شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس

شعر شهادت حضرت زهرا (س) ( خدا! ز سوز دلم آگهي، كه جانم سوخت) *

3074
2

شعر شهادت حضرت زهرا (س) ( خدا! ز سوز دلم آگهي، كه جانم سوخت) خدا! ز سوز دلم آگهي، كه جانم سوخت
دلم ز فرقت ياران مهربانم سوخت
چو ديد دشمن ديرينه، انزواي مرا
ز كينه آتشي افروخت كآشيانم سوخت
هنوز داغ پيمبر به سينه بود مرا
كه مرگ فاطمه ناگاه جسم و جانم سوخت
اميد زندگي و، يار غمگسارم رفت
ز مرگ زودرسش قلب كودكانم سوخت
دمي كه گفت: علي جان! دگر حلالم كن
به پيش ديده ز مظلومي‌اش، جهانم سوخت
به حال غربت من مي‌گريست در دم مرگ
ز مهرباني او، طاقت و توانم سوخت
گشود چشم و سفارش ز كودكانش كرد
نگاه عاطفت‌آميز او، روانم سوخت
چو خواست نيمه‌شب او را به خاك بسپارم
ازين وصيت جانسوز، استخوانم سوخت
شاعر : فولادی

  • سه شنبه
  • 1
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 08:30
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر شهادت حضرت زهرا (س) (صدف چشم من از داغ تو گوهر بار است ) *

7792
19

شعر شهادت حضرت زهرا (س) (صدف چشم من از داغ تو گوهر بار است ) صدف چشم من از داغ تو گوهر بار است
چه كنم؟! كار علي بي‌تو به عالم، زار است!
اشتياق تو مرا مي‌كشد از خانه برون
ورنه از خانه برون آمدنم، دشوار است!
موقع آمد و شد، فاطمه جان! مي‌بينم
ديده زينب تو مات در و ديوار است!
به گواهيّ شب و، زمزمه مرغ سحر
اهل يثرب همه خوابند و، علي بيدار است
روز در خانه، پرستار حسين و حسَنم
كمكم كن! كه نگه‌داري‌شان دشوار است!
ياد آن روز كه با زينب تو مي‌گفتم:
دخترم! گريه مكن! مادرتان بيمار است!
چاه داند كه به من، عمر چسان مي‌گذرد
قصّه، كوتاه كنم ورنه سخن بسيار است
شاعر : مرحوم ژولیده

  • سه شنبه
  • 1
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 08:32
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا (س) (به حجره آمد و آهسته خواند اسما را ) *

2295
1

شعر شهادت حضرت زهرا (س) (به حجره آمد و آهسته خواند اسما را ) به حجره آمد و آهسته خواند اسما را
بیار جامه و کافور و عطر زهرا را
چو شمع، بالشم آهسته زیر سر بگذار
ز رعشـه تـاب ندارم دگر سر و پا را
نبود تاب که پهلـو نهم به پهلویی
وگرنه خواب نبودم شبی ز شبها را
نمازِ غیر، روا نیست بر جنازۀ من
و امر کرد به دفـن شبانــه مـولا را
شکسته شد دل آیینه‌ای که یک آهش
هـزار لـرزه مـی‌افکند عرش اعلی را
شاعر : محمد سعید میرزایی

  • سه شنبه
  • 1
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 09:11
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا (س) ( تو ای ز داغ نبی سر نهاده بر سر زانو) *

2677

شعر شهادت حضرت زهرا (س) ( تو ای ز داغ نبی سر نهاده بر سر زانو) تو ای ز داغ نبی سر نهاده بر سر زانو
سلام من به تو پهلو شکسته، فاطمه بانو!
فرشته‌ها همه بر غربت مزارتو گریان
کجاست قبر تو، ریحانۀ رسول خدا، کو؟
تو نام عرشیِ گلهای‌ باغهای جهانی
بنفشه، یاس گل سرخ لاله مریم شب‌بو!
همیشه مائدۀ خوانت از بهشت رسیده
فرشته آمده و خانۀ تو را زده جارو
شکست شانۀ تو آخر ای حقیقتِ ثقلین
فراق باب ز یکسو، غم امیر ز یکسو
چه خسته‌ می‌روی ای محمل تو دوش ملائک!
چه مانده از تو مگر ای شهیده «فاطمه» بانو؟
چه زود پیر شدی ای جوانیِ دل احمد
که نیست باورِ من از تو این سپیدی گیسو
تو را چگونه ز تابوت در مزار گذارم؟
تو را چگونه بگردانم ای عزیز به پهلو؟
شب است و خاک تو گِل می‌شود ز گریۀ مو

  • سه شنبه
  • 1
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 09:44
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا (س) ( گفتی صدف شکست، بگو گوهرش چه شد؟) *

2473

شعر شهادت حضرت زهرا (س) ( گفتی صدف شکست، بگو گوهرش چه شد؟) گفتی صدف شکست، بگو گوهرش چه شد؟
گفتی که باغ سـوخت گل پرپرش چه شد؟
از باغبـان وحــی بپــرسید دوستــان!
با بـرگ نـازک گـل نیلوفـرش چه شد؟
قـرآن آیـه‌آیـۀ مـــولا ز دسـت رفــت
پس آیۀ جـدا شـده از کوثرش چه شد؟
تطهیــر را بـدون وضـو مس نمی‌کنند
پس احتـرام فاطمــۀ اطهـرش چه شد؟
زهرا کـه در پـس در آتـش گرفتـه بود
یاللعجب! به روی ز گل بهترش چه شد؟
ای مـردم مدینـه بپـرسید از علی
همسنگر شهیـدۀ بی‌سنگـرش چه شد؟
بابا به دست بسته نگه کرد و صبر کرد
مادر فتاد روی زمین، دخترش چه شد؟
وقتـی فتـاد ابر کبـودی بـه چهـره‌اش
افتاد آسمان به زمین، اخترش چه شد؟
ـاسخ بـده مدینه! بگو نیمه‌هـای شب
قبری که می‌گرفت علی در ب

  • سه شنبه
  • 1
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 09:48
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا (س) (تا سایه‏ ی آن خسرو خوبان به سرم بود) *

5399
7

شعر شهادت حضرت زهرا (س) (تا سایه‏ ی آن خسرو خوبان به سرم بود) زبان حال حضرت زهرا سلام الله علیها
تا سایه‏ ی آن خسرو خوبان به سرم بود
کی سوخته از آتش غم، بال و پرم بود؟
ایّام خوشی بود که آن شمع دل‏افروز
در محفل جان، جلوه کنان در نظرم بود
اعضای تنم آب شد و، خلق ندیدند
آن مهره‏ی داغی که ازو بر جگرم بود
جسم من اگر سوخت، از آن آتش در سوخت
جان من اگر سوخت، از آه سحرم سوخت
حق بردن و سیلی زدن و سینه شکستن
مزد زحمات شب و روز پدرم بود!
از فضّه، غم مادر و فرزند بپرسید
کو شاهد حال من و قتل پسرم بود
بشکافت مرا سینه ز مسمار در، آندم
کز هجر پدر خونِ جگر در بصرم بود
پیش نظرم، مرگْ دو جا گشت مجسّم
کز هر دو خبر همسر نیکو سیرم بود:
یکبار، فشار در و دیوار مرا کشت
قنفذ بخدا

  • سه شنبه
  • 1
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 09:52
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا (س) ( مرد اگر خانه به گلزار جان برگیرد) *

2319
4

شعر شهادت حضرت زهرا (س) (  مرد اگر خانه به گلزار جان برگیرد) مرد اگر خانه به گلزار جان برگیرد
دل او، باز هوای سر و همسر گیرد
گر چه فرزند، عزیزست چه دختر چه پسر
بیشتر مهر پدر جانب دختر گیرد
بارها گفت نبی: فاطمه چون جان منست
که گمان داشت کسی جان پیمبر گیرد؟!

بارها گفت که آزار وی، آزار منست
کاش می‏بود که گفتار خود از سر گیرد
کاش می‏بود در آن کوچه، نبی تا که مگر
راه بر قاتل دختر، پی کیفر گیرد
کاش می‏بود که از خادمه‏ی دختر خویش
خبری از سبب سوختن درگیرد
کاش می‏بود پیمبر که ز اَسما پرسد
که: چرا دختر من روی ز همسر گیرد؟!
کاش می‏بود که آن شب، جسد فاطمه را
گاه بر دوش علی، گاه پیمبر گیرد
کاش می‏بود در آن شام غریبان که به دست
اشک غربت مگر از چهره‏ی حیدر گیرد
کاش م

  • سه شنبه
  • 1
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 10:13
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا (س) ( به گنج سینه ی من درد بی دوا دادند) *

2329
1

شعر شهادت حضرت زهرا (س) ( به گنج سینه ی من درد بی دوا دادند) به گنج سینه ی من درد بی دوا دادند
به اهل بیت رسول خدا بلا دادند
مدینه مزد رسالت به نقد پردازد
اگر چه اجرت ما را سوا سوا دادند
مرا به کوچه،علی را به خانه بنشانند
به زخم مهلک بازوی من دوا دادند
چو نامه ی فدکم را مطالبه کردم
جواب خواسته ام را چه بی هوا دادند
برای غصب خلافت به نام نصب امام
پس از رسول خدا حکم ناروا دادند
به انحراف کشاندند فکر مردم را
به خویش منصب وعنوان وپیشوا دادند
حکومت نبوی را به سلطنت بردند
خلافت علوی را به انزوا دادند
لباس ظاهر دین را به حق تهی کردند
به رای خویش به اسلام محتوا دادند
حساب دین وسیاست ز هم جدا کردند
چه زشت نسبت مارا به سوا دادند
منافقین چو لوای عدالت افکندند
به ظ

  • سه شنبه
  • 1
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 10:19
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا (س) ( به لحظه ای که در آن شعله ها نوا کرده) *

2518
1

شعر شهادت حضرت زهرا (س) ( به لحظه ای که در آن شعله ها نوا کرده) مناجات با امام زمان(عج)
به لحظه ای که در آن شعله ها نوا کرده
برای آمدنت مادرت دعا کرده
برای اینکه بگیری تو انتقامش را
میان نافله هایش چه ناله ها کرده
اگر که شیعه شدیم اعتقاد مااین است
به یمن توست به ما هم گر اعتنا کرده
تو گفته ای که بود الگوی تو مادر تو
همان که شیر خدا بر وی اقتدا کرده
هزار سال گذشته هنوز عزاداری
تمام عمر تو را غصه اش عزا کرده
شنیده ام که بدست شماست پیرهنش
نگه به پیرهنش بادلت چها کرده
برای زخم کبودش بیار دارویی
همان که بهر ظهورت خدا خدا کرده
شاعر : جواد حیدری

  • سه شنبه
  • 1
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 10:20
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا (س) ( دشمن شکسته از کین هم بال هم پرم را) *

2273
4

شعر شهادت حضرت زهرا (س) (  دشمن شکسته از کین هم بال هم پرم را) دشمن شکسته از کین هم بال هم پرم را
در آشیانه کشتند یارب کبوترم را
بی یار و غمگسارم گردیده گریه کارم
هرشب روم گذارم بر تربتش سرم را
آنقدر بعد زهرا شدم غریب وتنهاه
گویم به چاه شبها غم های خاطرم را
می خواست تا نبینم من جای تازیانه
گفتا علی بده غسل شبانه پیکرم را
که دیده باغبانی جز من که در جوانی
شبانه دفن کردم لاله پرپرم را
روزی که بین دشمن یاری نبود بر من
دیدم به خاک کوچه یگانه یاورم را
من قهرمان خیبر بودم ولی زکینه
بستند به بازوی او مدال خیبرم را
این درد با که گویم شد مرگ آرزویم
در کوچه پیش رویم زدند همسرم را
می گفت حسن به افغان بشتاب ای پدرجان
که قنفذ و مغیره کشتند مادرم را
شاعر : حسین میرزایی

  • سه شنبه
  • 1
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 10:24
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا (س) (بیمار را سرشک و تبسم برای چه؟ ) *

3099
2

شعر شهادت حضرت زهرا (س) (بیمار را سرشک و تبسم برای چه؟ ) بیمار را سرشک و تبسم برای چه؟
بر کودکان، نگاه ترحم برای چه؟
از ساقی همیشه کوثر سؤال کن
افتاده کوثرت به تلاطم برای چه؟
دست شکسته را که شفا استراحت است
دستاس کرده دانه گندم برای چه؟
زهرا که در غم پدر آتش گرفته بود!
پس پشت خانه این همه هیزم برای چه؟
می‌گفت با علی که پسر عم! حلال کن
مولا گریست: فاطمه، خانم! برای چه؟
در بازتاب آن همه ظلمی که شد روا
تاریخ پرسشی است که مردم! برای چه؟
شاعر : علی زمانیان

  • سه شنبه
  • 1
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 10:30
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا (س) ( جودم نخل از غم بارور بود ) *

2392

شعر شهادت حضرت زهرا (س) ( جودم نخل از غم بارور بود ) جودم نخل از غم بارور بود
تمام حاصلم خون جگر بود
ز هر شاخه هزاران ميوه دادم
همانا پاسخم نيش تبر بود
دلم از طفل بر پستان مادر
به ديدار اجل مشتاق‎تر بود
اگر چه شاخه‎هايم را شکستند
به هر شاخه هزارانم ثمر بود
چه باک از تيغ زهرآلود دشمن
علي يک عمر در کام خطر بود
هزاران زخم در دل داشتم من
که بس کاري‎تر اين زخم سر بود
به جان فاطمه آنکه مرا کشت
نه تيغ ابن ملجم، ميخ در بود
هزاران استخوان بودم گلوگير
هزاران نيش خارم در بصر بود
به هر اهم هزاران زخم فرياد
به هر زخمم هزارن نيشتر بود
تو اي قاتل مرا کشتي نگفتي
علي يک عمر غمخوار بشر بود
زدي شمشير بر فرق امامي
که حتي مهربان‎تر از پدر بود
به اشک و خون دل بنويس "

  • سه شنبه
  • 1
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 10:31
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 مجتبی صمدی شهاب

شعر شهادت حضرت زهرا(خدا ای خدا، لحظه های آخرمه) * مجتبی صمدی شهاب

3077

شعر شهادت حضرت زهرا(خدا ای خدا، لحظه های آخرمه) خدا ای خدا این روزهای آخرمه

سایه اجل دیگه بالای سرمه

دارم میمیرم زخمی تو بستر افتادم

ولی قاتلم غریبی همسرمه

راهی نمونده پیش پام میخوام دیگه برام سفر

چیزی نداشت دنیا برام جز ماتم و خون جگر

میخوام بزن پیش بابام شکایت از دنیا کنم

میخوام بگم چی کشیدم تا عقده از دل واکنم

آه من جوان بودم مهربان بودم

با تموم این مردم مدینه

آه سهم من غم شد قامتم خم شد

آه تنهایی میکشم زسینه

.............

@eyvoontala

خدا ای خدا مرگمو زودتر برسون

میخوام بپّرم دیگه من از این آشیون

کبوترم و شکسته بال و پر من

تو یه کاری کن برم بسوی آسمون

خدا خودش تو آسمون از غم من خبر داره

همه میدونم که آتیش برای گل ضرر د

  • یکشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 08:43
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(فاطمیه موسم غربت وعزاست) *

2668
2

شعر شهادت حضرت زهرا(فاطمیه موسم غربت وعزاست) فاطمیه موسم غربت وعزاست
فاطمیه روضه خونش خداست
با یه عشق دیرینه بر سینه می کوبم ازغم تو
دلم آتیش میگیره میمیره به یاد ماتم تو
تا همیشه زهرایی می مونه به زیر پرچم تو
فاطمیه دلامون آسمونیه
مسافر حرم بی نشونیه
کنار قبر خاکی افلاکی میشه دل زائرش
دلای غرق شیون میگیرن همیشه روضه براش
روز محشر خندونه چشمی که گریونه وقت عزاش
فاطمیه چشم عالم بارونیه
کار دل خسته مون روضه خونیه
تا ظهور فرزند دلبندت مخفیه مدفن تو
پشت ابرا میمونه پنهونه بهشت روشن تو
جمعه ها اشک افشونه بارون ندبه و شیون تو

شاعر:یوسف رحیمی

  • یکشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 08:48
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا (س) ( این را به هوای كربلا پُست كنم) *

2858
5

شعر شهادت حضرت زهرا (س) (  این را به هوای كربلا پُست كنم) این را به هوای كربلا پُست كنم
یا این كه به مشهدالرّضا پُست كنم؟
یک نامه نوشته ام برایت بی بی!
این را به نشانی كجا پست كنم؟
بی بی! سلام، شب شده و كرده ام هوات
گفتم یكی دو خط بنویسم كه از صفات

كم كم زلال تر شوم و مثل آینه
روحم جلا بگیرد و از بركت دعات
مثل پرنده ها بپرم سمت آسمان
مثل فرشته ها بزنم بال در هوات...
بانوی خوب من! چه خبر؟ از خودت بگو
از زخم های كهنه تر از چادر سیات
كه خاكی است و بوسۀ شلاق می خورد
از آتشی كه شعله زد از گوشۀ ردات...
مولا كجاست؟ زخم دلش را چه می كند
آن شیر زخم خوردۀ صحرای عادیات؟
از من سلام و عرض ارادات و بندگی
حتما ببر به خدمت چشمان مرتضات...
ما را ملال نیست به جز دوری

  • یکشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 11:20
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا (س) ( منکران قتل زهرا گوش گوش) *

3682
4

شعر شهادت حضرت زهرا (س) (  منکران قتل زهرا گوش گوش) منکران قتل زهرا گوش گوش
حامیان قاتل زهرا خموش
قتل دخت مصطفی افسانه نیست
قصۀ شمع و گل و پروانه نیست
آتش افروزی به بیت بوتراب
پیش ما روشن تر است از آفتاب

دارم از اهل مخالف چهل سند
چهل سند جمله صحیح و مستند
که فلانی گفت با حبل المتین
نفس پیغمبر امیرالمؤمنین
کای علی بیرون بیا از خانه باز
بر خلیفه دست بیعت کن دراز
گر ز خانه پای نگذاری برون
ور نیایی جانب مسجد کنون
به خداوندی که جان داد و تنم
خانه را با اهلش آتش می زنم
پاسخش گفتا یکی در آن میان
با چه جرأت از تو سر زد این بیان
هیچ می دانی که در این انجمن
زینبش است و حسین است و حسن
گفت حتی با حسین و با حسن
بایدم این خانه را آتش زدن
او برون استاده مولا

  • یکشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 11:39
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(ای هــــــــــــــمـــسر والای من) *

2087

شعر شهادت حضرت زهرا(ای هــــــــــــــمـــسر والای من) ای هــــــــــــــمـــسر والای من
ای یاور بـــــی همتای من
ای هــــــــــــــــمدم شبهای من
زهرای مـن، زهرای من
ای شـــــمــــــع عالم سوز من
ای مــــــاه دل افروز من
بـــــــــی تو سیه شد روز من
داغــــــت زده آتش به تن
ای جـــــــــان و ای جانانه ام
تـــو شمع و من پروانه ام
بین خــــــــــــ‌انه و کاشانه ام
بــــــی تو شده بیت الحَزَن
شب تا سحر سوزم چو شمع
با چشم تو سوزم چو شمع
در هــر گذر سوزم چو شمع
ســــــوزم چو شمع انجمن
ای روح و ریــــــــحان علی
ای ســــــرو و بستان علی
ای مـــــــــــــــــاه تابان علی
بــــی تو رود روح از بدن
شاعر:عباس براتی پور

  • یکشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 12:31
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(چـــــــــــــــسان کنم این دل شب) *

3358
4

شعر شهادت حضرت زهرا(چـــــــــــــــسان کنم این دل شب) چـــــــــــــــسان کنم این دل شب
بــــــــــــــــــــدن فاطمه ام را کفن
مـــــــــــــــی زند آتــــش به دلم
اشــــکِ چـــــشمان حسین و حسن
بـــــــا غم هجران چکنم ای خدا
بـــــــــــا این یتیمان چکنم ای خدا
اَسماء بـــــریـــــــــــز آب روان
تــــــــــــــــــــــا بشویم بدن فاطمه
هـــــستی مــــــــن رفته ز دست
تــــــــــــــو بـــــــیاور کفن فاطمه
خانه من غرق عزا امـشب است
گریان حسین و حسن و زینب است

  • یکشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 12:36
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(عــــــــلی آهسته در راز و نیازه) *

2906
3

شعر شهادت حضرت زهرا(عــــــــلی آهسته در راز و نیازه) عــــــــلی آهسته در راز و نیازه
چـــــــــــه سازد بهر تشییع جنازه
بـــــــــــمیرم از غریبی تو مولا
غـــــــــریبم وا، غـریبم وا، غریبا
عــــــــلی زخم رخ او را بشوید
عـــــــــــلی خوناب پهلو را بشوید
علی جان می دهد از داغ زهرا
غـــــــــــریبم وا، غریبم وا، غریبا
یــــــتیمان پیرهن بر لب گرفتند
فـــــــغـــان و ناله را در دل نهفتند
مــــــرو تازه جوان ای مادر ما
غــــــریــبـــم وا، غریبم وا، غریبا
خـدا داند که زهرا بی گناه است
ولی مویش سپید، رویش سیاه است
علی جان می دهد از داغ زهرا
غـــــــــــریـبم وا، غریبم وا، غریبا

  • یکشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 12:39
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(دلــــم آرامش دیـــــگر نــــدارد) *

2068

شعر شهادت حضرت زهرا(دلــــم آرامش دیـــــگر نــــدارد) دلــــم آرامش دیـــــگر نــــدارد
چنــان نـــالد کــسی بـــاور ندارد
بـدان ای دهر زهرا لنگری بود
جـــــــــهان بی فاطمه لنگر ندارد
چــرا شهر مدینه گشته خاموش
سرای مــــــــــرتضی اختر ندارد
الا ای آنـــکه عاشق نام حسینی
حسین بن عـــــــــــــلی مادر ندارد

  • یکشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 12:42
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(علی سر در گریبان دارد امشب) *

6096
8

شعر شهادت حضرت زهرا(علی سر در گریبان دارد امشب) علی سر در گریبان دارد امشب
عـــــــلی شام غریبان دارد امشب
چــــراغ خانه ها گردیده روشن
کـــــــــــجائی ای چراغ خانه من
اگــــر شمعی کند درد دلم گوش
کُـند در سوختن خود را فراموش
خـــموشی هر چراغی دارد اما
چـــراغ من شده بی وقت خاموش
زمـین از این بدن چیزی نمانده
بـــگیر ای قبر جان من در آغوش

  • یکشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 12:44
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(کـــــــــــبوتر من مَـــپر ز لانه) *

2642
-1

شعر شهادت حضرت زهرا(کـــــــــــبوتر من مَـــپر ز لانه) کـــــــــــبوتر من مَـــپر ز لانه
مـــــــبر صــــفــا را ز آشـــیــانه
کسی ز حــــــــالم خبر نـدارد
شــــــب غــــــم مـــن سحر ندارد
قمر به حالم ستاره ریــــــــزد
کـــــــــه آســـــــــــمانم قمر ندارد
صفای خانه به خانه بـــرگرد
کـــــــــبوتر مـــــن به لانه برگرد
کـه جوجگانت در انـــتظارند
جـــــــــــــــواب آنـــها، پدر ندارد
عــــلی رهین مـحــبت توست
بــــــــــــدوش او بار منت توست
در انــــتظار حـــمایت توست
کــــــــــه جز تو حامی دگر ندارد
دو زانـــــویم در بغل، نشستم
در انـــــــــــــــــــتظار اَجَل نشستم
که خرمــن جان به دامن خود
بــــــــجــــــــــــــز امید شرر ندارد
تـــ

  • یکشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 12:46
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(دوبـــــاره شــــب شـــد و ظلمت بـــر آمد) *

5340
12

شعر شهادت حضرت زهرا(دوبـــــاره شــــب شـــد و ظلمت بـــر آمد) دوبـــــاره شــــب شـــد و ظلمت بـــر آمد
کــــــــنار قــــــــبر زهرا حیدر آمد
ســـــــلام ای بــــــــانوی پـــــهلو شکسته
عـــــــــلی را بین سر قبرت نشسته
بــــــــــه خــــــــانه مـی روم رویت ببینم
بـــــــــریزم اشک و با زینب نشینم
بـــــــــخواب آرام ای مـــــــــــــــاه یگانه
نــــــــــخواهی خورد دیگر تازیانه
بـــــــــخواب آرام بـــــــــــا رخـسار نیلی
بــــــــه پیغمبر نشان ده جای سیلی
بـــــــــخواب آرام ای نــــــــــور دو عینم
کـــــــــــــه من شبها پرستار حسینم

  • یکشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 12:50
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(الا ای مــــــادر پـــهــلــو شکسته) *

5722
9

شعر شهادت حضرت زهرا(الا ای مــــــادر پـــهــلــو شکسته) الا ای مــــــادر پـــهــلــو شکسته
کـــه دشمن رشته عمرت گسسته
ز جــــا برخیز و ببین گرد یتیمی
بـــــه رخسار عــزیزانت نشسته
یــــتیمانم دگـــــر مــــادر ندارند
بــه جــز آه و دو چـــشم تــر نـــدارند
یـــتیمانم بــکن از گـریه خاموش
حُــسینم را مـــکن هــرگـــز فراموش

  • یکشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 12:57
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(در کودکی شد قسمت من خانه داری) *

54514
234

شعر شهادت حضرت زهرا(در کودکی شد قسمت من خانه داری) در کودکی شد قسمت من خانه داری
هم خانه داری می کنم هم سوگواری
گـــریـــم بـــرای نـــــور دو عـیـنـت
هــر شب دهـــــم آب دســت حسینت
دیشب دعــا کردی اجل جانت بگیرد
امشب دعــا کن دخترت زینب بمیرد
دیشب تــــــو بــــودی انـــــدر کنارم
امشب بــــه دیــــوار ســر می گذارم
دیشب نشستی گیسویم را شانه کردی
امشب در آغوش لَحَد کـــاشانه کردی
دیشب گــــرفـتـی اشــکــم ز دیـــــده
امشب ز داغـــت پـــشــتـم خــمـــیـده
دادی بـــه دست زینبت با آه و زاری
پـــیـــراهــن خونین خود را یادگاری
آن پـیـرهـن را هـــرگـــز نــــشــویم
تـــــــا عــــطر مـــادر از آن بـــبویم
مادر چرا رنگ از رخ ماهت پریـده
مـــادر چر

  • یکشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 12:59
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(دخـــتــرم از چـــه شـدی پــژمرده) *

3271
3

شعر شهادت حضرت زهرا(دخـــتــرم از چـــه شـدی پــژمرده) دخـــتــرم از چـــه شـدی پــژمرده
دخــتــرم زود شــدی افــســرده
تـــو نــظــر بــر در و دیوار مکن
گـــریـــه بــــر مادر بیمار مکن
دخترم مادرت را به جوانی کشتند
یــادرگاریش بــــــه در بــنوشتند
دخترم بـعـد مـن داغ پدر می بینی
بــعــد مــن داغ حـسـن مـی بینی
بــــا حسینم تـو روی کـرب و بـلا
یــــک وصـیـت دارم ز وفـــــــا
آن زمــــانی کـــه در آن دشت بلا
شــد بـــلــنـد نــــالــــه شاه شهدا
جــــای مـن بر گلویش بوسه بزن
بــــوســـه بــر حنجر ببریده بزن

  • یکشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 13:02
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(ای نـــام خـــوشت ورد زبـــــانم زهـرا ) *

2832
3

شعر شهادت حضرت زهرا(ای نـــام خـــوشت ورد زبـــــانم زهـرا ) ای نـــام خـــوشت ورد زبـــــانم زهـرا
از داغ تـــو سوخت جـسم و جـانم زهـرا
بـر خیز عــــــــلی به دیدنت آمـده است
ای درد و بــلای تــــو بـــه جــــانم زهرا
زهــــرای مـن راز دلــت از من نـهفتی
از مــــــــــــاجرای کوچه و سیلی نگفتی
زهرای من پیراهن تو غرق خون است
رویت کـــــبود و سینه تو لاله گون است
ای وای مــن بــر بـــازویت باشد نشانه
از بــس کـــه خوردی پیش چشمم تازیانه

  • یکشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 13:06
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(نُــــه ســاله بـودم آمــدم در خــــــــــانه تــــــــو) *

3231
2

شعر شهادت حضرت زهرا(نُــــه ســاله بـودم آمــدم در خــــــــــانه تــــــــو) نُــــه ســاله بـودم آمــدم در خــــــــــانه تــــــــو
تــــو شـــمع مــن بـودی و مـن پـروانه تو
جـــــــــــــــایم کــــــــنون بستـــــــــر شـــــــده
پروانه خاکستر شده، مظلوم عـــلی جان2
بــا آنـــکه هـــر شــب تـا سحر یکدم بیرون رود
تا حرف ما را نشود، مظلوم عـــلی جان2
بـــنشین کـه تـا بـر غـــربتت اشــــکی بـــــریزم
عــفوم نـــما گـــــر پیش پـایت بـــر نـــخیزم
دیــــــــــــگر نــــمــــــانـده تــــــاب قــــــیــــامم
ور نه نخوابم نزد امامم، مظلوم علی جان2
ای اولیــن مــــظلوم عـــــالم شـــــوهــر مــــــن
یــــک لحظه بــنشین در کــنار بـــستر مــــــن
ای اولــین مـــــــظلوم در

  • یکشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 13:11
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت فاطمه(یا فاطمه مدد ، یا فاطمه مدد ، یا فاطمه مدد) *

2469
3

شعر شهادت حضرت فاطمه(یا فاطمه مدد ، یا فاطمه مدد ، یا فاطمه مدد) یا فاطمه مدد ، یا فاطمه مدد ، یا فاطمه مدد
دلدار حیدری ، یار پیمبری 2
بر شیعه دلبری ، صدیقه ی کوثری
یا فاطمه مدد ، یا فاطمه مدد ، یا فاطمه مدد
بر ما شفا توئی ، بر ما دوائی 2
مشکل گشا توئی ، مشکل گشا توئی
یا فاطمه مدد ، یا فاطمه مدد ، یا فاطمه مدد
با یاد قبر تو ، هر شب وضو می کنم 2)
بر قبر مخفیت ، مستانه رو می کنم
یا فاطمه مدد ، یا فاطمه مدد ، یا فاطمه مدد

  • یکشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 13:23
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(ای خاک بقیع امشب زهرا به تو مهمان است) *

6091
7

شعر شهادت حضرت زهرا(ای خاک بقیع امشب زهرا به تو مهمان است) ای خاک بقیع امشب زهرا به تو مهمان است
فردا ببرت خاضع این نیّر تابان است
بر عرش بناز ای خاک بانوی حرم آمد
آرام دل احمد دریای کرم آمد
افسوس که شد از ظلم خاموش چراغ دین
شد کشته ز ضرب در یکتا اثر یاسین
ای خاک مدارا کن با این بدن خسته
ام الحسنین آمد با پهلوی بشکسته
تعظیم نما ای خاک بررفعت و جاه او
د رحشر گواهی ده بازوی سیاه او

  • یکشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 13:34
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد