اشعار شهادت حضرت مسلم

مرتب سازی براساس
 حسن ثابت جو

سبک 6 ـ ذکر / شور ـ کوفه -(صلّ علی الحبیب یا سفیر الحسین) * حسن ثابت جو

1035
1

سبک 6 ـ ذکر / شور ـ کوفه -(صلّ علی الحبیب یا سفیر الحسین) سبک ۶ ـ ذکر / شور ـ کوفه
صلّ علی الحبیب ـ یا سفیر الحسین(۲)
یا سیّد الغریب ـ یا سفیر الحسین(۲)
* * *
کوفه نگو کوفه وفا نداره ـ حسین جان(۲)
بگو حیا، بگو صفا نداره ـ حسین جان(۲)
کوفه نگو دل به جفا سپرده ـ حسین جان(۲)
چه بر سرِ یارِ حسین آورده ـ حسین جان(۲)
* * *
کوفه نگو که خون به دل می‌باره ـ امان از غریبی
مهمونش و به پشت در می‌زاره ـ امان از غریبی
کوفه نگو، که غربتش رو دیدند ـ امان از غریبی
ولی اون و کشتن و سر بریدند ـ امان از غریبی
* * *
کوفه نگو، که ظلمت رو خریدند ـ واویلا واویلا
پیکرش و تو کوچه‌ها کشیدند ـ واویلا واویلا
کوفه نگو، که کاروان تو راهه ـ واویلا واویلا
تو کاروان یه طفل بی گناهه ـ

  • سه شنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 19:34
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
استاد سید هاشم وفایی

فتنه گران -(کوفه میا حسین که پستند کوفیان عهدی که بسته اند شکستند کوفیان) *استاد سید هاشم وفایی

1253
3

فتنه گران -(کوفه میا حسین که پستند کوفیان عهدی که بسته اند شکستند کوفیان) حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام

فتنه گران

کوفه میا حسین که پستند کوفیان
عهدی که بسته اند شکستند کوفیان

بوی ریا وحیله فضا را گرفته است
فتنه گران روزالستند کوفیان

یکتن خداشناس ندیدم میانشان
دنیا پرست وباده پرستند کوفیان

مهمان خویش راتک وتنها نهاده اند
دربر رخ سفیر تو بستند کوفیان

با سنگ های کینه ی حود برسرم زدند
قلب مرا زکینه شکستند کوفیان

دیروز اگر قلم به کف خویش داشتند
امروز تیغ ونیزه بدستند کوفیان

صحبت زگل نمی کنم ای باغبان عشق
چون درکمین باغ نشستند کوفیان

بنویس اززبان من تو «وفایی» میا حسین
لب تشنگان خون تو هستند کوفیان

#حاج_سید_هاشم_وفایی

  • شنبه
  • 17
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 11:40
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

حضرت مسلم -(میا کوفه گل زهرا میا کوفه ) * محمود ژولیده

3550
8

حضرت مسلم -(میا کوفه گل زهرا میا کوفه ) میا کوفه گل زهرا میا کوفه
دلم خونه چشام دریا میا کوفه
حسین جانم
بتو نامه نوشتم بشکنه دستم
که یار تو فقط من یک تنه هستم
حسین جانم
غریبونه میذارم سر روی دیوار
میگم آقا امان از کوچه و بازار
حسین جانم
نیار آقا به کوفه خواهرو همرات
نیار آقا سه ساله دخترو همرات
حسین جانم
نیار همرات علیِ اصغرو آقا
نیار همرات علیِ اکبرو آقا
حسین جانم
تو چشمای هزاران حرمله پیداست
که دلهاشون علیه زینب کبراست
حسین جانم
خوشم اینجا به عشق تو گرفتارم
سرِ دارم ولی آقا تورو دارم
حسین جانم
بزیر تیغ لبِ تشنه تورو خوندم
خدارو شکر بپای فاطمه موندم
حسین جانم
سلام آقا که الآن روبرو تونم
بپای دار، زیارتنامه میخونم
حسین جانم

  • شنبه
  • 17
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 21:51
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

سفیر حسین (ع) -(کوچه ها خلوت کوچه ها تاریک) * مهدی مقیمی

1240
2

سفیر حسین (ع) -(کوچه ها خلوت       کوچه ها تاریک) سفیر الحسین ع
کوچه ها خلوت کوچه ها تاریک
این گُذر سرد و آن گذر باریک
تا خبر آمد می شوی نزدیک
کوفیان گفتند کُشتنت تبریک
نامه دادم تا که بیایی تو
من نمی دانم که کجایی تو
بی وفا کوفه با وفایی تو
کاشکی می شد که نیایی تو
کوفه از مردی فاصله دارد
فکرِ تاراجِ قافله دارد
خولی و شمر و حرمله دارد
تیر و شمشیر و سلسله دارد
عده ای اینجا سنگ اندازند
عده ای دیگر نیزه می سازند
بی وفایی ها رو به آغازند
نعلِ نو دارند بر تو می تازند
کوفه بی رحمند نیزه دارانش
هم کمانداران هم سوارانش
مسلمت تنهاست بین یارانش
تشنه می مانی زیر بارانش
می کُشند اینجا اکبرت را هم
می زنند اینجا خواهرت را هم
می بَرَند انگشت با سرت را هم
زی

  • دوشنبه
  • 19
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 17:42
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 علی محلاتی

حضرت مسلم بن عقیل(ع) -(پیراهن سیامو) * علی محلاتی

1016
-1

حضرت مسلم بن عقیل(ع) -(پیراهن سیامو) پیراهن سیامو
تن میکنم دوباره
چشمام شبیهِ مسلم
اشک ماتم می باره
مسلم از غربت تو
سر به دیوار میذاره
همه خوابن تو کوفه
مسلم امشب بیداره
برای سفیر تو
شب شبِ جدائیه
سیدی کوفه نیا
شهرِ بی وفائیه
بند دوم
مولا نیا به کوفه
کوفی مهمون نوازه
برای اکبرِ تو
داره نیزه میسازه
پیچیده بویِ عطرت
روی دارالإماره
مثل تو تشنه مسلم
داره جون می سپاره
مهمونو سنگ میزنن
از بالاے خونه ها
جای دست و سیلےشون
می مونه رو گونه ها
بند سوم
شبِ اولِ محرم
میونِ گریه کن هات
وعده ی مسلمِ تو
باشه با سینه زن هات
روضه میخونم برا
ناله های اصغرت
گریه میکنم واسه
گریه های دخترت..

  • دوشنبه
  • 19
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 17:58
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن طالبی پور

#واحد حضرت #مسلم علیه السلام -(من پیک خون خدا هستم) * محسن طالبی پور

1132

#واحد حضرت #مسلم علیه السلام -(من پیک خون خدا هستم) #واحد حضرت #مسلم علیه السلام⚫️

من پیک خون خدا هستم
در به در کوچه ها هستم
تنها و بی کس گرفتار
این مردم بی وفا هستم
کاش می نوشتم نامه به آقا نیا که کوفه شهر نیرنگ و فریبه
کاش می نوشتم نامه به آقا اینجا کسی که با علی باشه غریبه
کوفه خودش کرببلاس
شهر غم و رنج و بلاس
مهمون کشی اینجا رواس
کوفه نیا آقای من

من گرچه غمگین و دلگیرم
راضی از این درد و تقدیرم
شد عزت و افتخار من
که با لب تشنه می میرم
باکی ندارم من از شهادت وقتی که جونم نذر شاه عالمینه
این اشک و آه و دلشوره من تنها برای داغ طفلان حسینه
حالا که در تاب و تبم
ذکر حسینه رو لبم
دلنگرون زینبم
کوفه نیا آقای من

  • چهارشنبه
  • 21
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 13:13
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب
 محسن صرامی

یا حضرت مسلم علیه السلام -(نيا كوفه،نديدم من دلي باشد به دنبالت) * محسن صرامی

956
1

یا حضرت مسلم علیه السلام -(نيا كوفه،نديدم من دلي باشد به دنبالت) نيا كوفه،نديدم من دلي باشد به دنبالت
نشد جزهاني وطوعه كسي جوياي احوالت

از اين كوفه فقط بوي دوروئي و نفاق آيد
نمي گردد كسي اينجا به گرد كعبه ي خالت

عوض كردند مهرت را به درهم غافل از اينكه
نمي ارزد همه دنيا به قدر يك نخ از شالت

بگو با ذوالجناحت صاحبت را زود برگردان
كه ميترسم چكد خون سوارت روزي از يالت

ندارد خواهرت طاقت ببيند ازدحامي را
كه محض كشتنت بر پا شود اطراف گودالت

نيا كوفه كه ميترسم كند درظهر عاشورا
كسي در زيرسم اسب ها از عمد پامالت

  • پنج شنبه
  • 4
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 21:57
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

نوحه شور حضرت مسلم(ع) -(بر دلم داغ غم شکوفه زده ) * رضا یعقوبیان

731

نوحه شور حضرت مسلم(ع) -(بر دلم داغ غم شکوفه زده ) بر دلم داغ غم شکوفه زده
سری امشب به شهر کوفه زده
یاد مردی چو مسلم بن عقیل
سری کنج مسجد کوفه زده
میا کوفه حسین حسین مولا (۳)

منم ای کوفیان سفیر حسین
یارو سردار بی نظیر حسین
من زطفلی زلطف خاص خدا
بوده ام کوفیان اسیر حسین
میا کوفه حسین حسین مولا

بیعت خود را ز تو بگسستند
کوفیان دستان مرا بستند
موقع تشنگی و خوردن آب
در دندان زکینه بشکستند
میا کوفه حسین حسین مولا

مردمان کوفه جفا کردند
بین کوچه مرا رها کردند
روی دارالعماره یا مولا
سر من از بدن جدا کردند
میا کوفه حسین حسین مولا

بام دارالعماره قتلگهم
به سوی کاروان تو نگهم
می کشند پیکرمرا در خاک
شده بازار کوفه جایگهم
میا کوفه حسین حسین مولا

جان من

  • شنبه
  • 12
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 10:20
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

روضه و توسل شبِ اول ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ سید مهدی میرداماد -(خبر دهید به عالم که ماه، ماه عزاست) *

1515

روضه و توسل شبِ اول ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ سید مهدی میرداماد -(خبر دهید به عالم که ماه، ماه عزاست) «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ ،السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُها الصِّدِّيقَةُ الشَّهِيدَةُ الحَوْراءُ الاِنْسِيَّةُ، الفاضِلَةُ الزَّكِيَّةُ التَّقِيَّةُ النَّقِيَّةُ»

نمی تونم. نمی تونم از این اسم بگذرم. شب اولِ می خوایم ده شب با هم زیر این خیمه گریه کنیم و سر این سفره نوکری کنیم.
اَلسَّلامُ عَلَيْكِ... من جرات ندارم که این فرازو معنا کنم، اما ایمان دارم که از شماها، از چشماتون پیداست که معنارو متوجه می شید، اصلاً نمی شه معنا کرد.
اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الْمُضْطَهَدَةُ الْمَقْهُورَةُ الْمَكْس

  • دوشنبه
  • 14
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 11:16
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

دو دمه‌های شهادت حضرت مسلم(ع) * مرتضی محمودپور

477

دو دمه‌های شهادت حضرت مسلم(ع) ◾دو دمه‌های مسلمیه

◾بنداول
فکر لیلا کن میا کوفه به جان مادرت
کشته گردد اکبرت(۲)

◾بنددوم
من فدای کودکان و لاله‌های پرپرت
من فدای خواهرت(۲)

◾بندسوم
بر سردارم حسینجان تشنه لب جان میدهم
سر به پایت می‌نهم(۲)

◾بندچهارم
جان ناقابل به عشق تو به جانان میدهم
سر به پایت می‌نهم(۲)

  • سه شنبه
  • 15
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 11:21
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

زمزمه‌ی شهادت حضرت مسلم(ع) * مرتضی محمودپور

639

زمزمه‌ی شهادت حضرت مسلم(ع) ◾زمزمه‌ و شور
◾شهادت امام باقر(ع)

◾بنداول
در کربلا دویدم دنبال عمه‌هایم‌
با لعل خشک و عطشان چون نی در نوایم(۲)
من تازیانه خوردم مانند گل فسردم
لب تشنه بودم ولی لب بر جگر فشردم(۲)

◾بنددوم
دیدم میان مقتل راس جدا ز پیکر
من دیده‌ام به میدان جسم علیِ اکبر
من دیده ام به خیمه افغان و ناله‌ها را
بر روی دست جدم دیدم گلوی اصغر

◾بندسوم
کنج خرابه بودم در شهر شام ویران
اشک رقیه دیدم بر گونه‌اش چو باران
سر در طبق رسید و بلبل خموش افتاد
من دیده‌ام ساله پای طبق جان داد

  • سه شنبه
  • 15
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 20:07
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا مسلم بن عقیل _در کوفه تنها مانده ام بی یار ویاور * اسماعیل تقوایی

632

یا مسلم بن عقیل _در کوفه تنها مانده ام بی یار ویاور یا مسلم بن عقیل

در کوفه تنها مانده ام بی یار ویاور
پشت سرم خالی ودشمن در برابر

هستم سفیر زاده زهرا(س)بر آنها
درها برویم بسته،هرخانه زنم در

اول سوی من آمده پیمان ببستند
حالا شکسته عهد،رفته سوی دیگر

همراه خود آورده ام دو کودکم را
آنها چه میسازند با این قوم کافر

ای وای من،نامه نوشتم کوفه آید
مولا حسینم زاده زهرا وحیدر

او گر بیاید روبرو با تیر وتیغ است
مسلم شود شرمنده زهرای اطهر

ای کاش مولارو بسوی دیگر آرد
کوفه شده دشمن سرای او، سراسر

روسوی مکه ناله دارم با حسینم
دیگر میا کوفه،میا تو جان مادر

اینجا همه سازند تیغ وخنجر وتیغ
آماده تا برند جانا از تو حنجر

این نانجیبان جمله از کودک کشانند
دل

  • جمعه
  • 18
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 20:56
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

زمزمه حضرت مسلم (ع) -(وای، این روزا خیلی بی شکیبم ) * اسماعیل شبرنگ

649
1

زمزمه  حضرت مسلم (ع) -(وای، این روزا خیلی بی شکیبم ) بند ۱

وای، این روزا خیلی بی شکیبم
تو شهر بی کسی غریبم یاری ندارم

وای، به یاد تو سالار زینب
غریبونه توی دل شب بارون می بارم

به زیر لب میخونم عشق زهرا
به پا شده میونه کوفه غوغا
چه نقشه هایی که واسه تو دارن
پاتو یه وقت نزاری آقا این جا

غریب مادر . غریب مادر
غریب مادر . غریب مادر

بند ۲

وای بغضی که جا داره تو حلقوم
حتی به دست گریه آروم نمیشه اصلا

وای انگار واسه مهمون نوازی
رونق گرفته نیزه سازی مسافر من

این کوفه شهر اشباح الرجاله
دل رحمی از این جماعت محاله
بد جوری دلشوره دارم برای
گوشواره های دختره سه ساله

غریب مادر

بند ۳

وای یک وقت نیاری شیرخواره
شهر کوفه حرمله داره باغبونه یاس

وای دیدم

  • شنبه
  • 19
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 11:30
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا مسلم بن عقیل _در بدر گشته ام و طائر بی و بال پرم * اسماعیل تقوایی

892
1

یا مسلم بن عقیل _در بدر گشته ام و طائر بی و بال پرم در به در گشته ام و طائر بی بال و پرم
من ندانم که در این شهر کجا روی برم

اندرین کوفه وفا واژه ی بی معنایی ست
آه وافسوس که افتاد به اینجا گذرم

در ورودم همگی آمده بیعت کردند
زان همه بیعتیان کس نبود پشت سرم

کاش طفلان خودم کوفه نمی آوردم
مدتی هست که از آن دو پسر بی خبرم

درهر خانه زدم باز نشد بر رویم
کو به کو میروم و خم شده ازغم کمرم

کوفه بی مرد شده گشته پذیرایم زن
خانه ی طوعه شده مامن شب تا سحرم

نامه دادم که حسین(ع)زود بیاید کوفه
شرر افتاده کنون بردلم از این خبرم

کاش کس منصرفش کرده واو برگردد
من ازاین نامه فرستادن خود معتذرم

صبح من صبح غریبی است من ویک لشگر
حیدری هستم وراهی رهی پرخطرم

تا ت

  • شنبه
  • 19
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 20:23
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

غزل مصیبت حضرت مسلم (ع) -(هیچکس مثل من اینگونه گرفتار نشد) * قاسم نعمتی

470

غزل مصیبت حضرت مسلم (ع) -(هیچکس مثل من اینگونه گرفتار نشد) هیچکس مثل من اینگونه گرفتار نشد

با شکوه آمده و بی کس و بی یار نشد

حال و روز منِ آواره تماشا دارد

تکیه گاهم بجز این گوشۀ دیوار نشد

روزه دارم من و لب تشنه وسر گردانم

بین این شهر کسی بانیِ افطار نشد

دست بر دست زنم دل نِگرام چه کنم

مثل من هیچ سَفیری خجل از یار نشد

خواستم تابرسانم به تو پیغام ، میا

پسر فاطمه ، شرمنده ام انگار ، نشد

گر زنی سینه سپر کرده برایم صد شکر

سینه اش سوخته از داغیِ مسمار نشد

اهل این شهر همه سنگ زن و سر شک

  • یکشنبه
  • 20
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 13:15
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

شب اول حضرت مسلم -(سردار سر جدایم حسین جان ) * قاسم نعمتی

831
1

شب اول حضرت مسلم  -(سردار سر جدایم حسین جان ) سردار سر جدایم حسین جان
کوفه گشته منایم حسین جان
بشنو سوز صدایم حسین جان
بر سر دارم بنما نظاره _ قتله گهم شد دارالعماره
ببین تنم بر میخ قناره
ای آرام قلب زینب _ میا به کوفه سالار زینب (3)

اقا بنگر که من کوچه گردم
کوهی از غصه و رنج و دردم
فکر این بی وفایی نکردم
نامه نوشتم اقا بیایی_ خدا کند که کوفه نیایی
رسد ز هر جا بوی جدایی
ای آرام قلب زینب_ میا به کوفه سالار زینب (3)

شغل اینان شده نیزه سازی
این کوفه جای مهمان نوازی
با آبروی من کرده بازی
پیکر من شد صد پاره اینجا _ با تن بی سر زیر لگدها
یاد تو کردم مظلوم زهرا
ای آرام قلب زینب _ میا به کوفه سالار زینب(3)

  • یکشنبه
  • 20
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 13:30
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

یا حضرت مسلم علیه السلام -(اي كاش ميشد نامه بنويسم دوباره) * محسن صرامی

589

یا حضرت مسلم علیه السلام -(اي كاش ميشد نامه بنويسم دوباره) اي كاش ميشد نامه بنويسم دوباره
فكر توام تنها در اين دارالاماره

اي كاش ميشد نامه بنويسم كه برگرد
كوفه ندارد آسمان اش يك ستاره

طرز مسلماني در اينجا فرق دارد
در كشتن مهمان خود كرد استخاره

دست خليفه تا كه دادم نامه ها را
چون دومي او نامه ها را كرد پاره

ديروز در كوفه خودم ديدم كه مردي
بر دخترش ميداد قول گوشواره

ديدم كه ميسازد كسي تير سه شعبه
-ناگاه افتادم به ياد شيرخواره

سربسته ميگويم نياور خواهرت را
اين روضه را بگذار باشد با اشاره

قبل از تو دندان مرا اينها شكستند
جز اقتدا عاشق ندارد راه چاره

  • یکشنبه
  • 20
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 16:28
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 عبدالله باقری

زمینه حضرت مسلم(ع)محرم98-(هوای کوفه سیاه و سرده) * عبدالله باقری

754

زمینه حضرت مسلم(ع)محرم98-(هوای کوفه سیاه و سرده) هوای کوفه سیاه و سرده
تُو سینه‌ی من یه دنیا درده
بیعت شکستن درا رو بستن
میون این شهر قحطیِ مَرده

پائیزه فصل همیشگی‌شون
دشمنن با تو و گلزارت
با یه شیوه می‌کُشه گلچینش
شیرخوار و مثل علمدارت

کاش صدام‌و صبا محضر تو بیاره
کاش نیایی هنوز مونده تا راه چاره

خُدعه‌ی کوفه معروفه آقا
جان زهرا نیا کوفه آقا

بالای بامِ دارالاِماره
بارون پلکام بی اختیاره
باغای میوه دروغ بود اینجا
بیشتر شبیهِ یه شوره زاره

دستای سفیرت و که بستن
مُسلمت پُر از خجالت بود
فکر و ذکر من خدا میدونه
پیش زینب و سه ساله‌ت بود

تا میشه زن...ها چادر اضافی بیارن
این جماعت برا معجرا نقشه دارن

خُدعه‌ی کوفه معروفه آقا
جان زهرا نیا کوفه

  • چهارشنبه
  • 30
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 13:30
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

متن شعر (حضرت مسلم ابن عقیل ع) محرم 98 -(مسلمم من مسلمم،غم یارم مشکلم) * رضا یعقوبیان

820

متن شعر (حضرت مسلم ابن عقیل ع) محرم 98 -(مسلمم من مسلمم،غم یارم مشکلم) مسلمم من مسلمم،غم یارم مشکلم
به که گویم غصه ام،از غم و درد دلم۲
من سفیر پسر فاطمه هستم مردم
از بو و عطر گل فاطمه مستم مردم
یا حسین کوفه میا کوفه میا کوفه میا۲

کوفیان بی وفا،می کنند بر من جفا
در ره عشقت حسین،می شوم من سرجدا۲
نایبت را روز اول همه احسان کردند
روز آخر بدنم را سنگباران کردند
یا حسین کوفه میا کوفه میا کوفه میا۲

مسلم دلخسته،بر رهت بنشسته
همچو باب تو علی،گشته دستم بسته۲
گشته ام از غم هجران تو من جان بر لب
سوختم بهر غریبی تو درد زینب
یا حسین کوفه میا کوفه میا کوفه میا۲

کوفیان نامردند،بی وفایی کردند
یا حسین با مسلم،چه جفایی کردند۲
مردم کوفه به پیشانی خود ننگ زدند
روز دیگر ز در و بام

  • یکشنبه
  • 3
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 10:03
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(نوحه)ای باغبان با یاس لاله برگرد * محمود اسدی

848

(نوحه)ای باغبان با یاس لاله برگرد ای باغبان با یاس لاله برگرد
گویم به آه و اشک و ناله برگرد
بیا به خاطر سه ساله برگرد
عزیز فاطمه نور چشم همه
میا که من در پیچ و تابم
دلواپس حال ربابم
کوفه میا عزیز زهرا

ای یوسف زهرا میا به کوفه
ای لاله صحرا میا به کوفه
ای سید و مولا میا به کوفه
ندارد مرامی کوفی حرامی
آقامیا کوفی دورنگ است
به دست اهل کوفه سنگ است
کوفه میا عزیز زهرا

ترسم که اکبر اربا اربا شود
ز داغ عباس قدت تا شود
نیزه میان حنجرت جا شود
اگر جان بر لبم به فکر زینبم
ترسم که خواهرت ببینند
قاتل روی سینه نشیند
کوفه میا عزیز زهرا
*****
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج

  • یکشنبه
  • 3
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 21:28
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

متن شعر (حضرت مسلم ابن عقیل ع) محرم 98 -(منم مسلم سفیر کربلایم) * رضا یعقوبیان

1466

متن شعر (حضرت مسلم ابن عقیل ع) محرم 98 -(منم مسلم سفیر کربلایم) منم مسلم سفیر کربلایم
گرفتار غم و درد و بلایم
الا ای نور عینم
ببین در شور و شینم
میا کوفه حسینم۲

در این عالم تو بودی تکیه گاهم
شده دارالعماره قتلگاهم
به کوفه من اسیرم
برای تو بمیرم
میا کوفه حسینم۲

حسین جان کوفیان چه بی وفایند
تمامی اهل تزویر و ریایند
غمت آرام جانم
زده آتش به جانم
میا کوفه حسینم۲

همان نامردمان بی همیت
نمودند دعوتت از بهر بیعت
به روز پیمان ببستند
به شب پیمان شکستند
میا کوفه حسینم۲

رسیده جان من بر لب حسین جان
میاور با خودت زینب حسین جان
تمامی بی وفایند
همه اهل جفایند
میا کوفه حسینم۲

  • دوشنبه
  • 4
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 13:44
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

متن شعر (حضرت مسلم ابن عقیل ع) محرم 98 -(سفیر کربلایم،شده در کوفه جایم) * رضا یعقوبیان

814

متن شعر (حضرت مسلم ابن عقیل ع) محرم 98 -(سفیر کربلایم،شده در کوفه جایم) سفیر کربلایم،شده در کوفه جایم
شدم تنهای تنها،بود بر لب نوایم
میا کوفه حسین جان۲

به شهر کوفه مولی،رسیدم بهر بیعت
ولی در کوفه دیدم،همه دشمن عترت
میا کوفه حسین جان۲

امام مهربانم،الا آرام جانم
ز جور ظلم دشمن،اسیر کوفیانم
میا کوفه حسین جان۲

تمام اهل کوفه،ریاکارند حسین جان
اسیر نفس و شیطان،جفاکارند حسین جان
میا کوفه حسین جان۲

دل من را شکستند،همه از تو گسستند
ریاکاران کوفه،دو دست من ببستند
میا کوفه حسین جان۲

به تاب و در تبم من،اگر جان بر لبم من
خدا باشد گواهم،به فکر زینبم من
میا کوفه حسین جان۲

روی دارالعماره،بگشته قتلگاهم
بود در دم آخر،به سوی تو نگاهم
میا کوفه حسین جان۲

ز کینه پاره پاره،شود پی

  • دوشنبه
  • 4
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 14:35
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

متن شعر (حضرت مسلم ابن عقیل ع) محرم 98 -(عاشقی بی بدیلم،مسلم بن عقیلم) * رضا یعقوبیان

797

متن شعر (حضرت مسلم ابن عقیل ع) محرم 98 -(عاشقی بی بدیلم،مسلم بن عقیلم) عاشقی بی بدیلم،مسلم بن عقیلم
گل زهرا حسین را،یاور هستم خلیلم
یا حسین جانم کوفه میا
جان جانانم کوفه میا
یا حسین مولی مولی مولی۲

بر علی نور عینم،حامی زینبینم
اولین کشته ی عشق،جان فدای حسینم
یا حسین جانم کوفه میا
جان جانانم کوفه میا
یا حسین مولی مولی مولی۲

بر حسین من سفیرم،مدد از هو بگیرم
عشق او در دلم بر،قلب دشمن چو تیرم
یا حسین جانم کوفه میا
جان جانانم کوفه میا
یا حسین مولی مولی مولی۲

ای که هستی امیرم،من به عشقت اسیرم
آمدم بین کوفه،تا که بیعت بگیرم
یا حسین جانم کوفه میا
جان جانانم کوفه میا
یا حسین مولی مولی مولی۲

کوفیان بس که پستند،همه پیمان شکستند
ای امیر دو عالم،دستم از کینه بستند
یا حسین

  • دوشنبه
  • 4
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 14:41
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(زمزمه)مانده در سینه ام کوه دردی * محمود اسدی

735

(زمزمه)مانده در سینه ام کوه دردی مانده در سینه ام کوه دردی
شد کار میهمان کوچه گردی
دست اهل کوفه دیدم
نیزه و شمشیر و سنگ است
یابن زهرا چون مدینه
کوچه های کوفه تنگ است
ای حسین جان ای حسین جان

جز طوعه مردی را ندیده ام
طعنه از کوفیان بشنیده ام
صحبت از دروازه باشد
ظلم بی اندازه باشد
ای به قربان تن تو
حرف نعل تازه باشد
ای حسین جان ای حسین جان

یابن ثاره پابوس تو هستم
من در فکر ناموس تو هستم
بر سر دارالعماره
با تو گویم با اشاره
وا کن از گوش رقیه
ای حسین جان گوشواره
ای حسین جان ای حسین جان
*******
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج

  • پنج شنبه
  • 7
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 22:53
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

نوحه حضرت مسلم (ع)-(ای پیشتاز خیل شهیدان کربلا) *استاد حاج غلامرضا سازگار

997

نوحه حضرت مسلم (ع)-(ای پیشتاز خیل شهیدان کربلا) ای پیشتاز خیل شهیدان کربلا
ای کوفه با قیام تو میدان کربلا
عطر تو می‌وزد به بیابان کربلا
اول شهید در ره سلطان کربلا!
ای باغبـان پنج گل پرپر حسین
در شهر کوفه یاور بی‌یاور حسین!

مصباح پرفروغ هدایت تویی تویی
دریای لطف و جود و عنایت تویی تویی
آن کز حسین کرد حمایت تویی تویی
تنهاترین شهید ولایت تویی تویی
در مکتب حسین که خود رهبر تو بود
اول سری که گشت بریده، سر تو بود

از کودکی «حسین‌حسین»ات شعار بود
بر شانۀ عقیل، دلت پیش یار بود
اسرار عاشقی به رخت آشکار بود
قلبت به شوق دادن جان، بی‌قرار بود
جانم فدات باد که پیش از ولادتت
داده خبـر، رسـول خدا از شهادتت

دشمن ز چارسو به سویت بست راه، تنگ
از خون به ماه

  • جمعه
  • 8
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 18:39
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

شهادت حضرت مسلم(ع) -(دست بسته میکنم تعظیم آقا محضرت) * قاسم نعمتی

762
3

شهادت حضرت مسلم(ع) -(دست بسته میکنم تعظیم آقا محضرت) دست بسته میکنم تعظیم آقا محضرت
رحم کن برخواهرت

التماست می کنم برگرد جان مادرت
رحم کن بر خواهرت

  • شنبه
  • 9
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 10:07
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 رضا قاسمی

شهادت حضرت مسلم (ع) -(روی بامِ قتلگاهش؛ کفترِ نامه‌برت ) * رضا قاسمی

648

شهادت حضرت مسلم (ع) -(روی بامِ قتلگاهش؛ کفترِ نامه‌برت ) روی بامِ قتلگاهش؛ کفترِ نامه‌برت

خواهشش این است، برگردی به شهر مادرت

کاش می‌شد نامه‌ام آتش بگیرد بین راه

یا نه؛ پیکم گم شود؛ اصلا نیاید محضرت

نامه‌های خطّ کوفی را نخوان؛ آتش بزن

کاش می‌شد حرف‌هاشان را نمی‌شد باورت

سر به سر با مردم این شهر، نگذار و برو

نقشه‌ها دارند در سر؛ کارها هم با سرت

دلخوشی‌های ربابت را ببین و رحم کن

زودتر برگرد، تا زنده بماند اصغرت

مردمِ شهر علی؛ نامِ علی را دشمن‌اند

رحم کن بر قدّ و بالای علیِ اکبرت

مشک‌هایت را حسابی پُر کن اینجا آب نیست

تا مبادا آبروی حضرت آب آورت ...

پنجه‌های گرگ‌ها را شانه دیدم؛ رحم کن

گنگ می‌گویم؛ زبانم لال؛ موی دخترت ...

چشم‌های مردم

  • شنبه
  • 9
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 14:43
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 حسن کردی

شهادت حضرت مسلم (ع) -(من برای تو و جانت نگرانم برگرد) * حسن کردی

730
1

شهادت حضرت مسلم (ع) -(من برای تو و جانت نگرانم برگرد) من برای تو و جانت نگرانم برگرد

اتش دلهره افتاده به جانم برگرد

وعده ی جایزه ها مهره ی تدبیر شده

قلم نامه نویسان همه شمشیر شده

شهر یک پارچه همدست اراذل شده است

بند افسار سرِ حرمله ها ول شده است

قیمت اهن و شمشیر قیامت کرده

بی حیایی به همه شهر سرایت کرده

کشتنت با نظر شام مصوب شده است

شمر هم امده و صاحب منصب شده است

رسمان بافیِ زن ها به نوا امده است

نکند خواهرتان هم با شما امده است

بی تو من را به سر کوچه و بازار زدند

هر چه سنگ است برای سر تو بار زدند

اخرین لحظه به لبهام بود نام شما

جان زهرا و علی جان حسن کوفه میا

  • یکشنبه
  • 10
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 14:33
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

متن شعر حضرت مسلم( ع) -(در شهر غم نشان ز هوای بهاره نیست) * حسین جعفری

577
1

متن شعر حضرت مسلم( ع) -(در شهر غم نشان ز هوای بهاره نیست) در شهر غم نشان ز هوای بهاره نیست
حتی در آسمان کبودش ستاره نیست

گرچه سفیر لایق رویت نبوده ام
دیگر به کوفه نیز امیدی دوباره نیست

درها به روی باغ نگاهم که بسته شد
دیدم درون باطنشان جز شراره نیست

دعوا سر بریدن راس ستاره هاست
فرقی میان مقتل و دارالاماره نیست

سنگی که خورد بر لب و دندان مسلمت
بدتر ز نعل مرکب صدها سواره نیست

آغوشت ای حسین پناه رقیه است
سهمت ز زندگی بدن پاره پاره نیست

  • سه شنبه
  • 12
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 11:28
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر مرثیه مسلم بن عقیل -(سالار کاروان پر از یاسمن، حسین) * محمد جواد شیرازی

649

شعر مرثیه مسلم بن عقیل -(سالار کاروان پر از یاسمن، حسین) سالار کاروان پر از یاسمن، حسین
جمع صفات و خاتمه ی پنج تن، حسین
دلدار مصطفی و علی و حسن، حسین
برگرد و سوی کوفه نیا جان من حسین

کم در میان کوفه عذابم نداده اند
با کام تشنه گشتم و آبم نداده اند
از بس که بین کوچه جوابم نداده اند
دل خوش شدم به یاری یک پیرزن حسین

با تیغ و نیزه بال و پرم را شکسته اند
دندان و کام شعله ورم را شکسته اند
از پشت بام فرق سرم را شکسته اند
نامردی است مسلک شان غالبا حسین

شام بلند غفلت شان سر نمی شود
چیزی برایشان زر و زیور نمی شود
این جا دلی برای تو مضطر نمی شود
برگرد و سر به وادی این ها نزن حسین

دیگر بریدم از دل تاریک کوفیان
از کوچه های خاکی و باریک کوفیان
جان رقیه ات نشو

  • شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 19:54
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد