شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس

شعر حضرت زهرا(س)(امشب زبان یاوه زنی لال و بی صداست) *

2407

شعر حضرت زهرا(س)(امشب زبان یاوه زنی لال و بی صداست) امشب زبان یاوه زنی لال و بی صداست
جلُّ و جلال و جلوه و اِجلال باخداست
تمثال نور حق روی دست پیمبراست
زهرا خدانماست ولی مست حیدراست
مست شراب ناب وِلای ابوتراب
بانوی آب و طُرِّه ی طولای آفتاب
آب است و آفتاب و کویری به نام دل
باران و شرح شورغدیریُّ و آب وگِل
خِشت سِرشت ساختنم باقیِّ گِلیست
که بی گمان مَصالحی ازخلقت علیست
بی نام نه!!! غلامم و بانام حیدرم
عین روایت است که زهراست مادرم
قلبم به عشق مادرسادات می زند
هرشب سری به قبله ی حاجات می زند
بعد از نمازِ یومیِّه هنگام زمزمه ست
سُبُّوح سینه سفره ی تسبیح فاطمه ست
بااین تبرُّکیِّ رسول و بتول عشق
ناقابلم!!!نوای دلم!!! شد قبول عشق
یا فاطرم به واسطه ی

  • سه شنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 07:28
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر حضرت زهرا(س)(دلم برای أدای محبتت کم بود) *

2423
1

شعر حضرت زهرا(س)(دلم برای أدای محبتت کم بود) دلم برای أدای محبتت کم بود
وگرنه یک دل تفتیده آنچه دارم بود
برایِ از تو سرودن، قلم بهانه گرفت
درون سینه ی تنگم، عطش زبانه گرفت
کویرِ خشکم و همچون شکوهِ بارانی
نسیمِ رهگذرِ بوستانِ ریحانی
دلت زلال و نگاهت، به وسعتِ ملکوت
زمین مقابلِ دستانِ مهرِ تو، برهوت
و چشمه های زمین از صفایِ نامِ تو بود
پناهِ این دلِ آواره ام، به بام تو بود
تمامِ هر چه که دارم، دعایِ هر شبِ تو
وغصه های غریبم، بهانه یِ تبِ تو
به پایِ هر نَفَست یک فرشته در راه است
نگاهِ مادریِ تو، ترنمِ ماه است
برای هدیه به نامت، دلم غزل میخواست
و شعرهایِ پر از شور و بی بَدَل میخواست
هوای باغِ پر از واژه ام هوای تو است
شروع هر شب شعرم، دَمی ب

  • سه شنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 07:32
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(برای وصف تو مادر دلم چه طوفانیست) *

3224
1

شعر حضرت زهرا(س)(برای وصف تو مادر دلم چه طوفانیست) برای وصف تو مادر دلم چه طوفانیست
هواییم من از امشب هوا چه بارانیست
وجای گنگ زبانی چومن که اینجانیست
بدون مادریت آسمان مصفانیست
مقام مادریت راچگونه بنویسم
وازمقام تو ونور ذات لم یزلت
ززندگی قشنگت وعشق بی مثلت
چه کار سخت وعجیبیست گفتن غزلت
به کام خشک قلم رفته مزه عسلت
به بارش آمده چشمان دائما خیسم
پیاله ای که بدستم سپرده لم یزلیست
لبالب از می ناب حظور نام ولیست
واین دل عین دل حضرتت سرای علیست
هوای دور وبرمن برایتان غزلیست
شما طراوت اشکی طراوت باران
مرا بخوان پسرم مادر همه خوبان
بخوان که باتو قلم واژه کم نمی آرد
ورق ورق کلمه،استعاره روی زبان
که با اشاره تان کردگار باید شد
بخوان مرا که کمی از تو د

  • سه شنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 07:34
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا رسول زاده

شعر حضرت زهرا(س)(پشت در ای گل من برگ و برت مانده به جا) * رضا رسول زاده

2306

شعر حضرت زهرا(س)(پشت در ای گل من برگ و برت مانده به جا) پشت در ای گل من برگ و برت مانده به جا
ملک سوخته ام بال و پرت مانده به جا
پر شده شهر از اینکه تو دگر خواهی رفت
روی دیوار گلی ام خبرت مانده به جا
من ندیدم تو که دیدی ، ز نگاهت خواندم
حادثه بین دو چشمان ترت مانده به جا
گریه کم کن که حسین و حسن تو هستند
داغ ششماهه اگر بر جگرت مانده به جا
من از این خس خس هر نیمه شبت فهمیدم
زخم بر سینه ی بر من سپرت مانده به جا
با غلافی زد و بازوی تو از کار افتاد
رد شلاق به دست دگرت مانده به جا
خوب شد دست نبردی تو به گیسو زهرا
حرف نفرین که زدی تو اثرت مانده به جا
شاعر:رضا رسول زاده

  • سه شنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 07:38
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(دمی که شعله به دارالشفای من افتاد) *

2365

شعر حضرت زهرا(س)(دمی که شعله به دارالشفای من افتاد) دمی که شعله به دارالشفای من افتاد
به پشت خانه ی من جانفدای من افتاد
دری که سوخت اساسا ز پایه اش سست است
لگد زدند و در این سرای من افتاد
چه آمده به سر همسرم نمی دانم
از آن به بعد دگر با وفای من افتاد
به اذن من همه حمله به سویم آوردند
و ریسمان به سرو دست های من افتاد
کننده ی در خیبر طناب پیچ که دید
به گریه مرد یهودی برای من افتاد
قرار بود که زهرا ز من جدا نشود
به این دلیل به کوچه به پای من افتاد
غلاف دست به کار شد به بازویش بس خورد
که دست فاطمه از این عبای من افتاد
شاعر:رضا رسول زاده

  • سه شنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 07:39
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(کیست این بانو که هرجا می گذارد پا سر است) *

2812
3

شعر حضرت زهرا(س)(کیست این بانو که هرجا می گذارد پا  سر است) کیست این بانو که هرجا می گذارد پا سر است
خاک پایش از تمام مردم دنیا سر است!
در به خاک پایش افتادن تأمل نارواست
هر که نشناسد در این هنگامه سر از پا سر است
محفل عشق است هرجا نام او را می برند!
هرچه پایین تر نشیند هرکه در اینجا سر است
هر که را یارای سودا نیست در بازار عشق!
نرخ این سودای پایاپای یا جان یا سر است
بوی پیراهن شفای دیده ی یعقوب نیست!
اهل دل در عین نابینایی از بینا سر است
هر کجا پا میگذاری در بیابان جنون
جان من آرامتر! هر سنگ این صحرا سر است
کس نمی داند کجا خفته ست اما خاک او
گرچه پنهان گشته از هر مرقد پیدا سر است
در مقام صبر و قرب از روی تسلیم و رضا
از ملک های مقرّب نیز او حتّی سر است

  • سه شنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 07:41
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(شکوه خلقت تو عرش را تکان داده است) *

2612

شعر حضرت زهرا(س)(شکوه خلقت تو عرش را تکان داده است) شکوه خلقت تو عرش را تکان داده است
و اشتیاق شگفتی به کهکشان داده است
در ازدحام ملائک، مسیح انفاست
نشاط تازه به روح فرشتگان داده است
چقدر واژه ی زهرا به تو برازنده است
طلوع نور تو جلوه به آسمان داده است
بهشت حُسن! به سیب گلاب می مانی
نسیم ، رایحه ات را به بوستان داده است
بهار سبز کرامت ، فدای دستانت
صله چقدر به دستان این و آن داده است
پدر به شوق تو صدها کبوتر بوسه
به گونه های بهاریت آشیان داده است
شکسته باد تبرها ، هزار نفرین باد
به باغ یاس تنت وعده ی خزان داده است
به احترام تو آتش بگو گلستان شد!
بگو که شعله به پیراهنت امان داده است!
غروب می چکد از آسمان پهلویت
شفق به چادر تو نقش ارغوان داده است

  • سه شنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 07:43
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(سرفصل شادماني وپايان غم رسيد ) *

2687

شعر حضرت زهرا(س)(سرفصل شادماني وپايان غم رسيد ) سرفصل شادماني وپايان غم رسيد
وقت هنرنمايي لوح و قلم رسيد
بافاطمه خدابه خودش فخر ميکند
برحجب وزهد وعاطفه صاحب علم رسيد
سعي وصفاومروه وحجرکعبه ومنا
محرم به دور او که شکوه حرم رسيد
آري صدا صداي دل انگيز احمد است
مژده که کوثرم ثمرم دخترم رسيد
بوي بهشت مي وزد از باغ سينه اش
گويي که جان تازه بر اين پيکرم رسيد
باران گرفت وکوچه پرازعطرياس شد
ازبس که نو رسيده اوخوش قدم رسيد
وقتي که بوسه ازرخ دردانه اش گرفت
صدها فرشته از پرقنداقه اش گرفت
تا روي تو قرار دل بي قرار شد
فصل خزان عالم هستي بهار شد
احمد پيمبرانه چهل شب به اعتکاف
با شوق وصل روي تو راهي غار شد
کوري چشمهاي همه ابتران کفر
نسل و سلاله ات همه جا ما

  • سه شنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 07:45
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(تا که با دیوار، چوبِ در تبانی می کند) *

3307
1

شعر حضرت زهرا(س)(تا که با دیوار، چوبِ در تبانی می کند) تا که با دیوار، چوبِ در تبانی می کند
قامت رعنای یارم را کمانی می کند
هر چه می پرسم از این مردم نمی داند کسی
آنچه میخی آهنی با استخوانی می کند
دست بادِ سرد، سنگین هم نباشد باز هم
صورت یاسی جوان را ارغوانی می کند
تازگی در خانه رو می گیرد از من فاطمه
مهربان من چرا نامهربانی می کند
پس چرا دستی به پهلو می زند محبوب من؟
هی چرا در پا شدن یاد جوانی می کند؟
از تماشای پرستویم پریشان می شوم
تا به چشمانم نگاهی آسمانی می کند
باز کن یک بار دیگر چشم هایت را ببین
دارد اینجا زینبت شیرین زبانی می کند
شاعر:قاسم صرافان

  • سه شنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 08:07
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)( غریبی مرا آنان چو دیدند) *

2516
3

شعر حضرت زهرا(س)( غریبی مرا آنان چو دیدند) غریبی مرا آنان چو دیدند
به درب خانه ام اتش کشیدند
لگد بر در زدو دیدم به چشمم
چگونه یاس را از شاخه چیدند
***
نبینم دست بر پهلو بگیری
به درد و غصه هر دم خو بگیری
الهی بشکند دست هرآنکس
که باعث شد تو از من رو بگیری
***
به یاد کوچه شد دل پر شراره
که من دیدم به چشم پر ستاره
چنان از کینه زد سیلی به رویت
که از گوش تو افتاد گوشواره
***
علی را تا که من بی یار دیدم
خودم را در بر اغیار دیدم
به یاریش چنان خوردم سیلی
که در کوچه حسن را تار دیدم
شاعر:حسن جواهری

  • سه شنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 08:09
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(خانه های قدیم را دیدی همچنان که درش بزرگتر است) *

2835
1

شعر حضرت زهرا(س)(خانه های قدیم را دیدی همچنان که درش بزرگتر است) خانه های قدیم را دیدی همچنان که درش بزرگتر است
گر که میخی به داخل در خورد این سر از آن سرش بزرگتر است
حال بنشین خودت حساب بکن لگد و تازیانه و اینکه
پشت در مادری است که قطعا درب از پیکرش بزرگتر است
صحنه ها در ادامه ی این شعر بسته دستان باز مولا را
توی این خانه غصه هست ولی غصه ی حیدرش بزرگتر است
حیدری که به خانه اش دیده هیجده ساله قد کمانش را
بارها گفته با خودش نکند از خودش همسرش بزرگتر است
ظرفیت های کودکانش را می شناسد علی به وقت نیاز
یکی از دردهای او اینکه حسن از خواهرش بزرگتر است
شاعر : مهدی رحیمی

  • سه شنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 08:10
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(درد یک شب بر علی تاثیر کرد) *

2365

شعر حضرت زهرا(س)(درد یک شب بر علی تاثیر کرد) درد یک شب بر علی تاثیر کرد
گریه ی مردانه اش تغییر کرد
پیش از آن آهسته می نالید او
لیک وقتی که ورم را دید او
دست از غسل بدن برداشته
سر به دیوار فغان بگذاشته
گشت بی طاقت وجود عاشقش
عرش را لرزاند سوز هق هقش
زیر لب می گفت دستش بشکند
آنکه بر بازوی پاکت ضربه زد
من بمیرم بهر تو اصل عفاف
کاین چنین آزرده گشتی از غلاف
حال دانستم که روی اطهرت
از چه می پوشانده ای از شوهرت
ای به راه غاشقی افروخته
از چه آخر گونه هایت سوخته
تا ابد شیدا و مدهوش توام
در غم خونابه ی گوش توأم
همچنان فریاد می زد مرتضی
از جفای مردمان بی وفا
بود "اسما" شاهد این واقعه
دید اوج تلخی این فاجعه
گفت با حیدر امیرالمومنین
از چه رو بی تاب گ

  • سه شنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 08:12
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(دوباره کوچه و عابر و باز هم در ،دیوار) *

2796

شعر حضرت زهرا(س)(دوباره کوچه و عابر و باز هم در ،دیوار) دوباره کوچه و عابر و باز هم در ،دیوار
گذاشت باز به پهلوی آسمان ،سر، دیوار
زنی که یکطرف ماجراست باید فهمید
که آمده است به یک جنگ نا برابر ،دیوار
وخشت خشت به جنگ توآمده بی بی جان
نگاه کن که چگونه کشیده خنجر، دیوار
بیا که حادثه تا پشت درب خانه رسیده است
و پیش دیده ی مولا گرفته سنگر، دیوار
و در محاصره افتاد زن،می بینم
که یکطرف در و آتش و سمت دیگر ،دیوار
چقدر کرببلا زود اتفاق افناده است
که مثل شمر نشسته است پیش مادر،دیوار
هزار سال گذشته است اگر چه از آن ایام
که بوی سوخته چادر می آید از هر ،دیوار
شاعر: نادر حسيني

  • سه شنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 08:13
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(صحبت از فاطمه سر فصل غزل خوانی ماست) *

2870
2

شعر حضرت زهرا(س)(صحبت از فاطمه سر فصل غزل خوانی ماست) صحبت از فاطمه سر فصل غزل خوانی ماست
گریه در روضۀ او مسلک عرفانی ماست
ما پریشان غم مادرمان فاطمه ایم
غربتش علت این گریۀ طولانی ماست
هر کسی در پی دارو و دوا می گردد
نمک روضۀ او نسخۀ درمانی ماست
هرکسی رخت عزا کرده به تن می داند
که چنین پیرهنی علّت سلطانی ماست
لعن بر قاتل صدیقۀ کبری بی شک
مُهر تأیید و قبولی مسلمانی ماست
روضه خوان ، روضۀ دیوار و در و کوچه نخوان
سر شکستن سند غیرت ایرانی ماست
شاعر: محسن مهدوي

  • سه شنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 08:15
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(در فاطميّه هاي خدا سينه مي زني) *

2579

شعر حضرت زهرا(س)(در فاطميّه هاي خدا سينه مي زني) در فاطميّه هاي خدا سينه مي زني
با روضه هاي اهل كِسا سينه مي زني
هر روز و شب براي غريبيِّ مادرت
يا گريه ميكني تو و يا سينه مي زني
تا اينكه در كنار شما سينه زن شويم
آقا بگو به ما ، تو كجا سينه مي زني؟
صاحب عزاي مادر پهلو شكسته اي
پس درب هيئتيّ و جدا سينه مي زني
از كوچه ي مدينه و از درب سوخته
تا خيمه گاه كرب و بلا سينه مي زني
از بوي خانه ي شهداء حدس مي زنم
آقا بهشت با شهداء سينه مي زني
تا اينكه مستجاب شود گريه هاي تو
بعد از نماز و بعد دعا ، سينه مي زني
خيلي ضمير فرد مخاطب به كار رفت
اصلاح ميكنم كه: شما سينه مي زني
حالاكه ما(اسير)همان كوچه ها شديم
معلوم مي شود كه چرا سينه مي زني
شاعر: حميد رمي

  • سه شنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 08:16
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(امان نداد سقیفه به چشم های ترت) *

3286

شعر حضرت زهرا(س)(امان نداد سقیفه به چشم های ترت) امان نداد سقیفه به چشم های ترت
هنوز خشک نشد در کفن تن پدرت
هنوز میوه ی اشک تو کال بود ولی
که خواستند ببینند باغ بی ثمرت
برای امر خلافت شروع شد قصه
بساط هیزم و آتش نشست پشت درت
((به روی سینه ی تو جای بوسه ی میخ است))
و خنده کرد عدو بر شکستن کمرت
نیاز بود که طفلت بزرگتر باشد
اگر که خواست میان بلا شود سپرت
به جای ظلمت خانه فروغ بود ای کاش
تمام قصه ی کوچه دروغ بود ای کاش
شاعر: مجتبي فلاح نيا

  • سه شنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 08:18
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(پیچیده است عطرِ نسیمی سرخ در لابه لای زلفِ پریشانش) *

2283

شعر حضرت زهرا(س)(پیچیده است عطرِ نسیمی سرخ در لابه لای زلفِ پریشانش) پیچیده است عطرِ نسیمی سرخ در لابه لای زلفِ پریشانش
در خانه ای که یاس و تبر دیده بانو به لب رسیده دگر جانش
بانوی خانه ،همسرِ "مظلوم" است بانوی خانه، مادرِ "عطشان" است
بانوی خانه ای ست که خلقت هم تا روزِ حشر، مست و غزلخوانش
با دستهای مادری اش، دستاس میچرخد و کمال می یابد...نه!
دستاس نه! تمامِ جهان گویی چرخیده با عنایتِ دستانش
خیرِ وسیعِ هردو جهان، زهراست قدّیسه ای به پایه ی پیغمبر
آیاتِ دهر، محوِ کراماتش شیرِ خداست قاریِ قرآنش
هرچند قدرِ عهدِ عقیقش را نشناختند قومِ نمک نشناس
حتّی که بدترین زنِ همسایه بر سفره ی دعا شده مهمانش
زهرا شنیدنیست در این عالم ناموسِ حق،نیامده در چشمی
حالا بسنج ضربه ی سیل

  • سه شنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 08:19
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(نشسته بود کنار دری ترک خورده) *

2338

شعر حضرت زهرا(س)(نشسته بود کنار دری ترک خورده) نشسته بود کنار دری ترک خورده
دری زدوده آتش تمام لک خورده
مرور خاطره ها را برای خود میکرد
به زخم قلب غریبه کمی نمک خورده
نگاه خیره او با گلایه از این که
چرا به قامت این در،چرا کتک خورده
همیشه پیش دو چشمش به حال تصویر است
حرارتی که به بالین شاپرک خورده
و راز مادر و کودک،دوشنبه بعد از ظهر
و رد ضربۀ یک پنجه روی فک خورده
و پیش بینی این ضربه را نمیکرده
به وصف حادثه از ضاربش کلک خورده
تمام حادثه ها را مرور باید کرد
بشین به پای همین در، در ترک خورده
شاعر:مهدی مومنی

  • سه شنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 08:21
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(بابا کجا بردی تو دیشب مادرم را) *

2838
1

شعر حضرت زهرا(س)(بابا کجا بردی تو دیشب مادرم را) بابا کجا بردی تو دیشب مادرم را
دیگر به دامان که بگذارم سرم را
هق هق مکن بابا دلم آتش بگیرد
بابا الهی دخترت زینب بمیرد
زانو بغل منما سرشکت را مپوشان
از دخترت دیگر تو اشکت را مپوشان
از بسکه امشب شانه ات لرزیده بابا
بر حال تو دردانه ات ترسیده بابا
زینب تحمل گر کند هجران مادر
هرگز ندارد طاقت بغض تو حیدر
بغض گلویت کار من دشوار کرده
قلبم دوباره یاد آن مسمار کرده
بابا خودم دیدم که با آوای دردی
با گریه خون روی در را پاک کردی
بابا حسن را درد سختی چیره گشته
چندیست سوی درب خانه خیره گشته
بابا ترا بر حق عشق و صبر مادر
زائر کن امشب دخترت بر قبر مادر
بابا چو زهرا مادر خود بی کسم من
بهر حسین غمزده دلواپسم من

  • سه شنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 08:22
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(بَـر دَر مَزَن بــه رويِ تو دَر وا نمي كنند ) *

2182

شعر حضرت زهرا(س)(بَـر دَر مَزَن بــه رويِ تو دَر  وا نمي كنند     ) بَـر دَر مَزَن بــه رويِ تو دَر وا نمي كنند
چيزي مگو ، كه با تو مدارا نمي كنند
اينها كه ساكتند و فقط بُهت كرده اند
هــرگز بـه پايِ حقّ تـو امضا نمي كنند
نزديكشان مَـرو كه فـدك را طلب كني
اينهـا ، خدا و مذهب و معنا نمي كنند
سيلي زدن به رويِ تو را دشت كرده اند
ديگـر ز اشكِ فاطمـه پَــروا نمي كنند
جـانِ عـلي ، كمي زِ درِ خـانه دور شـو
بيهوده شعله اين همه برپا نمي كنند
تـا داغِ سخـتِ مرگِ تــو را بر دلم نَـهَنـد
كاري به جز سكوت و تماشا نمي كنند
دشنام مي دهند ، تو خود را عقب بِكِش
شرم از حديثِ « امِّ ابيها » نمي كنند
خواندم ز چشمشان كه به فكر شكستَنَند
بــا سنگ و چوب فكر مداوا نمي كنند
شاعر : ياسر

  • سه شنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 08:24
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(نخواستند که باشی در آخر این راه) *

2280

شعر حضرت زهرا(س)(نخواستند که باشی در آخر این راه) نخواستند که باشی در آخر این راه
چقدر بود زمان خوشیمان کوتاه
نبود دست خودم دست من به بازو خورد
ودید موقع غسل تو لکه خون سیاه
گرفت بغض گلوی مرا و داد زدم
خدا،خدا،خدا،خدا،خدا،خدایا،آه
تمام عشق،عزیزم،خدا نگهدارت
به عزت وشرف لا اله الا الله
شاعر: مجتبي فلاح نيا

  • سه شنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 08:25
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(بیا مخواه که خانه پر اضطراب شود) *

2516

شعر حضرت زهرا(س)(بیا مخواه که خانه پر اضطراب شود) بیا مخواه که خانه پر اضطراب شود
تمام خانه پر از سایه ی عذاب شود
خدا کند که بمیرد هر آنکه باعث شد
علی ز شرم زنش قطره قطره آب شود
هزار لعنت ونفرین بر آنکه باعث شد
تمام زخم تنت پر زالتهاب شود
چه موجب است عزیزم رخ تو پشت نقاب
سلام حیدرت حتی که بی جواب شود
چرا قنوت نماز تو فوت تعجیلی ست
و وای من که دعای تو مستجاب شود
نبود دست خودم گریه هایم وآهم
بمان که فاطمه من از تو عذر میخواهم
شاعر: مجتبي فلاح نيا

  • سه شنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 08:28
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(خسوف کرده چرا بی بهانه خورشید) *

1969

شعر حضرت زهرا(س)(خسوف کرده چرا بی بهانه خورشید) خسوف کرده چرا بی بهانه خورشید
نشسته از چه دگر کنج خانه خورشید
گرفته لرزو ندارد زبانه خورشید
عرق کند بچکد دانه دانه خورشید
وجای پنجه سرما گرفته گرمایش
چنان که ماه نتابد دگر به شبهایش
گرفته راه عبور نسیم را دیوار
رهانمی کند اورا ززجه ها دیوار
حرارت آمدوهمدست گشته تادیوار
به قامتش بنشاند نشانه ها دیوار
طراوت از پس آنلحظه بود تنها ماند
شمیم،بعد نسیمش همیشه آنجا ماند
چه قصه که نگفتند،مانده در کوچه
ووارثان غمش را نشانده در کوچه
چه روضه هاکه نخواندند،مانده درکوچه
وجبرئیل خودش رارسانده در کوچه
امانتی پیمبرنشسته روی زمین
خدا چه امده بر قلب مرتضای امین
شاعر:مهدی مومنی

  • سه شنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 08:30
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(فصلت رسیـده ای گل مـن بو گرفته ای) *

2427

شعر حضرت زهرا(س)(فصلت رسیـده ای گل مـن بو گرفته ای) فصلت رسیـده ای گل مـن بو گرفته ای
دیگـر چـرا تـو دست ، به پهلو گرفته ای؟
هنگام پا شدن به خـودت زحمتی نـده
دوش حسـن که هست تـو زانو گرفته ای؟
گیسـوی زینبـت چقَـدَر نـامنظم است
دستت به جای شانـه بـه بـازو گرفته ای؟
تا اینکه همسر تو نفهمـد قدت خم است
هرگـه بـه منـزل آمـده جارو گرفته ای
حیدر شده مثال همان کـور مستمنـد؟
معجـر به سـر زدی و از او رو گرفته ای؟
مادر بیا و روی خودت را نشـان بـده
حیدر چه کرده نـور خود از او گرفته ای؟
دستت به حق اشک حسن بشکند عمـر
از دیـدگـان مـادر مـن سـو گرفته ای
حالا به امر حق که غلاف است ذوالفقار
بر گل تو چنـگ می زنی و رو گرفته ای؟
محسن اگـر دعـا کنـی و آیـد آن عزیز
ب

  • سه شنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 08:32
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(هرگاه که میکنم نگاهت بانو) *

2440

شعر حضرت زهرا(س)(هرگاه که میکنم نگاهت بانو) هرگاه که میکنم نگاهت بانو
میخواهم از آهِ گاه گاهت بانو:
"روزی نرسد جدایی افتد بینِ
دستِ من و چادرِ سیاهت بانو"
-------------------------------------
داغِ دلتان ز دردناکی پیداست
روحِ سخنانتان ز پاکی پیداست
ما فلسفه ی حجاب را فهمیدیم
این فلسفه در چادرِ خاکی پیداست
-------------------------------------
-زخمِ توندیده- جان به سَر خواهد شد
روزی که ببیند چه خبر خواهد شد؟!
"پهلوی" تو را ندید و اینگونه شکست
"پهلوی" تو،دل، شکسته تر خواهد شد
-------------------------------------
ای ذکرِ لبانِ عشق، زهرا زهرا!
سرچشمه ی نورِ آسمانها: زهرا!
در جنگِ همیشگیِّ حق با باطل
رمزِ عملیاتِ علی : "یا زهرا"
-----------

  • سه شنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 08:35
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(می کشد باز این فرشته چادر باران به سر) *

2415

شعر حضرت زهرا(س)(می کشد باز این فرشته چادر باران به سر) می کشد باز این فرشته چادر باران به سر
تا بگیرد بار دیگر نیمه شب قران به سر
جبرییل از بال خود می گسترد سجاده ای
زیر پای این دعای بیقرار و جان به سر
شهر در خواب است باید بی صدا تر اشک ریخت
فکر بیداری ندارد غفلت دوران به سر
ای پری ! از گریه هایت قوم دیوان خسته اند
پر بگیر از این زمین وحشی توفان به سر !
نه ... خدایت بیش ازین گریان نمی خواهد تو را
عهد خود را برده ای با صبر و با ایمان به سر
آه ! امشب در دعاهایت بگو " عجل وفات "
تا بیاید قصه ی این رنج بی پایان به سر
غم مخور پنهانیِ خاک تورا تا روز حشر
خاک حسرت می کند ذریه ی انسان به سر
از هم اکنون عرشیان تسلیت گو برده اند
سوی حیدر خنچه ی یاسین و الرح

  • سه شنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 14:59
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(اگر آن روز پشتِ در، گل یاس) *

2057

شعر حضرت زهرا(س)(اگر آن روز پشتِ در، گل یاس) اگر آن روز پشتِ در، گل یاس
ندا میداد یا عباس...عباس.
سراپا غُرّشِ شمشیر میشد
همان یکتای بی همتایِ احساس
نه دیگر بغضِ بسته بودن دست
و قلبی زخمی از سیلیِ یک مست
نه دیگر دختری اُم المصائب
و دلشوره، که مادر تا سحر هست؟.
ادب را قطره قطره آب میکرد
به جبرانِ لبی بیتاب میکرد.
شاعر : مستعان

  • سه شنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 15:14
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(خوردیم زمین و آسمان گم کردیم) *

2814

شعر حضرت زهرا(س)(خوردیم زمین و آسمان گم کردیم) خوردیم زمین و آسمان گم کردیم
در عالم خاک ، بوی جان گم کردیم
قبر تو نه ، می خورم به قرآن سوگند
ما " قدر " تو را در این جهان گم کردیم
درد تو فدک نه ، درد تو ما هستیم
مایی که برای غم مهیا هستیم
هر روز نمک به زخم تو می پاشیم
ما شیعه ی حضرت تو آیا هستیم ؟!
افسرده دلیم و نی لبک می خواهیم
در سینه ، دلی َترَک َترَک می خواهیم
از فاطمه ما نه فصلی از بیداری
از فاطمه ، فصلی از فدک می خواهیم
من عاشق روضه ام ، ولی زهرایی
با لهجه ی عشق ، با دلی شیدایی
یک روضه که رستخیز " حَوّل حال " است
یک روضه ی سبز و سرخ ، عاشورایی
دیوار و در و فدک ... ، غمی لم داده
پهلوی شکسته ، یک زن افتاده
شد بزم عزا ، شبیه " بیت الاحزا

  • سه شنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 15:23
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(ما بي‌خيال سيلي مادر نمي‌شويم) *

4840
4

شعر حضرت زهرا(س)(ما بي‌خيال سيلي مادر نمي‌شويم) ما بي‌خيال سيلي مادر نمي‌شويم
فارغ ز غصه‌ي گل پرپر نمي‌شويم
هرچند بر مصائب او گريه مي‌کنيم
قادر به درک زخم کبوتر نمي‌شويم
راه ورود بر ملکوت است خانه‌اش
گريه‌کن دري به جز اين در نمي‌شويم
فردا اميدمان به عطاياي فاطمه‌ست
يک‌دم جدا ز معني کوثر نمي‌شويم
در هم بخر تو جمله‌ي مارا، سوا مکن
با شيعيان خوب ما که برابر نمي‌شويم
آيا قبول مي‌کني‌ام گرچه عاصي‌ام
يا لايق نگاه تو آخر نمي‌شويم
شاعر:عادل

  • سه شنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 15:26
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(خورشیدم وزمان غروبم رسیده است) *

2515

شعر حضرت زهرا(س)(خورشیدم وزمان غروبم رسیده است) خورشیدم وزمان غروبم رسیده است
ابری سیاه هاله به رویم کشیده است
بعداز پدر بلای دو عالم شد ارث من
قسمت به سفره ام غم صد داغ چیده است
روز و شب از غریبی و غم گریه می کنم
اشکم به روی گونه سرخم چکیده است
هرکس عیادتم برسد آه می کشد
معلوم می شود که زمن دل بریده است
شبها زدرد سینه نفس تنگ میشوم
چون پیله درد و غصه تنم را تنیده است
پیش علی قیام من از روی غیرت است
ورنه قد مرا غم بی حد خمیده است
این سهم روز ختم شه ختم الانبیاست
این مزد واجر شاه به خاک آرمیده است
من آن گلم که پای چهل تن به پشت در
از روی شاخ وبرگ تن من دویده است
باور نمی کنید؟ قیامت خدا گواست
زیرا که او به عرش فغانم شنیده است
باور نمی کنید؟

  • سه شنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 15:32
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد