمضان، حاج محمودکریمی -(گفتی که بهت اجازه میدم در بزنی...) گفتی که بهت

اجازه میدم در بزنی

گفتم به دلم

باید براش پرپر بزنی

گفتی که میای

وقتشه بهم سر بزنی

روایتا نوشتن

می‌خوای منو ببخشی

اونا که مثل من دل

شکستنو ببخشی

آرامش من

بیا و ببین خواهش من

این ماه اومده

به‌خاطر بخشایش من

آغوش تو بازه برای آرامش من

برای بنده‌بودن

برای سربه‌زیری

کجا برم اگر که

تو دستمو نگیری

اسمی توو دلم

نور دل بی‌تابه منه

ماه روی عشق

توو این شبا، مهتاب منه

محبوب خداس

اون آقا که ارباب منه

شهادتم به عشقش

مثه شهادتینه

تمومه رستگاری

توو روضه‌ی حسینه

دیوونه منم

عاشقی که دل‌خونه منم

آقا تویی و

اونی‌که پریشونه منم

مجنونم و اون

که پای تو می‌مونه منم

به جزء تو کی توو عالم

برای من می‌مونه

تو رو می‌خوام و هرچی

که تو بخوای همونه

من نوکرتم

نوکر تو و خواهرتم

من گریه‌کنه

برادر آب‌آورتم

من سینه‌زنه

عطش علی‌اصغرتم

رضایت خدا توو

رضایت حسینه

دلم همیشه تحت

حمایته حسینه

ذکر یا حسین

چشای منو تر می‌کنه

اسمش ضربان دلو

شدیدتر می‌کنه

حال منو عشق

همه‌جوره بهتر می‌کنه

منی که زندگیمو

برات کنار گذاشتم

نمی‌دونم چی‌ میشد

اگه تو رو نداشتم

  • دوشنبه
  • 20
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 16:32
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 رضا باقریان

روزهای آخر ماه مبارک رمضان -(دارم از پای بساط سفره ات پا میشوم...) * رضا باقریان

250

روزهای آخر ماه مبارک رمضان -(دارم از پای بساط سفره ات پا میشوم...) دارم از پای بساط سفره ات پا می شوم
بعد از این شبها خدایا باز تنها می شوم

دور بودم سی شب از دنیای وانفسا ولی
بعد از این سی شب دوباره غرق دنیا می شوم

دست شیطان بسته بود و دست سلطان باز بود
تا ابد ممنون این الطاف مولا می شوم

میهمانی رو به پایان است و حالم خوب نیست
میزبانم که رود من عبد هرجا می شوم

حال و روزم مثل حال و روز عبدی مذنب است
چاره ای دیگر نمانده رو به صحرا می شوم

امشب از درد فراق اشکم به راه افتاده است
میل گریه دارم و راهیِ دریا می شوم

امشب این العفوها بوی جدایی می دهد
الوداع ای ماه، دلتنگ سحرها می شوم

چهره ام از فرطِ معصیت غبارآلوده شد
با چنین وضعیتی عبد تو آیا می شوم؟

توبه هایم را بخر، اما گناهم را ببر
ورنه امشب دست بر دامان زهرا می شوم

تشنگی این روزها لبهای ما را خشک کرد
با لب خشکیده غرق واحسینا می شوم

  • سه شنبه
  • 21
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 01:33
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

وداع با ماه مبارک رمضان -(ماه خوب عاشقی دارد به پایان می رسد...) * مصطفی هاشمی نسب

274

وداع با ماه مبارک رمضان -(ماه خوب عاشقی دارد به پایان می رسد...) ماه خوب عاشقی دارد به پایان می رسد
لحظه‌ی تودیع مهماندار و مهمان می رسد

آسمان چشم های عاشقان ابری شده
مثل این سی شب دوباره بوی باران می رسد

پشت پایش از دو چشمم رودی از خون می رود
از هراس دوری اش دارد به لب جان می رسد

گوئیا دیروز بود این سفره را انداختند
طرفة العینی گذشت و وقت هجران می رسد

با مجیر و با ابو حمزه چه حالی داشتیم
زود دارد افتتاح ما به پایان می رسد

بی سر و پا آمدم ، حالا سراپا ثروتم
آری آری بر فقیران لطف سلطان می رسد

مثل من بی آبرویی را به کویش راه داد
این فقط از خلق نیکوی کریمان می رسد

آنقَدَر بخشید از خیل گناه آلوده گان
تا که آوای فغان از بند شیطان می رسد

تا به قدر ذره ای مژگان من نمناک شد
دیدم از دریای رحمت موج غفران می رسد

تا که گفتم "بالحسین،العفو" ، دستم را گرفت
لطف او بر ما پس از ذکر "حسین جان" می رسد

هرشب اینجا پا به پای ما خدا هم روضه خواند
ناله ی واویلتا از عرش رحمان می رسد
**
در میان نهری از خون، جان زینب بی سلاح
چکمه پوشی سنگ دل با تیغ برّان می رسد

خواهرش بالای تل دارد تماشا می کند
مادرش با قدّ خم ، موی پریشان می رسد

کاش می شد زودتر از کربلا دورش کنند
دارد از صحرا صدای نعل اسبان می رسد

عطر سیب پیکرش گودال را پر کرد و بعد
بویی از پیراهن یوسف به کنعان می رسد

وعده ی ما اربعین ، پای پیاده از نجف
کربلا آغوش خود بگشا که مهمان می رسد

  • سه شنبه
  • 21
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 01:38
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

مناجات باخدا، ماه مبارک رمضان -(شاید کسی حال مرا پرسیده باشد...) * اسماعیل شبرنگ

297

مناجات باخدا، ماه مبارک رمضان -(شاید کسی حال مرا پرسیده باشد...) شاید کسی حال مرا پرسیده باشد
یا اشک چشمان ترم را دیده باشد

حق دارد این قلبی که مهمان خدا بود
از دوری ماه خدا رنجیده باشد

کِی می رسد تا آسمان ها ... بنده ای که
در گوشه ی زندان تن پوسیده باشد؟!!!

پیروز میدان جهاد روزه داری ست
هرکس که با نفس خودش جنگیده باشد

فطر آمده تا فطرت خود را بیابیم
گمگشته ای که روشنای دیده باشد

امکان ندارد سفره دار ماه غفران
تا این زمان ما را نیامرزیده باشد

شاید خدا در لحظه های روشن قدر
ما را به عشق مرتضی بخشیده باشد

بخشیده خواهد شد کسی که بین روضه
بر روی گونه اشک غم باریده باشد

رمز شروع گریه با ذکر حسین ع است
چشمی اگر چون چشمه ای خشکیده باشد

دنیا ندیده تا به حالا پیکری را ..
که اینچنین روی زمین پاشیده باشد

عالم ندیده که کسی مانند زینب س
مرثیه ی گودال را فهمیده باشد

حتّی اگر زیر گلویش را به جای ...
مادر ... میان کربلا بوسیده باشد ...

خنجر رسید و از قفا سر را جدا کرد
خورشید ما را بر فراز نیزه جا کرد ...

  • سه شنبه
  • 21
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 01:39
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

سبک شور وداع با ماه رمضان -(خداحافظ ای ماه خوب خدا...) * علی بهرامی نیا

1048
1

سبک شور وداع با ماه رمضان -(خداحافظ ای ماه خوب خدا...) بند اول

خداحافظ ای ماه خوب خدا
خداحافظ سحر و اشک و بکا
خداحافظ لحظه های بندگی
خداحافظ شبای عشق و صفا

ممنونم که دعوتم کردی خدا
تا که از نفس خودم بشم رها
شکر از این که شد دوباره قسمتم
روزه و عبادت و ذکر و دعا

کاش که تو بخشیده باشی معصیتم
غیره این باشه میره حیثیتم
در خونت درپی عافیتم
پره معصیتم

یا ربنا یا رحیم و یا رحمان

بند دوم

خداحافظ ماه مهر و رافتو
خداحافظ سفره ی ضیافتو
خداحافظ سوز و آه نیمه شب
خداحافظ سحر و عبادتو

دم افطار با یه بغض و چشم تر
میومد خشکی لبهات به نظر
بمیرم برات عزیز فاطمه
لب تشنه می بریدن از تو سر

آه همیشه روضه خون اربابم
به یاد غصه ی تو بی تابم
به یاد جسم زیر آفتابم
یاد اربابم

آه السلام یا غریب و یا عطشان

  • سه شنبه
  • 21
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 02:00
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

وداع با ماه مبارک رمضان -(دارد غروب ماه خدا میرسد رفیق...) * حبیب باقرزاده

279

وداع با ماه مبارک رمضان -(دارد غروب ماه خدا میرسد رفیق...) دارد غروب ماه خدا می رسد رفیق
پایان اشک وسوزونوا می رسد رفیق

تا اینکه ماه لطف خدا می شود تمام
اتمام کار اهل بکا می شود رفیق

ماه خدا تجلی پرواز بنده است
پایان پر زدن به هوا می رسد رفیق

قطع یقین بدان که در این ماه؛ عاقبت
با افتخار عیدی ما می رسد رفیق

فردا گدا برای گدایی کجا رود؟
پایان کار شاه وگدا می رسد رفیق

این گریه های ما به خدا بی نتیجه نیست
برگ ضمانتی ز رضا می رسد رفیق

هرکس که راه وشیوه اوخط رهبری است
محشر به خدمت شهدا می رسد رفیق

هم عاقبت به خیرو هم اینکه شود عزیز
هر کس به محضر علما می رسد رفیق

باور کنید با نظر لطف فاطمه
روزی برات کرب و بلا می رسد رفیق

بعد از سه ماه گریه برآن شاه تشنه لب
باز این چه نوحه وچه عزا می رسد رفیق

  • سه شنبه
  • 21
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 02:02
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 احمد ایرانی نسب

وداع با ماه مبارک رمضان -(زهرا همیشه فطریه ها را حساب کرد..) * احمد ایرانی نسب

377

وداع با ماه مبارک رمضان -(زهرا همیشه فطریه ها را حساب کرد..) آن قدر بد شدیم که مارا عِقاب کرد
با دوری از مجالس روضه عذاب کرد

بیمارِ بی پناه ، فقط گریه می کند
وقتی طبیب حاذقش او را جواب کرد

می سوختیم و روزیِ اشکی نداشتیم
بار گناه ، اشک گدا را سراب کرد

برداشتیم یک قدم ساده تا خدا
او مادرانه سمت دل ما شتاب کرد

حاجت به غیرِ روضه و هیئت نداشتیم
گفتیم یا حسین و خدا مستجاب کرد
.
.
.
.
.
عمریست دور سفره ی مولا نشسته ایم
زهرا همیشه فطریه ها را حساب کرد

  • سه شنبه
  • 21
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 23:58
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

وداع با ماه رمضان، زمزمه -(میسوزه قلبم این شبا از درد...) * وحید دکامین

249

وداع با ماه رمضان، زمزمه -(میسوزه قلبم این شبا از درد...) می سوزه قلبم این شبا از درد
بارونه چشمـام می بـاره نم نم
نزدیک شـدیم به روزای آخـر
این سُفره داره جمع میشه کم کم

توو سرنوشتِ من شبای قدر
تقدیرِ سالِ دیگه چی بوده..؟
یعنی نوشتن اهلِ تقوا شم..؟
از دستِ نَفْسم میشم آسوده..؟

کاشکی شهادت قسمتم میشد
داشتم یه جو مردونگی، غیرت
توو مُصحفِ اعمال من حک بود
سـربازِ خـوبِ دوره ی غیبـت

یه لحظه ام چِشْم برندار از من
می خوام پیشِ لطفت نَرَم از یاد
مشهـد، زیـارت، قسمـتِ من کن
مهمون کنـم یه روضـه گوهرشاد

شبهـای آخـر رو بـه پایانه
دارم توو سینه یه غمِ جانکاه
میخوام واسه توبه شفیعم شه
دستِ منـو دامـانِ ثـاراللّه

از من نگیر درکِ مُحرّم رو
دور از تو میشم خیلی سر در گُم
اذنم بده با روضـه ی اکبـر
تا که بمیـرم مـن شـبِ هشتـم

یاربّ به عصـرِ روز عاشـورا
یاربّ بـه اون اذکـار ِ در گـودال
از روی تَل أمَّن یُجیب می خوند
یاربّ به زینب که میرفت از حال

یه مادری با ناله ای جانسوز
میـگه بُنَیّـه کُـشتنـت. مظلـوم
لبْ تشنه سر از پیکرت بُردن
از جرعه ی آبی شدی محروم

  • چهارشنبه
  • 22
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 00:20
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

وداع با ماه رمضان، امام زمان(عج) مناجات -(ما را در اوج دل نگرانی نگاه کن..) * مهدی مقیمی

529

وداع با ماه رمضان، امام زمان(عج) مناجات -(ما را در اوج دل نگرانی نگاه کن..) ما را در اوج دل نگرانی نگاه کن
بر این بهار رو به خزانی نگاه کن

امشب غریبه نیست میان من و شما
قدری به نوکرت خودمانی نگاه کن

مثل خدا که در رمضان خوب می خرد
آقا تو هم به ما رمضانی نگاه کن

این دل برای آمدنت زیر و رو شده
این دل شده است خانه تکانی نگاه کن

بد کرده ام اگر که جوانی نموده ام
جرم مرا به دید جوانی نگاه کن

عجل علی ظهورک یابن الحسن، بیا
حیف است پشت ابر بمانی نگاه کن

نیمی زعمر، در هوس کربلا گذشت
نیمی دگر به مرثیه خوانی نگاه کن

عباس چون علیست جبینش شکافته
زینب چو فاطمه است کمانی نگاه کن

  • چهارشنبه
  • 22
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 00:21
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

وداع با ماه مبارک رمضان -(ای رحمت و فضل آسمانی بدرود...) * علی سلیمیان

211

وداع با ماه مبارک رمضان -(ای رحمت و فضل آسمانی بدرود...) ای رحمت و فضل آسمانی بدرود
ای عفو و گذشت رمضانی بدرود

بار گنه ما کمرت را خم کرد
ای ماه عزیز قدکمانی بدرود

  • چهارشنبه
  • 22
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 11:20
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

وداع با ماه مبارک رمضان -(کردند سفره را جمع، پس سفره دار من کو؟) * رضا دین پرور

507

وداع با ماه مبارک رمضان -(کردند سفره را جمع، پس سفره دار من کو؟) کردند سفره را جمع، پس سفره‎ دار من کو؟
من دیر آمدم رفت، چشم انتظار من کو؟

گیرم مرا ببخشد، شرمندگی من چه؟
با آن همه معاصی بر شانه بار من کو؟

من قهر کردم اوّل، زود آمد آشتی کرد
آن‎که مرا بغل کرد آن یار، یار من کو؟

یک عمر عاشقم بود من کور کور بودم
آن‎که گره نینداخت جایی به کار من کو؟

حالا که سر به راهم، حالا که سر به زیرم
کو شاخ و شانه‎هایم؟ داد و هوار من کو؟

گفتند بسته شد در لطفا"غریبه بیرون!
ای آشنا بفرما پای فرار من کو؟

گرچه گناه‎کارم، امّا گناه دارم
جز او کسی ندارم، دار و ندار من کو؟

آتش گرفته جانم، چون تشنه‎ء حسینم
آن‎کس که سی شب افطار آمد کنار من کو؟

چشم انتظار حیدر، در وادی السّلامم
من حاضرم بمیرم، لحظه‎شمار من کو؟

دور و بر کریمان بودن خودش بهشت است
از فاطمه بپرسید سهم انار من کو؟

ما بین کوچه پیچید چادر میان پایش
رویش نشد بپرسد پس گوشوار من کو؟

  • چهارشنبه
  • 22
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 11:22
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
استاد محمد جواد غفورزاده

وداع با ماه مبارک رمضان -(افسوس که این فرصت کوتاه گذشت...) *استاد محمد جواد غفورزاده

275

وداع با ماه مبارک رمضان -(افسوس که این فرصت کوتاه گذشت...) افسوس که این فرصت کوتاه گذشت
عمر آمد از آن راه و از این راه گذشت

یاد شب قدر و چشمه‌ی فیض بخیر
تا چشم به هم زدیم این ماه گذشت

  • چهارشنبه
  • 22
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 20:50
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

مناجات بسیار دلنشین وداع با ماه رمضان، حاج مهدی رسولی -(لحظات دعا خداحافظ...) *

2679
5

مناجات بسیار دلنشین وداع با ماه رمضان، حاج مهدی رسولی -(لحظات دعا خداحافظ...) لحظات دعا خداحافظ
روزهای خدا خداحافظ
چشم های به در خداحافظ
لحظات سحر خداحافظ

حال و احوال قبل افطاری
قدرهای بلند بیداری
چه ‌قدَر مانده است تا سلمان
رمضان رفت، ای دل غافل!

راه باز است تو نمی بینی
میوه ی بغض را نمی چینی
خویشتن را بشوی پس با اشک
دست بر دامن توام با اشک

اشک تنها چراغ این راه است
از مسیر درست آگاه است
دست خود را بده به سمت چراغ
تا کبوتر شود دوباره کلاغ

تا پر و بال در حرم بزند
توی باب الجواد قدم بزند
شب جمعه، شبای آخر، چه مایوسیم
توکه مثل کبوتر طوسی

گاه درپشت پنجره فولاد
گاه در کنج صحن گوهرشاد
السلام علیک دلتنگم
ای بمیرم که مایه ی ننگم
به من خسته هم نگاهی کن
دل من را دوباره راهی کن
کاش دلم کبوتر تو ایوون طلا بود
از حرمت این دل من راهی کرببلا بود ...

کرب و بلا... کاش ...
خونم کنار خونه ی شاه کرم بود
پنجره ی خونه ی من سمت حرم بود
پرچم سرخ یا حسین بالا سرم بود ....

  • پنج شنبه
  • 23
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 14:49
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

مناجات بسیاردلنشین وداع با ماه رمضان، حاج محمدرضا طاهری -(چشم های به در خداحافظ...) * مهدی رحیمی

453

مناجات بسیاردلنشین وداع با ماه رمضان، حاج محمدرضا طاهری -(چشم های به در خداحافظ...) چشم های به در خداحافظ
لحظات سحر خداحافظ

روزهای مقدس رمضان
لحظات غریب تا به اذان

حال و احوال قبل افطاری
قدرهای بلند بیداری

چه قدر مانده است تا ساحل
رمضان رفت ای دل غافل

رمضان رفت کوله بارت چیست؟
نکند جز گناه در آن نیست؟

شب بیست و نهم بخوان و بسوز
به خودت آمدی در این سی روز؟

کاری اصلا برای دل کردی؟
باید امشب به خویش برگردی

روزها را مرور کن آری
حاصلت چیست از چه بیزاری؟

از گناه و دروغ و صد رنگی؟
ای بمیری که مایهء ننگی

ای بمیری من دروغ و ریا
شب آخر شده به خویش بیا

دست بردار از دغل بازی
به چه چیزت هنوز می نازی؟

به گناهان بیشتر ز حدت؟
به فریب و به کارهای بدت؟

راه را اشتباه برگشتی
باز هم با گناه برگشتی

داشتی سوی دوست میرفتی
آه با یک نگاه برگشتی

نفس، بیچاره کرده ست تو را
شب آخر شده به خویش بیا

راه باز است تو نمی بینی
میوه ی بغض را نمی چینی

خویشتن را بشوی پس با اشک
دست بر دامن توام یا اشک

اشک تنها چراغ این راه است
از مسیر درست آگاه است

دست خود را بده به دست چراغ
تا کبوتر شود دوباره کلاغ

تا پر و بال در حرم بزند
توی باب الرضا قدم بزند

شب بیست و نهم چه مایوسی
تو که مثل کبوتر طوسی

گاه در پشت پنجره فولاد
گاه در کنج صحن گوهرشاد

دل تو سنگ مرمر حرم است
تا به اذن دخول یک قدم است

السلام علیک که دلتنگم
ای بمیرم که مایه ی ننگم

ای بمیرم که زائرت نشدم
بیست و نه روز شاعرت نشدم

به من خسته هم نگاهی کن
دل من را دوباره راهی کن

  • پنج شنبه
  • 23
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 14:54
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
سید ناصر ولائی زنجانی

ماه رمضان -(رمضان ای مه رحمت مه غفران رمضان) *سید ناصر ولائی زنجانی

544

ماه رمضان -(رمضان ای مه رحمت مه غفران رمضان) رمضان ای مه رحمت مه غفران رمضان
رمضان ای سپر آتش نیران رمضان
هیچ ماهی َنُبوَد چون تو ، به حق با عظمت
در تو نازل به پیمبر، شده قرآن رمضان
سحرت پر برکت هست وشبت لیلة قدر
در تو سرشار شود رحمت رحمان رمضان
تو همان ماه خدایی توعزیزی تو عظیم
می گریزد زتو و قرب تو شیطان رمضان
میزبان است خدا و همه هستیم کنون
برسرسفرة احسان تو مهمان رمضان
آتش دوزخ از انفاس تو گردد خاموش
میهمان تو شود لایق رضوان رمضان
جسم وجان پاک شوند از برکات دم تو
مظهر لطف خدایی به هر انسان رمضان
جان آن شخص که جسمش نبود پر زطعام
میشود جایگه حکمت و عرفان رمضان
آن طبیبی که به بیمار سلامت بخشی
میشود درد ز الطاف تو درمان رمضان
نیمة ماه تو میلادِ امامِ حسن است
جان به قربان تو وآن مه خوبان رمضان
الف شهری نبود چون شب قدرِ تو عزیز
لطف حق در تو ُبوَد جمله نمایان رمضان
آن سحرگه که به کوفه سحری خونین بود
شد یتیمان همه در ناله وافغان رمضان
گشت جاری زلبش فزت وربّ الکعبه
شد جهان در غم او زار وپریشان رمضان
بر ولایی نبود چون تو مهی با عظمت
ای تو مفتاح خدا بر در غفران رمضان
کاش ای ماه خدا از همه راضی باشی
با رضای تو حساب است چه آسان رمضان

  • سه شنبه
  • 25
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 10:54
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
حاج نادر بابایی

عید فطر -(ای که باب رحمتی بگشوده ای در هَر سَرا) *حاج نادر بابایی

621

عید فطر -(ای که باب رحمتی بگشوده ای در هَر سَرا) ای که باب رحمتی بگشوده ای در هَر سَرا
وی کریمی که کریمان را تویی دست سَخا
من گدایم ، من گدایم ، من گدایم ، من گدا
عید فطر آمد الهی ، کن عطایم کن عطا

من که دور از بارگاه و آستانت بوده ام
مرغَک بی بال وهم بی آشیانت بوده ام
بار عامی دادی ومنهم به صدشور آمدم
خوان احسانت گشودی،میهمانت بوده ام

من گدایم ،من گدایم ،من گدایم ،من گدا
عید فطر آمد الهی ، کن عطایم کن عطا

بارالها دَر گُشودی ، خانه راهَم داده ای
با همه بار گناهانم پناهم داده ای
آنقدرخوب وکریمی گشته ام یارب خَجل
خواستم هرآنچه را یاآنچه خواهم داده ای

من گدایم،من گدایم،من گدایم،من گدا
عید فطر آمد الهی ، کن عطایم کن عطا

(نادر) شوریده سَر دِلرا بریده از همه
داده دل زِین دَهر فانی بَر حسین فاطمه
قسمتش کن بارالها بار دیگر کوی او
نوحه ای دیگر بخواند در کنار عَلقمه

من گدایم،من گدایم،من گدایم،من گدا
عید فطر آمد الهی ، کن عطایم کن عطا

  • شنبه
  • 12
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 19:16
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
حاج ناصر تبسمی اردبیلی

مناجات با خدا -(الهی روز قیامت چه کار خواهم کرد) *حاج ناصر تبسمی اردبیلی

299

مناجات با خدا -(الهی روز قیامت چه کار خواهم کرد) الهی روز قیامت چکار خواهم کرد
چگونه ز آتش قهرت فرار خواهم کرد
زبان ز عشق تو گوید دل از هوای هوس
ندانم این دو چه سان آشکار خواهم کرد
پناه ده به من آن لحظه ای خدای رحیم
میان دوزخ اگر من قرار خواهم کرد
اگر ز لطف تو از نار معصیت برهم
به عشق آل علی افتخار خواهم کرد
منی که پیش تو هیچ آبرو به انبان نیست
امید نیست به جنّت گذار خواهم کرد
مگر تو از ره رحمت مرا جنان بخشی
به جز سپاس چه بهتر شعار خواهم کرد
"صفا" که غرق گناه است عفو و آمرزش
طلب چگونه ز پروردگار خواهم کرد

  • یکشنبه
  • 3
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 22:27
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
حاج ناصر تبسمی اردبیلی

وداع با رمضان -(الوداع ای مه احسان رمضان) *حاج ناصر تبسمی اردبیلی

259

وداع با رمضان -(الوداع ای مه احسان رمضان) الوداع ای مه احسان رمضان
الوداع ای مه غفران رمضان
الوداع یا رمضان _ الوداع یا رمضان

نام تو داده به ایّام شرف
از تو امید شده یأس و اسف
در تو گلگون شده سلطان نجف
الوداع ای ره عرفان رمضان
الوداع یا رمضان _ الوداع یا رمضان

تو مه خاص خدا جویانی
تو طریق همه حق پویانی
تو مدد ساز علی گویانی
الوداع ای مه شایان رمضان
الوداع یا رمضان _ الوداع یا رمضان

تو پناه دل امت بودی
تو صفای همه طاعت بودی
مظهر جود و کرامت بودی
الوداع ای دم رضوان رمضان
الوداع یارمضان _ الوداع یا رمضان

  • دوشنبه
  • 4
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 11:51
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
حاج ناصر تبسمی اردبیلی

عید فطر -(عید فطر است دل از غصه رها خواهم کرد) *حاج ناصر تبسمی اردبیلی

216

عید فطر -(عید فطر است دل از غصه رها خواهم کرد) عید فطر است دل از غصّه رها خواهم کرد
دست حاجت سوی درگاه خدا خواهم کرد
گوهر اشک خود از دیده برون خواهم ریخت
گریه و ناله به صد آه و نوا خواهم کرد
دامن آلوده ام از بس که خطا کارم من
طلب مغفرت از جَلّ علا خواهم کرد
بهر شکرانه ی توفیق عبودیّت خود
به حکیم ازلی حمد و ثنا خواهم کرد
چون مجیب الدعوات است و مُجیر ابرات
جان و تن را همه مشغول دعا خواهم کرد
روز عیش است به هر عابد و زاهد اینک
من هم از ورد و دعا دفع بلا خواهم کرد
بهترین روز خدا عید مسلمانان است
رو بسوی حرم شیر خدا خواهم کرد
دست در دامن او میزنم از روی خلوص
صحبت از شرح بلا درد و دوا خواهم کرد
آنقدر ناله ی جانسوز کنم از غم او
مرتضی را ز خود اینگونه رضا خواهم کرد
چون شفیع عرصات است و قسیم النّار است
طلب از او کمک روز جزا خواهم کرد

من که با مِهر ولایش شده ام نیک عجین
کی دگر غصّه ی دیدار منا خواهم کرد
دیدن روی علی کعبه ی آمال منست
با غم سوگ علی سیر صفا خواهم کرد
گر به مژگان ببرم گرد حریمش روزی
شورشی در دل دیوانه بپا خواهم کرد
چونکه از عشق علی نام "صفا" بگرفتم
با سر خامه بر او دینم ادا خواهم کرد

  • دوشنبه
  • 4
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 11:53
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

مناجات رمضانیه -(بوی افطار و سحر بوی دعا می آید) * حجت مرتضایی

404

مناجات رمضانیه -(بوی افطار و سحر بوی دعا می آید) بوی افطار و سحر بوی دعا می آید
عاشقان مژده مه عشق وصفا می آید

شده ابواب جنان بازو جهنم بسته
صوت قرآن شنوم ماه خدا می آید

فصل ها می گذرد می رسد از راه بهار
فصل بخشندگی و جود وسخا می آید

رمضان ماه خداوند کریم است بدان
این صدا از همهٔ ارض و سما می آید

از مناجات و عبادت نشویم غافل ما
چونکه شیطان خوش از غفلت ما می آید

دردمندان چه نشستید که دار و دارید
طب و طبیب به همراه دوا می آید

قلب ها زنگ گرفته سیه از آب گناه
به همه دل سیهان رنگ جلا می آید

یاد این جمله فتادی که بگوید حجت
مژده ای دل که دگر باد صبا می آید

  • جمعه
  • 29
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 11:02
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

مناجات رمضانیه -(ماه رحمت یتیشوب وعده دادار گلوب) * طائر اورنگی

553
1

مناجات رمضانیه -(ماه رحمت یتیشوب وعده دادار گلوب) ماه رحمت یتیشوب وعده دادار گلوب
وصل هنگامه سیدی وصلته دلدار گلوب

باب بی واسطه حضرت باری آچیلیب
صف به صف مجرم مترود و گنهکار گلوب

رمضان دی مه بذل و کرم و بخشش و جود
گیزلدر هر نه گناهین اولا ستار گلوب

اون بیر آی یار دالینجا گزوروخ شام و سحر
نه گوزل آیدی کی دیداره بو آی یار گلوب

فرقی یوخ درگهینه کیمسه نه نسبتده گله
گل گلوب سرو گلوب سبزه گلوب خار گلوب

چاغیرون وقت غنیمتدی هامی عاصیلری
الی بوش آز عمله یاخجی خریدار گلوب

شیخه ده چوخ اوخوما آیه ی قهاریتین
ور خبر خیل گنهکاره که غفار گلوب

طائرا تاپدی سعادت هر او کسلر کی بو آی
رمضان سیرینه با دیده ی بیدار گلوب

تقریر بامداد روز دوم رمضان ۱۴۰۱
#طائراورنگی

  • دوشنبه
  • 15
  • فروردین
  • 1401
  • ساعت
  • 03:23
  • نوشته شده توسط
  • طائر اورنگی
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

ورود به ضیافت الهی با گریز روضه عطش * مرتضی محمودپور

531

ورود به ضیافت الهی با گریز روضه عطش ورود در ضیافت الهی
ماه مبارک رمضان
با گریز روضه‌ی عطش اباعبدالله(ع)

در منای دوست از لطفت اگر قربانیم
ماه شعبان رفت و من آماده‌ی مهمانیم

من طمع کردم به رحمانیتت که آمدم
ورنه من کی لایق این رحمت نورانیم

شرمساری بیش در پیش نگاهت نیستم
تو بزرگی‌کرده‌ای اینسان مرا میخوانیم

میزبانا میهمان خواندی و من بازآمدم
نیست باور بر من از اینکه مرا میرانیم

کن مبدل بر ثواب هرچه خطایی داشتم
جان شاه کربلا که روضه‌اش را بانیم

یاحسین گفتم گناهم شد مبدل بر ثواب
بعداز آن درطورجان مشغول گل‌افشانیم

با مناجات و دعا سوی تو تا رو کرده‌ام
تو پذیرفتی و گفتی بنده‌ی قرآنیم....

حال وقت روضه‌خوانی درصیام عاشقیست
روضه میخوام برایت با لب عطشانیم

آمده با مشک سقای حرم پیش حسین
گوید ای آقا ببین این دیده‌ی بارانیم

گریه‌های اصغرت آتش به جانم میزند
آب میخواهد زمن آقا مگر سقا...نیم؟

گفته‌ام من با سکینه آب آرم در حرم
از چه رو با گریه‌ات من را چنین سوزانیم

آمده از علقمه ارباب با قدی کمان
گفت‌زینب‌جان‌ببین این‌حالت طوفانیم

بعد عباسم دگر بی یار و یاور گشته‌ام
اشک میبارم ولی با دیده‌ی پنهانیم

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

  • دوشنبه
  • 15
  • فروردین
  • 1401
  • ساعت
  • 03:49
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد