من از تولد عاشقم؛ وقتی پدر با عشق
بعد از اذانش «یا حسین»ی خواند در گوشم
در چشمهایت ای عمو جان! کربلا دیدم
وقتی گرفتی لحظهی اول در آغوشم
بگذار من هم در صف دلدادگان باشم
نام مرا هم در میان عاشقان بنویس
بعد از علی اکبر گمانم نوبت من شد
پیش جوان اسمی هم از این نوجوان بنویس
از من عموجان در گذر فرقی نخواهد کرد
حتی اگر از من بگیرد عمه شمشیرم
بی تو نمیمانم… خودت هم خوب میدانی
فردا ببینم نیستی از غصه میمیرم
میدانم اکنون در دل پاکت چه غوغایی ست
قربانیت وقتی که میراث حسن باشد
میدانم اذنم میدهی اشکت که پایان یافت
خط حسن وقتی که در دستان من باشد
حال عجیبی شد میان ماندن و رفتن
بین نگاه تو وَ قلب خود
- چهارشنبه
- 6
- دی
- 1391
- ساعت
- 15:41
- نوشته شده توسط
- یحیی