شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس

شعر شهادت حضرت زهرا(کسی جز فاطمه مظلومی مولا نمی داند) *

3134
2

شعر شهادت حضرت زهرا(کسی جز فاطمه مظلومی مولا نمی داند) کسی جز فاطمه مظلومی مولا نمی داند
بجز او کس غم آن رهبر تنها نمی داند
حدیث غم فزای کوچه را خواهی اگر دانی
به غیر از مجتبی ز آن محشر کبری نمی داند
ز ضرب و شدت سیلی زبانم لال یا مهدی
یقین دارم کسی جز صورت زهرا نمی داند
گمانم فاطمه آندم درون کوچه نها بود
کسی از ظلم آن نامردان در آن بلوا نمی داند
کنار شعله ی آتش گلی بین در و دیوار
کسی از رنجهای نو گل بطحا نمی داند
د رآن بلوای نا مردان مغیره همره قنفنذ
کسی از ظلم های آن دو بر زهرا نمی داند
کسی از شدت ضرب در و مسمار ای مردم
به غیر پهلوی انسیه الحورا نمی داند
بلی بین در و دیوار قربانگاه محسن شد
دلی از کینه ی آن فرقه ی اعدا نمی داند
علی در خانه بود و ف

  • یکشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 13:42
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 اسماعیل تقوایی

یا فاطمه الزهرا (س)_بسته برمهر تو از روز الستم فاطمه * اسماعیل تقوایی

903

یا فاطمه الزهرا (س)_بسته برمهر تو از روز الستم فاطمه یا فاطمه الزهرا(س)

بسته برمهر تو از روز الستم فاطمه
هستی من بودی ورفتی زدستم فاطمه

زود کردی ترک حیدر ای عزیزجان من
سر به زانوی غمم تنها نشستم فاطمه

آنزمانی که بدیدم پشت در افتاده ای
سر بزیر افکنده از شرم وشکستم فاطمه

بودن تو علت مهرم به دنیا بوده است
نیستی، دل را ز این دنیا گسستم فاطمه

با وفا بانوی من برمن قصورم را ببخش
با نبود تو هنوزم باز هستم فاطمه

در میان خانه ام فریاد مادر مادر است
از غم و زاری اطفال تو خستم فاطمه

گفته ای حیدر مواظب باش اطفال مرا
قول دادم قول خود را پای بستم فاطمه

شعر:اسماعیل تقوایی

  • پنج شنبه
  • 11
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 00:44
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا (س) ( بي تو هيهات زمين ميل ِ بهاري بكُنَد) *

3244
3

شعر شهادت حضرت زهرا (س) (   بي تو هيهات زمين ميل ِ بهاري بكُنَد) بي تو هيهات زمين ميل ِ بهاري بكُنَد
يا كه شمس و قمرش ليل و نهاري بكُنَد
روز ِ محشر همه را خاك نشين كرده خدا
تا فقط فاطمه اش ناقه سواري بكُنَد
به فُلاني و فُلاني و فُلان گفتي: نَه
تا علي از تو فقط خواستگاري بكُنَد

آنقَدَر خواسته ات را به كسي دَم نزدي
كه علي مانده برايِ تو چه كاري بكُنَد
بعدِ نُه سال چه گفتي كه علي غمگين است؟!
چه سبب شد كه علي فكر عَماري بكُنَد
خط بكش دور ِ سفر را و بمان پيش علي
بنْگَر اين ديده يِ تر را و بمان پيش علي
گاهي يك حرف به دريا سخني مي ارزد
آنچنان كه لبِ بلبل به چمن مي ارزد
گاهي اوقات ميانِ ستم ِ فاصله ها
بردنِ نام ِ محمد به قرن مي ارزد
پشتِ هر وصل ِ نِكو در به دري خو

  • چهارشنبه
  • 9
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 13:37
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا (س) ( شب خوشه چین چشم تو و آشنای تو) *

2857
2

شعر شهادت حضرت زهرا (س) (   شب خوشه چین چشم تو و آشنای تو) شب خوشه چین چشم تو و آشنای تو
ای رایت سپیده دمان چشم های تو
پیچیده است عطر خوشی در فضای شهر
از لابه لای خلوت تو با خدای تو
تو طعم روشنِ سحری که انارها _
_سرخ اند و سینه چاک تمامی برای تو

یاس سپید قامت هم سنگ ِ مرتضی
خرد است آسمان و زمین پیش پای تو
بی شک دلیل برتری خاک بر فلک
جاری است از نماز شب و سجده های تو
شاعر نمی شود بسراید غم تو را
افتاده لرزه بر تنش از ماجرای تو
لب می گزد خدا که نبیند غم تو را
شاعر بمیرد از غم بی انتهای تو
وقتی که میخ بر جگر آسمان نشست
دل پاره کرد کل جهان در هوای تو
در سوگ تو زمین و زمان خاکسار شد
پیچید در فضای جهان های های تو
شاعر گریست درد دلش را درون چاه ...
هر چند ن

  • چهارشنبه
  • 9
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 14:13
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا (س) ( بین نفس سینه ی من فاصله افتاد) *

2417
2

شعر شهادت حضرت زهرا (س) (  بین نفس سینه ی من فاصله افتاد) بین نفس سینه ی من فاصله افتاد
تا اینکه در این شهر صدای تو نگیرد
تا این سپر تا شده ات فایده دارد
ای کاش مرا از تو خدای تو نگیرد
پهلو زدم آنقدر که مسمار بیفتد
تا موقع رفتن به عبای تو نگیرد
افتادن من در وسط کوچه صدا کرد
آری خبری نیست برای تو نگیرد
من شیشه سپر میکنم امروز برایت
تا سنگ سر کوچه به پای تو نگیرد
تو خواستی اینبار فدایم شوی اما
من خواستم اینبار دعای تو نگیرد
شاعر : علی اکبر لطیفیان

  • چهارشنبه
  • 9
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 14:34
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا (س) ( در اولین اقدام ِ خود "در" را عوض کرد) * مهدی نور قربانی

3844
10

شعر شهادت حضرت زهرا (س) (  در اولین اقدام ِ خود "در" را عوض کرد) در اولین اقدام ِ خود "در" را عوض کرد

خاکستر ِ "در" حالِ حیدر را عوض کرد

تا کودکان پرهایِ خونین را نبینند

او صحنه يِ قتل ِ کبوتر را عوض کرد

دستِ به خون آلوده ای بر سطح دریا

سائید و رنگِ حوض کوثر را عوض کرد

تا که نباشد در مسیر دید، حیدر

با بغض رفت و جای بستر را عوض کرد

آنشب چگونه صبح شد؟ ...آن شب که زینب

پبراهن خونین مادر را عوض کرد

رازی حسن در گوش زینب گفت و کم کم

این راز ، رنگِ موی دختر را عوض کرد

آنشب بوقت غسل ...، خیلی اتفاقات

معنای قدر و وحی و محشر را عوض کرد

شاعر : مهدي نور قرباني

  • چهارشنبه
  • 9
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 14:37
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا (س) ( با حال و روز حيدرت اينگونه تا مكن) *

4244
10

شعر شهادت حضرت زهرا (س) (  با حال و روز حيدرت اينگونه تا مكن) با حال و روز حيدرت اينگونه تا مكن
اين خانه را به حالِ خودش تو رها مكن
حرفت درون سينه يِ تو گير ميكند
اين دنده ات شكسته كسي را صدا مكن
زحمت مكش كه فضه كمك حالِ زينب است
دستت شكسته است به زور آسيا مكن

پيچيده بين كوچه كه حال شما بد است
اما شما به حرف زنان اعتنا مكن
داري دوباره در بر ِ من كار ميكني؟
حيدر نمرده فاطمه كاري شما مكن
اين خانه ام كه بي تو به دردي نميخورد
اينگونه در برم كفنت را سوا مكن
شاعر : حامد جولازاده

  • چهارشنبه
  • 9
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 14:42
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا (س) ( ای فُلك عاشقی ز چه پهلو گرفته ای) *

2785
1

شعر شهادت حضرت زهرا (س) (  ای فُلك عاشقی ز چه پهلو گرفته ای) ای فُلك عاشقی ز چه پهلو گرفته ای*
ای بحر عشق از چه به غم خو گرفته ای
تاریك شد دو چشم علی بی طلوع تو
چندی است از عزیز دلت رو گرفته ای
بهر سؤال نه، ز مدد یا علی بگو
ای همسری كه دست به زانو گرفته ای
ترسم بگیرد از من دلسوخته تو را
زخمی كه از غلاف به بازو گرفته ای
دیوار را رها كن و از دست من بگیر
ای آنكه دست خویش به پهلو گرفته ای
گرچه كبود گشته ولی باز كن به من
آن چشم را كه در خَم ابرو گرفته ای
آشفته است چون دل من موی زینبت
زان دم كه شانه را ز سر او گرفته ای
موی تو محرم است و علی محرم تو نیست؟
از چیست چهره در پس گیسو گرفته ای؟
* فُلك: كشتی
شاعر : محمد سهرابی

  • چهارشنبه
  • 9
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 14:45
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا (س) ( بگذار كه از فاطمه بهتر بنويسم) *

2361
1

شعر شهادت حضرت زهرا (س) (  بگذار كه از فاطمه بهتر بنويسم) بگذار كه از فاطمه بهتر بنويسم
اورا عوض آمنه مادر بنويسم
در فكر ِ بقيع ام ، من اگر ميل ندارم
بر گنبد خضرات كبوتر بنويسم
تو پا بگذاري و منم سر بگذارم
تو پا بنويسي و منم سر بنويسم
يك بار تورا خواندم دو بار علي را
از آينه بايد دو برابر بنويسم
شاعر : علي اكبر لطيفيان

  • چهارشنبه
  • 9
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 15:01
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا (س) ( همينكه شعله به پايِ تو بي امان پيچيد ) *

2295

شعر شهادت حضرت زهرا (س) (  همينكه شعله به پايِ تو بي امان پيچيد ) همينكه شعله به پايِ تو بي امان پيچيد
صدايِ ناله يِ تو بين آسمان پيچيد
نفس نفس زدنت پشتِ در عذابم داد
نسيم ِ سوختنت تا به بيكران پيچيد
به رويِ صورتِ تو شعله چنگ مي انداخت
بهار بودي و در ناله ات خزان پيچيد
بنا نبود كه "در" سمتِ پهلويت آيد
ميانِ پهلويِ تو دردِ استخوان پيچيد
چنان زدند كه از رويِ شاخه بار افتاد
و در به رويِ سرت خورد و ناگهان پيچيد
همينكه زير ِ در ِ خانه گير افتادي
به سويِ خانه يِ من پاي دشمنان پيچيد
تو آن وقار نبودي كه بر زمين اُفتي!
گمان كنم وسطِ كوچه پايتان پيچيد

  • چهارشنبه
  • 9
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 15:04
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا (س) ( این روزها با ناکسان افتاده کارم) *

2212
1

شعر شهادت حضرت زهرا (س) ( این روزها با ناکسان افتاده کارم) این روزها با ناکسان افتاده کارم
دیگر پیمبر ‌زاده‌ای بی‌اعتبارم
بعد از تو همّ و غمّ مردم منبرت شد
من فکر می‌کردم که تنها یادگارم
تا چشم وا کردم هیاهو بود و آتش
دیدم زنی تنها میان گیر و دارم
آن قلب کوچک در دلم دیگر نمیزد
بهتر که طفلم را به این دنیا نیارم
من درد دارم، دردم اما از تنم نیست
از دیدن دستان بسته شرمسارم
از این جماعت شکوه‌ها دارم برایت
امشب به شوقت سر به بالین می‌گذارم
اینجا به اجبار زمان کم گریه کردم
باید بیایم از زمان فارغ ببارم
یادم نرفته است آخرین قولی که دادی
با این امید این لحظه‌ها را می‌شمارم
شاعر : ا.سادات.هاشمی

  • چهارشنبه
  • 9
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 15:12
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت حضرت زهرا(در خونه پر از هیزم،نداره فرق برا مردم9 *

2564
3

شعر سینه زنی  شهادت حضرت زهرا(در خونه پر از هیزم،نداره فرق برا مردم9 در خونه پر از هیزم،نداره فرق برا مردم
كی سوخت و كی فدا شد
با زور پا چنان هل داد،كه در روی سرم افتاد
از پیكره جدا شد
چه آتیشی چه بلوایی،نمیگم من چه چیزایی
تو سینم جابجا شد
داره اَمونم میبره،دارم یه دنیا دلهره
حس میكنم كه محسنم،دیگه تكون نمیخوره
آخ جیگرم سوخت،وای پسرم سوخت
توی كوچه چه غوغا بود،كار مردم تماشا بود
فقط بی حرمتی بود
هنوز خونم رو دیواره،چی شد محسن همش كاره
اون میخ لعنتی بود
چی می دونی لگد خوردن،زسینه میخ در آوردن
برام چه زحمتی بود
فلك دل صبور نداشت،تار شده بود و نور نداشت
چه جوری خونه سوخت كه اون،حرارت و تنور نداشت
آخ جیگرم سوخت،وای پسرم سوخت
هوا تیره است پر از دوده،كه هر چی تو فلك ب

  • دوشنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 15:22
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت حضرت زهرا(ای مادر زیبایی زهرای من9 *

2552
1

شعر سینه زنی شهادت حضرت زهرا(ای مادر زیبایی زهرای من9 ای مادر زیبایی زهرای من
گر بروی می میرم از تنهایی زهرای من
ای گل ز بلبل جان او بیعانه داری
رفته زیادت شمع من پروانه داری
بال شكسته خوب نیست بهر پریدن
از این گذشته جوجه اندر لانه داری
وای
بین التماس این مرد مظلوم مرو
محسن كه رفته تو دیگه خانم مرو
گر سیری از من رحمی نما بر زینبت
تو رو به اشك این طفل معصوم مرو
مرو تا خجل زپیغمبر نشم
مرو تا دوباره بی سپر نشم
اینقدر زل نزن به گهواره ی محسن
خدا خواست دوباره من پدر نشم
گر حرمتت شكسته،شیرازه ات شكسته،شرمنده ام
بذار به پای اون دو دست بسته،شرمنده ام
حرف و حدیث رفتنت شدت گرفته
هنوز نرفتی خونه رو غربت گرفته
صدات بریده بریده است می دونم از چیست
نمی دونم حس

  • دوشنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 15:25
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت حضرت زهرا(چی میشه یه روز بیاد بریم كنار تربتش) *

2258
1

شعر سینه زنی شهادت حضرت زهرا(چی میشه یه روز بیاد بریم كنار تربتش) چی میشه یه روز بیاد بریم كنار تربتش
بخونیم دم بگیریم سینه زنون به غربتش
همگی شور بگیریم یاد حسین و حسنش
بخونیم به یاد اون لحظه ای كه می زدنش
وچه مهمونی شده،مادرم خونی شده
در وسط كوچه تو را می زدند
كاش به جای تو مرا می زدند
خداحافظ علی،خداحافظ علی
می ره آسمون چرا ،آتیش ز درب یك خونه
می زنند یه عده ای ،مادری رو تازیونه
زیر دست و پا می آد، یه ناله ای غریبونه
با چشای گریون و غرق به خونش می خونه
میون گلخونه مون
كشته شد محسن مون
كشته شد محسن و آنان كه تماشا كردند
سند تیر به اصغر زدن امضاء كردند
خداحافظ علی،خداحافظ علی
سبب خلقت دنیا به روی خاكا نشست
دست و بازوی گل علی زكینه ها شكست
زدن آتیش به در خون

  • دوشنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 15:27
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت حضرت زهرا(در كنار قبرت، ببین در اعتكافم) *

2284
1

شعر سینه زنی شهادت حضرت زهرا(در كنار قبرت، ببین در اعتكافم) در كنار قبرت، ببین در اعتكافم
كعبه هستی و من، گرد تو در طوافم
ز غمت برآید، زسینه آه سردم
بی تو من كه دیگر، علی ِ كوچه گردم
كی رود زیادم ،غم تو ،ای مانده بین كوچه ها
كس خبر ندارد، زداغت، با من چه كرده كوچه ها
كی رود زیادم، كه دشمن، هست تو را گرفته بود
كی رود زیادم ،كه زینب ،دست تو را گرفته بود
یاس نیلوفری،كی مرا می بری،وای از این غم جدایی
ای گل جوانم،آتش زدی به جانم
ای پرستوی من،رفتی زآشیانم
ای همه وجودم، مرو زلانه ی من
می شود مزارم، میان خانه ی من
در غمت خمیدم،امیدم،رفیق خفته زیر گل
ای فرشته رویم،چه گویم،چه كرده غمهایت به دل
مرتضی و دوری،صبوری،ندارم و بریده ام
یاد روی ماهت،ستاره، بریزد از دو د

  • دوشنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 15:29
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت حضرت زهرا(ای بانوی رشیده ام،از داغ تو خمیده ام) *

3670
8

شعر سینه زنی شهادت حضرت زهرا(ای بانوی رشیده ام،از داغ تو خمیده ام) ای بانوی رشیده ام،از داغ تو خمیده ام
مسافری فاطمه
والله عذابم می كنی،خونه خرابم می كنی
اگه بری فاطمه
فاطمه جون من،جوون قد كمون من
آتشم مزن
زینب دلش خونه،حسین با گریه می خونه
تسلیت حسن
آن دوره ی عشق و وفا یادش بخیر
آن روزگار باصفا یادش بخیر
شب عروسی یادته،بابات می گفت
پیر شی به پای مرتضی یادش بخیر
چی شده حالا داری رو عشقمون پا می ذاری
حیدر و بین تموم دشمنا جا می ذاری
فاطمه فاطمه بی تو علی میمیره
اللهم الرزقنا ،كربلاكرببلا،كربلاكرببلا ،كربلاكرببلا
مسبب الاسباب حسین،مفتح الابواب حسین
ا تیر عاشقی زدم،اولین انتخاب حسین
بند دل زهرا حسین، دریاتر از دریا حسین
ذكر دل مجنون بود،لیلی تر از لیلی حسین
تا ز

  • دوشنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 15:31
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت حضرت زهرا(ای هم آشیانم،عزیزم، چرا زلانه می روی9 *

2615

شعر سینه زنی شهادت حضرت زهرا(ای هم آشیانم،عزیزم، چرا زلانه می روی9 ای هم آشیانم،عزیزم، چرا زلانه می روی
با پره شكسته، زلانه،چرا شبانه می روی
جوجه های نازت،كنارت،نشسته گریه می كنند
چون تا با پیكری، پُر از زخم، زتازیانه می روی
نور دیده مرو،قد خمیده مرو،آه از این جدایی
ای فرشته ی من،چرا پرت شكسته
قلب مهربانت ،چرا به غم نشسته
ای امید دلها ،یا فاطمه یا زهرا
بی رمق نگارم،مكن تو كار خانه
گفته ای پس از مرگ ،بشویمت شبانه
شاعر:حاج احمد واعظی

  • دوشنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 15:33
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت حضرت زهرا(این روزها كارم به جای خانه داری) *

2060
2

شعر سینه زنی شهادت حضرت زهرا(این روزها كارم به جای خانه داری) این روزها كارم به جای خانه داری
بغض است و داغ و اشك و آه و بی قراری
بنگر كه دیگر یا علی افتادم از پا
باید كنی كم كم دگر فكر نزاری
من دوست دارم مادر این خانه باشم
اما بود این زخم هایم سخت كاری
باید چگونه شانه زد بر موی زینب
با این فغان و اشك و آه و بی قراری
همسایه ام دیشب دعا بر مرگ من كرد
من كه همیشه كرده ام همسایه داری
پرسید دیشب زینبم با گریه از من
آیا برای زندگی میلی نداری
دیدم كه زینب خیره گشته بر لباسم
گفتم عزیزم لاله ها را می شماری
یك بار دیگر مادرانه روی زانو
او را نشاندم یاد ایام بهاری
می خواستم دستی كشم روی سر او
دستم نكرد این آرزو را باز یاری
با گریه گفتم دخترم در خانه ی من
باید تو ب

  • دوشنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 15:35
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت حضرت زهرا(از تیغه ی تیز باد خزون) *

2511

شعر سینه زنی شهادت حضرت زهرا(از تیغه ی تیز باد خزون) از تیغه ی تیز باد خزون
می ریزه گلبرگای یاسه مون
چشمای زهرا از روی علی
مثل ابر سرخ تو آسمون
اله ناله ،صدای مادر، بین آتیش، بین دوده
شاخه شاخه ،گل شكسته، یاسیاهه، یا كبوده
طناب روی ،دستای علی
طوفان و موج، دریای علی
همه خوشیه، دنیای علی
اه تمومه ،شبای علی
به روی خاكه ،به پای علی
مادر ما و ،زهرای علی
كاسه ی خونه ،چشمای علی
ضربه ضربه، غلاف تیغ و ،موی و پهلو ، دست و بازو
دسته دسته، فرشته ها در، زیر دست و ،پای بانو
ناله ناله، صدای مادر ،بین آتیش، بین دوده
شاخه شاخه، گل شكسته، یاسیاهه، یا كبوده
دشمنا، علی رو بردند
تو كوچه ها ،علی رو بردند
به پیش چشمای غریب و آشنا، علی بردند
از توی شعله ها ،علی رو بردن

  • دوشنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 15:40
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت حضرت زهرا(من بی قرار روضه ی زهرای اطهرم) *

3176
3

شعر سینه زنی شهادت حضرت زهرا(من بی قرار روضه ی زهرای اطهرم) من بی قرار روضه ی زهرای اطهرم
خدمتگزار روضه ی زهرای اطهرم
روزی که روزی همه را داد ذوالمنن
بر من ولای فاطمه را داد ذوالمنن
با مهر او حوالی عشق خدا شدم
دیوانه ی ولای علی مرتضی شدم
با مهر او حیات مجدد گرفته ام
اسلام واقعی ز محمد گرفته ام
یک شب که خواب آمد و هست مرا گرفت
دیدم نگار آمد و دست مرا گرفت
فارغ دلم ز فکر غم انتظار کرد
آمد قرار سینه مرا بی قرار کرد
روح مرا به وادی عشق خدا کشید
در مجلس منوری از انبیا کشید
دیدم تمام در بر آدم نشسته اند
با احترام محضر خاتم نشسته اند
آنجا خلیل خادم و جبرئیل سینه زن
موسی کلیم همره او مانده از سخن
عیسی مسیح گوشه ای از مجلس خدا
در زمزمه بیا قمر نرگس خدا
ناگه نگا

  • دوشنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 15:43
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت حضرت زهرا(رفتن تو مرگ برام ،بمون كه با تو زنده ام) *

2802
5

شعر سینه زنی شهادت حضرت زهرا(رفتن تو مرگ برام ،بمون كه با تو زنده ام) رفتن تو مرگ برام ،بمون كه با تو زنده ام
می ری ولی این و بدون، حروم بی تو خنده ام
نمی تونم باور كنم،باید سیاه به تن كنم
آخه چه جوری می تونم،فاطمه مو كفن كنم
دارم نفس می كشم و میلی به موندن ندارم
موقع تشییع تنت،خودمو تو خاك می ذارم
چرا این طوری نگاهم می كنی،دل من افتاده كه مسافری
خانمم داره نگات حرف می زنه،می گه از خونه ی من می خوای بری
دل حیدر و داری خون می كنی،وقتی رخت مشكیمو در می آری
وقتی كه تو گریه می خندی می دونم،دردبازو تو به روم نمی آری
تو بمون بذار كه شرمنده نشم،بذار حق فدكت رو بگیرم
اگه تو عزم سفر كنی عزیز،ظاهراً زنده ام اما میمیرم
می دونم دنیا برات چون قفسه،می دونم از این زمونه سیر شد

  • دوشنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 15:45
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت حضرت زهرا(السلام ای ثمر عمر پیمبر زهرا) *

4346
4

شعر سینه زنی شهادت حضرت زهرا(السلام ای ثمر عمر پیمبر زهرا) السلام ای ثمر عمر پیمبر زهرا
داده طاها لقبت حضرت مادر زهرا
کفو و همتای علی فاتح خیبر زهرا
به ائمه شده ای حجت اکبر زهرا
التماسیم و به الطاف شما محتاجیم
با همان دست ، دعا کن به خدا محتاجیم
وقت آن است که از خاک تو زر جمع کنیم
چادرت را بتکانی و قمر جمع کنیم
باید از بین کلام تو نظر جمع کنیم
باز هم خطبه بخوانی و گهر جمع کنیم
آن کسانی که به آئین خدا محتاجند
به بیانات تو در دین خدا محتاجند
با ولای تو نوشتند نجات ما را
با تو امروز نداریم غم فردا را
پس مگیر از لب ما خواهش "یا زهرا" را
انقلاب تو گرفته است همه دنیا را
از علی و غم او تو سخن آغاز نما
سفره ی درد غریبانه خود باز نما
چند وقتیست سرم روی تنم می

  • دوشنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 15:48
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

واحد سینه زنی شهادت حضرت زهرا(منظومه ی كرم ،بی بی بی حرم) *

12193
40

واحد سینه زنی شهادت حضرت زهرا(منظومه ی كرم ،بی بی  بی حرم) منظومه ی كرم ،بی بی بی حرم

كاش سید بودم و بودی تو مادرم

ولی ،شنیدم هر كی ،كه دوست داره

می تونه بهت بگه مادر

مادر، نوكرت محشر، اگه گرفتاره

می تونه بهت بگه مادر

مادر، یا اُم الشهدا

ای درد و غم چشان

بانوی بی نشان

در یاری علی، رفتی كشان كشان

حیف كه، دیدنت بی یار

زدنت سیلی، تو ی كوچه های نامردی

صد بار، مردی و زنده ،شدی تا وقتی

با حسن به خونه برگردی

مادر، در بین كوچه ها

مادر ،بی كس بودی چرا

مادر، یا اُم الشهدا

هر دم تو در تبی

زار و جون به لبی

بیشتر از همه كس، در فكر زینبی

فكره، سفرش هستی

سفری كه با، سالارش می ره كربلا

یاد، عطش حسین ،توی گودالی

لحظه ی غروب عاشورا

مادر گریان كر

  • دوشنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 15:50
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنیشهادت حضرت زهرا(دارد غریبی تو نفس گیر می شود) *

2561
1

شعر سینه زنیشهادت حضرت زهرا(دارد غریبی تو نفس گیر می شود) دارد غریبی تو نفس گیر می شود
باید به پشت در بروم دیر می شود
در باغ خُرّم من و تو یا علی ببین
باد خزان چگونه سرازیر می شود
این دشمن حرامی و روبه صفت چرا
این جا برای شیر خدا شیر می شود
در بین شعله سوره تكبیر خواندنی است
این سوره پیش چشم تو تفسیر می شود
در پشت در به راه تو می جنگم و ببین
این میخ ها به سینه ی من تیر می شود
این در شكست و دختر من هُل كرده است
او را به حجره ای ببرش پیر می شود
اَجر رسالت پدرم را گرفته ام
با ضرب در زفاطمه تقدیر می شود
زاین پس دگر نیاز به عم یجیب نیست
دارد دعای فاطمه درگیر می شود
ناد علی مو خوندم میون آتیش
اُف به تو رو نشوندم میون آتیش
وقتی به پات می سوختم در وسط دود
رو

  • دوشنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 16:05
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعرسینه زنی شهادت حضرت زهرا(رنگ پاییز به دیوار بهاری اُفتاد) *

2556
1

شعرسینه زنی شهادت حضرت زهرا(رنگ پاییز به دیوار بهاری اُفتاد) رنگ پاییز به دیوار بهاری اُفتاد
بر در خانه ی خورشید شراری اُفتاد
فاطمه ظرفیت کل ولایت را داشت
قت اُفتادن او ایل و تباری اُفتاد
تکیه بر در زدنش درد سرش شد بخدا
او کنار در و در نیز کناری اُفتاد
بعد یک عمر مراعات کنیزان حرم
فضه ی خادمه آخر به چه کاری اُفتاد
خواست خودش را زود برساند به علی
سر این خواسته ی خود دو سه باری اُفتاد
ناله ای زد که ستون های حرم لرزیدند
به روی مسجدیان گرد و غباری اُفتاد
غیرت معجر او دست علی را وا کرد
همه دیدند سقیفه به چه خاری اُفتاد
وقت برگشت به خانه همه جا خونی بود
چشم یاری به قدوقامت یاری اَفتاد
آنقدر فاطمه از دست علی بوسه گرفت
بعد از آن روز دگر رفت و کناری اُفتاد
مدینه

  • دوشنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 16:26
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت حضرت زهرا(جان زینب کن تکلم، با من خونین جگر) *

2780
2

شعر سینه زنی شهادت حضرت زهرا(جان زینب کن تکلم، با من خونین جگر) جان زینب کن تکلم، با من خونین جگر
گر روی تو من بریزم، خاک عالم روی سر
لحظه های با تو بودن، لحظه های ماندگار
لحظه ها را بی تو بودن ،چون خزان بی بهار
فاطمه جان(3) فاطمه
میروی و من اسیر، دست غمها میشوم
ای پناهم تکیه گاهم ،بی تو تنها میشوم
بی تو خسته، بی تو تنها ،بی تو دل ریش و فکار
بی تو محزون ،بی تو دلخون، بی تو بی صبر و قرار
فاطمه جان(3) فاطمه
مجتبایم نیمه شب ، میپرد از جا چرا
با دلی محزون بگوید ،شرح درد کوچه را
این معما، حل نما تو، رو گرفتی از چه رو
ماجرای کوچه را تو، گو برایم مو به مو
فاطمه جان(3) فاطمه

  • دوشنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 16:29
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعرسینه زنی شهادت حضرت زهرا(گریه ی هر شبت قاتل زینب است) *

2711

شعرسینه زنی شهادت حضرت زهرا(گریه ی هر شبت قاتل زینب است) گریه ی هر شبت قاتل زینب است
حسرت شانه ای بر دل زینب است
بیت الاحزان تو غمخوانه ام
بال و پر بشکسته پروانه ام
میروی ای روح کاشانه ام
یروی از برم روح احساس من
ای خدا شد کبود شاخه ی یاس من
میروی ای عاشق بی شکیب
نیمه شب با کاروانی غریب
بعد تو حیدر مانده بی حبیب
دردل خسته ام میزند خیمه غم
سر ومن میروی قد کمانی وخم
کوثر اشک تو چون زمزم است
قاتل من گریه ی نم نم است
بی تو مرتضی اسیر غم است

  • دوشنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 16:31
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت حضرت زهرا(تنها ماندم9 *

3060
2

شعر سینه زنی شهادت حضرت زهرا(تنها ماندم9 تنها ماندم
تنها ماندم
رفتی زهرا من جا ماندم
من درشهر غم ها ماندم
راز خود به کس نگفتم
من زخم زبان شنفتم
با یاد قد کمانت
شب ها تا سحر نخفتم
منم آن خسته ی تنهای کوچه
میزنه آتیشم شب های کوچه
راز شبگردی و خونه نشینی
طعنه و خنده ی زن های کوچه
خدا نگهدار ای پرستوی علی
خدانگهدار زور بازوی علی
سرگردانم
سرگردانم
از داغ تو من حیرانم
تو دریایی من طوفانم
گرمای خونه چه سردی
ای یاس علی چه زردی
نگفتی حیدر می میره
دردل با من نکردی
زندگانی من خدانگهدار
ای جوانی من خدانگهدار
روزای خوش فتح خیبر و بدر
پهلوانی من خدانگهدار
خدانگهدار ای پرستوی علی
خدانگهدار زور بازوی علی
توخندیدی،هستی ام رو توپاشیدی
بعد ازآن خنده خش

  • دوشنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 16:34
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت حضرت زهرا(با اشك چشمام، آب می ریزم پشت سرت،وای وای وای) *

4441
15

شعر سینه زنی شهادت حضرت زهرا(با اشك چشمام، آب می ریزم پشت سرت،وای وای وای) با اشك چشمام، آب می ریزم پشت سرت،وای وای وای
برو مسافر،نباش به فكر حیدرت،وای وای وای
پرستوی مهاجر، خدابه همرات، خدابه همرات
سفر به خیر مسافر، خدا به همرات ،خدابه همرات
خدابه همرات برو،برو نكن فكر علی رو، یه جور با غم كنار میام
خدابه همرات برو،برو دیگه به دیدن تو ،شب ها سر مزار میام
باشه ،قبول هرچی دل تنگه تو می خواد می كنم،تو برو غصه نرو
باشه ،خودم یه جور دل بچه ها رو شاد می كنم ،تو برو غصه نخور
باشه ،خودم تنهایی زینبین ومی فرستمه شون، خونه ی بخت گریه نكن
باشه ،خودم تنها حسنینم و داماد می كنم،تو برو غصه نخور
با اشك چشمام، آب می ریزم پشت سرت،وای وای وای
رو مسافر،نباش به فكر حیدرت،وای وای وای
با

  • دوشنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 16:36
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعرسینه زنی شهادت حضرت زهرا(آخه بگو به كی بگم ، كه رفتنت مرگ برام *

3301
4

شعرسینه زنی شهادت حضرت زهرا(آخه بگو به كی بگم ، كه رفتنت مرگ برام آخه بگو به كی بگم ، كه رفتنت مرگ برام
علی رو تنها نذاری، دنیارو بی تو نمی خوام
رفتی ولی این و بدون،حرومه بی تو خندیدن
تا وقتی كه نفس دارم،از روی تو شرمنده ام
رفتی ولی بدون كه من،سرم رو تو چاه می ذارم
به انتظار دیدنت،تو خاطراتت اسیرم
یا نرو ، یامنم با خودت ببر
خدانگهدار فاطمه، علی گرفتاره غمه
خونه ی من، بدون تو، فقط سرای ماتمه
زینب یه گوشه ،می شینه،چادر تو سر می گیره
حسن تو كوچه چی دیده، كه این جوری قهر می گیره
بهار خونه ی علی، چه زود تو رو خزون گرفت
مین برات، كوچیك بودش،كه آسمون تورو گرفت
می خوام بدونی فاطمه، كه من تا آخرین نفس
از عشق تو می خونم و می شم یه مرغی تو قفس
خدا نگهدار فاطمه، خدا نگه

  • دوشنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 16:42
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد