بستر شهادت
زبانحال امیرالمومنین (ع)
واحد
چه بلایی بر سر روی تو آوردند که رنگ و رو نداری
آنقدر میزد تو را که جای سالم بر روی بازو نداری
چند وقته که میبینم خواب خوش از قصه پهلو نداری
وا کن ، چشم نیمه بازتو
آخر ، تو نگفتی رازتو
خوندی ، بی قنوت نمازتو
زهرا زهرا
زهرا ای علمدار علی
******
بی حیا از روی کینه آتشی بر روی قلب مصطفی زد
پیش چشمای حسن راه تو رو بست با دوتا دست بی هوا زد
هربلایی خواست سرت آورد دم در توی کوچه پس چرا زد
زهرا ، تو جوونی تا شدی
زهرا ، قد بچه ها شدی
زهرا ، پای من فدا شدی
زهرا زهرا
زهرا ای علمدار علی
******
مادرم امشب به زینب یک نگاه کن که شده با غصه مانوس
مجتبی از بعد کوچه خواب
- پنج شنبه
- 22
- اسفند
- 1392
- ساعت
- 14:54
- نوشته شده توسط
- یحیی