شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس

شعر:زبان حال حضرت علی -(روزگاری به ذکر یازهرا...) * دانیال تقوی

375
1

شعر:زبان حال حضرت علی -(روزگاری به ذکر یازهرا...) روزگاری به ذکر یا زهرا
کنده ام با قَدَر در خیبر
این مهم را عدو تلافی کرد
با در خانه ی من مضطر

به گمانم چهل ذراعی بود
به عقب پرت کرده ام در را
تا که در بی هوا به کس نخورد
از چه دیدم قتال همسر را

هر چه در غزوه ها سپر کردم
بدنم را برای جان نبی
دخترش در مدینه جبران کرد
پشت در شد سپر برای علی

مانده بودم که همسرم زهرا
از چه مامور بر سکوتم کرد
فضه را زد صدا و فهمیدم
هر چه کرده سر غرورم کرد

روز و شب کرده ام دعا که خدا
فاطمه دست بر دعا نشود
مرگ خود خواهد و ندیدم من
دفعه ای حاجتش روا نشود

  • سه شنبه
  • 7
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 13:52
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شهادت حضرت زهرا(س) -(مدینه این روزا مادری زمین گیره) * عباس قلعه

1153
4

شهادت حضرت زهرا(س) -(مدینه این روزا مادری زمین گیره) مدینه این روزا
مادری زمین گیره
توو بستر افتاده
دیگه داره می میره

توو خونه هم حتی
روو می گیره از زینب
توو خواب و بیداری
می سوزه میون تب

می لرزه دست و پاش : میباره روز و شب چشاش
وقتی که راه میره :میگیره دست به پهلوهاش

وای
خدا نگذره از اون چهل نفر
همونا که اومدن به پشت در
مادر چی کشید
از دنیا بُرید

یارالی ننه یارالی یارالی یارالی ننه

میون آتیش سوخت
درب خونه ی حیدر
جنایت آغاز شد
پشت در که رفت مادر

دومیّه ملعون
با لگد به در کوبید
شکسته شد پهلو
وقتی که صدا پیچید

مسمار لعنتی : نفس مادرم رو بست
شد غرق خون بدن : توو سینه میخ در نشست

وای
رد شدن با چکمه از روو پیکرش
ردّ پاها مونده بود روو چادرش
غوغاشده بود
بلوا شده بود

یارالی ننه یارالی یارالی یارالی ننه

صدا میزد فضه
کاری کن برای من
برس به فریادم
محسن منو کشتن

می گفت کمک کن تا
پاشم از روی خاکا
ببین غریب مونده
بین کوچه ها مولا

طناب و تا که دید : میون کوچه ها دوید
چقد بلا کشید : تا که به مرتضی رسید

وای
قنفذ و مغیره تا که اومدن
مادر و با تازیوونه بد زدن
هم بازو شکست
هم زخمیه دست

یارالی ننه یارالی یارالی یارالی ننه

  • جمعه
  • 10
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 16:31
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

روضه حضرت زهرا(س) -(آروم آروم آروم آروم مثل یک شمعی آب میشی) * عباس قلعه

5862
71

روضه حضرت زهرا(س) -(آروم آروم آروم آروم مثل یک شمعی آب میشی) آروم آروم آروم آروم مثل یک شمعی آب میشی
بخدا دل پریشونم لحظاتی که خواب میشی
توو نگاه غم انگیزم داری مثل سراب میشی

خورشید خونه ی حیدر چرا داری غروب میشی
مثل بغض گلو گیری بی صدا هی رسوب میشی
زینبت با هزار امید میگه مادر که خوب میشی

آره خوب میشی
مگه نمیبینی بی یارم..کجا داری میری دلدارم
اگه که توبری از دستم...بگو آخه کی و من دارم
شب عروسی میگفتی که ...علی کنارتو میمونم
حالا تو داری میری و من...زیر تابوت تو میخونم

به عزت و شرف لا اله الا الله

از تو شرمندم عزیزم که زمینگیر و تب داری
نفست بالا نمیاد دو سه ماهه که بیماری
وقتی که پا میشی از جا هر دفه دست به دیواری

از مدینه دلم خونه پشت در چی سرت اومد
بی هوا تا تو افتادی نفست فاطمه شد سد
پیش چشمای مبهوتم اون حرومی تورو بد زد

آره بد می زد
بال و پرتو شکست زهرا ..نفسای تو رو بست زهرا
رد خونابه های پهلوت .. روو دیوار خونه هست زهرا
حال و روز تورو میدونم .. دنبال دوا و درمونم
حالا تو داری میری و من .. زیر تابوت تو میخونم

به عزت و شرف لا اله الا الله

یادمه اون لحظه ای که همه ی پیکرت می‌سوخت
شعله ها گُر گرفت دیدم چادرو معجرت می‌سوخت
توو حرارت به همراهت غنچه ی پرپرت می سوخت

هر دوتا دستمو بستن مارو زهرا غریب دیدن
حیدر خیبر شکن رو با طنابی می کشیدن
چه جنایت ها به پا شد اون دوتا نامرد رسیدن

آره غوغا شد
خونابه می‌چکید از پهلوت .. می زدنت و شکست بازوت
روبه روی نگام افتادی .. سوو نداره چشای کم سووت
غم تو منو می سوزونم .. چاره ندارم و حیرونم
حالا تو داری میری و من .. زیر تابوت تو میخونم

به عزت و شرف لا اله الا الله

بند اول : #رضا_شیخی
بنددوم و سوم ؛ #عباس_قلعه

  • جمعه
  • 10
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 16:34
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شور حضرت زهرا(س) -(نرو زهرا نشو یار نیمه راهه من توو این دنیا) * عباس قلعه

479
1

شور حضرت زهرا(س) -(نرو زهرا نشو یار نیمه راهه من توو این دنیا) نرو زهرا
نشو یار نیمه راهه من توو این دنیا
توی این دیار بی کسی میشم تنها
نرو زهرا

بمون پیشم
حال و روزم و ببین نزن تو آتیشم
من بدون تو غریب عالمین میشم
بمون پیشم

دلت خونه
پاشو که نخورده موی زینبت شونه
بی تو خونه زندگیم مثه یه زندونه
دلت خونه

___

حلالم کن
اگه حرمتت شکسته شد حلالم کن
دست من توو کوچه بسته شد حلالم کن
حلالم کن

تو افتادی
جلوی چشامه لحظه ای که جون دادی
یه نفر نیومدش برای امدادی
تو افتادی

صدا پیچید
یکی بی هوا و پشت هم به در کوبید
کُلّ زندگیه حیدر و زد و برچید
صدا پیچید

___

پرت می‌سوخت
توی شعله ها تموم پیکرت می سوخت
زیر دست و پا دیدم که چادرت می سوخت
پرت می‌سوخت

جفا کردن
چقدر بلا سرت نگارم آوُردن
حسنین و زینبین با دیدنت مُردن
جفا کردن

غریب دیدن
توی کوچه ها به حال ما می خندیدن
بچه ها یه گوشه ای با ترس می لرزیدن
غریب دیدن

  • جمعه
  • 10
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 16:37
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

زبانحال حضرت زینب(س) -( خدایا چرا این روزا مادرم حال خوبی نداره) * عباس قلعه

1078
2

زبانحال حضرت زینب(س) -( خدایا چرا این روزا مادرم حال خوبی نداره) خدایا
چرا این روزا مادرم حال خوبی نداره
یه گوشه توی بستر اُفتاده و بی قراره
وای مادر

بمیرم
بُریده نفس هاش و اون زخم کاریه پهلووش
تعادل نداره توو دستاش پُر از درده بازووش
وای مادر

شده دیگه از زندگی سیر واویلا
توو این سن کم شد زمینگیر واویلا
دعا میکنه واسه مرگش این شبها
شده با غم و غصه درگیر واویلا

--------------------

هنوزم
نمی گُنجه توو باورم هیزم و دود و آوار
هموناییکه اومدن پشت در واسه آزار
وای مادر

سوزوندن
در خونه رو پیش چشمای مبهوت ماها
تا که مادرم پشت در رفت گرفت شعله بالا
وای مادر

یکی با لگد حمله ور شد واویلا
شکست پهلو و درده سر شد واویلا
در افتاده بود روی مادر فهمیدم
زیر دست و پا بی پسر شد واویلا

-------------------

توو آتیش
جلو چشم بابای مظلوم ما پیکرش سوخت
توو هُرم حرارت تموم سر و معجرش سوخت
وای مادر

مغیره
الهی که از زندگی خیر نبینه چه ها کرد
با اون قنفذ پست با ضرب غلاف عقده وا کرد
وای مادر

یکی واسه یاری نیومد واویلا
مغیره با نامردی میزد واویلا
زمین خورد توی کوچه مادر با صورت
نفسهاش به روی لب اومد واویلا

  • جمعه
  • 10
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 16:42
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 رامین محمد زاده

زبانحال حضرت علی(ع) در سوگ حضرت زهرا(س) -(فاطمـه یـار بـا وفـای علی ) * رامین محمد زاده

1080

زبانحال حضرت علی(ع) در سوگ حضرت زهرا(س) -(فاطمـه یـار  بـا وفـای علی ) فاطمـه یـار بـا وفـای علی
یک دَمی بنگر این نوای علی
محنت و سوز و ناله های علی (2)

تو نور چشمان مصطفی و منی
چـرا چنیـن غرق ماتم محنـی
تو مام بازو شکستة حسنی (2)

وای بـزم عـزای تـورو می گیرم بخدا
وای بی تو عـزیـز دلـم می میرم بخدا

شد خزان باغ و لاله و چَمنت
دست من بسته و تو رو زَدنت
گشتـه افسـرده زینب و حَسنت (2)

بیت الاحزان پُر از نوای تو شد
مجتبی غرق ناله های تو شد
از چه این خاک تیره جای تو شد (2)

وای زینب تـو شـده غـرق بـلا و محن
وای روضه میخونه برای تو اشک حسن

سینه ات گشته بر ولایت حصار
غرق خونت شده در و دیوار
کرده خونه خرابم این مسمار (2)

می رود بعد تو جـلال حسین
شده وای مادرم مقال حسین
نگرانم زه درد و حال حسین (2)

وای خون شده اشک چشای من از غم تو
وای خـم شـده قامتـم از غـم و ماتم تو

  • جمعه
  • 10
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 16:57
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 رامین محمد زاده

تشییع جنازه حضرت زهرا(س) -(از اول تا انتها این صحنه آیا دیده دین؟) * رامین محمد زاده

444

تشییع جنازه حضرت زهرا(س) -(از اول تا انتها این صحنه آیا دیده دین؟) از اَوَل تا انتها این صحنه آیا دیده دین؟
ماهِ خود را رویِ دوشَش میبرد خورشیدِ دین

کهکشان بر زیرِ پایِ مرتضی افتاده است
دو ستاره پشتِ خورشید و قمر بر روی دست

شمسِ دین از پا فتاده چونکه صبرش می رود
ماه در تابوتِ غم پنهان به قبرش می رود

این همان فتاح خیبر هست چنین تنها شده
قامت شیر افکن اش از درد زهرا تا شده

شمس میخواهد دلش را مست و صد چاکَش کند
تا شبانه ماه خود را در بقیع خاکَش کند

در بقیع آئینه عمر علی محکم شکست
آجر آجر سد ِ بغضِ مرتضی در هَم شکست

تا که با پیراهن زهرا دو چشمش پاک کرد
گوئیا هفت آسمان را مرتضی در خاک کرد

  • جمعه
  • 10
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 19:36
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 مجید قلعه بیگی

آتش زدن خانه وحی -(از بارگاه جنت شعله زبانه میزد) * مجید قلعه بیگی

361

آتش زدن خانه وحی -(از بارگاه جنت شعله زبانه میزد) از بارگاه جنت شعله زبانه میزد
اهل مدینه آتش بر درب خانه میزد

آن خانه ای که مریم جاروکش درش بود
آتش به دست ثانی رقص زمانه میزد

از نعره های ثانی لرزید عرش اعظم
زهرا در آن هیاهو هویِ یگانه میزد

مابین شعلهٔ در، بر مرتضیٰ سپر شد
ثانی چنین گلی را در آشیانه میزد

تنها نبود ثانی، سیصدنفر در آنجا
همسنگر علی را بس وحشیانه میزد

آخر به عشق حیدر پهلو و دست بشکست
قنفذ به زخم پهلو با تازیانه میزد

مردی نشد بگوید دیگر مزن به ثانی
بر زلفهای زینب آن دست شانه میزد

آن نوگلی که طه بر دست مرتضی داد
از باد اگر امان بود صدها جوانه میزد

اینک « فقیرخوئی» با اشک میسُراید
از بارگاه جنت شعله زبانه میزد

  • شنبه
  • 25
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 22:24
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 مجید قلعه بیگی

شهادت حضرت زهرا(س) -(تا کفن قامت زیبای گل طاها شد) * مجید قلعه بیگی

335

شهادت حضرت زهرا(س) -(تا کفن قامت زیبای گل طاها شد) تا کفن قامت زیبای گل طاها شد
از غم فاطمه در عرش عزا برپا شد

حسنین از غم مادر به سر و سینه زدند
دودمان نبوی محشر جانفرسا شد

امّ کلثوم به یک گوشه منزل بیتاب
اشك بر صورت او موج زد و دریا شد

زینب اما به لبش زمزمهٔ مادر داشت
مرگ مادر که به او واقعهٔ عُظما داشت

نصف شب اهل مدینه همه در خواب گران
زنده دار دل شب زینب مه سیما شد

غرق ماتم همه کون و مکان گشت ز غم
نی فقط یثرب و نی مکه و بطحا شد

با چه وضعی به بقیع برده علی فاطمه را
آگه از درد علی ذات حق یکتا شد

کس ندانست که در خانه حیپر چه گذشت
تا سحر پشت درِ سوخته اش غوغا شد

آنچنان گریهٔ حیدر به سما گشت بلند
تیره در چشم علی روشنی دنیا شد

قهرمانی که به یک ضربت برق آسایش
روز خندق که از آن مات، سمک درجا شد

فرقت فاطمه اما چه زمین گیرش کرد
بعد زهرا شب و روز همه واویلا شد

داغ زهرا کمر شیر خدا را بشکست
همه گفتند که میمیرد و بی زهرا شد

  • شنبه
  • 25
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 22:29
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

شور طوفانی حضرت محسن(ع) -(دلاهمه محزونه و خیس چشای ماهمه) * الیاس محمدشاهی

849

شور طوفانی حضرت محسن(ع) -(دلاهمه محزونه و خیس چشای ماهمه) بنداول

دلاهمه محزونه و
خیس چشای ماهمه
سینه زن ولطمه زنیم
ما که نداریم واهمه

دلبر مادر
دُری و گوهر
برهمه عالم
سالارو سرور

توئی
محسنُ ولی//عشقت اَزلی//فرزند علی

توئی
نورمنجلی//نوه ی نبئ//هستیه علی

کیه محسن
دُر و صَدفه،پور باشرف،امیر نجفه،جانم یا محسن
یاس بی بدله،احلا من عسله،بهترین غزله،جانم یا محسن
منبع برکات،صاحب درجات،بده برگ برات،جانم یا محسن

محسن ۳
گل پسرِ زهرا ، والا و بی همتا
محسن ۳
ای عزیزدل ها ، نوه ی مصطفا

( جانم یامحسن ) ۳

بنددوم

دنیا نیومدی ولی
تو رافع هر مشکلی
میون موجای بلا
تو ساحل هر سائلی

شاه و سروری
واسه نوکری
تو با نیم نگات
من رو میخری

تویی
مشق هر شبم//در تاب تبم//ذکر رو لبم
تویی
سایه ی سری//دل و دلبری//عشق مادری

کیه محسن
سفره داره بهشت،شهریاره بهشت،شه سواره بهشت
جانم یا محسن
علوی غیرته،فاطمی شوکته،احمدی خصلته
جانم یا محسن

محسن ۳
نورچشم حسین نَیّرِعالمین
محسن ۳
برادرحسین ای عشق عالمین

(جانم یامحسن ) ۳

بندسوم

نوه ی خاتمی و
نورچشای فاطمه
عموی صاحب الزمان
شهنشه این دلمه

طپشه قلبمی
ذکره هرشبمی
جانیم سنه قوربان
علته تبَمی

تویی
شهیدِ غدیر //به شیعه امیر//دستم رو بگیر
تویی
افتخارِعلی // رهبر و وّلی// شاه عالمی

کیه محسن
شمع بزم ولا،رمز و راز دعا،باب جود و عطا،جانم یا محسن
عشق سینه زنه،داداش حسنه،پادشاه منه، جانم یا محسن
معدن کرمه،خیلی محترمه،سایه سرمه،جانم یا محسن

محسن 3
ای محبوب یزدان،عشق و اصل ایمان
محسن 3
رُوحیمِیزهِ ریحان،جانیم سنه قربان

(جانم یامحسن ) ۲

کار مشترک
به قلم شاعرین:
کربلایی_حسین_نیک_بین
کربلایی_الیاس_محمد_شاهی
کربلایی_مهرداد_سلمانزاده
کربلایی_سعید_نوروزیان

  • جمعه
  • 8
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 18:14
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 محمدرضا محمدی (ناعم)

مجلس ترحیم حضرت زهرا(س) -(صوت قرآن از سرای مرتضی آید به گوش) * محمدرضا محمدی (ناعم)

391

مجلس ترحیم حضرت زهرا(س) -(صوت قرآن از سرای مرتضی آید به گوش) صوت قرآن از سرای مرتضی آید به گوش
نغمهٔ واویلتا از آن سرا آید به گوش

گل شده پژمرده وافسرده گشته باغبان
آه و واویلا ز نای غنچه ها آیدبه گوش

مجلس ترحیم زهرا و علی صاحب عزا
نالهٔ جانســوز از آن مقتــدا آیدبه گوش

صوت داود نبی پیچیده در ارض و سما
نغمهٔ ماتم ز آل مصطفی آید به گوش

پر شده در آسمان اِنّا الیه راجعــون
آه و افغان از لب خیرالورا آیدبه گوش

علت خلق خلائق،دیده بسته از جهــان
ناله در هجران او از ماسِوا آید به گوش

گوهر دریای عصمت خفته درخاک بقیع
از زمین فریاد تا عرش خدا آیدبه گوش

درمدینه خانه ای را اشقیا آتش زدند
بانگ یازهرا ولی از کربلاآید به گوش

"ناعما"شرح مصیبت هرچه مجمل خوشتر است
ناله زین غم ازدل اهــل ولا آید به گوش

  • جمعه
  • 8
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 22:55
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

زبانحال حضرت علی(ع) -(ای روی دل افروز تو شمع شبانه ام) *سعدی زمان سیدرضا حسینی

576

زبانحال حضرت علی(ع) -(ای روی دل افروز تو شمع شبانه ام) ای روی دل افروز تو شمع شبانه ام
شد بی فروغ روی تو تاریک خانه ام

ای آرزوی گم شده، زهرا کجاستی
تابنگری فغان ونوای شبانه ام

ای بنت سیدقرشی در فراق تو
از دل هزار تیر بلا را نشانه ام

بعد از تو خیر نیست بقاموس زندگی
ترسم که طول عمر شود در زمانه ام

در تنگ نای تن شده محبوس روح من
ایکاش مرغ جان پرد زآشیانه ام

زهرا تو رفتی از غم ومحت رها شدی
من بیتو چون پرنده گم کرده لانه ام

بعداز تو درد دل با چه گویم که همچو تو
باشد شریک درد دل محرمانه ام

پروانه وار بال وپرم سوخت ایعجب
کس باخبر نشد زشرار زبانه ام

زهرا چرا جواب علی را نمی دهی؟
ای باخبر زسوز دل عاشقانه ام

اندر حیات عاریه شرمنده ام زتو
تا دیده ام فتد به در وآستانه ام

برحق خود دهم قسمت بگذر از علی
بس جور روزگار کشیدی بخانه ام

از تازیانه ساعدیمین تو شکت
دلخسته من هنوز ،ازآن تازیانه ام

از بهر گریه در غم هجران تو بس است
رنگ پریده حسنین ات بهانه ام

گه بر سر مزار تو آیم ،بخلنه گه
بهر تسلی دل زینب روانه ام

جز دانه های اشک تر ولخت های خون
بر مرغکان تو نبود آب ودانه ام

منسوب بر شما و(حسینی)است شهرتم
آن بلبلم که نام شما باشد ترانه ام

مداح آستان قدس ، شماستم
افسوس غرق بحر غم بیکرانه ام

بر(سعدی زمانی)خود نیست فخرمن
این فخر بس که خادم این آستانه ام

  • شنبه
  • 23
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 16:54
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 محمدرضا محمدی (ناعم)

شهادت حضرت زهرا(س) -(بیا یابن الحسن بی تو دلم بسیار می گیرد) * محمدرضا محمدی (ناعم)

380

شهادت حضرت زهرا(س) -(بیا یابن الحسن بی تو دلم بسیار می گیرد) بیایابن الحسن بی تو دلم بسیارمیگیرد
سراغت راز اهل کوچه و بازار میگیرد

به هرکس می رسم مولا،چو می پرسم نشان از تو
چنان بی حرف میماندکه جانم نارمیگیرد

وفامرده،صفامرده،جهان ظلمت سراگشته
دل عاشق ازاین اوضاع ناهنجار میگیرد

بیاای داغدارفاطمیه،،مادرت زهرا
زحیدر،چهرهٔ آزردهٔ گلنارمیگیرد

علی این روزهاتنهاترین سردار اسلام است
دلش ازدیدن دار و در و مسمار میگیرد

بیا،این روزهازهراچنان محزون وبیماراست
که هنگام قیامش دست بردیوار میگیرد

بیااین روزهازینب،کناربسترمادر
شفاازحق برای مادربیمارمیگیرد

شبی دیدم به رویا،یابن زهرا دست پرمهرت
ز دست "ناعم"بی قدر و بی مقدار میگیرد

  • شنبه
  • 23
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 17:16
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 محمدرضا محمدی (ناعم)

فاطمیه -(بیا ای آشنای فاطمیه) * محمدرضا محمدی (ناعم)

639

فاطمیه -(بیا ای آشنای فاطمیه) بیا ای آشنای فاطمیه
امیرمه لقای فاطمیه

گرفته کوچه های شهرمارا
همه حال وهوای فاطمیه

کشانده اهل معنارا زجنت
به هیئت آه و وای فاطمیه

دودستم بازمانده چون گدایان
گدایم من گدای فاطمیه

خداراشکرقسمت شدبپوشم
به تن رخت عـــزای فاطمیه

بیابرتشنگان فیض جــانا
بنوشان جرعه های فاطمیه

کجایی تابرای شیعیانت
بگویی ماجــرای فاطمیه

دراین بزم عزا میخواهم آقا
ظهورت ازخدای فاطمیه

تورخصت داده ای ای شاه خوبان
به لب دارم نوای فـــاطمیه

دراین شبها دل مارا شکســته
دمادم روضه های فاطمـــیــه

  • پنج شنبه
  • 28
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 13:12
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 محمدرضا محمدی (ناعم)

دفن حضرت زهرا(س) -(آن شب ازداغ عزیزی غرق محنت بود شب) * محمدرضا محمدی (ناعم)

427

دفن حضرت زهرا(س) -(آن شب ازداغ عزیزی غرق محنت بود شب) آن شب از داغ عزیزی،غرق محنت بود شب
از همیشه تیــره تر،شام مصیبت بود شب

ماه هم آنشب نمی تابید وخامُش اختران
آسمانِ غمزده خالیّ وخلوت بودشب

گاهگاهی برچمن بادمخالف می وزید
یک مدینه بی کسیّ و دردوغربت بودشب

ازدرون خانه ای آوای قرآن می رسید
اهل خانه جملگی،غرق تلاوت بودشب

درمیان خانه،تابوتی فراهم کرده بود
صاحب آن خانه که درآه وحسرت بود،شب

چهارغنچه،درغم یک یاس سینه میدرید
آفت زردی،به گلـــــزارطریقت بود،شب

لاجرم تابوت را لاهوتیــــان برداشتند
جملگی راتابقیع،عزم عزیمت بود،شب

هفت تن،تشییع میکردندیاسی خسته را
باغبان ازهجرگل،غرق مرارت بودشب

جان عالم بوددرتابوت وبیجان خفته بود
بحرعصمت روی دوش کوه غیرت بودشب

نم نمک ازچشم حیدر،اشک ماتم میچکید
یک جهان غم دردل میرولایت بودشب

کس نمیداندچه حالی داشت آن شب مرتضا
فاطمه نه،،مرتضادر رحل رحلت بودشب

"ناعما"کن عرض حاجت درشب هجربتول
ازازل گاه دعا واستجابت بودشب

  • پنج شنبه
  • 28
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 13:33
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

شور فاطمیه -(سوخته دره خونه ی مولا) * الیاس محمدشاهی

374

شور فاطمیه -(سوخته دره خونه ی مولا) بنداول

سوخته دره خونه ی مولا
از آتیش کینه ی اعدا
بردن علی رو دسته بسته
شکسته شد حرمت زهرا

غلاف و بازوش
زخمیه پهلوش
باضربه سیلی شدید کبود شده روش

اون مرده گلچین
پلیده بی دین
مادره مارو هی میزد بادسته سنگین

علی غریبه
چه بی حبیبه
دلش برای فاطمش چه بی شکیبه

دیگه بریده
وقتی که دیده
میخ سینه ی حضرته زهرا رو دریده

مادره ما میونه کوچه ها
افتاده بود به زیره دست و پا
رد میشدن از روی مادرم
یه عده نانجیب بی حیا

ای وای مادرم مادرم

بنددوم

میونه اه شعله ور گفت
فاطمه با چشمای تر گفت
با سینه و پهلوی مجروح
ذکر علی رو پشت در گفت

بی بال و پر شد
چه خون جگر شد
فاطمه پشت در خدایا بی پسر شد

بازوش شکسته
پهلوش شکسته
با ضربه دستی گوشه ی ابروش شکسته

زارو حزینه
دلش غمینه
چی می بینه شوهرشو روی زمینه

ابر بهاره
چه بی قراره
روی لب اسم حیدرو فقط میاره

باله کبوترش می سوخت خدا
دیده های ترش می سوخت خدا
بین در و دیوار خونه داشت
گوشه ی معجرش می سوخت خدا

ای وای مادرم مادرم

بندسوم

غلاف زده قنفذ به بازوش
ثانی لگد زده به پهلوش
هَمهَمه شد میونه خونه
زیره کتک رفت مادر از هوش

آتیش و دوده
رخی کبوده
دشمن به پشت در پی راهه وروده

شده گرفتار
با سَره مسمار
مادر گیرافتاده میونه در و دیوار

با دله مضطر
افتاده با سر
شش ماهه محسنش شده فدای حیدر

وای از زمونه
قدش کمونه
خدایا مادرم هنوز خیلی جوونه

شد زینبت دلسوخته و کباب
دید دسته بسته ی ابو تُراب
قلبش شکست وقتی که دید تورو
میکشیدن تو کوچه با طناب

ای وای مادرم مادرم

به قلم شاعرین :
کارمشترک
کربلایی_رضانصابی
کربلایی_الیاس_محمدشاهی (احسان)
کربلایی_سعیدنوروزیان (خادم الحسین ع )

  • چهارشنبه
  • 4
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 13:49
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
کربلایی رحیم فیضی اردبیلی

زبانحال حضرت علی(ع) -(فاطمه جان قامتم از داغ تو تا می شود) *کربلایی رحیم فیضی اردبیلی

663

زبانحال حضرت علی(ع) -(فاطمه جان قامتم از داغ تو تا می شود) فاطمه جان قامتم از داغِ تو٬ تا می شود
غصّهٔ عالَم درون سینه ام جا می شود

فاطمه در صورتت ردِّ کبودی جای چیست؟
گَر سخن گویی برایم حَلْ٬ مُعَمّا می شود

من نمیدانم چه شد در کوچه٬ امّا بعد از آن
این حَسَن هِی بر زمین می اُفتَد و پا می شود

گَر حَسَن گریه کند عرش خدا میلرزد و
تا حسین گریه کند بند کفن وا می شود

  • پنج شنبه
  • 5
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 10:49
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

شور حضرت زهرا (س) -(فاطمیه واسه ی ما حکم محرم داره) * الیاس محمدشاهی

387

شور حضرت زهرا (س) -(فاطمیه واسه ی ما حکم محرم داره) بنداول

فاطمیه واسه ی ما حکم محرم داره
غم بی بی زهرائه که دلارو کرده پاره
همیشه گفتم و بازم دوباره میگم
دشمن زهراتاابد جاشون میونه ناره

دمادم اسم تو روی لبهام میبرم
من حاضرم برای تو حتی بِدَم سَرم
واسه ی بزم روضه های با صفات بی بی
رخت و لباس مشکی عزا تو میخرم

دخت والایی
همسر شاهی
با حیا هستی
عِفَتُ الله یی

تو کرم داری
تو جَنَم داری
تویی که سایه
رو سرم داری

یازهرا مدد یازهرا

بنددوم

شفیعه ی روزه حساب حضرت زهرا
به هر دو دنیا سیده برهمه زنها
خوشا به حاله هر کی شد خادِمُ الزهرا
تو علته نهائیه خلقته دنیا

با رخصت از امیر و شَهنشاهه عالمین
با اذن آقامون حَسن و اربابم حُسین
اِن شاءَالله با؛ ظُهوره صاحِبَ الزمان
میسازیم تومدینه حَرم و بین الحرمین

مادره عالم
دختره خاتم
ذکره یازهراشد
مُحَوِّلَ الحالم

بانوی برتر
هستی حیدر
اجازه بده صدا
تون بزنم مادر

یازهرا مدد یازهرا

بندسوم

به کوریه اونیکه دشمن علی و زهراس
پرچم بچه شیعه ها تا به ابد پا برجاس
ما نوکر حیدریم و غلام کوی مادر
هرکی شده عبد علی تو هر دوعالم آقاس

رزق ما نوکرا دست بی بی فاطمه
ذکر یا زهرا نقش سربنده قائمه
دلدار حیدرو شفیع شیعه روز حَشر
دشمن میگیره از نام مادر واهِمه

نور فردامی
توی رویامی
مددی یا زهرا
کل دنیامی

شافع محشر
از همه سرتر
مالک جنتی
دلبر حیدر

یازهرا مدد یازهرا

  • جمعه
  • 6
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 00:06
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شور حضرت زهرا (س) -(جوونه من کجا داری میری یاره قد کمونه من ) * رضا نصابی

476
1

شور حضرت زهرا (س) -(جوونه من   کجا داری میری یاره قد کمونه من ) جوونه من

کجا داری میری یاره قد کمونه من
ببین التماس و از دو چشمه خونه من
جوونه من

بمون زهرا

بری میشه ویرونه این اشیون زهرا
بی تو من ندارم دیگه هم زبون زهرا
بمون زهرا

بمون زهرا

نزار فاصله بیا فته بینمون زهرا
تو جوونی تو شدی چه قد کمون زهرا

بمون زهرا

نداری نا

کاره خونه می کنی به زحمت ای زهرا
معلومه همین روزا می افتی تو از پا

ببین بانو

نمونده برای پهلوونه تو نیرو
نمونده دیگه توونی توی این زانو

ببین بانو.

کبوده روت

ورم کرده بد جوری عزیزه من بازوت
نداری تو خواب دیگه از درده این پهلووت

کبوده روت

شکسته پر

دوباره بگو بخند تو زهرا با حیدر
نپوشون کبودیه چشاتو با معجر

چه بد می زد

تورو وحشیونه پشت در نامرد می زد
تو افتادی رو زمین و داشت لگد می زد
چه بد می زد

نزن نامرد

نزن اخه داره می بینه حسن نامرد
دستت و بلند نکن به روی زن نامرد

  • چهارشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 22:10
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 سیدبشیر حسینی میانجی

غزل مرثیه در آستان بقیع -(خوشا به حال تمام کبوتران بقیع) * سیدبشیر حسینی میانجی

416

غزل مرثیه در آستان بقیع -(خوشا به حال تمام کبوتران بقیع) خوشا به حال تمام کبوتران بقیع
که می‌پرند همیشه در آسمان بقیع

مزار مادر سقای تشنگان، دریاست
و تشنه است به لبهای تشنگان بقیع

زیارت حججُ الله را نمی‌دانم
نموده منع چرا خصم بی امان بقیع

به زودی آل سعودی ذلیل خواهد شد
خوشا دمی که بمیرند دشمنان بقیع

حرم هر آینه روزی درست می‌گردد
و شیعه می‌شود آن روز، پاسبان بقیع

به زودی "اَشهدُ انّ علی ولیُ الله"
بدون شبهه شود زینت اذان بقیع

چهار کعبه، کنار هم‌اند بی حاجی
و چشم شیعه شده زمزم روان بقیع

نه گنبدی نه ضریحی نه خادمی دارد
پر است از دل پر غصه آستان بقیع

به جز امام زمان زائری در آن جا نیست
چه سخت می‌گذرد گردش زمان بقیع

غمِ نهانِ مزارِ نهان، چه سنگین است
خوشا دلی که پر است از غم نهان بقیع

به یاد مرقد مادر، "بشیر" می‌گرید
نشان نیافته از قبر بی نشان بقیع

  • دوشنبه
  • 23
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 15:15
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

سرود شور حضرت زهرا (ع) -(امشب دراي رحمت ، از قدم تو بازه) * عباس شعرباف

780

سرود شور حضرت زهرا (ع) -(امشب دراي رحمت ، از قدم تو بازه) امشب دراي رحمت ، از قدم تو بازه
این شوق با تو بودن ، حال منو میسازه
در وصف تو چه گویم ، همه عالم بدونن
از خلقت تو مادر ، خدا به خودش مینازه

نوکر درباره توأم چقدر شیرینه
اسم زیباي تو مادر به دلم میشینه
من از اون بچگیام نوکر خونت بودم
میزنم هر جا که باشم سنگتو بر سینه

همه دستا بالا
تا بگیره زهرا
عیديمون سال تحویل
حرم کربلا ۲

مددي یا زهرا

مِي میزنم لبا لب ، از مِي جام کوثر
شاده دلت از اینکه ، منم مُرید حیدر
طبق حدیث آقام ، امام صادق میخونم
بي شک براي نوکر ، مادرمونه مادر

آیه ي تطهیر نازل از وجود پاکته
حضرت فِضّه ازون خادمه سینه چاکته
اصل خِلقت جهانُ و اصل خِلقت بَشر
از اضافه ي گِلِ وجودُ و آب و خاکته

ذکر روي لبها
مددي یازهرا
حَک شده رو سینت
که عليِ مولا ۲

مددي یا زهرا

کِل میکشن ملائک ، پیچیده تو عرش اعلا
اسمت رو حق گذاشته ، اُم ابیها زهرا
جشن تولدت رو ، علي تُو عرش گرفته
گُل میریزن ملائک ، رو سَر اهل دنیا

سَر دَرِ عرش جَنّان نوشته اند یا زهرا
شد حساب کتابمون روز جزا با زهرا
لذّت تمومه عُمرم به همین باشد که
شاملم بشه یروزي هم نگا زهرا

تویي نور مهتاب
دلو کردي بي تاب
این شبا اي مادر
نوکراتو دریاب ۲

مددي یا زهرا

  • پنج شنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 21:27
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 ابراهیم قبله آرباطان

شهادت حضرت زهرا(س) -(بانو سلام ! نام تو را بوسه مي زنم) * ابراهیم قبله آرباطان

425

شهادت حضرت زهرا(س) -(بانو سلام ! نام تو را بوسه مي زنم) بانو سلام ! نام تو را بوسه مي زنم
چون زخم ، التيام تو را بوسه مي زنم

با شعر آمدم به تماشاي نام تو
آيينه بوي ماه گرفت از کلام تو

حس مي کنم به غربت خود خو گرفته اي
اي کشتي نجات ! که پهلو گرفته اي

در پشت در هجوم خطر را چه مي کني ؟
با آتشي که سوخته در را چه مي کني؟

در مي زنند و پشت در آتش به پا شده ست
يکباره کوهِ زمزمه ها بيصدا شده ست

انگار زخم و کينه دهان باز کرده است
حجم هجوم ، ممتد بي منتها شده ست

با تکّه تکّه هاي دري که شکسته اند!
ارکان خاک يکسره از هم جدا شده ست

تکليف يک کبوتر پهلو شکسته چيست؟
وقتي در آشيانه اش آتش به پا شده ست

با خود به کوچه هاي عزا مي کشي مرا
بانوي بي نشان ! به کجا مي کشي مرا ؟

هرچند شهر، يکسره بيگانگي کند !
آتش به گرد شمع تو پروانگي کند

در شام تيره ، قصّه ماه کبود بود
باران شعله شعله و رگبار دود بود

در متن شعله قصد خليلي نداشتي
سيلي زدند و طاقت سيلي نداشتي

خورشيد ماه در تب و تاب محاق تو
غم ماجراي کوچکي از اتفاق تو

بانو سلام ! زمزمه تازه ات کجاست؟
داغي ز داغ هاي بي اندازه ات کجاست؟

آرام و سرد مي گذرم از هواي تو
چون خاک سر گذاشته ام زیر پاي تو

شبگرد کوچه هاي جهانم گذاشتي
با داغ تازه اي که به جانم گذاشتي

در باغ شب ، شکفتن زهرايي ات چه شد؟
دستان گرم ام ابيهايي ات چه شد؟

دستت کبود مي شود و تار مي شوم
هر سال با عزاي تو تکرار مي شوم

با خود به کوچه هاي عزا مي کشي مرا
بانوي بي نشان ! به کجا مي کشي مرا ؟...

  • چهارشنبه
  • 22
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 15:51
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
سید ناصر ولائی زنجانی

بقیع -(چکد ز دیده دل اشک غم برای بقیع) *سید ناصر ولائی زنجانی

470

بقیع -(چکد ز دیده دل اشک غم برای بقیع) چکد ز دیدة دل اشک غم برای بقیع
شکسته قامت صبرم ز ماجرای بقیع

هوا هوای غم است و جهان جهانِ ملال
سزد که گریه کنم روز و شب برای بقیع

کنار قبر ائّمه چه جای صبر و سکوت
هزار مرتبه جانم شود فدای بقیع

کجاست بقعة اجداد تو امام زمان
دل شکسته کند روز و شب هوای بقیع

چه غربتی است که غم بارد از در و دیوار
سزد که شیعه بمیرد به زیرِ پای بقیع

کنار قبرِ رسول خدا شود دل خون
بیاد فاطمه جانِ نبی ، صفای بقیع

بگو به حضرت امّ البنین که ای مادر
بگو بگو به من از راز آه و وای بقیع

کجاست شیر خدا جان نثار و جان نبی
که وا کند لب و گوید زِ غصّه های بقیع

کجا نهاده رخش را بصورت دیوار
بیاد فاطمه همناله با صدای بقیع

نشانه ای فقط از قبر مجتبی مانده است
نشان او ز که جویم ای آشنای بقیع

هنوز اشک غم از چشم حضرت سجّاد
چکد به خاک پر از کرب و پُر بلای بقیع

امام حضرت باقر، امامِ صادق هم
شدند مرثیه خوان بر غم رسای بقیع

بیاد مادرشان فاطمه چه زار و غمین
نشسته اند در این کنج انزوای بقیع

بگیر دست ولایی به حشر یا زهرا
که تا به حشر کند گریه در عزای بقیع

  • دوشنبه
  • 31
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 17:41
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
سید ناصر ولائی زنجانی

شهادت حضرت زهرا (س) -(که دیده اشک گل را در سپیده) *سید ناصر ولائی زنجانی

327

شهادت حضرت زهرا (س) -(که دیده اشک گل را در سپیده) که دیده اشک گل را در سپیده
که دیده سوزش گل را به دیده

که دیده روی گل با رنگ نیلی
بروی غنچة پرپر خمیده

که دیده گریة گل در سحرگاه
زدیده بر زمین با خون چکیده

که دیده غنچه ای از ضربت در
جدا از گل به خون خود تپیده

که دیده غنچه و گل هر دو زخمی
میان خون به یکجا آرمیده

نه دیده روی گل را غنچه یکبار
نه لالاییِ او یکدم شنیده

  • چهارشنبه
  • 2
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 11:29
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
سید ناصر ولائی زنجانی

شهادت حضرت زهرا (س) -(گفتم به چاه ای همه شب همدم علی) *سید ناصر ولائی زنجانی

418

شهادت حضرت زهرا (س) -(گفتم به چاه ای همه شب همدم علی) (گفتم به چاه ، ای همه شب همدم علی)
ازچه شدی تو در دل شب محرم علی

گفتا که بعد فاطمه او همدمی نداشت
زانرو شدم به وقت محن همدم علی

گفتم چه گفت با تو به هرشب زسوز خود
گفتا پر است سینة من از غم علی

گفتم هوای سینة تو از چه گشته داغ
گفتا که هست گرمی آن از دم علی

گفتم زچشمه ها زچه جاریست اشک تو
گفتا سرشک غم بود از ماتم علی

گفتم به کوه ازچه نگفت اوز درد خویش
گفت آن نداشت تاب غم اعظم علی

گفتم به زخم سینة او چاره ای بگو
گفتا سرشک شیعه بود مرهم علی

دارد ولایی از غم مولا به سینه داغ
جانش فدای شیعة چون میثم علی

  • چهارشنبه
  • 2
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 11:33
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
سید ناصر ولائی زنجانی

زبانحال حضرت علی(ع) -(من از دیدار رخسار در و دیوار بیزارم) *سید ناصر ولائی زنجانی

417

زبانحال حضرت علی(ع) -(من از دیدار رخسار در و دیوار بیزارم) من از دیدار رخسار در و دیواربیزارم
چرا چون بین دیوار و دری پرپر شده یارم

تمام مردمان در خواب و من تنهای بی یاور
کنار خاک یار مهربان خویش بیدارم

پس از تو فاطمه بر من امید زندگانی نیست
ز خاک تیره سر بردار بشنو درد بسیارم

هزاران درد پنهان را فقط با چاه می گویم
ز غمها یم کدامین را برایت باز بشمارم

به خانه غنچه ها هر شب بیادت ناله ها دارند
ز چشم جملگی پنهان سرشک از دیده می بارم

بنازم بر حیای تو که دردت را نهان کردی
ز زخم سینه ات دیگر چسان من پرده بردارم

شکسته قلب من از دیدن گلزخم بازویت
بیاد زخم تو زهرا دو چشم خون فشان دارم

  • چهارشنبه
  • 2
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 11:35
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
حاج نادر بابایی

مصائب حضرت زهرا (س) -(خوشا آن دل که جوید دلربا را) *حاج نادر بابایی

448

مصائب حضرت زهرا (س) -(خوشا آن دل که جوید دلربا را) خوشا آندل که جوید دِلرُبا را
ز آه سینه سوزاند سَما را

بنال ایدل بنال ایدل که زهرا
ندارد شهر خود یک همصدا را

بسوز ای سینه تا صبح قیامت
زدند آتش حَریم کِبریا را

یکی نامرد آمد خانه ی نور
شکست آئینه ی حُجَّت نما را

جدا شد محسن از مادر خدایا
چگونه دیده حیدر ماجرا را

قلم در شرح آن فرزند و مادر
رعایت میکند رَسم حیا را

زِ فضه نقل گردید این مصیبت
چو دیدم غرق خون خِیرُالنّسا را

شنیدم ناله ای آهسته سر داد
بگفتا مهدیا دریاب ما را

بیامهدی بیامهدی که مادر
مزارش میبرد این غُصّه ها را

شب است و(نادر)و اَندوه زهرا
زِ آه سینه سوزاند سَما را

  • سه شنبه
  • 15
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 21:54
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
حاج نادر بابایی

شهادت حضرت زهرا (س) -(تو ای کبوتر حرم چرا ز لانه می روی) *حاج نادر بابایی

717

شهادت حضرت زهرا (س) -(تو ای کبوتر حرم چرا ز لانه می روی) تو ای کبوترحَرم چرا زلانه میروی
کدام لانه دیده ای زآشیانه میروی

مگرچه دیده ای زِماکه در بهارزندگی
زگلشن حیاتِ خود نچیده دانه میروی

بُریده ای گمان من دل از سرای بیوفا
که شعله های لانه ات شده بَهانه میروی

ندیده بودمَت چنین جدا زِمن سفر کنی
بگو چرا عزیز من سفر شبانه میروی

غُبار غم نشانده ای بِروی اهل خانه ات
تو زُلف زینبت چرا نکرده شانه میروی

چوبال تو زِرَفتنت شکسته پشت مرتضی
نَهال غم درون دل زده جَوانه ،میروی

من این نَهال غُصّه را زِاَشک دیده پَرورم
شود درون سینه ام درخت خانه،میروی

فغان(نادر)از غمت بگوش اهل دل رسد
توگوهری زِعَرشیان به آن خَزانه میروی

  • سه شنبه
  • 15
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 22:00
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
حاج ناصر تبسمی اردبیلی

در سوگ حضرت زهرا(س) -(تیر قضا رعایت اهل ولا نمی کند) *حاج ناصر تبسمی اردبیلی

460

در سوگ حضرت زهرا(س) -(تیر قضا رعایت اهل ولا نمی کند) تیر قضا رعایت اهل ولا نمیکند
با همه لاابالیش باز حیا نمیکند

گر چه مرام مرد حق سلم و رضاست از ازل
کلک قضا تعمّداً حقّش ادا نمیکند

دوست پسندد آنکسی خنده کنان به تیر او
سینه سپر همی کند سر بقفا نمیکند

گفته مگر نه مصطفی که البلاءِاللولا
آنکه بلا ندیده حق اهل ولا نمیکند

فعل حرامزاده گان فسق و فجور میشود
شیر حلال خورده ای میل خطا نمیکند

میوۀ نارسیده را آفت کینه میزند
حاصل عمر باغبان نشو و نما نمیکند

چون بزن محجّبه صدمه رسد ز ناکسان
پشت در افتد از حیا داد و نوا نمیکند

سقط جنین شد از جفا محسن خیرة النساء
صاحب ذوالفقار را از چه صدا نمیکند

شاید از اینکه مرتضی شرم کند ز فاطمه
خاطر با صفای او غرق عزا نمیکند

میطلبد بداد خود فضّۀ غم کشیده را
دست بدست فضّه اش ناله رسا نمیکند

ضربۀ کاری عدو رشتۀ جان بریده است
سینۀ زخم خورده را گریه دوا نمیکند

نالۀ وا مُحمّدا ورد حسین و زینبش
گرچه تلاش بچّه ها دفع بلا نمیکند

جشن عروسی پسر یا شب بخت دخترش
اینهمه آرزو ولی عمر وفا نمیکند

اُمّ الائمّه از کرم گر نظری بما کند
مستمع سیاه دل عیب «صفا» نمیکند

  • سه شنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 11:32
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 مختار وطن پرست

شهادت حضرت زهرا(س) -(راز بسمل را یقین از بی پران باید شنید) * مختار وطن پرست

497

شهادت حضرت زهرا(س) -(راز بسمل را یقین از بی پران باید شنید) راز بسمل را یقین، از بی پران باید شنید
شرح درد و محنتش سینه دران باید شنید

شعلهٔ آتش چه سازد با گل باغ بهشت
از لهیب و از حریق، از اخگران باید شنید

التهاب و حِدَّتِ میخ در مرضیه را
زاتش سوزان و از آهنگران باید شنید

دود هیزم از در زهرا چسان رفته فلک
از گروه فتنه کار و کافران باید شنید

میخ ‌در با سینهٔ سوزان چه کرد ایوای‌ من
شرح آن از گفتهٔ صاحب زمان باید شنید

کودکی در خون طپید و مادری از پا فتاد
« #درد_سقط کودکان از مادران باید شنید»

دست حقّ و ریسمان، وان فتنهٔ روبه دلان
از یلان کارزار و از نران باید شنید

ساعد یاس گل حیدر چه سان گشته کبود
از جفای خار و از نیلوفران باید شنید

شرح روی نیلی و دست جفا در کوچه ها
از حَسَن، آن شاهد بی یاوران باید شنید

حال طفلان سیه جامه چه شد بعد از وفات
من ندانم، این سخن از دختران باید شنید

دیو و دد هرگز نداند آن (نگین) را منزلت
این حقیقت از سلیمانْ باوران باید شنید

  • سه شنبه
  • 30
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 20:22
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد