شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس

شعر حضرت زهرا(س)(روبهان بر همسر شیر خدا سیلی زدند) *

3060

شعر حضرت زهرا(س)(روبهان بر همسر شیر خدا سیلی زدند) روبهان بر همسر شیر خدا سیلی زدند
در بهشت وحی بر خیر النسا سیلی زدند
نا مسلمانان که از دین و قرآن می زدند
بر رخ تطهیر و قدر و هل اتی سیلی زدند
گر من آزاها فقد آزانیت خورده به گوش
آن ستمکاران به روی مصطفی سیلی زدند
فاطمه آیینه ی توحید و وجه کبریاست
بر رخ توحید و وجه کبریا سیلی زدند
صورت انسیه الحورا کجا سیلی کجا؟
با که گویم دیو ها حوریه را سیلی زدند
اینکه رویش نیلگون گردیده ناموس خداست
فاش می گویم به ناموس خدا سیلی زدند
چهارده قرن است می پرسند آل فاطمه
اهل عالممادر ما را چرا سیلی زدند
روی زهرا شد کبود و سوخت رخسار من
بر گل روی امام مجتبی چرا سیلی زدند
(( میثم )) آن سیلی به روی فاطمه تنها نخورد
ب

  • سه شنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 16:39
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر حضرت زهرا(س)(یک زن تمام خلقت حق را بهانه شد) *

2599
1

شعر حضرت زهرا(س)(یک زن تمام خلقت حق را بهانه شد) یک زن تمام خلقت حق را بهانه شد
یک زن میان عالم و آدم یگانه شد
یک زن که بود که مظهر تکثیر آفتاب
هم درد مرد چاه به آه شبانه شد
در سینه داشت نغمه ی شبهای تار تار
آهنگ بی ترانه ی شب را ترانه شد
یاس سپید روی شقایق تبار عشق
آماج شعله ، میخ درو تازیانه شد
یک قبر بی نشان از او ماند زیر خاک
آن قبر بی نشانه خدا را نشانه شد
شاعر : اسماعیل رضازاده

  • سه شنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 16:41
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(آسمان ،هروله در لحظه ی باران شده است) *

2702
2

شعر حضرت زهرا(س)(آسمان ،هروله در لحظه ی باران شده است) آسمان ،هروله در لحظه ی باران شده است
کشتیِ صبرِ علی واردِ طوفان شده است
کوچه ها با دلِ حیدر شده در جنگ و سپس
مو سپیدی علی وارد میدان شده است
آتش اینجا همه را دعوت سوزاندن کرد
یاسِ خشکیده چراسوژه بحران شده است
نفسِ میخ که بند آمده از خون زیاد
موجِ خون بر تن دریاچه خروشان شده است
آینه ، گم شده در حجم بزرگ تنِ دود
میزبان یک لگد و آینه مهمان شده است
گوش کن آخرِ نامردی این شهرِ شلوغ
بچه ای بدوِ شروع ، نقطه ی پایان شده است
هیجده سال تلاوت شده در گوشِ فلک
سوره ی کوثر و حالا.....ختمِ قرآن شده است

  • سه شنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 16:42
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(زهرا بهانه ایست که عالم بنا شود) *

2988

شعر حضرت زهرا(س)(زهرا بهانه ایست که عالم بنا شود) زهرا بهانه ایست که عالم بنا شود
او آمده که مادر آئینه ها شود
او آفریده گشت که یک چند مدتی
نور خدا به روی زمین جا به جا شود
او آفریده شد که در این روزهای سخت
زهرا شود، علی شود و مصطفی شود
او مادر تمامیِ دل های حیدری ست
باید که کُفو فاطمه شیر خدا شود
هر کس مگر که مادر معصوم می شود؟
او آمده که مادر کرب و بلا شود
زهرا اگر نبود چگونه به عالمی
صدها روایت از مِی کوثر عطا شود
بی اذن فاطمه کسی اصلاً اجازه داشت؟
بر روی خاک و اوج فلک پیشوا شود
ای خوش به حال آن که در آن لحظۀ حساب
با انتخاب مادری او سَوا شود
مادر سلام روز ظهورت مبارک است
لعنت بر آن که منکر صدق شما شود
ما را گدای خانه ي لطفت حساب کن
ما را ب

  • سه شنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 16:44
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(وقتي شكست پهلوي زهراي خانه را) *

2480

شعر حضرت زهرا(س)(وقتي شكست پهلوي زهراي خانه را) وقتي شكست پهلوي زهراي خانه را
افتاده ديد قامت آقاي خانه را
فرياد زد سَر همه : هيزم بياوريد
آتش ، گرفت دامن ِ درياي خانه را
حدسش درست از آب در آمد ، ميان در
شش ماهه سقط گشت و سراپاي خانه را
بويي شبيه ياس گرفته كه مي كُشد
از اين به بعد حيدر تنهاي خانه را
ياد آوري ز قد كماني فاطمه است
بايد عوض كني مصلاي خانه را
زهرا كه رفت از نفس افتاد و رنگ باخت
اينگونه خواستند مسيحاي خانه را
شاعر: مسعود يوسف پور

  • سه شنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 16:46
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا رسول زاده

شعر حضرت زهرا(س)(شب ها که گرم اشک و مناجات می شویم) * رضا رسول زاده

3002
2

شعر حضرت زهرا(س)(شب ها که گرم اشک و مناجات می شویم) شب ها که گرم اشک و مناجات می شویم
قدری شبیه مادر سادات می شویم
از نور فاطمه به سحر فیض می بریم
تا معتکف به کنج خرابات می شویم
ما آمدیم تا که گرفتارمان کنی
زلفی نشان دهی همه اثبات می شویم
لب وا نکرده برگه ی عفو تو می رسد
از این همه گذشتن تو مات می شویم
این نفس ، دست از سر ما که نمی کشد
در عمر خویش خرج مکافات می شویم
ذکر "علی علی" است که آزادمان کند
وقتی اسیر دام بلیات می شویم
حق من است تا بزنی ام ، نمی زنی
با چشم رحمت تو مراعات می شویم
با روضه ی حسین ز بس گریه می کنیم
غافل ز عرض کردن حاجات می شویم
هر چه صلاح ماست به کشکول مان بریز
ورنه گدا به شیوه ی عادات می شویم
در پیش روزی است که انگشت بر دها

  • سه شنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 16:49
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

بعد از شهادت حضرت زهرا(س) -(باغبان ،بیقرار و غمگین است) * منصوره محمدی مزینان

672

بعد از شهادت حضرت زهرا(س) -(باغبان ،بیقرار و غمگین است) باغبان ،بیقرار و غمگین است
روی پیشانی اش پر از چین است
برگ زیباترین گل هستی
پاره پاره به دست گلچین است
کوثرِ هَل اَتیٰ و زمزم که ...
جانِ طاها و قلبِ یاسین است
آسمانِ مدینه بارانی است
ماه مشغول غسل و تدفین است
زخم پهلو به او نشان داده
ضربِ پایِ مغیره سنگین است
گفت مولا به زیر لب... آری
قاتلِ جانِ محسنم این است
بی امان گریه می کند آرام
آه .. دشمن چقدر بی دین است
سربلندِ جهان به پیشِ نبی
از خجالت سرش به پایین است
ارغوانی شده است یاسِ علی
این پسند کدام آیین است؟!!

  • سه شنبه
  • 4
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 16:47
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(حـالَـت کـمی بـهتـر شده،بـانـوی خـانـه ) *

2326
1

شعر حضرت زهرا(س)(حـالَـت کـمی بـهتـر شده،بـانـوی خـانـه  ) حـالَـت کـمی بـهتـر شده،بـانـوی خـانـه
غـرق شـعـف حـیـــدر شده،بانوی خانه
نـان می پـزی امشب بــرای کـودکـانـت
درد ســرت کـمـتـــر شــده، بانوی خانه
جـارو زدی کـاشـانـه را بــا دست زخمی
زینب چه خـوش بـاور شده، بانوی خانه
جـان پـیـمـبـر از عـلـی چهـره مـپـوشـان
قــلــبــم پـــر از آذر شـده، بـانـوی خانه
حـرفی بـزن بــا هـمـسر خـانـه نـشینت
حـــال عــلــی بــدتــر شـده، بانوی خانه
دارم سؤالـی کـه شــرر زد بــر وجــودم
جـسمـت چــرا لاغــر شـده، بانوی خانه؟
دستی به پهلو داری و دستی بـه دیـوار
زینب کــمـی مـضطـر شـده، بانوی خانه
امشب بـــرای مـن بـگـو از غصّه هـایـت
از غـنـچـه ی پـــرـپــر شـده، بان

  • سه شنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 16:52
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(نور را با نار یاری می کنند) *

2972

شعر حضرت زهرا(س)(نور را با نار یاری می کنند) نور را با نار یاری می کنند
بهر مرگت پافشاری می کنند
تا ز دست گریه ات راحت شوند
روز و شب لحظه شماری می کنند
بعد پیغمبر چه شد تنها شدی؟
خوب از غمدیده یاری می کنند!
مزد زحمت های او را داده اند
اين چنين خدمت گزاري مي كنند
تا تسلّي بخش غم هايت شوند
در سقيفه سوگواري مي كنند
جاي گل با هيزم اين اقوام پست
روز روشن غمگساري مي كنند
تا نبينم جلوه اي از ماه تو
چهره ات را زرنگاري مي كنند
بت پرستان مدينه با غلاف
خون ز پهلوي تو جاري مي كنند
با طناب و سيلي و مسمار در
كارهاي ابتكاري مي كنند
خوب شد چشم نبي ديگر نديد
كه چگونه نابكاري مي كنند
بعد آن بي حرمتي بر اهل بيت
در عيادت شرمساري مي كنند
جان من از روي حيدر ر

  • سه شنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 16:53
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(بعد از نبي با دردهايت خو گرفتي) *

2286

شعر حضرت زهرا(س)(بعد از نبي با دردهايت خو گرفتي) بعد از نبي با دردهايت خو گرفتي
با گريه هايت از علي نيرو گرفتي
خورشيد تابان علي اين چند روزه
آخر چرا از همسر خود رو گرفتي؟
اي نوح هجده ساله ام،اعجاز كردي
وقتي كه دست خويش بر پهلو گرفتي
رفتي فدك را پس بگيري،واي امّا
سيلي به جاي آن سند از او گرفتي
دائم ميان خانه مشغول ركوعي!
از بس كه دست خويش بر زانو گرفتي
هر شب براي اينكه زخمت را نبينم
پوشيه ات را حائل ابرو گرفتي!
از ضربه هاي بي امان تازيانه
زخم عميقي گوشه ي بازو گرفتي

  • سه شنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 16:55
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(بابا ببین که چشم ترم درد می کند) *

2758

شعر حضرت زهرا(س)(بابا ببین که چشم ترم درد می کند) بابا ببین که چشم ترم درد می کند
افتاده ام زمین و سرم درد می کند
بابا ببین که اجر رسالت ادا شده!
یعنی تمام بال و پرم درد می کند
وقتی که آتش از در خانه شراره زد
دیدم تمام دور و برم درد می کند
میخی رسید و سینه ی من را کتیبه کرد
این سینه ام که شد سپرم،درد می کند
پرتاب دست او چقدر پر شتاب بود
روی کبود شعله ورم درد می کند
از ضربه های سخت و نفس گیر پشت در
قدّم کمان شده،کمرم درد می کند
وقت نفس زدن به خدا زجر می کشم
این دنده ی شکسته ترم درد می کند

  • سه شنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 16:56
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(اي داغدار فاطميه،يابن الزهرا) *

2896
2

شعر حضرت زهرا(اي داغدار فاطميه،يابن الزهرا) اي داغدار فاطميه،يابن الزهرا
اي بي قرار فاطميه،يابن الزهرا
با چشم گريان مي زني بر سينه و سر
اي سوگوار فاطميه،يابن الزهرا
خون مي چكد از گوشه ي چشمان تو در
ليل و نهار فاطميه،يابن الزهرا
بر اين كوير ديده ام باران عطا كن
اي اشكبار فاطميه،يابن الزهرا
با اشك چشمت اين عزاخانه بنا شد
شمع مدار فاطميه،يابن الزهرا
با روضه ات امشب دلم را زير و رو كن
اي راز دار فاطميه،يابن الزهرا
اي واي مادر هاي تو در سينه ي ما
ريزد شرار فاطميه،يابن الزهرا
شب تا سحر از داغ مادر بي قراري
شب زنده دار فاطميه،يابن الزهرا
نام تو زهرا جدا از هم نباشد
باشد شعار فاطميه،يابن الزهرا
عالم به خود مي آيد آقا جان بوالله
با انتشار فاطميه

  • سه شنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 16:59
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(باید زداغ او دل خود پرمحن کنیم) *

2696

شعر حضرت زهرا(س)(باید زداغ او دل خود پرمحن کنیم) باید برای فاطمه مشکی به تن کنیم
باید زداغ او دل خود پرمحن کنیم
باید که جان دهیم در این فاطمیه ها
باید که یک دهه فقط از او سخن کنیم
ای کاش بین سینه ی من تیر می کشید
شاید که درک غصه ی قلب حسن کنیم
از دست داده ایم مادر تازه جوانمان
خرده مگیر گریه اگر مثل زن کنیم
وقتی گریز روضه ی ما کربلایی است
باید کمی اشاره به آن پیرهن کنیم
در انتهای روضه ی زهرا نشسته ایم
گریه برای آن پسر بی کفن کنیم

  • سه شنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 17:01
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(روزي كه راه كوچه را سد كرده بودند) *

2354

شعر حضرت زهرا(س)(روزي كه راه كوچه را سد كرده بودند) روزي كه راه كوچه را سد كرده بودند
انبوه غم بر قلب احمد كرده بودند
اول فدك را غصب كردند ، بعد از آن هم
كار پليدي كه نبايد كرده بودند
چون ديده بودند پشت در زهرا نمرده
پس قصد سيلي مجدد كرده بودند
آيا ندانستند از اين كوچه بسيار
جمع ملائك رفت و آمد كرده بودند
زهرا چنين مي گفت با خود كاش قبل از
سيلي زدن اين بچه را رد كرده بودند
دور از نگاه مرتضي هر گوشه طفلي
ارام اما گريه بي حد كرده بودند !
زهرا كه رفت رحمت زشهر هم رخت بربست
اين طايفه با خود چقدر بد كرده بودند
بعد از فراق فاطمه اين خانواده
زان كوچه آيا رفت و آمد كرده بودند ؟
از كودكي در پاسخ اين يك سوالم
از چه مسير كوچه را سد كرده بودند ؟
شاعر:یاسر

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:03
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س)(كاش می شد بنویسند مرا سینه زنت) *

2872

شعر شهادت حضرت زهرا(س)(كاش می شد بنویسند مرا سینه زنت) كاش می شد بنویسند مرا سینه زنت
كاش می شد بنویسند به نام حسنت
كاش در اول پرونده ی دنیائیمان
بنویسند غلام پسر بی كفنت
كاش می شد كه مرا دست كرامات شما
بنویسد اسیر غم و در د و محنت
غزل مرثیه ی روضه ی ما هستی تو
من همان شمع برافروخته ی انجمنت
**
راستی مادر مظلومه ی غربت زده ام
در سوالم . جرم تو چیست ؟ چرا هی زدنت ؟
از هجوم در و دیوار و دستی سنگین
درد می كرد نگفتی ....همه جای بدنت
پیرهن بافته ای بهر حسین اما حیف
گفت زینب كه غارت شده آن پیرهنت
شاعر:یاسر مسافر

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:04
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) و گفتگو با امام زمان(عج)( نوکرم، نوکری تو به خدا عالمی داره) *

2988

شعر شهادت حضرت زهرا(س) و گفتگو با امام زمان(عج)(  نوکرم، نوکری تو به خدا عالمی داره) نوکرم، نوکری تو به خدا عالمی داره
نوکر درگه مولا تو بگو چه غمی داره
به ما گفتن فاطمه مادرتون خیلی جوون بود
پس چرا مادرتون پیره و قد خمی داره
پشت در زینب کبری داره جون می کنه دیگه
انقده داد زده مادر که صدای بمی داره
مادرت زخمی اما هوای حیدرو داره
توی این بُه بوهه مادر چه حواس جمی داره
زهرا زخمی شده سینه اش میون اون در و دیوار
تو بپرس از دل زینب تو بپرس مرهمی داره؟
بین دیوار و در انگار فاطمه مرد به والله
تو بگو که ماجراشون نکته ی مبهمی داره؟
همه پشت کردن و رفتن علی رو تنها گذاشتن
به غیر از علی آقاجون خدامون آدمی داره
سروده جعفر ابوالفتحی

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:08
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(بیتوته کرده درد به هر عضو جسم من) *

2423
1

شعر حضرت زهرا(س)(بیتوته کرده درد به هر عضو جسم من) بیتوته کرده درد به هر عضو جسم من
گشته است معدنی ز جراحات این بدن
دیگر کسی به خانه من سر نمی زند
ای مرگ لا اقل تو به من یک سری بزن
از من نمانده است به جز استخوان و پوست
گم گشته است پیکر من بین پیرهن
تعظیم من به پیش علی (ع) شد همیشگی
دیگر مرا نیاز نباشد به خم شدن
آتش به جان خسته و پر درد می زند
این گریه های مخفی و بی هق هق حسن (ع
لرزه نشانده بر بدنم وقت احتضار
آینده پر از غم این طفل بی کفن

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:09
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(رفتی شکست دست و دل آسمانی ام) *

2214

شعر حضرت زهرا(س)(رفتی شکست دست و دل آسمانی ام) رفتی شکست دست و دل آسمانی ام
رفتی رسید نوبت قامت کمانی ام
رفتی و باز شد همه دست های پست
بابا حکایتی شده بی تو جوانی ام
«شرمنده ام حمایت من بی نتیجه ماند »
خانه نشین شده همه زندگانی ام
خانه به جای یاس پر از بوی دود شد
تاول زده تمام تن ارغوانی ام
پهلو شکسته ، پیر ،زمین گیر و محتضر
رفتی و شد تمامی اینها نشانی ام
لعنت به آن که طفل مرا پیر کرده است
کار حسن (ع)شده همه شب روضه خوانی ام

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:11
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(لرزه نشسته است به دست دعای تو) *

2432

شعر حضرت زهرا(س)(لرزه نشسته است به دست دعای تو) لرزه نشسته است به دست دعای تو
شد سر به زیر پیش همه مرتضای تو
حال تو بست دست مرا آن طناب نه
حالم گرفته است زحال و هوای تو
از داغ های هم من و تو پیر گشته ایم
تو می شوی فدای من و من فدای تو
دراین سه ماه زینبمان آب رفته است
از بس گرفته روزه برای شفای تو
گفتم بیا به خاطر من پشت در نرو
رفتی شکست قلب من و دنده های تو
بانوی من جوانی من زندگی من
از خانه ام نرو که نیفتم به پای تو
دارد ز آسمان ملک الموت می رسد
کم می شود زشهر مدینه صفای تو

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:12
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(حرفی از غصه ها و غم ها نیست) *

2572

شعر حضرت زهرا(س)(حرفی از غصه ها و غم ها نیست) حرفی از غصه ها و غم ها نیست
اضطرابی میان دنیا نیست
مثل امشب ، شبی از این شبها
این قدر با صفا و زیبا نیست
بی پناه و فقیر و مسکینی
از زمین تا خود ثریا نیست
آمدی و ستاره باران شد
دیگر امشب خدیجه تنها نیست
آمده آسمان به پا بوست
به گمانم برای ما جا نیست
غیر این که شده پذیرایت
افتخاری برای دنیا نیست
رد پایت به خاک پیدا شد
تازه دنیا شبیه دنیا شد
هیچ کس از تو مهربان تر نیست
تو نباشی خدیجه مادر نیست
آمدی و حرامیان دیدند
حضرت آفتاب ابتر نیست
از جهنم شود جهنم تر
در بهشتی که حوض کوثر نیست
به گمانم علی بدون شما
مرد مشکل گشای خیبر نیست
مثل تو بانویی در این دنیا
دلبخواه کنیز و نوکر نیست
غیر خاک قدومتان خانم

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:13
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(خواستم فاطمه نويسم كه) *

2409

شعر حضرت زهرا(س)(خواستم فاطمه نويسم كه) خواستم فاطمه نويسم كه
واژه هايم به دست و پا افتاد
تا نوشتم به صفحه يا زهرا
قلمم در برابرم جان داد
سيب سرخ بهشتي بالا
افتاب قبيله خورشيد
انكه روزي سه بار چهره او
بر علي زهره وار ميتابيد
شآن تنزيل ايه تطهير
يازده نور را ولي بودي
در قياس مقامتان ديدم
فقط اندازه علي بودي
اسمان كار هر شبش بوده
تا ستاره ز خانه ات چيند
عادتش بوده پيش چهره يتان
به گدايي نور بنشيند
كار چشمت مسيح پروري است
هر زمان پلكتان بهم بخورد
يك اشاره ز جانب تو بس است
تا كه هفت اسمان بهم بخورد

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:16
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(از من مگیر شوق همیشه بودنت را) *

2769

شعر حضرت زهرا(س)(از من مگیر شوق همیشه بودنت را) از من مگیر شوق همیشه بودنت را
شوق عزیزم، دلبر من، گفتنت را
از پیش چشم زینب و بابا بپوشان
پیراهن گلدار هر روز تنت را
آنروز با چشم خودم دیدم عزیزم
لنگان و لنگان بودن آمدنت را
دیشب صدای قیچی ات می آمد آیا
تو می بریدی پارچه پیراهنت را؟
مادر چرا خیاطیت اینقدر غم داشت؟
می دوختی انگار دیشب کفنت را
مادر تنور خانه خیلی داغ داغ است
بسپار دست فضه کار پختنت را
از شام دیشب مانده مقداری کمی نان
دیگر نیازی نیست گندم سودنت را
دستاس می چرخد به سختی ، کار کافیست
کشتی تو با این کار کردن حسنت را
صد بار می میرم که میشویی دوباره
پیراهن گلدار هر روز تنت را

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:18
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(غبار دود غلیظی نشسته روی در) *

2262

شعر حضرت زهرا(س)(غبار دود غلیظی نشسته روی در) غبار دود غلیظی نشسته روی در
و پر ز رنگ کبودی تمامی پیکر
به لطف بادو به لطف شکستگی در
حیاطمان شده پر از ذغال وخاکستر
وچند صحنه عقب تر به گوشه حجره
نشسته مرد غریبی به حالتی مضطر
همیشه وقت ورود وخروج ازخانه
پدر به روی در خانه میگذارد سر
ومدتیست می وزد به کوچه های شهر
شمیم یاس کبودی شکسته وپرپر
وکار هرشب وروز اهالی خانه
به روضه خوانی طفلی به گریه دختر
برادری که برای برادرش می خواند
به جای مشق شبش...میم مثل یک مادر

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:19
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(ما را گداي حضرت زهرا نوشته اند) *

3176

شعر حضرت زهرا(س)(ما را گداي حضرت زهرا نوشته اند) ما را گداي حضرت زهرا نوشته اند
اصلا براي حضرت زهرا نوشته اند
ميلي به پادشاهي عالم نمي کنيم
وقتي گداي حضرت زهرا نوشته اند
تقدير و سرنوشت تمامي شيعه را
با بچه هاي حضرت زهرا نوشته اند
روز الست با قلم شاه اوليا
ما را فداي حضرت زهرا نوشته اند
حتما زمان مردن ما را بدون شک
در روضه هاي حضرت زهرا نوشته اند
حتي مکان مردن ما هم مشخص است
در زير پاي حضرت زهرا نوشته اند
شکر خدا که رزق جنون دل مرا
زير لواي حضرت زهرا نوشته اند
ايام فاطميه خدا هم کماني است
اين را خداي حضرت زهرا نوشته اند
شکر خدا که بعد محرم دوباره باز
ماه عزاي حضرت زهرا نوشته اند
ذات خداي لم يلد بي شريک را
در ابتداي حضرت زهرا نوشته اند

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:21
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(کمي نظاره به حال دل شکسته ي ما) *

2632

شعر حضرت زهرا(س)(کمي نظاره به حال دل شکسته ي ما) کمي نظاره به حال دل شکسته ي ما
ترحمي ، نظري ، مادر کبودي ها
حديث غربت حيدر چقدر تکراري ست
زبانزد همه ي کوچه هاي اين دنيا
شبيه کوچ پرستو زآشيانه ي خويش
گشوده اي پر و بال شکسته ي خود را
فضاي خانه ي من بوي گريه مي گيرد
ز جاي خالي شب گريه هاي مه سيما
بگير شانه به دست و بيار دستت را
تو را به موي پريشان دخترت بالا
بيا ز سفره ي خالي هر شب حيدر
نگير طعم خوش دست پخت نانت را
نفس بکش که اگر لحظه اي نفش نکشي
علي به جاي تو بايد کفن شود زهرا

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:22
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(تنی که سوخته باشد به آب حساس است) *

3803
1

شعر حضرت زهرا(س)(تنی که سوخته باشد به آب حساس است) تنی که سوخته باشد به آب حساس است
چنین تنی به رخ آفتاب حساس است
مریض نیمه شب از سوز درد می نالد
اگرچه خواب ندارد به خواب حساس است
کسی که دلخوشی اش کنج بستر افتاده
سلام اگر بدهد بر جواب حساس است
تمام چادر مادر به کوچه خاکی شد
به خاک چادر او بوتراب حساس است
کسی که پشت در خانه در خطر بوده
به آتش و به در و اضطراب حساس است
همیشه پنجه دست شکسته مادر
به وزن دسته این آسیاب حساس است
اگرچه سوخت ولی چادرش نیفتاده
یقین که مادرمان بر حجاب حساس است
پس از گلی که میان فشار در بوده
علی همیشه به بوی گلاب حساس است
وجبرئیل که بیت علی بهشتش بود
به خانه و به بنای خراب حساس است
شاعر:مهدی نظری

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:24
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(چشمان تارم طاقت دیدن ندارد) *

2783

شعر حضرت زهرا(س)(چشمان تارم طاقت دیدن ندارد) چشمان تارم طاقت دیدن ندارد
جادارد از این صحنه عالم جان سپارد
مادر میان آتش افتاده خدایا
کاری کن این لحظه کمی باران ببارد
**
بابا مگر که میشود این در نسوزد
من سعی کردم سوره کوثر نسوزد
اما دوباره آتش در گر گرفته
بابای من کاری بکن مادر نسوزد
**
مادر بیفتد کنج خانه درد دارد
این گریه های مخفیانه درد دارد
میخواست برخیزد ز جایش باز افتاد
جای غلاف و تازیانه درد دارد
**
پدرم بود ولی مادر ما سیلی خورد
به گمانم که رخ شیر خدا سیلی خورد
پنج انگشت که به صورت او خورد نوشت
گوئیا پنج تن آل عبا سیلی خورد

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:26
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(رفتی علی بدون تو بی بال وپر شود؟) *

6283
9

شعر حضرت زهرا(س)(رفتی علی بدون تو بی بال وپر شود؟) رفتی علی بدون تو بی بال وپر شود؟
بعداز تو کیست تاکه برایم سپر شود؟
الان مغیره آمد ازاینجا عبور کرد
می خواست تادوباره حسن خونجگر شود
یادم نمی رود که همه داد می زدند
طوری لگد بزن که علی بی پسر شود
رنجی کشیده ای که خودم دانم وخودت
رفتی بدون اینکه کسی باخبر شود
حالا برای نبش مزار تو آمدند
تازخم کاری جگرم بیشترشود
زهراقرار بود بمانی کنارمن
نه اینکه بی تو شوهر تو دربدر شود
این ذوالفقار بی تو برایم عصاشده
رفتی که ذوالفقار علی بی اثرشود

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:28
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(بی توبرای حیدرکرار سخت است) *

2657

شعر حضرت زهرا(س)(بی توبرای حیدرکرار سخت است) بی توبرای حیدرکرار سخت است
وقتی که درخانه نباشد یارسخت است
تقسیم کارت رابه من بسپار زهرا
بااین تن مجروح قطعاً کارسخت است
ازرفتنت حرفی نگو خیلی جوانی
جان حسن دست ازسرم بردار، سخت است
باقی پیراهن بماند صبح فردا
سوزن زدن باچشمهای تارسخت است
خواهی که برخیزی خودم می دانم این را
اینبارهم بی شانه ی دیوار سخت است
هربار که رد می شوم از درب خانه
جان تو زهرا دیدن مسمار سخت است
این زخم بازومثل بازو بند گشته
شانه به موی زینبت هربارسخت است
این شهردیگرجای ماندن نیست چونکه
طعنه شنیدن هاسربازار سخت است
بالرزش دست تو می لرزد تن من
حرفی نمی گویی همین بسیار سخت است
هرکس که آمد دیدنت بادخترت گفت
خیلی پرستاری ازاین

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:29
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(این فتنه هازداغ پیمبرشروع شد) *

2275

شعر حضرت زهرا(س)(این فتنه هازداغ پیمبرشروع شد) این فتنه هازداغ پیمبرشروع شد
ازصحنه ی شکستن یک درشروع شد
وقتی چهل نفر به درخانه می زدند
دردشدیدپهلوی مادر شروع شد
می خواست تادفاع کندازعلی،ولی!
باران تازیانه به کوثرشروع شد
پادرمیان گذاشت غلاف وبهانه شد
تاخون سرخ بال کبوتر شروع شد
افتادکنج بسترودیگرمریض شد
ازاین به بعد،روضه ی دخترشروع شد
دستی رسیدوصورت مادرکبودشد
اینبارروضه ازسوی دیگرشروع شد
چندیست روی مادرخودراندیده ام!
دیگربهانه های برادرشروع شد
کم بود داغ محسن وازهرکجای شهر
زخم زبان وطعنه به حیدرشروع شد
وقتی امان فاطمه رازخم هابرید
دیگروصیٌت شب آخرشروع شد
جای کفن به بی کفنی پیرهن رسید
تادرد روضه هادوبرابرشروع شد
درقتلگاه سینه زنان دیدمادری

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:31
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد