شهادت امام موسی بن جعفر الکاظم

مرتب سازی براساس

متن شعر روضه ای امام موسی کاظم علیه السلام -(دست و پایت اسیر زنجیرند) * محمد حبیب زاده

648

متن شعر روضه ای امام موسی کاظم علیه السلام -(دست و پایت اسیر زنجیرند) دست و پایت اسیر زنجیرند
گوشه ای زار می زنی ای وای

روضه بی کسی که میخوانی
آه غم دار می زنی ای وای

ساق پایت چنان شکسته شده
سر به دیوار میزنی ای وای

ملک الموت دیده گریان است
حرف اصرار می زنی ای وای

چقدر شکل مادرت شده ای
علت اشک دخترت شده ای...

  • چهارشنبه
  • 28
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 12:55
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

زبانحال حضرت امام کاظم علیه السلام -(کجائی بیا ای رضا جان ) * حاج روح الله رمضانی

744

زبانحال حضرت امام کاظم علیه السلام  -(کجائی بیا ای رضا جان ) کجائی بیا ای رضا جان
که عمرپدر گشته پایان
دراین محبس غم حزینم
زدست غم ودردوهجران
کشم آه زسینه
به یاد مدینه
رضاجان رضاجان (2)
.
.
.
دلم خون شده ازفراغت
که من می کشم انتظارت
شده وقت غمبار رحلت
بیا تا ببینم جمالت
کشم آه زسینه
به یادمدینه
رضا جان رضان(2)
.
.
.
به درمانده چشمان بابا
بیا ای گل باغ زهرا
دراین محبس تنگ ونمناک
شده اشک چشمم چودریا
کشم آه زسینه
به یادمدینه
رضا جان رضان (2)
.
.
.
عدوگیرد هردم بهانه
به من می زندتازیانه
به روی من خسته مانده
زسیلی دشمن نشانه
کشم زآه سینه
به یاد مدینه
رضاجان رضاجان (2)
.

  • پنج شنبه
  • 29
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 14:26
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 بابک امامی

زمینه شهادت امام کاظم علیه السلام -(سلسله ‌و زنجیر - روی‌ دست‌ و پاته) * بابک امامی

548

زمینه شهادت امام کاظم علیه السلام -(سلسله ‌و زنجیر - روی‌ دست‌ و پاته) سلسله ‌و زنجیر - روی‌ دست‌ و پاته
ذکر رب‌ُ یا رب‌ - جوهر صداته
هر یه‌ خشت ‌این بند - عمریه‌ که‌ آقا
همدم‌ و انیس‌ - سفره‌ی‌ دعاته
بمیرم ‌توی ‌دنیا / بوده‌ سهم‌ تو زندون
بارونه‌ ابر چشمات / دلتم‌ کاسه‌ی‌ خون
(واویلتا آقام‌ آقام ۲ حُجَتَ فی‌ قَعر السُجون) ۲

روضه‌ی ‌من ‌امشب - ‌باشه‌ این‌ عبارت
حجت‌ خدا و - یک‌ زن‌ و جسارت
داغ‌ تو دوباره‌ - زنده‌ کرده‌ داغِ
عمه‌ ها ی‌ سادا-ت‌ و غم اسارت
بمیرم ‌که‌ زدی‌ پر / میون چنگ دجال
شدی غمگین و دلخون / که داری میری از حال
(واویلتا آقام‌ آقام ۲ حُجَتَ فی‌ قَعر السُجون) ۲
.

  • شنبه
  • 2
  • فروردین
  • 1399
  • ساعت
  • 11:22
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسین رحمانی

متن شعر زمزمه شهادت حضرت امام موسی بن جعفر علیه السلام -(ای مرغ پر بسته ، از عالم دلخسته ) * حسین رحمانی

2128

متن شعر زمزمه شهادت حضرت امام موسی بن جعفر علیه السلام -(ای مرغ پر بسته ، از عالم دلخسته ) زمزمه ساده یا تک
شهادت حضرت امام موسی بن جعفر علیه السلام و تحویل سال ۹۹

ای مرغ پر بسته ، از عالم دلخسته
هم ساق پای تو ، هم دلت شکسته
تازیانه ها بر ، جسم تو نشسته
بند بند وجودت ، شد از هم گسسته

مظوم زندانی ، ای آزرده پیکر
یا باب الحوائج ، یا موسی بن جعفر

ای ذکر لبانم ، دارو و در مانم
قبله حاجات و ، دینم و ایمانم
از داغت بارانم ، بی سر و سامانم
ریزه خور خوان ، شاه خراسانم

دور نما بلا را ، از شیعه ی حیدر
یا باب الحوائج ، یا موسی بن جعفر

ای عشقت اقبالم ، احسن الاحوالم
شکرلله با تو ، شد تحویل سالم
ای سلطان عالم ، ای تو شور و حالم
امضا کن کربلا ، اربعین امسالم

رزق نوکری و ، اشکم نما بیشتر
یا

  • جمعه
  • 8
  • فروردین
  • 1399
  • ساعت
  • 15:01
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

تک زمینه جانسوز شهادت حضرت موسی بن جعفر(ع) -(اسیره قفسم شکسته شد بال و پرم) * الیاس محمدشاهی

393
1

تک زمینه جانسوز شهادت حضرت موسی بن جعفر(ع) -(اسیره قفسم شکسته شد بال و پرم) اسیره قفسم شکسته شد بال و پرم
مسموم زهرمو داره می سوزه جگرم
روی بدنه من،پر از رده کبودیه
زندان بانم خدا،یه ظالم یهودیه

طعنه میزنه به من،می خنده به اشکه چشای ترم
تازیونه میزنه،به صورتمو،دست و پا و سرم
بدتر از اینا همه،داره ناسزا میده به مادرم

خلصنی یارب گشته،ذکره لبه من حالا
عجل وفاتی گویم،چون مادره خود زهرا

?غریب(آقای من)3?
◼️◼️◼️▪️▪️▪️◼️◼️◼️
بیا رضای من،خیلی دلم تنگه برات
آخه دلم میخوادکه بشنوم بازم صدات
آرزومه خداتولحظه های آخرم
بیادمعصومه و باشه کناره بسترم

راحتم کن ای خدا از درده شکستگیه ساق پا
راحتم کن ای خدا از فکره مادر توی کوچه ها
راحتم کن ای خدا دیگه خسته شدم از این غصه ها

آهه دله من سرده،جسمم پره از درده
داغه غمه تو مادر،قلبم رو غمین کرده

?غریب(آقای من)3?
◼️◼️◼️▪️▪️▪️◼️◼️◼️
این لحظه ها دیگه موقع رفتنه منه
زنجیر و سلسله به دوره گردنه منه
می بینم ای خدا این دست و پای بسته ام
می افتم به یاده عمه ی زاروخسته ام

وای از این غم و بلا،رقیه چی دید توی کرببلا
وای از این غم وبلا،شده همسفر با یه مشت بی حیا
وای از این غم وبلا،ناموس خدا کجا بزم و غنا

نالان شده این پیکر،گشته دله من مضطر
اما بدنم بی سر،نبود به پیشه مادر

?حسین(غریب آقام)3?
?حسین(آقای من)3?

  • جمعه
  • 1
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 19:19
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

غزل مرثیه امام موسی کاظم(ع) -(سوز مناجات تو پر کرده زمان را..) * وحید کردلو

906

غزل مرثیه امام موسی کاظم(ع) -(سوز مناجات تو پر کرده زمان را..) سوز مناجات تو پر کرده زمان را
آتش زده داغت دل هفت آسمان را

هرشب دعاگوی تمام خلق هستی
نفرین نکردی دشمن نامهربان را

بغضی نشسته در گلویت مثل حیدر
داری بخاطر درد خار و استخوان را

دربند هستی شیعیان آزاد باشند
زیرشکنجه میکشی بار گران را

شمع وجودت ذره ذره مي شود آب
داری تحمل میکنی زخم زبان را

روح تو را دشنام ها آزرده کرده
فکری بکن مأمور های بددهان را

وا کرده پای ابن شاهک را به زندان
نفسی که تا گودال برده ساربان را

شکر خدا فردا نمی بیند عزیزت
روی لبان خشک تو خون روان را

دختر ندارد طاقت اینکه ببیند
هر صبح و شب بی حرمتی این و آن را

چشم حرامی سوی ناموست نیفتد
هرگز نبیند خنده ی شمر و سنان را

یا که زبانم لال در بین اجانب...
حتی نبیند سایه ی نامحرمان را!!

بر سینه ی تو رد پای چکمه ای نیست
از تو نمیگیرد سنان تاب و توان را

دیروز اما مرکب دشمن در آورد
زیر و بم تلخ صدای استخوان را

زخم لبان چاک چاکت یادت آورد
بزم شراب و ضربه های خیزران را

اصلا حسین کنج زندانی و با خود
کنج خرابه میبری مرثیه خوان را

بر روی نیزه هم شده برگرد امشب
آرام کن با خنده ای معصومه جان را

  • جمعه
  • 15
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 11:50
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

شعر شهادت امام موسی ابن جعفر (ع) -(یابن زهرا گل باغ دینی) * رضا یعقوبیان

354

شعر شهادت امام موسی ابن جعفر (ع) -(یابن زهرا گل باغ دینی) یابن زهرا گل باغ دینی
هفتمین رهبر مسلمینی
ای صفابخش دل های عاشق
شیعیان را تو حبل المتینی
بس که تو والایی
کعبه ی دل هایی
بر همه مولایی
یا امام کاظم۳

گل پیغمبری یابن زهرا
موسی جعفری یابن زهرا
در کرامت سخاوت بلاغت
همچنان حیدری یابن زهرا
بوده نعمت مولی
کوه غیرت مولی
دیده محنت مولی
یا امام کاظم۳

بسته ای با خدا عهد و پیمان
بوده ای یابن زهرا به زندان
کنج زندان غم بودی آقا
در عبادت تو با چشم گریان
سندی ظالمانه
می زند خصمانه
بر تو تازیانه
یا امام کاظم۳

زان همه کینه و ظلم و بیداد
گل زهرا غریبانه جان داد
مانده از ظلم و جور عدویش
پیکرش بر روی جسر بغداد
خون دل ها خوردند
همچو گل پژمردند
پیکرش را بردند
یا امام کاظم۳

  • سه شنبه
  • 25
  • بهمن
  • 1401
  • ساعت
  • 10:20
  • نوشته شده توسط
  • فاطمه سرسخت
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

شعر شهادت امام موسی ابن جعفر(ع) -(ای نور چشم آل احمد) * رضا یعقوبیان

392

شعر شهادت امام موسی ابن جعفر(ع) -(ای نور چشم آل احمد) ای نور چشم آل احمد
جان علی نجل محمد
تو هستی آل عبایی
باب علی موسی الرضایی
چون جد خود مشکل گشایی
مولی رضا آجرک الله۳

ای هستی زهرای اطهر
مولای ما موسی بن جعفر
در خلق و خو زهرا نشانی
تو باب حاجات جهانی
بر شیعیان آرام جانی
مولی رضا آجرک الله۳

تو دستگیر عالمینی
تو زیب شهر کاظمینی
مرقد تو بهشت شیعه
مهر تو در سرشت شیعه
تمام سرنوشت شیعه
مولی رضا آجرک الله۳

باب الحوائج گشته نامت
عالم سر سفره ی عامت
جان همه عالم فدایت
جنت ما صحن و سرایت
بنگر تو بر جمع گدایت
مولی رضا آجرک الله۳

عالم شده لبریز ماتم
دل های شیعه پر شد از غم
بر لب بود شور و نوایت
امشب گرفته دل عزایت
شیعه بسوزد از برایت
مولی رضا آجرک الله۳

در کاظمین محشر به پا شد
عالم هستی در عزا شد
راحت شدی از رنج و غم ها
رفتی تو امشب سوی عقبی
جنت شدی مهمان زهرا
مولی رضا آجرک الله۳

داده خدا بر تو سعادت
بودی تو عمری در عبادت
در محبس دشمن دینی
گرچه تو بی یار و معینی
شاکر خلاق مبینی
مولی رضا آجرک الله۳

از ستم دشمن قرآن
جای تو شد در کنج زندان
سوزد همه عالم برایت
از غم و درد و غصه هایت
شد خون دل قوت و غذایت
مولی رضا آجرک الله۳

آقای من موسی بن جعفر
چه دیده ای در حبس آخر
اشک از دو چشم تو روانه
سندی شاهک ظالمانه
می زد تو را با تازیانه
مولی رضا آجرک الله۳

امام بی مثل و قرینه
کشته شدی با زهر کینه
زهر ستم برده توانت
شرر زده بر جسم و جانت
سوزانده مغز استخوانت
مولی رضا آجرک الله۳

ای نور چشم آل طاها
جان داده ای تنهای تنها
شهید ظلم و کین و بیداد
از رنج و غم گشتی تو آزاد
پیکر تو بر جسر بغداد
مولی رضا آجرک الله۳

گشتی تو تشییع جنازه
داغ حسین گردیده تازه
پیکر تو بر دوش یاران
جسم حسین بی غسل و عریان
شد پایمال سم اسبان
مولی رضا آجرک الله۳

  • سه شنبه
  • 25
  • بهمن
  • 1401
  • ساعت
  • 11:31
  • نوشته شده توسط
  • فاطمه سرسخت
ادامه مطلب

واحد_سنگین شهادت امام موسی کاظم علیه السلام -(تو پادشاهی و من گدایی دوره گردم) * مجید آقاجانی

239

واحد_سنگین شهادت امام موسی کاظم علیه السلام -(تو پادشاهی و من گدایی دوره گردم) بند 1

تو پادشاهی و من گدایی دوره گردم
از غم تو آقا جون غرق عزا و دردم

فضای این دل من درست مثل خزونه
ازاین جدایی مولا چشام یه کاسه خونه

همیشه مدیون توام
یه عمره زیر دیینم
حرف دلم رو میگم
دل تنگ کاظمینم

(مولا مدد مولا مدد)

_________________________________
بند 2

مثل یه شاخه گل پژمرده ای وخسته
بال و پرت به زیر نامرد یا شکسته

چقدرتو زجر کشیدی اماسرت جدانشد
پیکر نازنینت به روی خاک رها نشد

توی غروب دلگیر
سری به روی نیزه هاست
افتاده دستی روی خاک
انگاری دسته سقاست

(مولا حسین مولا حسین)(ع)

  • چهارشنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 22:48
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 حسین نوری

زمینه شهادت امام کاظم(ع) -(گرفته دل هفت آسمون) * حسین نوری

294

زمینه شهادت امام کاظم(ع) -(گرفته دل هفت آسمون) گرفته دل هفت آسمون
امام رضا میشه روضه خون
برای اون آقایی که شد
معذب فی قعر السّجون
از این زندون به اون زندون - پیرمرد - از پا - افتاد
دیگه از بس لگد خورده - نفساش - بالا - نمیاد ۲
بارون اشکه / رو گونه هاش سرازیر
از دست زنجیر / دیگه شده زمینگیر
ذِی الساق المَرضوض / وَ ظُلَمِ المَطامیر
آه و واویلا / امون از این مصیبت ۳

یه عمره توو سینش ماتمه
پای مناجات و زمزمه
میاد به سراغش دشمنو
میگه زیر لب یا فاطمه
دستشو میبره بالا - بی هوا - سیلی - میزنه
به یاد غربت مادر - بی صدا - گریه - میکنه ۲
از کار دنیا / دیگه شده دلش سیر
شبهای آخر / شده براش نفسگیر
ذِی الساق المَرضوض / وَ ظُلَمِ المَطامیر
آه و واویلا / امون از این مصیبت ۳

جونش رو لبه از روضه ها
میگیره توی زندون عزا
عمامشو میذاره زمین
به یاد شهید کربلا
روضه میخونه و لطمه - میزنه - مثل - زینب
یاد اون جسمی که افتاد - به زیر - پای - مرکب ۲
از عمق سینش / میکشه آه دلگیر
مثل زینب شد / با یاد روضه ها پیر
ذِی الساق المَرضوض / وَ ظُلَمِ المَطامیر
آه و واویلا / امون از این مصیبت ۳

  • جمعه
  • 26
  • آبان
  • 1402
  • ساعت
  • 00:14
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه زمزمه شهادت موسی بن جعفر(ع)سبک آزاد * مرتضی محمودپور

225
2

نوحه زمزمه شهادت موسی بن جعفر(ع)سبک آزاد ◾نوحه زمزمه
◾شهادت موسی بن جعفر(ع)

◾بند اول
من وارث زهرا اطهر
من وارث ساقی کوثر
در کند و زنجیرم به زندان
با آه و ناله میکنم سر
بابا رضا جانم کجایی
میمیرم از درد جدایی(۳)

◾بند دوم
آواره گشتم از مدینه
دارم نشان از زخم سینه
ای مردم عالم بدانید
من کشته‌ام از ظلم کینه
بابا رضا جانم کجایی
میمیرم از درد جدایی(۳)

◾بندسوم
بابا رضا جانم نبودی
میزد مرا مرد یهودی
رخسار من گردیده نیلی
در پیش من ای کاش بودی
بابا رضا جانم کجایی
میمیرم از درد جدایی(۳)

◾بندچهارم
یاد حسین و کربلایم
یاد شهید سرجدایم
یاد لب خشک حسینم
آن سر بریده از قفایم
بابا رضا جانم کجایی
میمیرم از درد جدایی(۳)

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

  • پنج شنبه
  • 4
  • بهمن
  • 1403
  • ساعت
  • 01:25
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

شعر شهادت موسی بن جعفر (ع) - (از جفای تو فلک شکوه شد آغاز، مرا) *

8961
3

شعر شهادت موسی بن جعفر (ع) - (از جفای تو فلک شکوه شد آغاز، مرا) از جفای تو فلک شکوه شد آغاز، مرا
مکن آزار در این مانده نفس باز،‌ مرا
ای فلک این همه جان و تنِ من آزردی
من رضایم ز تو امّا تو رها ساز، مرا
روزهایم همه شب کردی و شب‌ها همه تار
بیش از این در محن و غصه مینداز، مرا
بی وفایی تو بسیار شد آخر بس کن!
با غل و سِلسِل و زنجیر مکن ناز، مرا
باز کن بند از این مرغِ زمین افتاده
مددی کن تو در این لحظه‌ی پرواز، مرا
با تنِ زخمی و رنجور چگونه بروم؟
مادر غمزده‌ام می‌کند آواز، مرا
رسم میهمانی زریه‌ی زهرا این است
تن گلگون، دلِ پر خون، لبِ پر راز، مرا

  • دوشنبه
  • 6
  • تیر
  • 1390
  • ساعت
  • 09:26
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر برای شهادت موسی بن جعفر به زبان ساده - (لحظه‌ی آخرم شده، تو کُنجِ زندانِ مهیب) *

7809
8

شعر برای شهادت موسی بن جعفر به زبان ساده - (لحظه‌ی آخرم شده، تو کُنجِ زندانِ مهیب) لحظه‌ی آخرم شده، تو کُنجِ زندانِ مهیب
خدا براتون نکنه، عمری به این سختی نصیب
وقتی در و باز می‌کنن پرنده‌‌ی کُنج قفس
با آب و دونه می‌گیره هم یه امید هم یه نفس
وقتی کسی برای من درِ قفس وا می‌کنه
ضربه‌ی تازیانه‌اش تنم رو غوغا می‌کنه
زندونای فراوونی، شکسته پیشِ صبرِ من
گمون کنم این آخری، باشه محلِ قبرِ من
شکنجه‌های این محل، با همه خیلی فرق داره
همش کنار، فقط یکیش، آتیش به قلبم می‌زاره
شکنجه‌گر تا می‌رسه، از رازِ یک جفا می‌گه
با ضربه‌ی شلاقِ خود، مادر و ناسزا می‌گه
من که در این زندون غم، روی زمین مونده سرم
پروانه شمعِ علی، پیش مرگِ عشقِ مادرم

  • دوشنبه
  • 6
  • تیر
  • 1390
  • ساعت
  • 09:30
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

نوحه‌ي شهادت امام کاظم(ع)-(سوختم از زهرِ جفا ـ وای وای) *

8318
6

نوحه‌ي شهادت امام کاظم(ع)-(سوختم از زهرِ جفا ـ وای وای) سوختم از زهرِ جفا ـ وای وای
ز دشمنان بی وفا ـ وای وای
من که غریبم آشنایم بیا
شرح تمامِ عقده‌هایم بیا
سرم به خاک است و به دامن بگیر
غریب‌تر از منی رضایم بیا
سوختم از زهرِ جفا ـ وای وای
ز دشمنان بی وفا ـ وای وای

حلقه‌ی زنجیر تنم خورده است
ساق من از زجرِ غل آزرده است
بیا ببین کُنجِ کویرِ عذاب
گل وجودم که چه پژمرده است
سوختم از زهرِ جفا ـ وای وای
ز دشمنان بی وفا ـ وای وای
وای که دشمن چه به روزم نشاند
زخمِ جنایت به تن و جان کشاند
کینه‌ی بابای غریبم علی
زهرِ عدوات به دلِ من چشاند
سوختم از زهرِ جفا ـ وای وای
ز دشمنان بی وفا ـ وای وای

  • دوشنبه
  • 6
  • تیر
  • 1390
  • ساعت
  • 09:32
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

خجالت می کشم آقا ز رویت * سید مصطفی فاطمی نویسی

7146
4

خجالت می کشم آقا ز رویت خجالت می کشم آقا ز رویت
که دست حاجتی آرم به سویت
بزیر بیرق سبز رضایت
دعا کردم دمی آیم به کویت

  • سه شنبه
  • 7
  • تیر
  • 1390
  • ساعت
  • 20:18
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب
 وحید محمدی

مونس صبح و شبم ظلمت این زندان است * وحید محمدی

3852

مونس صبح و شبم ظلمت این زندان است از غم غربت من ارض و سما می سوزد
پای این روضه ، دل آزاد و رها می سوزد
مونس صبح و شبم ظلمت این زندان است
عمر من پیش همین ثانیه ها می سوزد
صورتم از اثر شدّت سنگینی
دست این سندی بی شرم و حیا می سوزد
زیر شلّاق همین مرد ، خدا می داند
اشکهایم همه در کرببلا می سوزد
تا به جای غل و زنجیر می افتد چشمم
شمع جان من از آن شام بلا می سوزد
در و دیوار جهان هم نفسم می خواند
جگرم از اثر زهر جفا می سوزد
کنج زندانم و می میرم از این درد ولی
دلم از غربت فردای رضا می سوزد
بعد از این دخترکم تازه کمی می فهمد
پیش نعش پدری دخت چرا می سوزد؟
***
هر ردیف غزل از اوج ارادت گوید
"تشنه" تا هست از این داغ شما می سوزد

  • پنج شنبه
  • 25
  • خرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 10:36
  • نوشته شده توسط
  • vahid
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

متن شهادت موسی بن جعفر -(شب شام غریبان است امشب) * رضا یعقوبیان

2945
4

متن شهادت موسی بن جعفر  -(شب شام غریبان است امشب) شب شام غریبان است امشب
که خون قلب مُحبان است امشب

تمام شیعیان در شور و شینند
همه در سوگ ماهِ کاظمینند

همه گریند امشب با دلِ خون
شده موسی خلاص از حبسِ هارون

گُل زهرا ، امامِ بی قرینه
شده مسمومِ کین ، دور از مدینه

زده سِندیِ دون آتش بجانش
بسوزانده است مغزِ استخوانش !

امام هفتمین راحت شد از غم
ز داغ او رضا بگرفته ماتم

دگر راحت شد از هر ظلم و بیداد
تنش مانده بروی جسر بغداد !

اگر چه هر دلی در کاظمین است
بیاد کاظم و جدّش حسین است

اگر چه گشته تشیع جنازه
دوباره داغ جدّش گشته تازه

تن او بر زمین،خواهر ندیده !
ندیده رویِ تن ، رأس بُریده !

میان موجِ خون غمدیده دختر
ندیده پیکرِ موسی بن جعفر !

تن

  • پنج شنبه
  • 16
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 14:03
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت موسي بن جعفر(ع)-(ای صبا گو به فلک شرح شب تار مرا) *

3821
2

شعر شهادت حضرت موسي بن جعفر(ع)-(ای صبا گو به فلک شرح شب تار مرا) ای صبا گو به فلک شرح شب تار مرا

به رضایم برسان حال دل زار مرا

روز وشب اشک بریزم ز جگر آه کشم

بارالها بنگر دیده خونبار مرا

تا که از خانه و کاشانه مرا دور کند

خصم در قعر سجون کرده گرفتار مرا

روزه دارم من وچون لحظه افطار رسد

خصم با ضربت سیلی دهد افطار مرا

ستم وزهر جفا حبس وشکنجه یارب

با چه جرم داد عدو این همه آزار مرا

من چه کردم که پس از این همه آزار و ستم

کشت با زهر جفا دشمن خونخوار مرا

آخر از کینه خود با رطب زهر آلود

پاره پاره بنمود قلب شرر بار مرا

کنج زندان به شب آخر عمرم یارب

برسان در بر من دختر غمخوار مرا

بارالها چه شود با دل و با قلب رضا

گر ببیند پسرم این تن بیمار مرا

  • جمعه
  • 26
  • خرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 20:37
  • نوشته شده توسط
  • حیدریم
ادامه مطلب
 امیر عظیمی

شعر شهادت حضرت موسی الکاظم (ع) -( مرغی بریده پر که بال سفر ندارد ) * امیر عظیمی

2860
4

شعر شهادت حضرت موسی الکاظم (ع) -( مرغی بریده پر که بال سفر ندارد ) مرغی بریده پر که بال سفر ندارد
در سینه اش به غیر از خون جگر ندارد
دارد هوای رفتن، رفتن بسوی خانه
امّا به روی بالَش، افسوس پر ندارد
نخلی که برگ هایش روی زمین بریزد
می ایستد ولیکن دیگر ثمر ندارد
زندانی غریبی کز خانه دور مانده
از دوری عزیزان جز چشم تر ندارد
می گفت درب زندان آهسته سمت دیوار
این دردمند خسته، آیا پسر ندارد
در زیر غلّ و زنجیر جسمش سیاه گشته
افسوس تازیانه از این خبر ندارد
او زاده ی حسین است، زیر هجوم شلاق
جز یک لباس کهنه دیگر سپر ندارد
در زیر ضربه های شلاق روضه می خواند
زینب نیا به گودال، ارباب سر ندارد

شاعر : امیر عظیمی

  • شنبه
  • 22
  • شهریور
  • 1393
  • ساعت
  • 13:17
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام کاظم (ع) (سالها کنج قفس تنها و بی غمخوار بودم) *

2247
1

اشعار شهادت امام کاظم (ع) (سالها کنج قفس تنها و بی غمخوار بودم) سالها کنج قفس تنها و بی غمخوار بودم

لحظه ها را می شمردم در غم دیدار بودم

هر سحر با ضربه ی سیلی نمودم روزه آغاز

زیر آماج لگد در لحظه ی افطار بودم

گرچه زندان بان مرا می زد به نامردی ولیکن

من برای عفو او در ذکر یا غفار بودم

من زکیه سیرتم زهرا تبارم زینبی ام

گاه یاد شام و گه یاد در و دیوار بودم

چونکه می بردند نامردان به سوی چار میخم

یاد بند گردن مولا و آن مسمار بودم

چونکه می افتاد دندانی ز من از دست سنگینی

یاد چوب خیزران و کوفه بدکار بودم

فاصله افتاده بین استخوانهای نحیفم

یاد غمهای سه ساله بسکه در آزار بودم

تا که می خندید دشمن بر شکسته حرمتم

یاد سرگردانی زینب سر بازار بودم

محمود ژو

  • شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 15:13
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام کاظم (ع) (در دلم خاکم و امید نجاتی دارم) *

2754
1

اشعار شهادت امام کاظم (ع) (در دلم خاکم و امید نجاتی دارم) در دلم خاکم و امید نجاتی دارم

در دل امید و به لبها صلواتی دارم

مرگ همسایه دیوار به دیوار من است

منم آن زنده که هر شب سکراتی دارم

هشت معصوم عیان شد ز مصیبات تنم

از شهیدان خداوند صفاتی دارم

منم آن نخله در خاک که بر خوردن آب

جاری از دیده خود نهر فراتی دارم

ساقم از کوتهی تخته به رسوایی رفت

ورنه بشکسته ستون فقراتی دارم

کفن آوردن این قوم عذابی دگر است

اندر این هفت کفن تازه نکاتی دارم

محمد سهرابی

  • یکشنبه
  • 9
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 04:56
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

اشعار شهادت امام کاظم (ع) -(موسی شدی که معجزه ای دست و پا کنی) * علی اکبر لطیفیان

3657
2

اشعار شهادت امام کاظم (ع) -(موسی شدی که معجزه ای دست و پا کنی) موسی شدی که معجزه ای دست و پا کنی
راهی برای رد شدن قوم وا کنی
زنجیر های زیر گلویت مزاحم اند
فرصت نمی دهند خودت را دعا کنی
در یک بدن بجای همه درد می کشی
می خواستی تمام خودت را فدا کنی
وقت اذان مغرب این تازیانه هاست
وقتش رسیده است که افطار وا کنی
مثل علی عروج نمازت امان نداد
فکری به حال فاصطله ساق پا کنی
عیسی مسیح من صلیبت کشیده اند
این گونه بهتر است خدا را صدا کنی
حالا می ان قحطی تابوت های شهر
باید به تخته های دری اکتفا کنی
علی اکبر لطیفیان

  • یکشنبه
  • 9
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 04:59
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام جواد (ع)-(وقتی زبان عاطفه های لال می شود) *حجه الاسلام والمسلمین جواد محمد زمانی

2452
2

اشعار شهادت امام جواد (ع)-(وقتی زبان عاطفه های لال می شود) وقتی زبان عاطفه های لال می شود
زنجیر ها در آینه ات بال می شود
در فصل گل بهار تو از دست می رود
بر شاخه میوه های تو پامال می شود
دیگر کسی ز ناله ات آهی نمی کشد
در این سیاهچال صدا چال می شود
آقا سنان سبز سیادت به دوش توست
غل ها به روی شانه تا شال می شود
همواره مرد،زینتش از جنس دیگری ست
زنجیر ها به پای تو خلخال می شود
دشمن به قصد جان تو آماده می شود
این طرح در دو مرحله دنبال می شود :
اول به شأن شامخت شلاق می زنند
دیرگ زبان به هتک تو فعال می شود
شعرم بدون ذکر مثیبت نمی شود
حالا گریز روضه گودال می شود
دعواست بر سر زره و جامه و سری
دارد میان معرکه جنجال می شود
جواد محمد زمانی

  • یکشنبه
  • 9
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 05:01
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

شعر مدح و شهادت امام موسی کاظم علیه السلام -(گُل باغ جنان ، موسی بن جعفر (ع)) * رضا یعقوبیان

1769

شعر مدح و شهادت امام موسی کاظم علیه السلام -(گُل باغ جنان ، موسی بن جعفر (ع)) گُل باغ جنان ، موسی بن جعفر (ع)
امام اِنس و جان موسی بن جعفر

عزیز مصطفی و جان حیدر
گلِ زهرا نشان ، موسی بن جعفر

ز وصف آنهمه ایثار و تقوا
بوَد قاصر زبان ، موسی بن جعفر

بُرون سینه ی هر شیعه ی تو
بوَد نورت عیان ، موسی بن جعفر

میان خلق عالم تا صف حشر
بوَد قَدرت نهان ، موسی بن جعفر

نه تنها نور چشم شیعیانی
تویی جان جهان ، موسی بن جعفر

به جسم شیعه تا صحرای محشر
تویی روح و روان موسی بن جعفر

تو باب حاجت کُلّ جهانی
چه حاجت بر بیان موسی بن جعفر

ز سوز داغ جانسوزِ تو ای گُل
شده اشکم روان ، موسی بن جعفر

تمام شیعیان با اشک و ناله
گرفته این زبان موسی بن جعفر

به دستِ دشمن بی دین و کافر
بهارت شد خزان

  • پنج شنبه
  • 16
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 14:00
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 وحید قاسمی

اشعار شهادت امام کاظم (ع)-(خورشيد کبود و نيلي و مخمل کوب!) * وحید قاسمی

2355

اشعار شهادت امام کاظم (ع)-(خورشيد کبود و نيلي و مخمل کوب!) خورشيد کبود و نيلي و مخمل کوب!
ديديم تو را چه دير در سمت غروب
در مغرب شانه هاي ترکان سياه
بي غسل وکفن به روي يک تخته ي چوب
روح القدسي که بر صليبت زده اند؟
اي کشته ي زهر، اي شهيد مصلوب
اين تخته ي پاره چيست!تابوت کجاست؟
در شهر شما مگر شده قحطي چوب؟
بر پيکرتان چقدر گل مي ريزند!!
با چشم به خون نشسته نوح و يعقوب
با ضربه ي تازيانه ها روي تنت
شرح غم جانگدازتان شد مکتوب
در سوره ي صبر عمرتان آمده است
يک آيه ي کوتاه ز رنج ايوب
زنجير به زخم ساق ها چسبيده
زنگار به مغز استخوان کرده رسوب

شاعر : وحید قاسمی

  • یکشنبه
  • 9
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 05:15
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب
 محمد سهرابی

اشعار شهادت امام کاظم (ع)-(مهر و مه گرچه رو به شاه نکرد) * محمد سهرابی

2450
1

اشعار شهادت امام کاظم (ع)-(مهر و مه گرچه رو به شاه نکرد) مهر و مه گرچه رو به شاه نکرد
روز را ازشب اشتباه نکرد
به کدامين گنه به زندان رفت
او که در عمر خود گناه نکرد
رگ به رگ شد تمام پيکر او
رگ غيرت ولي تباه نکرد
زن رقاصه مو پريشان شد
سر مويي ولي نگاه نکرد
واقعاً موي او خضاب نداشت
خلق را هيچ گه سياه نکرد
غل از او رخصت جدايي خواست
شه به حرفش ولي نگاه نکرد
به همه سينه ي پناه گشود
کس به او صحبت از پناه نکرد
چهارده سال آفتاب نخورد
رشد,جايي چنين گياه نکرد
رد شلاق مانده بر بدنش
بر تنش رخت راه راه نکرد
چار غل بست و چار قل وا کرد
ليک قطع دل از اله نکرد
جز دو ابرو و خيل مژگانش
هيچ گه رغبت سپاه نکرد
روزه اش را به اشک ديده ي خود
گاه افطار کرد و گاه نکرد
محمد سهر

  • یکشنبه
  • 9
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 05:33
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

شعر و سبک مداحی سنتی امام کاظم علیه السلام -(تو گُلبنِ گُلزار مُصطفایی) * رضا یعقوبیان

877

شعر و سبک مداحی سنتی امام کاظم علیه السلام -(تو گُلبنِ گُلزار مُصطفایی) تو گُلبنِ گُلزار مُصطفایی
تو هفتمین رهبر و مُقتدایی
تو نورچشم اهل وِلایی
از کار عالم گِره گشایی
باب الحوائج
موسی بن جعفر
***********
از لطف تو مهمان تو شدم من
شرمنده یِ احسان تو شدم من
غرقِ گناهم تویی پناهم
امشب زِ رحمت نما نگاهم
باب الحوائج
موسی بن جعفر
***********
بردرگهت آمده رو سیاهی
مولا نما بر سائلت نگاهی
در کُل عالم مولا امیری
آمده ام تا دستم بگیری
باب الحوائج
موسی بن جعفر
***********
امشب گدای شاه عالمینم
در آرزوی شهد کاظمینم
ما را زِ رحمت حاجت روا کن
تو کاظمینت قسمتِ ما کن
باب الحوائج
موسی بن جعفر
**********
امشب همه عالم عزا گرفته
از سوزِ داغ تو نوا گرفته
از سوز داغت ماتم به پا شد
در

  • پنج شنبه
  • 16
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 14:08
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام کاظم (ع) ( کسی که بوسه زند عرش آستانش را ) *

2661

اشعار شهادت امام کاظم (ع) ( کسی که بوسه زند عرش آستانش را ) کسی که بوسه زند عرش آستانش را

قضا به گوشه زندان نهد مکانش را

کسی که روح الامین است طایر حرمش

هجوم حادثه بر هم زد آشیانش را

به حبس و بند و شهادت اگر چه راضی شد

به جان خرید بلاهای شیعیانش را

قسم به سجده طولانی اش زشب تا صبح

به سود حلقه زنجیر استخوانش را

چو از مدینه پیغمبرش جدا کردند

به هم زدند دریغا که خانمانش را

زه حیله بازی هارون دون نجاتش داد

بریده بود بیداد خود امانش را

به جز عبای فتاده به خاک در زندان

نبینی آنکه بجوئی اگر نشانش را

سید رضا مؤید

  • یکشنبه
  • 9
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 06:14
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام کاظم (ع) ( بابا رضا به گوشه زندان خوش آمدی ) *

4991
6

اشعار شهادت امام کاظم (ع) ( بابا رضا به گوشه زندان خوش آمدی  ) بابا رضا به گوشه زندان خوش آمدی

بر دیدن پدر تو پسر جان خوش آمدی

زندان کجا مدینه کجا و تو در کجا

مهمان من به گوشه زندان خوش آمدی

زنجیر و بند کین سرو سامان من بود

امشب مرا بر این سرو سامان خوش آمدی

بر لب رسیده جانم واز دیده رفته نور

نورم به چشم و بر لبم ای جان خوش امدی

  • یکشنبه
  • 9
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 06:16
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام کاظم (ع) (یارب رضای من بود آندر رضای تو ) *

2117

اشعار شهادت امام کاظم (ع) (یارب رضای من بود آندر رضای تو  ) یارب رضای من بود آندر رضای تو

که اینسان اسیر بند گران برای تو

روز و شبم به ظلمت زندان یکی بود

هر چند روشن است دلم از ضیای تو

از بی کسی و ظلمت زندان مرا چه باک

چون مونسم تویی و منم مبتلای تو

سخت است درد غربت و هجران و انتظار

اما چه غم که سهل شود در هوای تو

از سوز زهر، جان به لب آمد مرا ولی

شادم که می رسم به وصال لقای تو

دیگر زعمر سیرم و از زندگی بری

خواهم که جان خویش نمایم فدای تو

آن کنج خلوتی که برای عبادتت

می خواستم نصیب شدم از عطای تو

ای حجت خدای که باب الحوائجی

داد امید بر تو مؤید گدای تو

سید رضا مؤید

  • یکشنبه
  • 9
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 06:19
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد