شهادت حضرت رقیه

مرتب سازی براساس

زبانحال حضرت رقیه (س) با رأس مطهر امام حسین (ع) -(شمر شوم ‌الیندن بابا) * حاج علی زلفی تبریزی

2821
6

زبانحال حضرت رقیه (س) با رأس مطهر امام حسین (ع)  -(شمر شوم ‌الیندن بابا) شمر شوم ‌الیندن بابا
گور نه گلمیشم افغانه

اللر باغلیدی زنجیره
یوخ همدم من نالانه

محزون چوللری دولاندیم بابا
رنگ محنته بویاندیم بابا
گوردوم جوریلر دایاندیم من بابا

ای داد الامان (۴)

گوردوم یولدا باشون بابا
نوک نیزه ده غرق خون

فریادیم اوجالدی عرشه
اولدوم دلشکسته محزون

ممکن اولمادی چکم آغوشه
سنمش قلبیمه اولا بیر توشه
دمساز اولمادون بو زار و مدهوشه

ای داد الامان (۴)

جور وظلم زجر بی دین
قلب زاریمی یاندردی

باخموب بیکسم یولاردا
سیلی تازیانه وردی

بابا من هارا هارا ویرانه
گوزدن خون دیل آخور دامانه
قلبیم غصه دن دونوبدی القانه

ای داد الامان (۴)

دوتموش صورتین توز توپراق
زلفومله غبارین سیللم

ا

  • دوشنبه
  • 5
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 09:46
  • نوشته شده توسط
  • علی ببیرپور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

زبانحال حضرت زینب (س) به حضرت رقیه(س) در خرابه شام -(گلن خاطری درده رقیه بالام ایوای) * محمد حسن تابع دین

1522

زبانحال حضرت زینب (س) به حضرت رقیه(س) در خرابه شام -(گلن خاطری درده رقیه بالام ایوای) گلن خاطری درده
رقیه بالام ایوای
ویرن جان قوری یرده
رقیه بالام ایوای

قیزیم رنج و مصیبت سنی ایلدی خسته
گهی یولدا پیاده گه عریان دوه اوسته
گتوردی سنی دشمن بوشامه قولی بسته
ویرن جان قوری یرده رقیه بالام ایوای

بو یولّاردا دگوبدی ز بسکه سنه سیلی
یوزوندن هله گئتموب قیزیم نقشۀ نیلی
ئولونجه یاناجاقدور بو نسگللره لیلی
ویرن جان قوری یرده رقیه بالام ایوای

گلوبدور سنه مهمان بابان شاه لب عطشان
دور اگلش ایله صحبت او شیرین دیله قربان
بیله نازیله یاتما اورکلر اولی آلقان
ویرن جان قوری یرده رقیه بالام ایوای

قوناقه اولی حرمت بو مرسوم جهاندی
دو بیر ایله نوازش قیزیم یاتما اماندی
همین بو یارالی باش سنون بیکس آتا

  • دوشنبه
  • 5
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 09:49
  • نوشته شده توسط
  • علی ببیرپور
ادامه مطلب
 حسین رئوفی

حضرت رقیه -(برگ خزونم بابا جونم) * حسین رئوفی

772
0

حضرت رقیه -(برگ خزونم بابا جونم) برگ خزونم بابا جونم
با تو می مونم بابا جونم
زخم پاهام رسیده دیگه
تا استخونم بابا جونم
عموم کجاست که دلم تنگه براش
باز بگیره منو روی شونه هاش
برا عدو بسه یک برق چشاش
بابا حسین جان ۴
می لرزه دستام بابا جونم
تار شده چشمام بابا جونم
روی سرم چیزی نموند از
اون همه موهام بابا جونم
از روی نی منو دیدی یادته
منو می زد یه پلیدی یادته
گوشواره ای که خریدی یادته
بابا حسین جان ۴
ز دست دنیا گله دارم
پای پر از آبله دارم
چه خاطرات بدی بابا
که من از اون قافله دارم
بیابون و شب و تنها دخترت
نمی رسید اگه اونجا مادرت
می مردمو باز نمی دیدم سرت
بابا حسین جان ۴

  • شنبه
  • 10
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 11:56
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 میثم مومنی نژاد

حضرت رقیه(س) -(از چه شد گیسویت رنگ خاکستری) * میثم مومنی نژاد

1150
-2

حضرت رقیه(س) -(از چه شد گیسویت   رنگ خاکستری) از چه شد گیسویت رنگ خاکستری
من شکسته دل و تو شکسته سری
ابتا یا حسین
التماس مرا بشنو ای پدر
یا بمان پیش من یا مرا هم ببر
ابتا یا حسین
تازیانه خرید ناز ما را همه
صورتم راببین بگو یا فاطمه
ابتا یا حسین
پای پر آبله دست من بی رمق
آفتابم ولی در حجاب شفق
ابتا یا حسین

  • سه شنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 10:08
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 میثم مومنی نژاد

حضرت رقیه(س) -(شب است و در خرابه مرا مهمان رسیده) * میثم مومنی نژاد

707
1

حضرت رقیه(س) -(شب است و در خرابه    مرا مهمان رسیده) شب است و در خرابه مرا مهمان رسیده
به دیدار یتیمی سری آمد بریده
حسین جانم حسین جان
سری که روشن از او خرابه همچو طور است
سری که گه سر نی گهی کنج تنور است
حسین جانم حسین جان
فلک میسوزد امشب از این آه و فسوسم
پدر جان همچو عمه گلویت را ببوسم
حسین جانم حسین جان
ببین خاک خرابه سرای دخترت شد
نظر کن صورتم را شبیه مادرت شد
حسین جانم حسین جان

  • سه شنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 10:13
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(زمزمه)امشب چه دیدنی شده این گوشه ی ویران من * محمود اسدی

579

(زمزمه)امشب چه دیدنی شده این گوشه ی ویران من امشب چه دیدنی شده این گوشه ی ویران من

دامن کشان بیا پدر،بنشین روی دامان من

چرا ترک خورده لبت
چوب کی آزرده لبت

*****

گرچه من ازهجران تو چون لاله دلخونم پدر

سربسته گویم تا ابد ازعمه ممنونم پدر

میشد سپر برای من
شد شانه اش عصای من

******

بابا چهل منزل عدو سیلی زده بر دخترت

با دیدن رخسارمن کن یاد زهرا مادرت

این شامیان خیلی بدند
بابا مرا کتک زدند

******

شائق

  • پنج شنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 16:37
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب

زبانحال امام حسین ع -(ای دخترِ صغیرم بابا برات بمیرم،آخه چجوری با سر تو رو بغل بگیرم؟) * هستی محرابی

1805

زبانحال امام حسین ع -(ای دخترِ صغیرم بابا برات بمیرم،آخه چجوری با سر تو رو بغل بگیرم؟) ‍ ‍#مرثیه_زبانحال_امام_حسین_ع

#با_حضرت_رقیه_ع

ای دخترِ صغیرم بابا برات بمیرم

آخه چگونه با سر، تو رو بغل بگیرم؟

سرم تو طشتِ زرّین، در بزمِ کفرِ بی دین

تو در خرابه ی شام، در زیرِ دِشنه ی کین

جسمم فتاده بابا، بی سر میونِ صحرا

زخمی تو سنگ و خارا، اونم غریب و تنها

دیدی ز تیغِ کینه، بابا سرم جدا شد

دیدی که خیمه هامون، آماجِ اشقیا شد

تو مثلِ مرغِ بی جون، موندی به کنجِ ویرون

من با پَرِ شکسته، افتادم این بیابون

دیدم که پا برِهنه، با گریه می دویدی

وقتی سرِ مرا در، بالای نیزه دیدی

آخه به چه بهونه، از خنجرِ زمونه

پرپر شدی تو ای گل، در زیرِ تازیونه؟

امشب ز دیده بارون، با اشک و آهِ محزون

کر

  • یکشنبه
  • 18
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 07:16
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

زبانحال حضرت رقیه س -(از ضربِ سیلی بابا صورت من کبوده) * هستی محرابی

1366
3

زبانحال حضرت رقیه س -(از ضربِ سیلی بابا صورت من کبوده) #شب_سوم_زبانحال
#حضرت_رقیه_با_پدر
#سبک_نوشته

‌از ضربِ سیلی بابا، صورتِ من کبوده
کاشکی اون شب رقیه، در آغوشِ تو بوده
دلتنگم از فراقت، اشکِ چشامو ببین
دردِ یتیمی واسه، سه ساله خیلی زوده

از دردِ دوری تو، چه غصه ها که خوردم
عمّه نبود تا حالا، از غمِ تو می مردم

بابا گلِ امیدم، آخه سیرت ندیدم

گوشواره مو ز گوشم، یه ظالمی کشیده
این لاله ی گوشامو، با پنجه هاش دریده
گیسوی نازکم رو، دورِ دساش پیچیده
پا شو تو آرومم کن، با اون سرِ بریده

از دوریِ تو بابا، دلگیر و دل غمینم
این آرزومه حتی، تو رو تو خواب ببینم

بابا گلِ امیدم ، آلاله ی شهیدم

مگه خودت نگفتی میای پیشم میمونی
لالاییِ بابا رو، بازم برام میخو

  • یکشنبه
  • 18
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 08:00
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

زبانحال حضرت رقیه با پدر -(پدر ای بلبل خاموش دختر، یک امشب را بخواب آغوش دختر) * هستی محرابی

3696
2

زبانحال حضرت رقیه با پدر -(پدر ای بلبل خاموش دختر، یک امشب را بخواب آغوش دختر) ‍ ‍ #شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها

پدر ای بلبلِ خاموشِ دختر
یک امشب را بخواب آغوشِ دختر

از آن روزی که دیدم کربلا را
چشیدم طعمِ هر رنج و بلا را

خدا داند که من چِها کشیدم
چه ظلمی آخر این ویرانه دیدم

ز بس که رفته ام کوه و بیابان
ز تیغِ خیزران رفتم به جولان

کفِ پایم پُر از خارِ مغیلان
منو تنهایی و این دردِ هجران

شده کنجِ خرابه منزلِ من
شده دردِ جدایی حاصلِ من

غمِ عالم نهان شد در دلِ من
به آب و گل نشسته محملِ من

پدر ای بلبل خاموشِ دختر
تو امشب را بخواب آغوش دختر

ز بس که خورده ام من ضربِ سیلی
ببین ماهِ رُخم گردیده نیلی

ز بس که من لگد خوردم ز دشمن
ببین هر جا کبودیِ تنِ من

ببین بابا که مر

  • یکشنبه
  • 18
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 08:19
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

سبک 8 ـ ذکر / زمینه سنگین ـ خرابه -(رسیدی امشب کنارم پدر جان عزیزم سرورم) * حسن ثابت جو

1066

سبک 8 ـ ذکر / زمینه سنگین ـ خرابه -(رسیدی امشب کنارم پدر جان عزیزم سرورم) سبک 8 ـ ذکر / زمینه سنگین ـ خرابه
رسیدی امشب کنارم پدر جان عزیزم سرورم
دگر نخوابم ز شوقم چرا كه تو هستی در برم
آمدی روشن شده
منزل خاموشِ من
با تو من در گفتگو
جای تو آغوش من
امشب ـ که دیده های تر دارم
امشب ـ رو دامنم که سر دارم
امشب ـ پدر دارم پدر دارم
یا مظلوم ـ بابای عطشانم حسین(3)
به كنج ویران تنت كو كه موی دختر شانه كنی
بگو تو حرفی كه من را غزل خوانِ ویرانه كنی
یك نظر بنما ببین
من رقیه دخترم
گل بریزم پای تو
از دو چشمانِ ترم
امشب ـ بگو تو ای سرود من
امشب ـ چه کردی از نبود من
امشب ـ ببین تن کبود من
یا مظلوم ـ بابای عطشانم حسین(3)
امان از آن شب که دشمن به صحرا موهایم را كشید
ز ضرب دستش از آن ش

  • دوشنبه
  • 19
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 18:45
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

سبک 9 ـ ذکر / زمینه ـ قدکمان -(گل یاسم ای عزیز پدر قدكمانِ سه ساله رقیه جان) * حسن ثابت جو

1009

سبک 9 ـ ذکر / زمینه ـ قدکمان -(گل یاسم ای عزیز پدر قدكمانِ سه ساله رقیه جان) سبک 9 ـ ذکر / زمینه ـ قدکمان
گل یاسم ای عزیز پدر قدكمانِ سه ساله رقیه جان
ز داغِ تو ای قرار حسین اشكِ دیده روانه رقیه جان
چو گلبوسه بر پدر بزنی
به پای سر بال و پر بزنی
به جانِ عمه شرر بزنی(2)
رقیه جانم ـ رقیه جان(4)
سرِ بابا بین ویرانه در بر تو نشسته عزیزِ من
بگو با او از جفای عدو از قدی که شکسته عزیزِ من
بگو از آن قوم قابیلی
به رویت زد ردّی از نیلی
بگو از آن ضربت سیلی(2)
رقیه جانم ـ رقیه جان(4)
چرا دختر اینچنین رنگ از صورتِ تو پریده؟ بگو بابا
بگو ای گل تا چه كس بر تو تازیانه كشیده؟ بگو بابا
فدای آن سوز و آه تو
دو چشم تار و نگاه تو
خرابه شد قتلگاه تو(2)
رقیه جانم ـ رقیه جان(4)

  • دوشنبه
  • 19
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 18:46
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

دوبیتی شهادت حضرت رقیه(س) -(به قربان سرت ای نور دیده) * حسن ثابت جو

817

دوبیتی شهادت حضرت رقیه(س) -(به قربان سرت ای نور دیده) دوبیتی شهادت حضرت رقیه(س)
به قربان سرت ای نور دیده
یتیمی همچو من عالم ندیده
سر و خاکستر و لب های خونی
بگو بابا سرت را كی بریده؟

  • یکشنبه
  • 18
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 17:46
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

سبک ۳ ـ ذکر / شور واحد ـ ابا المظلوم -(اومدی بابای مهربون من) * حسن ثابت جو

1118
1

سبک ۳ ـ ذکر / شور واحد ـ ابا المظلوم -(اومدی بابای مهربون من) سبک ۳ ـ ذکر / شور واحد ـ ابا المظلوم
یا ابا المظلوم ـ یا ابا المظلوم(4)
***
اومدی بابای مهربون من
اومدی مهمونِ پر ز خون من
با تو این خرابه غوغایی شده
دخترت ببین تماشایی شده
***
دخترت لباس خاكی پوشیده
به رخش یه رنگ نیلی كشیده
خونِ گوشم با موهام گشته عجین
شده مثلِ گوشواره بابا ببین
بابا جون دلم یه دنیا گله بود
زیور پاهای من آبله بود
***
هدیه ات باشه گُلهای رو تنم
سرِ تو بذار به روی دامنم
بیا تا از سفرا با هم بگیم
قدری از شام بلا با هم بگیم
یا كه قبل از این روزا با هم بگیم
از همون كرب و بلا با هم بگیم
***
چرا رفتی از كنارم به زودی
وقتی من هوش اومدم تو نبودی
با دلم زمزمه كردم كه بابام
واسه چی گفته

  • یکشنبه
  • 18
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 19:17
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

سبک4 ـ ذکر / واحد سنگین ـ مردمان -(مردمان ناله ام می فهمیدند) * حسن ثابت جو

768
3

سبک4 ـ ذکر / واحد سنگین ـ مردمان -(مردمان ناله ام می فهمیدند) سبک4 ـ ذکر / واحد سنگین ـ مردمان
مردمان ناله ام می فهمیدند
هر كجا گریه ام را می دیدند
شامیان بی سبب هر جا من را
ناسزا داده و می خندیدند
نبودی پرم سوخت
دو چشم ترم سوخت
یکی آتش انداخت
نبودی سرم سوخت
حسین جان حسین جان ـ حسین ای پدر جان(2)
داغ تو از جهان سیرم كرده
خارِ صحرا چه دلگیرم كرده
سن و سال کم دارم امّا
زخم این آبله پیرم كرده
نبودی دلِ شب
بیابان و مرکب
زمین خوردن من
و لرزیدن و تب
حسین جان حسین جان ـ حسین ای پدر جان(2)
دشمنان قلب ما را آزردند
پیش چشم حرم می می خوردند
گر كه عمه نبودش در مجلس
خواهرم را كنیزی می بردند
غمین دخترت بود
سپر خواهرت بود
یزید آن چه می زد
گمانم سرت بود
حسین جان حسین جا

  • یکشنبه
  • 18
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 19:43
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

شب سوم محرم زبانحال حضرت ساله -(توسلات به حضرت رقیه) * مرتضی محمودپور

970

شب سوم محرم زبانحال حضرت ساله -(توسلات به حضرت رقیه) ◾شب سوم محرم

◾توسل به حضرت رقیه

◾رباعیات زبانحال

یتیمی سخته و سختی همینه

همیشه غصه و غم در کمینه

به روی زانوی بابا سرم بود

ببین حالا سرم روی زمینه

رباعی

به صورت من ز ناقله تا فتادم

سرم بر دامن صحرا نهادم

غم کوچه غم مادر غم تو

تمام غصه‌ها آمد به یادم

رباعی

به پیکر عمه‌جانم درد دارم

دلی‌پرخون‌و رویی زرد دارم

رخم نیلی شده از ضرب سیلی

نشان از پنجه‌ی نامرد دارم

رباعی

شبی تاریک بین راه ماندم

بدور از چشمهای ماه ماندم

الهی بشکند دستانت ای زجر

که من با سینه‌ی پر آه ماندم

  • چهارشنبه
  • 21
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 11:40
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

شب_سوم_محرم_۱۳۹۴ با صدای حاج محمودکریمی -(عمه شب محبوبه امشب ) *

2523
2

شب_سوم_محرم_۱۳۹۴ با صدای حاج محمودکریمی -(عمه شب محبوبه امشب ) عمه شب محبوبه امشب
معلوم حالم خوبه امشب
میکوبه قلبم مثل گنجیشک
عمه دلم اشوبه امشب

عمه ببین که جای اون دست
سرخی هنوز رو گونه داره
بابام داره امشب میادش
ای بچه ها کی شونه داره

تاریکه اما خیلی خوبه
مهتاب امشب نیست عمه
بابام من و اینجور ندیده
موهام مرتب نیست عمه

عمه از درد لبهام زیر دندون
زخم توی لبهام میسوزه
شبا چقدر سرده خرابه
عمه کف پاهام میسوزه

کاشکی مدینه بودیم عمه
ای کاش نا محرم نداشتیم
مرحم نداریم کاش میشد
معجر رو زخمامون میذاشتیم

عمه بابام بیاد خرابه
منم باهاش میرم ایشاالله
بابام بیاد میگم بهش که
عمه یه پا مَرده ما شاالله

میگم بهش وقتی که رفتی
عمه به جای ما کتک خورد
افتادم از رو ناقه

  • چهارشنبه
  • 21
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 09:40
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

سه ساله دختر -(سه ساله دختری هستم گرفتار ) * اسماعیل تقوایی

919
2

سه ساله دختر -(سه ساله دختری هستم گرفتار ) سه ساله دختر
سه ساله دختری هستم گرفتار
اسیر وزخمی وبا درد بسیار

به یادم آید آن ایام شیرین
که راه شادمانی بود هموار

به روی پای بابا می نشستم
برویم بوسه میزد او به تکرار

بهاران بود گلزار پیمبر
گلی بودم معطر بین گلزار

همه مشتاق بر بوییدن من
صفایم بود بر دوش علمدار

به یکباره بهار من خزان شد
شدم بهر عزیرانی عزادار

همه گلهای زهرا را بچیدند
شدم دخت یتیم زار وبیمار

خوشی رفت ونثارم ناخوشی شد
مصیبتها به رویم گشت آوار

نوازشها به سیلی میشد انجام
به شلاقش عدو می دادم آزار

یتیمی یکطرف اما اسارت
برای عمه ومن بود دشوار

کنون می گریم اندر کنج ویران
بنالم از یتیمی وغم یار

دلم تنگ پدر گردیده امشب
خدایا

  • سه شنبه
  • 20
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 16:19
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 وحید زحمتکش شهری

زمینه حضرت رقیه -(خوش اومدی ای نازنین) * وحید زحمتکش شهری

1271
46

زمینه حضرت رقیه -(خوش اومدی ای نازنین) خوش اومدی ای نازنین
ستاره ی روی زمین
خوش اومدی ای یاس من
بابای من ای مه جبین

وااای،اومدی دیدنم عزیزم
وااای،گل جلو مقدمت بریزم
وااای،از فراقت بابا مریضم

بودم،به غمت مبتلا پدر جون
بودم،وسط شعله ها جگر خون
بودم،آواره تو دشت و بیابون

داغ تو،خون به دلم کرد

حالا اومدی از سفر
منو با خودت تو ببر
که دیگه شدم خسته از
زخم زبونا ای پدر

وااای،مث من هیچکسی ندیده
وااای،سه ساله با قد خمیده
وااای،روی خار صحرا دویده

بودم،روی ناقه با دست بسته
بودم،از ستمهای اونها خسته
بودم،مث یاس ساقه شکسته

داغ تو،خون به دلم کرد

چه قده اسارت بده
طعنه و جسارت بده
خندیدن به من شامیا
چه قده حقارت بده

وااای،رو تنم رد تازیون

  • سه شنبه
  • 20
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 21:08
  • نوشته شده توسط
  • وحید زحمت کش شهری
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه‌ی سینه زنی -(شب سوم توسل به رقیه‌ی سه ساله) * مرتضی محمودپور

1975
2

نوحه‌ی سینه زنی -(شب سوم توسل به رقیه‌ی سه ساله) ◾السلام علیکِ

◾یا بنت‌الحسین

◾سبک همه جا کربلا

◾بنداول

کنج ویرانه من منتظر مانده‌ام

روضه سیلی از بهر تو خوانده‌ام

تا بیایی برم گریه سر میکنم

من ز خون سرم دیده تر میکنم

ابتایاحسین ابتایاحسین(۲)

◾بنددوم

صورتم را ببین مثل مادر شده

رنگ رخسار من رنگ معجر شده

پای من زخمی و دست من بسته شد

پایم از ره ببین ای پدر خسته شد

ابتا یاحسین ابتایاحسین(۲)

◾بندسوم

ای پدر جان بیا حال زارم ببین

در خرابه شده عمه نقش زمین

تا که چوب جفا برلبت زد عدو

قاری فاطمه دیگر حرفی مگو

ابتایاحسین ابتایاحسین(۲)

  • چهارشنبه
  • 21
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 02:14
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 محسن طالبی پور

#واحد حضرت #رقیه سلام الله علیها -(عمه چرا بوی نون اومد) * محسن طالبی پور

2330
8

#واحد حضرت #رقیه سلام الله علیها -(عمه چرا بوی نون اومد) #واحد حضرت #رقیه سلام الله علیها

عمه چرا بوی نون اومد
از چشمت اشک روون اومد
حسی بهم می گه که بابام
اومد ولی بی نشون اومد
دلتنگ بابام چیزی نمیخوام چرا آوردن پیشم این طشت غذارو
می شه نگیری چشمامو عمه هر جوریه باید ببینم من بابارو
این چیه تو طشت طلا
خوش اومدی سلام بابا
دیر اومدی پیشم چرا
بابای خوب من حسین

عمه برام گریه می کنه
واسه موهام گریه می کنه
شبها همش از کبودی ی
پلک چشام گریه می کنه
یادم نمی ره می گفتی بابا موی سر دختر باید بلند بمونه
سرم شکست و موهای من سوخت حالا دیگه گل سر من لخته خونه
بال و پرم مرهم می خواد
پلک ترم مرهم می خواد
زخم سرم مرهم می خواد
بابای خوب من حسین

  • چهارشنبه
  • 21
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 13:07
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب

حصرت رقیه س -(امشبی آیات قرآن آیه آیه می رسد!) * هستی محرابی

716

حصرت رقیه س -(امشبی آیات قرآن آیه آیه می رسد!) #مناجات
#شب_سوم_حضرت_رقیه_س

امشبی آیاتِ قرآن آیه آیه می رسد
لطفِ حق از برکتِ بی بی رقیه می رسد

اخترِ برجِ حیا وُ مَه رخِ زیبا جبین
یمنِ نامش نورِ رحمت نازل آید بر زمین

نامِ او باشد رقیه دخترِ نیکو خصال
در کمال و معرفت مانندِ خورشیدِ جلال

بَه چه دختر این چنین فرخنده وُ زیبا بوَد
در وقار و هیمنه چون مادرش زهرا بوَد

میوه ی باغ حسین است و چراغِ هر دو عین
افتخارش بس، که باشد او همان بنتِ الحسین(ع)

ناز می ریزد به بابا آن لبِ خندانِ او
صورتِ بابا تبرٌک از کفِ دستانِ او

چونکه بابا با خبر از سینه ی سوزانِ او
یک شبی را شامِ ویران می شود مهمانِ او

مَه رخِ زیبا وشِ عالی نسَب شیرین کلام
نورِ لبهای

  • چهارشنبه
  • 21
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 19:21
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

حضرت رقیه س -(رقیه ای گل نیلیِ بابا، ببوس آن صورت سیلی بابا!) * هستی محرابی

1267

حضرت رقیه س -(رقیه ای گل نیلیِ بابا، ببوس آن صورت سیلی بابا!) ‍ #بیتابیِ_حضرت_رقیه_(ع )_در_خرابه ی شام_برای_دیدن_پدر

رقیه ای گلِ نیلیِ بابا
ببوس آن صورتِ سیلیِ بابا

منم عمّه رقیه داغِ بابا
خرابه مانده ام تنهای تنها

بیا عمه طبق بگشا به رویم
که تا من رأسِ بابا را ببویم

ندارم حاجتی جز روی بابا
بوَد دیدارِ بابا آرزویم

دلم خواهد سرش گیرم به دامان
برایش از غمِ هجران بگویم

رقیه ای گلِ نیلیِ بابا
ببوس آن صورتِ سیلیِ بابا

شکایتها کنم از دستِ دشمن
چگونه می زده سیلی به رویم

بگویم تا که تقصیرم چه بوده؟
به هر سو می کشیده گیسِ مویم؟

دمی حالم ببین ای جانِ بابا
به زیرِ دشنه ی خصمِ عدویم

بگو بابا چرا رأسِ تو را من
در این کنجِ خرابه جستجویم؟

رقیه ای گلِ نیلیِ ب

  • چهارشنبه
  • 21
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 19:34
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب
 امیر عباسی

حضرت رقیه(س) -(ای جمالِ قُدسی ات،چون قمر خوش آمدی) * امیر عباسی

727

حضرت رقیه(س) -(ای جمالِ قُدسی ات،چون قمر خوش آمدی) ای جمالِ قُدسی ات،چون قمر خوش آمدی
در خرابه نیمه شب،ای پدر خوش آمدی
ببین زِ طعنه ها و تازیانه ها
چه ها کشیده این سه ساله دخترَت
به راهِ دین و صِدق و عزّت و وفا
رقیه ات شده شبیهِ مادرت
سلامِ من،به قلبِ غم کشیده ات
سلامِ من،به اشکِ سُرخِ دیده ات
سلامِ من،به این سرِ بریده ات،شَهِ ولا
بابا حسین غریبِ دشت کربلا...
بِینِ کوفه تا به شام،در میانِ سِلسِله
رَأسِ تو به نیزه و،خنده بود و هِلهِله
خوش آمدی به این خرابه اِی پدر
به دردِ ما تو بهترین مُعالِجی
نموده اند اَلا امامِ عالَمِین
یهودیان به ما نگاهِ خارجی
ببین پدر شدم زِ غصه خسته و
بدونِ تو حزین و دلشکسته و
خمیده و به خاکِ غم نشسته و،پُر از بلا
بابا ح

  • چهارشنبه
  • 21
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 19:57
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیر عباسی

حضرت رقیه (س) -(یا رقیه مدد، یا رقیه مدد) * امیر عباسی

2968
4

حضرت رقیه (س) -(یا رقیه مدد، یا رقیه مدد) یا رقیه مدد، یا رقیه مدد
ای عزیزِ بابا یا رقیه مدد
گوهر نایاب، همچو دُر ناب
جان به قربانت،ای زندگی ارباب
از غمت هر دل،داده از کف تاب
جان بقربانت ای،زندگی ارباب
یا رقیه مدد..
در تو نورِ ولا، یاس کرببلا
ای سه ساله، یارِ پدر به شام بلا
بر دل سیَهَم، یا رقیه جلا
ای سه ساله، یار پدر به شام بلا
یا رقیه مدد..
شد نصیب شما،ظلم قوم یهود
شد زِ سیلی دشمن ماهِ رخِ تو کبود
ای عزیز حسین(ع)،گنهِ تو چه بود
شد ز سیلی دشمن ماهِ رخِ تو کبود
یارقیه مدد...

  • چهارشنبه
  • 21
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 20:08
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

زیارت -(قبول باشد زیارتت رقیه یارقیه) *استاد سید هاشم وفایی

845
0

زیارت -(قبول باشد زیارتت   رقیه یارقیه) زیارت

قبول باشد زیارتت رقیه یارقیه
مبارکت شهادتت رقیه یا رقیه

چرا نفس نمی کشی – ای نفس وجان همه
عزم سفر نموده ای- شبانه مثل فاطمه
سرآمده مرارتت رقیه یا رقیه

شدی توپرپر ازستم- ای گل گلزار شرف
تویک طرف فتاده ای-سرپدر به یک طرف
ملولم ازمصیبتت رقیه یا رقیه

اگرچه عمۀ توام- توبوده ای دخترمن
چهره وپیکرت شده- رنگ رخ مادرمن
خون چکد ازجراحتت رقیه یا رقیه

دگر ز درد پای خود- آه زدل نمی کشی
ولی زجان دادن خود- مرا زغصه می کُشی
شدم اسیر محنتت رقیه یا رقیه

دوباره قلب خسته را- پُراز غم ومحن کنم
کفن ندارم و تورا ، به چادرت کفن کنم
شکسته دل زغربتت رقیه یارقیه

شرر گرفته جان من- زعمر کوته وکمت
امانت برادرم

  • پنج شنبه
  • 22
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 11:48
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

متن شعر زبانحال حضرت رقیه (س) محرم 98 -(به نیزه ها نمـودند سر بابایم سر بابایم) * محمدرضا سروری

1321

متن شعر زبانحال حضرت رقیه (س) محرم 98 -(به نیزه ها نمـودند  سر بابایم سر بابایم) به نیزه ها نمـودند سر بابایم سر بابایم
به خاک و خون کشیدند یل رعنایم یل رعنایم
ز بـاغ تـن بریدند گل زیبایم سر بابایم
به تیر غم ربودند دل شیدایم دل شیدایم
******
بـابـا به ظلـم و کینـه بریدند حنجـرت
بـر خـاک کـربـلا بکشیـدنـد پیکـرت
با چشـم خـون گرفتـه میـان غبـار غم
دیـدم بـه قتلگـاه بـدن پاک بی سـرت

بابای سـر جـدایم ای مـاه دلربـایم
بر نیـزه ها نشستـی دادی مرا عـزایم

بـابـا به روی نیـزه نمـودنـد رأس تـو
از پیکـرت بـه دشنـه ربودنـد رأس تـو
دانـم مـلائکـه بـه نگـاهی به نیـزه هـا
در آسمـان به گریـه ستودنـد رأس تـو

به نیزه ها نمـودند سر بابایم سر بابایم
******
بـابـا چه دلربـا بنشستـی به نیـزه

  • چهارشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 10:22
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حمیدرضا محسنات

امام حسین (ع)وحضرت رقیه(س) -(شلوغه قتلگاه , به زیر دست و پا ) * حمیدرضا محسنات

1052
1

امام حسین (ع)وحضرت رقیه(س) -(شلوغه قتلگاه , به زیر دست و پا ) شلوغه قتلگاه , به زیر دست و پا
تو خیره ای هنوز , به سمت خیمه ها
نمونده پیروهن , با نیزه میزنن
یکی به جسم تو , یکی به قلب من
یه قوم بد دهن , با نیزه میدون
یکی به سمت تو , یکی به سمت من
چه کینه ای مگه از تو داشتن حسبن
روی تنت چقد نیزه کاشتن حسین
به روی غیرتت پا گزاشتن حسین
کشون کشون تو رو تا کجا بردنت
تموم قتلگاه پر شده از تنت
یکی سرت رو برد یک نفر پیرهنت
(( ای , غریب آقام ))
تا از رو ناقه ها , میفته میزنن
رقیه هرکجا , میفته میزنن
یکم نفس کشید , پاهاشو پس کشید
تن نحیفشو , رو خار و خس کشید
بالا سرش رسید , تا گوشوارش رو دید
باگوشوارش تنو , روی زمین کشید
تنش مرملٌ بالدما ، مثل تو
موهاشو میکشن از قف

  • یکشنبه
  • 1
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 11:01
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مقتل حضرت رقیه(س) -(پدر جان، کی تو را با خونت خضاب کرد!) *

1112

مقتل حضرت رقیه(س) -(پدر جان، کی تو را با خونت خضاب کرد!) دستمالی روی سر انداختند و آن طبق را جلوی آن دختر نهادند.پرده از آن بر گرفت و فرمود: "این سر کیست؟"
گفتند:سر پدر توست،سر را از میان طشت برداشت و به سینه گرفت و می گفت:
[یا أبَتاهُ،مَنْ ذَا الَّذی خَضَبکَ بِدِمائکَ!یا أبَتاهُ،مَنْ ذَا الَّذی قَطع وَ رِیدَیْکَ!یا أبتاهُ مَنْ ذَا الَّذی أَیتمنی علی صِغَر سِنّی!یا أبَتاهُ، مَنْ بَقی بَعْدَک نَرْجوه؟یا أبَتاهُ، مَنْ لِلْیتیمه حَتّی تَکْبُر_پدر جان، کی تو را با خونت خضاب کرد!ای پدر که رگهای گردنت را برید! ای پدر، کی مرا در کودکی یتیم کرد! پدر جان، بعد از تو به که امید وار باشیم؟ پدرجان، این دختر یتیم را کی نگهداری و بزرگ کند!].
و از این سخنان با او گ

  • پنج شنبه
  • 5
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 18:52
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 مجتبی خرسندی

( عموی رقیه ) -(همین که بر سر نی آمدی به سوی رقیه) * مجتبی خرسندی

393
1

( عموی رقیه ) -(همین که بر سر نی آمدی به سوی رقیه) همین که بر سر نی آمدی به سوی رقیه
شده ست با تو برآورده آرزوی رقیه
دلیل اصلی آن ای عمو نبودن آب است
گرفته است اگر رنگ خون وضوی رقیه
دوباره دست مغیره رسیده است به مادر
همین که زجر می آید به جست و جوی رقیه
چنان که تیر کشیده کم از سه شعبه ندارد
که بغض مرگ علی مانده در گلوی رقیه
دلم خرابه نشین شد از آن زمان که شنیدم
که یک خرابه گرفته ست رنگ و بوی رقیه
برای گریه پی یک بهانه بودم و دیدم
روانه کرد دلم را یکی به سوی رقیه
صدای هاتفی آمد که خواند مرثیه ای را :
(( فلک بسوز که آتش گرفته موی رقیه
سری به نیزه بلند است رو به روی رقیه
خدا کند که نباشد سر عموی رقیه ))*

مجتبی خرسندی
* : سیده فرشته حسینی

  • سه شنبه
  • 24
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 20:02
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

شهادت حضرت رقیه(س) -(دختری دست بسته روی کبود) * مرتضی محمودپور

989

شهادت حضرت رقیه(س) -(دختری دست بسته روی کبود) ◾السلام علیکِ
◾یا ریحانه‌الحسین
دختری دست بسته روی کبود
داده از کف تمام بود و نبود
روی ناقه نشسته بی معجر
بین نامحرمان و آتش و دود
هیجده سر به روی نی ای وای
کرده‌اند راه کوفه طی ای وای
راس پر خون حضرت سقا
حنجرش همچو نای نی ای وای
زجر بدتر بود ز شمر و سنان
زبری دست او چنان سوهان
صورتی همچو برگ گل نازک
دختری همچو ساقه‌ی ریحان
در بیابان به زیر بوته‌ی خار
خواب دیده به دیده‌ی تبدار
روی دوش عمو مکان دارد
کرده غمها و غصه را هموار
نیمه شب با نهیب آتشبار
گشت از خواب ناگهان بیدار
سایه نحس زجر خیمه زده
بر سر طفل دیده بس آزار
دست بر سر نهاد و گفت بابا
گشته رویم کبود چون زهرا
در بیابان ز ناقه افتادم
رحم کن

  • چهارشنبه
  • 18
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 01:01
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد