ای ســــــــرا پـــــــــا جلوۀ باری تعالی یا جواد
این توئی در جود مانند خــــــــــــــدا یکتا جواد
آستانت را که اهل عـــــــــرش خدمت می کنند
فرشیان از شوق، مـــــی بوسند خاکش را جود
هر که دارد با کــسی اُلفت ولی از بود و هست
ما تو را داریـــــــــــم در عقبی و در دنیا جواد
بقراران غـــــــمت را بی کران دریاست چشم
موج اشـــک ماست طوفانی در این دریا جواد
هر چه می گفتی که می سوزد گلویم از عطش
حـــــــــنجر خشک تراکس تَر نکرد آنجا جواد
قـــــــــــاتلت بیرون حجره ای کُوبی کرد و تو
در میــــــــــــــان حجره افتادی ز پا تنها جواد
می زنم امـــــــــــــــروز در کوی تولایت قدم
تا بگیری دست این افت
- چهارشنبه
- 27
- شهریور
- 1392
- ساعت
- 08:06
- نوشته شده توسط
- یحیی