شهادت امام جواد(ع)

مرتب سازی براساس

امام جواد(ع)شهادت -( چون خلد برین محفل خود باید ساخت ) * سید مجتبی شجاع

988

امام جواد(ع)شهادت  -(  چون خلد برین محفل خود باید ساخت ) چون عرش معلّا دل خود باید ساخت
چون خلد برین محفل خود باید ساخت

با قاتل خود ساخت كه اندیشه كنیم
گاهی شده با قاتل خود باید ساخت

شاعر : سید مجتبی شجاع

  • سه شنبه
  • 31
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 06:10
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 محسن ناصحی

امام جواد(ع)شهادت -( ین بیست و پنج سال که سنی نمی شود ) * محسن ناصحی

892

امام جواد(ع)شهادت -( ین بیست و پنج سال که سنی نمی شود ) ارث قبیله است که هرکس جوان تر است
مویش سفید گشته و قدش کمان تر است

این بیست و پنج سال که سنی نمی شود
اما بهار عمر شما پر خزان تر است

تو مجتبای خانه ی موسی بن جعفری
با همسری که از همه نامهربان تر است

زهری کشنده بود و لبت را سیاه کرد
زهری که چوب نیست ولی خیزران تر است...

شاعر : محسن ناصحی

  • سه شنبه
  • 31
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 06:15
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محسن ناصحی

امام جواد(ع)شهادت -( در زیر آفتاب تو ماندی حسین هم ) * محسن ناصحی

1037

امام جواد(ع)شهادت -( در زیر آفتاب تو ماندی حسین هم ) در زیر آفتاب تو ماندی حسین هم
ای تشنه ! دور از آب تو ماندی حسین هم

پیرو جوان نداشت که یک نور واحدید
در قلب شیخ و شاب تو ماندی حسین هم

کم یا زیاد مرثیه فرقی نمی کند
در روضه در کتاب ، تو ماندی حسین هم

گودال و بام ، مرز قبول شهادتند
راضی از انتخاب ، تو ماندی حسین هم

شمشیر و زهر هردو جگر پاره می کنند
دل خون و دل کباب ، تو ماندی حسین هم

در روضه هی کرببلا جانگدازتر
داغ از غم رباب ، تو ماندی حسین هم

هرگز نمیرد آنکه از او زنده ایم ما
پس با همین حساب ، تو ماندی حسین هم

شاعر : محسن ناصحی

  • سه شنبه
  • 31
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 06:17
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام جواد(ع)مناجات و شهادت -( تو عادتت کرم است ای جواد اهل البیت ) * مهدی مقیمی

1233

امام جواد(ع)مناجات و شهادت -( تو عادتت کرم است ای جواد اهل البیت ) سلام می دهم از دور من به محضرتان
چه کرده با دل من مرقد منورتان

تو عادتت کرم است ای جواد اهل البیت
شده است عادت من هم گداییِ درتان

تو جنس غربتت از جنس غربت حسن است
میان خانه و غربت ؟ امان ز همسرتان

عجیب بود که یک زهر دو هدف را سوخت
نخست جسم تو و بعد قلب مادرتان

دلیل همهمه کردن به پشت در این بود
به گوش ها نرسد تا صدای آخرتان

خدائی باز هم این غیرت کبوترها
که مرهمی شده بر زخم جسم پرپرتان

به روی بام به جسم تو سایه گستردند
که لااقل نخورد آفتاب پیکرتان

به خاک دید تو را فاطمه خدا را شکر
ندید حداقل روی نیزه ها سرتان

مسیر روضه به کرببلا مشخص شد
سخن ز نیزه شد و رأس جد اطهرتان

مصیبت دو جوان اهل ب

  • سه شنبه
  • 31
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 06:30
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محسن حنیفی

امام جواد(ع)شهادت -( شبیه مادر خود حال رو به راه نداشت ) * محسن حنیفی

925

امام جواد(ع)شهادت -( شبیه مادر خود حال رو به راه نداشت ) میان هلهله سینه مجال آه نداشت
برای گریه شریکی نبود و چاه نداشت

درست مثل فدک پاره پاره شد جگرش
شبیه مادر خود حال رو به راه نداشت

میان حجره کسی وقت احتضار نبود
چرا که فاطمه هم طاقت نگاه نداشت

بگو به آب که پاکی همیشه دعوی اوست
به تشنه ای نرسیدن مگر گناه نداشت

سپاه حرمله در پشت در به صف بودند
حسین بود و عطش، یک نفر سپاه نداشت

نبود نیزه به دیوار تکیه زد یعنی
پناه عالمیان بود و خود پناه نداشت

برای کشتن او زهر بی اثر می ماند
میان سینه اگر داغ قتلگاه نداشت

برای غربت او چشم هیچ کس نگریست!!
کبوتر حرمش اشک ذوالجناح نداشت

شاعر : محسن حنیفی

  • سه شنبه
  • 31
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 06:31
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 مهدی رحیمی زمستان

امام جواد(ع)شهادت -( در سایه سار اسم تو کم می شود زیاد ) * مهدی رحیمی زمستان

921

امام جواد(ع)شهادت -( در سایه سار اسم تو کم می شود زیاد ) در دست تو عیار کرم می شود زیاد
در سایه سار اسم تو کم می شود زیاد

نوبت به گفتن از سر زلفت که می شود
بی شک شهید اهل قلم می شود زیاد

مثل نَفَس برای رضایی که بی گمان
در بازدم علاقه به دم می شود زیاد

در مسلک جواد اگر قول جود رفت
وقت وفای وعده رقم می شود زیاد

باب الجواد چیست که در بین زائران
آن جا که می رسند قسم می شود زیاد

باب الجواد چیست که هر کس از آن گذشت
در چشم هاش شوق حرم می شود زیاد

من مانده ام که مثل تو در بین اهل بیت
از زن چرا به مرد ستم می شود زیاد؟

در چشم سرمه ایِ گُهَرشاد دم به دم
شادی افول کرده و غم می شود زیاد

وقتی که اُمِّ رذل تأسّی به جعده کرد
در فکر او علاقه به سم می شود زیا

  • سه شنبه
  • 31
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 06:35
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 علیرضا خاکساری

امام جواد0ع)شهادت -( کبود شد همه ی پیکرت ؛ اَبَالهادی! ) * علیرضا خاکساری

801

امام جواد0ع)شهادت -( کبود شد همه ی پیکرت ؛ اَبَالهادی! ) رسیده جان به لب اطهرت ؛ اَبَالهادی
نشسته پیک اجل در بَرَت ؛ اَبَالهادی!

دوباره قصه ی زهر و دوباره نامردی
کبود شد همه ی پیکرت ؛ اَبَالهادی!

لباس شمر به تَن کرد و منع آبت کرد
چه کرد با دل تو همسرت ؛ اَبَالهادی!

شبیه فاطمه دستی گرفته ای به کمر
مگر خدای نکرده پَرَت ... ؛ ابالهادی!

میان حجره ی در بسته دست و پا زدی و…
بریده شد نفس آخرت ؛ اَبَالهادی!

مدام هلهله شد تا صدای تو نرسد
صدای خسته ی بی جوهرت ؛ اَبَالهادی!

کنیزها بدنت را کِشان کِشان بردند
گرفته بر لبه ی در سَرَت ؛ اَبَالهادی!

سه روز بر تَن تو آفتاب می تابید
ولی بریده نشد حنجرت ؛ اَبَالهادی!

دگر به زیر سُم اسب های تازه نَفَس
ندید جسم ت

  • سه شنبه
  • 31
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 06:44
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام جواد(ع)شهادت -( سوختی آتش گرفت از سوز آهت عالمی ) *

802

امام جواد(ع)شهادت -( سوختی آتش گرفت از سوز آهت عالمی ) سوختی آتش گرفت از سوز آهت عالمی
آه بین خانه ی خود هم نداری محرمی

سایه سار خلقی اما پیکرت در آفتاب
سرپناه عالمی و بی پناه عالمی

در مقاماتت از اسماعیل هم بالاتری
تشنه ای اما نداری غیر اشکت زمزمی

خط به خط روضه ها در بیت بیت نوحه ها
گشتم و بالاتر از داغت ندیدم ماتمی

گرچه دل خونی ولیکن شوق دیدار پدر
بر تمام زخم هایت میگذارد مرهمی

  • سه شنبه
  • 31
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 06:49
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 میلاد  حسنی

امام جواد(ع)مدح و شهادت -( تو آن همیشه امامی، من آن همیشه غلامم ) * میلاد حسنی

1723
2

امام جواد(ع)مدح و شهادت -( تو آن همیشه امامی، من آن همیشه غلامم ) شَمَمتُ ریحَکَ مِن مرقدِک، فَجَنَّ مشامی*
به کاظمین رسیدم برای عرض سلامی

تو آن همیشه امامی، من آن همیشه غلامم
من آن همیشه غلامم، تو آن همیشه امامی

مرا خیال نمازت شبی کشید به رویا
عجب رکوع و سجودی عجب قعود و قیامی

چه اشتراک قشنگی‌ست بین طوس و مزارت
که از تو و پدرت هست در دو صحن مقامی

نوشته اند به باب الرضا تمامیِ جودی
نوشته اند به باب المراد جود تمامی

شبی ز بخت بلندم به خانه‌ی تو رسیدم
چه سفره دار کریمی چه خوانی و چه طعامی

سوال داشتم از غربتت، زمان به عقب رفت
نگاه بود جوابت، نه حرفی و نه کلامی

عجب فراز عجیبی عجب غروب غریبی
پس از سه روز هنوز آفتاب، بر لب بامی!

تنت میان خرابه، دلت کجاست ب

  • سه شنبه
  • 31
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 07:09
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 حسن لطفی

امام جواد(ع)مدح و شهادت -( هم آسمان قصیده ای از بی کرانی اش ) * حسن لطفی

1295

امام جواد(ع)مدح و شهادت -( هم آسمان قصیده ای از بی کرانی اش ) هم آسمان قصیده ای از بی کرانی اش
هم بی کرانه ها غزلِ آسمانی اش
ای کال ها کمالِ سرِ کوچه باغ اوست
باید رسید تا به خدا با نشانی اش
او در مدینه جای پدر را چه پُر نمود
در غیبت پدر،پسر و میزبانی اش
باغِ معارف است حدیث اش،پیمبران
حَظ می برند موقعِ شیرین زبانی اش
از جبرئیل تا ملک الموت هرکه هست
نوشیده است از لبِ جام دهانی اش
بابُ الجواد حاجت ما را چه زود داد
مشهد پُر است از نفسِ مهربانی اش
شش گوشه شد ضریح اش اگر بی دلیل نیست
از شش جهت گداست در این میهمانی اش
یارب مگیر فیضِ شبِ کاظمین را
هرکس خوش است پیشِ عزیزان جانی اش
وقت زیارت است و عباراتش از رضاست
قربان کودکی اش فدای جوانی اش
حالا کبوتران همه از

  • سه شنبه
  • 31
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 07:11
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 امیر عظیمی

امام جواد(ع)شهادت -( چقدر لطف و سخاوت برای ما داری؟! ) * امیر عظیمی

902

امام جواد(ع)شهادت -( چقدر لطف و سخاوت برای ما داری؟! ) تویی که جود و عطا بر امام ها داری
چقدر لطف و سخاوت برای ما داری؟!

جواد فاطمه ارث از کریم او بردی
غریب خانه شدن را ز مجتبا داری

اگر که زهر زمینت زده است، می دانم
به سینه مثل حسن داغ کوچه را داری

صدای هلهله و رقص و پایکوبی ها
نمی گذاشت بگویی به دل چه ها داری

شرار زهر لبت را چقدر خشکانده!
به حجره روضه ی عطشان کربلا داری

تنت رها شده است پشت بام خانه، بناست
سه روز روضه ی ارباب را به پا داری

سلام ای تن بی سر، سر بدون بدن
چرا درون تنور و به نیزه جا داری؟

تو روی نیزه حواست به عمه ها بوده
تو سایه بر سر بی سایبان ما داری...

شاعر : امیر عظیمی

  • سه شنبه
  • 31
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 07:14
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 علیرضا خاکساری

شعر شهادت امام جواد (ع) -( یکی بخیل میشود یکی جواد میشود ) * علیرضا خاکساری

1486
1

شعر شهادت امام جواد (ع) -( یکی بخیل میشود یکی جواد میشود ) یکی بخیل میشود یکی جواد میشود
یکی مرید میشود یکی مراد میشود
یکی امیر میشود برای سلطنت ولی
یکی تمام عمر عبد خانه زاد میشود
از آن دری بیا که سائلت نشسته پشت آن
بدون تو که کار و بار من کساد میشود
فقیر شد کسی که روز و شب گدایی ات نکرد
کنار توست رزق و روزی ام زیاد میشود
به اعتقاد بنده تا که هست حرز نام تو
دگر کجا کسی دخیل "و ان یکاد" میشود
طلایه دار رحمت کثیر و مهربانی است
کسی که از طفولیت رضانژاد میشود
ز برکت نگاه ویژه ی تو است اگر کسی
کمیت و دعبل و فرزدق و فؤاد میشود
به گریه گفتمت که میشود حرم عطا کنی ؟
نگاه ذره پرورت جواب داد: میشود
حسین میشوی و حجره ات دوباره شاهد
نزول کاف و ها و یا و عین و صاد

  • سه شنبه
  • 31
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 11:19
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب
 علیرضا خاکساری

شعر شهادت امام جواد (ع) -( رسیده جان به لب اطهرت ؛ اَباالهادی ) * علیرضا خاکساری

1137

شعر شهادت امام جواد (ع) -( رسیده جان به لب اطهرت ؛ اَباالهادی ) رسیده جان به لب اطهرت ؛ اَباالهادی!
نشسته پیک اجل در بَرَت ؛ اَباالهادی!
دوباره قصه ی زهر و دوباره نامردی
کبود شد همه ی پیکرت ؛ اَباالهادی!
لباس شمر به تَن کرد و منع آبت کرد
چه کرد با دل تو همسرت ؛ اَباالهادی!
شبیه فاطمه دستی گرفته ای به کمر
مگر خدای نکرده پَرَت ... ؛ اَباالهادی!
میان حجره ی در بسته دست و پا زدی و
بریده شد نفس آخرت ؛ اَباالهادی!
مدام هلهله شد تا صدای تو نرسد
صدای خسته ی بی جوهرت ؛ اَباالهادی!
کنیزها بدنت را کِشان کِشان بردند
گرفته بر لبه ی در سَرَت ؛ اَباالهادی!
سه روز بر تَن تو آفتاب می تابید
ولی بریده نشد حنجرت ؛ اَباالهادی!
دگر به زیر سُم اسب های تازه نَفَس
ندید جسم تو را د

  • سه شنبه
  • 31
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 11:22
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب
 رضا رسولی

زمینه شهادت امام جواد (ع) -( سخاوت تو بی کرونه ) * رضا رسولی

1105
1

زمینه شهادت امام جواد (ع) -( سخاوت تو بی کرونه ) سخاوت تو بی کرونه
فرش زیر پاهات آسمونه
پر میکنی کاسهامونو ، بی بهونه
کرامتت / علی الدوام یا حضرت / خیرالانام
دست منو / دامن تو آقام آقام
آقام آقام آقام آقام

میریزه اشکاش روی گونه
داره میباره باز دونه دونه
انگاری که گرفته قلبش ، از زمونه
سینه شده / دارالحزن غریبی شم / مثل حسن
توی خونه / بی همدمه ای وای من
آقام آقام آقام آقام

میون حجره روی خاکا
ناله میزنه با سوز و نوا
دم آخر افتاده یاد ، کرببلا
لحظه لحظه / میره ز حال با یاد رو/ضه ی گودال
به یاد اون / پیکری که شده پامال
آقام آقام آقام آقام

شاعر : رضا رسولی

دانلود سبک

  • سه شنبه
  • 31
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 12:30
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب

امام جواد(ع)مناجات -( شیعه و سنی و سیاه و سفید ) * عادل حسین قربان

1039
1

امام جواد(ع)مناجات -( شیعه و سنی و سیاه و سفید ) هرکه با اعتقاد می‌آید

سمتِ باب‌المراد می‌آید

خیلِ بسیارِ آرزومندان

از تمامِ بلاد می‌آید

روی لب‌های زائران ذکرِ

یا امامِ جواد می آید

شیعه و سنی و سیاه و سفید

عالِم و بی‌سواد می‌آید

آن‌که یک عمر رو به هرکس زد

حاجتش را نداد... می‌آید

تا بگیرد شفا و برگردد

با مریضیِ حاد می‌آید

حاجتِ اولی اجابت شد

دومی مثلِ باد می‌آید

معنیِ واژه‌ی "جواد" این است:

کم بخواهی، زیاد می‌آید

...

این چه سرّی‌ست در خراسان هم

کاظمینش به یاد می‌آید

زائر مشهدالرضا اول

سمتِ باب الجواد می‌آید

عادل حسین قربان

  • چهارشنبه
  • 1
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 07:14
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محمد مهدی عبدالهی

امام جواد(ع)شهادت -( كبوترى كه فقط شوق پركشيدن داشت ) * محمد مهدی عبدالهی

1906

امام جواد(ع)شهادت  -( كبوترى كه فقط شوق پركشيدن داشت ) كبوترانه نگاهش به سمت بالا بود
سفر براى دل خسته اش مهيا بود

كبوترى كه فقط شوق پركشيدن داشت
ميان خانه خود هم غريب و تنها بود

خزان ،كنار نفس هاى او قدم مى زد
بهار، گمشده در چشم هاى دريا بود

چه حس و حال عجيبى دوباره باران داشت
كه سوز حنجره از ناله اش هويدا بود

نماز غربت خود را شكسته برپا كرد
اگرچه يك دلِ سير آشناى غم ها بود

در آن فضاى نفس گير بى وفايى ها
كه انعكاس صدايش به حجره پيدا بود-

مراد اهل نظر ،لحظه هاى آخر را
ميان بستر خود بى قرارِ زهرا(س) بود

چراغ عاطفه با موج اشك روشن شد
نگاه ماه نهم ،سمت عرش اعلى بود

شاعر : محمد مهدی عبدالهی

  • چهارشنبه
  • 1
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 07:15
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام جواد(ع)شهادت -( ممنون عنایت تو هستم…خیلی ) * سید مجتبی شجاع

1148

امام جواد(ع)شهادت -( ممنون عنایت تو هستم…خیلی  ) ممنون عنایت تو هستم…خیلی
مدیون ولایت تو هستم…خیلی

"آقا" تو بهتر از همه می دانی...
دلتنگ زیارت تو هستم…خیلی
***
ما در غم و محنت تو گفتیم...حسین
با گریه به غربت تو گفتیم...حسین

وقتی که شنیدیم تو هم...لب تشنه...
در اوج مصیبت تو گفتیم ...حسین
***
با یاد شما به شور و شینم...هر شب
دلتنگ حریم کاظمینم...هر شب

در فکر غریبی تو هستم...هر روز
گریه کن روضه ی حسینم...هر شب

شاعر : سید مجتبی شجاع

  • چهارشنبه
  • 1
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 07:31
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام جواد(ع)شهادت -( چه ظلم بود که در حق تو روا کردند ) * مهدی مقیمی

1299

امام جواد(ع)شهادت -( چه ظلم بود که در حق تو روا کردند ) چه ظلم بود که در حق تو روا کردند
ببین که حق نمک را چطور ادا کردند

به دست همسرِ تو زهر را به تو دادند
چنان امام حسن بر تو هم جفا کردند

برای آنکه صدایت به گوششان نرسد
به پشت در همه با هم سر و صدا کردند

دعا برای کنیزان همیشه کارت بود
برای آنکه دهی جان همه دعا کردند

جفا و ظلم در این حد شنیدنش سخت است
به روی بام ، تو را برده و رها کردند

نشست بر بدنت سایۀ کبوترها
در آفتاب نسوزد تنت ، چها کردند

پرنده ها که رسیدند از همان بغداد
مسیر روضۀ ما سمت کربلا کردند

رها شدی به روی بام خانه ات اما
کجا دگر سرتان را به نیزه ها کردند

سلام عالمیان بر مُقَطَعُ الاعضاء
کجا نُسوجِ تنت را جدا جدا کردند؟

کجا بگو

  • چهارشنبه
  • 1
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 07:33
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

امام جواد(ع9شهادت -( دوباره تشنه لب اولاد سیدالشهدا ) * محمود ژولیده

955

امام جواد(ع9شهادت -( دوباره تشنه لب اولاد سیدالشهدا ) دوباره حُجرۀ دربسته، باز کرب و بلا
دوباره تشنه لب اولاد سیدالشهدا

دوباره مار گَزیده، دوباره پاره جگر
خدا! چه میگذرد بر جواد ابنُ رضا

دوباره زهرِ جفا نذرِ سفرۀ افطار
و باز هلهله و دست و پا زدن، تنها

چه فرق میکند، انگار حُجره شد گودال
چه فرق میکند اصلاً، مدینه با اینجا

نبود نیزه ولی خندۀ تمسخُر بود
هجومِ کوفه نَه، رقصِ کنیزکان اما…

کنیزکانِ جفا جویِ هرزۀ بدگوی
که بَدترند ز أنبوهِ لشگرِ اعدا

سری نشد ز تن اینجا جدا ولیکن شد…
سرِ امامِ جواد از بدن به پلّه رها

ز پلّه تا سرِ بامش به احترام آمد؟
و یا تنَش به لگدمال، میرود بالا؟

بیادِ جسمِ لگدکوب از سُمِ اسبان
گرفت حاجتِ خود را ز روضه ها، آقا

  • چهارشنبه
  • 1
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 07:39
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام جواد(ع)شهادت -( عمری گدای صاحب این خانه ماندیم ) * مهدی مقیمی

2306

امام جواد(ع)شهادت -(  عمری گدای صاحب این خانه ماندیم ) عمری گدای صاحب این خانه ماندیم
خود را درون مجلس روضه رساندیم
پا را میان این مجالس باز کردیم
دل را به پایِ روضه و منبر نشاندیم
گاهی بلند از پردهء دل گریه کردیم
گاهی به زیر لب زیارت نامه خواندیم
مشمول الطاف زیادِ اهل بیتیم
گریه کنِ داغ جواد اهل بیتیم

شاهِ وفا بود و شریکش بی وفا بود
تنهای تنها حضرت ابن الرضا بود
در خانه غربت داشت باید گفت از این حیث
خیلی شبیهِ به امامِ مجتبی بود
وقتی کنیزان هلهله کردند بی شک
در شام یاد شامیان و عمه ها بود
هنگام جان دادن اسیرش کرده این غم
گر چه جوان بوده است پیرش کرده این غم

سخت است وقتی خسته و بی جان که باشی
مظلوم بین جمعی از خویشان که باشی
مسموم باشی و تنت در

  • چهارشنبه
  • 1
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 07:41
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام جواد(ع)شهادت -( زهر آمد و بر جوانه ی تاک افتاد ) * روح الله عیوضی

1189

امام جواد(ع)شهادت -( زهر آمد و بر جوانه ی تاک افتاد ) زهر آمد و بر جوانه ی تاک افتاد
بر پیرهن دل رضا چاک افتاد
وقتی که اذان صبح سر می دادند
خورشید غروب کرد و بر خاک افتاد

شاعر : روح الله عیوضی

  • شنبه
  • 4
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 04:10
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شعر شهادت امام جواد(ع) -( چه مکّارانه «أم ٱلفضل» می شد جَعده ای دیگر ) * مرضیه عاطفی

751

شعر شهادت امام جواد(ع) -( چه مکّارانه «أم ٱلفضل» می شد جَعده ای دیگر  ) دلت یاد حسن(ع) افتاد
سیاهی رفت چشمانت٬ زبانم از سخن افتاد

شنیدم مقتلت شد خانه٬ اشک از چشم من افتاد

نگاهش فتنه در سر داشت یارِ خانه ات تا گفت:

برایت آب آوردم؛ بنوشش! از دهن افتاد!

چه مکّارانه «أم ٱلفضل» می شد جَعده ای دیگر

همین که زهر نوشیدی دلت یاد حسن(ع) افتاد

تداعی شد برایِ من سرِ بازارِ شهر شام

صدای هلهله تا بر لبِ یک عدّه زن افتاد

تنت در سایهٔ بال کبوترها و عاشورا-

به دستانِ یزیدی ها عبا و پیرهن افتاد

تو کنج حجره جان دادی و اما گوشهٔ گودال

حسین ِ(ع) تشنه لب بر خاک ها دور از وطن افتاد

تنت می سوخت روی بام... زیرِ آفتاب آقا

دلم آتش گرفت و یادِ شاهِ بی کفن افتاد

شاعر : مرضیه عاطف

  • جمعه
  • 24
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 06:13
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شعر شهادت امام جواد(ع) -( دوباره خوانده لبش روضه ی مصیبت آب ) *

820

شعر شهادت امام جواد(ع) -( دوباره خوانده لبش روضه ی مصیبت آب  ) عزیز فاطمه
قرار نیست به او احترام بگذارد

قرار نیست برایش مرام بگذارد

بناست پشت در حجره با زبان بدش

نمک روی دل زخم امام بگذارد

گرفته کاسه ی آبی به دست و میخواهد

عزیز فاطمه را تشنه کام بگذارد

سرش نمیشکند در مسیر بام اگر

که پله پله ی این پشت بام بگذارد

میان روضه ی شام و مدینه اشکش را

مردد است برای کدام بگذارد

همیشه خواسته گریه برای زینب را

به پای روضه ی بزم حرام بگذارد

دوباره خوانده لبش روضه ی مصیبت آب

دل شکسته ی او گفت آه آه رباب

علی رضوانی

  • جمعه
  • 24
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 06:20
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 آرمان صائمی

شعر شهادت امام جواد(ع) -( جاى شکرش همیشه باقى است ) * آرمان صائمی

919

شعر شهادت امام جواد(ع) -( جاى شکرش همیشه باقى است  ) على اكبر امامِ رضا

تشنگى از نگاهتان پیداست

جگرت بى شکیب مى سوزد

جگر پاره پاره ات پیشِ

عده اى نانجیب مى سوزد

دست و پا میزنى و میگویى

جرعه اى آب...تا که جان گیرم

باز تکرار میکنى آقا..

جرعه اى آب...ورنه میمیرم

چِقدَر پیر گشته اى آقا

گیسوانت همه سفید شده

داغ که به روى دل دارى؟

پدرت که ز زهر شهید شده؟

همه ى شهر با تو لج کردند

دلشکسته شدى و مایوسى

حس غربت به خانه ات دارى

با غریب مدینه مانوسى

اى على اکبر امامِ رضا

کاش خواهرت کنارت بود

کاش تنها نبودى آقا جان

کاش همسرت کنارت بود

گرچه تنهایى ات مُسلَّم شد

سر پیراهنت که دعوا نیست

بدنت زیر آفتاب اما

بدنت زیر دست و پاها نیست

جاى شک

  • جمعه
  • 24
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 06:27
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شعر شهادت امام جواد(ع) -( چه دید خواهرش از روی تل که رفت از حال؟ ) *

1033

شعر شهادت امام جواد(ع) -( چه دید خواهرش از روی تل که رفت از حال؟  ) غریب خانه خود
نشسته اند ملائک بر روی بام جواد

پیمبران همگی بنده و غلام جواد

شدم جواد پس از این به احترام جواد

که بهتر از همه نام هاست نام جواد

جواد مرهم درد بدون تسکین است

چقدر نام جواد الائمه شیرین است

شدی جواد همیشه فقیر تو باشیم

فقیر های میان مسیر تو باشیم

شدی بزرگ که ماه هم حقیر تو باشیم

خدا کند که همیشه اسیر تو باشیم

بیا و رخ بنما شاه تا که مات شویم

فقط تو لب تر کن تا همه فدات شوی

کسی غریب تر از تو نبوده است اصلاً

غریب خانه خود بوده ای بمیرم من

شهید کرد تو را زهر فتنه یک زن

شهادت تو شبیه است به امام حسن

چه کرد با جگر پاره تو همسر تو

نگاه کن چقدر ضعف کرده پیکر تو

میان حجر

  • جمعه
  • 24
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 06:28
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شعر شهادت امام جواد(ع) -( در پشت درب بسته شکسته غرور من ) * مسعود اکثیری

914

شعر شهادت امام جواد(ع) -( در پشت درب بسته شکسته غرور من  ) حجره ی غریب
افتاده ام به کنج همین حجره ی غریب

درگیر پای کوبی زنهای نانجیب

پا می کشم به خاک و جوابی نمی رسد

با آب آب گفتنم آبی نمی رسد

در لحظه های آخر خود آه می کشم

از خنده های همسر خود آه می کشم

زهر جفا چشیدم و افتادم از صدا

یک گوشه مثل بیدم و افتادم از صدا

بال و پری نمانده زمین گیر گشته ام

در اول جوانی خود پیر گشته ام

مانده میان هلهله قلب صبور من

در پشت درب بسته شکسته غرور من

شاعر : مسعود اکثیری

  • جمعه
  • 24
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 06:30
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شعر شهادت امام جواد(ع) -( نوحه میخواند و لطمه زن شده بود ) * امیر علوی

1204

شعر شهادت امام جواد(ع) -( نوحه میخواند و لطمه زن شده بود  ) باب المراد
قسمتم بوده بال و پر بزنم

ناله از گوشه ی جگر بزنم

سائلم افتخار من این است

پشت این در همیشه در بزنم

کاش بغضم شکسته میشد تا

ناله با پلکهای تر بزنم

دست رد که به سینه ام نزدند

پس چرا جای غیر سر بزنم

از خراسان و بارگاه پدر

یک سری هم به این پسر بزنم

سمت باب المراد سجده کنم

بر لبم یا جواد ع سجده کنم

یا علی اکبر امام رضا

تاج بالا سر امام رضا

کار من را درست کن اقا

نور چشم تر امام رضا

چقدر سائل این حرم دارد

مثل دور و بر امام رضا

بده اقا لیاقتی من را

بشوم نوکر امام رضا

چقدر گریه کرده ای پای

روضه ی مادر امام رضا

گریه کردی که او جوان بوده

در جوانی قدش کمان بوده

بین حجره چه

  • جمعه
  • 24
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 06:31
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شعر شهادت امام جواد(ع) -( چرا؟ که این همه ظلم و چرا؟ستم آقا ) *

858

شعر شهادت امام جواد(ع) -( چرا؟ که این همه ظلم و چرا؟ستم آقا  ) جواد آل الله
کریم اگر که نباشد گدا عزا دارد

جواد آنکه سخا و بسی عطا دارد

فدای تو شوم ای رحمت خداوندی

گدای درگهت از جود تو بقا دارد

چه کرده ای!که شدی تو جواد آل الله

خوش آنکه دل به ولای تو مبتلا دارد

مدد رسان تو بر این بینوای دلخسته

که در میان دو عالم فقط تو را دارد

نشسته پشت درت این گره به کار آقا

امید یک نظر از جانب شما دارد

تو منشاء همه حسنی و معدن فضلی

یگانه ای و خدا مثل تو کجا دارد

زوسعت کرمت عاقلان زپا ماندند

کدام؟ فاضل دنیا چنین سخا دارد

صفای بارگهت دلپذیر و بی وصف ست

شمیم و عطر خوش جنت الولا دارد

کسی که زائر قبر تو میشود آقا

مقام و جایگهی همچو اولیا دارد

پس از زیارتتان

  • جمعه
  • 24
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 06:33
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شعر شهادت امام جواد(ع) -( محض انگشتر او دست نخورده است به دست ) *

857

شعر شهادت امام جواد(ع) -( محض انگشتر او دست نخورده است به دست  ) چقدر هلهله كردند
وسط حجره کسی تشنه ی آب است هنوز

دل هر ذره از این داغ کباب است هنوز

دادن آب به آن تشنه ثواب است هنوز

حال ما از غم این روضه خراب است هنوز

جگرش آب شد و آب ندادند به او

اصلأ انگار نه انگار نیاورد به رو

با غم بی کسی خود دم آخر سر کرد

وسط روضه ی خود یاد علی اکبر کرد

یاد افتادن بابا وسط لشگر کرد

دیدن داغ و کف و هلهله را باور کرد

دست و پا میزد و از هم جگرش می پاشید

اشک او خون شد و از چشم ترش می پاشید

کار ملعونه به اینجا نشد انگار تمام

عاقبت آنچه نباید شود او داد انجام

چقدر هلهله کردند در اطراف امام

پیکر پاک امام من و تو برد به بام

باز هم شکر خدا بر بدنش سر دارد

سایه ر

  • جمعه
  • 24
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 06:35
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

شعر شهادت امام جواد(ع) -( عریان دراین صحرا رها افتاده باشد ) * سید پوریا هاشمی

851

شعر شهادت امام جواد(ع) -( عریان دراین صحرا رها افتاده باشد  ) حجره غریبی
هرچه جوان از دست و پا افتاده باشد

زشت است پیش چشمها افتاده باشد

ای کاش با افتادنش طشتی نکوبند

روی زمین بی سر صدا افتاده باشد

تلخ است همسر زهر همسر را بنوشد

مردی ز ظلم آشنا افتاده باشد

انصاف اصلا نیست در بیرون برقصند

در حجره اش آقای ما افتاده باشد

در راه پشت بام میبیند مصیبت

پیکر که بین پله ها افتاده باشد

هرجا بیوفتد روزگارش کربلاییست

فرقی ندارد که کجا افتاده باشد

ای وای اگر در ازدحام سخت گودال

روی تنی سرنیزه ها افتاده باشد

این آبرودار قبیله ست و روا نیست

عریان دراین صحرا رها افتاده باشد

شاعر : سید پوریا هاشمی

  • جمعه
  • 24
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 06:39
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد