شهادت حضرت رقیه

مرتب سازی براساس
 میثم مومنی نژاد

حضرت رقیه سلام الله علیها -(کسی غیر از من نداند) * میثم مومنی نژاد

723

حضرت رقیه سلام الله علیها -(کسی غیر از من نداند) کسی غیر از من نداند
حرمت این میهمان را

بخوان قرآن تا ببوسم
جای چوب خیزران را

بخوان قرآن جان بابا
به قربان حنجر تو
که امشب کنج خرابه
بود ختم دختر تو

شام غم (سحر آمد ) 3
عمر من ( به سر آمد)3

واویلا ابالمظلوم

خبر داری یک شبی از
قافله جا مانده ام من

زناقه افتادم و در
بین صحرا مانده ام من

ز بسکه هر سو دویدم
نمانده تاب و توانم
چه زجری دیدم من از زجر
فقط بنگر نیمه جانم

سر آمد ( شب هجران) 3
میمیرم (در این ویران) 3

واویلا ابالمظلوم

  • پنج شنبه
  • 21
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 14:31
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 محسن طالبی پور

متن شعر و سبک واحد رقیه سلام الله علیها -(وقتی تو نیستی ) * محسن طالبی پور

722

متن شعر و سبک واحد رقیه سلام الله علیها -(وقتی تو نیستی ) وقتی تو نیستی
جای لبام چشمامو من تر می کنم
گلهای پیرهنم رو پرپر می کنم
با غم تو سر می کنم
بابا بیاتنگه دلم برای تو
بیا می خوام(سر بزارم رو پای تو2)
باور نکردم من یتیمم
دوای دردم من یتیمم؟
دورت بگردم من یتیمم؟
وای بابای مهربونم
بابا می دونی
موهای کوتاه به یه دختر نمیاد
ولی دیگه کاری ازم بر نمیاد
عمرم چرا سر نمیاد
آتیش گرفت موی کمند من بابا
می خوام برم (برام بیار کفن بابا2)
حال منم غمباره بابا
اگه چشام می باره بابا
درد من از بازاره بابا
وای بابای مهربونم

  • دوشنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 09:48
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 میلاد  قبایی

شب سوم محرم -(اي آسمون بگو ، كه ماه من كجاس) * میلاد قبایی

736

شب سوم محرم -(اي آسمون بگو ، كه ماه من كجاس) اي آسمون بگو ، كه ماه من كجاس
شايد مثه بابام ، اونم رو نيزه هاس

عمه شنيد چقدر ، گفتم تو ازدحام
تنها شدم ديگه ، من عمومو ميخوام

دلم ميخواس الان ، تو اين خوابه بود
خودش ميديد چقدر ، تنم شده كبود

كبوديه چشام ، به خاطر اينه
سيلي زدن بهم ، چشام نميبينه
من عمومو ميخوام...

چرا عموم منو تنها گذاشت
توي دلم غم دوريشو كاشت
كجاست ببينه غصه ميخورم
يادش بخير چقدر هوامو داشت

" عمو جانم عمو... "
————————-
تنگ شده اين دلم ، برا صدات عمو
رفتي بدون من ، قهرم باهات عمو

سراغ قلب بي ، قرارمو بگير
بيا و از اينا گوشوارمو بگير

ديدي تو كوچه ها ، چه ازدحامي بود
چادر من سره ، دختر شامي بود

يه رو سري ميخوام ، بپوش

  • سه شنبه
  • 26
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 10:36
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر یا رقیه‌بنت‌الحسین (ع) -(هرکس که شنید از غمِ تقدیرِ رقیه) * بردیا محمدی

1047
1

متن شعر  یا رقیه‌بنت‌الحسین (ع) -(هرکس که شنید از غمِ تقدیرِ رقیه) هرکس که شنید از غمِ تقدیرِ رقیه
یک شب نگذشت است که شد پیرِ رقیه

هرگز نکند نیم نگاهی به گناهی
چشمی که شود گریه کنِ تیرِ رقیه

آن کوه که نزدیک ترین قُلّه به ماه است
سرشانه ی سقاست به تعبیر رقیه

هرگاه که برخاست اذان علی اکبر
در خیمه شنیده شده تکبیر رقیه

ما را خود زهرا سر این سفره نشانده
می خواست شود شیعه نمک‌گیر رقیه

در شیعه عموماً پدران،دختری هستند
در جامعه دیده شده تاثیر رقیه

در آینه با"حیدر" و "زهرا" نَزَنَد مو
تصویر"علی اصغر" و تصویر "رقیه"

صد مرجع تقلیدِ مُفَسِّر نتوانند
یک خط بنویسند ز تفسیر رقیه

"لبنان"و"عراق"و"یمن"و"سوریه"را کاش
یک روز بنامیم،"جماهیرِ رقیه"

تیغ دو دم دختر این طایف

  • سه شنبه
  • 26
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 13:22
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

شب سوم حضرت رقیه سلام الله علیها -(دلم داده خبر. می آید دلبرم) * قاسم نعمتی

872
2

شب سوم حضرت رقیه سلام الله علیها -(دلم داده خبر. می آید دلبرم) دلم داده خبر. می آید دلبرم
بباف ای عمه جان. کمی موی سرم

حلالم کن اگر
برایت زحمتم
به خاک ِ بی کسی
گذارم صورتم
پدر جانم حسین

کبوتر بودم و .پرم را چیده اند
تمام دختران . به من خندیده اند
تماشایی شده
لباس پاره ام
ببین گم کرده ام
دوتا گوشواره ام
پدر جانم حسین

از آن شب تا کنون.زمین گیرم پدر
دگر از زندگی .ببین سیرم پدر
منم که بوده ام
همه عمرم عزیز
نگاهم میکنند
به چشم یک کنیز

  • پنج شنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 09:53
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 عباس میرخلف زاده

سنگين شهادت حضرت رقيه سلام الله عليها -(اسفند بيارين كور شه حسود و) * عباس میرخلف زاده

690
0

سنگين شهادت حضرت رقيه سلام الله عليها -(اسفند بيارين كور شه حسود و) اسفند بيارين
كور شه حسود و
بياد اونيكه بابامو نديده بود و

ديدين كه اومد
چه زوده زود و
لالايي ميگه يكي بود يكي نبود و

غِصه ميگه از
روي كبود و
خودش خبر داره محله ى يهود و

بابامه
ديدين كه من دروغ نميگم بابا دارم
بابامه
اومده بازي بام آخه ديد بي كس و كارم
بابامه
بعد يه عمر سحر شده اين شبِ تارم

دلم گرفته ، بابايي

كجاس اونيكه
به من ميخنديد
بياد ببينه روزِگار چرخيد و چرخيد

حالا كه بابام
از سفر اومد
ميرم بهش ميگم منو بازي نداديد

بهش ميگم اون
چادر سيامو
كه هديه ي تولدم بود شما بُرديد

بابامه
چادرمو پسم بدين جلوش بپوشم
بابامه
دلش ميگيره گوشوارم نباشه گوشم
بابامه
ميخوام سرِ بابام باشه توي آغوشم

د

  • چهارشنبه
  • 3
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 13:24
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

نوحه وزمزمه شهادت حضرت رقیه _سه ساله ام غریب وتنها * اسماعیل تقوایی

1638
1

نوحه وزمزمه شهادت حضرت رقیه _سه ساله ام غریب وتنها زمزمه ونوحه شهادت حضرت رقیه
سه ساله ام غریب وتنها/فتاده ام به بحر غمها2
پدر چرا برم نمی آیی،که عقده از دلم تو بگشایی، بدان که دختران همه هستند، بابایی، بابایی2
حسین حسین حسین بابا،حسین حسین حسین بابا، حسین حسین حسین بابا،ای بابا ای بابا2
_____________________________
بدیده ام ترا بخوابم/کنون غمین ودل کبابم

بگریم وبهانه ات گیرم،زدست این زمانه دلگیرم،اگر نبینمت بدان امشب،میمیرم میمیرم
حسین حسین....
_____________________________
عمه ییا پدر بیامد/فراقمان به سر بیامد

خوش آمدی پدر به ویرانه، صفا تو داده ای به غمخانه،بنوشم از می لبت حالا،مستانه مستانه
حسین حسین....
_____________________________
سر

  • دوشنبه
  • 8
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 15:39
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

محاوره زبانحال نذرشهادت حضرت رقیه سلام الله علیه -(به یادم مونده روزایی، که توو آغوش تو بودم) * مرضیه عاطفی

1863

محاوره زبانحال  نذرشهادت حضرت رقیه سلام الله علیه -(به یادم مونده روزایی، که توو آغوش تو بودم) به یادم مونده روزایی، که توو آغوش تو بودم
به رویِ زانوی عمّه، یا رویِ دوش ِ تو بودم

موهام و شونه میکردی، بهم میگفتی دردونه م
نبینم توو خودت باشی، چراغ کوچیکِ خونه م

همین می اومدی خونه، فقط میگشتی دنبالم
برام یه چادر مشکی، خریدی! کردی خوشحالم

میگفتی ای گلِ یاسم، منو می بوسیدی آروم
میدیدی تا که خوابیدم، عبات و میکشیدی روم

ولی حالا با دلتنگی، نشستم زیر نور ماه
کجارفتی بابایی جون؟! ببین قدّم شده کوتاه

ببین افتاده دندونم، رو لبهام ردّی از خونه
به جای رویِ زانوهات، نشستم کنجِ ویرونه

نبودی دستام و بستن، کبوده خیلی میسوزه
یهو سرگیجه میگیرم، چشام تاره یه چن روزه

دیگه میترسم از اَسبا، نمیخوابم دی

  • پنج شنبه
  • 11
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 15:26
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسن کردی

متن شعر مرثیه حضرت رقیه سلام الله علیها -(گفتم نزن افتادم از پا باز هم زد) * حسن کردی

1336
2

متن شعر مرثیه حضرت رقیه سلام الله علیها -(گفتم نزن افتادم از پا باز هم زد) گفتم نزن افتادم از پا باز هم زد
او را قسم دادم به زهرا باز هم زد
کودک زدن دارد مگر،صد بار گفتم
من که ندارم با تو دعوا باز هم زد
ناراحتم خیلی به بابا حرف بد زد
گفتم نگوید بد به بابا باز هم زد
او چکمه پایش بود و من پای برهنه
خون می چکید از هر دو تا پا باز هم زد
فریاد می زد بر سر من از سر قیض
گفتم خودم می آیم آقا،باز هم زد
از زجر بی زارم بدم می آید از او
چون حال من را دید،اما باز هم زد
با پا مرا هل داد خیلی وحشیانه
بر سر گرفتم دست ها را باز هم زد
گفتم بگو آخر خودت دختر نداری؟
بابا نبودی هیچ آیا؟باز هم زد

  • پنج شنبه
  • 11
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 17:03
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

سبک واحد سنگین شهادت بی بی حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها -(زخمی ترین کبوترم) * امیرحسین سلطانی

626

سبک واحد سنگین شهادت بی بی حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها -(زخمی ترین کبوترم) بند اول

زخمی ترین کبوترم
زخمی شده بال و پرم
خرابه لونه ی منه
پدر بهونه ی منه

زار و حزینم_ویرون نشینم
رو خاکا سر میذارم
گرفته حالم_پدر ندارم
که سر رو پاش بذارم

بابا حسین ۳ کجایی
بابا حسین ۲ مردم از این جدایی

بند دوم

به لب رسیده جونم و
پیر از غم زمونم و
از ضربه تازیونه ها
دارم به تن نشونه ها

قدم کمونه_فصلم خزونه
زردم شبیه پاییز
با آه سردم_دنیای دردم
اشکه چشامه لبریز

بابا حسین ۳ کجایی
بابا حسین ۲ مردم از این جدایی

بند سوم

حالا شکسته بغض من
ضعیفه ضرب نبض من
بابام اومد رو دامنم
سرش رو بوسه میزنم

عمه بیا که_مهمونم اومد
اومد خرابه دیدنم
بیا حلالم_کن که رسیده
موقع پر کشیدنم

بابا حسین ۳ کجای

  • سه شنبه
  • 16
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 10:43
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر و زمینه دوم حضرت رقیه (س) -(به خرابه صفا دادی بابای گلم) * سید جلال میر عسگری

973

متن شعر و زمینه دوم حضرت رقیه (س) -(به خرابه صفا دادی بابای گلم) به خرابه صفا دادی بابای گلم

چه عجب یه سری زدی بابای گلم

خیلی وقته رقیه چشم به راه تواِ

به خرابه خوش اومدی بابای گلم

بابا نبودی دست تنهامو بگیری

وقتی تو رو کشتن منو بردن اسیری

شامو کوفه رفتم

با قافله بدون تو بابایی / با آبله بدون تو بابایی

تو هلهله بدون تو بابایی

تو قلب کوچیکم

یه دنیا درد و ماتمه بابایی / مصیبتات تو قلبمه بابایی

هرچی بگم بازم کمه بابایی

من الذی ایتمنی بابا

نمیدونی چقدر صبورِ دختر تو

تکیه گاه منه نگاه خواهر تو

صورتم شده نیلی و دلم شده خون

دختر تو شده شبیه مادر تو

از دست زجر بابا نگم که چی کشیدم

بابا منو همرات ببر دیگه بریدم

بی خوابی بی تابی

رمق نذاشته تو چشام

  • پنج شنبه
  • 21
  • آذر
  • 1398
  • ساعت
  • 12:01
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 وحید زحمتکش شهری

زمینه شب سوم ماه محرم -(واسم اومد مهمون) * وحید زحمتکش شهری

2371
1

زمینه شب سوم ماه محرم -(واسم اومد مهمون) #سبک_زمینه_ده_شبی
#مجموعه_اشعار_محرم_الحرام_۱۴۴۱?
#شب_سوم
#اجرانشده

بند اول:

واسم اومد مهمون
دلمو فرشِ گذرگاش میکنم
واسم اومد مهمون
خودمو قربونیِ راش میکنم
واسم اومد مهمون
با چشای خسته نیگاش میکنم

دستِ تنهامو
چجوری، بردارم، سرِ بابامو?
زخمه لبهامو
چجوری، ببوسم، همه دنیامو?
تارِ چشمامو
چجوری، ببینم، ماهِ زیبامو

بابا، اومدی اما دیر، زمین گیرم من
بابا، کبوده دست و پام به زنجیرم من
بابا، میدونم اینو خوب، که میمیرم من

خیلی اینا بدن ( بابا جونم ۳ )
منو کتک زدن (بابا جونم ۳)

بند دوم:

بابا حسین جونم
شدی درگیره خرابه مثلِ من
بابا حسین جونم
میبینم حالت خرابه مثلِ من
بابا حسین جونم
صورتت با خون خضابه مثلِ من

غمگین و زارم
بابایی با تو من، دردِ دل دارم
خیلی بیمارم
بسکه زجر، توی راه، داده آزارم
شبا بیدارم
شبیهِ فاطمه، پهلو درد، دارم?

بابا، بین شامی های یهود، میمردم
بابا، اگه عمه نبود، که زود، میمردم
بابا، اگه واسم سپر نبود، میمردم?

خیلی اینا بدن ( بابا جونم ۳ )
منو کتک زدن (بابا جونم ۳)

بند سوم:

منو ببر بابا
که دیگه از این زمونه سیر شدم
سه سالمه اما
تو نگاه کن بابا جون که پیر شدم
دستم به دیواره
مثه مادرم به غم اسیر شدم

ای بابا جونم
ببرم، که دیگه، ندارم جونی
اینجا توی شام
ندادن، حتی یک، تیکّه ی نونی
ببرم بابا
دلِ من، شده تنگ، اینو میدونی

بابا، دخترای شامی، به من خندیدن
تا که، روی گوشای من، یه کم خون دیدن
بابا، با لباسای نو، جلوم پیچیدن?

خیلی اینا بدن ( بابا جونم ۳ )
منو کتک زدن (بابا جونم ۳)

?: #یاحسین(طاها تحقیقی)
#امیر_حسین_سلطانی
#وحید_زحمت_کش_شهری

  • جمعه
  • 24
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 11:50
  • نوشته شده توسط
  • وحید زحمت کش شهری
ادامه مطلب
 محمدرضا محمدی (ناعم)

واحد حضرت رقیه(س) -(کنج خرابه دختری سه ساله از فراق بابا نالونه) * محمدرضا محمدی (ناعم)

1009

واحد حضرت رقیه(س) -(کنج خرابه دختری سه ساله از فراق بابا نالونه) کنج خرابه.دختری سه ساله.ازفراق بابا.نالونه
بس که جفادیده.دردوبلادیده.میباره مثل ابر.گریونه
میگه بابا...بی توهمه شبها..میون این غمها
دلم میگیره
اگه نیای..کنارمن بابا..دخترتوتنها..دیگه میمیره
وای بابا۳ بی تومن میمیرم ۲

بسکه زد دشمن..سیلی به روی من..
صورت کبودم...میسوزه
کعب نی وسیلی..میخور روزو شب..
بسکه به این پیکر...میسوزه
باباخستم...دیگه ازاین دنیا..بیامنوبابا
ببرازاینجا
عمه میگه..غصه نخور نازم...
صورت توگشته...شبیه زهرا
وای بابا۳ بی تومن میمیرم۲

کاشکی بیادامشب...داداش علی اکبر
ببره منو تا...کربلا
یاکه بیادهمراش..داداش علی اصغر
خالی بشه این دل ..ازغمها
اگه بیاد..گل باغ احساس
عموجونم عباس...به پاش می افتم
میگم عمو..منوببرامشب
خسته شده عمه....دیگه زدستم
وای بابا۳ بی تومن میمیرم۲

  • جمعه
  • 15
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 21:09
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
کربلایی جواد محمدی

شور لطمه زنی حضرت رقیه (س) -(کجایی بابا حرم شد غوغا) *کربلایی جواد محمدی

6325
32

شور لطمه زنی حضرت رقیه (س) -(کجایی بابا حرم شد غوغا) کجایی بابا
حرم شد غوغا
سر گوشوارم
ببین شد دعوا
کتک میخوردم
از این نامردا

بی هوا لگد خوردم
ای کاش که می مردم
با صورت زمین خوردم
بابا

جونی نیست تو این پاهام
سیاهه زیر چشمام
گرفته آتیش موهام
بابا

نکش نکش
موی سرم رو بی هوا نکش
نکش نکش
معجرمو از رو سرم نکش
نکش نکش
ناخنتو رو صورتم نکش

نزن نزن
جونی نمونده به تنم نزن
نزن نزن
با تازیونه کمرم نزن
نزن نزن
با پشت دست تو صورتم نزن
نزن نزن
....................................
یه شب افتادم
ز روی ناقه
کبوده دستام
جای شلاقه
سرم میسوزه
رد طنابه

گرسنه میخوابیدم
به خودم می لرزیدم
کابوس حرمله دیدم
بابا

رقاصه می آوردن
شب تا صبح شراب خوردن
کنیزی منو بردن
بابا

بابا بابا
دستای من رو با طناب می بست
بابا بابا
زجر با زانو کمرم نشست
بابا بابا
دندون شیریه منو شکست

شکست شکست
استخونای پهلومو شکست
شکست شکست
النگوی دست منو شکست
شکست شکست
حرمت عمه ی منو شکست

  • دوشنبه
  • 23
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 22:55
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شور حضرت رقیه(ع) -(مسته نامِ رُقیّم) * عباس شعرباف

836

شور حضرت رقیه(ع) -(مسته نامِ رُقیّم) مسته نامِ رُقیّم
صید دامِ رُقیّم
من کبوتري عاشق
روي بامِ رُقیّم

من فداي رُقیّم
در هواي رُقیّم
عاشقِ اون ضریحِ ۲
با صفاي رُقیّم ۲

دلمو دادم دسته رُقیّه ۲
من مُریدِ پابسته رُقیّه ۲
جانم فداي دُخترِ ارباب
هستي من از هسته رُقیّه

محبوبه ي ربّه ، اعلا رُقیّه جان
شأن و مقامِ تو ، والا رُقیّه جان
هر چه بگویم ، کم ، وصفه کمالاتت
هستي شبیه به ، زهرا رُقیّه جان ۲

یا رُقیّه ، مدد خاتون

سَر به راهه رُقیّم
در پناهه رُقیّم
عُمریه چشم به راهه
اون نگاهه رُقیّم

بیقرارِ رُقیّم
ریزه خوارِ رُقیّم
کوري چشم دُشمن ۲
از تبارِ رُقیّم ۲

روي اسمش حساسه ابلفضل ۲
نوکراشو میشناسه ابلفضل ۲
ناز رُقیّه خریده عباس
چونکه غرقِ احساسه ابلفضل

دردونه و عشقِ ، بابا رُقیّه جان
جات روي شونه ي ، سقّا رُقیّه جان
مثلِ عمو جانت ، داري کرم بي بي
زیباترین اسمِ ، دُنیا رُقیّه جان ۲

یا رُقیّه ، مدد خاتون

روضه خوان رُقیّم
در امانِ رُقیّم
من خودم قاتلِ اون
دُشمنان رُقیّم

من خرابِ رُقیّم
پا رکابِ رُقیّم
مُستحق دُعاي ۲
مُستجاب رُقیّم ۲

عُمریه قلبم به شوروشینه ۲
آرزوم زیارته حسینه ۲
خودم اینجا آقا تو میدوني
دلم تُوي بین الحرمینه

کربوبلامه تُو ، دستاش رُقیّه جان
اربعینِ امسال ، ویزاش رُقیّه جان
ما را خرید ارباب ، از لُطفِ بي حدّش
کرده سفارش به ، باباش رُقیّه جان ۲

یا رُقیّه ، مدد خاتون

  • پنج شنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 20:16
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شور حضرت رقیه (س) -(بابا, بدون تودنیاسرابه) * مجید مراد زاده

635

شور حضرت رقیه (س) -(بابا, بدون تودنیاسرابه) بابا
بدون تودنیاسرابه
حتی یه لحظه شم عذابه
حاجتمو امشب روا کن
منو ببر ازین خرابه

بابا
ببین تو قلب مضطر من
نمونده مویی به سر من
خوب شد نبودی که ببینی
اتیش گرفته معجر من

بابا
نظر نما که دختر تو
شده شبیه مادر تو
ازان زمان که روی نیزه
بریده دیده حنجر تو
بابا حسین من حسین مظلوم

بابا
چشام دیگه نداره سویی
سرم دیگه نداره مویی
گریه م ولی برای اینه
چراتو بریده گلویی

بابا
راه نفس به سینه بسته
دردی به پهلویم نشسته
ضجر لعین باضرب سیلی
دندونام و چه بدشکسته

بابا,
غارت شده انگشتر تو
گوشواره هی دختر تو
ازتیزی های نوک نیزه
چیزی نمانده از سرتو
بابا حسین من حسین مظلوم

  • چهارشنبه
  • 1
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 22:28
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
سید ناصر ولائی زنجانی

حضرت رقیه(س) -(ای جان من تو پدر ، از تو خبر ،که آورَد برما) *سید ناصر ولائی زنجانی

521

حضرت رقیه(س) -(ای جان من تو پدر ، از تو خبر ،که آورَد برما) ای جان من توپدر ، از تو خبر ،که آورد برما
چشمانم شام وسحر ، مانده به در ، کی آیی ای بابا
امید من بابا ، منم من آن تنها ، ازاین سفر دیگر
به پیش من باز آ
بیا بابا ، بیا بابا ، فدای چشمانت
امید من ، عزیز من ، رقیّه قربانت

زیبا ای دختر من ، دلبر من ، چه خواهی از بابا
قربان چشم تو من، گوهر من ، که مانده ای تنها
رقیّه ای جانم ، غم تو می دانم ، زچشم تو غم را
همیشه می خوانم
رقیه ّ جان ، رقیّه جان ، فدای چشمانت
سر خونین ، شود امشب ، انیس و مهمانت

با یادت ای گل من، ای مه من، سحر کنم شب را
بشکسته بال و پرم، بی خبرم ، کجایی ای بابا
تویی به دل نورم ، من از تو مهجورم
بسوزم از این غم، چرا ز تو دورم
بیا با با، بیا بابا، فدای چشمانت
عزیز دل امید من رقیّه قربانت

هستی تو نو گل من ، بلبل من سه سالهء زیبا
ای پرپر غنچهء من، دلبر من، عزیزهء زهرا
عزیز جان من، مشو دگر غمگین
بود غمت ای جان، برای من سنگین
رقیّه جان رقیّه جان فدای چشمانت
سر خونین شود امشب انیس و مهمانت

  • چهارشنبه
  • 2
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 11:43
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

نوحه وزمزمه شهادت حضرت رقیه_عمه بیا دیدم به رؤیا * اسماعیل تقوایی

1207

نوحه وزمزمه شهادت حضرت رقیه_عمه بیا دیدم به رؤیا زمزمه ونوحه شهادت رقیه خاتون
عمه بیا دیدم به رویا
گم شده ی من شده پیدا

دیدم که آمده کنارم، قرار قلب بیقرارم، قرار قلب بیقرارم
پدر پدر پدر پدر جان، پدر پدر پدر پدرجان، پدر، پدر، پدر، پدرجان
_______________________________
به گوشه خرابه ی شام
ندارد او قرار و آرام

عمه گرفته اش در آغوش،نمی شود رقیه خاموش، نمی شود رقیه خاموش
پدر پدر پدر پدر جان...
_______________________________:
زسوی دشمنان بابا
آورده شد سرش به آنجا

جان‌ها بسوزد از برایش،سر پدر شده دوایش، سر پدر شده دوایش
پدر پدر پدر پدر جان...
_______________________________
زبان گرفته دختر ناز
با سر بابا شده دمساز

ببین پدر تو روی نیلی،ورم نموده جای سیلی، ورم نموده جای سیلی
پدر پدر پدر پدر جان...
_________________________________
هرجا که احساس خطر بود
عمه ی من مرا سپر بود

طاق شده طاقتم ای ماه، مرا دگر ببر به همراه، مرا دگر ببر به همراه
پدر پدر پدر پدر جان..

شعر :اسماعیل تقوایی

  • پنج شنبه
  • 4
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 14:32
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه سینه زنی شهادت حضرت رقیه(س) * مرتضی محمودپور

941
4

نوحه سینه زنی شهادت حضرت رقیه(س) ◾نوحه سینه زنی
◾شهادت حضرت رقیه(س)

◾بنداول
منزلم شد خرابه دختر شاه دینم
بین بازارکوفه شدشکسته جبینم
دارم از ره نشانه
خورده ام تازیانه(۲)
من یتیمم یتیمم(۳)

◾بنددوم
نیمه شب ای پدر جان من ز ناقه فتادم
روی خاک بیابان صورتم را نهادم
مادرم یار من شد
عمه غمخوار من شد(۲)
من یتیمم یتیمم(۳)

◾بندسوم
کو علی اکبر من کو علمدار و سقا
ای پدر گشته مجروح پایم از خار صحرا
شام من را سحر کن
عمه ام را خبرکن(۲)
من یتیمم یتیمم(۳)

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

  • سه شنبه
  • 16
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 13:29
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

زمینه و زمزمه سینه زنی شهادت حضرت رقیه(س)سبک به سمت گودال از.... * مرتضی محمودپور

1019
2

زمینه و زمزمه سینه زنی شهادت حضرت رقیه(س)سبک به سمت گودال از.... ◾نوحه زمزمه و زمینه سینه زنی
◾سبک(به سمت گودال از....)

◾بنداول
به کنج ویرانه نشسته ام تنها
منتظرت هستم کجایی ای بابا
عمه ی مظلومه سپر شده بر من
ببین قدم گشته چو مادرت زهرا
ای طبیبم ای حبیبم
ای پدر جان ای پدر جان(۲)

◾بنددوم
ز کربلا تا با سرت سفر کردم
با آه شبگیرم شام و خبر کردم
جور و جفا دیدم شکوه نکردم من
ز درد سیلی تا شبم سحر کردم
تو کجایی کی میآیی
ای پدر جان ای پدر جان(۲)

◾بندسوم
پدر ز سر بردند معجرخونینم
ز ضرب سیلی بین صورت پرچینم
سه ساله ام بابا قدی کمان دارم
منتظرت هستم تا که تو رو بینم
تو کجایی کی میآیی
ای پدر جان ای پدر جان(۲)

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

  • شنبه
  • 20
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 15:15
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

زمینه شب سوم محرم - تا خوده صبح از درد پاهام بیدارم(حضرت رقیه س ) * رامین برومند

694
2

زمینه شب سوم محرم - تا خوده صبح از درد پاهام بیدارم(حضرت رقیه س ) زمینه شب سوم محرم۱۴۰۱

بی حالم و بی قرارم

تا خوده صبح از درد پاهام بیدارم

از غم و غصه بیچارم

مثل زهرا مادرت من سر درد دارم

.

ببین که رنگ و روم زرده

اینا همه ش باعث و بانیاش درده

کاش زیبایی هام برگرده

این زخما و کبودی ها زشتم کرده

بابا حسین بابا حسین

»»»»»»»»»»»»»»»»

یادش بخیر تو مدینه

میخوابیدم من بغلت روی سینه

حالا ببین وضعم اینه

ببین بالشت سرم سنگِ زمینه

.

میخوام بازم تو بیداری

بگی هنوزم مثل قبل دوسم داری

خودت بدی باز دلداری

نگی فقط چرا گوشواره نداری

بابا حسین بابا حسین

»»»»»»»»»»»»»»»»

از درد و غم پیرم بابا

راه که میرم از دیوار میگیرم بابا

از زندگی سیرم بابا

از عاشورا تو غل و زنجیرم بابا

.

دور ناقه میرقصیدن

دیدن عزاداریم به ما میخندیدن

انگشترت رو دزدیدن

با همون دست موی منو میکشیدن

بابا حسین بابا حسین

»»»»»»»»»»»»

خیلی اینا بدن بابا

مارو وسط بازارا بردن بابا

مارو عذاب دادن بابا

دردونه تو یهودیا زدن بابا

.

شده غم هام بی حد بابا

ندیدی چی به روزمن اومد بابا

هرکس رسید میزد بابا

منو زجرِ بد با لگد بد زد بابا

بابا حسین بابا حسین

»»»»»»»»»»»»»»»

رامین برومند (زائر)

  • دوشنبه
  • 3
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 09:21
  • نوشته شده توسط
  • رامین برومند(زائر)
ادامه مطلب

سنگین شهادت حضرت رقیه (س) -(با تو نگفته بودم از گریه های هر شب) * مجید آقاجانی

534
2

سنگین شهادت حضرت رقیه (س) -(با تو نگفته بودم از گریه های هر شب) ?بند 1

با تو نگفته بودم از گریه های هرشب
واسم لالایی میگه جای تو عمه زینب

چشمام پر از ستارس تو دل این بیابون
دیدم روی نی موهاتو بابا شده پریشون

مرهم نداره درد من
حرفامو با کی بزنم
مثل یه شمعی روبه باد
اونی که ایستاده منم

دائم میباره چشمای تارم
بی تو سیاهه این روزگارم

من الذی ایتمنی

?بند 2

همه میدونن اینو دختر بابایی میشه
نمیدونستم حالا سهمم جدایی میشه

با خار این بیابون پاهای من بریده
موهای دخترت رو بابا عدو کشیده

عمه بهم گفت که تورو
با تیر و نیزه زدنت
سرت روی دامنمه
رو خاک داغه بدنت

بغض عجیبی تو این گلومه
کار رقیت بی تو تمومه

من الذی ایتمنی

?بند 3

خیلی دلم میسوزه بابا برا عمو جون
این دل پر از بهانس وقتی نداره سامون

دست عمو رو دیدم افتاده بود روخاکا
سخته که باشه بی مشک تنها میون اعدا

سحر نمیشه شب من
اصلا نیوفتاد تب من
ای کاش باچوب تر میزد
جای لبت رو لب من

حالا چجوری بی تو بمونم
روضه برای این غم میخونم

من الذی ایتمنی

  • پنج شنبه
  • 6
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 14:25
  • نوشته شده توسط
  • محمد حسین عزیزی
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

سبک زمزمه یا واحد سنگین شهادت حضرت رقیه(س) -( کجایی بابا دست بکشی روی سرم،مثه قدیما) * امیرحسین سلطانی

452

سبک زمزمه یا واحد سنگین شهادت حضرت رقیه(س) -(  کجایی بابا دست بکشی روی سرم،مثه قدیما) ?بند اول

کجایی بابا
دست بکشی روی سرم،مثه قدیما
من بخوابم رو پات برام،بخونی لالا

کجایی بابا
خیلی دلم میخواد بودی،کنارم حالا
خسته شدم بی تو من از،این دار دنیا

بابا دعا کن دخترت،بمیره زودتر
تا که دیگه زجر نکشه،تو دنیا بیشتر
دختر تو هستم ولی،جام تو خرابس
برام شده خاکای این،ویرونه بستر

تو خواب میدیدم اومدی
سرو گذاشتم روی پات
خوب شده زخمای تنم
بابایی با نوازشات

بابا حسین بابا حسین

?بند دوم

دلم گرفته
شبیه عمه زینبم جاریه اشکام
سه سالمه ولی بابا میلرزه دستام

دلم گرفته
تو این خرابه وحشتو حس میکنم من
جون کتک خوردن و باز ندارم اصلا

بزار موهاتو صاف کنم شده پریشون
نشسته رو لبای تو گرد بیابون
رگ گلوتو کی برید با لب تشنه
شده چشای دختر تو خیس بارون

دشمن بی حیا چقد
موهای من رو میکشید
یه جوری زد تو صورتم
که این چشام چیزی ندید

بابا حسین بابا حسین

  • دوشنبه
  • 7
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 12:41
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

حضرت رقیه(س) -( سلام ای سر بابا تنت کجا رفته) * سید پوریا هاشمی

743

حضرت رقیه(س) -(  سلام ای سر بابا تنت کجا رفته) سلام ای سر بابا تنت کجا رفته
شنیده ام که تنت بین بوریا رفته

خوش آمدی‌ پدرم دیدن من آمده ای
چه شد که نصف شبی به خرابه سر زده ای

هوای اهل و عیالت هوای سوختن‌ است
همان قدم که نداری بروی چشم من‌ است

خبر بگیر ز حالم عجیب بد حالم
شبیه پیر زنی درمیان اطفالم

نه دست‌ مانده برایم نه پا و نه کمری
خلاصه عرض کنم میشود مرا ببری

مرا ببر که گره خورده است موی سرم
چقدر با ته‌ نیزه زدند روی سرم

مرا ببر که به پیشانیم نشان دارم
کبودی بدی از لطف ساربان دارم

کشیده خوردم از آنکس که بغض حیدر داشت
چه بی مقدمه زد! گونه ام ترک برداشت

لب تو زخم‌ شده چوب خیزران خورده
لبم کبود شده مشت از سنان خورده

همینکه با من‌ مظلوم قاتلت لج شد
میان حلقه زنجیر گردنم کج شد

گرفت حنجره ام‌حرفهام خس خس شد
ز تازیانه دو دستم شکست بی حس شد

سرنماز لگدهای بی هوا خوردم
چه فحش ها که من از بی نمازها خوردم

مقابل من لب تشنه آب میخوردند
گرسنه بودم و پیشم کباب میخوردند

زنان کوفه به عمه اشاره میکردند
لباسهای مرا پاره پاره میکردند

اراذل سر بازار شام را که نگو
و رقص های زنان روی بام‌ را که نگو

غریبه ای به خرابه سرک کشید پدر
چقدر قهقهه زد عمه را که دید پدر

اگرچه بعد تو دیگر شکست حرمت‌ ما
ولی نخورد زمین پرچم قداست ما

زمان غارت معجر خدا حجاب کشید
نگاه هیچ غریبه به موی ما نرسید

  • چهارشنبه
  • 9
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 08:55
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

سبک زمینه شهادت بی بی حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها -( رقیه ی مظلومه) * امیرحسین سلطانی

495

سبک زمینه شهادت بی بی حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها  -( رقیه ی مظلومه) ?بند اول

رقیه ی مظلومه
از پدرش محرومه
گوشهٔ ویرونه نشسته،بهونه گیره
گرفته قلب زارش
پریشونه احوالش
شده از این زمونه خسته،بهونه گیره

کجایی نور چشم تارم
نیستی کنارم بیقرارم
سر روی پای کی بذارم۲ بابا

خسته شدم دیگه بیا
منو ببر پیشت بابا
میگن بگو بابات کجاس
جواب بدم چی به اینا

بابای خوبم،ای مهربونم

?بند دوم

واویلا از اون لحظه
سری رو از رو نیزه
توی طبق میذارن و،براش میارن
میشه نگاهش خیره
سر و بغل میگیره
بازم یه داغ تازه رو،داغش میذارن

درد دلش رو میگه با سر
به آرزوش میرسه دختر
میزنه پر مثل کبوتر۲ بابا

راحت میشه از شامیا
از زجر پست و بی حیا
دیگه نمیشه روبرو
با دخترا تو کوچه ها

بابای خوبم،ای مهربونم

  • پنج شنبه
  • 10
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 12:48
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 احسان  نرگسی رضاپور

زمینه حضرت رقیه -(حق بده اینجور اگه نامرتبم ) * احسان نرگسی رضاپور

490

زمینه حضرت رقیه  -(حق بده اینجور اگه نامرتبم ) حق بده اینجور اگه نامرتبم/اگه پریشونم
اگه یه شب دیگه تو رو نبینمت /زنده نمی مونم
چقد دلم میخواد یه بار دیگه منو /بغل کنی بابا
چقد دلم میخواد دوباره بشینم /رو شونه ی سقا

می زدنش زیر دست و پا می گفت بابا بابا بابا
جونی نداشت اما بی صدا می گفت بابا بابا بابا

..................

نمی تونم راه برم اما بابا جون /می کِشٓنم زوری
مگه یه دختر که پر از زخم پاهاش /هُل میدن اینجوری
روی سر عمه ی من داد نکشین/ما هم خدا داریم
شبا توو کابوس می بینم با عمه هام /میون بازاریم

نیمه شب از خواب که می پرید می گفت بابا بابا بابا
پاشو روی زمین می کشید می گفت بابا بابا بابا

..................

من که خودم گوشوارمو میدم بهت/چی می‌خوای از جونم
مگه خودت دختر نداری بی حیا /ببین چه حیرونم
هر کاری کردم خاطرات بزم می /نشد فراموشم
چجوریه هر کسی از راه می رسه /میزنه توو گوشم

با دست بسته می خورد زمین می گفت بابا بابا بابا
با چش خیس و دل حزین می گفت بابا بابا بابا

  • یکشنبه
  • 22
  • مرداد
  • 1402
  • ساعت
  • 17:59
  • نوشته شده توسط
  • احسان نرگسی
ادامه مطلب
 احسان  نرگسی رضاپور

#غزل_مرثیه_حضرت_رقیه -(به زخم قلب همه عاشقان نمک زده اند ) * احسان نرگسی رضاپور

499
1

#غزل_مرثیه_حضرت_رقیه -(به زخم قلب همه عاشقان نمک زده اند ) به زخم قلب همه عاشقان نمک زده اند
که نازدانه ی ارباب را کتک زده اند

یکی دو تاست مگر زخم های آبله اش
چه می شد این همه سنگین نبود سلسله اش

چه می شد این همه بازوی او کبود نبود
دلیل قدِّ خمش کوچه ی یهود نبود

چه می شد این همه از ناقه اش نمی افتاد
که ضربه های سنان را نمی برد از یاد

در آسمان کبودش دگر ستاره نداشت
چه بود قصه؟دگر گوش و گوشواره نداشت

خدا کند به زمین خورده ها نفس بدهند
عقیق سرخ پدر را دوباره پس بدهند

خدا کند که دگر سنگ بر جبین نخورد
سه ساله ی احدی بی هوا زمین نخورد

سزای دخترکی بی پناه، توهین نیست
که دست هیچکسی مثل زجر سنگین نیست

###

خرابه حال و هوای خزان گرفته پدر
چقدر موی سرت بوی نان گرفته پدر

چقدر چشم به راهت شدم...کجا بودی
خدا نکرده مگر زیر دست و پا بودی

چقدر وضع تنت نامرتب است پدر
هنوز روی لبت رد مرکب است پدر

  • دوشنبه
  • 23
  • مرداد
  • 1402
  • ساعت
  • 22:36
  • نوشته شده توسط
  • احسان نرگسی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت رقیه (س) -(راه درازی داشتیم از کربلا تا شام ) * محمد مهدی سیار

1276

شعر شهادت حضرت رقیه (س)  -(راه درازی داشتیم از کربلا تا شام ) راه درازی داشتیم از کربلا تا شام
سوز و گدازی داشتیم از کربلا تا شام
بر نیزه میرفتی و با زلف پریشانت
راز و نیازی داشتیم از کربلا تا شام
چیزی نمیگفتیم هر چه زخم میبردیم
با خویش رازی داشتیم از کربلا تا شام
در هر زمین خوردن خدا را سجده میکردیم
دائم نمازی داشتیم از کربلا تا شام

شاعر: محمدمهدی سیار

  • شنبه
  • 21
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 14:15
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 محمد زنجانی

زمینه شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها -(بابایی خوش اومدی تاج سرم) * محمد زنجانی

1545
-1

زمینه شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها -(بابایی    خوش اومدی تاج سرم) اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا سَيِّدَتَنـا رُقَيَّةَ،
عَلَيْكِ التَّحِيَّةُ وَاَلسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يـا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يـا بِنْتَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ عَلِيِّ بْنِ اَبي طالِبِ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَيِّدَةِ نِسـاءِ الْعالَمينَ

#زمینه_شهادت_حضرت_رقیه_سلام الله علیها

بابایی خوش اومدی تاج سرم
بابایی ببین که زخمیه پرم
بابایی فدای رأس پرخونت

بابایی دلم هواتو کرده بود
بابایی حق رقیه ت این نبود
بابایی خسته شده رقیه جونت

خوش اومدی
مسافر به خاک و خون کشیده
کی سر تو از بدنت بریده
چرا کسی جوابمو نمیده

یادش بخی

  • یکشنبه
  • 22
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 16:10
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر حضرت رقیه (س) (زن غساله کجا غسل دادن لاله کجا) *

19206
122

شعر حضرت رقیه (س) (زن غساله کجا غسل دادن لاله کجا) زن غساله کجا غسل دادن لاله کجا
‏کبودی رو تن بچه سه چهار ساله کجا
‏چشم پر ابر و ببین زینب و اون صبر و ببین
‏دست خالی تو خرابه کندن قبور ببین
‏زنا صورت می كنن بچه­ها سینه می­زنن
‏ملائك روضه خون یک بدن بی­کفنن
‏خرابه غوغا شده یک تنه کربلا شده
‏قد زینب توی تشییع جنازه تا شده
‏خون شده قلب رباب می­ریزه اون رو قبرش آب
‏هی می­گه دخترکم برو دیگه راحت بخواب

  • پنج شنبه
  • 23
  • آذر
  • 1391
  • ساعت
  • 08:39
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد