شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس

شعر امام زمان(عج)(مناجات فاطمیه)(قبله می داند که باشد قبلۀ من روی تو) *

2305
2

شعر امام زمان(عج)(مناجات فاطمیه)(قبله می داند که باشد قبلۀ من روی تو) قبله می داند که باشد قبلۀ من روی تو
گرچه بی قدرم شب قدرم بُود گیسوی تو
هست محراب دعای من خم ابروی تو
کی شود یک بوسه گیرم من ز خاک کوی تو
ای مسیحائی نفس عمریست بیمار توام
ای امیر هر دو عالم من گرفتار توام
ای تمام هستی ام تا کی ز من هستی جدا
تا به کی باید بگردم من، کجا هستی کجا
من تو را عبدم تو هستی عبد سر تا پا خدا
کی شوم من زائرت ای زائر کرببلا
تو کریمی سائل بی توشه می خواند تو را
در کدامین گوشه ای شش گوشه می خواند تو را
موج دریا و سفینه زد صدا مهدی بیا
کوچۀ تنگ مدینه زد صدا مهدی بیا
مادری بشکسته سینه زد صدا مهدی بیا
لاله، ای لالۀ صحرا صدایت می زند
یوسف زهرائی و زهرا صدایت می زند
شاعر:سید محسن

  • دوشنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 12:13
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر حضرت زهرا(س)(آسمان سخت گرفت و پرِ پروانه شکست) *

2267
1

شعر حضرت زهرا(س)(آسمان سخت گرفت و پرِ پروانه شکست) آسمان سخت گرفت و پرِ پروانه شکست
عرش حق خورد زمین حُرمت ریحانه شکست
مو پریشانیِ زینب که به سامان نرسد
بود دستی که به موی سر او شانه شکست
مردم کوفه نبردند ز غیرت بویی
آشنا بود به کوچه ، دل بیگانه شکست
بین دیوار و درِ خانه چو مادر را دید
بغض پنهان شده ی کودک دُردانه شکست
پشت در بود گل و با لگدی آن گلچین
تا توان داشت به در زد که درِ خانه شکست
ضربه ی خصم یکی بود ولی طوری زد
گوشوار از دو طرف ریخت غریبانه شکست
بین آن کوچه چه رخ داد ندیدیم اما ؟
زیر سنگینی آن غم قد مردانه شکست
پشت در قد تو و قد سه ساله زهرا
در کنار سر باباش به ویرانه شکست
شاعر:مهدی رحمان دوست

  • دوشنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 12:15
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س)(ای قوت زانوان حیدر) *

2400

شعر شهادت حضرت زهرا(س)(ای قوت زانوان حیدر) ای قوت زانوان حیدر
بی تو برود توان حیدر
ای نیروی بازوان حیدر
رفتی و برفت جان حیدر
مسمار کجا و پهلوی تو
شلاق کجا و بازوی تو
کردند دل رسول خسته
کردند دو دست شیر، بسته
خواندی تو نماز شب نشسته
ای وای که پهلویت شکسته
بنشسته به روی چوب دستاس
یک قطرۀ خون ز شاخۀ یاس
این بغض گلوت از چه باشد!؟
این سِرِّ مگوت از چه باشد!؟
این پوشش روت از چه باشد!؟
سختی وضوت از چه باشد!؟
چشم حسنم مدام بارد
حرفی نکند نگفته دارد
از در زده آتشی زبانه
سیلیت زدند و تازیانه
نالان شده اند اهل خانه
گوئی که تو را برم شبانه؟
دارم من اگر چه صبر افلاک
اما به چه دل تو را کنم خاک
شاعر:مرتضی مظاهری

  • دوشنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 12:18
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(تا خانه به جز راه کم و مختصری نیست) *

2240

شعر حضرت زهرا(س)(تا خانه به جز راه کم و مختصری نیست) تا خانه به جز راه کم و مختصری نیست
آهسته برو صبر کن این جا خطری نیست
بعد از پر و بالی که زدم دور و برم را
گشتی که ببینی اثر از بال و پری نیست؟
رفتیم به خانه نکند گریه کنی خُب!
قربان تو که خوبتر از تو پسری نیست
وقتی که رسیدیم تنت باز نلرزد
یک طور نشان می دهی اصلاً خبری نیست
حالا به رخم خیره شو تا خوب ببینی
از ضربه ی آن حادثه دیگر اثری نیست؟
از روسری و گوش من این منظره پیداست
بر شاخۀ خونی شده دیگر ثمری نیست
شاعر:حسین رستمی

  • دوشنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 12:20
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س)(روی دل ها می شود غم بار بعضی وقت ها) *

2426

شعر شهادت حضرت زهرا(س)(روی دل ها می شود غم بار بعضی وقت ها) روی دل ها می شود غم بار بعضی وقت ها
زندگی هم می شود غمبار بعضی وقت ها
در هجوم دردها وقتی که سینه بشکند
می کشی حتی نفس دشوار بعضی وقت ها
شِکوه وقتی جای تشریک مساعی را گرفت
گریه مشکل می شود انگار بعضی وقت ها
باورش سخت است اما می شود یک زن شود
با چهل نامرد در پیکار بعضی وقت ها
منکر معروف را دیدند و همراهش شدند
حقِّ حق هم می شود انکار بعضی وقت ها
عده ای در خانه ای هستند و بالا می رود
دود و آتش از در و دیوار بعضی وقت ها
حال و روز بچه ها را سخت می ریزد بهم
مادری که می شود بیمار بعضی وقت ها
فضّه هم باشد کنارت باز هم بی فایده است
کار وقتی بگذرد از کار بعضی وقت ها
بی هوا وقتی که با شدت به پهلو می خورد

  • دوشنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 12:21
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(پشت در میزدند مادر را) *

7278
8

شعر حضرت زهرا(س)(پشت در میزدند مادر را) پشت در میزدند مادر را
بی خبر میزدند مادر را
یک نفر بود پشت در اما
چهل نفر میزدند مادر را
کوچه ی ما پر از اراذل شد
در گذر میزدند مادر را
عده ای با قلاف ، با کینه
انقدر میزدند مادر را
تا که دستش به مرتضی نرسد
بیشتر میزدند مادر را
هر که از ره رسید او را زد
رهگذر میزدند مادر را
مرد جنگی یقین سپر دارد
بی سپر میزدند مادر را
پیش رویم زدند آقا را
پشت سر میزدند مادر را
شاعر:مهدی نسترن

  • دوشنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 12:35
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات فاطمیه(قبله می داند که باشد قبلۀ من روی تو) *

2390
1

شعر مناجات فاطمیه(قبله می داند که باشد قبلۀ من روی تو) قبله می داند که باشد قبلۀ من روی تو
گرچه بی قدرم شب قدرم بُود گیسوی تو
هست محراب دعای من خم ابروی تو
کی شود یک بوسه گیرم من ز خاک کوی تو
ای مسیحائی نفس عمریست بیمار توام
ای امیر هر دو عالم من گرفتار توام
ای تمام هستی ام تا کی ز من هستی جدا
تا به کی باید بگردم من، کجا هستی کجا
من تو را عبدم تو هستی عبد سر تا پا خدا
کی شوم من زائرت ای زائر کرببلا
تو کریمی سائل بی توشه می خواند تو را
در کدامین گوشه ای شش گوشه می خواند تو را
موج دریا و سفینه زد صدا مهدی بیا
کوچۀ تنگ مدینه زد صدا مهدی بیا
مادری بشکسته سینه زد صدا مهدی بیا
لاله، ای لالۀ صحرا صدایت می زند
یوسف زهرائی و زهرا صدایت می زند
شاعر:سید محسن

  • دوشنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 13:57
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(پیغمبری که یک عمر، غمخوار امتش بود) *

2407

شعر شهادت حضرت زهرا(پیغمبری که یک عمر، غمخوار امتش بود) پیغمبری که یک عمر، غمخوار امتش بود
روی کبود زهرا، اجر نبوتش بود؟
ای خاک بر سر من مردم شدند دشمن
با بانویی که قرآن درس محبتش بود
زهرا که بر نمازش حق افتخار می کرد
بی حرمتیِّ امت اجر عبادتش بود
جان داد مخفیانه تشییع شد شبانه
بیت الولایه ی او، دار الشهادتش بود
با هیچ کس نمی گفت از درد خویش اما
دیوار و در، کتابِ، ذکر مصیبتش بود
تا وقت مرگ پنهان کرد از علی غمش را
بعد از شهادتش هم دستش به صورتش بود
غم های آن شهیده ناگفته ماند اما
حمل جنازه ی او فریاد غربتش بود
با آن که مخفیانه تشییع شد شبانه
لبخند زد به تابوت این درس عصمتش بود
آن پای تا به سر نور رو می گرفت از کور
نیلی چرا زسیلی خورشید طلعتش بود
شب

  • دوشنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 14:01
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(زبانحال امیرالمومنین)( ابر ماتم بر سر کاشانه ام سایه کشید) *

2419
1

شعر شهادت حضرت زهرا(زبانحال امیرالمومنین)(   ابر ماتم بر سر کاشانه ام سایه کشید) ابر ماتم بر سر کاشانه ام سایه کشید
قامت طوبای باغ من خداوندا خمید
شادی ام این بود یاری دارم آن هم فاطمه است
ای دریغا این امیدم هم به نومیدی رسید
دست بسته بودم و در کوچه افتادم ز پا
نالۀ واغربتایم را یهودی هم شنید!...
کس ندیده در میان شعلۀ افروخته
کودک شش ماهه ای با مادرش گردد شهید
من خودم دیدم که فضه با چه حال مضطری
از میان شعله ها یاس مرا بیرون کشید
قنفذ بی چشم و رو زهرای زخمیِ مرا
آنقدر در کوچه ها زد تا امانش را برید
باغبانم باغبان باغ در هم ریخته...!
باغبانی که به جز غم از نهال خود نچید
داس را با ساقۀ یاسی که تا خورده چه کار؟
ای خدا گلچین گل یاس مرا از ریشه چید
بس که خون رفت از تنِ پاک و شر

  • دوشنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 14:06
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات و شهادت حضرت زهرا(ابری است کوچه‌ کوچه، دل من، خدا کند) *

2587

شعر مناجات و شهادت حضرت زهرا(ابری است کوچه‌ کوچه، دل من، خدا کند) ابری است کوچه‌ کوچه، دل من، خدا کند
نم‌ نم، غزل ببارد و توفان به پا کند
حسّی غریب در قلمم بغض کرده است
چیزی نمانده پشت غزل را دوتا کند
مضمون داغ و واژه و مقتل بیاورید
شاید که بغض شعر مرا گریه وا کند
با واژه‌های از رمق افتاده آمدم
می‌خواست این غزل به شما اقتدا کند
حالا اجازه هست شما را از این به بعد
این شعر سینه سوخته، مادر صدا کند؟
مادر! دوباره کودک بی‌تاب قصه‌ات
تا این که لای لای تو با او چه ها کند
یادش به خیر مادرم از کودکی مرا
می برد تکیه‌تکیه که نذر شما کند
یادم نمی‌رود که مرا فاطمیه‌ها
می برد با حسین شما آشنا کند
در کوچه‌های سینه‌زنی نوحه‌خوان شدم
تا داغ سینه‌ی تو مرا مبتلا کند
مادر! دوبا

  • دوشنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 14:08
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح و شهادت حضرت زهرا(روح و روان عالم از روح روان مادر است) *

2820

شعر مدح و شهادت حضرت زهرا(روح و روان عالم از روح روان مادر است) روح و روان عالم از روح روان مادر است
جان جهان و جان من بسته به جان مادر است
تیغ مکش به روی او پاس ادب نگاهدار
نالۀ صبح و آه شب تیر و کمان مادر است
خواهی اگر روی بهشت بوسه بزن به پای او
چشمۀ پاک سلسبیل اشک روان مادر است
باغ و بهار عمر او وقف تو گشته ای جوان
طنعه مزن به پیری اش فصل خزان مادر است
غره مشو به شهرتت داده خدای قدرتت
نام و نشان هر کس از نام نشان مادر
ناز تو او کشیده است گر گله می کند مرنج
به ز هزار مرهمی زخم زبان مادر است
شاعر:ولی الله کلامی زنجانی

  • دوشنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 14:11
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(سینـه زندان، غـمِ عالـم شده زندانی من) *

2368

شعر حضرت زهرا(س)(سینـه زندان، غـمِ عالـم شده زندانی من) سینـه زندان، غـمِ عالـم شده زندانی من
داغ دل را همه خواندنـد بـه پیشانی من
خانه بی‌فاطمه، من خانه‌نشین، حجره خموش
در و دیـوار دهـد شــرح پریشانــی من
آه دنیــا بــزن از سـوز جگــر ناله، بگو
که علی- فاتح خیبر- شـده زندانـی من
فاطمـه گشـت فدایـی مـن و من ماندم
وای بر من که مـرا کشت گرانجـانی من
اولیـن یــارِ ولایـت پسـرم مـحسن بود
او که شد پیشتر از فاطمـه، قربانـی من
ای شـب تـار مـرا مهـر رخت روز! ببین
روزِ روشن شـده بی‌تو، شبِ ظلمانی من
بـه جـز از سینـۀ مجـروح و رخِ نیلـیِ تو
کـس نـدارد خبـر از غصــۀ پنهانــی من
کاش هر خشت از این خانه زبانی مـی‌شد
تــا دهــد شـرح غم بی‌سر و سامانی من
میزبــان د

  • دوشنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 14:19
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)( گفته ‏اند اين خبر ارباب عقول) *

2175

شعر حضرت زهرا(س)( گفته ‏اند اين خبر ارباب عقول) گفته ‏اند اين خبر ارباب عقول
كه چنين آمده در حال رسول
چون كه شمع دل از اين خانه برفت
بر هوا دود ز پروانه برفت
عالمى از غم او محزون شد
حضرت فاطمه بس دل خون شد
بس كه از فاطمه دل سوخته بود
يثرب از ناله‏اش افروخته بود
ناله فاطمه بگداخت بسى
كارها را به هم انداخت بسى
زين مصيبت همه اشباه رجال
به على شكوه كنان پر ز ملال
همه گفتند كه گشتيم ملول
بس كه ناليده در اين شهر بتول
نيست گر پيرو قانون زهرا
مردم آزارى اين شهر چرا؟
همه گفتند بگو با زهرا
روزها گريه كند يا شبها
تا دل فاطمه آشفته شده
خانه‏هامان همه آشفته شده
حرف بر حضرت صديقه رسيد
پاى از دامن آن شهر كشيد
گفت گر اشك نريزم چه كنم؟
با عدو گر نستيزم چه ك

  • دوشنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 14:31
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(اي كاش كه بند دل او پاره نمي شد) *

2376

شعر حضرت زهرا(س)(اي كاش كه بند دل او پاره نمي شد) اي كاش كه بند دل او پاره نمي شد
حسرت زده ي ديدن گهواره نمي شد
اي كاش نمي گفت نبي ام ابيها
تا شعله ور از كيد ستمكاره نمي شد
گر عشق علي در دل او جاي نمي داشت
هرگز هدف كينه ي قدّاره نمي شد
مي ماند اگر پشت در خانه نمي رفت
دلخون زغم محسن مه پاره نمي شد
انگار كه زود است سخن گفتن از آن روز
در كرب وبلا زينش آواره نمي شد
او پشت در خانه و دشمن به تماشا
جز صبر علي جان مگرت چاره نمي شد؟
گربود و نمي رفت زدنيا به غريبي
هر شب علي اش اين همه آواره نمي شد

  • دوشنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 14:33
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(می‌روی ای همدم خاموش من) *

6711
8

شعر حضرت زهرا(س)(می‌روی ای همدم خاموش من) می‌روی ای همدم خاموش من
چـوب تابوتت بود بر دوش من
ناله یـا فضـه‌ات در گـوش من
روح من از تن مرو یار من بی من مرو
بی‌تـو گشتــه فاتح خیبر غریب
نه قرارم مانده در دل نه شکیب
گشتــه ذکـرم آیـه امن یجیب
روح من از تن مرو یار من بی من مرو
من تن بی‌جان و جانم می‌رود
از کفـم روح و روانــم می‌رود
ای خـدا یـار جوانــم می‌رود
روح من از تن مرو یار من بی من مرو
داغ تو آتش به جانم می‌زند
تازیانــه بــر روانـم می‌زند
قاتـلت زخـم زبانـم می‌زند
روح من از تن مرو یار من بی من مرو
کشتـــه راه امیـــرالمؤمنین
بی‌تو گردیده علی خانه‌نشین
پای تابوت تو من خوردم زمین
روح من از تن مرو یار من بی من مرو
ای میـان دشمنـان پــ

  • دوشنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 14:35
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(مگو به بردن تابوت گلي كسي پا نيست) *

2382

شعر حضرت زهرا(س)(مگو به بردن تابوت گلي كسي پا نيست) مگو به بردن تابوت گلي كسي پا نيست
بگو غريب تر از باغبان در اينجا نيست
مگو كه هفت نفر كرده اند تشييع اش
ز ازدحام ملائك در اين زمين جا نيست
چه كرده اند به زهرا كه زير تابوتش
به شك صحابه فتادند جسم آيا نيست
بگو به مادر عصمت بخواب آسوده
كه حجم پيكر تو روي دست پيدا نيست
تمام غصه ام از وقت دفن زهرا بود
دا رسيد مخور غم علي كه تنها نيست
ببين به دست كسي ميدهد جنازه گل را
كسي كه دست شريفش شبيه بر ما نيست
ترك به آينه قلب شيعه افتاده
كه قبر باطن آيينه ها هويدا نيست
ببين جواب سوال مرا تو ميداني
كه هست فاطمه امشب ميان ما يا نيست

  • دوشنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 14:36
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(این مـزار مخفـی تنها طرفدار من است) *

2464
1

شعر حضرت زهرا(س)(این مـزار مخفـی تنها طرفدار من است) این مـزار مخفـی تنها طرفدار من است
یار و غمخوار من است
یار و غمخوار من است
تربت گم گشته مظلومه بیمار من است
یار و غمخوار من است
یار و غمخوار من است
آسمان از من گرفتی یار تنهای مرا
یـاور بی یاور و مظلومه زهرای مرا
پشت در کشتی تمام آرزوهای مرا
تا سحر دریایی از خون چشم بیدار من است
یار و غمخوار من است
یار و غمخوار من است
حج من هر شب طواف تربت یارم شده
زمـزم این کعبـه چشمان گهربارم شده
خانـه آتش زده شمـع شـب تـارم شده
تا قیامت داغ زهرا بر دل زار مـن است
یار و غمخوار من است
یار و غمخوار من است
بارالها جسم بی‌جان علی را جان کجاست
کس نمی‌داند مـزار کوثـر قـرآن کجاست
تا بگرید با علی مقداد کو سلمان کجا

  • دوشنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 14:39
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(به پیش پای گرازان که ریخت مروارید؟) *

2540

شعر حضرت زهرا(س)(به پیش پای گرازان که ریخت مروارید؟) به پیش پای گرازان که ریخت مروارید؟
الا کــه گنـج خلافت بـه دیو مسپارید!
شما که قیمت خورشید را ندانستید
هــزار سال به نفرین شب سزاوارید
به حال خویش بگریید ای زنان قریش
به حال ما نه، که بر حال خویش رحم‌آرید
به حق چو پای زدید ای مهاجر و انصار
الا کـه قهر خـدا را قــریب بشمارید
شما که تیغۀ شمشیرهای زنگ‌زده
و نیزه‌های ترک‌خورده روز پیکارید
چه زود می‌رسد آن سالها که می‌بینم
به زور می‌دروند آنچه را می‌کارید.
به فتنه این شتر آبستن است و بعد از ما
به غاصبانِ فروتر ز خود گرفتارید

  • دوشنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 14:42
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(زهـرای جوانمـرگ مــن ای یار عزیزم) *

3860
2

شعر حضرت زهرا(س)(زهـرای جوانمـرگ مــن ای یار عزیزم) زهـرای جوانمـرگ مــن ای یار عزیزم
سخت است که بر پیکر تو خاک بریزم
ای یار جوانم ای فاطمه جانم
افسوس که شد خانه من قتلگه تو
ســوزد جگــرم بر پسر بی‌گنه تو
ای یار جوانم ای فاطمه جانم
پاداش نبی اجـر رسالـت همه این شد
تو نقش زمین شیرخدا خانه‌نشین شد
ای یار جوانم ای فاطمه جانم
یا فاطمه دیدی کـه فلک زد به زمینم
باید که خودم خشت لحد بر تو بچینم
ای یار جوانم ای فاطمه جانم
لـب بستــم و فریـاد برآمــد ز نهادم
با دست خودم روی تو بر خاک نهادم
ای یار جوانم ای فاطمه جانم
هر صبح برآید به فلک نالـه و آهم
هر روز شود سبز مغیره سـر راهم
ای یار جوانم ای فاطمه جانم
ای کاش که عمر من مظلوم سرآید
جان با نفس خسته‌ام از

  • دوشنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 14:59
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(به حسن و خُلق و وفا هر که دید زهرا را) *

2295

شعر حضرت زهرا(س)(به حسن و خُلق و وفا هر که دید زهرا را) به حسن و خُلق و وفا هر که دید زهرا را
ندیــد غیــر رسـول خــدا و مولا را
بــه مسجـد نبـوی عصمتی که یکتا بود
به خطبه گفت: سپاس آن خدای یکتا را
همان عظیم خدایی که فضل در کف اوست
و برگزیـــد ز جمــع جهانیــان، مــا را
نه در مباهله نفسِ رسول مولا بود؟
چگونه مـی‌شود انکار کرد، مولا را؟
نبــی کـه مزد رسالت نخواست از مردم
مگر نخواست همین دوستیِ «قربی» را؟
نه مــا بــه زیـر کسـای پیامبر بودیم؟
- که ره نداد به روح الامین، تماشا را
خدا کدام نبی را چنین فضیلت داد؟
که همسر و پدر و کودکان زهرا را

  • دوشنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 15:09
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(من جگر پاره زهرایم و پاره جگرم) *

3333
1

شعر حضرت زهرا(س)(من جگر پاره زهرایم و پاره جگرم) من جگر پاره زهرایم و پاره جگرم
همه را یارم و خود از همه مظلوم‌ترم
خانـه‌ام قتلگـه و یـار ستمگر قاتل
سوخته از شرر زهر، ز پا تا به سرم
عمر من بود محرّم، همه روز و همه شب
قاتل از زهر جفا کشت به ماه صفرم
لب فرو بستم و دیدم که اهانت می‌کرد
قاتـل مـادر مظلومه مـن بـر پدرم
با وجودی که خزان کُشت بهارانم را
طشت شد باغ گل و لاله ز خون جگرم
من که طاووس بهشتم به چه جرم و گنهی
سوختـه از شـرر دوزخیان بال و پرم؟
قسمتم بود به مسجد که ز طفلی هر روز
قاتـل مـادر خـود را سـر منبـر نگـرم
تا در آن کوچه رخ یاس نبی گشت کبود
تیره شد صورت خورشید به پیش نظرم
مضطرب بـودم و لرزیدم و حیـران بودم
که چسان مادر خود را به سوی

  • دوشنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 15:11
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(گل پرپر، بیا مادر ، سرم و بذار رو زانوت) *

5661
13

شعر حضرت زهرا(س)(گل پرپر، بیا مادر ، سرم و بذار رو زانوت) گل پرپر، بیا مادر ، سرم و بذار رو زانوت
بیا اما ، جون بابا ، دستت و نگیر به پهلوت
من به آرزوم رسیدم، به سوی تو پر کشیدم
من همون جا جون دادم که ، چادر خاکیت و دیدم
من که تنها، بین غمها، هی غم و غصه می خوردم
زهر کینه ، تو مدینه ، اگرم نبود می مردم
این برام شد یه معما ، که چرا تو اوج غمها
تو همش به من میگفتی : نگی از کوچه به بابا
کردم از غم، ناله هر دم، دوست و دشمن شررم زد
خنده های قاتل تو ، صد تا زخم بر جگرم زد
گوشه ی غریبی شد جام ، کشیدن سجاده از پام
پیش چشمم روی منبر، ناسزا گفتن به بابام
اگه اون روز، روز پر سوز، یکمی بودم بزرگتر
توی کوچه ، میشدم من ، سپر تن تو مادر
میمیرم روزی هزار بار، وقتی ی

  • دوشنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 15:11
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(تــا قــلب مــن نگشتـه از غصّه پاره مادر ) *

2638

شعر حضرت زهرا(س)(تــا قــلب مــن نگشتـه از غصّه پاره مادر  ) تــا قــلب مــن نگشتـه از غصّه پاره مادر
خیــز و نوازشــم کــن بــا یک اشاره مادر
تــو آفتــاب مغــرب، مــن ماهپــارۀ تــو
بنگــر چگونــه ریــزد چشمم ستاره، مادر
دردا کــه بعــد جـــدّم، کشتنــد مــادرم را
آمــد بــه روی داغــم، داغ دوبــاره مــادر
پایـت بـه روی قبله، دستت بـه روی صورت
داری چـرا بـه گـوشت یـک گـوشواره مادر؟
قلبم در آتش افروخت، یکبار صورتم سوخت
تــا بــر رخ کبـودت، کــردم نظــاره مـادر
وقتــی پنــاه بـردی در پشت در، بـه دیوار
دیــوار بهــر مــا شــد، دارالزیــاره مـادر
بـا داغ تـوست هــر دم، سـوز هـزار سالم
هــر لحظـه در عـزایت، دارم هــزاره مادر
مقتـول اگــر نمــی‌شد، محسن در

  • دوشنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 15:13
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(امشب ای مادر از چه بی تابی) *

5981
10

شعر حضرت زهرا(س)(امشب ای مادر از چه بی تابی) امشب ای مادر از چه بی تابی
هم روی از هوش هم نمی خوابی
دیده بگشا ای حامی حیدر
مظلومه مادر مظلومه مادر
درد بازویت مانده در دستم
هرچه باشد من دخترت هستم
پیش چشمانم کم بزن پرپر
مظلومه مادر مظلومه مادر
برخیز و کار خانه کن مادر
موی زینب را شانه کن مادر
یا صدایم زن یک بار دیگر
مظلومه مادر مظلومه مادر
من که گردیدم غمگسار تو
پشت در بودم در کنار تو
ناله ات می زد بر دلم آذر
مظلومه مادر مظلومه مادر
آنچه پشت در با تو شد دیدم
به خدا مثل جوجه لرزیدم
گه نگه کردم گه زدم بر سر
مظلومه مادر مظلومه مادر
بر گل رویت چون نظر کردم
گریه بر احوال پدر کردم
بسته شد دست فاتح خیبر
مظلومه مادر مظلومه مادر
راز دل دیشب با خدا

  • دوشنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 15:37
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(فروغ دیده علی مادر ای مادر) *

5203
13

شعر حضرت زهرا(س)(فروغ دیده علی مادر ای مادر) فروغ دیده علی مادر ای مادر
اول شهیده علی مادر ای مادر
ای حامی حیدر در بین دشمن ها
مادر ز جا برخیز باشد علی تنها
مظلومه، مظلومه، مظلومه مادر
ای شمع جمع اهل بیت از چه خاموشی
چشمان خود را بسته ای یا که مدهوشی
ای چشم ما از تو روشن مرو مادر
بی من مرو مادر، بی من مرو مادر
مظلومه، مظلومه، مظلومه مادر
بودی عزادار و عجب یاریت کردند
بهر تو جای دسته گل هیزم آوردند
از شعله آتش شد خانه ات روشن
من بودم و فریاد تو بودی و دشمن
مظلومه، مظلومه، مظلومه مادر
با آنکه از داغ پدر خون جگر بودی
تنهاترین یار علی پشت در بودی
تو بودی و دود و باغ خزان دیده
یک میوه نارس از شاخه شد چیده
مظلومه، مظلومه، مظلومه مادر
وقتی که د

  • دوشنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 15:40
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(مرغ بهشت وحیم و سوخته آشیانه ام) *

3626
5

شعر حضرت زهرا(س)(مرغ بهشت وحیم و سوخته آشیانه ام) مرغ بهشت وحیم و سوخته آشیانه ام
دانه سرشک دیده و ناله شده ترانه ام
من که دمد ز حجره ام نور به چشم قدسیان
دود به آسمان رود از در آستانه ام
اجر رسالت نبی ثبت شده به صورتم
محفل غربت علی گشته محیط خانه ام
زنده ترین شهود من این بدن کبود من
من به محبّت علی عاشق تازیانه ام
من که بهشت احمد و باغ بهار حیدرم
مانده ز سیلی خزان بر گل رو نشانه ام
سرو ز پا نشسته ام طائر پر شکسته ام
قاتل سنگدل مرا کشته کنار خانه ام
من و حمایت از ولی گواه باش یاعلی
شهید اوّل تو شد محسن ناز دانه ام
هر چه عدو زند مرا رها نمی کنم تو را
گر چه ز کار اوفتد بازو ودست و شانه ام
درد ، مرا کشد ولی نیست به غیر یا علی
زمزمه شبانه و گریه

  • دوشنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 15:42
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)(مرو شبانـه خداحافظی مکن مادر ) *

2967
1

شعر حضرت زهرا(س)(مرو شبانـه خداحافظی مکن مادر  ) مرو شبانـه خداحافظی مکن مادر
مرو ز خانه خداحافظی مکن مادر
"مگو برای شما مادری ‌کند زینب
بـه ایـن بهانـه خداحافظی مکن مادر
دل چهـار گلت یکی‌یکــی مشکن
ز اهل خانه خداحافظی مکن مادر
علی غریب‌تر از روزگار خواهد شد
در این زمانه خداحافظی مکن مادر
دوباره آتش نامردمی بـه خانۀ ما
کشد زبانه- خداحافظی مکن مادر
کبوتران حرم را غریبِ شهر مکن؛
و بی‌نشانه خداحافظی مکن مادر
چگونه گوشۀ تابوت را علـی گیرد
به روی شانه؟- خداحافظی مکن مادر
شاعر: محمد سعید میرزایی)

  • دوشنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 15:44
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)( دلم ز روز ازل مبتلای زهرا بود) *

2999

شعر حضرت زهرا(س)( دلم ز روز ازل مبتلای زهرا بود) دلم ز روز ازل مبتلای زهرا بود
غلام خانه به دوشی برای زهرا بود
نه من ، که عالم امکان سراسرش هر دم
ز روز اوّل خلقت گدای زهرا بود
و نیمه های شب شهر مصطفی آن روز
گدای نیمه شب ربّنای زهرا بود
نبی که رفت تمام مدینه ویران شد
مدینه که همه اش خاک پای زهرا بود
ز گریه های شب فاطمه شکایت داشت
شبی که زائر آن اشک های زهرا بود
میان کوچه فدک را گرفت با سیلی
شروع کوچه شب انتهای زهرا بود
همیشه بغض میان گلوش سنگین بود
کسی که شاهد آن ماجرای زهرا بود
تمام شهر به این ماجرای غم تن داد
کسی نگفت که این حق برای زهرا بود
کسی به غربت مولا علی که رحم نکرد
همان علی که همیشه فدای زهرا بود
برای آتش بیداد هیزم آوردند
صدای آه

  • دوشنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 15:56
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س)(گل من نقش زمین است نپرسید چرا؟) *

2903
1

شعر شهادت حضرت زهرا(س)(گل من نقش زمین است نپرسید چرا؟) گل من نقش زمین است نپرسید چرا؟
کار پاییز همین است نپرسید چرا؟
زنی افتاد و رگ غیرت عالم نگریست
نظر عشق چنین است نپرسید چرا؟
گاه مردی که جهان دور سرش می گردد
بی کس و کارترین است نپرسید چرا؟
تا نرنجد دل من، فاطمه هر چند که دید
حیدرش خانه نشین است نپرسید چرا؟
رسم دنیاست هر آنجا که مسیحی باشد
یک یهودا به کمین است نپرسید چرا؟
بی جواب است سلامم نه تعجب نکنید
آخر این شهر، مدینه است نپرسید چرا؟
شاعر:قاسم صرافان

  • دوشنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 15:58
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س)(آتیش زدن در) *

2291

شعر شهادت حضرت زهرا(س)(آتیش زدن در) یادگار قصّه ی حنّانه سوخت
بین باغ آرزو ریحانه سوخت
آسمان رنگ شراره گشته است
هم کبوتر هم قفس هم لانه سوخت
در هوای پر کشیدن تا خدا
بال های نازک پروانه سوخت
آرزوهای سپید مادری
در میان آتش کاشانه سوخت
با «خُذینی» گفت در گوش فلک
پیکر شش ماهه ی دردانه سوخت
از شرار شعله های بی حیا
گوشه ی گیسوی ماه خانه سوخت
شاعر:علی اشتری

  • دوشنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 16:03
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد