دل که آشفته شود زلف پریشان هیچ است
پیش مشتاقی ما چاک گریبان هیچ است
کرم اهل کرم بیشتر از خواهش ماست
خواهش دست گدا نزد کریمان هیچ است
آن قدر معجزه ها از هنر تو دیدیم
که بنا کردن این دل، دل ویران هیچ است
سربلندیم اگر سایه ی تو بر سر ماست
پیش این سایه ی تو تاج سلیمان هیچ است
خِلقت طینت تو بس که لطافت دارد
گر بریزند به پای تو گلستان هیچ است
ما به جمهوری زهرایی خود می نازیم
وَرنه بی فاطمه که خطّه ی ایران هیچ است
مِهر زهراست به ما رنگ و بویی بخشیده
نام زهراست به ما آبرویی بخشیده
زیر پای تو می افتد، سر اگر بنویسند
در هوای تو می افتد، پَر اگر بنویسند
نسبت ام ابیهاست که شایسته ی توست
اشتباه است تو را د
- چهارشنبه
- 28
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 05:12
- نوشته شده توسط
- یحیی