شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس
 سید محسن حسینی

زبانحال 21 -( یار بیمار علی هستی به هر دردی طبیبم ) * سید محسن حسینی

37

زبانحال 21 -( یار بیمار علی هستی به هر دردی طبیبم ) یار بیمار علی هستی به هر دردی طبیبم
در کنار بسترت در ناله ی أمّن یجیبم
در بغل زانو بگیرم ـ تو دعا کن من بمیرم
بی تو ای آرام جانم ـ من غریب و بی نشانم
می چکد اشکم به دامان ـ فاطمه جان فاطمه جان
کوثر قرآن من ـ مادر طفلان من
من از تو ممنونم اگر پیشم بمانی
با تو دارم گفتگو ـ دارم امشب آرزو
برخیزی و با من نماز شب بخوانی
بعد تو ای آفتابم ـ من سلام بی جوابم
می روی با رفتن خود ـ می کنی خانه خرابم
فاطمه جان فاطمه جان

کشتی بشکسته ی من از چه رو پهلو گرفتی
تو مرا کشتی ز خجلت بس که از من رو گرفتی
ای خزانی لاله ی من ـ یار هجده ساله ی من
چشم خودرابسته ای تو ـ گویی ازمن خسته ای تو
می چکد اشکم به دامان ـ فاطم

  • سه شنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 13:11
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 سید محسن حسینی

زبانحال 22 - زمزمه شهادت حضرت زهرا(س) -( نگاهم کن نگاهم کن ببین ای یار بیمارم ) * سید محسن حسینی

260

زبانحال 22 - زمزمه شهادت حضرت زهرا(س) -( نگاهم کن نگاهم کن ببین ای یار بیمارم ) نگاهم کن نگاهم کن ببین ای یار بیمارم
گهی من سر به زانویم گهی من سر به دیوارم
ببین تنها طرفدارم
که من تنها تو را دارم
***
تو ای در کوچه ها مانده ببین با من چه ها کردی
ببین ای ماه شب هایم چه بر روز من آوردی
مرو زهرا مرو زهرا
مرو زهرا مرو زهرا
جوان من جوان من خداحافظ خداحافظ
جوان قد کمان من خداحافظ خداحافظ
زدی آتش به جان من
خداحافظ خداحافظ
***
تو ای افسرده حال من نظر بر اشک و حالم کن
مرا کشتی تو از خجلت ز بس گفتی حلالم کن
مرو زهرا مرو زهرا
مرو زهرا مرو زهرا
***
تماشا کن همه هستم که من هستم تماشایی
چرا ای یار بیمارم به سختی دیده بگشایی
گمانم ضربت سیلی
ز چشمت برده بینایی
***
بساط عمرم ای عمرم چرا ی

  • سه شنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 14:10
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( تمام غصه ی قلبم جفای این کوچه ست ) *

2454
3

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( تمام غصه ی قلبم جفای این کوچه ست ) تمام غصه ی قلبم جفای این کوچه ست
که غصب حق غریبان بنای این کوچه ست
تمام عمر حسن در همین مصیبت رفت
شروع غربت ما ابتدای این کوچه ست
که دانه دانه ی موی سپیدم از آن روز؛
مرور هر شب آن ماجرای این کوچه ست
میان کوچه ی تاریک ِ پرمصیبت...آه؛
همیشه واهمه ام ، انحنای این کوچه ست
فقط برای شما اهل دل همین غم بس؛
که درب خانه ی ما انتهای این کوچه ست
کسی نبوده به جز من و مادرم زهرا(س)
گواه صدق کلامم خدای این کوچه است
نبی که نیست ببیند که بعد رفتن او؛
فدک بهانه هر ناسزای این کوچه است
خراش صورت دیوار ، رد تازه خون؛
روایت دگری از بلای این کوچه ست
ز ضرب سیلی ِآنی، فروغ چشمش رفت
ندید مادر ما اوکجای این کوچه است
نش

  • سه شنبه
  • 20
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 07:10
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

رباعی شهادت حضرت زهرا(س) *

3061
2

رباعی شهادت حضرت زهرا(س) این چند شب را استراحت کن علی جان
زین بعد کم کم نوبت شب زنده داریست...
دنبال مرهم بهر زخم من نباشی
دیگربیا فکرکفن کن زخم کاریست...

  • سه شنبه
  • 20
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 07:12
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( زندگی فاصله ی"بود" و "نبود" است، ولی؛ ) *

3024
6

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -(  زندگی فاصله ی"بود" و "نبود" است، ولی؛ ) زندگی فاصله ی"بود" و "نبود" است، ولی؛
بودن فاطمه معنای وجود است، ولی؛
حال یک خانه خراب و دل حیدر مضطر!
بر در خانه حق آتش و دود است، ولی؛
عالم آشفته شده از سوز قنوتی یک دست؛
ماه هم غرق دعا حین سجود است،ولی؛
خانه اهل کسا حال غریبی دارد؛
قامتی خم وسط خیمه عمود است ،ولی
بعد چندی به خدا پا شده او از بستر؛
چشم این شهر بسی شور و حسود است ولی
زیر لب گفت زنی، بعد عیادت، آن روز؛
رفتن"مادر" این خانه چه "زود" است، ولی؛
ما هنوزم ز غم مادر خود، خونباریم
چادر مادر ما معدن جود است. ولی؛

تا که بر صفحه دل نقش علی(ع) بافته ایم؛
عشق او "تار"، غمش در دل"پود"است.ولی؛
بهر هر کس که به دل ماتم مادر دارد؛
رنگ عیدانه ا

  • سه شنبه
  • 20
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 07:13
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( میخواستم ببینمت اما کبود. . .نه ) * بهبود صادقیان نژاد

3525
5

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( میخواستم ببینمت اما کبود. . .نه ) میخواستم ببینمت اما کبود. . .نه
درلابلای آتش وشلاق ودود. . .نه
کابین آب وآینه ات سهم اندکی است
دنیابه پای سهم توچیزی نبود. . .نه
بی اذن توکه جرأت جاری شدن نبود
حتی برای چشمه ودریا و رود. . .نه
اما به حکم متطق وقانون آب ها
آن آب داغ ازدل تو میزدود. . .نه
لبریزکرده است تورا زخم شانه ات
جزمن کسی برای توشرمنده بود. . .نه
حالا که کوچه داغ مراتازه میکند
دیگرگذرنمیکنم از آن حدود. . .نه
میخواستم ببینمت ای یاس نیلی ام
دیدی مراکه این همه طاقت نبود. . .نه

شاعر : بهبود صادقیان نژاد

  • سه شنبه
  • 20
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 07:31
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا باقریان

اشعار فاطمیه-نماز عشق -( دست شکسته‌ام به فدای سر علی ) * رضا باقریان

842
3

اشعار فاطمیه-نماز عشق -( دست شکسته‌ام به فدای سر علی ) دست شکسته‌ام به فدای سر علی
مُردم برای غربت و چشم تر علی
در کوچه‌ها حمایتم آخر نتیجه داد
با پهلوی شکسته شدم یاور علی
باخون به روی سینه‌ی من میخِ در نوشت
این قد خمیده هست، گل پرپر علی
راهِ نفس به سینه‌ی من تا که بسته شد
دیدم که ریخت بال و پر دختر علی
وقتی که میخِ در وسطِ شعله داغ شد
چیزی نمانده بود ز خاکستر علی
خواندم نماز عشق، به عشق ابوتراب
در بین شعله‌ها، پشت سر علی
حالا میان بستر خود گریه می‌کنم
جز من کسی نمانده به دور و بر علی
من عصمت خدایم و این است گفته‌ام
عمر و جَوانیَم به فدای سر علی

شاعر : رضا باقریان

  • سه شنبه
  • 20
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 07:37
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا رسولی

دانلود سبک زمزمه زبانحال حضرت علی – بعداز شهادت -( بعد تو مونده برا من یادگاری ) * رضا رسولی

6899
8

دانلود سبک زمزمه زبانحال حضرت علی – بعداز شهادت -( بعد تو مونده برا من یادگاری ) بعد تو مونده برا من یادگاری
میخ درب سوخته با اشکای جاری
یار جوونم – ای مهربونم - داغ تو فاطمه جان کرده منو پیر
سوره کوثر – لاله پر پر - بعد مرگ تو شدم از زندگی سیر
سینه ی من پر ِ آهه
زندگی بی تو تباهه
بعد تو سنگ صبور من یه چاهه – فاطمه
فاطمه یا فاطمه مظلومه زهرا

حالا من موندم و یک قلب شکسته
شبونه میام کنارت زار و خسته
ای پرشکسته – ای زار و خسته - غم تو فاطمه جان می ده عزابم
ای یاس نیلی – ای خورده سیلی - بی تو زهرا من سلام بی جوابم
ای شکسته گوشواره
حال من ببین چه زاره
زندگیه بعد تو صفا نداره – فاطمه
فاطمه یا فاطمه مظلومه زهرا
####################################################################

  • پنج شنبه
  • 22
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 04:25
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر بستر شهادت حضرت زهرا(س) -( فاطمه، فاطمه ی دوره ی پیغمبر نیست ) * حسین رستمی

3169
1

شعر بستر شهادت حضرت زهرا(س) -( فاطمه، فاطمه ی دوره ی پیغمبر نیست ) فاطمه، فاطمه ی دوره ی پیغمبر نیست
یا نه!، این فاطمه آن فاطمه ی حیدر نیست
چه سوالی ست که میپرسی علی جان خوبی؟!
من کجا خوبم اگر حال شما بهتر نیست
غیر از این دردِ حجابی که گرفتی از من
بستری بودنت آنقدر عذاب آور نیست
فضّه تا گفت بیایید غذا آماده ست
زینبت گفت نمی آیم اگر مادر نیست
گریه آور شده این آمد و رفتی که مراست
وای از این خانه که دارای در دیگر نیست

شاعر : حسین رستمی

  • پنج شنبه
  • 22
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 06:35
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( پیش ما گریه می کنی بانو ) *

3811
8

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( پیش ما گریه می کنی بانو ) پیش ما گریه می کنی بانو
در دعا گریه می کنی بانو
من برای دل تو می گریم
تو چرا گریه می کنی بانو؟
بعد از آن قصه تا که می گویم
مجتبی گریه می کنی بانو
بعد نیش و کنایه ی مردم
بی صدا گریه می کنی بانو
سایه بان غمت که ویران شد
پس کجا گریه می کنی بانو؟
چهره پنهان مکن که می دانم
به خدا گریه می کنی بانو
نه فقط در کنار این مردم
کربلا گریه می کنی بانو

  • پنج شنبه
  • 22
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 07:26
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( لحظه های عاشقی پیش تو معنا می شود ) * سید پوریا هاشمی

2863
1

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( لحظه های عاشقی پیش تو معنا می شود ) لحظه های عاشقی پیش تو معنا می شود
قطره با یک گوشه ی چشم تو دریا می شود
از کرامات تو آوردند در تاریخ که
دختر نه ساله ای امّ ابیها می شود
وصف شأنت در حدیث قدسی لولاک حق
یا که در شرح نزول قدر معنا می شود
ای بنازم چادر پر وصله ات را که از آن
یک یهودی خانه اش عرش معلّی می شود
حضرت صدّیقه ای حرفت کلامت حجت است
هر کسی شاهد بخواهد از تو رسوا می شود
عید من روزیست که غم ها به پایان می رسد
مادرم بعد از سه ماه از بسترش پا می شود
جامه ی نو چیست؟ ما با جامه ی مشکی خوشیم
قفلهای بسته با هر یک نخش وا می شود
آب و نان و فکر و ذکر و هستی ما فاطمه ست
لحظه های عاشقی پیش تو معنا می شود

شاعر : سید پوریا هاشمی

  • پنج شنبه
  • 22
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 07:30
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( آن خیره سر که نعره ز هر سو کِشید و رفت ) *

2343
1

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( آن خیره سر که نعره ز هر سو کِشید و رفت ) آن خیره سر که نعره ز هر سو کِشید و رفت
از دست فاطمه سند او کِشید و رفت
در کوچه ای که جای طلوع و غروب نیست
خورشید را به کنده زانو کِشید و رفت
وقتی که دید سیلی او هم اثر نکرد
انگار که تازه نقشه ی بازو کِشید و رفت
انگار پشت در ثمر مصطفی نبود
درد لگد به سینه و بازو کِشیدو رفت
از دور و بین تماشای آن پلید
دیدند حُرم شعله به گیسو کِشید و رفت
افتاده بود مادرمان زیر دست و پا
گرگی رسید و پنجه به ابرو کِشید و رفت
می گفت زیر لب به علی روز بیعتت
او را به ریسمان هیاهو کِشید و رفت

  • پنج شنبه
  • 22
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 07:31
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( کوچـه ای تـنـگ و سـرد و درد آور یــاد آن مـی کــشـــد مـــرا آخـــر ) * سید محسن حبیب الله پور

2466
5

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( کوچـه ای تـنـگ و سـرد و درد آور یــاد آن مـی کــشـــد مـــرا آخـــر ) کوچـه ای تـنـگ و سـرد و درد آور یــاد آن مـی کــشـــد مـــرا آخـــر
من غرورم تـرک گـرفـت شکست کـه مگــر جـای جنگ شـد معـبــر
سـد راهـی کـه کـرده بــود آنـجـا تـرسـمــان می گـرفت سرتـاسـر
بـچـه هستــم، مـگــر تــوان دارم تــا بـایسـتــم جـلــوی این کـافــر
از کدامـیــن غـمــم بگـویــم مــن رد انـگـشـت ، یــا کـه انـگـشـتــر
دست بـر سیـنـه ام زد افـتــادم رفــت بــا خـنـــده اش پـیِ مـــادر
ناگهـان یک صـدا به گوش رسیـد روح مـن پـر ، دو گونه اش هم پـر
بین کوچه نشست و خاکی شد نــاخــود آگــاه گـفــت یــا حـیـــدر

شاعر : سید محسن حبیب الله پور

  • پنج شنبه
  • 22
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 07:34
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( تا می آیم فاطمه چشم ترت را جمع نکن ) * رضا قربانی

2451

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -(  تا می آیم فاطمه چشم ترت را جمع نکن ) تا می آیم فاطمه چشم ترت را جمع نکن
ای شکسته بال من بال و پرت را جمع نکن
من غریبه نیستم زهرا به پایم پا مشو
استراحت کن عزیزم بسترت را جمع نکن
من خجالت میکشم وقتی خجالت میکشی
ای عروسم رو نگیر و معجرت را جمع نکن
دست تو بالا نمی آید چرا نان می پزی؟؟
خانه دارم زندگی شوهرت را جمع نکن
پشت در آتش گرفتی، سوختی دیگر چرا؟
آب جارو میکنی؟ خاکسترت را جمع نکن

شاعر : رضا قربانی

  • پنج شنبه
  • 22
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 07:35
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 علیرضا خاکساری

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( غصه ی هجران یارم کار دستم می دهد ) * علیرضا خاکساری

3037
1

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( غصه ی هجران یارم کار دستم می دهد  ) غصه ی هجران یارم کار دستم می دهد
روزگاری انتظارم کار دستم می دهد
گریه خواهم کرد هر آیینه بر احوال خویش
چشم های بی قرارم کار دستم می دهد
باخودم می گویم اقایم رهایم می کند
آخرش این حال زارم کار دستم می دهد
با گناهان روز و شب احساس سنگینی کنم
عاقبت این کوله بارم کار دستم می دهد
هم دروغ مستحبی هم خیانت هم دغل
وای من این کسب و کارم کار دستم می دهد
سفره ی پر زرق و برقی دارم اندر خانه ام
لقمه های شبهه دارم کار دستم می دهد
گرچه آزادم ولی گویم اسیری بهتر است
انتخاب و اختیارم کار دستم می دهد
لیت شعری برلب اما بی تفاوت گشته ام
های و هوی هر شعارم کار دستم می دهد
فکر و ذکرم شد ردیف شعرهای تازه ام
این غزل ه

  • پنج شنبه
  • 22
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 07:36
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( چندباری وسط کوچه ز پایش افتاد ) * محمد صادق بافی زاده

2566

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( چندباری وسط کوچه ز پایش افتاد ) چندباری وسط کوچه ز پایش افتاد
پیش چشم در و همسایه عبایش افتاد
وسط کوچه کشیدند علی را پی خویش
فاطمه پشت سرش کرد صدایش افتاد
ازخدا بی خبری دید که زهرا مانده
آنچنان زد که دگر در سر جایش افتاد
نفس فاطمه و دست علی در کار است
دست او بسته و زهرا به هوایش افتاد
تا صدا زد که علی را نبرید ای مردم
به زمین خورد که از زمزمه هایش افتاد
فتنه ی مردم نااهل چه کرده است به دین
آتش ظلم چنین شد به سرایش افتاد

شاعر : محمد صادق بافی زاده

  • پنج شنبه
  • 22
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 07:38
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( تا از صمیم دل به علی اقتدا کند ) *

2703

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( تا از صمیم دل به علی اقتدا کند ) تا از صمیم دل به علی اقتدا کند
می خواست جان خسته ی خود را فدا کند
دانی چرا به پشت در آمد گل نبی ؟
گلچین مگر ز ساحت قدسش حیا کند
جمعی شکسته عهد به او حمله ور شدند
مردانه ماند تا که به عهدش وفا کند
مادر ، زنی نبود که بی خود فغان کند
پرسش ز در نما ، ز چه این سان نوا کند ؟
فضه سریع جانب در می دوید و ما ...
... حیران ، پدر کجاست ؟ چرا پا به پا کند ؟
شداد شهر خواست دروغین بهشت خود
بر روی خون کوثر قرآن بنا کند
دیگر به خنده لب نگشود آن فرشته خو
دیگر کسی ندید ز رخ پرده وا کند
آنکه دعاش پیش خدا مستجاب بود
از بهر مرگ خویش چرا التجا کند ؟
گیرم نخواست تا که ز جایش شود بلند
گیرم نخواست مسئلت از حق شفا کند
آ

  • پنج شنبه
  • 22
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 07:40
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( خواهر سلطان و امید همه ) * محمدرضا آب اذر

2585
2

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( خواهر سلطان و امید همه ) خواهر سلطان و امید همه
زیارتش زیارت فاطمه
گرد حرم فرشته ها صف به صف
عطر حرم عطر شه علقمه
کرببلا را ز تو باید گرفت
ای که تویی به دین حق قائمه
شفیعه روز قیامت تویی
مرا نباشد بخدا واهمه
در حرمت مست رضا میشوم
با تو کنم زیارت جامعه
زائر قم شدم ولیکن بود
رضا رضا روی لبم زمزمه

شاعر : محمدرضا آب اذر

  • پنج شنبه
  • 22
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 07:42
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محسن حنیفی

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( تو زهره ای و به پایت ستاره افتاده است ) * محسن حنیفی

2387
1

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( تو زهره ای و به پایت ستاره افتاده است ) تو زهره ای و به پایت ستاره افتاده است
به سجده پای تو مریم و ساره افتاده است
هنوز داغ تو گرمی جان خورشید است
به جان گریه کنانت شراره افتاده است
برای روضه ی کوچه کنایه هم کافی است
اگر فقط بشود این اشاره...افتاده است
فلانی آمد و در کوچه راه را سد کرد
قباله پاره شده یک کناره افتاده است
و زیر پای کسی چادرت لگد می خورد
و راستی چه شده گوشواره افتاده است
میان کوچه اگر یک قباله پاره شده
به کربلا بدنی پاره پاره افتاده است
هنوز بال و پرت زیر پاست ای بانو
به جان بی کفنت ده سواره افتاده است

شاعر : محسن حنیفی

  • پنج شنبه
  • 22
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 07:48
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محسن حنیفی

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( بین روضه می شود حس چون حضور فاطمه ) * محسن حنیفی

2519

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( بین روضه می شود حس چون حضور فاطمه ) بین روضه می شود حس چون حضور فاطمه
بیت الاحزان است هیأت یا که طور فاطمه
ساده و خلوت ولی خیر کثیر عالم است
روضه های خانگی و جمع و جور فاطمه
برکت نذری و نان روضه ها باشد گواه
باز در کار است دستاس و تنور فاطمه
نام ما در مصحف زهرا چنین خورده رقم
سینه زنهای اصیل غرق شور فاطمه
از غبار چادر زهرا سرشتند اشک را
طینت اهل بکا از جنس نور فاطمه
دست هامان روی صورت می خورد بی اختیار
با بیان واژه ی کوچه عبور فاطمه

شاعر : محسن حنیفی

  • پنج شنبه
  • 22
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 07:50
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محسن حنیفی

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( این خانه بی تو بی سر و سامان بماند ) * محسن حنیفی

2423

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -(  این خانه بی تو بی سر و سامان بماند ) این خانه بی تو بی سر و سامان بماند
خون بر جگرها ؛ اشک بر مژگان بماند
آبادی یثرب بدون تو خرابه است
حتی فدک هم بعد تو ویران بماند
زینب برای دردهایت نذر کرده
پرسید از من دارد این امکان بماند
گفتم بگو از دردهایت مهربانم
گفتی تو با چشم پر از باران ...بماند
دستار بستی که سرت آرام گیرد
یا زخم روی ابرویت پنهان بماند
...پای تنورت روز آخر گریه کردی
یعنی سری در دست این و آن بماند

شاعر : محسن حنیفی

  • پنج شنبه
  • 22
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 07:52
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( هفتاد و پنج روز تمام است مادرم ) * مهدی پور باک

2718

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( هفتاد و پنج روز تمام است مادرم ) هفتاد و پنج روز تمام است مادرم
افتاده بین بستر و حرفی نمی زند
مخفی نموده صورت نیلی خویش را
از چشمهای حیدر و حرفی نمی زند
**
چندیست که برای به پا ایستادنش
دست کمک به جانب دیوار می زند
هر شب کنار پهلوی نیلوفری او
زانو بغل گرفته حسن زار می زند
**
تا لحظه ای که شانه به گیسوی من زند
حتی تمام ثانیه ها را شمرده ام
دیشب حسن به شرم به من گفت اینچنین
زینب هنوز از غم مادر نمرده ام
**
نبضم شدید می زند این روزها دگر
انگار خون به این دل مضطر نمی رسد
پلکم پریده است خدایا به خیر کن
گویا نفس به سینه ی مادر نمی رسد
**
فضّه به یک اشاره به ما گفت بس کنید
دیگر دعا و ناله و امّن یجیب را
مادر همین که رفت بگیرید بی ص

  • پنج شنبه
  • 22
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 07:55
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

شعر مرثیه حضرت زهرا(س) -( یک نفر از شاخه هایم کار میگیرد علی ) * علی اکبر لطیفیان

2759

شعر مرثیه حضرت زهرا(س) -( یک نفر از شاخه هایم کار میگیرد علی ) یک نفر از شاخه هایم کار میگیرد علی
از درخت باردارت بار میگیرد علی
کار من دیگر گذشته از مراقب بودنم
در نگیرد به سرم دیوار میگیرد علی
هر چند با احتیاط از پیش در رد میشوم
باز رخت من به این مسمار میگیرد علی
زودتر از کشتن گل باغبان را میکشد
به گلی در باغ وقتی خار میگیرد علی

شاعر : استاد علی اکبر لطیفیان

  • پنج شنبه
  • 22
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 11:55
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

شعر مرثیه حضرت زهرا(س) -( کنیز هات نشستند و مو پریشانند ) * علی اکبر لطیفیان

4838
9

شعر مرثیه حضرت زهرا(س) -( کنیز هات نشستند و مو پریشانند ) کنیز هات نشستند و مو پریشانند
نگاه کن همه ی بچه هات گریانند
نشسته ایم کنارت نگاه کن ما را
بگو نمیروی و روبه راه کن ما را
زمان رفتن تو نیست استخاره نکن
تو که هنوز جوانی کفن قواره نکن
چگونه گریه برای نماندنت نکنم !؟
بگو چکار کنم که کفن تنت نکنم ؟
بیا و کار کن اصلاً ولی نشسته نکن
تو را به دست شکستت مرا شکسته نکن
بگو چکار کنم سمت پر زدن نروی ؟
مگر تو قول ندادی بدون من نروی ؟
کسی اجازه ندارد غذا درست کند
برای فاطمه تابوت را درست کند
نفس نفس زدن از زندگی سیرت کرد
سه ماه آخر عمرت چقدر پیرت کرد
سه ماه آخر عمرت چقدر زود گذشت
سه ماه آخر عمرت همش کبود گذشت
مرا ببخش شکسته شدی و چین خوردی
سه ماه آخر عمرت ه

  • پنج شنبه
  • 22
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 11:57
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مرثیه حضرت زهرا(س) -( ای آسمان ببار فقط بی امان ببار ) * محمد بیابانی

2730

شعر مرثیه حضرت زهرا(س) -( ای آسمان ببار فقط بی امان ببار ) ای آسمان ببار فقط بی امان ببار
بر باغبان باغ گرفته خزان ببار
اصلا بیا و بر سر حیدر خراب شو
یا نه، به قبر خاکی این بی نشان ببار
در بین شعله ها که به یاری نیامدی
حالا به آتش دل غربت فشان ببار
درمان نمی شود تن زخمش به راحتی
آرام تر به پیکر این ارغوان ببار
***
وقتی دم مزار تو از پا نشسته ام
یعنی نشسته است درختان شان به بار
در این سه ماه من به شکستت گریستم
حالا تو بر شکستن این قد کمان ببار
بر اشک های بی کسی ام باز گریه کن
با ناله یتیمی طفلانمان ببار
بر بستری گُلین، رد خون، گوشواره، در
بر خاطرات مانده در آن آشیان ببار
از ظلم مردمان دیاری که داشتم
از دست رفت دار و نداری که داشتم
نه سال با تو بودم و ی

  • پنج شنبه
  • 22
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 11:58
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مرثیه حضرت زهرا(س) -( بي تب و تابِ خسته حالي بود ) * علیرضا شریف

2791
2

شعر مرثیه حضرت زهرا(س) -( بي تب و تابِ خسته حالي بود ) بي تب و تابِ خسته حالي بود
سخت گيرِ شكسته بالي بود
چادرش بينِ كوچه پا خور شد
بسكه از غم، قَدش هلالي بود
مسجد و منبرِ رسول الله
جايِ بابا چقدر خالي بود
از دل آهي كشيد با گريه
خطبه هايش همه سؤالي بود
نفسش بارِ لخته¬ي خون داشت
سوزِ آهش در آن حوالي بود
خطبه اش جاودانه بر مي گشت
با قَباله به خانه بر مي گشت
آه ظلمِ سقيفه بي حدّ شد
راه كوچه به آينه سدّ شد
همه¬ي نور و چنگِ تاريكي
اتفاقي كه بابِ خواهد شد
ضربِ دستِ چپش زبانزد بود
زدنِ سيلي اش زبانزد شد
هر قَدَر روي پا پريدم باز
دستِ سنگينش از سرم ردّ شد
بعد از آن راهِ خانه تا مسجد
طول يك خطِ سُرخِ ممتد شد
آنقدر به غرورِ من بر خورد
حسنش كاش از غمش مي مُر

  • پنج شنبه
  • 22
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 12:00
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 وحید قاسمی

شعر مرثیه حضرت زهرا(س) -( خرمن آسودگی شرار بگیرد ) * وحید قاسمی

2771

شعر مرثیه حضرت زهرا(س) -( خرمن آسودگی شرار بگیرد ) خرمن آسودگی شرار بگیرد
چادر مادر اگر غبار بگیرد
وای از آن لحظه ی بدی که ببینی
گوشه ای از دامنش به خار بگیرد
فصل خزانش، بهار خوشه ی اشک است
فاطمیه باغ گریه بار بگیرد
شام عروسی به فکر سائل خویش است
جامه ی نو داده، وصله دار بگیرد
حُرمت میلش ببین که تا به کجاهاست
رفته برایش خدا انار بگیرد
دست علی گرچه بسته در اُحد امروز
دست ورم کرده ذوالفقار بگیرد
بد لگدی بود...محسن ازنفس افتاد
خواست که طفلی ز در فشار بگیرد
گریه ی زهرا به اختیار خودش نیست
از در و همسایه اختیار بگیرد
ماندم از آن بازوی شکسته، چگونه
آمده پای تنور کار بگیرد؟
گودی چشمش مرا کشانده به گودال
تا مژه ام زخم بیشمار بگیرد
با دلِ خون رفت از مد

  • پنج شنبه
  • 22
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 12:01
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مرثیه حضرت زهرا(س) -( چندباری وسط کوچه ز پایش افتاد ) * محمد صادق باقی زاده

3013
3

شعر مرثیه حضرت زهرا(س) -( چندباری وسط کوچه ز پایش افتاد ) چندباری وسط کوچه ز پایش افتاد
پیش چشم در و همسایه عبایش افتاد
وسط کوچه کشیدند علی را پی خویش
فاطمه پشت سرش کرد صدایش افتاد
ازخدا بی خبری دید که زهرا مانده
آنچنان زد که دگر در سر جایش افتاد
نفس فاطمه و دست علی در کار است
دست او بسته و زهرا به هوایش افتاد
تا صدا زد که علی را نبرید ای مردم
به زمین خورد که از زمزمه هایش افتاد
فتنه ی مردم نااهل چه کرده است به دین
آتش ظلم چنین شد به سرایش افتاد

شاعر : محمد صادق باقی زاده

  • پنج شنبه
  • 22
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 12:03
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 وحید قاسمی

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( خرمن آسودگی شرار بگیرد ) * وحید قاسمی

3260

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( خرمن آسودگی شرار بگیرد ) خرمن آسودگی شرار بگیرد
چادر مادر اگر غبار بگیرد
وای از آن لحظه ی بدی که ببینی
گوشه ای از دامنش به خار بگیرد
فصل خزانش، بهار خوشه ی اشک است
فاطمیه باغ گریه بار بگیرد
شام عروسی به فکر سائل خویش است
جامه ی نو داده، وصله دار بگیرد
حُرمت میلش ببین که تا به کجاهاست
رفته برایش خدا انار بگیرد
دست علی گرچه بسته در اُحد امروز
دست ورم کرده ذوالفقار بگیرد
بد لگدی بود...محسن ازنفس افتاد
خواست که طفلی ز در فشار بگیرد
گریه ی زهرا به اختیار خودش نیست
از در و همسایه اختیار بگیرد
ماندم از آن بازوی شکسته، چگونه
آمده پای تنور کار بگیرد؟
گودی چشمش مرا کشانده به گودال
تا مژه ام زخم بیشمار بگیرد
با دلِ خون رفت از مد

  • پنج شنبه
  • 22
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 12:10
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( آقا سلام ؛ جمعه ی دلگیرتان بخیر ) *

5067
12

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( آقا سلام ؛ جمعه ی دلگیرتان بخیر ) آقا سلام ؛ جمعه ی دلگیرتان بخیر
قد قامت العزا ؛ غم تکبیرتان بخیر
این جمعه هم براق تو را زین نکرده اند
صبح غلاف کرده ی شمشیرتان بخیر
دارد که آه میکشد و درد میکشد
در این فراق رشته ی تدبیرتان بخیر
جمعه ، تمام دشت پر از برکه های توست
این جمعه نیست رحمت بی انتهای توست
گرچه وظیفه ای ست برایت دعا کنم
اما ظهور چشم به دست دعای توست
این دردها که درد من است و گناه من
همواره مایه ی غم و شرم و حیای توست
اصلا بیا که گریه بریزم به پای تو
حالا که فاطمیه بهار عزای توست
آقا سلام گریه به چشم تر شما
پایین نیامده ست تب مادر شما
امروز هم که پا شده و راه میرود
با پهلوی شکسته به دور و بر شما
با اینکه بهتر است ولی میک

  • پنج شنبه
  • 22
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 12:13
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد