شهادت امام موسی بن جعفر الکاظم

مرتب سازی براساس

غزل مصیبت امام کاظم(ع) -(دلگیر شد دریا، تلاطم میکند گاهی...) * بردیا محمدی

586

غزل مصیبت امام کاظم(ع) -(دلگیر شد دریا، تلاطم میکند گاهی...) دلگیر شد دریا، تلاطم می کند گاهی
"اشکم" مرا رسوای مردم می کند گاهی

بیچاره "چشمانم" تمام عُمر را لال است
نامت که می آید تَکَلُّم می کند گاهی

این بار بُنجُل را نخر..،باشد..،نگاهی کن
"معشوقه" به "عاشق" ترحم می کند گاهی

وقتی کبوترهای بامت آنقَدَر مستَند
حتّی کلاغی میل گندم می کند گاهی

وقت اذان،جبریل بالش را به خاکت زد
اینگونه او قصد تیمُّم می کند گاهی

شب ها دلم مثل کبوتر های صحن تو
گاهی هوای مشهد و قم می کند گاهی

دختر ز داغت سالیان سال باریده
دختر نمی خندد..،تبسّم می کند..،گاهی

با روضه های تو چُنان می سوزد آن دم که
زندان سردی را تجسّم می کند گاهی

از بس تمام عمر با غم همنشین بودی
"تقویم" میلادِ تو را گُم می کند گاهی

  • جمعه
  • 15
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 11:20
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شهادت امام کاظم(ع) -(جهان را، بیکران را، جن وانسان را دعا کردی..) * سیده فرشته حسینی

789
1

شهادت امام کاظم(ع) -(جهان را، بیکران را، جن وانسان را دعا کردی..) جهان را، بیکران را، جن و انسان را دعا کردی
زمین را، آسمان را، ابر و باران را دعا کردی

تمام مردم ایران سر خوان شما هستند
که هم شیراز، هم قم، هم خراسان را دعا کردی

اثر کرده دعایت در زنی آوازه خوان حتی
و این یعنی تمام روسیاهان را دعا کردی

تمام کائنات و هستی و خلقت نمک گیرت
غل و زنجیر را، دیوار زندان را دعا کردی

به ضرب تازیانه روزه ات را باز می کردند
تو اما قبل افطارت نگهبان را دعا کردی

  • جمعه
  • 15
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 11:27
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

شهادت موسی بن جعفر(ع) -(به روی تخته ی در جسم لاغرش افتاد..) * سیدمهدی حسن زاده

546

شهادت موسی بن جعفر(ع) -(به روی تخته ی در جسم لاغرش افتاد..) یا موسی بن جعفر یا باب الحوائج...

به روی تخته ی در جسم لاغرش افتاد
به حالتی که رضا یاد مادرش افتاد

به جرم اینکه ز نسل علیست، آقا را
چنان زدند که عمامه از سرش افتاد

به تخته پاره چنان می برند دریا را
که پا از این سر و سر هم از آن سرش افتاد...

  • جمعه
  • 15
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 11:30
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

سبک زمینه شهادت امام موسی بن جعفر(ع) -(کسی نمیشنوه، صدای خستمو...) * رسول نصر

927

سبک زمینه شهادت امام موسی بن جعفر(ع) -(کسی نمیشنوه، صدای خستمو...) بند اول

کسی نمیشنوه، صدای خسته ام و،
کسی نمیبینه، بال شکسته ام و،

تو این قفس چیزی،نمونده از تنم،
زنجیر وسلسله، به روی گردنم،

میره به اسمون صدای من،
ناله شده کار شبای من،
از ضرب تازیانه میسوزه،
تموم پیکرم خدای من.....

اقام اقام موسی ابن جعفر...

بند دوم

به روی روی این تنم، پراز کبودیه،
جای لگد های، مرد یهودیه،

وقتی که سیلی زد،باچشمای ترم،
یه باره افتادم، به یاد مادرم...

به یاد اون روزی که تو کوچه،
حسن میگفت باناله و فریاد،
نزن به روی مادرم سیلی،
گوشواره هاش روی زمین افتاد...

اقام اقام اقام موسی ابن جعفر

بند سوم

نمیدونم تو این، شبای اخرم،
چرا همه اش به یاد، عمه زینبم،

تو بند کینه میزنن منو مدام،
به یاد زینیم تو کوچه های شام،

زینب و گریه و غم وناله،
زینب و معجری که شد پاره،
زینب و دختری که تو صحرا،
پای برهنه شده اواره،

رقیه و خرابه ی شام و
رقیه و این همه دشنام و
رقیه ی و سنگ لب بام و2
غریب کربلا حسین جانم

  • جمعه
  • 15
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 11:42
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

سبک زمینه شهادت موسی بن جعفر(ع) -(در کنج سیه چالم و اشکام شده جاری...) * هاشم محمدی آرا

536
1

سبک زمینه شهادت موسی بن جعفر(ع) -(در کنج سیه چالم و اشکام شده جاری...) در کنج سیه چالمو اشکام شده جاری
میمیرم ازین غربت و این دل بیقراری

دنیا شده تاریک
پیش چش تارم
میسوزه همه پیکرم و جونی ندارم

خَلّصنی یارب روی لبم
غرق آتش و غرق تبم
ناسزا میگه به مادرم
ازکار عدو در عجبم

مادر مادرم_وای مادرم
................

زهری که به من داده عدو قلبمو خون کرد
پاهای من از ضربه و زنجیر شده پُر درد

راحت شدم آخر
از غصه بریدم
بی یارم و جز غم به خدا خیری ندیدم

خم شد از بلا قامت من
دیگه سر رسید طاقت من
تازیونه ای که میزنه
میشه باعث زحمت من

مادر مادرم_ وای مادرم
............

بی حرمتی و زهر اگرم داده عذابم
هر دم به خدا یاد غم و رنج ربابم

از پا منو انداخت
این روضه ی غمناک
شد پیکر شاه دو جهان خونی و صد چاک

روی نیزه ها سرِ حسین
وای از اشک خواهرِ حسین
از تو قتلگاه میرسه باز
سوز آه مادرِ حسین

ای جانم حسین_جانم حسین

  • جمعه
  • 15
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 16:34
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

مناجات با آقا موسی بن جعفر(ع) -(ای که تسبیح همه اهل دعایی آقا...) * محسن راحت حق

555

مناجات با آقا موسی بن جعفر(ع) -(ای که تسبیح همه اهل دعایی آقا...) ای که تسبیحِ همه اهلِ دعایی آقا..
هفتمین پلّه ی پروازِ خدایی آقا...
آینه دارِ رُخِ شیرِ خدایی آقا...
پاره ای از جگرِ خیرِنسایی آقا...

"پسرِ حضرت صادق..چقَدَر والایی"
"فاش و بی پرده بگویم پسرِ زهرایی"

دمِ تو عینِ مسیحاست خدا می داند
نَفَست..اصلِ مداواست..خدا می داند
هنرت..رخنه به دلهاست..خدا می داند
نامت ای یار ..چه زیباست..خدا می داند

"حضرت عشق..همیشه کرمت پا برجا"
"تا خودِ حشر الهی..عَلَمت پا برجا"

بابِ حاجات..بده حاجتِ ما را امشب
حضرت نور..بده عزّتِ ما را امشب
کسل هستیم بده همّتِ ما را امشب
گرچه پستیم بده قیمت ما را امشب

"ما فقیرانِ جهان را بپذیر آقاجان"
"مرحمت کن ز گدا دست بگیر آقاجان"

در سرم حال هوایی ست هواییّ ِ حرم
قسمتم کنگره بیایم به گدایّیِ حرم..
کاظمین ست و یقین عطرِ خدایّیِ حرم
کی شفایم بدهد خاکِ دوایّیِ حرم

"برسان تذکره ای جانِ رضا یا مولا"
"کی ببینم حرم و صحن و سرا یا مولا"

له عنایاتِ تو سوگند ..شکایت دارم
خسته جانم بخدا میلِ هدایت دارم
از تو درخواستِ یک برگه ی دعوت دارم
ببرم شهرِ خودت شوقِ زیارت دارم

"یا امامُ الفقرا..فقرِ تمامم آقا.."
"نوکریّ ِ تو نموده ست بنامم آقا"

  • جمعه
  • 15
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 16:59
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

مرثیه حضرت موسی بن جعفر(ع) -(زیر بارانی از هجمه...) * محسن راحت حق

408

مرثیه حضرت موسی بن جعفر(ع) -(زیر بارانی از هجمه...) زیرِ بارانی ز هجمه..خسته و مضطر شدم
ضربه ها..باعث شده بدجور من لاغر شدم

در میانِ حبسم و حبسم سیه چالِ بلاست
بینِ این زندان خدا داند که دیده تر شدم

هر زمان سیلی به رویم خورد با طوفانِ اشک
گوشه ای مشغولِ آه و ناله بر مادر شدم

روزها را روزه ام..شبها عبادت می کنم..
شکر..مشمولِ عطای حضرت داور شدم

لحظه هایم رو به پایان می رود با بیکسی
در زمانِ احتضارم ..باز هم پرپر شدم..

یک یهودی روزگارم را سیه کرده چو شب
این منم مشتاقِ رفتن در دمِ آخر شدم

خسته ام از حرف ها دشنام ها آه از دلم
زیرِ بارانی زهجمه..خسته و مضطر شدم

  • جمعه
  • 15
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 17:02
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

سبک زمینه، شور شهادت امام کاظم(ع) -(زندانیه بغدادم...) * امیرحسین سلطانی

708

سبک زمینه، شور شهادت امام کاظم(ع) -(زندانیه بغدادم...) بند اول

زندانیه بغدادم،اسیر دست صیادم
به کنج این قفس من بی گناه افتادم
غریب مادرزادم،کسی نمیکند یادم
شکسته در گلو بغضم به سینه فریادم

روزم چون شب شده؛جانم بر لب شده
کار دشمن فقط؛دشنام و سَب شده

تازیانه شده؛قوت روز و شبم
مشغول گفتنه؛خلصنی یا ربم

آزارم میدهد،زنجیر گردنم
شلاقم میزند،هر لحظه دشمنم
میسوزد دائما،زخمای رو تنم

(غریب بن غریب،از نسل حیدرم
پسر فاطمه،موسی بن جعفرم)

آه و واویلتا...

بند دوم

تو گریه کن بر حالم،شکسته شد پر و بالم
امام عالمم لیکن در این سیه چالم
منی که ناخوش احوالم،به هر بهانه مینالم
به هر بهانه می آید عدو به دنبالم

میزند طعنه ها،میخندد بی حیا
گوید به مادرم،او هر دم ناسزا

از مویم میکشد،میسوزد گیسویم
بی هوا میزند،بر کنج ابرویم

آزارم میدهد،نیش و لبخند او
آتشم ‌میزند،این بغض در گلو
میکنم هر زمان،مرگم را آرزو

(غریب بن غریب،از نسل حیدرم
پسر فاطمه،موسی بن جعفرم)

آه و واویلتا...

بند سوم

هوای دلبر دارم،و قلب مضطر دارم
مثال مادرم چشمی ز غصه تر دارم
و درد پهلو دارم،شکسته بازو دارم
شبیه مادرم زخمی به بال و پر دارم

زهر کین حاصلم،میسوزد این دلم
اما شد کوچه ها،عاقبت قاتلم

میسوزم از عطش،با یاد کربلا
یاد راس جدا،بر روی نیزه ها

گرچه جان میدهم،در زندان بلا
پیکر من نرفت،به زیر دست و پا
نشدم چون حسین،مقطع الاعضا

(غریب بن غریب،از نسل حیدرم
پسر فاطمه،موسی بن جعفرم)

آه و واویلتا...

با نوای زیبای کربلایی آرش پیله ور
هیئت انسیه الحورا (س) طهران

  • شنبه
  • 16
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 17:48
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

سبک زمینه یا شور شهادت امام موسی بن جعفر -(درگیره دستوپام با غل وزنجیر..) * امیرحسین سلطانی

482

سبک زمینه یا شور شهادت امام موسی بن جعفر -(درگیره دستوپام با غل وزنجیر..) بند اول

درگیره ، دست و پام با غل و زنجیر
میگیره ، نفسام با غل و زنجیر
میگیره ، این دعام با غل و زنجیر

خلصنی یا رب۲

میسوزه ، دلم از جور زمونه
میسوزه ، بدنم از تازیونه
میسوزه ، منو این آه شبونه

خلصنی یا رب۲

کنج سیه چالم
دلگیر و بی حالم
با خنده ی سندی
میگریم و مینالم

واویلا واویلا

بند دوم

زندانبان ، توی زندان روبرومه
غمگینم ، آره بغضی تو گلومه
دیگه مرگم ، بخدا که آرزومه

خلصنی یا رب۲

معصومه ، کجایی دختر زارم
کاش بودی ، توی زندان تو کنارم
از وقتی ، دورم از تو بی قرارم

خلصنی یا رب۲

میسوزم از زَهره
کینه لبام تشنه
اما نشد راسم
بُبریده با دشنه

واویلا واویلا

  • شنبه
  • 16
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 18:02
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

سبک نوحه شهادت امام کاظم(ع) -(الا ای شیعه حیدر بزن فریاد...) * رضا یعقوبیان

571

سبک نوحه شهادت امام کاظم(ع) -(الا ای شیعه حیدر بزن فریاد...) الا ای شیعه ی حیدر بزن فریاد
شهید کین شده زندانی بغداد
گل زهرا(۲)

به زندان بلا موسی بن جعفر بود
اسیر کینه ی سندی کافر بود
گل زهرا

امام هفتمین راحت زغمها شد
از این عالم روانه سوی زهرا شد
گل زهرا

امام هفتمینی موسی جعفر
تو هستی از تبار احمد و حیدر
گل زهرا

تو گردیدی ز ظلم و کینه زندانی
نصیبت از ستم گشته پریشانی
گل زهرا

شدی زندان ز ظلم و کینه و تزویر
که گردیدی تو مولا در غل و زنجیر
گل زهرا

ز چه شد جای تو در گوشه ی زندان
تو گردیدی به راه دین حق قربان
گل زهرا

چه کرده با تو یا مولا عدوی دین
ستم ها کرده بر تو سندی بی‌دین
گل زهرا

ز کینه بوده ای کنج قفس مولا
ز زهرکین فتادی از نفس مولا
گل زهرا

تو در راه خدا جانت فدا گشته
پس از تو خون دل مولا رضا گشته
گل زهرا

کسی ننموده یا مولا تو را امداد
تن تو ماند ،سه روز روی پلِ بغداد
گل زهرا

شدی تشییع به روی شانه ی یاران
تن جد تو پامال سم اسبان
گل زهرا

  • شنبه
  • 16
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 19:06
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

شهادت امام کاظم(ع ) و گریز روضه به کربلا * مرتضی محمودپور

1598
4

شهادت امام کاظم(ع ) و گریز روضه به کربلا ◾شهادت حضرت باب الحوائج
◾امام کاظم (ع)
با توجه حق روضه ادا شود

تنم از تازیانه ات خسته ست
آب گشته تمام پیکر من
هر چقدر میزنی بزن اما
ناسزا کم بگو به مادر من

لگدوسیلی ارث مادر ماست
وارث کوچه وارث فدکم
وارث درد و رنج و مسمارم
وارث سر به زیری و کتکم

گیر افتاده ام به کنج قفس
همچو جدم میان آن گودال
ضرب هاخورد بر سر و رویم
رفتم از هوش، رفته ام از حال

روضه خوان گشته ام دراین زندان
یاد جد غریبم افتادم
بهر این روضه هر نفس یارب
در قفس همچو مرغ جان دادم

کربلا خولی و سنان با شمر
تنی عریان چرا رها کردند
کشته ی صبرگشته جَّدغریب
زنده زنده سرش جدا کردند

پسرم آمد و کفن آورد
بعد مرگم کفن مهیا شد
من بمیرم برای جسمی که
کفنش خاک گرم صحرا شد

لحظه ی دیدن رضا آمد
دیده گریان اگر که کاظم بود
روضه خواندوچنین بیان کرده
بهردفنش حصیر لازم بود

بوریا شد کفن در آن صحرا
وای بر حال زار عمه ی من
بعد از آن غارت حرم گردید
رفت از کف قرار عمه ی من

  • شنبه
  • 16
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 19:42
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

سبک واحد شهادت امام کاظم(ع)1399 -(قدم میزنم زیر بارون...) * علی حاجیان فر

1082
1

سبک واحد شهادت امام کاظم(ع)1399 -(قدم میزنم زیر بارون...) سبک: #قدم_میزنم_زیر_بارون

قدم میزنم زیر بارون
بابغضِ دلو ، پایِ لرزون(چشم‌گریون)
به یاد امامی که افتاد ، به زندون

باید من مثه یک کبوتر برسم
به جایی که دل شد مکدر برسم
به زندون موسی بن جعفر برسم

آه چقدزخمی شده/آه چه بی بال و پره
وقتی سیلی میخوره /(به یاد مادره)

(((((غریب امام کاظم))))))

#زبانحال_امام

نگهبان زندون چه پسته
زده ساق پامو شکسته
تو هر ساعتی تازیونه ، بدسته

شکسته پاهامو شکسته سر من
کبودیه بازوم ، مثه مادر من
شده تازیونه غم دیگر من

تازیونه میزنه/من که در تاب و تبم
یاد اون خرابه و / (یاد عمه زینبم)

(((((غریب امام کاظم))))))

#کربلا

دلم خسته از عالمینه
زیارت برام نور عینه
دلم تنگ ، واسه کربلایِ ، حسینه

شده اسم تو آبروی دل من
حرم هست فقط آرزوی دل من
ضریحت آقا روبروی دل من

خیلی وقته که آقا/دورم از کرب و بلا
قسمتم کن اربعین/(بیام با رفقا)

(سیدنا یا مولا " حبیبی یا ثارالله)

  • یکشنبه
  • 17
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 08:42
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

شهادت امام موسی بن جعفر(ع) -(دوباره چنگ زدم دامن خراسان را...) * محمد حسین ملکیان

704

شهادت امام موسی بن جعفر(ع) -(دوباره چنگ زدم دامن خراسان را...) دوباره چنگ زدم دامن خراسان را
به کاظمین رساندم صدای لرزان را

برای حاجت کوچک نمی روم آن جا
دریغ اگر که بگویم به او غم نان را

منی که هیچ ندارم برای عرض ادب
چه تحفه ای ببرم پیشکش کنم؟ جان را

دو پادشاه به یک سرزمین نمی گنجند
کنار هم به خدا دیده ام دو سلطان را

که دیده در وسط آسمان دو تا خورشید؟
که دیده پا قدم آفتاب، باران را؟

ببین چه بخت بلندی! به دست کوتاهم
گرفته ام من بی دست و پا دو دامان را

ببین کسی که خودش میهمان زندان بود
چه بی مضایقه دارد هوای مهمان را

به چشم دیده اسیری ست در دل زندان
به چشم دل به اسیری گرفته زندان را

بر او که لحظه به لحظه مسافر عرش است
گماشته ست چه دیوانه ای نگهبان را؟

براو چگونه اثر کرده زهر؟ در عجبم!
که خلق در نفسش دیده اند درمان را

کریم ترجمه ی دیگر ابوالحسن است
که جمع دیده ام اطراف او فقیران را

وداع با حرمش ساده نیست،‌حق دارم
عقب عقب بروم تا ته خیابان را ...

  • یکشنبه
  • 17
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 09:16
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

شهادت امام کاظم(ع) -(همینکه آه من از قلب محزون میشود پیدا...) * هادی ملک پور

439

شهادت امام کاظم(ع) -(همینکه آه من از قلب محزون میشود پیدا...) همین که آه من از قلب محزون می شود پیدا

چنان بغض گلو با اشک ، افزون می شود پیدا

دلم تا یاد آن داغ جگر سوز تو می افتد

برای مرثیه هر بار مضمون می شود پیدا

هزاران سال اجدادم زداغت گریه می کردند

غمت رازی ست دیرینه که اکنون می شود پیدا

برایت اشک می ریزم همان آب زلالی که

شبیه شیشه ی تنگی ز بیرون می شود پیدا

چه زخم کهنه ای در سینه پنهان کرده ای اما

مدام از زیر این زنجیرها خون می شود پیدا

غریبانه ، شبانه، تکه ای چوب و تنی اما

سحر خورشید از زندان هارون می شود پیدا

  • یکشنبه
  • 17
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 09:20
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 مهدی رحیمی زمستان

شهادت باب الحوائج موسی بن جعفر(ع) -(احساس میکردم که در خاک خراسانم...) * مهدی رحیمی زمستان

624
-1

شهادت باب الحوائج موسی بن جعفر(ع) -(احساس میکردم که در خاک خراسانم...) احساس می کردم که درخاک خراسانم

در مِلک طِلق اهل بیتم توی ایرانم

روی لبم هم ذکر یا موسی بن جعفر بود

هم یا جواد العشق بود و هم رضا جانم

از بس فضای صحن ها مانند مشهد بود

شک کرده بودم میزبانم یا که مهمانم

دنبال جسمی تازه بودم بین زائرها

دنبال یک قالب برای روح عریانم

درمحضر باب الحوائج حس من این است

با پهلوان نَفْس پیش هفتمین خوانم

دور ضریحش بود که یک لحظه حس کردم

در نوکری هم شانه با موسی بن عمرانم

یک بار کظم غیظ کردم تازه با سختی

از آن به بعد احساس کردم من مسلمانم

تا که بگردد چرخ بر وِفق مراد من

باید خودم را دور این مرقد بگردانم

وقتی که درهای حرم را خادمان بستند

احساس کردم سیزده شب توی زندانم

احساس کردم شعر می گویم ولی ناچیز

انگار مهدی رحیمی زمستانم

  • یکشنبه
  • 17
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 09:22
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

شور شهادت امام کاظم(ع) -(سمت کاظمینتون پر میزنم..) * رضا نصابی

430

شور شهادت امام کاظم(ع) -(سمت کاظمینتون پر میزنم..) سمته کاظمینتون پر میزنم

در خونتون و من در میزنم

رو نده ام از همه جاواومدم

روبه تو موسی ابن جعفر میزنم

دست خالی مو ببین
پر کن از کرم اقا

تنها از تو من می خوام
سفر کربو بلا

بمیرم برای غصه های تو

برا بغضه خسته ی صدای تو

بمیرم که در غل و زنجیر بوده

یه عمره که اقا دست و پای تو

عمری روی لب تو
اسم شاه سر جدا

گریونه چشمای تو
از داغ کربو بلا

بمیرم برای خواهر تو شاه

خنجر تشنه و حنجر تو شاه

دوازده ضربه زدو جدا میکرد

ازقفا به سختی که سرتو شاه

میدیدش از روی تل
شنیدم که خواهرت
چهل تا نعل رد شدن از
پاره های بدنت

به نفس: #کربلایی_سجاد_کرمی

  • یکشنبه
  • 17
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 09:30
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

امام موسی کاظم(ع)، شهادت -(سجاده ها ز جلوه روحانی تواند...) * علی اکبر لطیفیان

643

امام موسی کاظم(ع)، شهادت -(سجاده ها ز جلوه روحانی تواند...) سجاده‌ها ز جلوه‌ی روحانى تواند
زندانى خدا همه زندانى تواند

با دست‌هاى بسته مناجات دیدنیست
يک گوشه‌اى نشسته مناجات ديدنى‌ست

در زير تازيانه خدا را صدا بزن
آه اى غريب قيد ملاقات را بزن

جايت کم است بال و پرت را تکان مده
ديوار محکم است سرت را تکان مده

تا ساقه‌ات خميد خميده شدى تو هم
زنجير را کشيد کشيده شدى تو هم

خورشيدى و به جانب گودال میروى
ساقت تکان که میخورد از حال میروى

بالت به ميله‌هاى قفس گير میکند
با اين گلوى بسته نفس گير می‌کند

اين چهار تا غلام غريبت کشيده‌اند
انگار تخته‌ها به صليبت کشيده‌اند

يک گوشه دختران خودت را صدا زدى
با دست و پاى بسته شده دست و پا زدى

پا جاى دست‌هاى توسل گذاشتند
جسم تو را سه روز روى پل...

رد میشدند مردم بى‌عار بارها
رد می‌شدند از بغل تو سوارها

اما کسى به رخت و لباس تو پا نزد
اما کسى دهان تو را با عصا نزد

  • یکشنبه
  • 17
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 12:25
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

مرثیه موسی بن جعفر(ع) -(او که باران به دل ابر بهاران میداد...) * منصوره محمدی مزینان

665

مرثیه موسی بن جعفر(ع) -(او که باران به دل ابر بهاران میداد...) او که باران به دلِ ابر بهاران می داد...
به لبِ تشنه ی هر بادیه...باران می داد....

مثل گلهای بهاری که پُر از عطر خداست
نفسش،روح...به احوال پریشان می داد

خشم خاموشِ زبانش،به جهان درسِ حیا
صبر او حوصله بر موسیِ عمران می داد

روزه بود و همه روزه به دعا می پرداخت
دم به دم با نفسش بوسه به قرآن می داد

مثل خورشید که مهرش همه جا می تابد
با نگاهش به زن مفسده ایمان می داد

باوجــودِ ســتمِ وافـرِ زنــدانبانَش
وقتِ افطار به او هم رطب و نان می داد

ابرها از غم سنگین دلش می گفتند
اشک هایش به زمین صبر فراوان می داد

دلِ سجاده هم از غربت او می نالید
موجِ اشکش خبر از روضه یِ پنهان می داد

ولی افسوس که این قوم نمی‌فهمیدند
باب حاجات... به زندان ِ جفا جان می داد

با تمام بدی اَم...او چه کریمانه صفت
غزلِ ساده ی خود را به "مزینان" می داد

  • یکشنبه
  • 17
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 13:56
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه ی سینه زنی شهادت موسی بن جعفر(ع)با ملودی جدید * مرتضی محمودپور

957
5

نوحه ی سینه زنی شهادت موسی بن جعفر(ع)با ملودی جدید ◾نوحه ی زمینه سینه زنی
◾حضرت موسی بن جعفر (ع)

◾بنداول
غریب و تنهایم در زندان میمیرم میمیرم
ناله ی شبگیرم بسته به زنجیرم میمیرم
(صورتم نیلی شد
افطارم سیلی شد)۲
کنج زندان ای رضا جان من اسیرم
یادکوچه، یاد مادر، کرده پیرم
ازعمرم چون زهرا من سیرم
میمیرم میمیرم میمیرم(۲)

◾بنددوم
بیا بیا بابا بنگر بر احوالم احوالم
ببین شده یکسان هر روز و هر سالم هر سالم
(پای من در زنجیر
ناله هایم شبگیر)۲
یاد رویت مینمایم ای رضاجان
میهمان مادرم با کام عطشان
از عمرم چون زهرا من سیرم
میمیرم میمیرم میمیرم (۲)

سبک را از کانال تلگرامی
@haajmorteza
دنبال کنید

  • دوشنبه
  • 18
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 08:16
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

امام موسی کاظم(ع)، شهادت -(یارب به حق مادرم خلصنی یارب...) * عبدالحسین میرزایی

2662
2

امام موسی کاظم(ع)، شهادت -(یارب به حق مادرم خلصنی یارب...) یارب به حق مادرم خَلِّصنی یارَب
یارب به جدّ اطهرم خَلِّصنی یارَب

او هم نوا با چاه شد من با سیه چال
من از علی تنهاترم خَلِّصنی یارَب

یارب به آن زندانیِ زندان کوفه
به عمه جانِ مضطرم خَلِّصنی یارَب

تا کی از این زندان به آن زندان خدایا
ذکر و دعای آخرم خَلِّصنی یارَب

تا کی نبینم ای خدا معصومه‌ ام را
دل تنگِ روی دخترم خَلِّصنی یارَب

زندان تاریک و نمورم مثل قبر است
خاک سیه شد بسترم خَلِّصنی یارَب

بین قفس بسته چرا صیاد بی رحم
زنجیر بر بال و پرم خَلِّصنی یارَب

زیر غل و زنجیر و ضرب تازیانه
چیزی نماند از پیکرم خَلِّصنی یارَب

شلاق خون گرید به حال غربت من
زخمی شده پا تا سرم خَلِّصنی یارَب

تا کی زند سیلی به رویم این یهودی
شد تار چشمان ترم خَلِّصنی یارَب

راضی به مرگ خود شدم از بس که گوید
او ناسزا بر مادرم خَلِّصنی یارَب

هر لحظه خون می ریزد از زخم گلویم
یاد گلوی اصغرم خَلِّصنی یارَب

  • دوشنبه
  • 18
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 13:42
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 بهمن عظیمی

زمینه شهادت موسی بن جعفر(ع) -(همیشه توی سختیام...) * بهمن عظیمی

886

زمینه شهادت موسی بن جعفر(ع) -(همیشه توی سختیام...) بند اول

همیشه توی سختیام
گره که افتاده به کارام
صدا زدم باب الحوائج موسی بن جعفر
دست منو بگیر آقام

توو دو عالم نمیشه اسیر غم
اونی که شد در خونت محترم
سفرمون برکت گرفت از رزق تو
کم شده اما چرا رزق حرم ؟

دستمو بگیر رها نکن ، ما رو از خودت جدا نکن
ای پدرِ غریبِ امام رضا ، با هم اومدین سوا نکن

بند دوم

چشمام رو هم میزارم
روضت و یادم میارم
برای غربتت آقا جون موسی بن جعفر
شبیه ابرا میبارم

چه بلایی اومده آقا سرت
خداروشکر که نبوده دخترت
انقده زدن شکست استخونات
نبینه الهی زهرا مادرت

روی خاکا یاد مادری ، دسته بسته یاد حیدری
روضه ی حسین و میخونی آقا ، تشنه لب دمای آخری

بند سوم

با اینکه مبتلا بودی
اسیر غصه ها بودی
یقین دارم اون لحظه ها که موسی بن جعفر
گریون کربلا بودی

خندیدن اگر به چشم تر تو
اما هیچ کسی نزد دختر تو
اون همه بلا آوردن به سرت
ولی روی نی نرفته سر تو

پیکرت نَمونده بی کفن - پاره پاره و عریان بدن
لشکری نریخته رو سرت آقا - واسه غارت یه پیروهن

  • دوشنبه
  • 18
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 19:16
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 رضا ترابی گیلده

شهادت موسی بن جعفر(ع) -(کاش رضا پر بکشد سوی من..) * رضا ترابی گیلده

548
1

شهادت موسی بن جعفر(ع) -(کاش رضا پر بکشد سوی من..) کاش رضا پر بکشد سوی من
لحظه ای بنشیند و پهلوی من
کاش که یک لحظه بیاید برم
تا بشود قوّت بازوی من

کاش که زنجیر مرا وا کند
دست مرا گیرد و بر پا کند
کاش به آغوش پسر بوده ام
زخم تنم رضا مداوا کند

کاش رضایم برسد در برم
تا که شود مرحم چشم ترم
کاش که زندانی به پایان رسد
تا نخورد غصه ی من مادرم

کاش مرا قدرت پایی بود
کاش که فرزند و عصایی بود
کاش که معصومه بیاید برم
این دم آخر که جدایی بود

  • سه شنبه
  • 19
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 11:36
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

زمینه شهادت امام کاظم(ع) -(فیض زیارت ماه رجب و...) * مهدی کامیاب

898

زمینه شهادت امام کاظم(ع) -(فیض زیارت ماه رجب و...) بند اول
فیض زیارت ماه رجب و
قرارشاه و گدا
خیره شده سمت گنبدطلا
چشم خیس زائرا
من اومدم سرسلامتی بدم
محضرصاحب عزا
زائرکاظمین میشه دل من
از حرم امام رضا

هربارگره افتاده به کارم،، حاجت دادی
هرچی که ازت خواستمو اقا، راحت دادی

بااشکای جاری اگه حاجت داری
بگو یا باب الحوائج
اگه گرفتاری
بگو یاباب الحوائج

یاباب الحوائج2 یاموسی بن جعفر

بند دوم
یادمه تو روضه های خونگی
می دیدم نشونه تو
می دیدم نشونه ها و وسعت
کرم بی کرونه تو
وقتیکه روضه خون روضه تو میخوند
گریه بی امون میشد
می گرفتم با گریه ها و اشکام
هرلحظه بهونه تو

من از دعای مادرمه که،،، نوکرهستم
من خاک کف پای موسی بن،،، جعفر هستم

بایادت همیشه چشام دریا میشه
یاباب الحوائج
گره من وا میشه
یاباب الحوائج

یاباب الحوائج( 2) یا موسی بن جعفر

  • سه شنبه
  • 19
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 11:58
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

سبک زمینه شهادت امام موسی کاظم(ع)، حاج محمدرضا طاهری -(بی فایدست انگار داد و فریاد من...) *

418

سبک زمینه شهادت امام موسی کاظم(ع)، حاج محمدرضا طاهری -(بی فایدست انگار داد و فریاد من...) بی فایدست انگار داد و فریاد من

بال و پرم بستست رفته صیاد من

منی که چهارده سال تو سیاه چال بودم

روزای آخر نیست هیچ کسی یاد من

میخونم هر شب خلصنی یا رب

خونی که رو لبای عطشان منه

اثر سیلی نگهبان منه

بهونه شکنجه روز و شبم

صدای یا رضا رضا جان منه

خدا حافظ رضا رضا رضا

زیر گلوم زنجیر خیلی محکم شده

نفسام این شبها نا منظم شده

روی زمین هم با سلسله میکشن

از قل و از زنجیر ساق پام کم شده

خیلی دلگیرم پس کی میمیرم

ناله کنم کسی جوابم نمیده

دهن روزه هیچکی آبم نمیده

ولی خدایی هیچ چیزی اندازه

دوری بچه هام عذابم نمیده

خدا حافظ رضا رضا رضا

زیر کتک باید یاد مادر کنم

روی خاکا یاد شاه بی سر کنم

برای تشییعم تابوتی نیست باید

خودمو راضی با تخته در کنم

وقت دفن من فرزندام نیستن

حالا که بی کفن نمیمونه تنم

میون سلسله به سینه میزنم

به شیعیان بگید همه گریه کنید

ولی به یاد جد بی پیروهنم

غریب کربلا حسین حسین حسین حسین

  • سه شنبه
  • 19
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 12:17
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

شهادت امام موسی کاظم(ع) -(با گریه، با آه دمادم مینویسند...) * بردیا محمدی

963
1

شهادت امام موسی کاظم(ع) -(با گریه، با آه دمادم مینویسند...) با گریه،با آه دمادم می نویسند
در ذیل مُصحف،شرحِ ماتم می نویسند
اندوه را با جوهر غم می نویسند
این روضه را مثل مُحَرَّم می نویسند

کوچه به کوچه مجلس ماتم گرفتند
کَرّوبیان با روضه خوان ها دم گرفتند

آیات قرآن حضرت موسی بن جعفر ع
تسبیحِ ایمان حضرت موسی بن جعفر ع
آوای باران حضرت موسی بن جعفر ع
دردی و درمان حضرت موسی بن جعفر ع

لب تشنه ی عشق توام باران عطا کن
از دردمندان توام درمان عطا کن

بویِ دل‌انگیزِ بهارِ مَردُم ما
نورِ چراغِ شام تارِ مَردم ما
بودی همیشه در کنار مَردُم ما
خیلی گره خورده است کار مَردُم ما

گرچه گرفتاریم یا باب الحوائج
امّا تو را داریم یا باب الحوائج

خوشبخت چشمی که خودش را نیل کرده
آیاتِ اشک آلوده ای تنزیل کرده
پای بساطت سال را تحویل کرده
بیچاره آنکه روضه را تعطیل کرده

مشقِ بقای خضر،درسِ حوزه ی توست
آب شفای خلق،اشکِ روضه ی توست

جز ذکر "الله" لبت "بسمی" نداریم
شیرین تر از نام شما اسمی نداریم
با حرز تو از صدبلا قِسمی نداریم
ما ترس از بیماریِ جسمی نداریم

بیماری ما زندگی منهای روضه است
راه علاجِ ما دو قطره چای روضه است

چشم مرا تر کن زمان ربّناها
لطفاً نگاهم کن میان این گداها
پیچیده در هفت آسمان ها این صداها:
یا "فاطمه معصومه"ها و یا "رضا" ها

این خاک شد "ایرانِ" این خواهر_برادر
جانِ همه قربانِ این خواهر_بردار

دریای رحمت!ما به موج‌ات خو گرفتیم
از هرکسی جز خاندانت رو گرفتیم
در اوج بیماری ز تو دارو گرفتیم
ما نسخه را از "ضامن آهو" گرفتیم

صحن رضا جانِ شما دارالشفا شد
پای ضریحش نُطقِ طفل لال وا شد

موسایِ طور غم عصایت را شکستند
با زجر تو قلب رضایت را شکستند
نامردها دست دعایت را شکستند
زیر لگدها ساق پایت را شکستند

چیزی برای تو به جز ماتم نمانده
نای مناجاتی برایت هم نمانده

شیعه هنوز از غُصّه ات تشویش دارد
داغ تو را در سینه بیش از پیش دارد
سِندیِ ملعون بد زبانش نیش دارد
روی لبش دشنام قوم و خویش دارد

با ذکر مادر درد پهلو می کشیدی
داغ حسن را کنج زندان می چشیدی

در این قفس بال و پری دیدم؟ندیدم
جز روضه چیز دیگری دیدم؟ندیدم
زیر عبایت پیکری دیدم؟ندیدم
جز استخوان لاغری دیدم؟ندیدم

داغ تو ما را کُشت ای فرزند زهرا
عَجِّل وفاتی خوانده ای مانند زهرا

با جوهر خون نامه ات توقیع گردید
اندوه تو در روضه ها توزیع گردید
آیه به آیه سوره ات تقطیع گردید
بر تختِ‌پاره پیکرت تشییع گردید

با این همه..،تو بی کفن ماندی؟نماندی
آقا!بدون پیرهن ماندی؟نماندی

اصلاً تنت آماج تیغ و نیزه ها شد؟!
از پشت سر راس تو از پیکر جدا شد؟!
آن‌گونه دور خیمه هایت شر به پا شد؟!
ناموس تو راهیِ شامات بلا شد؟!

پس هیچ دردی مثل درد کربلا نیست
پس هیچ داغی داغ شاه سرجدا نیست

  • سه شنبه
  • 19
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 12:59
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

رباعی شهادت امام کاظم(ع) -(ای دامنۀ تابش تو عالمگیر..) * مریم سادات میرصادقی

638

رباعی شهادت امام کاظم(ع) -(ای دامنۀ تابش تو عالمگیر..) ای دامنه ی تابش تو عالمگیر
دنیا همه در بند نگاه تو اسیر

فی القعر السجون بودی وگریان بودند
بر حال تو گاهی غل وگاهی زنجیر

  • سه شنبه
  • 19
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 13:29
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

مرثیه حضرت موسی بن جعفر(ع) -(«والکاظمین الغیظ» خشمت را که خوردی...) * یونس وصالی خوراسگانی

1176

مرثیه حضرت موسی بن جعفر(ع) -(«والکاظمین الغیظ» خشمت را که خوردی...) 《وَ الکاظمینَ الغَیظ》 ، خشمت را که خوردی
کوهی ز درد و رنج را با خویش بُردی

شلاق میزد سندی و تو در همان حال
بر روضه های مادرت دل می سپردی

با حال روزه صبح ها را شام کردی
افطار جای نان فقط شلاق خوردی

هر وقت هتک حرمت زهرا شنیدی
روی جگر دندان خود را می فشردی

□□□

هر روز میدیدی هزاران هَتک حُرمت
تا شد نگهبان شما فردی یهودی

یا در نماز و یا که در حال مناجات
از بی خدایان نیز حتی دل ربودی

از بس که زد سِندی تو را با تازیانه
پر گشت جسمت از سیاهی و کبودی

کرده اثر در یک زنِ بی دین دعایت
با یک نگاهت قلبش از عصیان زُدودی

  • سه شنبه
  • 19
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 21:17
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

شور حضرت موسی بن جعفر(ع) -(یاموسی بن جعفر ولیه خدایی) * الیاس محمدشاهی

430

شور حضرت موسی بن جعفر(ع) -(یاموسی بن جعفر ولیه خدایی) بند اول

یاموسی بن جعفر،ولیه خدایی
یاموسی بن جعفر،کهف الورایی
یاموسی بن جعفر،تو اباالرضایی

امام هفتم،یا باب الحوائج
بر غم و دردام،گشته ای معالج

امشب اشکام جاریه
جام تو صحنت خالیه

مولا موسی بن جعفر

بند دوم

یاموسی بن جعفر،مشگل گشایی
یاموسی بن جعفر،نور هدایی
یاموسی بن جعفر،باب دعایی

آقا بهشتم،شد صحن و سرایت
شاملمه جود و مهر و عطایت

من که در شور و شینم
مشتاقه کاظمینم

مولا موسی بن جعفر

بند سوم

یاموسی بن جعفر،شافع جزایی
یاموسی بن جعفر،آقای مایی
یاموسی بن جعفر،معدنه سخایی

جد غریبه صاحب الزمانی
جلوه ی لطف و عشق بی کرانی

نذره اشکه مادرم
عبده ابن الجعفرم

مولا موسی بن جعفر

  • شنبه
  • 7
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 21:40
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

شهادت امام موسی کاظم(ع) -(افتادم دیگه از نفس یارب در کنج این قفس) * الیاس محمدشاهی

478

شهادت امام موسی کاظم(ع) -(افتادم دیگه از نفس یارب در کنج این قفس) بند اول

افتادم دیگه از نفس ، یارب در کنج این قفس
خسته ام از این بی کسی،خدایا به دادم برس
له شد استخون تنم ، چیزی نموند از بدنم
از سنگینیه زنجیرا، خرد شده کتف و گردنم

وای

تمومه پیکرم پُر از جراحت
ولی اَمان از این غم اهانت
به مادرم هی میکنه جسارت

(واویلتا2واویلا)

بند دوم

میسوزه پا تا به سرم،اما تو فکره مادرم
به یاده غربت علی،مسمار ودیوار و درم
مغیره نامرده لعین ، مادرمو زد به زمین
چهل حرومی با طناب،بُردَن امیرالمؤمنین

وای

به دوره فاطمه یه عده پستن
دستای مرتضی علی رو بستن
بازوی مادره منو شکستن

(واویلتا2واویلا)

بند سوم

گوشه ی زندون بلا،میسوزم از جور و جفا
گریه میکنم از غمه ، عمه زینب و کربلا
همه حسین رو میزدن ، با تیغ و نیزه و عصا
در پیشه چشم مادرش ، بریدن سر رو از غفا

آه

جده غریبه من میونه گودال
به خاک و خون افتاده توی جنجال
جلوی خواهرش میزد پَر و بال

(واویلتا2واویلا)

  • پنج شنبه
  • 12
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 23:11
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

زمینه شهادت امام کاظم (ع) -(میونه زندون با دل خسته و زار) * رضا نصابی

472

زمینه شهادت امام کاظم (ع) -(میونه زندون  با دل خسته  و زار) بنداول
میونه زندون با دل خسته و زار
میونه زندون ندارم صبر و قرار
میونه زندون باچشای تاره تار

میونه زندون با تنه غرقه به خون
میونه زندون کردی رو به اسمون
میونه زندون دعا کردی بی امون
میونه زندون

رنج و غم و درد و بلا بسه
ندیدن و هجر رضا بسه
راه گلومو بسته این قفس
مصیبتا برام خدا بسه
باب الحوائج موسی ابن جعفر(ع)

بنددوم
به روی لبهات داری ذکر ربنا
به روی سینت داری درد و غصه ها
به روی پهلوت داری جای رد پا
به روی پهلوت

بمیرم اقا که صدات شکسته شد
بمیرم اقا گریه هات شکسته شد
بمیرم اقا ساق پات شکسته شد
بمیرم اقا
برات بمیره اقا سینه زن
تو رو می زد یه مرد بد دهن
توون نمونده توی زانوهات
زمین می خردی وقت پا شدن
باب الحوائج موسی ابن جعفر(ع)

بندسوم
غریب وتنهام
تو سیاه چال بلا
فلک میشم با
ضرب تازیونه ها
نداره شرم این
یهودیه بی حیا

نزن ای نامرد
هی نمک به زخم من
نزن ای نامرد
سیلی هی نزن نزن
نزن ای نامرد
به تن نحیف من
نزن ای نامرد

رمق نداره تن لاغرم
شکسته دست و پا و پیکرم
هرچی می خوای بزن ولی دیگه
نگو تو ناسزا به مادرم
باب الحوائج موسی ابن جعفر(ع)

بندچهارم گریز به کربلا
میسوزه از زهر همه ی بال و پرش
می سوزه از زهر پاره های جگرش
می سوزه از زهر یاد جد اطهرش
میسوزه از زهر

داره جون می ده یاد گودال بلا
داره جون می ده یاد رگ های جدا
داره جون می ده یاد شاه کربلا

تنها و بی کس توی اضطراب
افتادی ای غریب کاظمین
لحظه ی آخر داری رولبت
روضه ی داغ و غربت حسین(ع)
السلام علی سیدالشهدا

  • چهارشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 21:57
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد