ولادت امام مهدی (عج)

تا دنيا دنياست ديوونه نامش هستم
تا دنيا دنياست هميشه غلامش هستم
به شوق ديدارش رؤيايي دارم تو گوشه چشمام دريايي دارم
نمي دونيد من چه آقايي دارم
دوستش دارم به وسعت درياها آره آره والله
کي به حقيقت مي رسه رؤياها آره آره والله
هم شب قبله عالمين هم شب زيارت حسين(ع)
ولادت صاحب الزمان(عج) زائرم تو بين الحرمين
مولانا مولانا مهدي جان ۴

هزار ماشاالله بگو چه خم ابرويي
هزار ماشاءالله چه نقش رو بازويي
از آسمان بارون داره مي باره چه نقش بازوي زيبايي داره
فرشته با حاجت پاي گهواره
دلبر من سر از همه دلبرهاست آره آره والله
خلاصه تموم پيغمبرهاست آره آره والله
هم شب قبله عالمين هم شب زيارت حسين(ع)
ولادت صاحب الز

• چهارشنبه
• 29
• خرداد
• 1392
• ساعت
• 21:00
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

زهی جمال رخش کرده پرتو افشانی
به ماه چارده و آفتاب رخشانی
زهی ولی خدا قطب عالم امکان
جهان جود و کرم پیشوای یزدانی
ظهور قدرت دادار حجت بن حسن
که ظاهر است از او کبریای سبحانی
نجات امت مظلوم و خلق مستضعف
امید مردم محروم و فیض رحمانی
سپهر مجد و شرف شمس آسمان جلال
جمال غیب ابد شاه ملک امکانی
اگر چه پر شده عالم زفتنه و زفساد
مسلط اند به دنیا جنود شیطانی
به نام صلح و دموکراسی و وطن خواهی
زنند ضربه به شخصیت مسلمانی
گرفته است بشر راه انحراف و خطا
به هر مکان نگرم تیره است و ظلمانی
بگیرد ار همه اقطار محنت ایام
شب فراق شود هر چه بیش طولانی
بمان به جا و مشو ناامید چون آید
امام و منجی کل مقتدای پایانی
سلیل

• پنج شنبه
• 30
• خرداد
• 1392
• ساعت
• 06:56
• نوشته شده توسط
• یحیی

بیا تا نغمه شوق از نهاد خاک برخیزد
غبار از خاطر آیینه افلاک برخیزد
اگر در جلوه آری گوهر پاک و جودت را
صدف از دامن دریا گریبان چاک برخیزد
گل شوق تو را در دیده می کارم،مگر امشب
دل از خواب گران آرزو چالاک برخیزد
اگر پا در رکاب آری به پابوس سمند تو
هزاران لاله خونین جگر از خاک برخیزد
ببار ای دیده امشب قطره قطره اشک بر دامن
که از دل شعله شعله آه آتشناک برخیزد
به هنگام ظهور تو، تو ای خورشید نورانی
به پیش پای تو چون خاکیان ز افلاک برخیزد
مگر حرف مرا تکرار سازد ای گل نرگس
سخن با کوه می گویم کز او پژواک برخیزد
به شوق نرگس مست تو ای مهر جهان آرا
بسی گلنغمه مستی ز نای تاک برخیزد

• پنج شنبه
• 30
• خرداد
• 1392
• ساعت
• 07:00
• نوشته شده توسط
• یحیی

نیمه ی شعبان گل نرگس شکفت
چلچله از شادمانی شب نخفت
آبشار یک لحظه آرام شد ، نریخت
تا که رازش با گل نرگس بگفت
سرو حیران شد از آن فر و جلال
ماه فرو مانده در آن حسن جمال
آسمان از شوق بارش سر گرفت
کوه حیران ماند از آن عرف و کمال
اطلسی در باغچه خندید و شکفت
لحظه ی سبز دعا با غنچه گفت
هر چه زیبایی خداوند افرید
جملگی در غنچه ی نرگس نهفت.

• پنج شنبه
• 30
• خرداد
• 1392
• ساعت
• 07:02
• نوشته شده توسط
• یحیی

باز امشب رونق دل پا گرفت
بهر یاری دلنشین احیا گرفت
یاد کرد از دلبری زیبا جبین
ماه روئی طلعت و خوش همنشین
آمده یوسف دوباره بر زمین
خوشگلی بالابلند و دلنشین
آمده زهرا سرشت جان فروز
لیلی جان و جهانی سینه سوز
آمده حیدر مثال دیگری
تا نماید شیعیان را رهبری
آمده حُسن حَسن از ماسوا
آمده زیبا ترین رویای ما
آمده شیری زنسل کربلا
بهترین سرمایه ی ارباب ما
ای فدای نغمه ی زهرائی ات
جان فدای شیوه ی آقائی ات
ای ابرمرد غریب یکه تاز
کهنه شد دردت بیا ای دلنواز
ای امید دردهای بی کسان
ای امیر بی سپاه این زمان
خیمه دوش غصه های شیعیان
ای شهنشاه و امیر بی نشان
کی می آئی تا که سَربالا کنم
بین مردُم تا سری پیدا کنم
کی م

• پنج شنبه
• 30
• خرداد
• 1392
• ساعت
• 07:04
• نوشته شده توسط
• یحیی

دردل اهل ولا خانه گرفتي نرگس
خانه محفل جانانه گرفتي نرگس
دل زهر عاقل و ديوانه گرفتي نرگس
كز يَم فاطمه دردانه گرفتي نرگس
ديده روشن برخ مهدي عثني عشرت
جان به قربان تو و ماه جمال پسرت
**
اين پسر آينه روي خدا مي باشد
اين پسر مشعل انوار خدا مي باشد
اين پسر سيد جمع سُعَدا مي باشد
اين پسر طالب خون شهدا مي باشد
اين همان است كه دلها همه ديوانه اوست
اين همان است كه جانها همه پروانه اوست
**
افق نسل علي را قمري پيدا شد
خلق را رهبر صاحب نظري پيدا شد
پدر پير خرد را پسري پيدا شد
بلكه بر ملت قرآن پدري پيدا شد
هر كه خواهد رخ تابنده احمد بيند
چهره منتقم آل محمد(ص) بيند
**
اي صفا بخش و شفا بخش دل و جان همه
اي طب

• پنج شنبه
• 30
• خرداد
• 1392
• ساعت
• 12:33
• نوشته شده توسط
• یحیی

بلبل طبعم به وصل روى گل
حضرت مهدى ولى اللّه كلّ
همچو بلبل چون خزان آيد به پيش
.سر همى برده به زير بال خويش
چون به وصل گل رسد نالان شود
.در هوا و عشق گل افغان كشد
هان ببينم در دلم رَوح جنان
چونكه آمد ماه شعبان در ميان
هرطرف روىِ دلم آورد روى
مى شنيدى طَيب و رَوح مُشك بوى
كرد روى دل به باغ احمدى
ديد يك گل بردميده سرمدى
بوى مشكينش چنان گشته عيان
اين جهان گشته از او رشك جنان
دلنواز آوازى آمد بر دلم
حلّ از آن شد صد هزاران مشكلم
بلبل عاشق چرا افسرده اى
در فراق گل چرا چون مرده اى
گل چو احمد روى خود را وا نمود
چون محمّد جنةُ المأوى نمود
جوشى آمد بر سرم كز هوش برد
هوش آمدبرسرم چون جوش خورد
آمدم از بى خ

• پنج شنبه
• 30
• خرداد
• 1392
• ساعت
• 12:38
• نوشته شده توسط
• یحیی

هميشه رهسپرم سوي جاده ي خورشيد
منم مسافر پاي پياده ي خورشيد
چه فرق ميكند از پشت ابر هم باشد
به طالبش برسد استفاده ي خورشيد
منم كه كاسه به دستم منم كه ظلماتم
دو جرعه نور دهيدم ز باده ي خورشيد
اگرچه دورم از آقاي خود ولي از او
جدا نگشتنيم چون بُراده ي خورشيد
شناسنامه ي من صبح اول ايجاد
چنين نوشته منم بنده زاده ي خورشيد
سلام ميدهم از عمق اين دلِ تاريك
به آخرين پسر خانواده ي خورشيد
**تويي تو معني يا نور و عمق يا قدوس
بگو كه حضرت خورشيد كِي رسم پابوس؟
كبوتران خدا مژده ي سحر دادند
تمام از شب ميلاد تو خبر دادند
كلاغهاي دِهِ ما به يمن آمدنت
چو بلبلان همه آواز عشق سر دادند
بهار حُسن خداوند با رسيدن تو
ب

• پنج شنبه
• 30
• خرداد
• 1392
• ساعت
• 13:08
• نوشته شده توسط
• یحیی

رخساره ی ماهِ توست آیینه ی عشق
سینای دلت، ستاره سینه ی عشق
گویند که سر زنی ز گلدسته ی نور
در کعبه ی یار، روزِ آدینه ی عشق
…
در خواب بدیدم آن قمر آمده است
وان یار عزیزم از سفر آمده است
آن ماهِ شبِ چارده از مشرق نور
با سیضد و سیزده نفر آمده است
شاعر: سید علی اصغر صائم کاشانی
…
به راه عشق شد پیکار یک روز
سری بر نیزه و بر دار یک روز
یقین دارم که منجی خواهد آمد
محرم می شود تکرار یک روز

شاعر : حسین سنگری

• پنج شنبه
• 30
• خرداد
• 1392
• ساعت
• 13:13
• نوشته شده توسط
• یحیی

امشب ازمیمنت مقدم جان پرورگل
بادهء جذبه به جوش آمده درساغرگل
تاهمه فصل شود فصل طرب خیز بهار
گل خورشید برآورده سر از خاور گل
ساغر سرخ دل اهل نظر بار دگر
موج زد بانفس صبح و شمیم تر گل
سر زد ازآینهء دامن نرگس دم صبح
آخرین حجت عشق وشرف منبرگل
پلک آغشته به خون فلق آهسته شکفت
تا چو خورشید قدم زد به جهان رهبرگل
تا که هر ذره هستی شود از شوق به رقص
آمده جوهرهء جوهرهء جوهر گل
شادی عسکری و نرگس عصمت امشب
تابه عیوق رود غلغلهء عسک گل
ای شده ساکن ظلمت کدهء شک بنگر
آیهء روشن عشق"احد" از منظر گل

• پنج شنبه
• 30
• خرداد
• 1392
• ساعت
• 13:18
• نوشته شده توسط
• یحیی

غزل طایر قدسی از لسان الغیب
دارم امید که نور بصرم باز آید
آنکه غایب شده است از نظرم باز آید
گرمیِ دل خنکای جگرم باز آید
اگر آن طایر قدسی ز درم باز آید
عمر بگذشته به پیرانه سرم باز آید
چار تکبیر به محراب عبادت بزنم
باده با یادِ رخش از سر عادت بزنم
خیمة عشق به صحرای ارادت بزنم
کوس نو دولتی از بام سعادت بزنم
گر به بینم که مه نو سفرم باز آید
روز شب خورده‌ام از غیبت او خون‌جگر
گر نشد کارگشا نالة شب آه سحر
گوش بر پیک خبر مانده‌ام و چشم به در
دارم امید بر این اشگ چو باران که دگر
برق دولت که برفت از نظرم باز آید
آنکه در مشکل ما عقده‌گشا رایش بود
در سوید‌ای دلِ پاکدلان جایش بود
قبلة اهل نظر روی دل آرای

• پنج شنبه
• 30
• خرداد
• 1392
• ساعت
• 13:21
• نوشته شده توسط
• یحیی

صدای سبز تو را می خواهد،سکوت زرد زمین ای باران
کویر شد همه جنگلهاش،خودت بیا و ببین ای باران!
نسیم نوحه گر آمد نالید،غم از صدای خوشش می بارید
که در نبود تو باید خواندن،ترانه های حزین ای باران!
«به دستهای فقیرم بنگر!بیا و باز شکوفایم کن!»
چه غمگنانه ولی می گوید،درخت با تو چنین ای باران
سراب مثل دروغی زیبا،از انحنای افق می جوشد
تو صادقانه ولی می باری،بر این زمین به یقین ای باران
چه ابر های سرور انگیزی!چه رعد های غرور انگیزی
به زیر گام تو دیدن دارد،زمان فتح زمین ای باران

شاعر : حمیدرضا شکارسری

• پنج شنبه
• 30
• خرداد
• 1392
• ساعت
• 13:23
• نوشته شده توسط
• یحیی

صبحی دگر می آید ای شب زنده داران
از قله های پر غبار روزگاران
از بیکران سبز اقیانوس غیبت
می آید او تا ساحل چشم انتظاران
آید به گوش از آسمان اینست مهدی!
خیزد خروش از تشنگان اینست باران!
از بیشه زارِ عطرهای تازه آید
چون سرخ گل بر اسب رهوار بهاران
آیینه آیین حق ای صبح موعود
ماییم سیمای تو را آیینه داران
دیگر قرار بی تو ماندن نیست در دل
کی می شود روشن به رویت چشم یاران

شاعر : حسن حسینی

• پنج شنبه
• 30
• خرداد
• 1392
• ساعت
• 13:25
• نوشته شده توسط
• یحیی

این بشارت به دل از غیب بسی میآید که به یاری جهان دادرسی میآید
رهزنان ره دین را عسسی میآید مژده ای دل که مسیحا نفسی میآید
که ز انفاس خوشش بوی کسی میآید
دوشم این مژده رسید از ملک العرش به گوش کز غم هجر مکن شکوه و افغان و خروش
کاید از پرده برون پادشه برقع پوش از غم و درد مکن ناله و فریاد که دوش
زده ام فالی و فریادرسی میآید
نوگل گلشن نرگس که برش گل چون خس آید از پیش و مسیحا پی یاری از پس
شمع رویش سبب گرمی بزم همه کس ز آتش وادی ایمن نه منم خرم و بس
موسی اینجا به امید قبسی میآید
ای شه دین که به غیر تو دگر یاری نیست جز تا ما را به جهان سرور و سالاری نیست
گرم ماننده بازار تو بازاری نیست هیچکس نیست که

• پنج شنبه
• 30
• خرداد
• 1392
• ساعت
• 13:27
• نوشته شده توسط
• یحیی

آقا نگاهت جای آهو هاست، می دانم
دستان پاکت مثل من تنهاست، می دانم
آقا دلت در هیچ ظرفی جا نمی گیرد
جای دل تو وسعت دریاست ، می دانم
می آیی و با دستهایت پاک خواهی کرد
اشکی که روی گونه مان پیداست ، می دانم
برگشتنت در قلب های مرده مردم
همرنگ طوفانی ترین دریاست ، می دانم
جای سرانگشتان پر نورت در این ظلمت
مانند رد باد بر شنهاست ، می دانم
در باور کوتاه این مردم نمی گنجد
وقتی بیایی اول دعواست ، می دانم
ای کاش برگردی که بعد از این همه دوری
یک بار حس بودنت زیباست ، می دانم
آقا اگر تو برنمی گردی دلیل آن
در چشمهای پر گناه ماست ، می دانم
کی باز میگردی ، برایم بودن با تو
زیباترین آرامش دنیاست ، می دانم
تو با

• پنج شنبه
• 30
• خرداد
• 1392
• ساعت
• 13:29
• نوشته شده توسط
• یحیی

مثل شروع یک جریان در مسیر رود
افتاد راه آخرمان در مسیر رود
دارد خبر ز آمدنی می دهد نسیم
لب بسته باش و باز بمان در مسیر رود
با ناز می رسد کسی آغاز می شود
پایان غصه های جهان در مسیر رود
از مأذنه همین که صدای اذان رسید
شدت گرفت نبض زمان در مسیر رود
ای آخرین بهار دل یخ زده ببین
با تو شکست پشت خزان در مسیر رود
(یک شهر تا به من برسی عاشقت شد است
ای سیب سرخ غلط زنان در مسیر رود)
نام تو را خدا چقدر بی نشان نوشت
با دست خود به صفحه ی تقدیرمان نوشت
از حول دام و دانه دلم چون کبوتر است
این روزها دعای فرج خواندنی تر است
آقا بساط قتل مرا جور کرده ای
مژگان توست تیر و دو ابروت خنجر است
با آن شمایلی که به ارباب

• پنج شنبه
• 30
• خرداد
• 1392
• ساعت
• 13:32
• نوشته شده توسط
• یحیی

همیشه رهسپرم سوی جاده ی خورشید
منم مسافر پای پیاده ی خورشید
چه فرق می كند از پشت ابر هم باشد
به طالبش برسد استفاده ی خورشید
منم كه كاسه به دستم منم كه تاریکم
دو جرعه نور دهیدم ز باده ی خورشید
اگر چه دورم از آقای خود ولی از او
جدا نگشتنیم چون بُراده ی خورشید
شناسنامه ی من صبح اول ایجاد
چنین نوشته منم بنده زاده ی خورشید
سلام می دهم از عمق این دلِ تاریك
به آخرین پسر خانواده ی خورشید
تویی تو معنی یا نور، عمق یا قدوس
بگو كه حضرت خورشید كِی رسم پابوس
كبوتران خدا مژده ی سحر دادند
تمام از شب میلاد تو خبر دادند
كلاغ های دِهِ ما به یمن آمدنت
چو بلبلان همه آواز عشق سر دادند
بهار حُسن خداوند با رسیدن تو
ب

• پنج شنبه
• 30
• خرداد
• 1392
• ساعت
• 13:38
• نوشته شده توسط
• یحیی

عَزیزٌ عَلَیَّ تا کی همه رو ببینم تو رو نبینم
عَزیزٌ عَلَیَّ تا کی برای ظهورت به پات بشینم 2
ستاره ی هفت آسمونم منتظرت تا کی بمونم 2
دوباره سرود لبهام عجّل یا حُجتَ الله
می خونم به عشق آقام عجّل یا حُجتَ الله
مولا بقیتَ الله مولا بقیتَ الله
بیا یا فارس الحجاز 4

عَزیزٌ عَلَیَّ تا کی به راه عبور تو سر بذارم
عَزیزٌ عَلَیَّ تا کی با دعای ندبه برات ببارم 2
قوت قلب بر قلب مایی منتقم کرببلایی 2
بیا تا کنارت آقا همه دردامون دوا شه
بیا تا درای رحمت روی اهل دنیا واشه
بیا تا مسجد الاقصی نماز جمعه به پاشه
بیا یا فارس الحجاز 4

عَزیزٌ عَلَیَّ آقا صدای قشنگ تو رو نشنیدم
عَزیزٌ عَلَیَّ رفتم جایی که تو باشی،

• پنج شنبه
• 30
• خرداد
• 1392
• ساعت
• 20:53
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

عَزیزَ الزهرا یابن بتولِ العَذرا 2
وَ إلی مَتی أحارُ فیکَ یا مولانا 2
منتقم اباعبدالله ذکر لبت حسین ثارالله 2
من یه منجی دارم که مست وسینه چاکشم
من بدون اجازش که نفس نمی کشم
مدد یا مهدی مدد مدد یا مهدی 2

بیا مولانا بیا شبیه طاها 2
إهدنا الصراطَ مستقیم امیردلها 2
آینه ی حیدر کراری نیستی ولی، هوامو داری 2
تو نباشی من هستم نوکر بی کس و کار
باز به قلبم نیگا کن مثه ابن مهزیار
مدد یا مهدی مدد مدد یا مهدی 2

ابهت داری شکوه و شوکت داری 2
به فدات، کنج لبت خال سیادت داری 2
کلبه ی دل، بی تو تاریکه میگن ظهور، دیگه نزدیکه 2
کی میایی بگویم صبح دولتم دمید
بین اخبار بگویند پسر علی رسید
مدد یا مهدی مدد مدد یا

• پنج شنبه
• 30
• خرداد
• 1392
• ساعت
• 20:59
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

کی میایی که بشه روز جهانی رهایی تو ز قلب شیعه ها عقده گشایی
وارث خون خدایی 2
بیا و پیرهن نو برتن خونه خدا کن بیا و آدمارو پیرو عشق مرتضی کن
بیا و نماز مسجد النبی رو تو به پا کن بیا قبله ی دو عالم و ضریح کربلا کن
ای یوسف زهرا یا بقیه الله ای منجی دنیا یا بقیه الله
***
دل میخونه عالمی حیرون کار تو می مونه عیسی پشت سر تو نماز می خونه
هر چی تو بگی همونه 2
تو بیای تموم مشکلای ما آقا ردیفه تیغ ذوالفقار تو لشگر دنیارو حریفه
مجلس لعن میگیری برای اصحاب سقیفه تو به آتیش میکشی هر کی که ناحق شد خلیفه
تو رهبر عشق آخرین قیامی شیعه میگه آقا مرد انتقامی
ای یوسف زهرا یا بقیه الله ای منجی دنیا یا بقیه الله
***

• پنج شنبه
• 30
• خرداد
• 1392
• ساعت
• 21:01
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

کعبه هم برا تو آقا در انتظاره می آیی به پیش پاهات سجده میاره
دنیا منتظر خبر روز تو مونده شیعه برا فرج تو آقا ندبه خونده
ای امید مادر ای فرزند حیدر
لیلاهای عالم مست و مجنون در پیش روی تو محو و حیرون
آرامش دلهای ما با توست آتش می کشی تو آن دو ملعون

دلدار همه دلای گوشه نشینی تو عشق پسر یل ام البنینی
می جنگی آقا با شعار یا ابالفضل چی میشد که میومدی تو با ابالفضل
فریادت پر شوره نفخه ی فی الصوره
روز تو روز حق روز محشر خطبه می خونی بر روی منبر
یک دنیا منتظرت مانده است بیرق رو بگیر از دست رهبر

شاعر : رضا تاجیک

دانلود سبک

• پنج شنبه
• 30
• خرداد
• 1392
• ساعت
• 21:04
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

از ته دل بگو وحده لاشریک له صاحب العصر و الزمان رسیده ز ره
آخرین دلبره امید مادره
روی عرش حق نوشته مهدی طاووس بهشته
میخونه عالم دعای ندبه میرسه خورشید ز پشت قله
همه پیغمبرا هم مژده دادن حجت آخر مصلح کله
همه دنیا میگن با ناله و آه منجی عالم میرسه از راه ما صداش میکنیم بقیـه الله
اباصالح بیا یا اباصالح بیا
****
وقتی قلبم میگیره برا صاحب زمان دوباره دل میشه معتکف جمکران
با دو رکعت نماز برا این دلنواز
رو لبی که در نیازه ذکر فارس الحجازه
دلداری میدم به قلب تنها سپری میشه شبای یلدا
با دعای عهد سلام میدم من به رکوع و سجده های آقا
دوباره قلبم مست نگاره آقا سوی ما در انتظاره سیصد و سیزده نفر نداره
اباص

• پنج شنبه
• 30
• خرداد
• 1392
• ساعت
• 21:06
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

بزنيد آب و جارو،كه اومده دلدارم از راه
مثل عصراي جمعه،گريه مي‌كنم نا خودآگاه
يه طاق نصرت بزنيد، كه دلبر از راه اومده
تو كوچه‌ها جار بزنيد، بقيه الله اومده
مي‌كشه، من و تيغ ابروهاش
مي‌كشه، من و ناز اون نيگاش
مي‌كشه، من و خال رو لباش

به اميدي نشستم، يه گوشه ميخونه امشب
به خدا قانع هستم، به يه ته پيمونه امشب
دلم يه كربلا مي‌خواد، خوب از دلم خبر داري
چشمام و مي‌بيني آقا، اگه پاهات و برداري
ميگيرم،بهونه كربلا
من شدم، ديوونه كربلا
بر دلم، نشونه كربلا

• پنج شنبه
• 30
• خرداد
• 1392
• ساعت
• 21:08
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

انشاء الله، جشن ظهورش و بپا كنيم
انشاءالله، باشيم و آقا رو نيگا كنيم
مددي، ابا صالح عج
چراغوني تو كو چه‌ها كنيد بزم شعبانيه بپا كنيد
از سويداي دل منتظِر برا فرج همه دعا كنيد
*********
مسيح اگه عزيز مريمه نفسش آبروي عالمه
براي من نمي‌شه تا ابد هر عزيزي عزيز فاطمه
*********
اگه بگن بهشت برات، ولي نشو مريد صاحب الزمان
من بهشت و عوض نميكنم با دو ركعت نماز جمكران
*********
آسمونا همه هلاكشن همه غلام سينه چاكشن
بدون اذن صاحب الزمان فرشته‌ها نفس نمي‌كشن
*********
كعبه جنون ما ديوونه‌هاست نمي دونيم كه آقامون كجاست
يه صدايي از آسمون مي گه شب زيارتي كربلاست
من مجنونم، بين دو دلبر و دو دلربا
سرگردونم، مث

• پنج شنبه
• 30
• خرداد
• 1392
• ساعت
• 21:11
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

اگه يه روزي برسه آقامون
دلهامون يه رنگ ميشه جاي غصه تنگ ميشه اين دنيا قشنگ ميشه
اگه يه روزي برسه آقامون
دلها پرکرم ميشه محشر باورم ميشه زهراء باحرم ميشه
پس بيايم با هم ديگه دعا کنيم
از ته دل آقامون صدا کنيم
اللهم عجل لوليک الفرج
---------------------------------
اگه يه روزي برسه آقامون
غوغايي بپا ميشه بت هم با خدا ميشه کعبه باصفا ميشه
اگه يه روزي برسه آقامون
حرف مصطفي ميشه سني سر به راه ميشه اسرائيل فنا ميشه
پس بيايم با هم ديگه دعا کنيم
از ته دل آقامون صدا کنيم
اللهم عجل لوليک الفرج
-----------------------------------
اگه يه روزي برسه آقامون
اين عالم خبر ميشه شام غم سحر ميشه ثاني شعله ور ميشه

• پنج شنبه
• 30
• خرداد
• 1392
• ساعت
• 21:13
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

ابا صالح زصورتت بکش نقاب
ابا صالح بيا به قلب من بتاب

ابا صالح کمي شتاب کمي شتاب
ابا صالح بيا و کن پا در رکاب
امن يجيب دل زهرا اي نسخه ي علي والا
اي؛‌بت شکن آل علي جان نبي نور جلي بيا بيا
اي؛خصم بني اميه اي منتقم رقيه اي بيا بيا
اي؛اميد آخر بشر اي حجت ثاني عشر بيا بيا
*****

ابا صالح تويي که طوفان مي کني
ابا صالح‌آتش گلستان مي کني
ابا صالح اعجاز قرآن مي کني
ابا صالح بت هم مسلمان مي کني
سردار آخر اللهي اميري و اسداللهي
اي؛جنت و نار چشم بهار و ذوالفقار در انتظار بيا بيا
اي؛حريم يار ماه و نگار اي تکسوار در انتظار بيا بيا
اي؛صبر و قرار شمس و مدار خون عذار در انتظار بيا بيا
*****
ابا صالح به عالمين

• پنج شنبه
• 30
• خرداد
• 1392
• ساعت
• 21:16
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

يکي يه دونه ي آل عبا ميرسه از پشت ابرا
مياد و ميگيره انتقام خون سلطان کربلا
ماه نمونه آيه هاي نصر و مي خونه
با ذوالفقارش بت ظلم‌و سر جاش مي شونه
نواي لبم دعاي فرج کاش که بميرم براي فرج
دل ديوونه داره مي خونه کن لوليک تو اين زمونه
آقام آقام آقام آقا بيا(4)
ديگه ميشه قبله ي دو عالم به خدا چشماي مستش
مي زنه آتيش اون دو تارو اي فداي ناز شصتش
آقاي شهر مدينه ماه دلنوازه
رو قبر مادر گنبد و گلدسته مي سازه
کاش که بيادش يه سرم ايران به زيارته ماه خراسان
آقام آقام آقام آقا بيا(4)

شاعر : رضا تاجیک

دانلود سبک

• پنج شنبه
• 30
• خرداد
• 1392
• ساعت
• 21:19
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

خلاصه ي آل الله داره ميادش از راه
چه مست مست علم به دست با علم ثارالله
سر در عرش خدا زدن طاق نصرت
به زير قرآن رسيده طاووس جنت
من بنده ي نياز تو قبله ي نماز من دوره گردم‌و تو فارس الحجاز

با عباي پيغمبر اومده ز ره دلبر
خدا رو شکر روا شده ديگه دعاي مادر
شور حسين جود مجتبي عدل حيدر
همه تو وجودش جمع شده الله اکبر
من بنده ي نياز تو قبله ي نماز من دوره گردم‌و تو فارس الحجاز

مي رسه مه قائم براي دلم حاکم
تو قلبشه محبته قمر بني هاشم
وقتي مياد پارکابشند نوح و الياس
مي پوشه مهدي لباس پيکار عباس
من بنده ي نياز تو قبله ي نماز من دوره گردم‌و تو فارس الحجاز

زقدوم تو مستم بياو بگير دستم
دعاي عهدو ميخونم با

• پنج شنبه
• 30
• خرداد
• 1392
• ساعت
• 21:21
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

بر لب دارم دعا اي منجي دنيا عجل عجل بيا مولا جان زهرا
بيا ياابن الزهرا
دلم گرفتاره اسير دلداره بيا بيا مولا کعبه عزاداره
دلم مکان تو ترانه خوان تو مُحرم چشماتم تو جمکران تو
اي آرزوي مادر بيا اي وعده ي پيغمبر بيا
برس به داد عالم بيا وارث تيغ حيدر بيا
بيا ياابن الزهرا

بر لب دارم دعا اي منجي دنيا عجل عجل بيا مولا جان زهرا
بيا ياابن الزهرا

شده پر از ظالم تمومي دنيا ببين نمودن راست قامت خود بتها
شده نمازم دير بيا بگو تکبير بيا که جا الحق با تو بشه تفسير
مصلح بي قرينه اي بيا مرهم زخم سينه اي بيا
شکوه مسجدالحرام بيا معمار مدينه اي بيا

بيا ياابن الزهرا

بر لب دارم دعا اي منجي دنيا عجل عجل بيا مولا

• پنج شنبه
• 30
• خرداد
• 1392
• ساعت
• 21:23
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

شبای بی کسی سر شد
شــاه و گــدا برابر شد
دیگــه زمـیـن منور شد شب وروزش
امشب گلای رازقی وا شد گره ی عاشقی وا شد دعاهای حیدر ثمر داد
وا شـــد درای عالم بالا بـه روی مردم دنیا تا خدا به نرگس پسر داد
خدا بازم بـا زمـیـنـیا مهربون شده
حالا وقت زندگی توی آسمون شده
دیگه فصل عاشقی پیرو جوون شده
یابن فاطمه آقا
چشای عـاشقم خیسه
کشیدن آسمون ریسه
که شب مرگ ابلیسه شب نوره
از نو خونه ی عشق و میسازم اومده فصل پروازم داره نفسم تازه میشه
حـالا کــه در رحمـتـی بـازه لباس بندگی تازه به تن من اندازه میشه
دل عیسی عــمــریه پیِ یک نگاهشه
ســـر مــوسی زیر سایه ی سرپناهشه
ولی زهرا خیلی وقته که چشم به راهشه
یابن فاطم

• جمعه
• 31
• خرداد
• 1392
• ساعت
• 09:02
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار