شهادت حضرت رقیه

مرتب سازی براساس

شهادت حضرت رقیه -(منتظرم تا كه بیای كنار من يه بار ديگه) * گروه شاعرانه ها سبک

1483
3

شهادت حضرت رقیه -(منتظرم تا كه بیای كنار من يه بار ديگه) منتظرم تا كه بیای كنار من يه بار ديگه
دست بكشم به صورتت قرار من يه بار ديگه
شمع شبستون منی
بابای بی جون منی
كجا هستی که رسيده جونم به لب ای آرامش قلبم
دلم تنگه واسه آغوش گرم تو بشنو خواهش قلبم
بيا كه چشم براتم
قربونیِ نگاتم
بيا از دست اين نا
مسلمونا بده نجاتم
بابا حسین مظلوم
حالا که اومدی بذار توی همین فرصت کم
برا تو از زخم سر و پهلو و صورتم بگم
مثل سرم سرت شکست
حرمت دخترت شکست
خبر داری تازیانه هاشون گرفته بوی منو بابا!
پیش چشمای عمو عباسم کشیدن موی منو بابا
برا تو روضه خوندم
خیلی گرسنه موندم
ببین جدایی از تو
چطور به خاک غم نشوندم
بابا حسین مظلوم
میخوام بهت نشون بدم پای پر از آبله رو
می بینی ر

  • دوشنبه
  • 12
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 12:33
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 امیر عباسی

حضرت رقیه (ع) -(خوش آمدی مهربانِ من) * امیر عباسی

906

حضرت رقیه (ع) -(خوش آمدی مهربانِ من) خوش آمدی مهربانِ من
ای همدم و همزبانِ من
بابا اِی دردت به جان من
ای پدر ای پدر
تو نبودی بابا،همچو گل پژمردم
کربلا تا به شام،تازیانه خوردم
یا اباعبدالله...
بابا فدای چشم ترت
نظری کن سوی دخترت
شده ام شَبیهِ مادرت
ای پدر ای پدر
زحمتِ عمّه ام،آبرویم بخر
با خودت اِی بابا،دخترت را ببر
یا اباعبدالله...
*بااین سبک خوانده شود*

  • سه شنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 20:17
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

نوحه وزمزمه شهادت حضرت رقیه -(بیا عمه دیده ام رویا مهربان بابا آمده اینجا ) * اسماعیل تقوایی

2420
3

نوحه وزمزمه شهادت حضرت رقیه -(بیا عمه دیده ام رویا مهربان بابا آمده اینجا ) نوحه وزمزمه حضرت رقیه،سبک سنتی (مران یکدم ساربان اشتر)

بیا عمه دیده ام رویا مهربان بابا آمده اینجا
دلم تنگ دیدنش باشد در فراغ اومی کنم نجوا
پدر جانم ای پدر جانم...پدر جانم ای پدر جانم2
_______________________

کجا رفته عمه بابایم پس چرا پیش من نمی آید
شود آیا بار دیگر او آید وبیند دختر خود را

نبینم تا روی ماهش را درکنار خود همچنان گریم
چنان گریم تا شود قسمت دختر او را ترک این دنیا

یزیدی ها گریه های او از میان ویرانه بشنیدند
فرستادند از برای این دختر بیچاره سر بابا

سر بابا را بغل کرد وبا عزیز خود گرم نجوا شد
فراوان زد بر رخش بوسه با پدر گفتا درد دلهارا

کجا بودی ای پدر بینی بعد تو با خیمه چ

  • چهارشنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 14:48
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

سبک 7 ـ ذکر / ثلاث سنتی ـ طفل -(در كنج ویران غوغا به پا شد) * حسن ثابت جو

2290
5

سبک 7 ـ ذکر / ثلاث سنتی ـ طفل  -(در كنج ویران غوغا به پا شد) سبک ۷ ـ ذکر / ثلاث سنتی ـ طفل
در كنج ویران غوغا به پا شد
طفل سه ساله حاجت روا شد
گوید خوش آمد
با چشم گریان
ذكر لبانش
بابا حسین جان
بابا حسین جان ـ بابا حسین جان ـ بابا حسین جان(۳)
بابا نظر كن بر روی نیلی
از پا فتادم از ضربِ سیلی
بگشا دو چشمت
بر روی دختر
رویم شده چون
رخسارِ مادر
بابا حسین جان ـ بابا حسین جان ـ بابا حسین جان(۳)
بر جسم كوچك دارم نشانه
هم جای سیلی هم تازیانه
پای برهنه
در آن بیابان
زخمی شدم از
خارِ مغیلان
بابا حسین جان ـ بابا حسین جان ـ بابا حسین جان(۳)
امشب سر تو بر دامن من
گردیده نزدیك جان دادن من
پیوسته این را
با تو بگویم
آیم كنارت
پیش عمویم
بابا حسین جان ـ بابا حسین جان ـ بابا

  • یکشنبه
  • 18
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 20:48
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

زمزمه وشور شهادت حضرت رقیه -(بیا بابا دلم غم دارد امشب ) * اسماعیل تقوایی

4642
2

زمزمه وشور شهادت حضرت رقیه -(بیا بابا دلم غم دارد امشب ) زمزمه وشور شهادت حضرت رقیه
بیا بابا دلم غم دارد امشب
تورا بابا فقط کم دارد امشب
بیا بابا ببین دخت سه ساله
دل خون اشک نم نم دارد امشب

بیا بابا بیابابای خوبم2
________________________
بیا بابا ببین رنگم پریده
یتیمی همچو من دنیا ندیده
بیا بابا ببین قد کمانم
بببن دختت به ویران آرمیده

بیا بابا بیابابای خوبم 2
___________________________
بیا تا سر بزانویت گذارم
برای بوسه هایت بیقرارم
بیا تا درد دلها با تو گویم
خزانم را بده پایان بهارم

بیا بابا بیا بابای خوبم2
____________________
سربابا به دیدارش بیامد
رقیه بر پدر گفتا خوشامد
زبعد دیدنش جانش فدا شد
زپیکر روح آن دختر برآمد

ببا بابا بیا بابای خوبم

  • چهارشنبه
  • 21
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 13:24
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 امیر عباسی

زمینه حضرت رقیه سلام الله -(از ازل دل شد،با غَمَت همراه) * امیر عباسی

905

زمینه حضرت رقیه سلام الله -(از ازل دل شد،با غَمَت همراه) از ازل دل شد،با غَمَت همراه
یا رقیه یا رقیه عشق ثارُالله
در عزای تو،روی لب ها آه
یا رقیه یا رقیه عشق ثارُالله
شد تازیانهٔ عدو،نوازشِ تو از جفا
آمد برای دیدنت،آن سر بریده از قفا
خرابه شد غرقِ نور،شبیهِ وادیِ طور
بابا به دیدار تو،آمد زِ دِیر و تنور
واویلتا واویلا...
گفتی اِی بابا،من شدم پرپر
روضه هایم شد شبیهِ روضهٔ مادر
چه بگویم از،آتش و معجر
روضه هایم شد شبیهِ روضهٔ مادر
بابا قسم به غربتت،این شامیان خیلی بدند
هر کجا گفته ام پدر،منِ سه ساله را زدند
خود را نموده هر جا،بر من سپر ای بابا
شرمندهٔ عمّه ام،مرا ببر ای بابا
واویلتا واویلا...

  • چهارشنبه
  • 18
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 19:45
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسن کردی

دو بیتی مرثیه -(سرت را دخترت تا دید در طشت) * حسن کردی

905

دو بیتی مرثیه  -(سرت را دخترت تا دید در طشت) سرت را دخترت تا دید در طشت
نگاه زخمی ات لرزید در طشت
به جای دختر دلتنگ بابا
لبت را خیزران بوسید در طشت
هلال نیزه ها ماه منیرم
بخوان قاری من تا جان بگیرم
بخوان از ایه های سوره ی کهف
بخوان تا مزد قرانت بمیرم
به نی حال و هوایت فرق کرده
سرِ در خون حنایت فرق کرده
بخوان هر چند زیر بارش سنگ
کمی لحن صدایت فرق کرده
چهل منزل سرت را نیزه می برد
رقیه دم به دم از غصه می مرد
به خنده حرمله منزل به منزل
کنار نیزه ات هی اب می خورد

  • پنج شنبه
  • 19
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 17:59
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 اصغر چرمی

شعر شهادت حضرت رقيه س-(خودت مى دونى چقدر دل بيقراره دخترت) * اصغر چرمی

932
1

شعر شهادت حضرت رقيه س-(خودت مى دونى چقدر دل بيقراره دخترت) به سبک (تا مشكتو تو آب زدى موجاى دريا شد آروم )

خودت مى دونى چقدر
دل بيقراره دخترت
لحظه شمارى مى كنه
برسى با پاى سرت

تا صبح چشماى ورم كردش نيمه خوابه
مدينه يادم اومد بين اين خرابه
چهل منزل مثل مادر دنبالت اومد
روى دستاى كوچيكش جاى طنابه

رقيه رقيه رقيه رقيه (٤)

ديدن روى بابايى
شد آرزوى هر شبش
با عشق ديدنت داداش
پايين نيومده تبش

خودت مى دونى واسه من خيلي عزيزه
چشاى خستش مث بارون اشك مى ريزه
يه چند روزيه كه مى لرزه دست و پاهاش
مى ترسه از اون كسى كه فكر كنيزه

رقيه رقيه رقيه رقيه (٤)

مى دونى واسه چى پراز
شور شده قلب مضطرم
كه لب بزاره رو رگات
جلوى چشم مادرم

تنش پر شد از كبوديّه تازيونه
مث ما

  • یکشنبه
  • 22
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 11:12
  • نوشته شده توسط
  • اصغر چرمی
ادامه مطلب
 اصغر چرمی

زمزمه شهادت حضرت رقیه(س) -(توونى نمونده - خدا جون برا من) * اصغر چرمی

697
1

زمزمه شهادت حضرت رقیه(س) -(توونى نمونده - خدا جون برا من) توونى نمونده - خدا جون برا من
سر باباييم رو - بذارم رو دامن
كمک مى كنى كه - رو پاهام بشينم
با چشماى بى جون - بابامو ببينم
مى خوام كه ندونه / شدم من زمين گير
شدم مثل زنها / ى سالخورده و پير
نذار كه بدونه / تنم جون نداره
مى خوام تا رو زخمام / يه مرهم بذاره
بابا * يادته مى دويدم
بابا * تا به تو مى رسيدم
بابا * لباتو مى بوسيدم
حالا * ببين چجور نشستم
بابا * با اين كه خيلى خستم
حالا * چش به راه تو بستم
يه حرفايى مى گم - كه پيشت بمونه
از اين بى حياها - دل عمه خونه
گمونم كه رسمه - يتيمو مى بندن
مى شونن رو ناقه - به گريش مى خندن
يادته چجورى / دادن ما رو آزار
با دستاى بسته / توى كوچه بازار
حق دارى جا اش

  • سه شنبه
  • 24
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 18:40
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

آرام جان -(برخیزای رقیه آرام جان زینب) *استاد سید هاشم وفایی

2073
1

آرام جان -(برخیزای رقیه آرام جان زینب) برخیزای رقیه آرام جان زینب
کزداغ تو روان شداشک روان زینب
برخیز تادوباره اشک ازرخت بگیرم
ای کاش درخرابه مانند تو بمیرم
آرام جان عمه آرام خفته ای تو
راز شهادتت را با من نگفته ای تو
دیگر چرا نیاید ای نازنین صدایت
برخیز تا ببوسم من جای زخم پایت
بامن زدرد گوشت دیشب دوباره گفتی
من گریه کردم وتو ازگوش پاره گفتی
تا ازنفس فتادی منهم زپا فتادم
برچهرۀ کبودت با اشک بوسه دادم
غساله کوکه شوید این نازنین بدن را
دربرگ گل بپیچیداین یاس ویاسمن را
ای همرهان خسته با اشک غم بیائید
باچادر سیاهش اورا کفن نمائید
برخاک غم رخش راآهسته ترگذارید
ازدرد روی نیلی مگرخبرندارید
آهسته خاک ریزید برپیکرش شبانه
آزرده است جسمش ازض

  • سه شنبه
  • 24
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 20:17
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

سبک مداحی شهادت حضرت رقیه(س) -(گریه شده کار این دختر بی حوصله) * هاشم محمدی آرا

1157

سبک مداحی شهادت حضرت رقیه(س) -(گریه شده کار این   دختر بی حوصله) گریه شده کار این دختر بی حوصله
بی تو برا من پدر زنده بودن مشکله
ای پدر دلتنگتم ای پدر بی طاقتم
ای پدر نیستی گریونم
ای پدر تنهام نگذار ای پدر دیدم آزار
ای پدر خیلی بی جونم
ای جان من حسین
خونین دهن حسین
ای بی کفن حسین
بند دوم
سرده خرابه ولی عمه پرستارمه
خیلی دادم زحمتش عمه گرفتارمه
دردمو کی میدونه هردوتا چشمام خونه
دخترت خیلی دلگیره
بی تو من خشکم زردم بی تو من غرقه دردم
بی تو این دختر میمیره
بابای من حسین
دور از وطن‌ حسین
ای پاره تن حسین
بند سوم
زلفی نمونده برام تا بشه شونه پدر
ضعفه تو دستای من خیلی شدم مختصر
ازهمه خوردم سیلی صورتم سرخ و نیلی
دیگه خون توی رگهام نیست
آبله داره پاهام ای پدر خیلی ت

  • چهارشنبه
  • 25
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 11:09
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

یا حضرت رقیه سلام الله علیها -(كمي دلتنگم و دارم كمي با تو سخن بابا) * محسن صرامی

1327
2

یا حضرت رقیه سلام الله علیها -(كمي دلتنگم و دارم كمي با تو سخن بابا) كمي دلتنگم و دارم كمي با تو سخن بابا
ببخشم نيست در پايم توان پاشدن بابا

نه مانده نا براي من نه نائي در نواي تو
كتك ها خورده ام بي حد نمانده جان به تن بابا

گلايه دارم از زجر و گلايه دارم از خولي
مرا زد پيش تو بابا تو را زد پيش من بابا

زدن هايش كه جاي خود چه دادي زد سرم آن شب
نديدم مثل زجر اصلأ كسي را بد دهن بابا

سحر در خواب خود ديدم برايم چادر آوردي
به جايش هديه كردم من به تو يك پيرهن بابا

نميخواهم كفن اصلأ چرا كه ديشب از عمه
شنيدم بوريا آخر برايت شد كفن بابا

  • چهارشنبه
  • 15
  • اسفند
  • 1397
  • ساعت
  • 18:52
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیر عباسی

حضرت رقیه سلام الله علیها -(نورانی گشته امشب این عزاخانه) * امیر عباسی

596

حضرت رقیه سلام الله علیها -(نورانی گشته امشب این عزاخانه) نورانی گشته امشب این عزاخانه
خوش آمدی بابا به کنج ویرانه
می بوسمَت
ای کشته عطشان،با حال پریشان،وَ دیده ی گریان
یا ابتا
بابا حسین جانم...

جاری شد از چشمم اشک دانه دانه
تسلای من شد ضربِ تازیانه
ببین بابا
اسیر غمهایم،غریب و تنهایم،شبیه زهرایم
یا ابتا
بابا حسین جانم...

  • پنج شنبه
  • 3
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 12:54
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 مظاهر کثیری نژاد

واحد سنگین شب سوم محرم -(تو که رفتی پیر شدم خزون شدم) * مظاهر کثیری نژاد

1451
2

واحد سنگین شب سوم محرم -(تو که رفتی پیر شدم خزون شدم) تو که رفتی پیر شدم خزون شدم
تا دوباره دیدمت جوون شدم، دیگه نیمه جون شدم
میبینی که پوست و استخون شدم
سرزبون داشتم و بی زبون شدم، دیگه نیمه جون شدم
مثل یه گل که بو نداشته باشه سخته
دختر اگر که مو نداشته باشه سخته
توی بیابون تک و تنها گیر بیفته
اونم اگه عمو نداشته باشه سخته
چیکار کنم که نبینه بابا، ظاهر و باطن همینه بابا
شد آسمون خدا ملافه م، بالش من هم زمینه بابا
(تنگه دلم زیاد بابا ، بچه بابا میخواد بابا)
◾️◽️◾️◽️◾️

دخترت ببین که آواره شده
شبیه کسی که آواره شده، عمه بیچاره شده
گوشام از بس کشیدن پاره شده
آویزون شبیه گوشواره شده، عمه بیچاره شده
غریب اگه خدا نداشته باشه سخته
دختر اگه بابا نداشته

  • پنج شنبه
  • 24
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 11:15
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

شب سوم حضرت رقیه سلام الله علیها محرم 98 -(بابائی آخه کجایی – میکشه منو جدائی) * قاسم نعمتی

876

شب سوم حضرت رقیه سلام الله علیها محرم 98 -(بابائی آخه کجایی  –  میکشه منو جدائی) بابائی آخه کجایی – میکشه منو جدائی

گریه هام دست خودم نیست

خواب دیدم رو نیزه هایی – نزدیکه یه ماهه که رفتی سفر

نداری ز حال دخترت خبر

راستی روسریم ببین پاره شده

اومدی برام یه روسری بخر

شده جای من خرابه -وعده ی ما وقت خوابه

نمی خوای بیای عیادت -دیدن یتیم ثوابه

می دونستی؟چند شبه تب میکنم

با دل شکسته لب لب میکنم

به دلم افتاده که امشب میای

سر و وضعم و مرتب میکنم

عمه زده به موهام- میاد امشب دیگه بابام

پاک بکن با تای م(عج)ر-یه کمی خون رو لبهام

دختری که سوخته زیبا نمیشه

زانوی شکسته که تا نمیشه

پایی که هزار تا آبله داره – برای دختر تو پا نمیشه

شده فرصتی فراهم -بشینیم روبروی هم

هر دو تا

  • شنبه
  • 2
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 13:32
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

متن شعر نوحه (حضرت رقیه(س)) محرم 98 -(از نور حق شد،روشن خرابه) * رضا یعقوبیان

1736

متن شعر نوحه (حضرت رقیه(س)) محرم 98 -(از نور حق شد،روشن خرابه) از نور حق شد،روشن خرابه
مهمان من شد،بابا شبانه
در بر دارم سر تو
بابا کو پیکر تو
پدرجان پدرجان
یا ابتا حسین جان۳

بشنو حدیث،سه ساله ی خود
گویم سخن ها،با لاله ی خود
دشمن زد بی بهانه
کعب نی تازیانه
پدرجان پدرجان
یا ابتا حسین جان۳

بس که زدم من،بر سر و سینه
افتاده ام من،یاد مدینه
روی من گشته نیلی
بر رویم خورده سیلی
پدرجان پدرجان
یا ابتا حسین جان۳

در آن شب غم،تنها شدم من
اسیر دست،غم ها شدم من
من از ناقه فتادم
زهرا رسید به دادم
پدرجان پدرجان
یا ابتا حسین جان۳

دیگر از نفس،سه ساله افتاد
بلبل زهرا،از ناله افتاد
عمه ی قد خمیده
داغ رقیه دیده
پدرجان پدرجان
یا ابتا حسین جان۳

  • چهارشنبه
  • 6
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 11:40
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

متن شعر نوحه (حضرت رقیه(س)) محرم 98 -(بر فاطمه نور دو عینی) * رضا یعقوبیان

828

متن شعر نوحه (حضرت رقیه(س)) محرم 98 -(بر فاطمه نور دو عینی) بر فاطمه نور دو عینی
شمع وجود عالمینی
رقیه و بنت الحسینی
جانم فدایت یا رقیه۳

غنچه ای از باغ پیمبر
آیینه ی زهرای اطهر
زینب خصایل نجل حیدر
جانم فدایت یا رقیه۳

نور دل اهل ولایی
پیغمبر کرب و بلایی
دخت حسین سرجدایی
جانم فدایت یا رقیه۳

آل عبا را محوری تو
از زینبین دل می بری تو
در جود و رحمت محشری تو
جانم فدایت یا رقیه۳

صحن و سرایت آرزویم
مهر و ولایت آبرویم
امشب نما نگه به رویم
جانم فدایت یا رقیه۳

کس چون تو رنج و غم ندیده
نه کسی دیده نه شنیده
دیدی به نی رأس بریده
جانم فدایت یا رقیه۳

امان ز ظلم کوفه و شام
بر تو رسیده رنج و آلام
خوردی تو سنگ کینه از بام
جانم فدایت یا رقیه۳

بابای تو از سفر آمد
کن

  • چهارشنبه
  • 6
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 11:45
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(نوحه)سر پر خون بقربان سرتو * محمود اسدی

611
1

(نوحه)سر پر خون بقربان سرتو سرپرخون بقربان سرتو
بگو بامن چه شدباپیکرتو
ابتا یا حسین بابا حسین جان

ببین باباقدطفلت خمیده
نبودی ازعدوخوردم کشیده
که رگهای گلویت رابریده؟
ابتا یا حسین بابا حسین جان

اگربینی مرادراین شب تار
دوچشم زخمی ات میگرددخونبار
که باشدهردودست من به دیوار
ابتا یا حسین بابا حسین جان

دلم با دیدنت در غم نشسته
پدر هستی تو خسته تر ز خسته
چرا دندان تو چون من شکسته
ابتا یا حسین بابا حسین جان

حرامی ها غمم را دیدن بابا
به من در کوچه ها خندیدن بابا
مرا روی زمین کشیدن بابا
ابتا یا حسین بابا حسین جان
******
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج

  • چهارشنبه
  • 6
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 17:16
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(زمزمه)کنج ویران رسیده مهمانم * محمود اسدی

559

(زمزمه)کنج ویران رسیده مهمانم کنج ویران رسیده مهمانم
دیدنی باشد قد کمانم
ای پدر جان در نوایم
لرزه افتاده به پایم
از روی نیزه ندیدی؟!
عمه زینب شد عصایم
ای بابایی ای بابایی

از رگهای گلو خون چکیده
بریدن سرت طول کشیده
کی بریده حنجرت را
زیر و رو کرده سرت را
خون به قلبم کرده بابا
آنکه میزد خواهرت را
ای بابایی ای بابایی

بابا هر جا که زمین میخوردم
عمه سپر شد ورنه می مردم
غربتم را تا که دیدند
ناکسان سویم دویدند
ای پدر سوزد سر من
بس که مویم را کشیدند
ای بابایی ای بابایی
*******
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج

  • پنج شنبه
  • 7
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 23:22
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شهادت حضرت رقیه (س) -(آنقدر ناله زدم تا که طبق سر آورد ) * حسن لطفی

2977
3

شهادت حضرت رقیه (س) -(آنقدر ناله زدم تا که طبق سر آورد ) آنقدر ناله زدم تا که طبق سر آورد

آنقدر گریه شُدم تا سَرت آخر آورد

دیشب عمه چقدر گریه کنارم می‌کرد

تا که از شانه‌یِ من مویِ مرا در آورد

باز در گوشه‌ی ویرانه رُبابت غَش کرد

باد از نیزه که بویِ علی‌اصغر آورد

تازه آموخته بودم که بخوانم لالا

تازه دلخوش شده بودم که برادر آورد

هرکه از دستِ تو با اهل و عیالش نان بُرد

رفت و نان خشک برایم دو برابر آورد

ماکه مدیون همان مردِ مسیحی هستیم

سرِ خاکستری‌ات بُرد و مُعطر آورد

آمدی حیف تو را تشتِ شرابش انداخت

چه بلایی به لبت چوبِ ستمگر آورد

خیزران بود و تو بودی و مُکرر دیدم

که چه‌ها بر سرِ دندان تو آخر آورد

روسری‌هایِ مرا یک به یک آتش سوزاند

خوب

  • شنبه
  • 9
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 13:51
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

شهادت حضرت رقیه(ع) -(نبودی تا ببینی غصه هامو) *

892
4

شهادت حضرت رقیه(ع) -(نبودی تا ببینی غصه هامو) نبودی تا ببینی غصه هامو
دلم میگه شدم سرباره عمه
نمیشه گفت یه حرفایی رو بابا
فقط باید بگم بیچاره عمه

نبودی تا ببینی ریخته موهام
مثه موی سرت آتیش گرفته
دیگه چیزی ازم باقی نمونده
با این وضعی که دشمن پیش گرفته

نبودی تا ببینی گونه هامو
ورم کرده شبیه زیرِ چشمت
بابا اونو میبینی هی لگد زد
یه وقتایی اگه میبردم اسمت

نبودی تا ببینی این لبامو
مثه لبهای تو خونیه بابا
انگار رو صورتت رد یه مشته
همش تقصیر این خولیه بابا

ببین بابا ببین زخمی پاهام
نبودی روی خاکها میدویدم
یه بار افتادم از بالای ناقه
فقط آروم خودم رو میکشیدم

ببین بابا ببین دلشوره دارم
همش حس میکنم شمر رو برومه
بابایی معجرم خیلی قشنگ بود
دیگه

  • یکشنبه
  • 10
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 11:45
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(نوحه)ای سر غرق خون بگو چه آمد سرت * محمود اسدی

960
1

(نوحه)ای سر غرق خون بگو چه آمد سرت ای سر غرق خون بگو چه آمد سرت
گشته خاکستری چرا رگ حنجرت
از تنور آمدی به گلت سر زدی
بابا حسین جانم بابا حسین جانم

شامیان پست و بی مروت اند و بدند
بی حیاها مرا به تازیانه زدند
دشمنت می دوید معجرم را کشید
بابا حسین جانم بابا حسین جانم

بعد تو دلخوشی برای من شد سراب
دخترت را عدو برده به بزم شراب
من عزیز بوده ام کی کنیز بوده ام
بابا حسین جانم بابا حسین جانم
*********
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج

  • یکشنبه
  • 10
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 16:34
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

متن مثنوی حضرت رقیه *استاد حاج غلامرضا سازگار

1291
1

متن مثنوی حضرت رقیه ای چراغ شب شهادت من
ای تماشای تو عبادت من

جان من! باز بر لب آمده ای
آفتابا! چرا شب آمده ای

نگهت ذره ذره آبم کرد
لب خشکیده ات کبابم کرد

حیف از این لب و دهن باشد
که بر او چوب، بوسه زن باشد

اشک و خون، جاری از دو عین من است
بوسهء من شهادتین من است

گلوی پاره پاره آوردی
عوض گوشواره آوردی

از گلوی تو پاره تر، جگرم
از سر تو شکسته تر، کمرم

طفل قامت خمیده دیده کسی؟!
مثل من داغدیده، دیده کسی؟!

قامت خم گواه صبر من است
گوشهء این خرابه قبر من است

نیزه بر صورتِ تو چنگ زده
که به پیشانی تو سنگ زده؟

در رگ حنجر تو دیده شده
که سرت از قفا بریده شده

تازیانه گریست بر بدنم
بدنم شد به رنگ پیرهنم

تنم از تازی

  • دوشنبه
  • 11
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 14:07
  • نوشته شده توسط
  • alatashekoodakan
ادامه مطلب

نوحه ای طفل نازدانه دیگر مکن بهانه-سید رضپا هاشمی سره * سید رضا هاشمی سره

1013
1

نوحه ای طفل نازدانه دیگر مکن بهانه-سید رضپا هاشمی سره شاعر: سیدرضا هاشمی سره
گوشواره‌ی نوحه:

«ای طفل نازدانه دیگر مکن بهانه
دیگر مکن بهانه ودیگر مکن بهانه»

**********
ای نازدانه دخترم دیگر مکن بهانه
آه ای شبیه مادرم دیگر مکن بهانه

بنگر فراز نیزه را چشمم به جانب توست
مَپسند از این دل‌خون ترم دیگر مکن بهانه

در گوش خود هر دختری دارد دو گوشواره
از زخم گوشت دخترم دیگر مکن بهانه

جان پدر این عمه‌ات تاب و توان ندارد
داغ برادر دخترم سخت است،جان ندارد

با او مدارا کن که او بسیار غم کشیده
خود را به این شام بلا با قد خم کشیده

این شیر دخت حیدر است و خورده تازیانه
دیگر مکن بهانه و دیگر مکن بهانه ...

خار مغیلان بوسه زد بر پای ناتوانت
لکنت گرفت از سیلی نامردمان زبانت

ای مثل زهرا مادرم محزون و قد خمیده
پیر سه ساله غیر تو چشم کسی ندیده

بابا چه کرده با دلت بی مهری زمانه
دیگر مکن بهانه و دیگر مکن بهانه

هر نیمه شب با تشت زر نجوا و ناله سخت است
راس پدر بر دامن طفل سه ساله سخت است

با اشک چشمت شستشو دادی سر پدر را
هر چند که نشناختی این سنگ خورده سر را

بال و پرت را سوخته این آفتاب سوزان
پایت شده پر آبله نفرین بر این بیابان

  • دوشنبه
  • 11
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 16:02
  • نوشته شده توسط
  • انجمن هنر و ادبیات آیینی افغانستان
ادامه مطلب

شب سوم محرم نذر مظلومیتِ حضرت رقیه سلام الله علیها -(پیر شد! از حال او بابا خبر دارد فقط) * مرضیه عاطفی

798

شب سوم محرم نذر مظلومیتِ حضرت رقیه سلام الله علیها -(پیر شد! از حال او بابا خبر دارد فقط) پیر شد! از حال او بابا خبر دارد فقط
در دلِ بی طاقتش داغ پدر دارد فقط

با مشقّت راه می رفت و امان از آبله
از غم این ماجرا صحرا خبر دارد فقط

راه، طولانی و تیغِ آفتاب و در دلش
اضطرابِ تازیانه بیشتر دارد فقط

اکثراً دستِ بزن دارند و با دلواپسی
چشم هایی خیره سمت دور و بر دارد فقط

بیشتر اهل کمینند و تمام ِ راه را-
واهمه از حمله هایِ پشت سر دارد فقط

جای سیلی سرخ بود امّا دوباره می زَدَش
زجر(لع) زجرش داده! دائم دردسر دارد فقط

گریه میکرد و حرامی بُرد پیش ِ او گذاشت
غرقِ خون! در تشت! بابایی که سر دارد فقط

دید و قدری درد دل کرد و سپس از حال رفت
عمّه زینب(س) از غمش خونِ جگر دارد فقط!

  • دوشنبه
  • 11
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 19:43
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

متن شعر سخنان حضرت رقیه (س)با حضرت ابوالفضل(ع)محرم 98 -(عمو مرا یاری کن) * محمدرضا سروری

6770
6

متن شعر سخنان حضرت رقیه (س)با حضرت ابوالفضل(ع)محرم 98 -(عمو مرا یاری کن) عمو مرا یاری کن
بیا علمـداری کن
برای ما کاری کن
رفعِ گرفتاری کن
******
خـدا کنـد بیـایـد عمـوی مهـربـانـم
ببینمـش دوبـاره به این دو دیدگـانـم
هـوای این دلم را به دسـت او سپـارم
مـن و جـدایی از او دگـر نمـی توانـم

کجـا مگـر فتـاده کـه تا حـرم نیایـد
مگـو مـرا تحمـل که طاقتـم سـرآیـد
دعـا کنـم خدایـا رسان عموی خوبـم
دوبـاره خیمـه ها را بهـار دل نمـایـد

ای مهربانم روح و روانم
عمو ابالفضل بی تو نمانم

عمو مرا یاری کن
******
بگو عمو ابالفضـل سکینـه بیقـرارست
به پیشِوازت عمـو نشسته اشکبـارست
دگر کسی نگویـد عمو عطش به ‌خیمه
پس از تو این سروده غمین ترین شعارست

بهانـة رقیـه شـده دو شـانه هـایـت
درون

  • چهارشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 17:02
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا قاسمی

یا رقیه‌بنت‌الحسین (ع) -(روزگاری بالش از بال و پَر قو داشتم) * رضا قاسمی

3967
6

یا رقیه‌بنت‌الحسین (ع) -(روزگاری بالش از بال و پَر قو داشتم) روزگاری بالش از بال و پَر قو داشتم
بر سرم تاج گلی از یاسِ شب‌بو داشتم

دختر شامی !؛ نبین حالا تمامش سوخته
تو کجا بودی ببینی تا کمر مو داشتم ؟!

زخم‌های صورتم با نیش‌خندت باز شد
کاش بودی آن زمانی که بَر و رو داشتم

فخر نفروش و کنارم آستین بالا نکش
روزگاری مثل تو؛ من هم النگو داشتم

زل نزن در چشم‌های نیمه‌باز و سرخ من
قبل از اینجا چشم‌هایی مثل آهو داشتم

غارتش کن مثل مویم؛ شانه می‌خواهم چه کار ؟!
آه، روزی دستِ بابا را به گیسو داشتم

دست بر دیوار می‌گیرم شبیه پیرزن
قبل از آوارِ کتک من نیز، نیرو داشتم

معجری که داشتم را دختری دزدید و رفت
خواستم آن را بگیرم؛ دردِ زانو داشتم

چشم‌هایم خواب را فریاد

  • سه شنبه
  • 26
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 13:22
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

واحد سنگین زمزمه حضرت رقیه (س) -(دلم گرفته دوباره بابا) * خادم زینب

949

واحد سنگین زمزمه حضرت رقیه (س) -(دلم گرفته دوباره بابا) دلم گرفته دوباره بابا
بارون چشمام میباره بابا
لبای خشکت به روی نی ها
میکُشه من رو ، کجایی بابا
نشستم امشب به روی خاکا
یتیمی سخته ، میبینی بابا

بابا سرت شکسته و
لبات ترک داره بابا
نیمه ی شب باعمه ها
سه ساله بیداره بابا

بابا دوباره بیا و
لالایی کن دخترتو
طاقت ندارم ببينم
به روی نی ها سرتو

بابا ایشالا خوب میشه حالت
تر میشه بابا کویر لبهات
ایشالا بارون میباره بابا
میشوره خاکو از تب چشمات

وای اگر تو بابای منی
وای من الذی أیتمنى

2

تو صحرای خار مارو کشوندن
مارو روی خاکا مینشوندن
چونه زدن وای سر یتیما
برده صدامون میکنن اینجا
تو این خرابه با پای بسته
دلم شکسته دلم شکسته

دارن بما میخندنو
مارو بهم

  • جمعه
  • 29
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 17:31
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 بابک امامی

زمینه روضه ای حضرت رقیه(س) -(مرغ عزا غزل خونه) * بابک امامی

956
1

زمینه روضه ای حضرت رقیه(س) -(مرغ عزا غزل خونه) مرغ عزا غزل خونه
بشنو غمای دردونه
خوش اومدی از روی نی به ویرونه۲

میبینی که رخسار،دخترکت کبوده
دلیل پیری من،محله ی یهوده

ویلی ، هیهات
دروازه‌ی ساعات
قدم رو شکست.وای
باباجونم....وای
_____
گذشته غصه هام از حد
تا خود شام یه مرد بد
تا برسم به تو بابا منو هی زد

بعد عمو به غارت،رفته ازم گوشواره
آبله های پاهام،نداره راه چاره

از روی بام
توی ملا عام
با سنگ زدنم.وای
باباجونم....وای
_____

  • یکشنبه
  • 31
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 10:46
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 بهمن عظیمی

زمینه شهادت حضرت رقیه (س) -(قَدّ آسمونا غم دارم بابایی) * بهمن عظیمی

2053
8

زمینه شهادت حضرت رقیه (س) -(قَدّ آسمونا غم دارم بابایی) قَدّ آسمونا غم دارم بابایی
خیلی غصه خوردم تا پیشم بیایی
از وقتی که رفتی روز خوش ندیدم
تنها شاهد من ، این موی سفیدم

اشکام دونه دونه
می ریزه باز امشب آروم روی گونه
آروم آروم آروم
خون می ریزه بابا از زخمِ رو پهلوم
بابا پیکرت کو
تنها سرپناه گرم دخترت کو؟!
قلبم غرق درده
آغوشت رو می خوام اینجا خیلی سرده

مَنِ الّذی أیتمنی یا أباالمظلوم
حسین یا أباالمظلوم

دیگه جون نداره دست و پای سردم
چشمام تار می بینه از بس گریه کردم
تو رو نیزهْ من پای نی گریه کردم
بیشتر اما تو بزمِ می گریه کردم

می دیدم عذابُ...
رو سرت تا می ریخت اون نامرد ش.ر.ا.بُ
چوبِ خیزرونُ...
لب و دندون و اون طشت غرقِ خونُ
قلبم بد شکسته
قاتل

  • سه شنبه
  • 9
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 11:54
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد