مجنون و مبتلای جواد الائمه ایم
مدیون هر عطای جواد الائمه ایم
در زیر هر دو پای جواد الائمه ایم
قالی نخ نمای جواد الائمه ایم
چون "ف" بگوید او بفدایش کنیم سر
زیرا که ما فدای جواد الائمه ایم
در انتظار برگ و برات زیارتیم
محتاج یک دعای جواد الائمه ایم
یکدم به ما نظر بکند ماه می شویم
گرچه گدا ولی به خدا شاه می شویم
مجنون به سوی قبر تو آمد اسیر شد
خضر از غم عزای عظیم تو پیر شد
جبریل آمد و به قدم هات بوسه زد
از آن به بعد از همه غیر تو سیر شد
موری کنار سفره ی پر برکتت نشست
آنقدر خورد و برد که شاه و امیر شد
شکر خدا که آب و گِلِ ما حسینیان
بین دو دست پاک تو آقا خمیر شد
افسوس ، تشنه لب ، جگرت سوخت یا جواد
- سه شنبه
- 1
- مهر
- 1393
- ساعت
- 12:45
- نوشته شده توسط
- جعفر ابوالفتحی