شهادت امام سجاد (ع)

مرتب سازی براساس

مجلس بیست و سوم هفت مصیبت جانسوز شام از زبان امام سجاد(ع) *

65

مجلس بیست و سوم هفت مصیبت جانسوز شام از زبان امام سجاد(ع) مجلس بیست و سوم
هفت مصیبت جانسوز شام از زبان امام سجاد(ع)
وعده دادند که فریاد رسی می آید
بهر مظلومیِ ما ، دادرسی می آید
و بگفتند که در پاسخ « هل من ناصر »
ذوالفقار آید و فریاد رسی می آید
بعد از این وعده که دادند مرا روز ازل
همه دم چشم به راهم ،که آیا جرسی می آید
من به حافظ زده ام فال و جوابم آمد
غم مخور عاقبت از راه ، کسی می آید
با خدا عهد من این است ، خدا می داند
دست از او نکشم ، تا نفسی می آید .
(ابراهیم گائینی)
حالا که امید در دل های ما زنده شد که این روز و شب ها امید آمدن امام زمان را داریم، بیایید با امام زمانمون برای مصائبی که در شام به اهل بیت وارد شد اشک بریزیم.
در روایت آمده : از امام

  • جمعه
  • 10
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 09:33
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 اسماعیل شبرنگ

شعر عاشورایی برای امام سجاد (ع) -( دل اهل حرم ، آتش گرفته ) * اسماعیل شبرنگ

7

شعر عاشورایی برای امام سجاد (ع) -( دل اهل حرم ، آتش گرفته ) هُرم آتش
دل اهل حرم ، آتش گرفته
تمام پیکرم آتش گرفته
به یاد کوفه و شام و اسارت
دل غم پرورم آتش گرفته
نه این سر بلکه ای بابای بی سر
ز پا تا به سرم آتش گرفته
دل غمدیده ام از دوری تو
شبیه خواهرم آتش گرفته
به حدّی چشم من از گریه سرخ است
که چشمان ترم آتش گرفته
به یاد کوچه و بازار هرشب
دل در به درم آتش گرفته
دست مثل قنوت عمه زینب(س)
قنوت آخرم اتش گرفته
تن صدچاک در گودال دیدم
غروب و غارت اموال دیدم

شاعر : اسماعیل شبرنگ

  • شنبه
  • 11
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 08:00
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

زمزمه چهارم امام سجاد (ع) -( دم به دم آقا ـ بارون عزا ) * اسماعیل شبرنگ

10

زمزمه چهارم امام سجاد (ع)  -( دم به دم آقا ـ بارون عزا ) زمزمه چهارم
امام سجاد (ع) :
دم به دم آقا ـ بارون عزا
میون چشمای تو جا گرفته
چهل ساله دلت عزا گرفته
عزا برای کربلا گرفته
محاله از یاد ببری آقا
اون پیکر به خون تپیده رو
انگار شبی که گریه می کنی
می بینی باز سر بریده رو
غرق اشک و آه ـ توی قتلگاه
دیدی با نیزه و خنجر رسیدن
سرباباتو از قفا بریدن
شنیدن کی بود مانند دیدن
میون خیمه های بی کسی
یه کوه رو قلب تو نشست
دیدی یه بی حیا رو سینه ی
حسین نشست و حرمتو شکست
داغ هلهله ـ زخم سلسله
آهوی خسته افتادی توی دام
ریختن روی سرت خاکستر از بام
نشسته رو لب تو ذکر " ألشّام"
هنوز تو چشمای تو میشه دید
رنگ خزون باغ لاله رو
جون دادی وقتی که به دست خاک
سپردی پیکر سه سا

  • شنبه
  • 11
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 09:54
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

زمینه پنجم امام سجاد (ع) -( می شینه آه غربت ) * اسماعیل شبرنگ

14

زمینه پنجم امام سجاد (ع) -( می شینه آه غربت ) زمینه پنجم
امام سجاد (ع) :
می شینه آه غربت
هرلحظه رو لب تو
منو به غم نشونده
احوال امشب تو
چهل ساله که آقا
دلت به شور و شینه
این لحظه های آخر
ذکرلبت حسینه
شدی آقا
پای عزای کربلا پیر
می خوای بری
دیگه شدی از این دنیا سیر
رو گردنت
مونده هنوزم زخم زنجیر
( واغریبا – واغریبا )
روی سر تو ریختن
خاکستر از روی بام
دل تو رو شکسته
عزای کوفه و شام
بعد از غم رقیه
دنیا برات عذابه
چه شب ها گریه کردی
با روضه ی خرابه
دیدی آقا
کبودی پای چشم لاله
باچشم خیس
هرروز و شب با آه وناله
دلت شکست
به یاد زهرای سه ساله
( واغریبا – واغریبا )

شاعر : اسماعیل شبرنگ

دانلود سبک

  • دوشنبه
  • 13
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 09:45
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

شعر شهادت امام سجاد(ع) -( بین نماز ، وقت دعا گریه می كنی ) * یوسف رحیمی

2207
3

شعر شهادت امام سجاد(ع) -( بین نماز ، وقت دعا گریه می كنی ) بین نماز ، وقت دعا گریه می كنی
با هر بهانه در همه جا گریه می كنی
در التهاب آهِ خودت آب می شوی
می سوزی و بدون صدا گریه می كنی
هر چند زهر قلب تو را پاره پاره كرد
اما به یاد كرب و بلا گریه می كنی
اصلاً خود تو كرب و بلای مجسّمی
وقتی برای خون خدا گریه می كنی
آبِ خوش از گلوی تو پایین نمی رود
با ناله های وا عطشا گریه می كنی
با یاد روزهای اسارت چه می كشی ؟
هر شب بدون چون و چرا گریه می كنی
با یاد زلفِ خونی سرهای نی سوار
هر صبح با نسیم صبا گریه می كنی
هم پای نیزه ها همه جا گریه كرده ای
هم با تمام مرثیه ها گریه می كنی
دیگر بس است "چشم ترت درد می كند "!
از بس كه غرق اشك عزا گریه می كنی

شاعر : یوسف رحیمی

  • سه شنبه
  • 14
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 07:25
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

امام سجاد(ع) -( بــا دل شـکسته – خـســته تر ز خسته ) * سید محسن حسینی

51

امام سجاد(ع) -( بــا دل شـکسته – خـســته تر ز خسته ) امام سجاد(ع)
بــا دل شـکسته – خـســته تر ز خسته
با دو دست بسته – من قافله سالار عشقم
مـن که دل غــمــینم – فـخر ساجدینم
زیـن الـعابدینم – که بر سر بازار عشقم
کسی نباشد همدم و هم صحبت من
زنـجـیـر گرید بر من و بر غربت من
مظلوم حسین مظلوم حسین مظلوم حسین جان
/./././
من بـــی نـشـان را – مـن نـیمـه جان را
من میهمان را – سنگم زدند از روی هر بام
چون کمـان خـمیدم– من چـهــا که دیدم
طعنه ها شنیدم – گاهی به کوفه گاه در شام
زخـم زبـانـها قـطره قطره کرده آبم
مردم همین که خارجی کردن خطابم
مظلوم حسین مظلوم حسین مظلوم حسین جان
/./././
خط و خال من سوخت - غم به حال من سوخت
پروبال من سوخت - چون صید دور ازلانه

  • چهارشنبه
  • 15
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 15:52
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

امام سجاد(ع) -( الهی الهی – بر من و بر تقدیرم – گریه کند زنجیرم ) * سید محسن حسینی

45

امام سجاد(ع) -( الهی الهی – بر من و بر تقدیرم – گریه کند زنجیرم ) امام سجاد(ع)
الهی الهی – بر من و بر تقدیرم – گریه کند زنجیرم
منم که فخر ساجدینم – منم که زین العابدینم
/./././
الهی الهی – بیمار عشق یارم – که بر سر بازارم
من دیدم آنچه کس ندیده – دیدم به نی سر بریده
/./././
الهی الهی – مانند گل پژمردم – در این سفر من مردم
همچون کمان خمیده ام من – زخم زبان شنیده ام من
/./././
الهی الهی – چگویم از ویرانه – از شمع و از پروانه
من دیده ام با اشک و ناله – جان دادن طفل سه ساله
/./././
الهی الهی – مدیون عمه هستم – ممنون عمه هستم
بپای من ستم کشیده – او بارها جانم خریده

شاعر : سید محسن حسینی

دانلود سبک

  • چهارشنبه
  • 15
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 15:55
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

امام سجاد(ع) -( در شام و کوفه قافله سالار عشقم ) * سید محسن حسینی

42

امام سجاد(ع) -( در شام و کوفه قافله سالار عشقم ) امام سجاد(ع)
در شام و کوفه قافله سالار عشقم
با دسته بسته بر سر بازار عشقم
بگوید این چنین – سید الساجدین
مظلوم حسین جان
/./././
من یادگار فاتح بدر و حنینم
من لالۀ زهرا علی ابن الحسینم
من و تقدیر عشق – من و زنجیر عشق
مظلوم حسین جان
/./././
من دیده ام پژمردن یک باغ لاله
من دیده ام جان دادن طفل سه ساله
شد بهارم خزان – قامتم شد کمان

شاعر : سید محسن حسینی

دانلود سبک

  • چهارشنبه
  • 15
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 15:56
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 محمد حسین رحیمیان

شعر شهادت امام سجاد(ع) -( غمگین تر از پاییزم و ابر بهارم ) * محمد حسین رحیمیان

2548
1

شعر شهادت امام سجاد(ع) -(  غمگین تر از پاییزم و ابر بهارم  ) غمگین تر از پاییزم و ابر بهارم
از من گرفته کربلا دار و ندارم
ماندم تک و تنها در این شهر مدینه
رفته است دیگر دلخوشی از روزگارم
قلب زمین و آسمان ها تا قیامت
می سوزد از این گریه یعقوب وارم
خواب از دو چشم بی قرار من گرفته
نیزه نشینی همه ایل و تبارم
بزم شراب و خیزران ، اشک سکینه
سی سال از این غصه ها شب زنده دارم
سی سال این پیراهن خونی بابا
برده تمام صبر قلب بی قرارم
سوغاتی ویرانه دلگیر شام است
لرزیدن در لحظه های احتضارم
تنها به جرم گریه بر سالار زینب
روزی بدون سایبان گردد مزارم

شاعر : محمد حسین رحیمیان

  • شنبه
  • 25
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 07:09
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شعر شهادت امام سجاد(ع) -( زهر اشکی شد و کانون دعا را سوزاند ) * حسن لطفی

2127
3

شعر شهادت امام سجاد(ع) -( زهر اشکی شد و کانون دعا را سوزاند ) زهر اشکی شد و کانون دعا را سوزاند
بند بند من افتاده ز پا را سوزاند
آسمان تار شده و جرعه ی آبی این زهر
پاره های جگر غرق بلا را سوزاند
سینه ام بود حسینییه ی غمهای حسین
یاد آن خاطره ها بیت عزا را سوزاند
من نه در امروز که در کربلا جان دادم
از همان روز که آتش همه جا را سوزاند
با همان تیر که در حنجره ای ترد و سفید
تارهای عطش آلود صدا را سوزاند
از همان لحظه که می سوختم و می دیدم
تازیانه همه ی پیکر ما را سوزاند
خیمه ای شعله ور افتاد زمین ناگاه
چادر دختری از جنس حیا را سوزاند
وای از آن بزم که در پیش اسیران حرم
خیزران هم لب هم طشت طلا را سوزاند
دیدم آتش ز سر بام به سرها می ریخت
گیسوان به سر نیزه رها را

  • شنبه
  • 25
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 07:12
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام سجاد(ع) -( حکمتی بود که بیمار شوی ) *

2139
1

شعر شهادت امام سجاد(ع) -( حکمتی بود که بیمار شوی ) حکمتی بود که بیمار شوی
بین آن عرصه تو تبدار شوی
با سلاح الم و اشک و دعا
بهر نهضت تو علمدار شوی
سنگ و آتش به سرت ریخته، تا
مثل آن مرسل مختار شوی
گفتم آتش، و نبودم در یاد
که تو یاد در و مسمار شوی
غل و زنجیر نباشد مانع
تا که تو سید احرار شوی
گرچه با بستن دستت دشمن
گشت موجب که چو کرار شوی
لیک دشنام"خروج از دین" بود
باعث آنکه دل افگار شوی
خطبه ی حیدری ات گشت سبب
روی کاخ ستم آوار شوی

  • یکشنبه
  • 26
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 08:33
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام سجاد(ع) -( از هر طرف رفتم غمی آمد به جانم ) *

1621
2

شعر شهادت امام سجاد(ع) -( از هر طرف رفتم غمی آمد به جانم ) از هر طرف رفتم غمی آمد به جانم
از این طرف عمه, از آن سو خواهرانم
در پیچ و تاب چشم‌های هرزه باید
جوشن برای معجر زن‌ها بخوانم
عمامه‌ام آتش گرفته چاره ای نیست
جز آنکه خاکستر ز گردن می‌تکانم
کار دعای عمه جانم بوده تا حال
قسمت شده بعد از چهل منزل بمانم

  • یکشنبه
  • 26
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 08:34
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام سجاد(ع) -( من از این مردم بی عار بدم می‌آید ) *

2803
3

شعر شهادت امام سجاد(ع) -( من از این مردم بی عار بدم می‌آید ) من از این مردم بی عار بدم می‌آید
از مکافات، از آزار بدم می‌آید
سنگ‌ها از در و دیوار به ما بد کردند
تا ابد از در و دیوار بدم می‌آید
ذبح را آب نداده جلویم سر نبرید
تا قیامت من از این کار بدم می‌آید
محمل عمه‌ی ما را چقدر هل دادند
به خدا از سر بازار بدم می‌آید

  • یکشنبه
  • 26
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 08:35
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح و شهادت امام سجاد(ع) -( ای دعـا گشتـه دعـا بـا نفـس روح‌ فزایت ) *

1577

شعر مدح و شهادت امام سجاد(ع) -( ای دعـا گشتـه دعـا بـا نفـس روح‌ فزایت ) ای دعـا گشتـه دعـا بـا نفـس روح‌ فزایت
وی اجـابت زده هنگـام دعـا بوسه به پایت
چشم اربـاب کـرم از همه ‌سو باز به دستت
دست اربـاب دعـا بستـه بـه دامـان ولایت
عاشق خُلق نکویت همه جا دوست و دشمن
دشمن و دوست کند از دل و جان مدح و ثنایت
کثـرت خلـق الهـی همـه از یمـن وجودت
وسعت مـلک خداونـد بود صحن و سرایت
مصحف تو که زبـور و صحف آل رسول است
وحـی‌ مُنزَل بُـوَد ای روح مناجـات، دعایت
تـو گـل سرسبـد گلشـن کشتـی نجــاتی
رخ گـل انداختــه از بوسـۀ مصباح هدایت
گــره از کـار فـروبستــۀ عالم تـو گشایی
گر چه بسته است به زنجیر، ید عقده‌گشایت
ملک و جن و بشر، ارض و سما گوش، سراپا
تا دل شب شنوند از لب جان‌بخش، صدا

  • یکشنبه
  • 26
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 08:37
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام سجاد(ع) -( ای چشمه ی روان شده از خون لاله ها ) *

1406

شعر شهادت امام سجاد(ع) -( ای چشمه ی روان شده از خون لاله ها ) ای چشمه ی روان شده از خون لاله ها
جامانده از شرافت ناب سلاله ها
رخصت ترا نبود بنوشی شراب عشق
وقتی که می شکست دمادم پیاله ها
سهم شما تب و لب خشکیده از عطش
داغ فراق و گریه ی غم بر سه ساله ها
بر ماهیان تشنه که در ساحل بلا
بر خاک و خون فتاده سر و دست و باله ها
صحرا پر از تغزل سرخ شقایق و
اشک شفق به چهره شان داده ژاله ها
با نوی نینوا شده آیینه دار عشق
با خطبه و روایت و نفرین و ناله ها
ای والی خدا و سفیر کتاب نور !
سهم شما امامت و میراث لاله ها
آری ، شما پیامبر کربلا شدی
دنباله ی رسالت پاک سلاله ها

  • یکشنبه
  • 26
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 08:51
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مرثیه امام سجاد(ع) -( مدينه خاطر افسرده ما را تسلاّ كن ) * محسن حافظی

1912
0

شعر مرثیه امام سجاد(ع) -( مدينه خاطر افسرده ما را تسلاّ كن ) مدينه خاطر افسرده ما را تسلاّ كن
براى از سفربرگشته گان آغوش خود وا كن
مدينه شد همه گل هاى ما پرپر به دشت خون
تو هم مانند بلبل نغمه جانسوز برپا كن
مدينه با حسينم رفته بودم از ديار تو
كنون زينب به سويت بى حسين آيد تماشا كن
مدينه از غم مرگ ابوالفضل و على اكبر
تسلّى خاطر ام البنين و امّ ليلا كن
مدينه شد بهار ما خزان از كينه گلچين
فغان از داغ پرپر گشتن گل هاى زهرا كن
مدينه خيز و استقبال كن از آل پيغمبر
براى دل تسلاّيى ما خود را مهيّا كن
مدينه لاله هاى بوستان عشق پرپر شد
تو هم در سوگ آنها ديده خود را چو دريا كن
مدينه آب شد از آتش غم جسم و جان من
تو هم از اين غم جانسوز خود را شمع آسا كن
مدينه از سفر

  • یکشنبه
  • 26
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 11:44
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مرثیه امام سجاد(ع) -( داغی نشانده بر جگرت، یاد کربلا ) * محمدرضا رضایی

2029
3

شعر مرثیه امام سجاد(ع) -( داغی نشانده بر جگرت،  یاد کربلا ) داغی نشانده بر جگرت، یاد کربلا
خون می رود ز چشم ترت، یاد کربلا
زینب، سکینه، گریه و طفل رباب و آب
می آورند در نظرت، یاد کربلا
با زخمی از تسلَیِ زنجیرِ سلسله
مانده به روی بال و پرت، یاد کربلا
با خطبه های بی بدلت زنده کرده ای
در لحظه لحظـۀ سفرت، یاد کربلا
از قتل صبر روضه بخوان ای امام صبر
با سوزِ آه شعله ورت، یاد کربلا
از سجده های لشکر شمشیر و نیزه ها
از خنجر و سر پدرت، یاد کربلا
از لحظه ای که غارت خیمه شروع شد
آتش گرفت دور و برت، یاد کربلا
تا صبح حشر ضامن این دین و پرچم است
یاد محرم و صفرت، یاد کربلا
این جلوه های اشکِ عزا در صحیفه است
یاد خدا، شب و سحرت، یاد کربلا

شاعر : محمدرضا رضایی

  • یکشنبه
  • 26
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 12:04
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام سجاد(ع) -( ای به قدرت سنگ را لعل بدخشان ساخته ) *

1405
-2

شعر شهادت امام سجاد(ع) -( ای به قدرت سنگ را لعل بدخشان ساخته ) ای به قدرت سنگ را لعل بدخشان ساخته
ماه را منجوق این پیروزه ایوان ساخته
صف شکافان سپاه شوق یعنی عاشقان
خویش را در کیش سودای تو قربان ساخته
***
گلبنان و بلبلان را کارساز لطف تو
عود سوز و عود ساز بزم بوستان ساخته
انس و جان را بارها از آتش دل سوخته
اهل دل را کارها در عالم جان ساخته
***
رفتم به کلیسای ترسا و یهود
دیدم همه با یاد تو در گفت وشنود
با یاد وصال تو به بت خانه شدم
تسبیح بتان زمزمه ذکر تو بود

  • یکشنبه
  • 26
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 12:10
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام سجاد(ع) -( امام عابدین منم – سید ساجدین منم ) *

1820
3

شعر شهادت امام سجاد(ع) -(      امام عابدین منم – سید ساجدین منم  ) امام عابدین منم – سید ساجدین منم
زنجیر خونین می دهد گواهی از گردن مجروح به بیگناهی
آزرده شد اعضای من خون می چکد از پای من
امام عابدین منم – سید ساجدین منم
آنکس که غل بر دست و پیکرم زد در بین راه سیلی به خواهرم زد
جانم ز غم آمد به لب مرگ از خدا کردم طلب
امام عابدین منم – سید ساجدین منم
من رنگ زینب را پریده دیدم در طشت زر سر بریده دیدم
ویرانه بوده منزلم داغ سه ساله دیدم
امام عابدین منم – سید ساجدین منم
محمکم ترین زنجیر را ببندید اما به اشک عمه ام نخندید
من جسم بی سر دیده ا قلبهای پرپر دیده ام
امام عابدین منم – سید ساجدین منم

  • یکشنبه
  • 26
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 12:13
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام سجاد(ع) -( نه تنها ناله اهل زمین بر آسمان باشد ) *

1483

شعر شهادت امام سجاد(ع) -( نه تنها ناله اهل زمین بر آسمان باشد          ) ه هر جا بنگرم اکنون ، عزای شاه دین بینم زمین و هر جا زمان گریان ، برای عابدین بینم
نه تنها ناله اهل زمین بر آسمان باشد فغان ساکنین آسمان را تا زمین بینم
به هر جا بنگرم اکنون ، عزای شاه دین بینم زمین و هم زمان گریان ، برای عابدین بینم
نه تنها جنّ و انس اکنون عزادارند و گریانند تمام خلق عالم را پریشان و حزین بینم
به هرجا بنگرم اکنون ، عزای شاه دین بینم زمین و هم زمان گریان ، برای عابدین بینم
امام چهارمین مقتول از هر جفا گشته روان آن روح پاکش را سوی خلد برین بینم
به هرجا بنگرم اکنون ، عزای شاه دین بینم زمین و هم زمان گریان ، برای عابدین بینم
امام پنجمین را در فراق آن شه خوبان ز راه دل سر قبرش نزا

  • یکشنبه
  • 26
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 12:55
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام سجاد(ع) -( کسی گُل را به چشم تر نبوسید ) *

4533
6

شعر شهادت امام سجاد(ع) -(   کسی گُل را به چشم تر نبوسید     ) کسی گُل را به چشم تر نبوسید کسی گل را ز من بهتر نبوسید
کسی چون من گلش نشکفت در خون کسی چون من گل پرپر نبوسید
کسی غیر از من و زینب در آن دشت به تنهایی تن بی سر نبوسید
به عَزم بوسه لَعل لب نهادیم به آن جا که پیغمبر نبوسید
چو گل در بستر خون دیدم او را چو برگ یاسمن بوسیدم او را
گل حَسرت بدست آسان نیامد سَحر از شاخۀ غم چیدم او را
گلِ صد برگِ زهرا بی کفن و د خودم در بوریا پیچیدم او را

  • یکشنبه
  • 26
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 12:58
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام سجاد(ع) -( این کریمی است که دشمن همه شرمندۀ او است ) *

1534
1

شعر شهادت امام سجاد(ع) -(   این کریمی است که دشمن همه شرمندۀ او است ) این کریمی است که دشمن همه شرمندۀ او است
این اسیریست که آزادی ما بندۀ او است
این خطیبی است که خون شهدا زنده از او است
این فدایی است ولی خلق جهان بندۀ اوست
این تجلاّی جمال ابدی می باشد
این علی ابن لاسی بن علی می باشد
اینکه خورشید غبار کف پایش گردد
اینکه گردون سپر تیر بلایش گردد
اینکه مَلِک الحاج فدایش گردد
قتلگه مروه و ویرانه صفایش گردد
آفرینش همه بر دامن او چنگ زدند
غم ندارد گرش او بام بر او سنگ زدند
عشق و آزادی و ایثار و وفا مکتب او است
بین طوفان بلا ذکر خدا بر لب او است
می دهد جان به مَلَک زمزمۀ یا رب او
غُل و زنجیر شده محو نماز شب او
در غُل جامعه از جامعه می بود جدا
پای تا قد خدا بود و خدا ب

  • یکشنبه
  • 26
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 13:00
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام سجاد(ع) -( جماعت من سلیل مصطفایم ) *

1587
0

شعر شهادت امام سجاد(ع) -(   جماعت من سلیل مصطفایم                     ) جماعت من سلیل مصطفایم معظم سبط میر اولیایم
سرور سینه خیر البریه فروغ دیده خیر النسایم
منم استاد دانشگاه قرآن که هم عالم به عالم ما سوایم
دبیرستان ایمان را دبیرم دبستان ولا را مقتدایم
منم مصباح مشکاة هدایت فروغ افزای مصباح الهدایم
بود حیران ز صبرم صبر ایوب که من صابر به آلای قضایم
منم آن مه که در شبهای تاریک به بزم بیکسان تا بد ضیایم
منم آن شه که از روی یتیمان غبار رنج ومحنت می زدایم
منم فرزند بیت الله و زمزم ولید مشعر و رکن و منایم
ذبیح کعبه دارد آرزویم
که من پور ذبیح کربلایم

  • یکشنبه
  • 26
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 13:01
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام سجاد(ع) -( ای به اورنگ ولا مظهر سبحان سجاد ) *

1821
0

شعر شهادت امام سجاد(ع) -(   ای به اورنگ ولا مظهر سبحان سجاد  ) ای به اورنگ ولا مظهر سبحان سجاد ای رخت آئینه طلعت جانان سجاد
تو امامی و به دست تو بود پرچم حق بعد من ای شجر گلشن قرآن سجاد
زین عبادی و داده است خداوند قدیر زینت از نام تو بر عالم امکان سجاد
تب سوزان و تن خسته و زنجیر گران زین سفر هست نصیب تو به دوران سجاد
یار و غمخواراسیران ستمدیده توئی می رسد بر تو ستم های فراوان سجاد
یادگاری تو عباس و علی اکبر من ای مراد دل طفلان پریشان سجاد
دین حق را نبود بعد من ای راحت جان جز تو ، زینب غمدیده نگهبان سجاد
مسجد شام در آن جمع تو را می طلبد تا شود نور حق از تو رخشان سجاد
تا ز برق سخن عالمه آل رسول بر دل خصم فتد آتش سوزان سجاد
یاوری جز و ندارد حریم نبوی در دل س

  • یکشنبه
  • 26
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 13:02
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام سجاد(ع) -( می برد امّا به روی ناقۀ عریان چرا؟ ) *

2176
3

شعر شهادت امام سجاد(ع) -(   می برد امّا به روی ناقۀ عریان چرا؟ ) می برد امّا به روی ناقۀ عریان چرا؟
می دهید اینگونه بر آزار ما فرمان چرا؟
ما زیَثرب آمدیم آنجاست منزلگاه ما
می برید اینک به شام و کوفه ویران چرا؟
تازیانه بر تن گلهای زهرا می زنید
می کُنید آخر چُنین دل جویی از مهمان چرا؟
لحظه ای آهسته تر تا خویش را سامان دهیم
می برید اینگونه ما را بی سر و سامان چرا؟
بال و پر بستید از مرغان گلزار نبی
نیل گون گردید از سیلی رُخ طفلان چرا؟
گر که می دانید ما زُرّیۀ پیغمبریم
بُردن این خاندان در گوشۀ زندان چرا؟

  • یکشنبه
  • 26
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 13:14
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام سجاد(ع) -( آن که نورش بر خلائق یکّه و ممتاز بود ) *

1731
3

شعر شهادت امام سجاد(ع) -(   آن که نورش بر خلائق یکّه و ممتاز بود        ) آن که نورش بر خلائق یکّه و ممتاز بود آن که از حیث وجودش مایه اعجاز بود
آن که دائم با خدایش سرگرم راز بود آن که با علم و عمل از هر جهت پیشتاز بود
آن که با نورحقیقت دیدگانش باز بود آن که لطفش بی نهایت با همه دم ساز بود
آن که باسیرسلوکش شائق پرواز بود آن که با حلم حلیمش مونش و همراز بود
آن که با خلق نکویش چون پیمبر نازبود آن که با نور دعایش صاحب اعجاز بود
آن که چون شمعی مدام در حال سوز و ساز بود آن امام الساجدین است و امام العارفین
هم امام المتقین باشد و زین العابدین آن علی بن الحسین است وامام چارمین
رهنای دین ودانش و منبع نور مبین رهبر اهل یقین است و شفیع المومنین
دست عدنان در دو عالم هست برداما

  • یکشنبه
  • 26
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 13:17
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام سجاد(ع) -( چو گل در بستر خون دیدم او را ) *

2574
4

شعر شهادت امام سجاد(ع) -(   چو گل در بستر خون دیدم او را      ) چو گل در بستر خون دیدم او را چو برگ یاسمن بوسیدم او را
گل حسرت به دست آسان نیامد سحر ازشاخه غم چیدم او را
به سروستان سبز دل نشاندم کنار گلبن امیدم او را
گل صد برگ زهرا بی کفن بود خودم در بوریا پیچیدم اورا
***
فلک کوس وداع آخرین زد ملک بر صبر زینب آفرین زد
زمیدان اسب بی صاحب که آمد به تصویر گمان رنگ یقین زد
سکینه گفت در گوشش چه زمزی که آتش در دل آن بی قرین زد
خبر دارم که آن اسب وفادار کنار خیمه ها سر بر زمین زد
***
مکن منعم مدام ار گریه کردم غم خود را نهان در گریه کردم
گلاب اشک من گلگون اگر بود به آن گلهای پرپر گریه کردم
به باغ کربلا با هم سرایان به داغ شش برادر گریه کردم
شب تنهاییم در خلوت خوی

  • یکشنبه
  • 26
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 13:48
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام سجاد(ع) -( با ما بگو زتسویه ی بی مرامها ) * هاشم طوسی

2155
1

شعر شهادت امام سجاد(ع) -(  با ما بگو زتسویه ی بی مرامها ) با ما بگو زتسویه ی بی مرامها
از چشم هرزه و نظر ازدحامها
دیدم محاسن تو زخونت خضاب شد
از بس که سنگ خورده ای از پشت بامها
گویا شبیه شهر مدینه به کوفه هم
با خنده داده اند جواب سلامها
تا نام فاطمه زدهان شما پرید
گویا دوباره تازه شده انتقامها
نا مردمان کوفه فراموششان شده
از آن سفارشات و از آن احترامها
با تازیانه بر تن اطفال می زدند
بس وحشیانه پیش نگاه امامها
(مسلم)به پای غربت مولا قیام کن
دیگر بس است صحبت خود را تمام کن

شاعر : هاشم طوسی

  • یکشنبه
  • 26
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 13:58
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

شعر شهادت امام سجاد(ع) -( این امامی که چنین سلسله برپادارد ) *استاد سید هاشم وفایی

2673
6

شعر شهادت امام سجاد(ع) -( این امامی که چنین سلسله برپادارد    ) این امامی که چنین سلسله برپادارد
به خـداونـدقسم دست توانا دارد
گرچه ازگردن آزردۀ اوخون ریـزد
درره عشـق دل و جـان شکیبا دارد
چهره اش سرخ شده گرچه زخون جگرش
نورتوحیــد درآئینــۀ تقــوا دارد
آسمان ازشـررآه دلش می سـوزد
ناله اش سخت اثر در دل خارا دارد
اشک برغربت وتنهائی او می ریـزد
ین هـلالی که سرنیـزه تماشا دارد
لحظه هایش همه پرشورتراست ازشب قدر
برلبش زمـزمه ای داردو احیا دارد
درره دوست به تقدیرخداوندرضاست
باخداونـد توگوئی سـرسـودا دارد
گاه برعترت یاسین نگهش دوخته است
گه نظـر برسـرببـریـدۀ بابا دارد
شامیان! شرم نکردیدزحق؟برسرتان
آسمان گرکه شـرربار شودجادارد
هرچه خاکستروآتش به سراو ریزید
شمع ازسوخ

  • یکشنبه
  • 26
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 14:16
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 قاسم صرافان

شعر شهادت امام سجاد(ع) -( مثل من هیچ کس در این عالم وسط شعله‌ها امام نشد ) * قاسم صرافان

2484
2

شعر شهادت امام سجاد(ع) -( مثل من هیچ کس در این عالم وسط شعله‌ها امام نشد ) مثل من هیچ کس در این عالم وسط شعله‌ها امام نشد
در شروع امامتش چون من این قدر دورش ازدحام نشد
لشکری از مغیره می‌آمد، خیمه‌ غارت شد و در آتش ‌سوخت
غیر زهرا به هیچ معصومی این قدر گرم احترام نشد
روضه از این شدیدتر هم هست: لحظه‌ای که حسین یاری خواست
و علی بود اسم من اما خواستم پا شوم ز جام... نشد
به لب تشنه علی اصغر به لب تیز ذوالفقار قسم
تا به امروز هیچ شمشیری این قدر تشنه در نیام نشد
رفتن شاهزاده‌ای چون من به اسیری به یک طرف اما
در سفر این قدر غل و زنجیر گردن بنده و غلام نشد
آهِ زینب و صیحه‌ی شلاق تا شنیدم،... از اسب با زنجیر
خویش را بر زمین زدم اما باز هم آن صدا تمام نشد
تل و گودال و نعل و علقمه

  • یکشنبه
  • 26
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 14:50
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد