شهادت حضرت رقیه

مرتب سازی براساس
 محسن صرامی

یاحضرت رقیه سلام الله علیها -(دردت به جان دخترت پس پيكرت كو) * محسن صرامی

1797
4

یاحضرت رقیه سلام الله علیها  -(دردت به جان دخترت پس پيكرت كو) دردت به جان دخترت پس پيكرت كو
خشكم زده با ديدنت بال و پرت كو

با اصغرت رفتي به ميدان،خاطرم هست
تنهاي تنها آمدي پس اصغرت كو

زحمت كشيدي آمدي با سر خرابه
بابا عصاي پيري ات كو،اكبرت كو

گفتم مي آيد با تو ديدارم عموجان
خشكيده لب هايم پدر آب آورت كو

با اين ترك هاي لبت سخت است صحبت
آرام مي پرسم پدر موي سرت كو

لطفأ نگير از من سراغ گوشواره
من هم نمي پرسم پدر انگشترت كو

بابا به ما كه بد گذشت اين ميهماني
آن خنده هاي دلنشين خواهرت كو

افتادم از ناقه در آن صحرا،دل شب
آن شب نگفتي با خودت كه دخترت كو

از من نپرس اصلأ چرا مويم سفيد است
از تو نمي پرسم پدرجان پيكرت كو

  • چهارشنبه
  • 15
  • اسفند
  • 1397
  • ساعت
  • 18:43
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 اسماعیل تقوایی

شور شب سوم (حضرت رقیه)_دختری کنج خرابه غریبونه توی خوابه * اسماعیل تقوایی

1014
1

شور شب سوم (حضرت رقیه)_دختری کنج خرابه غریبونه توی خوابه شور شب سوم(حضرت رقیه)
دختری کنج خرابه غریبونه توی خوابه
تو خوابش بابارو دیده، شده بیدار وبیتابه
بابا بابا بابا بابا حسین، بابا بابا بابا بابا حسین، بابا بابا بابا بابا حسین 2
___________________________
اومده عمه کنارش، بغلش کرده رقیه
میگه عمه جون بابام کو. دل من براش کبابه
می کنه گریه رقیه، دورشم حلقه ی ماتم
با رقیه اشک می ریزه، هر کی هست توی خرابه
بابابابا....
____________________________
سربابا رو آوردن هدیه ای برای دختر
هرچی حرف میزنه دختر،اما بابا بی جوابه
دوست داره بشوره سررو، با گلاب اما نداره
می شوره با اشک چشماش اینجا اشک جای گلابه
بابا بابا....
_______________________
درد دل میکنه دخ

  • دوشنبه
  • 11
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 13:30
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 بابک امامی

واحد روضه‌ای حضرت رقیه(س) -(بابا تو اومدی ولی چرا دیر) * بابک امامی

1068
0

واحد روضه‌ای حضرت رقیه(س) -(بابا تو اومدی ولی چرا دیر) بابا
تو اومدی ولی چرا دیر
حالا که من شدم زمینگیر
رو دستمه نشون زنجبر
بابا
عزیزِ رفته به تنورم
شکسته بعد تو غرورم
تمومه بعد تو سرورم

بابا،یارالی جان یارالی بابا
_
بابا
میبینی قامتم خمیده
جراحت سرم شدیده
سه ساله اینجوری کی دیده
بابا
ببین که صورتم کبوده
مگه گناه من چی بوده
غمم محله ی یهوده

بابا،یارالی جان یارالی بابا
_
بابا
داره میسوزه تاول پام
از وقتی اومدیم توی شام
لالایی شبامه دشنام
بابا
میدونی بردنم تو بازار
نگاه و طعنه های بسیار
نفس کشیدنای دشوار

بابا،یارالی جان یارالی بابا
_

  • یکشنبه
  • 31
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 10:45
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 عباس میرخلف زاده

سنگین روضه حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها -(چند روزِ تو خرابه) * عباس میرخلف زاده

1063
1

سنگین روضه حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها -(چند روزِ تو خرابه) چند روزِ تو خرابه
بابایي بیقرارم
براي دیدن تو
روزامو میشمارم

بگو کجایي بابا
خزون شده بهارم
کاشکي بیای کنارم
سر رو پاهات بزارم

اگه تا الان زنده موندم،همش بابا کار خداس
از عمّه پرسیدم چرا،از منو تو بابام جداس ۲

خوش اومدي بابا
به کنج ویرونه
نبین تو موهامو
خیلي پریشونه

باباي مظلومم ‌۲

کجا بودي تا حالا
نگفتي من میمیرم
عمرم سه ساله اما
از دنیا خیلي سیرم

از ضرب تازیونه
کُل تنم کبوده
از عمّه پرسیدم که
گناه من چي بوده

نشون میداد گوشوارمو،تو گوش دخترش بابا
با خنده بِم اشاره کرد،سَر تورو رو نیزه ها۲

از بس کتک خوردم
میلرزه دستو پام
بجوري زد خولي
نمیبینه چشمام

باباي مظلومم۲

یادته انروزي که
چادر ب

  • پنج شنبه
  • 11
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 15:02
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیر عباسی

شعر نوحه حضرت رقیه سلام الله علیها -(نیمه شب دختری گوشه ویرانه بود) * امیر عباسی

1089

شعر نوحه حضرت رقیه سلام الله علیها -(نیمه شب دختری گوشه ویرانه بود) نیمه شب دختری گوشه ویرانه بود
گِردِ شمع رخِ پدر چو پروانه بود
سرِ بابا چو دید،قدّش از غم خمید
وامصیبت وامصیبت....

دلم از دوری ات شده چو ماتمکده
دشمنت سیلی از کینه به رویم زده
من گناهم چه بود،بدنم شد کبود
وامصیبت وامصیبت....

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 19:08
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 میلاد  قبایی

سبک شور حضرت رقیه (س) و حضرت عباس (ع) -(عينا مثال زهرا رقيه ذكر دل من جان يا رقيه) * میلاد قبایی

1524
4

سبک شور حضرت رقیه (س)  و حضرت عباس (ع) -(عينا مثال  زهرا رقيه ذكر دل من جان يا رقيه) عينا مثال
زهرا رقيه
ذكر دل من
جان يا رقيه

يارقيه مدد ذكر رو سربندمه
بايدم به علم اينجوري تكيه بدم
خيلي وقته من از بچگي دارم ميگم
حاضرم جونمو پاي رقيه بدم

دنيا و محشر من
تضمينه با رقيه
حروله كن تو هيئت
دم بگير يا رقيه

" اي جانم يا رقيه..."

دائم ميخونم
لعن اميه
هستم يه عمره
كلب رقيه

شامو كوفه شكست خورده ي ايثار تو
تيغ برنده ي زينب كبري شدي
عصمت فاطمي شجاعت فاطمي
همه ديدن چقدر شبيه زهرا شدي

زهرا بودن تماما
جلوه كرد تو وجودت
جون عالم فداي
اون صورت كبودت

" اي جانم يا رقيه..."

عينا مثال
مولا اباالفضل
اي آرزوي
دريا اباالفضل

انبيا مشتري كرم و فضل تو
كرم و لطفت از هر آدمي بيشتره
وقتي كه جنگيدي

  • شنبه
  • 4
  • آبان
  • 1398
  • ساعت
  • 11:20
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

نوحه سنتی حضرت رقیه_دختری سه ساله در کنج ویران * اسماعیل تقوایی

1111

نوحه سنتی حضرت رقیه_دختری سه ساله در کنج ویران نوحه سنتی حضرت رقیه
دختری سه ساله،در کنج ویران
بهر بابا کند، زاری وافغان

بابا کجایی، داد از جدایی
به دیدن من، چرا نیایی
بابا حسین جان.. بابا حسین جان2
____________________
گوییا دیده بابا را به رؤیا
گشته گریان برای هجربابا

اشک از دودیده، دارد روانه
برای بابا، گیرد بهانه
بابا حسین....
____________________
در خرابه بیامد سر بابا
سر دور ازتن وپیکر بابا

سینه ی دختر، شد جای این سر
از این مصیبت، الله اکبر
بابا حسین...
______________________
ساعتی با پدر جان گفتگو کرد
سر بابا به اشکش شستشو کرد

جان ازتن او، ناگه رها شد
در ره بابا، دختر فدا شد
بابا حسین...

شعر:اسماعیل تقوایی

  • چهارشنبه
  • 20
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 20:52
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

حضرت رقیه(س) -(کودکی نَه باب حاجات همه) *استاد حاج غلامرضا سازگار

1749
2

حضرت رقیه(س) -(کودکی نَه باب حاجات همه) کودکی نَه، بابِ حاجاتِ همه
دختری نَه، یک مَدینِه فاطمه

گیسوی او آسمان را تار و پُود
صورتِ او زَرد و گلگون و کَبود

دامَنش توحید را تَفسیر بود
پاک، مثلِ آیهء تَطهیر بود

از خمِ گیسوی در هَم ریخته
گَردِ غم بر فرقِ عالَم ریخته

در مَدینه صورتی چون یاس داشت
جا به روی شانهء عَباس داشت

رُخ، گُل زهرا نَمای اَهلِ بِیت
غرق در گل بوسه های اَهل بِیت

شَکر از لب های شیرینش، خَجِل
شانه از گیسوی خونینَش خَجِل

دیدگانش داده در شام خراب
لاله های وَحی را با اَشک، آب

در فراقِ باب، هر شَب سوخته
الله ! الله! مثلِ زِینب سوخته

  • چهارشنبه
  • 10
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 15:02
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

نوحه شهادت حضرت رقیه _ای... بابا شدم دلتنگ رویت * اسماعیل تقوایی

2157

نوحه شهادت حضرت رقیه _ای... بابا شدم دلتنگ رویت نوحه شهادت حضرت رقیه
ای... بابا شدم دلتنگ رویت
دل... میلش بود بابا بسویت

ای جان مصطفی، لطفی به ما نما
در این ویرانسرا، دیدار ما بیا
بابا حسین من، بابا حسین من، بابا حسین من، بابا حسین من 2
________________________
من....سه ساله دختری اسیرم
من.... یتیم شاهی بی نظیرم

بعد بابا شده، ستم بر ما روا
تنش بروی خاک، سرش به نیزه ها
بابا حسین من...
_______________________
بود... نوازشم با ضرب سیلی
وای.... رنگ رخ من گشته نیلی

از پشت ناقه بر، زمین افتاده ام
در غارت عدو، زیورها داده ام
بابا حسین من....
_______________________
ای.... عمه بیا بابایم آمد
نور... در ظلمت شبهایم آمد

اما ای عمه جان، او با سر آمده
بهر دلداری، این دختر آمده
بابا حسین من...
________________________
ای... آنکه به قلب ما امیری
کی.... یتیمم کرده در صغیری

بابا جان من شوم، قربان این سرت
جامانده درکجا، ای بابا پیکرت
بابا حسین من....

شعر:اسماعیل تقوایی

  • شنبه
  • 20
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 18:54
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

واحد حضرت رقیه(س) -( عذابه واسم،بی تو خرابه) * امیرحسین سلطانی

420

واحد حضرت رقیه(س) -(  عذابه واسم،بی تو خرابه) ?بند اول

عذابه واسم،بی تو خرابه
بابا بدونِ تو دل از،دنیا بریدم
دیشب نبودی،پیشم بابایی
خوابتو دیدم و یهو،از خواب پریدم

یکی دوتا نیس که غمام
یکیش اینه از تو جدام
از خدا من تو رو میخوام
بیا بابایی۲

یه سر بزن به ویرونه
حالم رو عمه میدونه
بی تو دلم پریشونه
بیا بابایی۲

نمیشه باورم که از
پیشم تو رفتی به سفر
بیا که با اومدنت
شام غمم بشه سحر

بابا حسین،بابا حسین

?بند دوم

از روی نیزه،دیدی یه لحظه
افتادم از پا و شکست،دندون شیریم
یه عده من رو،واسه کنیزی
میخواستن و همین شده،دلیل پیریم

منو به زجر سپردنم
با کعب نی آزردنم
بزم حرومی بردنم
بابایی بابا۲

حرومیا ریختن سرم
بُردن بابا گل سرم
آتیش زدن به معجرم
بابایی بابا۲

خودت دیدی از نیزه ها
دخترت و دادن عذاب
چرا محاسنت شده
بابایی با خونت خضاب

بابا حسین،بابا حسین

  • پنج شنبه
  • 10
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 12:37
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

مقتل حضرت رقیه(س) -(من مادر تو،فاطمه زهرا هستم. گمان می کنی من از یتیم های فرزندم غافلم!].) *

915

مقتل حضرت رقیه(س) -(من مادر تو،فاطمه زهرا هستم. گمان می کنی من از یتیم های فرزندم غافلم!].) کاروان از کوفه راهی شام شد.مشکلات اسارت و دوری پدر، همچنان رقیه(س) را می سوزاند. در بین راه که سختی بر دختر امام حسین(ع) فشار آورده بود.شروع به گریه و ناله کرد و به یاد عزت و مقام زمان پدر اشک ها ریخت.گویا نزدیک بود روحش ‍ پرواز کند و در آن بیابان به بابا بپیوندد.
یکی از دشمنان چون آن فریاد ضجه را شنید به رقیه(س)گفت:[اُسکُتی یا جاریه!فقد آذیتنی بِبُکائِک_ای کنیز!ساکت باش،زیرا من با گریه تو ناراحت می شوم].آن نازدانه بیشتر اشک ریخت.دیگر بار آن مرد گفت:[اُسکُتی یا بنتَ الخارجی_ای دختر خارجی!ساکت باش].
حرفهای زجر دهنده آن مزدور،قلب دختر امام را شکست.رو به سر پدر نمود و فرمود:
"یا ابتاه قَتَلوکَ ظُ

  • پنج شنبه
  • 5
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 18:34
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 عباس میرخلف زاده

حضرت رقيه سلام الله عليها -(دوباره غصه تو دلا) * عباس میرخلف زاده

742
1

حضرت رقيه سلام الله عليها -(دوباره غصه تو دلا) دوباره غصه تو دلا
دوباره دل نوحه سرا
رو دوش آقاي غريب
دوباره باز شال عزا

گره خورده اين دل من
تو صحن زيباي بي بي
جاي نوكرها خاليه
دمِ پايينْ پاي بي بي

ايشالا
بشيم به نوكريه بي بي منصب
يه شب تو زينبيه صحنِ زينب

يازينب ، ام المصائب ، بي بي

چقدر غربت داره حرم
نشسته بغضي تو گلوم
ميبينم انگار تو ضريح
نشسته بي بي رو به روم

تا ميبينم گنبد شو
ميگيرم هر چي ميخوامو
برا يادِگاري رو ضريح
گذاشتم اشك چشامو

ايشالا
تا آخرش باشيم حسيني مذهب
يه شب تو زينبيه صحنِ زينب

يازينب ، ام المصائب ، بي بي

مياد انگار از تو ضريح
صداي گريش بخدا
هنوزم روضه ميخونه
برا داغِ كرب و بلا

تا رو نِي رفت راس حسين
به غارت بردن

  • دوشنبه
  • 5
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 11:15
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 مهدی صادقی

سبک زمینه شهادت حضرت رقیه(س) -(ای بابابی غریب من) * مهدی صادقی

791
1

سبک زمینه شهادت حضرت رقیه(س) -(ای بابابی غریب من) ای بابای غریب من گشته جسم تو بی کفن

بابادارم من از دشمن یادگاری به روی تن

خسته شده ام از زمانه از سیلی و از تازیانه

وای من دیدم روی نی سرتو (اون حنجر تو) ۲

شد جسم سه سالۀ دختر تو(چون مادر تو) ۲

(بابا حسین) ۴

ازغصه ها شدم محزون ازدوری ات چشام گریون

لبهای من بُوَد سالم لبهای تو شده پر خون

امشب شب وصلم رسیده بابا کی رگاتُ بریده

چشمای کم سوی من بسته شده (دل خسته شده) ۲

پاهای کوچیک من خسته شده ( دل خسته شده ) ۲

(بابا حسین) ۴

  • سه شنبه
  • 8
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 10:43
  • نوشته شده توسط
  • صادقی
ادامه مطلب
 حسن کردی

حضرت رقیه (س) -(چه اشفته گیسو شدی نازنینم) * حسن کردی

820
2

حضرت رقیه (س) -(چه اشفته گیسو شدی نازنینم) چه اشفته گیسو شدی نازنینم
چشای قشنگت رو زخمی نبینم
چقد کم شده این روزا گیسوانت
خبر دارم افتاده اتیش به جانت
خبر دارم اشک تو رو در اورده
یکی از ما که هر دفه سیلی خورده
تو رفتی و گوشواره ی دخترا رفت
تو رفتی و امنیت معجرا رفت
همون لحظه که بردن انگشترت رو
یکی داشت می زد خلخال دخترت رو
همونکه سرت رو جدا کرده از تن
رد پنجه ش افتاده رو صورت من
همونکه به باد کتک من رو بسته
می دونم تو گودال رو سینه ت نشسته

  • یکشنبه
  • 13
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 14:02
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شب سوم محرم -(آواره ام آواره ام بابا) * خادم زینب

1449

شب سوم محرم -(آواره ام آواره ام بابا) آواره ام آواره ام بابا
دنیا خرابه رو سرم بابا
سیلی زدن جوری که چند روزه
دائم میسوزه صورتم بابا

گوشواره های من رو تا دیدن
با خنده دور من میچرخیدن
گفتم بابا حالا میاد اما
به گریه های من میخندیدن

پیراهنم سوخته نمیبینی
بابا چرا پیشم نمیشینی
رو خاکا باعمه نشستم من
قدم خمیده بابا میبینی

از رو طبق پایین بیا بابا
سخته من این پایین تو اون بالا
رو دامنم میذارم این سر رو
خاکی نشه ریش شما بابا

تغییر کرده صورتت بابا
دیدم یکی با سنگ زدت بابا
دیدم شفا الذابلاتت رو
رو نى بده جای سرت بابا

بابا منو برده صدا کردن
دندون من رو جابجا کردن
گفتن یتیمی و میخندیدن
خیلی جسارت ها بما کردن

چونه زدن نرخ اسیرا رو
سنگ

  • سه شنبه
  • 22
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 13:10
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

نوحه و زمزمه حضرت رقیه _ناله دارد رقیه کنج ویران * اسماعیل تقوایی

1292

نوحه و زمزمه حضرت رقیه _ناله دارد رقیه کنج ویران نوحه وزمزمه حضرت رقیه
ناله دارد رقیه کنج ویران
عمه سرش نهاده روی دامان

دارد نوایی،بابا کجایی،باباکجایی2
بابا حسینم، بابا حسینم، بابا حسینم2
_____________________
ندانی دخترت چها کشیده
همچو زهرا شده قدش خمیده

بوده خوراکم،سیلی دشمن،در روز وشبها
بابا حسینم....
_______________________
از پشت ناقه بر زمین فتادم
برخاک غربتم سر را نهادم

صورت من با،سیلی مردی،نیلوفری شد
بابا حسینم...
_______________________
در طبق دیده ام من سر تو
پس کجا باشد آن پیکر تو

خوش آمدی تو،کنج خرابه،دیدار دختر
بابا حسینم....
________________________
با سر تو کنون روبرویم
بی تو مردن بود آرزویم

مراببرتو،دیگر ندارم،طاقت ماند

  • پنج شنبه
  • 7
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 15:01
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

نوحه و شور شب سوم محرم_بیا عمه بیاعمه ببین آمده بابایم * اسماعیل تقوایی

1154
1

نوحه و شور شب سوم محرم_بیا عمه بیاعمه ببین آمده بابایم نوحه وشور شهادت حضرت رقیه
بیا عمه بیاعمه،ببین آمده بابایم
بیا یکدم کنار من،ببین تعبیر رویایم
حسین بابا حسین بابا4
________________________
الا ای کودک شامی، بیا بابای من آمد
برای دیدن دختر،همه دنیای من آمد
_________________________
بیامد کنج ویرانه،به دیدارم پدر باسر
بمیرم پس کجا باشد،زبابای گلم پیکر
___________________________
چرا خاکستری باشد،پدر جانم سر ورویت
چرا خونی شده بابا، عزیرم هر دو ابرویت
____________________________
بیا سنگ صبور من،شنو درد دل دختر
ببین نیلی شده رویم، شبیه صورت مادر
____________________________
رقیه بی تو غمگین است،ندارد طاقت هجران
ببر همراه خود من را،تویی درد مرا د

  • جمعه
  • 8
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 20:02
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

متن مثنوی حضرت رقیه -(من که کوچکتر از همه بودم) *استاد حاج غلامرضا سازگار

2330
1

متن مثنوی حضرت رقیه -(من که کوچکتر از همه بودم) ای چراغ شب شهادت من
ای تماشای تو عبادت من

جان من! باز بر لب آمده ای
آفتابا! چرا شب آمده ای

نگهت ذره ذره آبم کرد
لب خشکیده ات کبابم کرد

حیف از این لب و دهن باشد
که بر او چوب، بوسه زن باشد

اشک و خون، جاری از دو عین من است
بوسهء من شهادتین من است

گلوی پاره پاره آوردی
عوض گوشواره آوردی

از گلوی تو پاره تر، جگرم
از سر تو شکسته تر، کمرم

طفل قامت خمیده دیده کسی؟!
مثل من داغدیده، دیده کسی؟!

قامت خم گواه صبر من است
گوشهء این خرابه قبر من است

نیزه بر صورتِ تو چنگ زده
که به پیشانی تو سنگ زده؟

در رگ حنجر تو دیده شده
که سرت از قفا بریده شده

تازیانه گریست بر بدنم
بدنم شد به رنگ پیرهنم

تنم از تازی

  • دوشنبه
  • 11
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 14:12
  • نوشته شده توسط
  • alatashekoodakan
ادامه مطلب
 حسین رئوفی

غزل مصیبت حضرت رقیه سلام الله علیها با نوای سیب سرخی -(ز هر سو چشم کم سویم به نیزه بر سرت باشد) * حسین رئوفی

1281

غزل مصیبت حضرت رقیه سلام الله علیها با نوای سیب سرخی -(ز هر سو چشم کم سویم به نیزه بر سرت باشد) ز هر سو چشم کم سویم به نیزه بر سرت باشد
نگاه اشک آلودم به زخم حنجرت باشد

به روی نیزه ها دیدم که دائم اشک میریزی
گهی چشمت به من گاهی بسوی خواهرت باشد

توانم نیست تا دستان خود گیرم به رخسارم
که پنهان روی سیلی خورده از چشم ترت باشد

حدیث غربت مادر بخوان از مصحف رویم
که در هر خط مجسم روضه ای از مادرت باشد

بنازم این همه عشق و وفا را از علمدارت
گهی افتد به پای نیزه ات گه در برت باشد

مرا از ضربت سیلی دشمن سخت تر این بود
که دیدم دست دشمن ای پدر انگشترت باشد

پی بوسیدنت تا گوشه ی ویرانه می آیم
قرارم با تو آنجا گِرد راس اطهرت باشد

نوشته دست دشمن بر رخم این جمله را بابا
که سیلی میخورد هرکس شبیه مادرت

  • یکشنبه
  • 31
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 12:27
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 عباس میرخلف زاده

متن شعر حضرت رقیه(س) -(آى شاميا ديگه ميشين راحت از من) * عباس میرخلف زاده

822

متن شعر حضرت رقیه(س) -(آى شاميا ديگه ميشين راحت از من) آى شاميا ديگه ميشين راحت از من
فقط همين امشب رو من مهمونم
قول داده باباييم مياد امشب پيشم
گفته بهم برات لالايي ميخونم

بياين ببينين
ديگه غمم به سر اومد
بياين ببينين
باباييم از سفر اومد
بياين ببينين
رو دامن دختر اومد

سلام باباجون

چرا شكسته تر شدي
نكنه كه تورم زدن
نميدونم چرا همش
اينا بابا با ما بَدَن

بابا حسين غريبم

خوش اومدي بابا تو كنج ويرونه
ببخش موهام يكم پريشونه بابا
ببخش اگه يكم زبونم بند اومد
مالِ تو اون شبِ بيابونه بابا

اينقد منو زد
كه بازوام شكسته شد
اينقد منو زد
نفس تو سينم بسته شد
اينقد منو زد
اينقد كه آخر خسته شد

بيهوش شدم من

كشون كشون منو آورد
تا رسيديم به قافله
مونده هنوز ب

  • پنج شنبه
  • 11
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 14:48
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 عباس میرخلف زاده

زمينه حضرت رقيه صلوات الله عليها -(چقدر خوب بود همه اون روزائيكه پيشم ميموندي) * عباس میرخلف زاده

1338
3

زمينه حضرت رقيه صلوات الله عليها -(چقدر خوب بود همه اون روزائيكه پيشم ميموندي) چقدر خوب بود
همه اون روزائيكه پيشم ميموندي
چقدر خوب بود
شبائيكه تا صبح لالايي ميخوندي
چقدر خوب بود ٣

چقدر خوب بود
هميشه رو دوشت ميشَستم بابايي
چقدر خوب بود
كه دستات همش بود تو دستم بابايي
چقدر خوب بود ٣

بابايي
قرارِ ماها اين نبود اين جدايي
شايد قهري بامن كه رو نيزه هايي
يه حرفي بزن مُردَم از غربت و غم
منو كن صدايي

بابا
فقط يك كلام خيلي دلتنگتم
بابا
كاري كن برام خيلي دلتنگتم

بابايي ، دوستت دارم

با تو قهرم
چرا بي خداحافظي رفتي بابا
نگفتي كه
بابايي ميميرم بدونِ تو تنها
با تو قهرم ٣

بابا راستي
اگه كه ديدي توي راها عمو مو
بگو كه زجر
توي صحرا ديشب كبود كرده رومو
دلم خونه ٣

بابايي
تموم شبا يك

  • پنج شنبه
  • 11
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 15:03
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

دوبند سبک نوحه سنتی شهادت بی بی حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها -(عمه جان دیگر،،،سر رسیده غم،،،آمـــــده جانانم امشب) * امیرحسین سلطانی

681

دوبند سبک نوحه سنتی شهادت بی بی حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها -(عمه جان دیگر،،،سر رسیده غم،،،آمـــــده جانانم امشب) بند اول

عمه جان دیگر،،،سر رسیده غم،،،آمـــــده جانانم امشب
از ســــــفر آمد،،،خســــــته بابایم،،،بر روی دامانم امشب

آه،بعد تو دردم دو چندان شد
آه،منزلم این شام ویران شد

زجر دوریه تو پیرم کرد
از زمانه بی تو سیرم کرد
ای پدر جان۲

ای پدر جان یا حسین

?بند دوم

غم شبیخون زد،،،بر دلم بابا،،،رفتی و رفتـــــــم اسارت
من چه گویم از،،،شامیان بابا،،،که ندیدم جز جســــارت

آه،مثل زهرا مادرت بابا
آه،خورده سیلی دخترت بابا

زجر دوریه تو پیرم کرد
از زمانه بی تو سیرم کرد
ای پدر جان۲

ای پدر جان یا حسین

۱۳۹۸/۷/۱۰

  • سه شنبه
  • 16
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 11:08
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 عباس میرخلف زاده

متن شعر حضرت رقیه(س) -(يتيم گير آوردنم) * عباس میرخلف زاده

5755
12

متن شعر حضرت رقیه(س) -(يتيم گير آوردنم) به سبك غريب گير آوردنت

يتيم گير آوردنم
رو خار هِي كشوندنم
تا كه ميگفتم بابايي
با كعب نِي ميزدنم

يتيم گير آوردنم
بابا كبوده بدنم
سنگينه بابا دست زجر
با مُشت زد تو دهنم

يتيم گير آوردنم
درد ميكنه بابا تنم
با التماس گفتمش
زجرْ بسه نزنم

يتيم گير آوردنم
توو راها تنها ديدنم
چند نفر به يك نفر
به خاك و خون كشيدنم

يتيم گير آوردنم
غنچه بودم كه چيدنم
هنوز ميسوزه بابايي
رَدِ طناب رو گردنم

  • چهارشنبه
  • 17
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 11:19
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شهادت حضرت رقیه(س) -( امشب دل بیتاب وتنهایم شکسته) * ناشناس ؟؟؟

787

شهادت حضرت رقیه(س) -( امشب دل بیتاب وتنهایم شکسته) امشب دل بیتاب وتنهایم شکسته
بغضم میان سیل غمهایم شکسته

بابا نشد برخیزم از جایم به پایت
خار مغیلان در کف پایم شکسته

زجرحرامی دخترت را زجرکش کرد
طوری مرا زد که همه جایم شکسته

این سنگ دلها از علی بد کینه دارند
آئینه ی مانند زهرایم شکسته

باید لب ودندان من برهم بریزد
باخیزران دندان بابایم شکسته

درخواب دیدم که سرت کنج تنور است
خیلی غرورم بعد روئیایم شکسته

امشب مرا با خود ببر از این خرابه
پشت سرت ای عشق می آیم، شکسته
شاعر:مجتبی عسکری

  • یکشنبه
  • 2
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 00:39
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

شهادت حضرت رقیه(س) -( اصلا رقیه جنس غمش فرق می کند) * ناشناس ؟؟؟

2462
4

شهادت حضرت رقیه(س) -( اصلا رقیه جنس غمش فرق می کند) اصلا رقیه جنس غمش فرق می کند
حتی کتیبه و علمش فرق می کند

دردانه ای که روی ضریحش عروسک است
با اهل بیت هم حرمش فرق می کند

در بارگاه او که زند طعنه بر بهشت
دربان و خادم و خدمش فرق می کند

دریای اهل بیت پر از دُرّ و گوهر است
اما حسین دُرِّ یمش فرق می کند

باب الحوائجیست که اندر مقام او
فرموده اند او کرمش فرق میکند

غمخانه ای که گشته به پا در عزای او
بانی مجد و محترمش فرق می کند

هرگز عجیب نیست که حیران شود مسیح
بیند که با مسیح دمش فرق می کند

با فاطمه مقایسه شد بین روضه ها
اما سه ساله قد خمش فرق می کند

زهراست کوه صبر ولیکن رقیه اش
کم طاقت است، سن کمش فرق می کند

دقت بکن به گونه ی خود وقت روضه اش
حس میکنی که اشک نمش فرق می کند

شد پاره گوش او و عدو گفت حرمله
این گوشواره هر گرمش فرق می کند

روی سه ساله، دست عدو، آه بگذریم
اصلا رقیه جنس غمش فرق می کند
شاعر:جواد کریم زاده

  • یکشنبه
  • 2
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 00:48
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا رقیه_بابای مهربونم، درد وبلات به جونم * اسماعیل تقوایی

1466
1

یا رقیه_بابای مهربونم، درد وبلات به جونم یا رقیه
بابای مهربونم، درد وبلات به جونم
برای دیدن تو، به انتظار میمونم
___________________
خواب دیدمت اومدی، مثل همیشه خندون
به دخترت شدی تو، بین خرابه مهمون
____________________
بیدار شدم زخواب و، به یادت اشک میریزم
عمه میگه پریشون، چی شده ای عزیزم
_______________________
عمه بیا که امشب، خواب بابا رو دیدم
دلم هواشو کرده،کاشکی بیاد امیدم
_______________________
برا رقیه امشب، سر بابا رو بردن
تو آسمون ملائک، غصه براش می خوردند
_______________________
رقیه ی سه ساله، چسبوند سرو به سینه
درد دلو شروع کرد، با سر بی قرینه
________________________
بابا زروی ناقه، روی زمین فتادم
ناله زدم توصحرا، عمو برس به دادم
______________________
با دست دشمن تو، سیلی سختی خوردم
اگه نبودش عمه،منم دیگه میمردم
_____________________
بابا میون صحرا، باپای لخت دویدم
بعد تو بابا خیری، از زندگی ندیدم
_____________________
گوشواره هامو بردن، شده به ما جسارت
یتیمی سخته بابا، اونم توی اسارت
________________________
بابا دیگه زندگی، معنی برام نداره
تو آسمون ندارم، من حتی یه ستاره
_________________________
بابا برام دعا کن،شاید آروم بگیرم
ندارم آرزویی، باید دیگه بمیرم

شعر:اسماعیل تقوایی

  • پنج شنبه
  • 10
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 17:22
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 رضا تاجیک

زمزمه شهادت حضرت رقیه(س) -( بى تو جانم - باباى عطشانم - اسير و گريانم ) * رضا تاجیک

370

زمزمه شهادت حضرت رقیه(س) -( بى تو جانم - باباى عطشانم - اسير و گريانم ) بى تو جانم - باباى عطشانم - اسير و گريانم
گيسو پريشانم - قارى قرآنم - پدر كجايى
آه از غربت - بيا ببين بابا - كبودى رويم
شبيه زهرا من - شكسته پهلويم - پدر كجايى
بگذارم امشب غمين
(سر گرسنه روى زمين ٢)
ماه بى سر
بيا مرا هم ببر - كه من شدم دردسر - پدر كجايى
گيسو پريشانم - قارى قرآنم - پدر كجايى ۲

در تاب و تب - غريب و جان بر لب - دويده ام هر شب
ببين پى مركب - برابر زينب - پدر كجايى
ديدم آزار - شده دو چشمم تار - با دست بر ديوار
بدون تو رفتم - در كوچه و بازار - پدر کجایی
صورت من شد نيلى
(ز شدت ضربه ى سيلى ٢)
اى ماه من
ببين كه تنها شدم - شبيه زهرا شدم - پدر كجايى
گيسو پريشانم - قارى قرآنم - پدر كجايى ۲

من پژمردم - با اينكه افسردم - بار غمت بردم
از بس لگد خوردم - صد مرتبه مُردم - پدر كجايى
من دلگيرم - از زندگى سيرم - پير و زمينگيرم
نيامدى و در - خرابه مى ميرم - پدر كجايى
مى بوسم خاک پاتو
(بگو بريده كى رگهاتو ٢)
اى عشق من
شدى تو دور از وطن - لب تشنه و بى كفن - برات بميرم
گيسو پريشانم - قارى قرآنم - پدر كجايى ۲

  • دوشنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 12:04
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

زمزمه ونوحه شهادت حضرت رقیه _رویای من و دنیای منی * اسماعیل تقوایی

608
1

زمزمه ونوحه شهادت حضرت رقیه _رویای من و دنیای منی زمزمه ونوحه شها ت حضرت رقیه

رؤبای من و دنیای منی
من دختر وتو بابای منی
مجنون توام، لیلای منی
بابایم حسین، بابایم حسین 3
__________________________
دلتنگ تو و دیدار توام
هستی تو طبیب ، بیمار توام
پژمرده گل گلزار توام
بابایم حسین....
__________________________
ای عمه بیا،آمد پدرم
بی پیکر خود آمد به برم
رأسش شده امشب تاج سرم
بابایم حسین...
___________________________
بر سینه خود دارم سر او
او دلبر من، من دلبر او
بوسم دو لب از خون تر او
بابایم حسین...
__________________________
بابای گلم، بودی تو کجا
از دختر خود گشتی تو جدا
وای از ستم، این قوم دغا
بابایم حسین...
_____________________________
سیلی زده بر، من زجر لعین
با عمه شدیم، ویرانه نشین
هر دم ستمی، باشد به کمین
بابایم حسین.....
______________________________
خواهم که شوم، بهر تو فدا
باشد طلبم، مرگم زخدا
بر همره خود، بابا تو مرا
بابایم حسین..

شعر:اسماعیل تقوایی

  • دوشنبه
  • 30
  • مرداد
  • 1402
  • ساعت
  • 14:51
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

سبک 5 ـ ذکر / ثلاث سنتی ـ پدر -(عمه بنگر پدرِ من پدرِ تاجِ سرِ من) * حسن ثابت جو

1356
1

سبک 5 ـ ذکر / ثلاث سنتی ـ پدر -(عمه بنگر پدرِ من پدرِ تاجِ سرِ من) سبک 5 ـ ذکر / ثلاث سنتی ـ پدر
عمه بنگر پدرِ من
پدرِ تاجِ سرِ من
آمده كنج خرابه
شده قرص قمرِ من
سر خونین پدر تا كه بغل می گیرم
تا سحر منتظرم كی بشود می میرم
مَلَکِ عرش حسینم
گل شاه عالمینم
یا ابا المظلوم سید العطشان(4)
سر او بر سر زانو
نظرم بر خم ابرو
چه كنم با لبِ خونش
خاك و خاكسترِ گیسو
پدرم تا که عدو خود شرر من می شد
عمه زینب همه لحظه سپرِ من می شد
شده چشمان تر من
مرهم زخم تن من
یا ابا المظلوم سید العطشان(4)
از فراقش چه بگویم
سر او گشته سبویم
پدرم از غم سیلی
چه كبودی شده رویم
مرحم زخم مرا چون به نمك می كردند
بهر تسكین دلم یادِ كتك می كردند
وای از این آه و فغانم
بی پدر زنده نمانم
یا ابا المظل

  • یکشنبه
  • 18
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 19:51
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب

زمینه حضرت رقیه س -(عمه بیا گمشده پیدا شده) * صادق اویسی

1200

زمینه حضرت رقیه س -(عمه بیا گمشده پیدا شده) عمه بیا گمشده پیدا شده
کنج خرابه شب یلدا شده
به خلاف تنهاییه هرشبم
مهمونم امشب سر بابا شده
عمه بیا بیا ببین لبای بابامو
عمه بیا بیا ببین بابای زیبامو
آه آه
عمه آخه بگو چرا چرا لباش خونه
عمه چرا چرا موهاش موهاش پریشونه
آه آه آه آه
هنوزم مثل سابق رو من حساسه یانه
حالا که سوخته موهام، منو میشناسه یا نه
بابا آه
دلم میخواس با صداش پرواز کنم
تو بغلش بپرم و ناز کنم
ولی الان وقتشه هق هق کنم
سفره ی دردامو براش باز کنم
بابا ببین ببین که لُک لکنت زبون دارم
بابا ببین همش همه مه میدن آزارم
آه آه
بابا نزار که دخترت دوباره تنها شه
وایسا پیشم نزار سر گوشواره دعوا شه
آه آه آه آه
دیگه بسه جدایی، دیگه طاقت ندارم

  • چهارشنبه
  • 25
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 13:18
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد