شهادت حضرت رقیه

مرتب سازی براساس
 سید محسن حسینی

دانلودمتن وسبک نوحه حضرت رقیه -( مهمانم آمد امشب در گوشۀ ویرانه ) * سید محسن حسینی

1881
1

دانلودمتن وسبک نوحه حضرت رقیه -( مهمانم آمد امشب در گوشۀ ویرانه ) مهمانم آمد امشب در گوشۀ ویرانه

دارد تماشا امشب شمع و گل و پروانه

آمده از سفر ، نیمه شب بی خبر

بابا حسین جان

******

از روی مهمان خود بوسه بگیرم امشب

یا که بسوزم امشب یا که بمیرم امشب

آمده در طبق ، برده از من رمق

بابا حسین جان

******

نفس ندارم از بس دویده ام در صحرا

ببین تو یاابن‌الزهرا شدم شبیه زهرا

گشته ام نیمه جان ، قامتم شد کمان

بابا حسین جان

******

من دختر تو هستم نازم بخر ای بابا

بیا و امشب من را با خود ببر ای بابا

ماه خاکستری ، کِی مرا می‌بری

بابا حسین جان

شاعر : سید محسن حسینی

دانلود سبک

  • یکشنبه
  • 12
  • مهر
  • 1394
  • ساعت
  • 12:49
  • نوشته شده توسط
  • مجید قنبری
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

اشعار حضرت رقیه سلام الله علیه به همراه سبک/شور -( به دلم برات شده ) * حاج محمود کریمی

4624
4

اشعار حضرت رقیه سلام الله علیه به همراه سبک/شور -( به دلم برات شده ) به دلم برات شده

بابام میاد بابام میاد بابام میاد امشب

مثل یک کبوترم

پر میزنم پر میزنم پر میزنم امشب

گفته بابام که بهت

سر میزنم سر میزنم سر میزنم امشب

دیگه از همسفرام

دل میکنم دل میکنم دل میکنم امشب

چه خوشه پیش بابام

جون کندنم جون کندنم جون کندنم امشب

دیگه جون خسته بر

لب هام میاد لب هام میاد لب هام میاد امشب

به دلم برات شده

بابام میاد بابام میاد بابام میاد امشب

وای دلم وای دلم

---------------

دختر شامی شنو

حرفای من حرفای من حرفای من امشب

تو بابات قشنگ تره یا

بابای من بابای من بابای من امشب

مثل بارون بهار

اشکام میاد اشکام میاد اشکام میاد امشب

به دلم برات شده

بابام میاد باب

  • سه شنبه
  • 21
  • مهر
  • 1394
  • ساعت
  • 13:59
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

اشعار حضرت رقیه سلام الله علیه به همراه سبک/شور -( کی گفته من بابا ندارم ) * حاج محمود کریمی

6124
13

اشعار حضرت رقیه سلام الله علیه به همراه سبک/شور -( کی گفته من بابا ندارم ) کی گفته من بابا ندارم

کی گفته من بی کس و کارم

بابای من قشنگ ترین بابای دنیاست

حتی اگه تو آسمون هاست

خوب میدونه رقیه تنهاست

----------

بابای من تو کل دنیا بهترینه

از روی نی منو می بینه

یه شب میاد کنج خرابه

پای درد و دلم میشینه

-----

کی گفته من بی کس و کارم

کی گفته من عمو ندارم

عموی من یه پهلوون بی نظیره

گاهی منو رو دست می گیره

با اون نگاه مهربونش

میگه عمو برات بمیره

عموی من علم به دوش آسمونه

با بچه ها چه مهربونه

حتی اگه رو نیزه باشه

برای من یه سایه بونه

----------

کی گفته من بی کس و کارم

کی گفته من یاور ندارم

عمه ی من با اینکه کلی غصه داره

برای من دل بی قراره

صورتش رو

  • سه شنبه
  • 21
  • مهر
  • 1394
  • ساعت
  • 17:03
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

اشعار حضرت رقیه (س) به همراه سبک/زمینه -( کی دیده ، سه ساله دختری ) * ابوالفضل آلوئیان

3969
5

اشعار حضرت رقیه (س) به همراه سبک/زمینه -( کی دیده ، سه ساله دختری ) کی دیده ، سه ساله دختری

راه بره ، با قدِ خمیده

کی دیده ، یه دختر بچه ای

پشت ، مرکبها می‌دویده

کی دیده یه دختر شاه و

سیلی صورتش و دریده

سخته ، ببینه آسیبی

سخته ، سه ساله شه بی بی

سخته ، وقتی که خواب باشی

سخته ، بایه لگد پاشی

ای وای رقیه جان ای وای

******

سر من ، فدای سر تو

کی زده ، پر تو شکسته

خیر نبینه ، الهی بابا

اونی که ، سر تو شکسته

خدا نگزره از اونی که

دل دختر تو شکسته

بابا ، دخترای اینجا

میگن ، نداری تو بابا

بابا ، به ماهاخندیدن

با دست ، مارو نشون میدن

ای وای رقیه جان ای وای

شاعر : ابوالفضل آلوئیان

دانلود سبک

  • دوشنبه
  • 25
  • آبان
  • 1394
  • ساعت
  • 15:12
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

اشعار حضرت رقیه(س) -( آخر کمی بخواب چرا گریه می کنی ) *استاد سید هاشم وفایی

2284
3

اشعار حضرت رقیه(س) -( آخر کمی بخواب چرا گریه می کنی ) آخر کمی بخواب چرا گریه می کنی

با سینۀ کباب چرا گریه می کنی

با ناله نبض تو چقدر کُند می زند

با بغض درگلو نفست تُند می زند

آه ای رقیه، جان من آرام گریه کن

آهسته در سکوت دل شام گریه کن

با گریه های خویش قیامت به پا مکن

با ناله اینقدر پدرت را صدا مکن

ترسم برای گریۀ تو سر بیاورند

این جان مانده را ز تنت در بیاورند

ای وای من که محشر کبرا شروع شد

بار دگر قیامت عظما شروع شد

آرام شو ز گریه و شیون رقیه جان

بابا رسیده با سر بی تن رقیه جان

روپوش را ز چهرۀ بابا تو پس بزن

جانت به لب رسیده شمرده نفس بزن

از گریه های خویش به بابا سخن بگو

از آنچه دیده ای تو به صحرا سخن بگو

یکدم به سیل اشک روانت

  • پنج شنبه
  • 28
  • آبان
  • 1394
  • ساعت
  • 07:34
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

متن اشعار حضرت رقیه(س) -( شبی که عشق بدستش عنان راحله داشت ) *استاد سید هاشم وفایی

1574
1

متن اشعار حضرت رقیه(س) -( شبی که عشق بدستش عنان راحله داشت ) شبی که عشق بدستش عنان راحله داشت

ز راه دور یتیمی نظر به قافله داشت

دلش به همره آن کاروان سفر می کرد

زکاروان اسیران اگرچه فاصله داشت

ز رنج و درد غم او هم اینقدر گویم

به پای کوچک و مجروح خویش آبله داشت

به جرم عشق چو مادر ز خصم سیلی خورد

وگرنه کار کجا او به جنگ و غائله داشت

چو دید فاطمه را سر نهاد بر پایش

ز دست دشمن ظالم به مادرش گله داشت

شبانه زینب مظلومه بهر گمشده اش

دعا به درگه حق در نماز نافله داشت

زیارت حرمش رار ز حق طلب می کرد

که از رقیه «وفائی »امید این صله داشت

شاعر : استاد سید هاشم وفایی

  • پنج شنبه
  • 28
  • آبان
  • 1394
  • ساعت
  • 08:19
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

اشعار شب سوم محرم -( آخی چقدر زخمیه چشمات بمیرم برات ) *

1944

اشعار شب سوم محرم -( آخی چقدر زخمیه چشمات بمیرم برات ) آخی چقدر زخمیه چشمات بمیرم برات

آخی چقدر خونیه لب هات بمیرم برات

آخی شبیه خودم پریشون و پر خونه موهات

بمیرم برات

حالا بعد از اون همه عذاب

توی آغوشم یه کم بخواب

به چشم کسی خواب نیومده

بعد از اون مجلس شراب

ناله می زنم وای وای

گریه می کنم های های

نگفته بودی با سر میای بابا

نگفته بودی با سر میای

------

آخی چه زلف پریشونی بمیرم برات

آخی هنوزم که گریونی بمیرم برات

آخی تو طشت طلا روبرومی

با رگ های خونی بمیرم برات

چی بگم از زمین خوردنم

چی بگم که کجا بردنم

می اومدم اما چه جوری با

سیلی اینجا آوردنم

خیلی بی کس و تنهام

من فقط تو رو می خوام

بذار منم امشب باهات بیام بابا

بذار منم امش

  • سه شنبه
  • 3
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 15:42
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

زیانحال حضرت رقیه(س) با پدر -( درسته سوخته موهات اما بازم قشنگه ) * جعفر ابوالفتحی

2441
5

زیانحال حضرت رقیه(س) با پدر -( درسته سوخته موهات اما بازم قشنگه ) یا رقیه (س)

درسته سوخته موهات
اما بازم قشنگه
رنگ خاکستریش با
رنگ موهام یه رنگه

درسته کارِ من با
یه بوسه حل نمیشه
اما هیچی برا من
طعم عسل نمیشه

درسته که اسیرم
ولی مثِ یه شیرم
حق تو رو از یزید
با گریه هام می گیرم

مث قدیم بابایی
لب بزا رو لب من
لب رو لبم نزاری
بالا میره تب من

از چی تنت رها شد
زخمی میون گودال
به جون عمه بابا
پیش تو رفتم از حال

دست خزون نشسته
روی چشای تارم؟
روی دو پلک خسته ام
رنگ بنفشه دارم

شاعر : جعفر ابوالفتحی

  • جمعه
  • 4
  • تیر
  • 1395
  • ساعت
  • 13:29
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

زبانحال حضرت رقیه بنت الحسین (س) با پدر -( تو بر نی ماه خوش منظر،منم که چشم تر دارم ) * جعفر ابوالفتحی

2648
9

زبانحال حضرت رقیه بنت الحسین (س) با پدر -( تو بر نی ماه خوش منظر،منم که چشم تر دارم ) زبانحال حضرت رقیه بنت الحسین (س) با پدر

تو بر نی ماه خوش منظر،منم که چشم تر دارم
تو میدانی فقط بابا ، چه دردی در کمر دارم

فتادی بر زمین اما سرت شد همسفر با من
که گفته من بدون دلبرم قصد سفر دارم

بیا نیزه سوار من امیر کاروانم شو
که بین اینهمه بد ذات، خیلی درد سر دارم

در این دنیای وانفسا پر از غم بودم وتنها
دلم خوش بود در آغوش شیرینم پدر دارم

تو گفتی خواهرت تنهاست بین خیل نامحرم
کنار عمه ام هستم، من از دردت خبر دارم

همه طفلان نظر بر روی دلجوی پدر دارند
من پر غم به جای رو ، نظر بر موی سر دارم

تمام درد دلهایم نصیب قلب زینب شد
به جز عمه در این ویرانه همدردی مگر دارم

شاعر : جعفر ابوالفتحی

  • یکشنبه
  • 13
  • تیر
  • 1395
  • ساعت
  • 05:42
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

رقیه -( سیرم از این زندگانی کاش بابایم بیاید ) * اسماعیل تقوایی

1267
3

رقیه -( سیرم از این زندگانی کاش بابایم بیاید ) سیرم از این زندگانی کاش بابایم بیاید
کاش آید تا رقیه عقده ها از دل گشاید
کاش آید تا بگیرد دختر خود را در آغوش
بیش از این گرد یتیمی بر سردختر نشاید
کاش آید تازیانه از کف دشمن بگیرد
کاش آید تا کمی هم عمه را یاری نماید

ای پدر جانم کجایی مردم از داغ جدایی

کاش آیی با خود آری مرحمی بر زخمهایم
آیی وبینی برایت دختری زهرا(س) نمایم
کاش آیی هدیه بر من تو لباسی تازه آری
روزهایی با لباس پاره اندر کوچه هایم
گفته بودم گر بیایی سر به زانویت گذارم
حال باید من سر بی تن گذارم روی پایم

ای پدر جانم کجایی مردم از داغ جدایی

من به قربان سر تو پس کجا شد پیکر تو
سر زدی با سر مرا بوسه زنم بر حنجر تو
بین که بابا جان

  • سه شنبه
  • 30
  • شهریور
  • 1395
  • ساعت
  • 16:32
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

واحد شهادت حضرت رقیه -( غروبا تو ویرونه ی غم ها یه دختر نشسته تک و تنها ) * محمد بیابانی

3196
4

واحد شهادت حضرت رقیه -( غروبا تو ویرونه ی  غم ها          یه دختر نشسته تک و تنها ) غروبا تو ویرونه ی غم ها یه دختر نشسته تک و تنها
زانوش و گرفته تو آغوشش میگه ای خدا خسته‌م از دنیا
داره میگه، بیا دیگه، من و از اینجا ببر بابا 2
یه شب انتظارش به سر اومد / باباش آخرش از سفر اومد
نه با ذوالجناح و نه با نیزه / که این دفعه با طشت زر اومد 2
نگاش بارونه، دلش پرخونه، واسه باباش روضه می خونه
غریبم بابا 4

خبر داری تب کردم ای بابا خبر داری پر دردم ای بابا
خبر داری که گوشواره هام و توی خیمه گم کردم ای بابا
خبر داری، چهل منزل، پی تو می گردم ای بابا 2
خبر دارم افتادی از نیزه / خبر داری افتادم از ناقه
از اون شب که زد دشمنت من رو / هنوز ای بابا صورتم داغه 2
خبر سنگینه، عدو بی دینه، دیگه چشم

  • دوشنبه
  • 5
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 17:45
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 امیر حسین الفت

نوحه شهادت رقیه سادات -( ای روح قالوا بَلی، نَفسی وَ قَلبی لَدَیک ) * امیر حسین الفت

3655
6

نوحه شهادت رقیه سادات -( ای روح قالوا بَلی، نَفسی وَ قَلبی لَدَیک ) ای روح قالوا بَلی، نَفسی وَ قَلبی لَدَیک
ای ساکن کربلا، مولا سَلامٌ عَلَیک
ای شاه حرم/ پناه حرم/ منو میکشه/ قتلگاه حرم
تصویر حرم/ مسیر حرم/ دل و میبره/ ای امیر حرم
شهید کربلا حسین * هلال نیزه ها حسین 2

از بس دويدم پدر، من در پی قافله
از خار صحرا شده، پايم پر از آبله
دنبالم دويد/ عدوى پليد/ به من تا رسيد/ مويم را كشيد
از دورى تو/ شدم در به در/ بدون تو من/ ميميرم پدر
شهید کربلا حسین * هلال نیزه ها حسین 2
-
موى تو خاكسترى، گيسوى من هم سفيد
زير هجوم لگد، عمه به دادم رسيد
فصل عمر من/ خزانی شده/ تمام تنم/ ارغوانی شده
ديدي دخترت/ چه آواره شد/ شبيه لبت/ گوشم پاره شد
شهید کربلا حسین * هلال نیزه ها حسی

  • دوشنبه
  • 5
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 17:47
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 بهمن عظیمی

زمینه شهادت حضرت رقیه(س) -( میون دریای دل عشاق حسین صدف تو در نایابی ) * بهمن عظیمی

3390
10

زمینه شهادت حضرت رقیه(س) -( میون دریای دل عشاق   حسین صدف تو در نایابی ) میون دریای دل عشاق حسین صدف تو در نایابی
مریم و آسیه کنیز تو تو دختر حضرت اربابی
بدون روضه شما خانوم بساط نوکری فراهم نیست
لال بشه اون زبونی که گفته رقیه خاتون دو عالم نیست
خوشم که خاک پاهاتم
اسیر عشق رقیه ساداتم
رقیه جان 4

سلام من به چشمای زخمیت سلام من به این لب خونی
سلام من به این سر بی تن که اومده خرابه مهمونی
خوش اومدی بابای خوب من خوش اومدی ای مهربون من
لک زده بود دلم برای تو درد و بلای تو به جون من
پر از آهم پر از دردم
میشم پروانه دور تو می گردم
اباالمظلوم 4

هرچی غم و غصه تو قلبم بود با دیدنت شده فراموشم
تو خوابمم نمی دیدم امشب بیای بشینی توی آغوشم
انقده دیر اومدی پیش من که پیر شدم به

  • سه شنبه
  • 6
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 10:24
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 جابر عابدی

دودمه شهادت حضرت رقیه -( بزم ویران مرا کردی چراغان ای پدر ) * جابر عابدی

2660
1

دودمه شهادت حضرت رقیه -( بزم ویران مرا کردی چراغان ای پدر  ) بزم ویران مرا کردی چراغان ای پدر 2
آمدی من را ببر 2

جان به لب شد دخترت تا که بیایی از سفر 2
آمدی من را ببر 2

شاعر : جابر عابدی

دانلود سبک

  • سه شنبه
  • 6
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 11:55
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 جابر عابدی

دودمه شهادت حضرت ررقیه -( عمه ویرانه شده آبادی از لیلای من ) * جابر عابدی

1070

دودمه شهادت حضرت ررقیه -( عمه ویرانه شده آبادی از لیلای من  ) عمه ویرانه شده آبادی از لیلای من 2
آمده بابای من 2

شامیان را کن خبر در شام بی فردای من 2
آمده بابای من 2

شاعر : جابر عابدی

دانلود سبک

  • سه شنبه
  • 6
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 11:58
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 رضا تاجیک

واحد شهادت حضرت رقیه (س) -( هيچ كس مثه دختر تو تا قيامت عاشق نميشه ) * رضا تاجیک

1044

واحد شهادت حضرت رقیه (س) -( هيچ كس مثه دختر تو تا قيامت عاشق نميشه ) هيچ كس مثه دختر تو تا قيامت عاشق نميشه
باغچه كوچيک که جای اين همه شقايق نميشه
مرهم برام فايده نداره اين ناله هام فايده نداره
ميخوام بيای، نذر مقدم تو اشک چشام، فايده نداره
شكايتی نيست/ از اين همه درد/ اين قوم نامرد/ فقط تو برگرد
حكايتی نيست/ جز موی سوخته/ اين روی سوخته/ ابروی سوخته
بابا حسين جان 4
⁠⁠⁠⁠
جداً عجب داره بابا روضه های پر حكمت تو
بوسه طلب دارم از تو قدر زخمای صورت تو
دارم گله خيلی سخت گذشته تو سلسله خيلی سخت گذشته
اينها همه يك طرف سفر با اين حرمله خيلی سخت گذشته
می دونی ترس از/ سيلی ندارم/ به پای يارم/ تا صبح می بارم
به زير پای/ ابولهب ها/ جون ميده بابا/ دختر طاها
بابا حسين جان 4

ش

  • سه شنبه
  • 6
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 13:55
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

مصیبت خانم رقیه (س) -( در میان راه بابا من چقدر آزار دیدم ) * جعفر ابوالفتحی

1314
2

مصیبت خانم رقیه (س) -( در میان راه بابا من چقدر آزار دیدم ) یا رقیه بنت الحسین اشفعی لنا عندالله

در میان راه بابا من چقدر آزار دیدم
آنچنان زد زیر گوشم عمه را هم تار دیدم

این منافق ها مرا هم دوره کردند و فقط من
عمه زینب را در آنجا محرم اسرار دیدم

عمه زینب را که چشم شمس هم بر او نخورده
قد خمیده در میان دیده ی انظار دیدم

آن قدر در ازدحام کوچه و بازار بودم
ماه و انجم را شبیه کوچه و بازار دیدم

دختران بابای خود را زیر نور ماه بینند
من پدر را زیر تیغ و نیزه ی اشرار دیدم

بهر عاشق هست شیرین لحظه ی دیدار معشوق
من سری از تن جدا را لحظه ی دیدار دیدم

شاعر : جعفر ابوالفتحی

  • چهارشنبه
  • 7
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 12:27
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 قاسم صرافان

شهادت حضرت رقیه (س) -( سخت است وقتی روضه وصف دختری باشد ) * قاسم صرافان

1738
1

شهادت حضرت رقیه (س) -( سخت است وقتی روضه وصف دختری باشد ) سخت است وقتی روضه وصف دختری باشد
حالا تصور کن به دستش هم، سری باشد

حالا تصور کن که آن سر، ماهِ خون رنگی
در هاله‌ای از گیسویی خاکستری باشد

دختر دلش پر می‌کشد، بابا که می‌آید،
موهای شانه کرده‌اش در معجری باشد

ای کاش می‌شد بر تنش پیراهنی زیبا ...
یا لااقل پیراهن سالم‌تری باشد

سخت است هم شیرین زبان‌ باشی و هم فکرت
پیش عموی تشنه‌ی آب آوری باشد

با آن‌همه چشم انتظاری باورش سخت است
سهمت از آغوش پدر تنها سری باشد

شلاق را گاهی تحمل می‌کند شانه
اما نه وقتی شانه‌های لاغری باشد

اما نه وقتی تازیانه دست ده نامرد
دور و برِ گم گشته‌ی بی‌یاوری باشد

خواهرتر از او کیست؟ او که، هر که آب آورد،
چشمش به دنبال

  • چهارشنبه
  • 7
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 14:16
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

واحد شهادت حضرت رقیه (س) -( عصر عاشورا ، دختر زهرا ، در ید اعدا ، وای من بابا ) * محمد علی نوری

1589
1

واحد شهادت حضرت رقیه (س) -( عصر عاشورا ، دختر زهرا ، در ید اعدا ، وای من بابا   ) عصر عاشورا ، دختر زهرا ، در ید اعدا ، وای من بابا
خاک این صحرا ، بوی خون می داد ، خیمه ها می سوخت ، عمه جون می داد
بابا کجایی که ببینی دختر تو شد بین ویرونه شبیه مادر تو
من الذی ایتمنی/ تو هستی منی / باور نمیکنم / تو بابای منی

کنج ویرونه ، گریه می کردم ، کار من گشته ، ناله ها هر دم
بین این صحرا ، بی کس و تنها ،محو چشمامی ، روی نی بابا
رقیه مات سر بابا روی نیزه از گریه های بی امون داره می لرزه
بابا شدم بی حوصله/ به پایم آبله/ شده قاتل من/ نگاه حرمله

بین نامحرم، کاروان غم، مانده بر جانم ، داغ این ماتم
تو امام من، من فدای تو، جان دهم بابا ، من برای تو
بابا ببین که از غم تو پیر پیرم از بس زدن من

  • چهارشنبه
  • 7
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 19:58
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

زمزمه شهادت حضرت رقیه (س) -( می بینی چه زود خون شد نفست ) * احسان جاودان

1663

زمزمه شهادت حضرت رقیه (س) -( می بینی چه زود  خون شد نفست ) می بینی چه زود خون شد نفست
پیر شد بابایی این دلواپست
با این همه ی خاکستر و خون
بابایی چرا داری بوی نون؟
---
نیگا کن جای پاهای عدو بر ساق پاهامه
میبینی این کبودیهام جواب بابا بابامه
---
دردام از حد گذشته دل بیقرارم راهی ندارم جز غم و صبر
این رنگ و روم بابایی دست خودم نیس چاره واسم نیس می زنه زجر

**************

دیگه روی نی تو این ظلمات
خوب میشناسمت با رد پاهات
بابا به دلم آتیش می زنی
حالا تویی که رو پای منی
---
تو که هر لحظه اشکامو میدیدی میشدی دلگیر
می بینی این دفه من رو بابایی با غل و زنجیر؟
---
از بار غصه ی تو پشتم خمیده قلبم تپیده دلبر من
شام تاریک موهام دیدی سحر شد عمرش به سر شد معجر من

  • چهارشنبه
  • 7
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 20:21
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 رضا تاجیک

واحد شههادت حضرت رقیه (س) -( دلم شکسته از این روزای بارونی ) * رضا تاجیک

1345
1

واحد شههادت حضرت رقیه (س) -( دلم شکسته از این روزای بارونی ) دلم شکسته از این روزای بارونی
یه مردی می گفت به تو که نامسلمونی
نشنید رو نیزه چه آیاتی رو میخونی
سرت رو نیزه قاتل زینب همش می گفتم امون از دل زینب
بابا حسین جان 3 بابایی باباحسین جان

دلم گرفته ولی گریم نمی گیره
طفل تو خسته از این روزای دلگیره
ببین که دستام میون غل و زنجیره
اشک چشامو بابا ندیدن چادرمو از رو سرم کشیدن
بابا حسین جان 3 بابایی باباحسین جان

ندیدی بابا چطوری ما رو آزردن
تو کوچه های یهودیا ما رو بردن
النگوهامو ز دست من در آوردن
با چشم گریون حسین می گفتیم پیرهن خونیتو بابا پس گرفتیم
بابا حسین جان 3 بابایی باباحسین جان

شاعر : رضا تاجیک

دانلود سبک

  • چهارشنبه
  • 7
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 20:25
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 رضا تاجیک

نوحه شهادت رقیه سادات -( ای امیر بی سپاهم شد خرابه قتلگاهم 2 ) * رضا تاجیک

1206

نوحه شهادت رقیه سادات -( ای امیر بی سپاهم   شد خرابه قتلگاهم 2 ) ای امیر بی سپاهم شد خرابه قتلگاهم 2
حسین، سختی دوران یتیمی
درد بی درمان یتیمی
ای حسین جان ای حسین جان
بابا! زیر بار غصه ها بابا! من شدم ام البکاء 2
بابا یا أبا المظلوم حسین 3

مثل زهرا رنگ و رویم لخته خونها بین مویم 2
حسین، با دل محزون و خسته
چند عضو من شکسته
ای حسین جان ای حسین جان
بابا! لرزه افتاده تنم بابا! پاره شد پیراهنم 2
بابا یا أبا المظلوم حسین 3

قلب من شد پر شراره روسریم گشته پاره 2
حسین، چشم تو لبریز دود است
پای چشم من کبود است
ای حسین جان ای حسین جان
تنگ است این دل غم پرورم سنگ است بالش زیر سرم 2
بابا یا أبا المظلوم حسین 3

شاعر : رضا تاجیک

دانلود سبک

  • شنبه
  • 10
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 13:32
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

زمینه شهادت رقیه سادات -( دیشب تا خود صبح قصه ام یاد تو بود ) * احسان جاودان

1031
1

زمینه شهادت رقیه سادات -( دیشب تا خود صبح  قصه ام یاد تو بود ) دیشب تا خود صبح قصه ام یاد تو بود
تو ویرونه یکی بود و یکی نبود
میدونی دلخورم از دستت - از این همه غم تنهایی
اونوقت که گم شدم تو صحرا - چرا نیومدی بابایی؟
آشتی بی آشتی بابا!
دوسم نداشتی؟ بابا!
تنهام گذاشتی بابا!

این چند روزه بابا رفته نور چشام
خوردم سیلی و سنگ بابا جون جای شام
شدی عزیز من این چند روز- چطوری این همه پژمرده
آخه مگه کجا بودی تو - سرت بابا چقد پا خورده
ای هم زبونم بابا!
ای مهربونم بابا!
دردت به جونم بابا!

این دخترهای شام حرف بد میزنن
مثل باباهاشون موهامو میکنن
نخور دیگه غم گوشامو- نداره جا برا گوشواره
این پیر قد کمونی دیگه - میخواد چیکار بابا گوشواره
خیلی عزیزی بابا!
میگی یه چیزی

  • شنبه
  • 10
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 13:34
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

واحد شهادت رقیه سادات -( کجا بودی؟ / خاکیه گیسوت/ غرق خونه موت ) * امیر حسن سالاروند

1291

واحد شهادت رقیه سادات -( کجا بودی؟ / خاکیه گیسوت/ غرق خونه موت ) کجا بودی؟ / خاکیه گیسوت/ غرق خونه موت/ دندونت شکسته/ مثه دندونه شیریم
دیر اومدی/ سوخته موی من/ سرخه روی من/ قامتم خمیده/ تو این روزای پیریم!
می بینی چقد پیر شدم/ به زنجیر شدم/ اسیر و توی بندم
دیگه دست و پاگیر شدم/ خبر نیست بابا/ از اون قده بلندم
خوش اومدی ای بابا چه عجب زدی سر به ما
دیدم تو رو آخرین بار بابا روی نیزه ها
بابا بابا یا حسین 3

میخوام بگم/ شرح حالم رو/ با گلایه من/ جون نداره دیگه/ بابا دختر سه سالت
به روی خا/را کشیدنم/ زخمیه تنم/ از موی سفیدم/ نکشیدن خجالت
یه چیزی میگم بینمون/ بمونه بابا/ تنه من لاله گونه
نوازش دختر یتیم/ کی دیده بشه/ بابا جون تازیونه
تو پام زخم آبله از شامیا دارم

  • شنبه
  • 10
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 13:37
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 محسن عرب خالقی

حضرت رقیه(س)شهادت -( خاطرات زيارتي هرچند ) * محسن عرب خالقی

2796
2

حضرت رقیه(س)شهادت -( خاطرات زيارتي هرچند ) خاطرات زيارتي هرچند
از نظر غالباً نخواهد رفت
آخرين بار كه حرم رفتم
هرگز از ياد من نخواهد رفت

ياد دارم در آخرين ديدار
در حرم ازدحام زائر بود
در نگاهم دويد دختركي
به گمانم كه از عشائر بود

دست در دست مادرش آرام
دخترك رفت روبروي ضريح
دست خود را گذاشت بر سينه
دست خود را كشيد روي ضريح

با همان لحن كودكانۀ خود
گفت آرام:"دوستت دالم"
دو سه شب پيش كه سه سالم شد
مادرم گفت با تو همسالم

مادرم گفته مي شناسيدم
ايلياتي ام،اهل ايرانم
تا زبان باز كرده ام،اول
زير لب گفته ام"حسين جانم"

مادرم گفته از تو بايد خواست
آرزوي بزرگ و كوچك را
تاكه هم بازي ات شوم امروز
هديه آوردم اين عروسك را

مادرم گفته در كنار ضريح
ح

  • شنبه
  • 10
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 18:36
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

حضرت رقیه(س)شهادت -( سلام کرد و نشان داد جای سلسله را ) * محمد بیابانی

1035

حضرت رقیه(س)شهادت -( سلام کرد و نشان داد جای سلسله را ) سلام کرد و نشان داد جای سلسله را
چه بی مقدمه آغاز می کند گله را

نه از سنان و نه از شمر گفت نه خولی
بهانه کرد فقط طعنه های حرمله را

شاعر : محمد بیابانی

  • شنبه
  • 10
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 18:47
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محسن حنیفی

واحد شهادت حضرت رقیه (س) -( چشای تار من دیگه سو نداره بابا 2 ) * محسن حنیفی

1411
2

واحد شهادت حضرت رقیه (س) -( چشای تار من دیگه سو نداره بابا 2 ) چشای تار من دیگه سو نداره بابا 2
عمه می گه شدم شبیه حضرت زهرا 2
من که مجموعه ی زخم و آه و دردم
یه نگاه کن به روی کبود و زردم
تا یه جونی بگیرم بابای خوبم
تا بیام دور سرت بابا بگردم 2
بابا 2/ببین که گوشوارم شکسته رنگ نیلی/به روی صورتم نشسته
ابتاه ثارالله 2

زخمای پیکرم بابا جون شد بی شماره 2
غصه نخور بابا اینا که عیبی نداره 2
فدای سرت همه زخم وجودم
فدای تو شم با این تن کبودم
قبله ی منه سر رو نیزه ی تو
به سوی نیزه ی تو غرق سجودم 2
بابا چرا/پرزدی روی بال نیزه دلم سوخته/می گم که خوش به حال نیزه
ابتاه ثارالله 2

شاعر : محسن حنیفی

دانلود سبک

  • یکشنبه
  • 11
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 14:17
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

زمزمه شهادت رقیه سادات -( اومده طبیب دردم – کنج ویران سجده کردم ) * سید محسن حسینی

1322

زمزمه شهادت رقیه سادات -( اومده طبیب دردم – کنج ویران سجده کردم ) اومده طبیب دردم – کنج ویران سجده کردم
تا نفس دارم من امشب – دور مهمانم بگردم
سوی من ای همه نور آمده ای - خسته ای از راه دور آمده ای
چرا خاکستری هستی باباجون – مگه از کنج تنور آمده ای
وای بابا بابا بابا – وای بابا بابا بابا
***
دل من خون شد چو لاله – کم کم افتادم ز ناله
آمدی امشب برای – دیدن پیر سه ساله
من به قربان سر تو بابا جون – کو امیر لشگر تو باباجون
کو عمو تا که ببیند از همه – خورده سیلی دختر تو باباجون
وای بابا بابا بابا – وای بابا بابا بابا
***
دختر تو بی رمق شد – سجده گاهم این طبق شد
کتاب عمر کم من – از غمت ورق ورق شد
آرزو داره سه ساله دخترت – آروم آروم واکنی چشم ترت
اگه راه رفتن من رو

  • یکشنبه
  • 11
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 14:27
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

یادشان رفته ... -( من همین گوشه نشستم که بیایی بابا ) * نعیمه امامی

3028
11

یادشان رفته ... -( من همین گوشه نشستم که بیایی بابا ) یادشان رفته...

من همین گوشه نشستم که بیایی بابا
همه جا بوی تو پیچیده کجایی بابا

گرچه تاریک و سیاه است خرابه اما
می شناسم نفس و عطر مسیحایت را

چشم بگشا و ببین بی کسی ام را اینجا
کنج تاریک خرابه – ز تو دورم بابا

آمدی ای همه هستی من شاه غریب
چقدر زخمی و خونین شده ای ماه غریب

صبر کن ناز کنم زخم گلوی تو پدر
و ببوسم لب خونین تو را بار دگر

خسته ای سر به سر زانوی دردم بگذار
و به لالایی پر سوز و غمم دل بسپار

اینقدر غصه نخور عمه هنوزم اینجاست
گفته تا شام که نه تا به همیشه با ماست

این چنین رسم سفر بود ..؟ نگفتی بابا؟
من روی خار بیابان و تو هم آن بالا

من که بر دوش تو شهزاده عالم بودم
بعد تو با غم

  • دوشنبه
  • 12
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 14:21
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

حضرت رقیه(س)شهادت -( السلام ای حقیقة الزینب ) * محمود ژولیده

1405
1

حضرت رقیه(س)شهادت -( السلام ای حقیقة الزینب ) السلام ای حقیقة الزینب
السلام ای حبیبة الزینب

ای حریم تو مهبط الانوار
وی وجود تو مخزن الاسرار

چقدر تو شبیه زهرایی
مثل عمه نظیر مولایی

تو سه‌ساله ولی به سِیر دقیق
پیر راهی برای اهل طریق

ای معلم برای رهبرها
تو چه کم داری از پیمبرها

کوچک امّا بزرگ، سلطانی
اوجی از قلّه‌های قرآنی

آسمان مَفرشِ قدم‌هایت
عرش مهمان نیمه‌شب‌هایت

ای بنازم به ناله‌ی شب تو
پای احیای عمّه‌زینب تو

ای نمازت به نیمه‌شب غوغا
وی نیاز تو حضرت بابا

تو که هستی که این چنین در شام
در شب اقدام می‌کنی به قیام

رأس بابا مقیم دامن توست
رحلِ قرآن حریم دامن توست

نزد موسی چنین نیامده نور
کوه سَینا چنین نشاید طور

صبح، نزد تو شام م

  • دوشنبه
  • 12
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 19:19
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد