شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس

شعر حضرت زهرا(س)(لرزه نشسته است به دست دعای تو) *

2566

شعر حضرت زهرا(س)(لرزه نشسته است به دست دعای تو) لرزه نشسته است به دست دعای تو
شد سر به زیر پیش همه مرتضای تو
حال تو بست دست مرا آن طناب نه
حالم گرفته است زحال و هوای تو
از داغ های هم من و تو پیر گشته ایم
تو می شوی فدای من و من فدای تو
دراین سه ماه زینبمان آب رفته است
از بس گرفته روزه برای شفای تو
گفتم بیا به خاطر من پشت در نرو
رفتی شکست قلب من و دنده های تو
بانوی من جوانی من زندگی من
از خانه ام نرو که نیفتم به پای تو
دارد ز آسمان ملک الموت می رسد
کم می شود زشهر مدینه صفای تو

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:12
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر حضرت زهرا(س)(حرفی از غصه ها و غم ها نیست) *

2650

شعر حضرت زهرا(س)(حرفی از غصه ها و غم ها نیست) حرفی از غصه ها و غم ها نیست
اضطرابی میان دنیا نیست
مثل امشب ، شبی از این شبها
این قدر با صفا و زیبا نیست
بی پناه و فقیر و مسکینی
از زمین تا خود ثریا نیست
آمدی و ستاره باران شد
دیگر امشب خدیجه تنها نیست
آمده آسمان به پا بوست
به گمانم برای ما جا نیست
غیر این که شده پذیرایت
افتخاری برای دنیا نیست
رد پایت به خاک پیدا شد
تازه دنیا شبیه دنیا شد
هیچ کس از تو مهربان تر نیست
تو نباشی خدیجه مادر نیست
آمدی و حرامیان دیدند
حضرت آفتاب ابتر نیست
از جهنم شود جهنم تر
در بهشتی که حوض کوثر نیست
به گمانم علی بدون شما
مرد مشکل گشای خیبر نیست
مثل تو بانویی در این دنیا
دلبخواه کنیز و نوکر نیست
غیر خاک قدومتان خانم

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:13
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(خواستم فاطمه نويسم كه) *

2498
1

شعر حضرت زهرا(س)(خواستم فاطمه نويسم كه) خواستم فاطمه نويسم كه
واژه هايم به دست و پا افتاد
تا نوشتم به صفحه يا زهرا
قلمم در برابرم جان داد
سيب سرخ بهشتي بالا
افتاب قبيله خورشيد
انكه روزي سه بار چهره او
بر علي زهره وار ميتابيد
شآن تنزيل ايه تطهير
يازده نور را ولي بودي
در قياس مقامتان ديدم
فقط اندازه علي بودي
اسمان كار هر شبش بوده
تا ستاره ز خانه ات چيند
عادتش بوده پيش چهره يتان
به گدايي نور بنشيند
كار چشمت مسيح پروري است
هر زمان پلكتان بهم بخورد
يك اشاره ز جانب تو بس است
تا كه هفت اسمان بهم بخورد

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:16
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(از من مگیر شوق همیشه بودنت را) *

2840

شعر حضرت زهرا(س)(از من مگیر شوق همیشه بودنت را) از من مگیر شوق همیشه بودنت را
شوق عزیزم، دلبر من، گفتنت را
از پیش چشم زینب و بابا بپوشان
پیراهن گلدار هر روز تنت را
آنروز با چشم خودم دیدم عزیزم
لنگان و لنگان بودن آمدنت را
دیشب صدای قیچی ات می آمد آیا
تو می بریدی پارچه پیراهنت را؟
مادر چرا خیاطیت اینقدر غم داشت؟
می دوختی انگار دیشب کفنت را
مادر تنور خانه خیلی داغ داغ است
بسپار دست فضه کار پختنت را
از شام دیشب مانده مقداری کمی نان
دیگر نیازی نیست گندم سودنت را
دستاس می چرخد به سختی ، کار کافیست
کشتی تو با این کار کردن حسنت را
صد بار می میرم که میشویی دوباره
پیراهن گلدار هر روز تنت را

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:18
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(غبار دود غلیظی نشسته روی در) *

2338

شعر حضرت زهرا(س)(غبار دود غلیظی نشسته روی در) غبار دود غلیظی نشسته روی در
و پر ز رنگ کبودی تمامی پیکر
به لطف بادو به لطف شکستگی در
حیاطمان شده پر از ذغال وخاکستر
وچند صحنه عقب تر به گوشه حجره
نشسته مرد غریبی به حالتی مضطر
همیشه وقت ورود وخروج ازخانه
پدر به روی در خانه میگذارد سر
ومدتیست می وزد به کوچه های شهر
شمیم یاس کبودی شکسته وپرپر
وکار هرشب وروز اهالی خانه
به روضه خوانی طفلی به گریه دختر
برادری که برای برادرش می خواند
به جای مشق شبش...میم مثل یک مادر

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:19
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(ما را گداي حضرت زهرا نوشته اند) *

3251

شعر حضرت زهرا(س)(ما را گداي حضرت زهرا نوشته اند) ما را گداي حضرت زهرا نوشته اند
اصلا براي حضرت زهرا نوشته اند
ميلي به پادشاهي عالم نمي کنيم
وقتي گداي حضرت زهرا نوشته اند
تقدير و سرنوشت تمامي شيعه را
با بچه هاي حضرت زهرا نوشته اند
روز الست با قلم شاه اوليا
ما را فداي حضرت زهرا نوشته اند
حتما زمان مردن ما را بدون شک
در روضه هاي حضرت زهرا نوشته اند
حتي مکان مردن ما هم مشخص است
در زير پاي حضرت زهرا نوشته اند
شکر خدا که رزق جنون دل مرا
زير لواي حضرت زهرا نوشته اند
ايام فاطميه خدا هم کماني است
اين را خداي حضرت زهرا نوشته اند
شکر خدا که بعد محرم دوباره باز
ماه عزاي حضرت زهرا نوشته اند
ذات خداي لم يلد بي شريک را
در ابتداي حضرت زهرا نوشته اند

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:21
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(کمي نظاره به حال دل شکسته ي ما) *

2709

شعر حضرت زهرا(س)(کمي نظاره به حال دل شکسته ي ما) کمي نظاره به حال دل شکسته ي ما
ترحمي ، نظري ، مادر کبودي ها
حديث غربت حيدر چقدر تکراري ست
زبانزد همه ي کوچه هاي اين دنيا
شبيه کوچ پرستو زآشيانه ي خويش
گشوده اي پر و بال شکسته ي خود را
فضاي خانه ي من بوي گريه مي گيرد
ز جاي خالي شب گريه هاي مه سيما
بگير شانه به دست و بيار دستت را
تو را به موي پريشان دخترت بالا
بيا ز سفره ي خالي هر شب حيدر
نگير طعم خوش دست پخت نانت را
نفس بکش که اگر لحظه اي نفش نکشي
علي به جاي تو بايد کفن شود زهرا

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:22
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(تنی که سوخته باشد به آب حساس است) *

3927
1

شعر حضرت زهرا(س)(تنی که سوخته باشد به آب حساس است) تنی که سوخته باشد به آب حساس است
چنین تنی به رخ آفتاب حساس است
مریض نیمه شب از سوز درد می نالد
اگرچه خواب ندارد به خواب حساس است
کسی که دلخوشی اش کنج بستر افتاده
سلام اگر بدهد بر جواب حساس است
تمام چادر مادر به کوچه خاکی شد
به خاک چادر او بوتراب حساس است
کسی که پشت در خانه در خطر بوده
به آتش و به در و اضطراب حساس است
همیشه پنجه دست شکسته مادر
به وزن دسته این آسیاب حساس است
اگرچه سوخت ولی چادرش نیفتاده
یقین که مادرمان بر حجاب حساس است
پس از گلی که میان فشار در بوده
علی همیشه به بوی گلاب حساس است
وجبرئیل که بیت علی بهشتش بود
به خانه و به بنای خراب حساس است
شاعر:مهدی نظری

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:24
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(چشمان تارم طاقت دیدن ندارد) *

2874
1

شعر حضرت زهرا(س)(چشمان تارم طاقت دیدن ندارد) چشمان تارم طاقت دیدن ندارد
جادارد از این صحنه عالم جان سپارد
مادر میان آتش افتاده خدایا
کاری کن این لحظه کمی باران ببارد
**
بابا مگر که میشود این در نسوزد
من سعی کردم سوره کوثر نسوزد
اما دوباره آتش در گر گرفته
بابای من کاری بکن مادر نسوزد
**
مادر بیفتد کنج خانه درد دارد
این گریه های مخفیانه درد دارد
میخواست برخیزد ز جایش باز افتاد
جای غلاف و تازیانه درد دارد
**
پدرم بود ولی مادر ما سیلی خورد
به گمانم که رخ شیر خدا سیلی خورد
پنج انگشت که به صورت او خورد نوشت
گوئیا پنج تن آل عبا سیلی خورد

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:26
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(رفتی علی بدون تو بی بال وپر شود؟) *

6727
9

شعر حضرت زهرا(س)(رفتی علی بدون تو بی بال وپر شود؟) رفتی علی بدون تو بی بال وپر شود؟
بعداز تو کیست تاکه برایم سپر شود؟
الان مغیره آمد ازاینجا عبور کرد
می خواست تادوباره حسن خونجگر شود
یادم نمی رود که همه داد می زدند
طوری لگد بزن که علی بی پسر شود
رنجی کشیده ای که خودم دانم وخودت
رفتی بدون اینکه کسی باخبر شود
حالا برای نبش مزار تو آمدند
تازخم کاری جگرم بیشترشود
زهراقرار بود بمانی کنارمن
نه اینکه بی تو شوهر تو دربدر شود
این ذوالفقار بی تو برایم عصاشده
رفتی که ذوالفقار علی بی اثرشود

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:28
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(بی توبرای حیدرکرار سخت است) *

2734

شعر حضرت زهرا(س)(بی توبرای حیدرکرار سخت است) بی توبرای حیدرکرار سخت است
وقتی که درخانه نباشد یارسخت است
تقسیم کارت رابه من بسپار زهرا
بااین تن مجروح قطعاً کارسخت است
ازرفتنت حرفی نگو خیلی جوانی
جان حسن دست ازسرم بردار، سخت است
باقی پیراهن بماند صبح فردا
سوزن زدن باچشمهای تارسخت است
خواهی که برخیزی خودم می دانم این را
اینبارهم بی شانه ی دیوار سخت است
هربار که رد می شوم از درب خانه
جان تو زهرا دیدن مسمار سخت است
این زخم بازومثل بازو بند گشته
شانه به موی زینبت هربارسخت است
این شهردیگرجای ماندن نیست چونکه
طعنه شنیدن هاسربازار سخت است
بالرزش دست تو می لرزد تن من
حرفی نمی گویی همین بسیار سخت است
هرکس که آمد دیدنت بادخترت گفت
خیلی پرستاری ازاین

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:29
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(این فتنه هازداغ پیمبرشروع شد) *

2352

شعر حضرت زهرا(س)(این فتنه هازداغ پیمبرشروع شد) این فتنه هازداغ پیمبرشروع شد
ازصحنه ی شکستن یک درشروع شد
وقتی چهل نفر به درخانه می زدند
دردشدیدپهلوی مادر شروع شد
می خواست تادفاع کندازعلی،ولی!
باران تازیانه به کوثرشروع شد
پادرمیان گذاشت غلاف وبهانه شد
تاخون سرخ بال کبوتر شروع شد
افتادکنج بسترودیگرمریض شد
ازاین به بعد،روضه ی دخترشروع شد
دستی رسیدوصورت مادرکبودشد
اینبارروضه ازسوی دیگرشروع شد
چندیست روی مادرخودراندیده ام!
دیگربهانه های برادرشروع شد
کم بود داغ محسن وازهرکجای شهر
زخم زبان وطعنه به حیدرشروع شد
وقتی امان فاطمه رازخم هابرید
دیگروصیٌت شب آخرشروع شد
جای کفن به بی کفنی پیرهن رسید
تادرد روضه هادوبرابرشروع شد
درقتلگاه سینه زنان دیدمادری

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:31
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(رفتی میان غصه مراجاگذاشتی) *

2626

شعر حضرت زهرا(س)(رفتی میان غصه مراجاگذاشتی) رفتی میان غصه مراجاگذاشتی
مارادر اوج غم تک تنهاگذاشتی
برداشتی توبار خودت رازبسترو
آن رابروی شانه بابا گذاشتی
یادم نمی رودبخدا لحظه ای که تو
بایاعلی به آتش درپاگذاشتی
مادر لباس محسن خود رانبرده ای
آن رابه زیربالش خود جاگذاشتی
این یادگاری ات جگرم راکباب کرد
دربین شانه موی خودت راگذاشتی
گفتم که چار ساله کجا مادری کجا
این کار رابرای اماگذاشتی
آن بوسه ای که سهم گلوی حسین بود
آخربرای زینب کبری گذاشتی

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:33
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(شدی شهید که غربت عیار داشته باشد) *

2699
1

شعر حضرت زهرا(س)(شدی شهید که غربت عیار داشته باشد) شدی شهید که غربت عیار داشته باشد
مدینه بعد تو شب های تار داشته باشد
سه آیه ات حسن وزینب وحسین شد اما
نشدکه آخر "کوثر" چهار داشته باشد
چهل نفر وسط کوچه آه فکر نکردند
علی به خانه زنی باردار داشته باشد؟
چهل نفر همه مست سقیفه اند وَ مولا
به یاری از چه کسی انتظار داشته باشد؟
گمان نمی کنم این سان که در شکسته به دیوار
به کوچه فاطمه راه فرار داشته باشد
شفاعتم نکنی درحضورمرگ خوشم که
به احترام تو قبرم فشار داشته باشد
نه درحدود مدینه ست نه به سینه... نگردید
مگر که می شود این زن مزار داشته باشد؟

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:34
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(هركس كه مد نام تورا بيشتر كشيد) *

2874

شعر حضرت زهرا(س)(هركس كه مد نام تورا بيشتر كشيد) هركس كه مد نام تورا بيشتر كشيد
از كوثرزلال تو لاجرعه سر كشيد
پرواز داشت درقفس بال ياكريم
يافاطمه شنيد وبه افلاك پركشيد
چشمان ابر را به تماشات خيس كرد
گيسوي باد راپي تو دربه در كشيد
نور تورا ستاره ي زهرا كشيدوبعد
خورشيد را گداي همين رهگذر كشيد
يك سوملك كه درحرمت پابرهنه شد
يك سو علي كه پاشنه ي كفش "ور"كشيد
شان نزول سوره ي كوثر سه آيه شد
قنداقه ي تورا چو پيمبر به بر كشيد
در گوش راست اشهدان محمدا
ذكر علي ولي ست به گوش دگر كشيد
از روز اول آمده در پشت در علي
روياي وصل فاطمه ۹سال اگركشيد
۹ سال بعد،فاطمه نزد علي نشست
مردي حسود نقشه اي از خير وشر كشيد
يك كوچه فرض كرد كه با اينكه تنگ بود
آتش به دست،در

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:37
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(شبی که گیسوی اطفال خانه شانه نباشد) *

2833

شعر حضرت زهرا(س)(شبی که گیسوی اطفال خانه شانه نباشد) شبی که گیسوی اطفال خانه شانه نباشد
همان شبی ست که زهرا درون خانه نباشد
علی و فاطمه باشند توی ذهن خدا و
برای خلقت هفت آسمان بهانه نباشد؟
میان این دو به خنده به گریه یا به گلایه
عبارتی نشنیدم که عاشقانه نباشد
خداچگونه بیاید پی جنازه ی عشقش
اگر مراسم تدفین تو شبانه نباشد؟
مزار مخفی زهراست هرکجا که هزاران
پرنده باشد و ردی از آب و دانه نباشد

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:39
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(از خدا اول برایت اذن پوشیدن گرفتم) *

3125

شعر حضرت زهرا(س)(از خدا اول برایت اذن پوشیدن گرفتم) از خدا اول برایت اذن پوشیدن گرفتم
بعد هر شب بین انگشتم نخ و سوزن گرفتم
سوزن مژگان مي آمد با نخ اشکم برایت
از کنار بوریا يي کهنه پیراهن گرفتم
بارها پیراهنت را بر تنت پوشانده آن وقت؛
در خیال خود سرت را نیز بر دامن گرفتم
دیدم آن نامرد را بر سینه ات با تیغ عریان
پیرهن را هر زمان از قسمت گردن گرفتم
پهلویش گر پاره گشته در میان کوچه ای تنگ
پیرهن را از دهان آتش و آهن گرفتم
گرچه چون مشتی ستاره زیر پا و پاره پاره
عاقبت فرزند خود را در میان تن گرفتم

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:41
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(یک نفر بر گرد مولا با سپر چرخیده بود) *

3431

شعر حضرت زهرا(س)(یک نفر بر گرد مولا با سپر چرخیده بود) یک نفر بر گرد مولا با سپر چرخیده بود
بهتر است اینکه بگویم با پسر چرخیده بود
سرنوشت شیعه را جور دگر می زد رقم
در به سمت داخل کوچه اگر چرخیده بود
آمده مولا به پای خویش بیعت کرده است
درتمام شهر اینگونه خبر چرخیده بود
تاهمین اندازه می گویم که از بس ضرب داشت
یک نفر سیلی زد اما پنج سر چرخیده بود
می شد از طرز قدم هایش بفهمی با شتاب
دور خود در عرض کوچه یک نفر چرخیده بود
آنکه مصداق شریف جمله ی
"لولاک..."بود
سمت پهلویش چرا لولای در چرخیده بود؟

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:43
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(نسیمی دل ندارد تا بر این رو دست بگذارد) *

3385

شعر حضرت زهرا(س)(نسیمی دل ندارد تا بر این رو دست بگذارد) نسیمی دل ندارد تا بر این رو دست بگذارد
چه اینکه گرگ باسیلی به آهو دست بگذارد
توازن نیست در دیدن اگر در موقع چیدن
کبودی ها به یک سوی ترازو دست بگذارد
زنی با شانه ی لرزان و باد و گیسوی دختر
تعجب می کنم گر شانه بر مو دست بگذارد
دوباره چشم بگذارد به بازی و به بازویش
ازاین سو چشم بگذارد از آن سو دست بگذارد
گل یاس علی پرپر بریزد روی سجاده
به بازی دخترش وقتی به بازو دست بگذارد

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:44
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(پرواز در دوبال کبوتر دو بخش شد) *

3687
-1

شعر حضرت زهرا(س)(پرواز در دوبال کبوتر دو بخش شد) پرواز در دوبال کبوتر دو بخش شد
یک بخش داشت با لگدی در دو بخش شد
یک بخش داشت یاس که در خانه ی علی
تاپشت در نیامده پر...پر...دو بخش شد
دیشب هزار تار به هم بافته ولی
امشب به زور گیسوی دختر دو بخش شد
هی در زدند و خانه به حیدر نگاه کرد
آن قدر در زدند که حیدر دو بخش شد
ما چند نقطه وای در از روبرو رسید
ما...خورد در به پهلو و مادر دو بخش شد
قبلا سه بخش داشت برادر به گفتگو
"محسن" که شد شهید برادر دو بخش شد

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:45
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 مهدی رحیمی زمستان

شعر شهادت حضرت زهرا(س)(شب بود و می رفتند مادر رابشویند) * مهدی رحیمی زمستان

4350
2

شعر شهادت حضرت زهرا(س)(شب بود و می رفتند مادر رابشویند) شب بود و می رفتند مادر رابشویند

با اشک ها جان پیمبر را بشویند

شب بود و گیسوی سپیدش را ندیدند

با اینکه باید ابتدا سر را بشویند

تطهیر می شد آب در واقع چرا که

با آب بی معنی ست کوثر را بشویند

باران ضرر دارد برای یاس سالم

اینها چگونه یاس پرپر را بشویند؟؟؟

گیرم که شستند و به خاکش هم سپردند

فردا چگونه پهلوی در را بشویند؟

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:47
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(شایدكمی...كمی شاید...) *

3026

شعر حضرت زهرا(س)(شایدكمی...كمی شاید...) شایدكمی...كمی شاید...
دلم همچون قفس یاكه قفس چون قلب من تنگ است؟
نمی دانم ولی انقدرمیدا نم كه دلهاگویی ازسنگ است...
كه دیگر بی وفایی... نه..! نگوننگ است...
صدای گریه ام چون مویه ی چنگ است
وشایدسرخی چشمان من هم بازیه رنگ است!
نمی دانم ولی انقدرمیدا نم كه دلهاگویی ازسنگ است...
كه دراین دوره سرعت مداری مغزهم گویی كه درهنگ است!
وآخردیده شد...عزت برای كیست
وذلت هم
برای شخص سرهنگ است...
راستی آیاهنوزم كه هنوزاست سنگ مال پای لنگ است؟
نمی دانم ولی ا نقدرمیدانم كه دلهاگویی ازسنگ است...
كجارفته صفای مردمان پاك؟
به زیرخاك؟
یاافلاك؟
چه فرقی می كند
برای اوكه عمری پشت میزش بوده و آرام بادسرددرمرداد براومی خ

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:50
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت فاطمه زهرا(س)(بانو سلام سوزش پهلوت بهترست) *

4020
0

شعر حضرت فاطمه زهرا(س)(بانو سلام سوزش پهلوت بهترست) بانو سلام سوزش پهلوت بهترست
درد عمیق وکهنه بازوت بهترست
طرح جدید رخت قشنگت گمان کنم
با دانه دانه قرمز یاقوت بهترست
بااتشی که شعله ان قدکشیده است
ازچوب خشک ،اتش باروت بهترست
دروقت بردن بدن ضربه خورده ات
بانو حجاب وپوشش تابوت بهترست
وقتی به جرم گفتن حیدر شکسته ای
بانو قسم که گفتن یاهوت بهترست
بستر نشینیت دل او را شکسته است
پیش علی گرفتن جاروت بهتراست
خواهی خجالتی نشود از شما علی
پنهان کنی بنفشه برروت بهترست

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:56
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر وصف حضرت زهرا(س)(بلند شدم وَ نوشتم قیام یعنی تو) *

3974
1

شعر وصف حضرت زهرا(س)(بلند شدم وَ نوشتم قیام یعنی تو) بلند شدم وَ نوشتم قیام یعنی تو
برای علم خداوند نیام یعنی تو
اصولی و فروع و تمامِ دین ما
صلاة و حج و صیام یعنی تو
تو حُسنی و اَحسن ،کمال احسانی
و معنی همۀ خوبیام یعنی تو
برای تو خداوند شدن اگر کفر است
برای حق آینۀ قد تمام یعنی تو
تو عشقی و عاشقت خدا ،عشق است
علی بگو که بگویم تو را عشق است
برای ما تو شبیه پیمبری بی شک
وَ مقتدای دوصدهزار قنبری بی شک
نه این زمین ، نُه سما قلمروت بوده
زِ عرشیان خدا دلبری بی شک
کجا فکنده ای تو بگو آن در قلعه
یگانه فاتح فتح خیبری بی شک
دگر چه کسی بخسبد به بستر احمد؟
به لیلة المبیت به جز حیدری بی شک
کسی که صاحب نهج البلاغه می باشد
برای نفس خدا مورد علاقه می باشد
تو عا

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:58
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(پیش پایش آسمان پا می شود) *

3612

شعر حضرت زهرا(س)(پیش پایش آسمان پا می شود) پیش پایش آسمان پا می شود
با نگاهش هر مََلَک تا می شود
یاس و لاله عاشق او می شوند
حسن یوسف ها هویدا می شود
علت خلقت برای این زمین
در کَفَش قلب جهان جا می شود
هر قدم بانو فدایی می دهد
در رهش دلها که شیدا می شود
او به زهرای حسینی کرد نظر
سیده هست خالق دا می شود
این سوأل بیخود است ای صاحبش
مثل او خود گو که پیدا می شود؟
محشر کبری شد و روز جزا
دیده ها غرق تمنا می شود
هر زمان دیدی گره پیچیده شد
تو بگو یا فاطمه وا می شود
شیعه هرگز غم مخور مادر که هست
عشق حیدر ضامن ما می شود
بحثِ بین دوستان بالا گرفت
صحبت از آن یار زیبا می شود
گفت یکی من نا امیدم از ظهور
قلبشان چون سنگ خارا می شود
آن یکی گفت می شودهجرا

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 04:59
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(اینچنین بعد از تو "غربت" نیز معنا میشود) *

3027
1

شعر حضرت زهرا(س)(اینچنین بعد از تو "غربت" نیز معنا میشود) اینچنین بعد از تو "غربت" نیز معنا میشود
چاه،تنها محرم یک مرد تنها میشود
هیچکس در پشت حیدر نیست دیگر،فاطمه!
بعد تو حتی نماز او فرادی میشود
قطره قطره اشک از چشمان حیدر میچکد
سهم او وقتی فقط رنج تماشا میشود
آب میریزد ولی گاهی توقف میکند
زخم های پیکرت دارد معما میشود
هر قَدَر شب باشد و چیزی نبیند همسرت،
هر ورم زیر لباست زود پیدا میشود
آخرش این چوبها گهواره ی محسن نشد
حداقل قسمت تابوت زهرا میشود

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:00
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س)(ز پیش تو علی رفتنم چقدر سخت است) *

2916
1

شعر شهادت حضرت زهرا(س)(ز پیش تو علی رفتنم چقدر سخت است) ز پیش تو علی رفتنم چقدر سخت است
از روی تو چشم بستنم چقدر سخت است
همچون پرنده ای که شکستند بال او
تا آسمان پر کشیدنم چقدر سخت است
گفتی تو پدر که رنج من رنج تو است
سوخته دلم نرنجیدنم چقدر سخت است
با هر نفس جان میرود ز سینه ام
این لحظه ها سخن گفتنم چقدر سخت است
از من مخواه حرکتی و نان تازه تو
شانه زدن به سرِ زینبم چقدر سخت است
با درد پهلو و بازو و گونه ام
اینک دگر قدم زدنم چقدر سخت است
گُل بوده ام که ز ساقه شکسته ام
پژمرده ام وَنَچیدنم چقدر سخت است
تشعیع و تدفین شبانه خمت کند علی
غسل دادن بازو، بدنم چقدر سخت است
در کوچه رسیدم به مسیری نامرد
همراه قباله گذشتنم چقدر سخت است
آمد ز هوا دست عدو وای چه

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:02
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(دیگر تو را کمتر صدات خواهم کرد) *

3145

شعر حضرت زهرا(س)(دیگر تو را کمتر صدات خواهم کرد) دیگر تو را کمتر صدات خواهم کرد
این لحظه ها فقط تماشات خواهم کرد
بین زُل زدم به دو چشم پُر از نَمَـت
بیشتر از این به نگاهت التفات خواهم کرد
دیگر تو سرفه نکن خون مکن دلم
وقتش که شود از بسترت جدات خواهم کرد
گفتی که میروم و راضی بشو زِ من
همراه رفتنت من هم وفات خواهم کرد
جانی نمانده برای من از غمـت
بینی چگونه آنرا فدات خواهم کرد
غسلت دهم همه کفن و دفن تو به شب
با خجلت از رسول راهی خدات خواهم کرد
ای پارۀ تن و میوۀ دل رسـول
زین پس به یاد تو مرور خاطرات خواهم کرد
گفتی بیا برویم دنبال حق تو
در بین انصار نطق به جات خواهم کرد
رفتی که بگیری حق خود فدک
تا وقت برگشتنت دعات خواهم کرد
هرگز نگفت حسن که در کوچ

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:04
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(گونه اش آینه و آینه ها آیینش) *

3059

شعر حضرت زهرا(س)(گونه اش آینه و آینه ها آیینش) گونه اش آینه و آینه ها آیینش
خیره بر در شده با دیده ی رخش آگینش
شک ندارد که گلش رفته ولی می آید
چقدر عشق به چشمان علی می آید
آه... در فصل خزان جای بهارش خالیست
سفره انداخته و بازکنارش خالیست
سینه اش باز پر از عطر گل یاس شده
خیره بر میخ در و چادر و دسداس شده
هر طرف رو بکند خاطره ها میبیند
در همه خانه رخ فاطمه را میبیند
شهر با او شده بیگانه ، دلش میگیرد
دیگر از کوچه و از خانه دلش میگیرد
غصه در سینه ی خود هرچه بخواهی دارد
بام این خانه فقط کفتر چاهی دارد
گفتم این خانه ولی یاد غدیر افتادم
بین دیوار و در قافیه گیر افتادم
نکند مثنوی ام روضه شود رو باشد
نکند قافیه ام صورت و پهلو باشد
ذولفقاری که پر از

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:05
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(ترکیب بند فاطمی)(شهر لبریزاز قوم خدانشناسها) *

2818

شعر حضرت زهرا(ترکیب بند فاطمی)(شهر لبریزاز قوم خدانشناسها) شهر لبریزاز قوم خدانشناسها
کوچه ها تسخیر پای نحس بی احساسها
حرمت کوثر شکست و شأن قدر آتش گرفت
پاره شد تصویر انزلنا به دست ناسها
قل اعوذُ از مدینه،قل اعوذ از قلاف
قل اعوذ ربنا از نقشه خناسها
ابتران در انتقام از هل اتی جمعند باز
شهر، مالامال از بی خیرها،نسناسها
فصل گلچیدن اگر در شهر گلچینان رسد
وای برحال اقاقی ها و حال یاسها
قصه ی یلدای ظلم این جماعت می رسد
از مدینه تا با کوفه، تیغ ها و داسها
کاش در هر کوچه از شهر مدینه حک شود
گوشه ای از غیرت زهرایی عباسها
ما چه میدانیم این اکسیر و ذکر گنج چیست؟
ذکر یا زهرا به گاه کربلای پنج چیست؟
جای هاجر نذر کردی تا کنی قربان پسر
پای دلبر می فشانی با چه ذوقی ب

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 05:07
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد