شهادت امام سجاد (ع)

مرتب سازی براساس

اشعار شهادت امام سجاد (ع) به همراه سبک/زمینه -( عمریه می بارم ) * ابوالفضل آلوئیان

2300
2

اشعار شهادت امام سجاد (ع) به همراه سبک/زمینه -( عمریه می بارم ) عمریه می بارم ، ای وای بابا

غمی کهنه دارم ، ای وای بابا

هنوز تو گوشمه ، ناله ی رباب

تو خیمه ها نبود ، قطره ای از آب

امون از غربت

کجایی بابا

******

غرقِ رنج و بلام ، ای وای بابا

امون از غم شام ، ای وای بابا

امون امون امون ، از قوم یهود

که ظلم و کینه ها ، حق ما نبود

امون از غربت

کجایی بابا

******

چشمایی که هیزن ، ای وای بابا

دنبال کنیزن ، ای وای بابا

جایی که از غمش ، دل میشه کباب

یه چوب خیزران ، مجلس شراب

امون از غربت

کجایی بابا

شاعر : ابوالفضل آلوئیان

دانلود سبک

  • شنبه
  • 16
  • آبان
  • 1394
  • ساعت
  • 06:55
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 محسن طالبی پور

اشعار شهادت امام سجاد (ع) به همراه سبک/زمینه -( من یادگار کرببلایم ) * محسن طالبی پور

2420
2

اشعار شهادت امام سجاد (ع) به همراه سبک/زمینه -( من یادگار کرببلایم ) من یادگار کرببلایم

من مرتضای خون خدایم

کاخ ستم رو درهم شکستم

با اشک و آه و سوز دعایم

زین العبادم من امام العارفینم

گریه کن کرببلای شاه دینم

تو دل تنگم روضه ها دارم

روضه ی باز قتگا دارم

آه و واویلا

******

دیدم غروب کرببلا رو

دیدم عروج پروانه ها رو

دیدم سرای رو نیزه ها رو

دیدم بدنهای زیر پا رو

یادم نمیره ناله های عمه هامو

یادم نمیره اشک چشم خواهرامو

امون از درد روضه های شام

امون ازسنگ و سیلی و دشنام

آه و واویلا

شاعر : محسن طالبی پور

دانلود سبک

  • شنبه
  • 16
  • آبان
  • 1394
  • ساعت
  • 06:58
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 امیر عباسی

اشعار شهادت امام سجاد (ع) به همراه سبک/زمینه -( منم من ، شهید سوز و اشک و ناله ) * امیر عباسی

2210
3

اشعار شهادت امام سجاد (ع) به همراه سبک/زمینه -( منم من ، شهید سوز و اشک و ناله ) منم من ، شهید سوز و اشک و ناله

به دل دارم داغ سه ساله

عزیزان من ، شدند از غربت ، تمامی پرپر همچو لاله

امامُ العارفینم ، سید الساجدینم ، من زین العابدینم

واغربتا واویلا

******

اگرچه ، خزانی دیدم باغ و گلشن

اگرچه زخمی شد مرا تن

به شام وکوفه ، ز خطبه ی من ، شده ویرانه کاخ دشمن

خطبه خواندم غوغا شد ، شور محشر بر پا شد ، ظلم و فتنه رسوا شد

واغربتا واویلا

******

به عمرم ، به یاد دلبر غصه خوردم

به دوشم بار ناله بردم

چو دیدم جسم ِ، پدر را بی سر ، میان مقتل جان سپردم

صد پاره تن ای بابا ، دور از وطن ای بابا ، ای بی کفن ای بابا

واغربتا واویلا

شاعر : حاج امیر عباسی

دانلود سبک

  • شنبه
  • 16
  • آبان
  • 1394
  • ساعت
  • 07:01
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 امیر عباسی

اشعار شهادت امام سجاد (ع) به همراه سبک/نوحه -( نور حقّ الیقین ، زینت عابدین ) * امیر عباسی

3332
4

اشعار شهادت امام سجاد (ع) به همراه سبک/نوحه -( نور حقّ الیقین ، زینت عابدین ) نور حقّ الیقین ، زینت عابدین

ای گل فاطمه ، سید الساجدین

یاعلی یاعلی

******

قلب تو بر غمی ، تا ابد مبتلا

آتش جان تو ، داغ کرببلا

یاعلی یاعلی

******

یاد دشت بلا ، ناله داری به دل

داغ هفتاد و دو ، لاله داری به دل

یاعلی یاعلی

******

بوده ای سیّدی ، با ستم رو به رو

یوسفان تو را ، سر بریده عدو

یاعلی یاعلی

******

سر بابای تو ، شد جدا از بدن

پیکرش مانده در ، قتلگه بی کفن

یاعلی یاعلی

شاعر : حاج امیر عباسی

دانلود سبک

  • شنبه
  • 16
  • آبان
  • 1394
  • ساعت
  • 07:03
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

متن اشعار امام سجاد(ع) -( تو یادگار حسینی که کربلا دیدی ) * وحید دکامین

2240

متن اشعار امام سجاد(ع) -( تو یادگار حسینی که کربلا دیدی ) تو یادگار حسینی که کربلا دیدی

شبیه عمّه ی مظلومه ات بلا دیدی

"سری به نیزه بلند است"را شما دیدی

و غارت حرم و خیمه گاه را دیدی

دو چشم گریه ی تو تا همیشه آباد است

در این سکوت تو صدها هزار فریاد است

برای گریه ات آقا اشاره کافی بود

همین که چشم تو بینَد سه ساله کافی بود

گلوی نازک یک شیرخواره کافی بود

به آب دادن ذبحی نظاره کافی بود

تو را به غصّه چهل سال مبتلا دیدند

به لحظهْ لحظهْ گریز تو کربلا دیدند

اگرچه عصر دهم قسمت تو غم گردید

که سایه ی پدرت از سر تو کم گردید

نصیب تو فقط آه و غم و الم گردید

ز بار غصه ی یاران قَدِ تو خم گردید

اگرچه تبْ نگهت را ز درد، تیره نمود

خدا برای امامت تو را

  • یکشنبه
  • 1
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 06:59
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

اشعار امام سجاد(ع) -( خیال کن که پر از زخم ، پیکرت باشد ) * مهدی مقیمی

3602
5

اشعار امام سجاد(ع) -( خیال کن که پر از زخم ، پیکرت باشد ) خیال کن که پر از زخم ، پیکرت باشد

شکسته در غل و زنجیرها پرت باشد

خیال کن هدف سنگ های کوفه و شام

به روی نیزه سر دو برادرت باشد

فقط تو باشی و هشتاد و چار ناموست

و جمله های " حواست به معجرت باشد"

خیال کن حرمت بی پناه مانده و بعد

به روی نی سر سردار لشگرت باشد

کنار عمۀ سادات ، یکطرف ، شمر و

سنان و حرمله هم سمت دیگرت باشد

خیال کن که علی باشی و به مثل علی

دو دست بسته کماکان مقدرت باشد

خیال کن همه اینها که گفته ام هستند

علاوه بر همه توهین به مادرت باشد

یزید باشد و بزم شراب باشد و وای

به تشت زر سر بابا برابرت باشد

و بدتر از همه اینکه میان بزم شراب

نگاه باشد و باشیّ و خواهرت باشد

و باز

  • یکشنبه
  • 1
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 07:01
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

متن اشعار امام سجاد(ع) -( مثل شمعی به روی خاک چکیدن سخت است ) * محمد جواد شیرازی

1376
1

متن اشعار امام سجاد(ع) -( مثل شمعی به روی خاک چکیدن سخت است ) مثل شمعی به روی خاک چکیدن سخت است

با پر و بال پر از زخم پریدن سخت است

تا چهل سال فقط آه کشیدن سخت است

یاد گودال و حرم جامه دریدن سخت است

روضه و گریه شده روزی او در هرشب

خاطرش را همه دیدند مکدّر هرشب

با لب تشنه و با یک دل مضطر هرشب...

...یاد یک واقعه از خواب پریدن سخت است

بر امامی که اسیری به بیابان دیده

زخم پا بر اثر خار مغیلان دیده

اهل بیتش همه با صورت عریان دیده

معجر و پوشیه و جامه خریدن سخت است

آب را دید و دلش یاد عمو سوخته است

جگرش سوخت... لبش سوخت... گلو سوخته است

بهر آنکه سر و عمامه ی او سوخته است

حرف، از کوچه و بازار شنیدن سخت است

چقدَر از غم این فاجعه افروخته است

چشم ب

  • یکشنبه
  • 1
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 07:04
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

متن اشعار امام سجاد(ع) -( وقت باران داغ چشم تر عذابم میدهد ) * سید پوریا هاشمی

6013
4

متن اشعار امام سجاد(ع) -( وقت باران داغ چشم تر عذابم میدهد ) وقت باران داغ چشم تر عذابم میدهد

آب مینوشم غم حنجر عذابم میدهد

شیرخواره سیر باشد زود خوابش میبرد

از عطش بی خوابی اصغر عذابم میدهد

مجلس ختم جوان رفتم دلم آتش گرفت

یاد تشییع تن اکبر عذابم میدهد

غیرتم را شعله ور کرده! چهل سالست که

ماجرای غارت معجر عذابم میدهد

ذبح را وقتی که میبینم کسی سر میبرد

خاطرات کندی خنجر عذابم میدهد

روی دست من اثر از حلقه های آهن است

این کبودی های بر پیکر عذابم میدهد

موی بابایم به روی نیزه ها آشفته بود

شانه را تا میزنم برسر عذابم میدهد

کاش غارت میشد از روی سرم عمامه ام

برسرم جامانده خاکستر عذابم میدهد

از دم دروازه تا بازار ساعت ها گذشت

این شلوغی های هر معبر

  • یکشنبه
  • 1
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 07:05
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

اشعار امام سجاد(ع) -( مثل ابــر بهــار می گرید ) * مصطفی هاشمی نسب

1315

اشعار امام سجاد(ع) -( مثل ابــر بهــار می گرید ) مثل ابــر بهــار می گرید

دائـمـــاً زار زار می گرید

رهبر انقلاب گریه کنــان

با دلی داغــدار می گرید

گریه اش کاخ ظلم را لرزاند

بس که با اقتدار می گرید

تــا درخت قیـــام بر بـدهد

می شود جویبار، می گرید

هر امامی رســالتی دارد

به همین اعتبــار می گرید

با سلاح بکـاء و دست دعا

در یمین و یســار می گرید

وارث زخم های عاشــورا

در غم یک تبـــار می گرید

آب افطار او مضــاف شده

بس که این روزه دار می گرید

تا که طفـل رضیــع می بیند

در غــم شیـــرخوار می گرید

صبح تا شــام یاد غصهٔ شام

بی حد و بی شمـار می گرید

شادی اهل شـام را غم کرد

چه قــدر گریــه دار می گرید

یــاد تـاراج روســـری ها و

  • یکشنبه
  • 1
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 07:06
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

اشعار امام سجاد(ع)-شهادت -( کاش این غصه ها امان بدهند ) * رضا ساریخانی

1395
1

اشعار امام سجاد(ع)-شهادت -( کاش این غصه ها امان بدهند ) کاش این غصه ها امان بدهند

به صدایم کمی دهان بدهند

تا غمم را بگویم امشب ، اگر

اشک ها فرصت بیان بدهند

چقدَر سخت می شود حس کرد

که سری را به این و آن بدهند

در دلت هی تکان بیندازند

نیزه را دائماً تکان بدهند

غصه ات را زیادتر بکنند

عمه ات را به هم نشان بدهند

و برای نظاره ی اُسرا

مردم شهر را زمان بدهند

در کنار نماز قطعه شده

روی سجاده ها اذان بدهند

کودکان پا به پای مادر خود

زیر این بار ، امتحان بدهند

می توانی تصورش بکنی

صدقه دست کودکان بدهند؟

باید امشب دوباره گریه کنم

کاش این غصه ها امان بدهند

  • یکشنبه
  • 1
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 07:07
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

اشعار امام سجاد(ع) -( در ازل بود كه خون از جگرم كام گرفت ) * علی صالحی

1575

اشعار امام سجاد(ع) -( در ازل بود كه خون از جگرم كام گرفت ) در ازل بود كه خون از جگرم كام گرفت

بارش ابر ز چشم ترم الهام گرفت

آه از ناحیه ی حنجر من پیدا شد

نوح از نوحه ی من بود چنین نام گرفت

روزگاری است فقط خواب و خوراكم گریه است

سر و سامان مرا بازی ایام گرفت

هرگز ای كاش نمی زاد مرا مادر من

بسكه اندوه و مصیبت به پر و پام گرفت

سی چهل سال دلم سوخت...دلم سوخت...ولی

خبر حرمله آمد كمی آرام گرفت

كربلا – عمه ی من گفت – فقط زیبایی است

دل ما بیشتر از غائله ی شام گرفت

آی مردم بنویسید به تاریخ دمشق

زهر...نه ، جان مرا سنگ لب بام گرفت

پشت دروازه ی ساعات مرا دار زدند

و یهودی به سرم چوبه ی اعدام گرفت

چشمش افتاد به ما پیرزنی ، از حرصش

كاروان را وسط كوچ

  • یکشنبه
  • 1
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 07:11
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 محمد جواد پرچمی

اشعار امام سجاد(ع) -( بسته راه چاره دید و گریه کرد ) * محمد جواد پرچمی

2201
2

اشعار امام سجاد(ع) -( بسته راه چاره دید و گریه کرد ) بسته راه چاره دید و گریه کرد

طفل بی گهواره دید و گریه کرد

دختر آواره دید و گریه کرد

روسری پاره دید و گریه کرد

او چهل سال است کارش گریه است

این چهل سال افتخارش گریه است

دست بسته از زنان شرمنده شد

از تمام کاروان شرمنده شد

بیشتر از دختران شرمنده شد

مجلس می، آنچنان شرمنده شد

در میان راه تنها مرد بود

بین یک جمعیتی نامرد بود

از غم ویرانه رفتن اشک ریخت

پایکوبی کرد دشمن اشک ریخت

لحظۀ معجر گرفتن اشک ریخت

مرد ها دنبال یک زن...اشک ریخت

هم زیارتنامه اش آتش گرفت

هم سر و عمامه اش آتش گرفت

باورش میشد که غم پیرش کند؟

خواهرش را زجر زنجیرش کند

زادۀ مرجانه تکفیرش کند

حرمله اینقدر تحقیرش کند

  • یکشنبه
  • 1
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 07:12
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

اشعار امام سجاد(ع) -( آقا چه شد که روی تو در آفتاب سوخت؟ ) * سید پوریا هاشمی

1583
1

اشعار امام سجاد(ع) -( آقا چه شد که روی تو در آفتاب سوخت؟ ) آقا چه شد که روی تو در آفتاب سوخت؟

هر وقت خورد بر لب خشک تو آب سوخت

آقا چه شد که خیمه ات آتش گرفته بود؟

در بین شعله های جهنم کتاب سوخت

پای تو را به ناقه ی رم کرده بست شمر

از کربلا به کوفه تنت زین عذاب سوخت

در گیر و دار رد شدن همسرت ز شام

آتش سراغ معجرش آمد نقاب سوخت

رجاله ها بصورتتان سنگ میزدند

از طعنه های شهر دلت بی حساب سوخت

بر روی زخم گردن تو مرهمی نبود

وقتی که از حرارت سرب مذاب سوخت

دیدی چگونه چوب به لبهای عشق خورد؟

دیدی چگونه از غم این سر رباب سوخت؟

یعقوب دل شکسته چهل سال آزگار

چشمت به یاد روضه بزم شراب سوخت

گفتم رباب و روز و شبم رنگ غم گرفت

"بس کن رباب"عمۀ سادات دم گرفت

  • یکشنبه
  • 1
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 08:23
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 رضا اسماعیلی

اشعار ذامام سجاد(ع) -( بعد از آن واقعۀ سرخ ، بلا سهم تو شد ) * رضا اسماعیلی

2054
2

اشعار ذامام سجاد(ع) -( بعد از آن واقعۀ سرخ ، بلا سهم تو شد ) بعد از آن واقعۀ سرخ ، بلا سهم تو شد

پیکر سوختۀ کرب و بلا ، سهم تو شد

بعد از آن واقعه ، هفتاد و دو آیینه شکست

ناگهان ، داغ دل آینه ها سهم تو شد

بعد از آن واقعه ، آشوب قیامت برخاست

بر سر نیزه ، سر خون خدا ، سهم تو شد

بعد از آن واقعه ، خون جوش زد از چشمانت

خطبه ی اشک برای شهدا ، سهم تو شد

بعد از آن واقعه ، در هرولۀ آتش و خون

در شب خوف و خطر ، خطبۀ « لا » سهم تو شد

بعد از آن واقعه ، در فصل شبیخون ستم

خوردن زخم ، ز شمشیر جفا سهم تو شد

خیمۀ نور تو در فتنۀ شب سوخت ، ولی

کس نپرسید که این ظلم ، چرا سهم تو شد ؟

بعد از آن واقعه، ای زینت سجادۀ عشق !

از دلت آینه جوشید، دعا ، سهم تو شد

بعد ا

  • یکشنبه
  • 1
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 08:25
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
 علی اکبر نازک کار

من هرچه میکشم فقط از،شام میکشم -( دیر آمدی اجل دلم از غصه آب شد ) * علی اکبر نازک کار

2226
1

من هرچه میکشم فقط از،شام میکشم -( دیر آمدی اجل دلم از غصه آب شد ) دیر آمدی اجل دلم از غصه آب شد

یک کوه غم بروی سر من خراب شد

دنیا نساخت با من دلخسته،سوختم

قلبم ز خاطرات جوانی کباب شد

بیمار بودم و پدرم یاوری نداشت

فریادهای العطشش بی جواب شد

یادم نرفته دامن آتش گرفته را

یا دختری که زَهره اش از ترس آب شد

از روی نیزه یک سر کوچک زمین که خورد

فریاد عمه "وای به حال رباب" شد

من هرچه میکشم فقط از شام میکشم

از آن به بعد خانه شادی خراب شد

هر کینه ای ز حیدر و خیبر که داشتند

با ضربه های سنگ به زنها حساب شد

در کوچه های پر ز یهودی چه سخت بود

تحقیر اهل بیت پیمبر ثواب شد

خلخال و گوشواره اگر رفت، جای آن

زیور، به دور گردن زن ها طناب شد

بر خورد به غرورم و مُرد

  • چهارشنبه
  • 31
  • شهریور
  • 1395
  • ساعت
  • 18:22
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

روضه امام سجاد علیه السلام با صدای حاج حسن خلج -( یه عمره ازابردیده هام بارون خون میبارم ) *

5342

روضه امام سجاد علیه السلام با صدای حاج حسن خلج  -( یه عمره ازابردیده هام بارون خون میبارم ) یه عمره ازابردیده هام بارون خون میبارم۲

به یاد هیجده سر به نی یه عمره بی قرارم

یه نیمه روز پنجه ی خزون برگ و بارم و چید۲

غروب که شدهیزم مدینه به خیمه رسید

یه عمره ازابردیده ها بارون خون میبارم

به یادهیجده سر به نی یه عمره بی قرارم

*این هیجده تاهیفده تاش یه طرف یه دونش یه طرف اون هیفده تا یه طرفه خب جنگه دشمنه اینهاهمه پهلوان بودن، زدن*

یه عمره ازابر دیده ها بارون خون میبارم

به یاد هیجده سر به نی یه عمره بیقرارم

یه نیمه روز پنجه ی خزون برگ وبارم و چید

غروب که شد هیزم مدینه به خیمه رسید

*حالا اینها یه طرف*

یه ساعتِ بعدش نه باغ گلی بود نه باغِبونش۲

رسیده بودآخرعقیق یمن دست ساربونش

ت

  • پنج شنبه
  • 15
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 15:21
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

غزل مرثیه ی امام سجاد (علیه السلام) -( بعد عمری ، که گرفتار غم بابا بود ) *

1836
2

غزل مرثیه ی امام سجاد (علیه السلام) -( بعد عمری ، که گرفتار غم بابا بود ) بعد عمری ، که گرفتار غم بابا بود
بازهم گوشه ی یک حجره ، تک و تنها بود

پسر سوم زهراست ، مراعات کنید
بخدا همسفر عمه ی عاشورا بود

باغ گل دید ، ولی غم ز دلش باز نشد
او فقط ، فکر گلوی پسر آقا بود

ذبح میدید ، پر از شور و تلاطم میشد
آه ، انگار به فکر عطش مولا بود

دائما اشک برای غم عاشورا ریخت
فکر سقا و تن گل پسر لیلا بود

زهر ، ناچیز ترین قاتل آقا بوده
قاتلش ، داغ پریشانی دخترها بود

جگرش سوخت ، به یاد غم آن روزی که
بزم نامردی اولاد "زنا" برپا بود

دو سه تا مهره ی شطرنج و شراب و نامرد...
اصلا انگار نه انگار ، رباب آنجا بود

چوب را بر لب و دندان پدر میکوبید
بزم بیچارگی ذریه ی زهرا بود

عمه ی بی کس

  • شنبه
  • 24
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 17:20
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شهادت امام سجاد -( السلام ای زین عابدهای حق کردگار ) * حسین کریمی

1314
1

شهادت امام سجاد -( السلام ای زین عابدهای حق کردگار ) السلام ای زین عابدهای حق کردگار
از نوای ادعیه بر دین رساندی اعتبار

از وجود گریه‌ها و ناله‌های پاک توست
قطره‌های اشک ما گر می‌نشیند بر عذار

آمده در وصف تو هم با دلیل و بی دلیل
گریه می‌کردی تمام عمر خود را زار زار

ماند بر قلبت همیشه حسرت رزم و نبرد
هرچه باشد بوده‌ای از وارثان ذوالفقار

آمدی بهر نماز دفن بابایت حسین
آمدی مخفی و تنها روی یک مرکب سوار

آمدی و خود نوشتی با سرِ انگشت خویش
یا حسین بن علی کو خفته در خاک مزار

لحظه‌ای که پیش بابایت رسیدی یحتمل
یادت افتادست شب‌های علیکنْ بالفرار

یادت افتاد آن شب تلخ پریشان حرم
یادت افتد یک طرف زجر و یتیمی در کنار

یادت افتد آن دو طفلی که همان شب گم ش

  • چهارشنبه
  • 5
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 05:13
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 حسین صیامی

شهادت حضرت سجاد (ع) -( همین که داغ رسید عمه را صدا کردی ) * حسین صیامی

1320

شهادت حضرت سجاد (ع) -( همین که داغ رسید عمه را صدا کردی ) همین که داغ رسید عمه را صدا کردی
نشستی و وسط خیمه ها دعا کردی

چقدر داغ که در نیم روز دیدی تو
چقدر عمر که دائم خدا خدا کردی

خدا نخواست که در کربلا شهید شوی
به جای آن همه جا را تو کربلا کردی

حسین قاری قرآن روی نیزه شد و
تو خطبه خواندی و تفسیر آیه ها کردی

زلال جاری گریه بهانه می خواهد
بهانه را چقدر خوب دست و پا کردی

زمان دیدن لبخندهای یک نوزاد
بنا نبود به گریه ولی بنا کردی

میان کوچه و بازار روضه خوان بودی
اساس هیئت ما را خودت به پا کردی

تو هم شهید همان سال شصت یک هستی
که سالها به همان روز اقتدا کردی

شاعر : حسین صیامی

  • چهارشنبه
  • 5
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 08:13
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 رضا تاجیک

واحد شهادت حضرت سجاد(ع) -( تموم عالم شده گریون با خطبه های اشکام ) * رضا تاجیک

1491
-1

واحد شهادت حضرت سجاد(ع) -( تموم عالم شده گریون با خطبه های اشکام ) تموم عالم شده گریون با خطبه های اشکام
آسمونا خم شده دیگه به زیر پای اشکام
خاطره های چهل ساله از یاد من نمیره
یه عمره که دلم فقط زانو بغل می گیره
همش تو قاب چشای من یه جسم رو حصیره
وای...الف بودم اما دیگه دالم هنوزم عزادار گودالم
به یاد یه دلدار پامالم
وای...خودم دیدم اون جسم صدپاره‌ به روی تنش نیزه بازاره
که از خاک و از خون کفن داره
حسینم وای ای حسینم وای
*****
با گریه هام کل دنیا رو به گریه میندازم من
توی چشام یک حسینیه با گریه میسازم من
چشایی که روضه دیده تو بازار برده دارا
نگاه نا پاک و می دیده به بچه های زهرا
نمی دونید آتیشم زده کینه ی چشم چرونها
وای...میون محل یهودیها توی اوج ظلم و حسودیه

  • چهارشنبه
  • 5
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 08:32
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شهادت بدون نغمه حضرت سجاد(ع) -( صحرا به صحرا، کو به کو هر روز ) * ایمان کریمی

1320

شهادت بدون نغمه حضرت سجاد(ع) -( صحرا به صحرا، کو به کو هر روز ) صحرا به صحرا، کو به کو هر روز
گفتیم از جانِ رسول الله
از آن شهید بی سری که بود
این بار مهمان رسول الله

او بود مهمان نبی و ما
مهمان خار و کعب نی بودیم
بالشت سنگ از ما و جایش بود
بر روی دامان رسول الله

صحرا به صحرا زجر می آمد
تا آن زمان که فجر می آمد
با تازیانه رقص مستی داشت
از چشم پنهان رسول الله

یا داد از آن ساعتی که ما
در کاخ آن مِی خوار می دیدیم
می زد به دندان پدر, گفتیم
قربان دندان رسول الله

بر روی پیغمبر اگر از بام
خاکستر و... دیدم سر بابام
ته مانده ی مِی را ... وَ می دیدم
چشمان گریان رسول الله
*********
صحرا به صحرا ناله و شیون
سی سال می میرد از این غم ها
حال این شب آخر به جای درد
گرد

  • چهارشنبه
  • 5
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 08:43
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

امام سجاد(ع)شهادت -( سی سال گریه کرده ام آن ظهر داغ را ) * زهرا سادات هاشمی

1435
1

امام سجاد(ع)شهادت -( سی سال گریه کرده ام آن ظهر داغ را ) سی سال گریه کرده ام آن ظهر داغ را
چشمم سرود وسعت آن اتفاق را

تنهایی ام صحیفه صحیفه ورق زده ست
یعقوب وار قصه ی اشک و فراق را

هر شب عبور قافله ای باز می کند
در من مسیر تازه ی شام و عراق را

بگذار تا ز خاک سجودم برآورم
هفتاد و دو صنوبر آن کوچه باغ را

بگذار لب به لب شوم از جام تشنگی
در من بریز باده ی لبریز داغ را

در آب و خاک... آتش من گر گرفته است
طوفان! به حال خود بگذار این اجاق را

حج مرا ببین و فرزدق شو و بخوان
شاعر! بخوان و گریه کن آن اتفاق را

شاعر : زهرا سادات هاشمی

  • چهارشنبه
  • 5
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 14:03
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام سجاد(ع)شهادت -( مثل ابــر بهــار می‌گرید ) * مصطفی هاشمی نسب

1142

امام سجاد(ع)شهادت -( مثل ابــر بهــار می‌گرید ) مثل ابــر بهــار می‌گرید
دائـمـــاً زار زار می‌گرید

رهبر انقلاب گریه‌کنــان
با دلی داغــدار می‌گرید

گریه‌اش کاخ ظلم را لرزاند
بس که با اقتدار می‌گرید

تــا درخت قیـــام بر بـدهد
می‌شود جویبار، می‌گرید

هر امامی رســالتی دارد
به همین اعتبــار می‌گرید

با سلاح بکـاء و دست دعا
در یمین و یســار می‌گرید

وارث زخم‌های عاشــورا
در غم یک تبـــار می‌گرید

آب افطار او مضــاف شده
بس که این روزه‌دار می‌گرید

تا که طفـل رضیــع می‌بیند
در غــم شیـــرخوار می‌گرید

صبح تا شــام یاد غصه‌ی شام
بی حد و بی‌شمـار می‌گرید

شادی اهل شـام را غم کرد
چه قــدر گریــه‌دار می‌گرید

یــاد تـاراج روســـری‌ها و
غــارت گوشـ

  • جمعه
  • 7
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 14:11
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام سجاد(ع)شهادت -( باقیست نهضت پس بنا این شد ) * توحید شالچیان ناظر

1343
2

امام سجاد(ع)شهادت -( باقیست نهضت پس بنا این شد ) باقیست نهضت پس بنا این شد
بیمار ظهر کربلا باشی
میخواهی از اینجا به بعدش را
سجاده ای رو به خدا باشی

با قاضی الحاجات لبهایت
جبریل هم دارد تمنایت
یکبار هم با او به خلوتها
مشغول ذکر ربنا باشی

ای سید اهل بکا لبیک
لبریز جام هل اتی لبیک
پیداست از این جذبه ها باید
از نسل شاه لافتی باشی

حزن تو اصلا حزن یک دم نیست
سهم چهل سال اشک پس کم نیست
جز مقتل سرخی مجسم نیست
وقتی به فکر بوریا باشی

از کوفه تا شام بلا رفتن
همگام با سرنیزه ها رفتن
حق میدهم با حرمله سخت است
منزل به منزل پا به پا باشی

با ناله کنعانی بساز از نو
پس بیت الاحزانی بساز از نو
اصلا چنین داغ عظیمی را
باید خودت صاحب عزا باشی

شاعر : توحید ش

  • جمعه
  • 7
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 14:17
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام سجاد(ع)شهادت -( آسمان هم خجل از چشم تو و بارانت ) * محمد بیابانی

1192
1

امام سجاد(ع)شهادت -( آسمان هم خجل از چشم تو و بارانت ) آسمان هم خجل از چشم تو و بارانت
آخری نیست بر این گریه ی بی پایانت

آب می بینی و طفل و گل و سقا و جوان
بیشتر می شود انگار غم پنهانت

زهر هرچند که یک روز به دادت آمد
تو چهل سال به لب آمده هر شب جانت

غیر زینب چه کسی درد تو را می داند
که چه آورده خرابه به دل ویرانت

سخت سوراند دلت را غم آن جسم کبود
خواهرت بود که جان داد روی دامانت

زخمی بزم شراب است دلت بیخود نیست
که چهل سال نکرد اشک دوا درمانت

خیزران تا که به دستان کسی می بینی
درد می گیرد ناگاه لب و دندانت

شاعر : محمد بیابانی

  • جمعه
  • 7
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 14:21
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 مهدی رحیمی زمستان

امام سجاد(ع)شهادت -( چون باد در مجاورت شمعی چون شمع در محاصره بادی ) * مهدی رحیمی زمستان

1194

امام سجاد(ع)شهادت -( چون باد در مجاورت شمعی چون شمع در محاصره بادی ) چون باد در مجاورت شمعی چون شمع در محاصره بادی
با احتساب کرببلا ای کوه پنجاه و هشت سال نیافتادی

لبخند گشته است فراموشت با چشم های روشن و خاموشت
نزدیک به دو سوم عمرت را در چهره ات ندیده کسی شادی

زینب که کوه صبر مجسم بود یک سال و نیم ماند و دوام آورد
اما تو در حدود چهل سال است مثل سکوت حامل فریادی

تعریف کرده ای تو به جای چشم یک جفت ابر حامل باران را
شاگرد چشم های تو زینب بود بر گریه بر حسین تو استادی

هر شب ادامه داد غم خود را با اشک های خویش به نحوی که
او را به یاد شام می اندازد هر گیسوی رها شده در بادی

دورم ز خاک پای تو با این حال حس می کنم که بعد هزاران سال
در گوشه بقیع به آرامی در سجده اس

  • جمعه
  • 7
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 14:25
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

امام سجاد(ع)شهادت -( آندم که غصه های اسیری شروع شد ) * محمود ژولیده

1397

امام سجاد(ع)شهادت -( آندم که غصه های اسیری شروع شد ) آندم که غصه های اسیری شروع شد
بهر جوانِ قافله پیری شروع شد

من یادگار "نحن اُسرای"نهضتم
من وارث "مقطع الاعضای" نهضتم

من دیده ام "مقطع الاعضا" چگونه بود
تشریح می کنم تن بابا چگونه بود

دست عزیز فاطمه از مُچ شکسته بود
بر روی سینه اش سگ کوفی نشسته بود

من دیده ام که کشته شده از قفا حسین
از تیر کوفه دیده هزاران جفا حسین

جسمی که نیزه ها همه بارانی اش کنند
رزّازی اَش کنند و ستورانی اَش کنند

عمری است حرف من شده"شیب الخضیب" و بس
آئینه ام ، نظر سوی"خدُّ التریب" و بس

وقتی ز غصه قافله در سوز و آه بود
راه عبور از وسط قتلگاه بود

پائیزِ این جهان به همان لحظه دیده شد
فریاد وامحمدِ زینب شنیده شد

از آن ز

  • جمعه
  • 7
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 14:30
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام سجاد(ع)شهادت -( تا اشک هست در بصرم گریه می کنم ) * محمد جواد شیرازی

1495

امام سجاد(ع)شهادت -( تا اشک هست در بصرم گریه می کنم ) تا اشک هست در بصرم گریه می کنم
با این توان مختصرم گریه می کنم
تنها نه با دو چشم ترم گریه می کنم
با خون مانده بر جگرم گریه می کنم

رنگم زمان دیدن مذبوح می پرد
یا لحظه ای که طفل گلوبند می خرد
یا مادری که کودک شش ماهه می برد
با هر چه هست دور و برم گریه می کنم

روح صحیفه پر شده از گریه کردنم
خمس عشر، بهانه شده بهر شیونم
گاهی گریز بین ابوحمزه می زنم
بین نوافل سحرم گریه می کنم

از خنده های حرمله زجری کشیده ام
من که عقیله را سر بازار دیده ام
بر دردهای عمه ی قامت خمیده ام
بر غربت بزرگ حرم گریه می کنم

ناموس خود به ناقه ی عریان که دیده است؟
آتش میان زلف پریشان که دیده است؟
افتادن قطار اسیران که دیده اس

  • جمعه
  • 7
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 14:48
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 علی حسنی

حضرت سجاد (ع)شهادت -( دست قضا به دفتر من درد میکشد ) * علی حسنی

1497

حضرت سجاد (ع)شهادت -( دست قضا به دفتر من درد میکشد ) دست قضا به دفتر من درد میکشد
واژه به واژه پیکر من درد میکشد

شبها میان سجده کمی آه می کشم
از سنگ بی هوا سر من درد میکشد

من ناله های مادرمان را شنیده ام
قلب نجیب مادر من درد میکشد

پایین نیزه عمه ی من گریه می کند
بالای نیزه دلبر من درد میکشد

هر شب برای عمه ی خود گریه میکنم
از چشم هرزه سرور من درد میکشد

لعنت به ساربان همه را خسته کرده است
پهلوی زخم خواهر من درد میکشد

گاهی که روی نیزه سری میخورد تکان
بانو ربابه محضر من درد میکشد

شرمنده میشوم به خدا آب میشوم
وقتی کسی برابر من درد میکشد

هر لحظه فکر کرب و بلا میکشد مرا
این لحظه های آخر من درد میکشد

شاعر : علی حسنی

  • جمعه
  • 7
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 14:55
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 مهدی رحیمی زمستان

شعر شهادت حضرت عبدالله ابن الحسن(ع) -( خودش تب می کند در خویش و می سوزد ) * مهدی رحیمی زمستان

882
1

شعر شهادت حضرت عبدالله ابن الحسن(ع) -( خودش تب می کند در خویش و می سوزد  ) تجسم نیمی از روضه ست
تجسم نیمی از روضه ست وقتی روضه در پرده ست

تجسم نیمی از روضه ست وقتی روضه در خیمه به خود پیچیده تب کرده ست

خودِ روضه به هر سو چشم می دوزد

خودش تب می کند در خویش و می سوزد

تجسم نیمی از روضه ست وقتی روضه مستور است

تجسم نیمی از روضه ست وقتی روضه از چشم همه دور است

برای فهم این روضه همین روضه که در یک گوشه ی یک خیمه افتاده ست

برای فهم این روضه که نامش گاه زین العابدین و گاه سجاد است

برای فهم این مضمون آیینی

تو باید از حسین بن علی رخصت بخواهی و دو زانو پای شرح کامل این روضه بنشینی

شب چارم

شب بعد از شب طفلی که شد توی بیابان گم

شب قبل از شب پنجم شب طفل امام مجتبی در گو

  • دوشنبه
  • 3
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 09:11
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد