شهادت حضرت رقیه

مرتب سازی براساس
 بابک امامی

واحد روضه‌ای حضرت رقیه(س) -(بابا تو اومدی ولی چرا دیر) * بابک امامی

931
0

واحد روضه‌ای حضرت رقیه(س) -(بابا تو اومدی ولی چرا دیر) بابا
تو اومدی ولی چرا دیر
حالا که من شدم زمینگیر
رو دستمه نشون زنجبر
بابا
عزیزِ رفته به تنورم
شکسته بعد تو غرورم
تمومه بعد تو سرورم

بابا،یارالی جان یارالی بابا
_
بابا
میبینی قامتم خمیده
جراحت سرم شدیده
سه ساله اینجوری کی دیده
بابا
ببین که صورتم کبوده
مگه گناه من چی بوده
غمم محله ی یهوده

بابا،یارالی جان یارالی بابا
_
بابا
داره میسوزه تاول پام
از وقتی اومدیم توی شام
لالایی شبامه دشنام
بابا
میدونی بردنم تو بازار
نگاه و طعنه های بسیار
نفس کشیدنای دشوار

بابا،یارالی جان یارالی بابا
_

  • یکشنبه
  • 31
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 10:45
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 میلاد  قبایی

سبک شور حضرت رقیه (س) و حضرت عباس (ع) -(عينا مثال زهرا رقيه ذكر دل من جان يا رقيه) * میلاد قبایی

1417
4

سبک شور حضرت رقیه (س)  و حضرت عباس (ع) -(عينا مثال  زهرا رقيه ذكر دل من جان يا رقيه) عينا مثال
زهرا رقيه
ذكر دل من
جان يا رقيه

يارقيه مدد ذكر رو سربندمه
بايدم به علم اينجوري تكيه بدم
خيلي وقته من از بچگي دارم ميگم
حاضرم جونمو پاي رقيه بدم

دنيا و محشر من
تضمينه با رقيه
حروله كن تو هيئت
دم بگير يا رقيه

" اي جانم يا رقيه..."

دائم ميخونم
لعن اميه
هستم يه عمره
كلب رقيه

شامو كوفه شكست خورده ي ايثار تو
تيغ برنده ي زينب كبري شدي
عصمت فاطمي شجاعت فاطمي
همه ديدن چقدر شبيه زهرا شدي

زهرا بودن تماما
جلوه كرد تو وجودت
جون عالم فداي
اون صورت كبودت

" اي جانم يا رقيه..."

عينا مثال
مولا اباالفضل
اي آرزوي
دريا اباالفضل

انبيا مشتري كرم و فضل تو
كرم و لطفت از هر آدمي بيشتره
وقتي كه جنگيدي

  • شنبه
  • 4
  • آبان
  • 1398
  • ساعت
  • 11:20
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

زمزمه ونوحه حضرت رقیه(سبک مشکت صد پاره شده) _طفلی دردانه منم * اسماعیل تقوایی

1077

زمزمه ونوحه حضرت رقیه(سبک مشکت صد پاره شده) _طفلی دردانه منم یا رقیه خاتون
طفلی دردانه منم کنج ویرانه منم
شمعی شده رأس پدر پروانه منم

بابا بابایم حسین، بابا بابایم حسین2
بابا بابایم حسین، بابایم حسین2
__________________________
من سبط فاطمه ام، زهرای قافله ام
از جور زمانه ی خود باشد گله ام
بابا بابایم....
_____________________________
زروی ناقه ای، زمین فتاده ام
عدوی تو ای بابا سیلی، بروی من زده
در آن زمان به یاری دخترت، عمه ام آمده
رویم نیلی شده از، سیلیِ عدو2
بابا بابایم...
_____________________________
بابا ای تاج سرم،گیرم رأست به برم2
از بعد تو ای گل من، من دربدرم2
بابا بابایم...
_____________________________
به اشک خود دهم، سر تو شستشو
کبوتری شکسته بالم بابا،مرا با خود ببر
دل رقیه ات شده خونین از، فراقت ای پدر
آمد برِ من سرتو، کو پیکرتو
بابا بابایم...

شعر:اسماعیل تقوایی

  • دوشنبه
  • 31
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 12:25
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

حضرت رقیه(س) -(کودکی نَه باب حاجات همه) *استاد حاج غلامرضا سازگار

1333
2

حضرت رقیه(س) -(کودکی نَه باب حاجات همه) کودکی نَه، بابِ حاجاتِ همه
دختری نَه، یک مَدینِه فاطمه

گیسوی او آسمان را تار و پُود
صورتِ او زَرد و گلگون و کَبود

دامَنش توحید را تَفسیر بود
پاک، مثلِ آیهء تَطهیر بود

از خمِ گیسوی در هَم ریخته
گَردِ غم بر فرقِ عالَم ریخته

در مَدینه صورتی چون یاس داشت
جا به روی شانهء عَباس داشت

رُخ، گُل زهرا نَمای اَهلِ بِیت
غرق در گل بوسه های اَهل بِیت

شَکر از لب های شیرینش، خَجِل
شانه از گیسوی خونینَش خَجِل

دیدگانش داده در شام خراب
لاله های وَحی را با اَشک، آب

در فراقِ باب، هر شَب سوخته
الله ! الله! مثلِ زِینب سوخته

  • چهارشنبه
  • 10
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 15:02
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

مقتل حضرت رقیه(س) -(من مادر تو،فاطمه زهرا هستم. گمان می کنی من از یتیم های فرزندم غافلم!].) *

847

مقتل حضرت رقیه(س) -(من مادر تو،فاطمه زهرا هستم. گمان می کنی من از یتیم های فرزندم غافلم!].) کاروان از کوفه راهی شام شد.مشکلات اسارت و دوری پدر، همچنان رقیه(س) را می سوزاند. در بین راه که سختی بر دختر امام حسین(ع) فشار آورده بود.شروع به گریه و ناله کرد و به یاد عزت و مقام زمان پدر اشک ها ریخت.گویا نزدیک بود روحش ‍ پرواز کند و در آن بیابان به بابا بپیوندد.
یکی از دشمنان چون آن فریاد ضجه را شنید به رقیه(س)گفت:[اُسکُتی یا جاریه!فقد آذیتنی بِبُکائِک_ای کنیز!ساکت باش،زیرا من با گریه تو ناراحت می شوم].آن نازدانه بیشتر اشک ریخت.دیگر بار آن مرد گفت:[اُسکُتی یا بنتَ الخارجی_ای دختر خارجی!ساکت باش].
حرفهای زجر دهنده آن مزدور،قلب دختر امام را شکست.رو به سر پدر نمود و فرمود:
"یا ابتاه قَتَلوکَ ظُ

  • پنج شنبه
  • 5
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 18:34
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 عباس میرخلف زاده

حضرت رقيه سلام الله عليها -(دوباره غصه تو دلا) * عباس میرخلف زاده

701
1

حضرت رقيه سلام الله عليها -(دوباره غصه تو دلا) دوباره غصه تو دلا
دوباره دل نوحه سرا
رو دوش آقاي غريب
دوباره باز شال عزا

گره خورده اين دل من
تو صحن زيباي بي بي
جاي نوكرها خاليه
دمِ پايينْ پاي بي بي

ايشالا
بشيم به نوكريه بي بي منصب
يه شب تو زينبيه صحنِ زينب

يازينب ، ام المصائب ، بي بي

چقدر غربت داره حرم
نشسته بغضي تو گلوم
ميبينم انگار تو ضريح
نشسته بي بي رو به روم

تا ميبينم گنبد شو
ميگيرم هر چي ميخوامو
برا يادِگاري رو ضريح
گذاشتم اشك چشامو

ايشالا
تا آخرش باشيم حسيني مذهب
يه شب تو زينبيه صحنِ زينب

يازينب ، ام المصائب ، بي بي

مياد انگار از تو ضريح
صداي گريش بخدا
هنوزم روضه ميخونه
برا داغِ كرب و بلا

تا رو نِي رفت راس حسين
به غارت بردن

  • دوشنبه
  • 5
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 11:15
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 مهدی صادقی

سبک زمینه شهادت حضرت رقیه(س) -(ای بابابی غریب من) * مهدی صادقی

739
1

سبک زمینه شهادت حضرت رقیه(س) -(ای بابابی غریب من) ای بابای غریب من گشته جسم تو بی کفن

بابادارم من از دشمن یادگاری به روی تن

خسته شده ام از زمانه از سیلی و از تازیانه

وای من دیدم روی نی سرتو (اون حنجر تو) ۲

شد جسم سه سالۀ دختر تو(چون مادر تو) ۲

(بابا حسین) ۴

ازغصه ها شدم محزون ازدوری ات چشام گریون

لبهای من بُوَد سالم لبهای تو شده پر خون

امشب شب وصلم رسیده بابا کی رگاتُ بریده

چشمای کم سوی من بسته شده (دل خسته شده) ۲

پاهای کوچیک من خسته شده ( دل خسته شده ) ۲

(بابا حسین) ۴

  • سه شنبه
  • 8
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 10:43
  • نوشته شده توسط
  • صادقی
ادامه مطلب
 حسن کردی

حضرت رقیه (س) -(چه اشفته گیسو شدی نازنینم) * حسن کردی

760
2

حضرت رقیه (س) -(چه اشفته گیسو شدی نازنینم) چه اشفته گیسو شدی نازنینم
چشای قشنگت رو زخمی نبینم
چقد کم شده این روزا گیسوانت
خبر دارم افتاده اتیش به جانت
خبر دارم اشک تو رو در اورده
یکی از ما که هر دفه سیلی خورده
تو رفتی و گوشواره ی دخترا رفت
تو رفتی و امنیت معجرا رفت
همون لحظه که بردن انگشترت رو
یکی داشت می زد خلخال دخترت رو
همونکه سرت رو جدا کرده از تن
رد پنجه ش افتاده رو صورت من
همونکه به باد کتک من رو بسته
می دونم تو گودال رو سینه ت نشسته

  • یکشنبه
  • 13
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 14:02
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شب سوم محرم -(آواره ام آواره ام بابا) * خادم زینب

1341

شب سوم محرم -(آواره ام آواره ام بابا) آواره ام آواره ام بابا
دنیا خرابه رو سرم بابا
سیلی زدن جوری که چند روزه
دائم میسوزه صورتم بابا

گوشواره های من رو تا دیدن
با خنده دور من میچرخیدن
گفتم بابا حالا میاد اما
به گریه های من میخندیدن

پیراهنم سوخته نمیبینی
بابا چرا پیشم نمیشینی
رو خاکا باعمه نشستم من
قدم خمیده بابا میبینی

از رو طبق پایین بیا بابا
سخته من این پایین تو اون بالا
رو دامنم میذارم این سر رو
خاکی نشه ریش شما بابا

تغییر کرده صورتت بابا
دیدم یکی با سنگ زدت بابا
دیدم شفا الذابلاتت رو
رو نى بده جای سرت بابا

بابا منو برده صدا کردن
دندون من رو جابجا کردن
گفتن یتیمی و میخندیدن
خیلی جسارت ها بما کردن

چونه زدن نرخ اسیرا رو
سنگ

  • سه شنبه
  • 22
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 13:10
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

نوحه و زمزمه حضرت رقیه _ناله دارد رقیه کنج ویران * اسماعیل تقوایی

1237

نوحه و زمزمه حضرت رقیه _ناله دارد رقیه کنج ویران نوحه وزمزمه حضرت رقیه
ناله دارد رقیه کنج ویران
عمه سرش نهاده روی دامان

دارد نوایی،بابا کجایی،باباکجایی2
بابا حسینم، بابا حسینم، بابا حسینم2
_____________________
ندانی دخترت چها کشیده
همچو زهرا شده قدش خمیده

بوده خوراکم،سیلی دشمن،در روز وشبها
بابا حسینم....
_______________________
از پشت ناقه بر زمین فتادم
برخاک غربتم سر را نهادم

صورت من با،سیلی مردی،نیلوفری شد
بابا حسینم...
_______________________
در طبق دیده ام من سر تو
پس کجا باشد آن پیکر تو

خوش آمدی تو،کنج خرابه،دیدار دختر
بابا حسینم....
________________________
با سر تو کنون روبرویم
بی تو مردن بود آرزویم

مراببرتو،دیگر ندارم،طاقت ماند

  • پنج شنبه
  • 7
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 15:01
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

نوحه و شور شب سوم محرم_بیا عمه بیاعمه ببین آمده بابایم * اسماعیل تقوایی

1079
1

نوحه و شور شب سوم محرم_بیا عمه بیاعمه ببین آمده بابایم نوحه وشور شهادت حضرت رقیه
بیا عمه بیاعمه،ببین آمده بابایم
بیا یکدم کنار من،ببین تعبیر رویایم
حسین بابا حسین بابا4
________________________
الا ای کودک شامی، بیا بابای من آمد
برای دیدن دختر،همه دنیای من آمد
_________________________
بیامد کنج ویرانه،به دیدارم پدر باسر
بمیرم پس کجا باشد،زبابای گلم پیکر
___________________________
چرا خاکستری باشد،پدر جانم سر ورویت
چرا خونی شده بابا، عزیرم هر دو ابرویت
____________________________
بیا سنگ صبور من،شنو درد دل دختر
ببین نیلی شده رویم، شبیه صورت مادر
____________________________
رقیه بی تو غمگین است،ندارد طاقت هجران
ببر همراه خود من را،تویی درد مرا د

  • جمعه
  • 8
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 20:02
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

متن مثنوی حضرت رقیه -(من که کوچکتر از همه بودم) *استاد حاج غلامرضا سازگار

2169
1

متن مثنوی حضرت رقیه -(من که کوچکتر از همه بودم) ای چراغ شب شهادت من
ای تماشای تو عبادت من

جان من! باز بر لب آمده ای
آفتابا! چرا شب آمده ای

نگهت ذره ذره آبم کرد
لب خشکیده ات کبابم کرد

حیف از این لب و دهن باشد
که بر او چوب، بوسه زن باشد

اشک و خون، جاری از دو عین من است
بوسهء من شهادتین من است

گلوی پاره پاره آوردی
عوض گوشواره آوردی

از گلوی تو پاره تر، جگرم
از سر تو شکسته تر، کمرم

طفل قامت خمیده دیده کسی؟!
مثل من داغدیده، دیده کسی؟!

قامت خم گواه صبر من است
گوشهء این خرابه قبر من است

نیزه بر صورتِ تو چنگ زده
که به پیشانی تو سنگ زده؟

در رگ حنجر تو دیده شده
که سرت از قفا بریده شده

تازیانه گریست بر بدنم
بدنم شد به رنگ پیرهنم

تنم از تازی

  • دوشنبه
  • 11
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 14:12
  • نوشته شده توسط
  • alatashekoodakan
ادامه مطلب
 حسین رئوفی

غزل مصیبت حضرت رقیه سلام الله علیها با نوای سیب سرخی -(ز هر سو چشم کم سویم به نیزه بر سرت باشد) * حسین رئوفی

898

غزل مصیبت حضرت رقیه سلام الله علیها با نوای سیب سرخی -(ز هر سو چشم کم سویم به نیزه بر سرت باشد) ز هر سو چشم کم سویم به نیزه بر سرت باشد
نگاه اشک آلودم به زخم حنجرت باشد

به روی نیزه ها دیدم که دائم اشک میریزی
گهی چشمت به من گاهی بسوی خواهرت باشد

توانم نیست تا دستان خود گیرم به رخسارم
که پنهان روی سیلی خورده از چشم ترت باشد

حدیث غربت مادر بخوان از مصحف رویم
که در هر خط مجسم روضه ای از مادرت باشد

بنازم این همه عشق و وفا را از علمدارت
گهی افتد به پای نیزه ات گه در برت باشد

مرا از ضربت سیلی دشمن سخت تر این بود
که دیدم دست دشمن ای پدر انگشترت باشد

پی بوسیدنت تا گوشه ی ویرانه می آیم
قرارم با تو آنجا گِرد راس اطهرت باشد

نوشته دست دشمن بر رخم این جمله را بابا
که سیلی میخورد هرکس شبیه مادرت

  • یکشنبه
  • 31
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 12:27
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 عباس میرخلف زاده

متن شعر حضرت رقیه(س) -(آى شاميا ديگه ميشين راحت از من) * عباس میرخلف زاده

698

متن شعر حضرت رقیه(س) -(آى شاميا ديگه ميشين راحت از من) آى شاميا ديگه ميشين راحت از من
فقط همين امشب رو من مهمونم
قول داده باباييم مياد امشب پيشم
گفته بهم برات لالايي ميخونم

بياين ببينين
ديگه غمم به سر اومد
بياين ببينين
باباييم از سفر اومد
بياين ببينين
رو دامن دختر اومد

سلام باباجون

چرا شكسته تر شدي
نكنه كه تورم زدن
نميدونم چرا همش
اينا بابا با ما بَدَن

بابا حسين غريبم

خوش اومدي بابا تو كنج ويرونه
ببخش موهام يكم پريشونه بابا
ببخش اگه يكم زبونم بند اومد
مالِ تو اون شبِ بيابونه بابا

اينقد منو زد
كه بازوام شكسته شد
اينقد منو زد
نفس تو سينم بسته شد
اينقد منو زد
اينقد كه آخر خسته شد

بيهوش شدم من

كشون كشون منو آورد
تا رسيديم به قافله
مونده هنوز ب

  • پنج شنبه
  • 11
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 14:48
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 عباس میرخلف زاده

زمينه حضرت رقيه صلوات الله عليها -(چقدر خوب بود همه اون روزائيكه پيشم ميموندي) * عباس میرخلف زاده

1133
3

زمينه حضرت رقيه صلوات الله عليها -(چقدر خوب بود همه اون روزائيكه پيشم ميموندي) چقدر خوب بود
همه اون روزائيكه پيشم ميموندي
چقدر خوب بود
شبائيكه تا صبح لالايي ميخوندي
چقدر خوب بود ٣

چقدر خوب بود
هميشه رو دوشت ميشَستم بابايي
چقدر خوب بود
كه دستات همش بود تو دستم بابايي
چقدر خوب بود ٣

بابايي
قرارِ ماها اين نبود اين جدايي
شايد قهري بامن كه رو نيزه هايي
يه حرفي بزن مُردَم از غربت و غم
منو كن صدايي

بابا
فقط يك كلام خيلي دلتنگتم
بابا
كاري كن برام خيلي دلتنگتم

بابايي ، دوستت دارم

با تو قهرم
چرا بي خداحافظي رفتي بابا
نگفتي كه
بابايي ميميرم بدونِ تو تنها
با تو قهرم ٣

بابا راستي
اگه كه ديدي توي راها عمو مو
بگو كه زجر
توي صحرا ديشب كبود كرده رومو
دلم خونه ٣

بابايي
تموم شبا يك

  • پنج شنبه
  • 11
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 15:03
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیر عباسی

شعر نوحه حضرت رقیه سلام الله علیها -(نیمه شب دختری گوشه ویرانه بود) * امیر عباسی

994

شعر نوحه حضرت رقیه سلام الله علیها -(نیمه شب دختری گوشه ویرانه بود) نیمه شب دختری گوشه ویرانه بود
گِردِ شمع رخِ پدر چو پروانه بود
سرِ بابا چو دید،قدّش از غم خمید
وامصیبت وامصیبت....

دلم از دوری ات شده چو ماتمکده
دشمنت سیلی از کینه به رویم زده
من گناهم چه بود،بدنم شد کبود
وامصیبت وامصیبت....

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 19:08
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

دوبند سبک نوحه سنتی شهادت بی بی حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها -(عمه جان دیگر،،،سر رسیده غم،،،آمـــــده جانانم امشب) * امیرحسین سلطانی

613

دوبند سبک نوحه سنتی شهادت بی بی حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها -(عمه جان دیگر،،،سر رسیده غم،،،آمـــــده جانانم امشب) بند اول

عمه جان دیگر،،،سر رسیده غم،،،آمـــــده جانانم امشب
از ســــــفر آمد،،،خســــــته بابایم،،،بر روی دامانم امشب

آه،بعد تو دردم دو چندان شد
آه،منزلم این شام ویران شد

زجر دوریه تو پیرم کرد
از زمانه بی تو سیرم کرد
ای پدر جان۲

ای پدر جان یا حسین

?بند دوم

غم شبیخون زد،،،بر دلم بابا،،،رفتی و رفتـــــــم اسارت
من چه گویم از،،،شامیان بابا،،،که ندیدم جز جســــارت

آه،مثل زهرا مادرت بابا
آه،خورده سیلی دخترت بابا

زجر دوریه تو پیرم کرد
از زمانه بی تو سیرم کرد
ای پدر جان۲

ای پدر جان یا حسین

۱۳۹۸/۷/۱۰

  • سه شنبه
  • 16
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 11:08
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 عباس میرخلف زاده

متن شعر حضرت رقیه(س) -(يتيم گير آوردنم) * عباس میرخلف زاده

5288
12

متن شعر حضرت رقیه(س) -(يتيم گير آوردنم) به سبك غريب گير آوردنت

يتيم گير آوردنم
رو خار هِي كشوندنم
تا كه ميگفتم بابايي
با كعب نِي ميزدنم

يتيم گير آوردنم
بابا كبوده بدنم
سنگينه بابا دست زجر
با مُشت زد تو دهنم

يتيم گير آوردنم
درد ميكنه بابا تنم
با التماس گفتمش
زجرْ بسه نزنم

يتيم گير آوردنم
توو راها تنها ديدنم
چند نفر به يك نفر
به خاك و خون كشيدنم

يتيم گير آوردنم
غنچه بودم كه چيدنم
هنوز ميسوزه بابايي
رَدِ طناب رو گردنم

  • چهارشنبه
  • 17
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 11:19
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شهادت حضرت رقیه(س) -( امشب دل بیتاب وتنهایم شکسته) * ناشناس ؟؟؟

701

شهادت حضرت رقیه(س) -( امشب دل بیتاب وتنهایم شکسته) امشب دل بیتاب وتنهایم شکسته
بغضم میان سیل غمهایم شکسته

بابا نشد برخیزم از جایم به پایت
خار مغیلان در کف پایم شکسته

زجرحرامی دخترت را زجرکش کرد
طوری مرا زد که همه جایم شکسته

این سنگ دلها از علی بد کینه دارند
آئینه ی مانند زهرایم شکسته

باید لب ودندان من برهم بریزد
باخیزران دندان بابایم شکسته

درخواب دیدم که سرت کنج تنور است
خیلی غرورم بعد روئیایم شکسته

امشب مرا با خود ببر از این خرابه
پشت سرت ای عشق می آیم، شکسته
شاعر:مجتبی عسکری

  • یکشنبه
  • 2
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 00:39
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

نوحه سنتی حضرت رقیه_دختری سه ساله در کنج ویران * اسماعیل تقوایی

931

نوحه سنتی حضرت رقیه_دختری سه ساله در کنج ویران نوحه سنتی حضرت رقیه
دختری سه ساله،در کنج ویران
بهر بابا کند، زاری وافغان

بابا کجایی، داد از جدایی
به دیدن من، چرا نیایی
بابا حسین جان.. بابا حسین جان2
____________________
گوییا دیده بابا را به رؤیا
گشته گریان برای هجربابا

اشک از دودیده، دارد روانه
برای بابا، گیرد بهانه
بابا حسین....
____________________
در خرابه بیامد سر بابا
سر دور ازتن وپیکر بابا

سینه ی دختر، شد جای این سر
از این مصیبت، الله اکبر
بابا حسین...
______________________
ساعتی با پدر جان گفتگو کرد
سر بابا به اشکش شستشو کرد

جان ازتن او، ناگه رها شد
در ره بابا، دختر فدا شد
بابا حسین...

شعر:اسماعیل تقوایی

  • چهارشنبه
  • 20
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 20:52
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

نوحه شهادت حضرت رقیه _رقیه منم، ویرانه نشین * اسماعیل تقوایی

840
1

نوحه شهادت حضرت رقیه _رقیه منم، ویرانه نشین نوحه شهادت حضرت رقیه
رقیه منم، ویرانه نشین
در هجر پدر، نالان وغمین

من آمده ام، از کرببلا
سختی بکشم، در شام بلا
بابایم حسین، بابایم حسین، بابایم حسین، بابایم حسین٢
___________________________
در خواب خودم، دیدم پدرم
گریان شده ام، عمه به برم

نالان منم و، عمه نگران
بابا بده بر، من خود تو نشان
بابایم حسین...
_________________________
آمد برمن،چون رأس پدر
شستم سر او، با اشک بصر

من درد ودلو، بابا شنوا
ویرانه شده، در شور ونوا
بابایم حسین...
______________________
افتاده ام از، ناقه به زمین
سیلی بزدم، آن مرد لعین

ممنون بشو از، خواهر تو پدر
همواره مرا، او بوده سپر
بابایم حسین....
______________________
بوسد سر تو، این دختر تو
بابا چه شده، پس پیکر تو

همراه خودت، دختر تو ببر
ساکت تو نما، این مرغ سحر
بابایم حسین....

شعر:اسماعیل تقوایی

  • یکشنبه
  • 9
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 17:42
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

سبک 5 ـ ذکر / ثلاث سنتی ـ پدر -(عمه بنگر پدرِ من پدرِ تاجِ سرِ من) * حسن ثابت جو

1248
1

سبک 5 ـ ذکر / ثلاث سنتی ـ پدر -(عمه بنگر پدرِ من پدرِ تاجِ سرِ من) سبک 5 ـ ذکر / ثلاث سنتی ـ پدر
عمه بنگر پدرِ من
پدرِ تاجِ سرِ من
آمده كنج خرابه
شده قرص قمرِ من
سر خونین پدر تا كه بغل می گیرم
تا سحر منتظرم كی بشود می میرم
مَلَکِ عرش حسینم
گل شاه عالمینم
یا ابا المظلوم سید العطشان(4)
سر او بر سر زانو
نظرم بر خم ابرو
چه كنم با لبِ خونش
خاك و خاكسترِ گیسو
پدرم تا که عدو خود شرر من می شد
عمه زینب همه لحظه سپرِ من می شد
شده چشمان تر من
مرهم زخم تن من
یا ابا المظلوم سید العطشان(4)
از فراقش چه بگویم
سر او گشته سبویم
پدرم از غم سیلی
چه كبودی شده رویم
مرحم زخم مرا چون به نمك می كردند
بهر تسكین دلم یادِ كتك می كردند
وای از این آه و فغانم
بی پدر زنده نمانم
یا ابا المظل

  • یکشنبه
  • 18
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 19:51
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب

زمینه حضرت رقیه س -(عمه بیا گمشده پیدا شده) * صادق اویسی

1153

زمینه حضرت رقیه س -(عمه بیا گمشده پیدا شده) عمه بیا گمشده پیدا شده
کنج خرابه شب یلدا شده
به خلاف تنهاییه هرشبم
مهمونم امشب سر بابا شده
عمه بیا بیا ببین لبای بابامو
عمه بیا بیا ببین بابای زیبامو
آه آه
عمه آخه بگو چرا چرا لباش خونه
عمه چرا چرا موهاش موهاش پریشونه
آه آه آه آه
هنوزم مثل سابق رو من حساسه یانه
حالا که سوخته موهام، منو میشناسه یا نه
بابا آه
دلم میخواس با صداش پرواز کنم
تو بغلش بپرم و ناز کنم
ولی الان وقتشه هق هق کنم
سفره ی دردامو براش باز کنم
بابا ببین ببین که لُک لکنت زبون دارم
بابا ببین همش همه مه میدن آزارم
آه آه
بابا نزار که دخترت دوباره تنها شه
وایسا پیشم نزار سر گوشواره دعوا شه
آه آه آه آه
دیگه بسه جدایی، دیگه طاقت ندارم

  • چهارشنبه
  • 25
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 13:18
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

آه یا رقیه.. -(آنکس که زد نقاب حلالش نمیکنم) * سید پوریا هاشمی

6590
38

آه یا رقیه.. -(آنکس که زد نقاب حلالش نمیکنم) آنکس که زد نقاب حلالش نمیکنم
خندید بی حساب حلالش نمیکنم
چشمم که گرم شد سپرش خورد بر سرم
فریاد زد نخواب! حلالش نمیکنم
از موی سر گرفت مرا و بلند کرد
میبرد با شتاب حلالش نمیکنم
حتی به اسب لعنتیش خوب آب داد
بر ما نداد آب حلالش نمیکنم
خیلی مرا کنار رباب و سرت زده
جان تو و رباب حلالش نمیکنم
او زیر سایه از وسط ظهر تا غروب
من زیر آفتاب! حلالش نمیکنم
مارا خرابه ای دم بازار شام برد
ای خانه اش خراب!حلالش نمیکنم
درسفره غریبی ما نان خشک بود
برسفره اش کباب حلالش نمیکنم
حرف کنیز آمد و ترسید خواهرم
شد حرف انتخاب حلالش نمیکنم
هرجور بود بی ادبی کرد با سرت
با چوب و با شراب حلالش نمیکنم

  • چهارشنبه
  • 25
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 18:59
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیر عباسی

شور - حضرت رقیه سلام الله علیها -(تو بر آسمان دل مهتابی) * امیر عباسی

805
3

شور - حضرت رقیه سلام الله علیها -(تو بر آسمان دل مهتابی) تو بر آسمان دل مهتابی/تو آرامِ هر دل بی تابی/روشنای چشم عمّه زینب/تو قرآن کوچک اربابی
تو شفیع محشری یا رقیه/آیه های کوثری یا رقیه/تو مسیر عشق و شورِ شهادت/ما ها رو کِیْ می بری یا رقیه
داغ تو دل و/از جا میکَنه/این سینه زنی/عزّت منه
یا بنتُ الحسین...
دوس دارم برا تو اهل غم شم/سرشار از عنایت و کرم شم/به کاری برام کن ای ملیکه/که من هم مدافع حرم شم
راه تو سعادت یا رقیه/آرزوم شهادت یا رقیه/هر کاری تو مسیر تو باشه/اون میشه عبادت یا رقیه
به ارباب بگو/اینها رو بخر/آقایی کن و/کربلا ببر
یا بنت الحسین...

  • پنج شنبه
  • 10
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 12:39
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیر عباسی

زمینه یا شور تک - حضرت رقیه سلام الله علیها -(شرار جان و دلم شده) * امیر عباسی

811
1

زمینه یا شور تک - حضرت رقیه سلام الله علیها -(شرار جان و دلم شده) شرار جان و دلم شده/حقیقت غربت حسین/بُوَد وجودم فداییِ/سه ساله ی حضرت حسین
همان که با گریه بر پدر/به جان خود طعنه میخرد/به دشمن دین مصطفی/چو ذولفقار حمله می برد
آن تجلی فاطمی تو یاس و لاله ی کربلا
نامتان بُوَد نور جان ما ای سه ساله ی کربلا
یا رقیه یا حسین...
برای سینه زنان خود/دعا کن ای کوثر حسین/شویم چو لاله به راه عشق/فدایی و پرپر حسین
ز لطف تو همه عاقبت به خیر/ز داغ تو اهل غم شویم/به جنگ با دشمنان دین/فداییان حرم شویم
کربلاییان جملگی همه جانفدای راه شما/قلب عاشقان بین روضه ها غرق سوز و آه شما
یا رقیه یا حسین...

  • پنج شنبه
  • 10
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 12:43
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

واحد سنگین شب سوم محرم الحرام ۹۸ حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها -(عذابه واسم،بی تو خرابه) * امیرحسین سلطانی

1197

واحد سنگین شب سوم محرم الحرام ۹۸ حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها -(عذابه واسم،بی تو خرابه) بند اول

عذابه واسم،بی تو خرابه
بابا بدونِ تو دل از،دنیا بریدم
دیشب نبودی،پیشم بابایی
خوابتو دیدم و یهو،از خواب پریدم

یکی دوتا نیس که غمام
یکیش اینه از تو جدام
از خدا من تو رو میخوام
بیا بابایی۲

یه سر بزن به ویرونه
حالم رو عمه میدونه
بی تو دلم پریشونه
بیا بابایی۲

نمیشه باورم که از
پیشم تو رفتی به سفر
بیا که با اومدنت
شام غمم بشه سحر

بابا حسین،بابا حسین

بند دوم

از روی نیزه،دیدی یه لحظه
افتادم از پا و شکست،دندون شیریم
یه عده من رو،واسه کنیزی
میخواستن و همین شده،دلیل پیریم

منو به زجر سپردنم
با کعب نی آزردنم
بزم حرومی بردنم
بابایی بابا۲

حرومیا ریختن سرم
بُردن بابا گل سرم
آتیش زدن به معجرم

  • شنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 12:13
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

زمينه نوحه شب سوم حضرت رقيه (س) -(ياابتا خودم سنگ تو به سينه ميزنم ) * قاسم نعمتی

1837
2

زمينه نوحه شب سوم حضرت رقيه (س) -(ياابتا  خودم سنگ تو به سينه ميزنم ) ياابتا خودم سنگ تو به سينه ميزنم
يا ابتا ببين پاره پاره شد پيراهنم
يا ابتا نمونده يک جاى سالم رو تنم
دختراى شام خيلى نامردن
هر کجا ديدن مسخرم کردن مسخرم کردن
ميرو علمدار سپاهت کجاست ياابتا
گوشه ويرونه مگه جاى ماس ياابتا
کاش ميومد باهات داداش اکبرم ياابتا
پس ميگرفت زشاميا معجرم ياابتا
يا ابتا ز دنيا سيرم
يا ابتا زبون ميگيرم
يا ابتا نياى ميميرم
واى حسين عزيز زهرا

يا ابتا شبى که جاموندم از قافله
يا ابتا من و پيدا کرد ضجر بى حوصله
يا ابتا شده بعد اون پاهام پر ابله
قابل بافتن نيست ديگه موهام
ديگه خوشگل نيست طاق ابروهام من تو رو ميخوام
دست و پا گير اينا بودن بده ياابتا
هر کى رسيده منو سيلى زده يا ا

  • پنج شنبه
  • 31
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 11:17
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیر روشن ضمیر

متن شعر شب سوم محرم -(جای طنابِ ببین روی دستام) * امیر روشن ضمیر

1487

متن شعر شب سوم محرم -(جای طنابِ ببین روی دستام) جای طنابِ ببین روی دستام
چیزی به غیر از وصالت نمیخوام
بابا نبودی تو آتیش دویدم
حالا ببین که دیگه سوخته موهام

آه غم هجر تو کرده پیرم
آه ببین دست به دیوار میگیرم

ردّ کبودی روی گونه دارم
بابا برای غم تو می بارم
از بس کتک خوردم از این جماعت
روی تنم جای سالم ندارم

آه شب آخر دیگه بابا
آه منو می بری پیش زهرا

افتادم از روی ناقه تو صحرا
خوابیده بودم روی پای زهرا
با ضرب سیلی من از خواب پریدم
چشمام از اون شب دیگه تاره بابا

آه قدم مثل زهرا خمیده
آه شب رفتن من رسیده

  • پنج شنبه
  • 7
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 15:31
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا رقیه بنت الحسین (س)_عمه،قبل از کربلا یادش بخیر * اسماعیل تقوایی

845
1

یا رقیه بنت الحسین (س)_عمه،قبل از کربلا یادش بخیر یا رقیه بنت الحسین(س)
عمه قبل از کربلا یادش بخیر
روزهای خوب ما یادش بخیر

توبرادر داشتی منهم پدر
بوسه های با صفا یادش بخیر

در مدینه ارج وقربی داشتیم
دوستان با وفا یادش بخیر

جای من دوش عمو عباس بود
دوشها،آغوش ها یادش بخیر

عمه جان دلتنگ اکبر نیستی
شبه ختم الانبیا یادش بخیر

دائما گلخنده بر لب داشتیم
شادی آل خدا یادش بخیر

کس نگفته برگ گل نازکترم
آن همه حسن القضا یادش بخیر

کی خرابه جایگاهم بوده است
در مدینه آن سرا یادش بخیر

کی به سیلی ام نوازش کرده اند
دستهای آشنا یادش بخیر

بعد عاشورا بلاها دیده ام
روزهای بی بلا یادش بخیر

شعر :اسماعیل تقوایی

  • دوشنبه
  • 11
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 15:51
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد