شهادت حضرت رقیه

مرتب سازی براساس
 مرتضی محمودپور

نوحه‌ی سینه زنی شهادت حضرت رقیه(س) سبک همه‌جا کربلا * مرتضی محمودپور

1792
1

نوحه‌ی سینه زنی شهادت حضرت رقیه(س) سبک همه‌جا کربلا ◾نوحه‌ی سینه‌زنی
◾حضرت رقیه(س)
◾(سبک همه جا کربلا)

◾بنداول
ای پدر جان بیا حال زارم ببین
بسترم گشته بر روی خاک زمین
صورتم نیلی و شده‌ام قد کمان
کعب نی خورده‌ام من ز زجر و سنان
ای پدر جان بیا ای پدر جان بیا(۲)

◾بنددوم
کنج ویرانه من آه و زاری کنم
بهر تو ای پدر بیقراری کنم
کی رسی از سفر ای پدر در برم
درد هجران تو بر جگر میخرم
ای پدر جان بیا ای پدر جان بیا(۲)

◾بندسوم
عمه میگفت که تو رفته‌ای در سفر
گرچه رفتی سفر از چه رو بیخبر
یاد شبها که من در برت بوده‌ام
گفته بودی که چون مادرت بوده‌ام
ای پدرجان بیا ای‌پدرجان بیا(۲)

  • پنج شنبه
  • 11
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 04:21
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 حسن لطفی

امام زمان عجل‌الله شهادت حضرت رقیه سلام‌الله -(برای شانه‌یِ اُفتاده‌ام پَری بدهید) * حسن لطفی

781

امام زمان عجل‌الله شهادت حضرت رقیه سلام‌الله -(برای شانه‌یِ اُفتاده‌ام پَری بدهید) برای شانه‌یِ اُفتاده‌ام پَری بدهید
دلِ شكسته‌ی ما را به دلبری بدهید

محبتی بكنید و مرا حرم ببرید
نشان راه به چشم كبوتری بدهید

كجاست خیمه‌ی سبزت؟ مسافرم برگرد
برای درکِ شما كاش باوری بدهید

شنیده‌ایم كه شب پای روضه‌ها هستی
برای آنکه بنالیم حنجری بدهید

چقدر مثل شما می‌شویم با گریه
به چشمِ ما هم از آن مهرِ مادری بدهید

برای شور گرفتن بهشت هم تنگ است
چه می‌شود كه به ما جایِ بهتری بدهید

نمی‌رود به خدا جای دور جانِ شما
اگر براتِ حرم را به نوكری بدهید

خبر رسیده خرابه شكسته‌ای میگفت :
چه می‌شود كه به ما چند روسری بدهید

(حسن لطفی)

  • پنج شنبه
  • 11
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 16:52
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر وسبک شورروضه‌حضرت‌رقیه‌سلام‌الله‌علیها -(دیگه مویی توسرم نمونده چون) * بهنام‌ نعمتی

768

متن شعر وسبک شورروضه‌حضرت‌رقیه‌سلام‌الله‌علیها -(دیگه مویی توسرم نمونده چون) بند اول:

دیگه مویی توسرم نمونده چون
باتموم قدرتش مومو کشید
هرکاری میشد میکردم نزنم
ولی زور ِ من بهش نمیرسید

من بهش چیزی نگفتم به خدا
ولی اون حرفای بدبهم میزد
داش میدید گریه هامو ولی بابا
بد جوری مشتو لگد بهم میزد

بند دوم:

حالا عیبی نداره فدا سرت
بگذریم خودت خوبی بابا جونم
آخ تو رو خدا فقط پیشم بمون
من دلم میخواد پیش تو بمونم

من دلم میخواد پیش توبمونم
من دلم میخواد کنارت بشینم
سن و سالی ندارم باباجونم
ولی باورت میشه تار میبینم

  • دوشنبه
  • 6
  • آبان
  • 1398
  • ساعت
  • 13:37
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر و سبک شور حضرت رقیه س -(داری دل میکنی دل می بری تو کم کم) * سید جلال میر عسگری

853

متن شعر و سبک شور حضرت رقیه س -(داری دل میکنی دل می بری تو کم کم) داری دل میکنی دل می بری تو کم کم
صورتت سرخ و کبوده ، حال تو می فهمم

کربلا و کوفه و ، شام بلا می دیدم
گلبوسه از جای سیلیه ، تو من می چیدم

**زیره تازیونه ها ، ناله زدی ای بابا
توی صحرا سرمو،گذاشت،رو پاهاش زهرا

*** دیدی آخر پیشه ، عمه نموندی
لبت رو به لب ، بابا رسوندی

حسین 3
بند دوم

بیا بابا ببین که دخترت ، بی جونه
برا لبهای خشکت ، روضه ها میخونه

ببین پاهام ورم داره ، تنم میسوزه
تمومه لخته خون های سرم میسوزه

** بابایی بیا منو ، ببر که دیگه پیرم
بخدا اگه ، نیای ، زیره لگد می میرم

*** یتیمی درده بی درمون یتیمی
یتیمی خاریه دوران یتیمی

بند سوم

بیاده کربلای ، تو آقا بی تابم
شبا با یاده شیش گ

  • سه شنبه
  • 19
  • آذر
  • 1398
  • ساعت
  • 10:41
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

زمزمه ی محرم -(شام غم شده آشیانه ام) * هستی محرابی

712

زمزمه ی محرم -(شام غم شده آشیانه ام) ‍ ‍ ‍#شب_سوم_حضرت_رقیه_س
#زمزمه_محرم

◾بنداول

زد ز شاخِ گل تا جوانه‌ام
شامِ غم شده آشیانه‌ام
من شهیده‌ی تازیانه‌ام
ای پدر بیا ای پدر بیا (۲)

◾بنددوم

روی من کبود همچو معجرم
بینِ شامِ غم همچو مادرم
غنچه ام ولی یاسِ پرپرم
ای پدر بیا ای پدر بیا (۲)

◾بندسوم

زیرِ تازیانه تنم کبود
چوب و نیزه ها بر سرم فرود
بابا دخترت کاش کِه مرده بود
ای پدر بیا ای پدر بیا (۲)

◼بند چهارم

در خرابه من گریه‌ها کنم
زیرِ لب تو را هی صدا کنم
نوحه‌ی عزایت به پا کنم
ای پدر بیا ای پدر بیا (۲)

#هستی_محرابی

  • سه شنبه
  • 21
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 23:38
  • نوشته شده توسط
  • 09113526529
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

مرثیه حضرت رقیه(س) -( بر روی نیزه نشستی پا به پایت آمدم ) * محسن راحت حق

589

مرثیه حضرت رقیه(س) -( بر روی نیزه نشستی پا به پایت آمدم ) بر روی نیزه نشستی پا به پایت آمدم
دخترت را می زدند و در هوایت آمدم

گاه از پیشِ دو چشمانم چرا گم می شدی؟
گاه در بازارها پشتِ صدایت آمدم

صوتِ قرآنت نجاتم داده در شهرِ شلوغ
گم شده بودم که شوقِ نوایت آمدم

خاطراتِ کوفه و شامِ بلا پشتم شکست
جان به لب بودم وَلیکن پابه پایت آمدم

با تهِ نیزه کتک خوردم بریدم ای پدر..
مرهمی...که در پی درد و دوایت آمدم

از همان بالای نیزه یک نگاهی کن به من
هیچ می دانی به عشقِ چشمهایت آمدم

زلف هایت را پریشان کرده است بادِ صبا
موپریشانم که باباجان فدایت آمدم

نامِ تو بردن عجب جرمی ست ای نورِ دو عین
نامِ تو گفتم کبود و بینوایت آمدم

  • پنج شنبه
  • 23
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 13:31
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 وحید زحمتکش شهری

نوحه سنگین شب سوم ماه محرم -(سلام بابا سلام بابا) * وحید زحمتکش شهری

748
1

نوحه سنگین شب سوم ماه محرم -(سلام بابا سلام بابا) #سبک_واحد_شب_سوم
#مجموعه_اشعار_محرم_الحرام_۱۴۴۱?
#اجرانشده

بند اول:

سلام بابا سلام بابا
چه قد دیر سر زدی به ما
آوردنت به خرابه
شدی مهمون، تو هم اینجا

با تو دارم حرف
از غم و دردم
ظلمِ این وادی
منو کُشت

بازاره شام و
سنگِ رو بام و
خنده و شادی
منو کُشت

این روزا دیر چه میگذره
درده دلم درده سره
از زخمه پهلو بابایی?
شبا خوابم نمیبره

مَنِ الَّذی اَیْتَمنی?

بند دوم:

شبای سردِ خرابه
واسم بابا جون عذابه
میدونی چی سرم اومد؟
که اینجور حالم خرابه

موی من سوخته
روی من سوخته
پیرشدم بابا
می بینی

گشنه که بودم
با کتک هاشون
سیر شدم بابا
می بینی

اینقَده که منو زدن
کبوده صورتم بابا
معجرمو سوزوندن و?
تو چشمِ غربتم بابا

مَنِ الَّذی اَیْتَمنی?

بند سوم:

الهی که من بمیرم
بگو کی چیده پرِ تو
بگو که کی ای بابا جون
سوزونده موی سر تو؟

مثلِ موی من
سوخته موی تو
قلبم آتیشه
تو سینه

کاشکی که میشد
تا که برگردیم
ای بابا جونم
مدینه

دلم گرفته بابا جون
بغل بکن دخترت رو?
الهی که خیر نبینه
اونکه بریده سرت رو

مَنِ الَّذی اَیْتَمنی?

?: #کربلایی_عادل_خوشرو
?: #یاحسین(طاها تحقیقی)
#وحید_زحمت_کش_شهری

  • جمعه
  • 24
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 20:48
  • نوشته شده توسط
  • وحید زحمت کش شهری
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا رقیه بنت الحسین (ع) _یادش بخیر بابای خوبی داشتم * اسماعیل تقوایی

1308
1

یا رقیه بنت الحسین (ع) _یادش بخیر بابای خوبی داشتم یا رقیه بنت الحسین(ع)

یادش بخیر بابای خوبی داشتم
همیشه سر روی پاهاش میذاشتم
تو بغلش دلم آروم می گرفت
گلبوسه روی صورتش می کاشتم

دلم شده تنگ عمویم عباس
علیِ اکبر داداش با احساس
داداش علیِ اصغرم کجا رفت
می خوام کنم بازی با اون گل یاس

عمه چرا جای ما شد خرابه
چرا همیشه اون چشات پر آبه
یادش بخیر روزای خوبی داشتیم
دیدن اون روزا برام سرابه

عمه بیا خواب بابا مو دیدم
بوسیدمش ولی زخواب پریدم
کاشکی بیاد کنار ما ببینه
صورت زخمی وقد خمیدم

عمه بیا برام یه سر آوردن
سر بابا رو از سفر آوردن
ای خواهر خوب بابام بیا که
از یتیمی برام خبر آوردن

َ بابا الهی من برات بمیرم
بابا ببین تو خرابه اسیرم
نبودی تو منو زدن بابا جون
با اینکه من یه دختر صغیرم

ببین بابا که دیگه نا ندارم
تا سرتو روی سینم بذارم
ببر به همراه خودت رقیه
برای مردن دیگه بیقرارم

شعر:اسماعیل تقوایی

  • شنبه
  • 1
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 02:10
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 عادل لاله چینی

زمزمه و نوحه درد دل حضرت رقیه سلام الله علیها با بابا (به پیش چشم ما، زدن به نی سرها) * عادل لاله چینی

2614

زمزمه و نوحه درد دل حضرت رقیه سلام الله علیها با بابا (به پیش چشم ما، زدن به نی سرها) به پیش چشم ما، زدن به نی سرها

طناب و دست ما، کجا بودی بابا

گوشواره ام و بردن، تا که شدم تنها

به ما می خندیدن، کجا بودی بابا

*

زناقه افتادم، میون اون صحرا

تنهایی ترسیدم، کجا بودی بابا

منو یتیم دیدند، تا که تک و تنها

زجر من و میزد، کجا بودی بابا

*

رخم شده نیلی، چوصورت زهرا

ز ضرب آن سیلی، کجا بودی بابا

کبوده پهلو هام، از لگد اعدا

شکسته دندونهام، کجا بودی بابا

*

توکوفه افتادم، به زیر دست و پا

میون اون غوغا، کجا بودی بابا

چند دفعه افتادم، به حالت اغما

عمه نجاتم داد، کجا بودی بابا

(به سبک : به سمت گودال از خیمه دویدم من)

  • شنبه
  • 1
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 17:02
  • نوشته شده توسط
  • عادل لاله چینی
ادامه مطلب

حضرت رقیه(س) -(خرابه، دختری کوچکً! پُر از غم چشم زیبایش...) * ناصر دوستی زنجانی

970

حضرت رقیه(س) -(خرابه، دختری کوچکً! پُر از غم چشم زیبایش...) خرابه! دختری کوچک! پُر از غم چشم زیبایش!

غبار درد و تنهایی نشسته روی سیمایش!

شبانه می زند شانه نسیم آهسته مویش را,

خرابه بوسه می چیند مدام از تاول پایش

خزیده گوشه ی ویرانه ای بی سقف...جانفرساست

به وقت روز گرمایش...شباهنگام سرمایش...

خرابه، دختری کوچک نهاده دست بر دیوار!

به رویش ردّ یک سیلی، خمیده قدّ و بالایش

همیشه راه و رسم روزگار کج مدار این است

وگرنه نیست دردانه دل ویرانسرا جایش!!

و لب هایش تَرَک خورده پُر از سوز است و آه، انگار

نشسته داغ عظمای بیابان روی لب هایش

غم و داغ بزرگی را به قلب کوچکش جا داد!

خدایا دختری کوچک چه بود این داغ عظمایش!

جهانش فرق دارد با همه همسن و سالانش

رقم خورده ست چون در گوشه ی ویرانه دنیایش

نگاه عمّه تا افتاد بر او یاد مادر کرد

رقیّه خَلْقاً و خُلْقاً شبیهش بود و همتایش

دلش آشوب بود...آشفته بود...آهش تلاطم داشت

به شب توفان به پا می کرد موج سرخ دریایش

دلش هر قدر هم آشفته باشد دختر کوچک

یقین آرام می گیرد که در آغوش بابایش

ولی در شام عکسِ این قضیّه اتفاق افتاد

سرِ بابا گرفت آرام در آغوشِ زهرایش!!

و در پای شهادتنامه ی زرّین عاشورا

شبانه نقش بسته _ در دل ویرانه_ امضایش...

  • شنبه
  • 9
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 20:00
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 محمدرضا محمدی (ناعم)

زبانحال حضرت رقیه(س) -(چه شد یادی ز ما بابا در این ویرانه کردی ) * محمدرضا محمدی (ناعم)

3144
6

زبانحال حضرت رقیه(س) -(چه شد یادی ز ما بابا در این ویرانه کردی ) بند ۱

چه شد یادی ز ما بابا در این ویرانه کردی
تو ای شمع فروزان یادی از پروانه کردی
به مهمانی اگر رفتی چرا خونین سر توست
تو ای بابا مرا چون عالمی دیوانه کردی

منم پروانه ی تو
شدم دیوانه ی تو
ببین دشمن چه کرده
به این دردانه ی تو

تو مهمانی و حبیب منی که من دورت بگردم
تو چون جانی و طبیب منی توئی درمان دردم

بند ۲

بگو بابا که رگهای گلویت را بریده
کسی اینگونه مهمانی در این عالم ندیده
ندارم طاقت دوری تو ای باب خوبم
ببین مانند مادر دخترت شد قد خمیده

فدای حنجر تو
شود این دختر تو
ندارم چاره ای جز
بمیرم در بر تو

چه شب ها پدر چو مرغ سحر نمودم آه و ناله
ز عمه بپرس که دارد خبر چه دیده این سه ساله

بند ۳

پدر جان آمدی روشن کنی شام یتیمان
که دلداری دهی بر عمه ی زار و پریشان
پدر ویرانه دیگر جای این دخترت نیست
کمک کن با تو آیم زین خرابه سوی رضوان

پر و بالم شکسته
شدم نالان و خسته
همه غم های عالم
به قلب من نشسته

خداحافظ ای عزیزان من اسیران و یتیمان
که من با پدر سوی اصغرم روم از شام ویران

گوشواره :

حسین جان حسین ۲ حسین جان ای حسین جان

  • جمعه
  • 15
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 21:16
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 محمدرضا محمدی (ناعم)

نوحه سوال و جواب حضرت رقیه با سر بریده پدر -(ای ماه جهان آرایم) * محمدرضا محمدی (ناعم)

1069

نوحه سوال و جواب حضرت رقیه با سر بریده پدر -(ای ماه جهان آرایم) ای ماه جهان آرایم
امیددل شیدایم
به سربریده آمدی امشب به ویرانه
ویرانه شدامشب آباد
ازغصه دلم شدآزاد
سرتوچوشمع ودخترت گردیده پروانه
بابا بابا

بابابگوبامن دراین مدت کجابودی
گه برتنوروگه به روی نیزه هابودی
گاهی به دیر و گه به صندوق عدورفتی
گه پیش چشم عمه درطشت طلابودی
حالاکه شدی مهمانم
بنگردیدهٔ گریانم
توبگوکه باخوددخترت را میبری یانه
بی توزجهان سیرم من
ازدردوبلاپیرم من
توبگوکه شبهِ مادرت رامیبری یانه
بابا بابا

مخالف
بعدازتوای پدرم،بشکست ازغم بال وپرمن
تاگفتم اَینَ ابی دشمن باکین زدبرسرمن
بادست بسته شدم آواره درهرشهرودیار
آخراین خاک سیه درویرانه شدبسترمن
بنگربه تن بی جانم
سیلی شده آب ونانم
بخدادگراززندگانی خسته ام بابا
ازجوروجفای اعدا
جانم به لب آمدبابا
به قفس فتاده بلبل پربسته ام بابا
بابا بابا

جواب

ای مرغک نالان من
ای دخترگریان من
به سربریده آمدم امشب کنم یادت
توخسته زغمهایی
آرام دل بابایی
بخداکه امشب میکنم ازغصه آزادت
ای دل دارم

هرجاکه بودم نازنینم باشمابودم
اندرتنوراشقیاگرم دعابودم
درنیزه وطشت طلابس گریه هاکردم
هرجاکه بودم غرق افغان ونوابودم
امشب که شدم مهمانت
درکاشانه ی ویرانت
بخدازویرانه تورامن میبرم امشب
حالاکه زدنیاسیری
درکودکی ازغم پیری
دگرازعزاخانه تورامن میبرم امشب
ای دل دارم..

مخالف

ازداغ هجرپدر برچیده شدبال وپرتو
تاگفتی اَین اَبی،دشمن باکین زدبرسرتو
ازطعن وزخم زبان جان برلب گشتی ای،،گل من
یاباخود میبَرَمت یامیمانم اندربرِتو
ازکعب نی وهم سیلی
شدصورت ماهت نیلی
توسه ساله ای امااسیربندغمهایی
ای بسته ی زنجیرغم
افتاده به بحرِ ماتم
توبه روی نیلی گلعذارم شکل زهرایی
ای دل،دارم....

  • سه شنبه
  • 19
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 22:29
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
کربلایی جواد محمدی

شور لطمه زنی حضرت رقیه (س) -(کجایی بابا حرم شد غوغا) *کربلایی جواد محمدی

4417
14

شور لطمه زنی حضرت رقیه (س) -(کجایی بابا حرم شد غوغا) کجایی بابا
حرم شد غوغا
سر گوشوارم
ببین شد دعوا
کتک میخوردم
از این نامردا

بی هوا لگد خوردم
ای کاش که می مردم
با صورت زمین خوردم
بابا

جونی نیست تو این پاهام
سیاهه زیر چشمام
گرفته آتیش موهام
بابا

نکش نکش
موی سرم رو بی هوا نکش
نکش نکش
معجرمو از رو سرم نکش
نکش نکش
ناخنتو رو صورتم نکش

نزن نزن
جونی نمونده به تنم نزن
نزن نزن
با تازیونه کمرم نزن
نزن نزن
با پشت دست تو صورتم نزن
نزن نزن
....................................
یه شب افتادم
ز روی ناقه
کبوده دستام
جای شلاقه
سرم میسوزه
رد طنابه

گرسنه میخوابیدم
به خودم می لرزیدم
کابوس حرمله دیدم
بابا

رقاصه می آوردن
شب تا صبح شراب خوردن
کنیزی منو بردن
بابا

بابا بابا
دستای من رو با طناب می بست
بابا بابا
زجر با زانو کمرم نشست
بابا بابا
دندون شیریه منو شکست

شکست شکست
استخونای پهلومو شکست
شکست شکست
النگوی دست منو شکست
شکست شکست
حرمت عمه ی منو شکست

  • دوشنبه
  • 23
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 22:55
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه زمینه حضرت رقیه(س ) * مرتضی محمودپور

611

نوحه زمینه حضرت رقیه(س ) ◾نوحه زمزمه شب سوم

◾بنداول
سه ساله دختر شاه شهیدم
به وصال باب مظلومم رسیدم
یتیمم من یتیمم من یتیمم (۲)

◾بنددوم
به روی شانه ی عباس جایم
سه ساله دختر کرببلایم
سر بابا بروی نیزه دیدم
چو نای نی شکسته شد صدایم
یتیمم من یتیمم من یتیمم (۲)

◾بندسوم
شده کنج خرابه تا مکانم
به راس غرق خون من میزبانم
به عمه گفتم امشب جان سپارم
اگر از در نیاید میهمانم
یتیمم من یتیمم من یتیمم (۲)

  • چهارشنبه
  • 20
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 14:15
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

حضرت رقیه(س) خرابه شام -(گریه کردم که به من سر بزنی باباجان) * محمد داوری

2008
1

حضرت رقیه(س) خرابه شام -(گریه کردم که به من سر بزنی باباجان) گریه کردم که به من سر بزنی باباجان
آمدی با سر... عجب آمدنی باباجان

گفتم از راه برایم کفنی آوردی
یادم آمد تو خودت بی کفنی باباجان

کم شده موی سرم چونکه میان بازار
مانده در پنجه ی یک پیرزنی باباجان

کاش دندان مرا آنکه شکسته گیرد
از عمو پاسخ دندان شکنی باباجان

من کتک خوردم و بر خار دویدم اما
بیشتر خسته ام از بد دهنی باباجان

فاطمه زاده نمانده که نخورده سیلی
لاله شد صورت هر یاسمنی باباجان

زده با چوب عدو روی لبت طوری که
با من اصلا تو نگویی سخنی باباجان

خواستم سر بگذارم به روی زانوی تو
من بمیرم که نداری بدنی باباجان

مانده دیگر به خدا فاصله ی من بامرگ
قدر یک چشم که بر هم بزنی باباجان

  • دوشنبه
  • 22
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 19:25
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شهادت حضرت رقیه(ع) -( آرام جان خسته‌دلان پیکرت کجاست؟) * مصطفی متولی

279

شهادت حضرت رقیه(ع) -( آرام جان خسته‌دلان پیکرت کجاست؟) آرام جان خسته‌دلان پیکرت کجاست؟
جانم به لب رسیده پدر جان سرت کجاست؟

جسمت اسیر فتنه‌ی یغماگران شده
پیراهن امانتی مادرت کجاست؟

از چه جواب دختر خود را نمی‌دهی
بابای با محبّتم! انگشترت کجاست

در خیمه هر چه بود به تاراج فتنه رفت
خاکم به سر عمامه‌ی پیغمبرت کجاست؟

سوز عطش ز خون تنت موج می‌زند
ای تشنه‌لب، برادر آب‌آورت کجاست؟

از دود خیمه تربت شش‌ماهه گم شده
بابا بگو مزار علی‌اصغرت کجاست؟

ما را میان این همه دشمن نظاره کن
دیگر مپرس دخترکم، معجرت کجاست

  • شنبه
  • 8
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 14:25
  • نوشته شده توسط
  • احسان مشفق
ادامه مطلب

اشعار شهادتی حضرت رقیه(س) -(شبا سرم رو سنگ صحراس ) * سعیده کرمانی

238

اشعار شهادتی حضرت رقیه(س) -(شبا سرم رو سنگ صحراس ) شبا سرم رو سنگ صحراس
ستاره هارو میشمارم
روزا بابا پشت سر تو
هر جوری هست دَووم میارم

قدم قدم رو خاک و رو خار
نگاهمو به تو میدوزم
وقتی می افتم رو زمین هم
چشمم به چشماته هنوزم

رو نیزه هم باشی قبوله
خودم برا تو آب میارم
وایسا یکم بیام جلوتر
نذار بگن بابا ندارم

سنگین شده اگه که گوشم‌
اگه چشام داره می‌باره
عیبی نداره آخه اینجا
هیچکی با من حرفی نداره

سنگینه گوشم آره اما
سبک شده از گوشواره‌م
صورت زخمیمو پوشوندم
با روسری پاره پاره م

تو هم بگو حرفاتو بابا
بذارم غمم یه خرده کم شه
صورت سوخته تو میبوسم
نیزه اگه یه ذره خم شه

کاش نمیدیدم این روزا و
خون نشسته رو سرت رو
قربون رگ های بریده ات
کجا گذاشتی پیکرت رو

هنوز قشنگ قرآن می‌خونی
حتی میون سنگ بارون
تو ضربه های چوب حتی
با این شکستگی دندون

خاک خرابه سرده اما
اشکی که تو چشامه گرمه
بیا خیال کنیم که این سنگ
یه بالش قشنگ و نرمه

بیا خیال کنیم تن تو
تو کربلا نمونده اینجاس
انگشت و انگشتری تو
صحیح و سالمه همینجاس

ولی چه فایده این خیالا
وقتی با غصه هم نشینم
چشام نمیبینه با دستام
رگای پاره رو میبینم

اینقد زیاده زخمامون که
کسی نمیتونه ببنده
سرت رو انگار یکی بابا
با ضربه وحشیونه کنده

  • یکشنبه
  • 9
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 11:12
  • نوشته شده توسط
  • احسان مشفق
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا رقیه_بابای مهربونم، درد وبلات به جونم * اسماعیل تقوایی

950
1

یا رقیه_بابای مهربونم، درد وبلات به جونم یا رقیه
بابای مهربونم، درد وبلات به جونم
برای دیدن تو، به انتظار میمونم
___________________
خواب دیدمت اومدی، مثل همیشه خندون
به دخترت شدی تو، بین خرابه مهمون
____________________
بیدار شدم زخواب و، به یادت اشک میریزم
عمه میگه پریشون، چی شده ای عزیزم
_______________________
عمه بیا که امشب، خواب بابا رو دیدم
دلم هواشو کرده،کاشکی بیاد امیدم
_______________________
برا رقیه امشب، سر بابا رو بردن
تو آسمون ملائک، غصه براش می خوردند
_______________________
رقیه ی سه ساله، چسبوند سرو به سینه
درد دلو شروع کرد، با سر بی قرینه
________________________
بابا زروی ناقه، روی زمین فتادم
ناله زدم توصحرا، عمو برس به دادم
______________________
با دست دشمن تو، سیلی سختی خوردم
اگه نبودش عمه،منم دیگه میمردم
_____________________
بابا میون صحرا، باپای لخت دویدم
بعد تو بابا خیری، از زندگی ندیدم
_____________________
گوشواره هامو بردن، شده به ما جسارت
یتیمی سخته بابا، اونم توی اسارت
________________________
بابا دیگه زندگی، معنی برام نداره
تو آسمون ندارم، من حتی یه ستاره
_________________________
بابا برام دعا کن،شاید آروم بگیرم
ندارم آرزویی، باید دیگه بمیرم

شعر:اسماعیل تقوایی

  • پنج شنبه
  • 10
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 17:22
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 احسان  نرگسی رضاپور

مدح و روضه حضرت رقیه -(چه عاشقانه پدر می کند تماشایش ) * احسان نرگسی رضاپور

336

مدح و روضه حضرت رقیه  -(چه عاشقانه پدر می کند تماشایش ) چه عاشقانه پدر می کند تماشایش
که زنده است جهان با دم مسیحایش

صلابتش به عمو رفته است این بانو!
خلاصه ی علی و فاطمه ست سیمایش

رواست سجده کند آسمان به چادر او
رواست گریه کند ابر پای نجوایش

رقیه فاتح شام است، چشم دشمن کور!
که زیر و رو شده افلاک با رجزهایش

کدام طایفه این گونه می توانستند
یزید را بِنِشانند بر سرجایش

##

شبیه مادر خود راه می رود یعنی
هنوز آبله دارد رقیه در پایش

بغل گرفته پدر را و تازه می فهمد
چه کرده است سنان با گلوی بابایش

هنوز هم که هنوز است غصه اش این است
چه می‌کند سرِ نیزه عموی رعنایش

  • یکشنبه
  • 22
  • مرداد
  • 1402
  • ساعت
  • 13:15
  • نوشته شده توسط
  • احسان نرگسی
ادامه مطلب

شعری در مصیبت حضرت رقیه دختر سه ساله امام حسین (ع) *

13499
11

شعری در مصیبت حضرت رقیه دختر سه ساله امام حسین (ع) این صحنه ها را پیش از این یکبار دیدم

من هر چه می بینم به خواب انگار دیدم

شکر خدا اکنون درون تشت هستی

بر روی نی بودی تو را هر بار دیدم

بابا خودت گفتی شبیه مادرم باش

من مثل زهرا مادرت ازار دیدم

یک لحظه یادم رفت اسم من رقیه است

سیلی که خوردم عمه را هم تار دیدم

احساس کردم صورتم آتش گرفته

خود را میان یک در و دیوار دیدم

مجموع درد خارها بر من اثر کرد

من زیر پایم زخم یک مسمار دیدم

(سوغات مکه)توی گوشم بود بردند

کوفه همان را داخل بازار دیدم!

کاظم بهمنی

  • پنج شنبه
  • 1
  • بهمن
  • 1388
  • ساعت
  • 10:15
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
حاج علی انسانی

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( از خیمه ها که رفتی و دیدی مرا به خواب ) *حاج علی انسانی

3295
9

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( از خیمه ها که رفتی و دیدی مرا به خواب ) از خیمه ها که رفتی و دیدی مرا به خواب
داغی بزرگ بر دل کوچک نهاده ای
گرچه زمن لب تو خداحافظی نکرد
می گفت عمّه ام به رخم بوسه داده ای
من با هوای دیدن تو زنده مانده ام
جویای گنج بودم و ویرانه نشین شدم
ممکن نشد که بوسه دهم بر رخت به نی
با چشم خود ز خرمن تو خوشه چین شدم
تا گفتگوی عمّه شنیدم میان راه
دیدم تو را به نیزه و باور نداشتم
تا یک نگه ز گوشه ی چشمی به من کنی
من چشم از سر تو دمی بر نداشتم
با آنکه آن نگاه ، مرا جان تازه داد
اما دوپلک خود ز چه بر هم گذاشتی
یکباره از چه رو، دو ستاره افول کرد
گویا توان دیدن عمّه نداشتی
من کنار عمّه سِتادم به روی پای
مجروح پا و اِذن نشستن نداشتم
دستی سیاه بی ادبی

  • چهارشنبه
  • 15
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 06:51
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
استاد سید رضا موید

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( من این ویرانه را از اشک دریا می کنم امشب ) *استاد سید رضا موید

2393
4

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( من این ویرانه را از اشک دریا می کنم امشب ) من این ویرانه را از اشک دریا می کنم امشب
ز دریا گوهر مقصود پیدا می کنم امشب
سحرگاهان که در خواب است چشم زاده سفیان
به زاری سر به سوی حق تعالی می کنم امشب
ندارم تاب هجران پدر زین بیشتر برجان
زحق دیدار رویش را تمنّا می کنم امشب
اگر چندی پدر پنهان بود از چشم ما لیکن
من آن گم گشته را ای عمّه! پیدا می کنم امشب
چو دانم ناله شب زنده داران بی اثر نبود
به آه نیمه شب این عقده ها وا می کنم امشب
اگر منت گذارد بر من و آید به بالینم
بدین شکرانه جان قربان بابا می کنم امشب
به گرد شمع رویش همچنان پروانه می سوزم
زمرگ خود در این ویرانه غوغا می کنم امشب
ز دشمن هرچه دیدم من نگفتم تاکنون با کس
ولی نزد پدر راز دل اف

  • چهارشنبه
  • 15
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 07:20
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محمد زنجانی

روضه و زمینه شهادت حضرت رقیه (س) به همراه سبک -( نمیشه باورم سرت رو زانومه ) * محمد زنجانی

13079
36

روضه و زمینه شهادت حضرت رقیه (س) به همراه سبک -( نمیشه باورم          سرت رو زانومه ) نمیشه باورم سرت رو زانومه
خورشید عمر من بابا دیگه لب بومه
کجابودی بابا،چرانیومدی پیشم
مگه نگفتی که بدون تو دو روزه پیر میشم
**********
رقیه تو ببین خرابه نشینه
میخوام ببینمت ولی چشام نمیبینه
چی اومده سرت، که این همه خونی شده
مگه کجابودی که صورت تودیدنی شده
**********

حالا که اومدی یه کم پیشم بمون
تو رو قسم میدم بابا به جون عمه مون
عمه اگه نبود الآن،رقیه ات ام نبود
بابا حکایتی شده دیگه این صورت کبود
**********
بذار منم بگم از این کبودیها
چی کشیدم توی محله یهودیها
هی منو میکشید، رو خاک دشمن پست بد
تا من میومدم بگم بابا منو کتک میزد

شاعر : محمد زنجانی

دانلود سبک

  • سه شنبه
  • 12
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 16:26
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
استاد سید رضا موید

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( وه که امشب دامن جانان به دست آورده ام ) *استاد سید رضا موید

1971
1

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( وه که امشب دامن جانان به دست آورده ام  ) وه که امشب دامن جانان به دست آورده ام
دامنش را در شب هجران به دست آورده ام
آنچه می جستم به دشت و کوه و صحرا روزها
نیمه شب در گوشۀ ویران به دست آورده ام
گرچه طفلم دل زدم مردانه بر دریای غم
عاقبت این گوهر تابان به دست آورده ام
کلبۀ ویران کجا و موکب بابم حسین
دولت وصلش عجب آسان به دست آورده ام
دست از جان شسته ام با دیدن روی پدر
جان چه باشد، زآنکه به از جان به دست آورده ام
آنچه را دیگر نمی گشتی میّسر بهر ما
من به سوز سینه نالان به دست آورده ام
تا گرفتم افتخار خدمت آل علی
ای "مؤید" این همه عنوان به دست آورده ام
هر زمان بخشند لطف دیگری بر طبع من
چون رضای خاطر ایشان به دست آورده ام

شاعر : استاد سید

  • یکشنبه
  • 17
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:43
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

متن سینه زنی زمینه شهادت حضرت رقیه (س) با سبک حاج محمود کریمی -( تو آسمونایی پیش خدایی بابا ) *

15240
43

متن سینه زنی زمینه شهادت حضرت رقیه (س) با سبک حاج محمود کریمی -( تو آسمونایی پیش خدایی بابا ) تو آسمونایی پیش خدایی بابا
تو این خرابه دنبالم میایی بابا
کجا بگردم دنبالت کجایی بابا
خسته زخمی و اسیرم، مثل عمه پیر پیرم
درمونی نداره دردم، دارم میمیرم
داره موهام یواش یواش شبیه مادرت سفید میشه
بیا که داره از همه رقیه ناامید میشه
یه عالمه راه اومدم با پای خسته
زمین میخوردم بابا جون با دست بسته
بس که سرت زخمی شده دلم شکسته
زنجیر و غل و اسارت، ما و این همه جسارت
دل تنگم برا مدینه، بریم زیارت
چشای نیمه باز تو داره رقیه رو عذاب میده
تا من میگم بابا سرت به دخترت جواب میده
داره موهام یواش یواش شبیه مادرت سفید میشه
بیا که داره از همه رقیه ناامید میشه
عمه کنار من شب ها چشم انتظاره
سر منو روی پای خودش

  • چهارشنبه
  • 16
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 15:36
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

بحر طویل حضرت رقیه (س) -( عمه زینب خواب دیدم پدرم می آید ) * محمدرضا سروری

18984
49

بحر طویل حضرت رقیه (س) -( عمه زینب خواب دیدم پدرم می آید ) خواب پدر

عمه زینب خواب دیدم پدرم می آید

بار دیگر به برم تاج سرم می آید

نور در چشم به خون منتظرم می آید

آنکه از دوری او خون جگرم می آید

در شب تار ، امید سحرم می آید

پدرم نور دو چشمان ترم می آید

آن که در ماتم او شعله ورم می آید

******

خواب دیدم پدرم آمده عمه به کنارم ، گل زیبای بهارم ، پدرم فخر همه ایل و تبارم ، شده پایان شب تارم ، شده نو بار دگر صبر و قرارم ، شعف افتاده به اندام نزارم ، نه به دل واهمه دارم ، نه دگر غصه در این سینه گذارم ، که فقط دل به دلِ آن شهِ برگشته سپارم .....

نگهم بر نگهش بود و ، به رخسار مهش بود و ، به موهای سفید و سیهش بود و ، به دنبالِ رهش بود و ، که لبخند امی

  • دوشنبه
  • 19
  • آبان
  • 1393
  • ساعت
  • 10:24
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

متن مداحی شهادت حضرت رقیه با سبک شور از سید جواد ذاکر -( دوسش دارم یه عالمه دختر پادشاهمه ) *

43337
293

متن مداحی شهادت حضرت رقیه با سبک شور از سید جواد ذاکر -( دوسش دارم یه عالمه دختر پادشاهمه ) دوسش دارم یه عالمه
دختر پادشاهمه
گدایی در شما
کار هزارتا حاتمه
هزارتا حاتمم کمه
کار تموم عالمه
اگر چه شهره هستم
به درد بی نوایی
به قالی سلیمان
ندارم اعتنایی
چرا که من دوباره
قالی روضه هاتم
غلام حلقیه گوشو
نوکر نوکراتم
انا کلب الرقیه
انا کلب الرقیه
حسین
حسین
حسین

دانلود سبک

  • دوشنبه
  • 8
  • تیر
  • 1394
  • ساعت
  • 08:42
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
 محسن عرب خالقی

اشعار حضرت رقیه علیهاالسلام به همراه سبک/زمزمه -( حالا که اومدی ) * محسن عرب خالقی

5576
9

اشعار حضرت رقیه علیهاالسلام به همراه سبک/زمزمه -( حالا که اومدی ) حالا که اومدی، 
تو رو خدا نرو

صفا دادی بابا، 
امشب خرابه رو


حالا که اومدی
، دیگه پیشم بمون

دست رو سرم بکش، 
بگو رقیه جون


بابایی، منو تو آغوش بگیر، از قدیما حرف بزن

راستی حواسم نبود، تو که نداری بدن


بابا، توی این روزگار
بابا، دیگه تنهام نذار

بابا،رها کن من رو از این شام تار


بابا،حسین بابا حسین


زخمی شده سرم، 
در نمیاد صدام

چشام ضعیف شده
، درد می‌کنه پاهام


زخمی شده سرت
، سوخته چرا موهات

خاکیه صورتت، 
خونی شده لبات


بابایی، جز این لبای سالم، شدم منم مثل تو

هی میزنم رو لبام، تا که بشم مثل تو


مثل، تو که بی کفنی
تنها، دارم یه پیرهنی

بابا، بگو من ذالذی ایتمنی

شاعر : محسن عرب خا

  • دوشنبه
  • 18
  • آبان
  • 1394
  • ساعت
  • 16:04
  • نوشته شده توسط
  • حمید
ادامه مطلب

واحد شهادت حضرت رقیه (س) -( رسیده وقت وصالم چقد تلخه جدایی ) * حلقه ادبی شاعرانه ها

1521
1

واحد شهادت حضرت رقیه (س) -( رسیده وقت وصالم چقد تلخه جدایی ) رسیده وقت وصالم چقد تلخه جدایی
همش با گریه میگفتم بابا جونم کجایی
بیا مثل اون قدیما ببوسمت بابایی
چقد سخته/ رو خارای/ بیابونا دویدن
با دست و پا/های بسته/ به قافله رسیدن
توی بازا/ر و تو کوچه/ زخم زبون شنیدن
سر اومد فصل//خزون من بسته جون تو// به جون من
از روزی که زجر//زده من رو داره لکنت این//زبون من
بابا جونم وای 4

صدا کردم من بابامو با سر اومد کنارم
تو ویرونه تو دل شب رسیدم به نگارم
میخوام که از جام بلندشم اما رمق ندارم
همه درد و/ دلام بابا/ پیش خودت بمونه
کبوده سر/ تا پام از بس/ زدن با تازیونه
دیدم انگشترت بابا/ تو دست ساربونه
ساربون اومد// به قصد کشت بی هوا میزد// لگد از پشت
بعد از اون شب خ

  • سه شنبه
  • 6
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 13:47
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

شهادت حضرت رقیه (س) -( جبین بر زخم و رخسارت به خون بخشیده زیبايی ) *استاد حاج غلامرضا سازگار

1252

شهادت حضرت رقیه (س) -( جبین بر زخم و رخسارت به خون بخشیده زیبايی ) جبین بر زخم و رخسارت به خون بخشیده زیبايی
غبـار از عـارضت شستم، ولی با اشک تنهایی
لبت از تشنگی چون شیشة قلبم ترک خورده
عجب دارم که چشمت باز هم مانده است دریایی
لوای صبر بر دوش و سرشک سرخ در چشمم
کنم جـای عمـو بـر تـو علمـداری و سقایی
چراغم دل، غذایم گریه، زلفم فرش و سر مهمان
تعـالی الله از این مهمانی و از ایـن پـذیرایی
نمی‌گویم چه شد بر دخترت آنقدر می‌گویم
که جسمم زینبی گردیده، رویم گشته زهرایی
ببر ای باغبان امشب گل خود را به همراهت
کـه پـامال خزان گردیده در فصل شکوفایی
به خود گفتم طواف آرم به دورت، لیک معذورم
نه چشمم راست بینایی، نه پایم را توانایی
توانـاییِّ پایـم بـا دویـدن رفت از دستم
نواز

  • سه شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 20:42
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد