قاسم بن حسن (ع)

مرتب سازی براساس

حضرت قاسم -(دشمنانش همه درمانده و نیرنگ زدند) * محمد جواد شیرازی

622

حضرت قاسم  -(دشمنانش همه درمانده و نیرنگ زدند) دشمنانش همه درمانده و نیرنگ زدند
به تلافی جمل، ضربه هماهنگ زدند

دوره کردند، دویدند سویش با عجله
دسته ای که همه جا، پای ولا لنگ زدند

یوسف نجمه، نقابش به روی خاک افتاد
گرگ ها بر بدن زخمی او چنگ زدند

پهلویش بوی حسن داشت، بوی فاطمه داشت
نیزه بر پهلوی او قومِ نظر تنگ زدند

اسب ها جای حنا بر سر و بر صورت او
تاختند آن قدر از خون، به رخش رنگ زدند

نعل ها داغ که گشتند جگرسوز شدند
با صدای ترکِ سینه اش آهنگ زدند

جای یک جرعه فقط آب، هزاران ضربه...
بر دهانی که شده تشنه ی از جنگ زدند

نجمه ماند و دل خون... تا که پس از ساعاتی
شعله بر چادر آن مادرِ دلتنگ زدند

  • یکشنبه
  • 23
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 18:21
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شهادت حضرت قاسم(ع) * رضا توحیدی

711
1

شهادت حضرت قاسم(ع) توسل به حضرت قاسم

آه از آن دم که شاه ناله قاسم شنید
پیکر اکبر گذاشت از پی قاسم دوید

گرد وغباری به پا گشت از این ماجرا
تا‌ شه کرببلا بر سر قاسم رسید

پیکر پور حسن شد هدف اهرمن
ناله دشت و دمن تا به عوالم رسید

آن تن صد پاره را شاه به دامن گرفت
قرص قمر را نگر در بر مهر آرمید

گفت مرا خوانده‌ا ی گاه‌ فروماندگی
ناله جانسوز تو من نتوانم شنید

ای گل رنگین قبا وی پسر مجتبی
بار گران تو را چون بتوانم کشید

چون شنوم ناله ات از دل صد پاره ات
من نکنم چاره ات ای دل ما را امید

نور و (ضیاء)م بدی یوسف کنعان دل
آتش جانم شدی ای دل و جان را نوید

  • چهارشنبه
  • 16
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 06:51
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

زمینه شب ششم محرم -(اِذنه جهادم رو بده عمو حسین جان) * الیاس محمدشاهی

915

زمینه شب ششم محرم -(اِذنه جهادم رو بده عمو حسین جان) بند اول

اِذنه جهادم رو بده(عمو حسین جان3)
دلم تو سینه پر زده(عمو حسین جان3)

برم به میدون بلا، معرکه ی کرب و بلا
بشم خدايی
تو رو قسم به مادرت، منم مثاله اکبرت
بشم فدایی

بابام نوشته تو نامه واسَم
برات شهید شَم همینه خواستم

(واویلتا2آه و واویلا3)

بند دوم

میخونه زینب اِن یکاد(به قد و بالاش3)
معرفی کرد خودشو (با اسمِ باباش3)

تا گفت فَ أنابن الحسن، بانیزه تو پهلوش زدن
نقشه زمین شد
سنگ میباره روی سرش، شکسته شد بال وپرش
از هر طرف خورد
رفته به زیره سُمِّ سُتوران
برس به دادم عمو حسین جان

(واویلتا2آه و واویلا3)

بند سوم

تازه عروس کربلا (میگه باحسرت3)
واویلتا از این غمو(غصه و غربت 3)

صدای قاسم رو شنید، از خیمه گاه بیرون دوید
چی دید تومیدون
دوماد چه قدی کشیده، استخوناش بیرون زده
دلش شده خون

پریشون مویِ سره قاسم
پر از جراحت پیکره قاسم

(واویلتا2آه و واویلا3)

  • دوشنبه
  • 9
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 18:10
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 سیدبشیر حسینی میانجی

مدح زیبای حضرت قاسم ابن الحسن (ع) -(شعر شاعر فقط غزل شده است) * سیدبشیر حسینی میانجی

829
3

مدح زیبای حضرت قاسم ابن الحسن (ع) -(شعر شاعر فقط غزل شده است) شعر شاعر فقط غزل شده است
مشکل عشق تا که حل شده است

شعله ور ميشود خدا را شكر
آتش دل كه مشتعل شده است

ماه شور است و روز عاشورا
كربلا عرصه ي عمل شده است

عشق را بنگريد و عاشق را
از چه بر خويش بي محل شده است؟

كيست اين سينه چاك عرصه ي حُسن؟
مست جام مي ازل شده است

اين جوان كيست چابك و چالاك؟
واله از وَقر او جبََل شده است

از غضب سرخ گشته چشمانش
تيغ ابروي او اجل شده است

صورتش ماهپاره را مانَد
مشتري بر رخش زُحل شده است

بسته بر سر عمامه ي سبزي
وه چه زيبا و بي بدل شده است

سيزده ساله است و پير خِرد
عشق و ايثار او مثل شده است

دشت ميلرزد از صلابت او
زير پايش خطِ گُسل شده است

گرچه بر تن زره نپوشيده
ليك آماده ی جدل شده است

باز مانده است بند نعلينش
بس كه مشتاق لم يزل شده است

كاش امام حسن در اينجا بود
كه ببيند پسر چه يل شده است

قاسم است اين جوان كه در كامش
مرگ، شيرين تر از عسل شده است

گو «بشیر»ا ز روز عاشورا
شعر شاعر فقط غزل شده است

  • سه شنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 19:20
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
کربلایی جواد محمدی

شور حضرت قاسم (ع) -(یل یلِ میدان قاسم رجز خوانِ) *کربلایی جواد محمدی

2374
-1

شور حضرت قاسم (ع) -(یل یلِ میدان قاسم رجز خوانِ) یل یلِ میدان قاسم رجز خوانِ
از ترس شمشیرش ازرق حراسانِ

بین میدان قاسم است یا ماه تابان آمده؟
خوش قد و بالا ترین سرو جوانان آمده
بس که با هیبت رسیده من نفهمیدم دگر
یک تنه او آمده یا کل گردان آمده؟

رجاور قاسمه سر نوبر قاسمه
مث باباش حسن شیر تندر قاسمه
رجز پشت رجز من ز نسل جملم
یه ضربه کافیه چون که ضرب الاجلم

یاقاسم عزیزالله
..............................
بند دوم

برق دو چشمانش ماننده الماسِ
مثل علی اکبر شاگرد عباسِ

آن قدَر شوق پریدن در دلش دارد که او
بند کفشش را نبسته سوی میدان آمده
تا که خواند: "إن تنکرونی فأنا ابن المجتبی"
پیرمردان جمل گفتند: که طوفان آمده

تناور قاسمه کیمیاگر قاسمه
کوریه ابتران از همه سر قاسمه
گلستان قاسمه باغ و رضوان قاسمه
اونی که به همه میده فرمان قاسمه

یاقاسم عزیز الله

  • دوشنبه
  • 23
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 19:54
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
کربلایی جواد محمدی

شور حضرت قاسم (_ع) -(یک نیمه ات حسن یک نیمه ات حسین) *کربلایی جواد محمدی

3283
10

شور حضرت قاسم (_ع) -(یک نیمه ات حسن یک نیمه ات حسین) یک نیمه ات حسن یک نیمه ات حسین
مجذوبه تو شده شاهان عالمین
چشمان تو حسن گیسوی تو حسین
طاق دو ابرویت شده بین الحرمین

کیه قاسم ، که اینجوری به حیدر رفته
همه گفتند ، رزم جنگ او به خیبر رفته
همه مبهوت ، یا لَلعجب چطور اینگونه
بی زره در ، دل میدان دل و دلبر رفته

جانم به قربانت به به به جولانت
فرمانده ی گردان گوشم به فرمانت
قاسم عزیز الله دستم به دامانت

قاسم مدد یا قاسم
.............................

بند دوم

شاگرد شه قمر زیبا و محلقا
رزم تو حیدریو غیرت حسن نما

ذاتاً بود حسین عیناً بود حسن
مردی نشد حریف تو ای شیر تن به تن

کیه قاسم ، که ازرقم از او ترسیده
سیزده بار ، زمین دور قدش گردیده
وقت میدان ،رفتنش کاش حسن بود آنجا
تا ببیند ، چه گلی در چمنش روییده

خیرالعمل قاسم شهد عسل قاسم
عشق عمداری صاحب جدل قاسم
شاگرد عباسی مِثل و مَثل قاسم

قاسم مدد یا قاسم

  • دوشنبه
  • 23
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 23:00
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
کربلایی جواد محمدی

شور حضرت قاسم (ع) -(زلف تو در توی قاسم) *کربلایی جواد محمدی

3264
28

شور حضرت قاسم (ع) -(زلف تو در توی قاسم) (بند دول)

زلف تو در توی قاسم
تاب گیسوی قاسم
خم کج ابروی قاسم
قد دلجوی قاسم
عینا حسن حسن،ذاتا حسین

صولتو مه روی قاسم
روی خوش روی قاسم
نغمه ی هوهوی قاسم
زور بازوی قاسم
عینا حسن حسن،ذاتا حسین

قاسم حریف تن به تن دارد؟ ندارد
این نوجوان جوشن به تن دارد؟ ندارد
چیزی کم از بابا حسن دارد؟ ندارد
اصلا مگر ازرق زدن دارد؟ ندارد

قاسم ثمر قاسمو، اعلا گوهر، قاسمو کلا قمر
قاسمو یا ناصر الحسین

صاحب جدل، قاسمو شیرین عسل، قاسمو خیرالعمل قاسمو یا ناصر الحسین

قاسم یاعزیزالله
.......................
(بند دوم)

در تواف زلف یارم
روی قاسم نگارم
سرخوش از دیدار یارم
از تو دست بر ندارم
قاسم قاسم نجمِ(ستاره) نجمه خاتون

ذکر قاسم شد شعارم
عاشقی سربدارم
از کسی ترسی ندارم
تا که قاسم رو دارم
قاسم قاسم نجمِ(ستاره) نجمه خاتون

آیینه‌ ی مرد جمل آمد به میدان
یک شیردل مانند یل آمد به میدان
با سیزده جام عسل آمد به میدان
ای لشکر کوفه اجل آمد به میدان

شیرین سخن، قاسمو ازرق شکن، قاسمو یبن الحسن قاسمو یا ناصر الحسین

جیش الحسین، قاسمو نور دوعین، قاسمو شه نشاَتِین قاسمو یا ناصر الحسین

قاسم یاعزیزالله

  • سه شنبه
  • 24
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 20:03
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
کربلایی جواد محمدی

شور حضرت قاسم (ع) -(قاسمیم کلب شاه حسنم) *کربلایی جواد محمدی

1181
2

شور حضرت قاسم (ع) -(قاسمیم کلب شاه حسنم) قاسمیم کلب شاه حسنم
قاسمیم عمری سینه زنم
هرچی بگن که ایران خونمه
قاسمیم کربلاس وطنم

قاسمیم قاسمیم ذکر سنگِ یمنیم
ارمینیم میگه اینو عاشق سینه زنیم
مثل میثم به سر دار من اویسه قرنیم

شیر بی مثلی تو ، اهلا من عسلی تو ، پهلوونو یلی تو قاسم
یَدِ مرتضوی تو ، سبط مصطفوی تو ، قدرتت علوی تو قاسم

قاسم مدد یا قاسم
.................................
بند دوم

حسنیم سایت روی سرم
حسنیم ای شاه با کرم
همه‌ی ایل و تبار من فدات
حسنیم که خدارو شاکرم

حسنیم حسنیم مثل ارباب مادریم
رضویم تا خراسان عاشق در به دریم
وقتی مردم هک رو قبرم علویم علویم

نبض هر ضربانی شور هر هیجانی بر جهان تو کیانی حسن
شیر هر میدانی روحِ در ریحانی شاهیو سلطانی حسن

حسن مدد یاحسن

  • سه شنبه
  • 24
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 20:11
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

زمینه قاسم ابن حسن(ع) -(بذاربرم به میدون فدائی تو منم) * مجید مراد زاده

548

زمینه قاسم ابن حسن(ع) -(بذاربرم به میدون  فدائی تو منم) بذاربرم به میدون
فدائی تو منم
لبیک یا عمو جان من
قاسم ابن الحسنم

کاشکی بشه جونم فدات
کاشکی بره سرم برات
عمو فدای بچه هات

نامه از بابام دارم
بشم فدات ای یارم
حسیییین واااا

بنددوم
رزمیدنم تو میدون
براهمه مثل شد
کشته شدن تو راهت
شیرینتر ازعسل شد

شکسته کل بدنم
کل رگای گردنم
کش اومده کل تنم

فدات شدم ای یارم
عمو حسین سالارم
حسییین واااا

بندسوم
به زیر سم اسبا
له شد تموم اعضام
زیرنعلا شکسته ای وای
استخونای دستام

افتادم ازپشت فرس
هی میزنم نفس نفس
عمو به فریادم برس

دیگه تمومه کارم
عمو حسین سالارم
حسییین واااا

  • چهارشنبه
  • 1
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 21:21
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه سینه زنی شب ششم توسل حضرت قاسم(ع ) * مرتضی محمودپور

629

نوحه سینه زنی شب ششم توسل حضرت قاسم(ع ) ◾نوحه ی سینه زنی
◾شب ششم
◾توسل حضرت قاسم(ع)

◾بنداول
قاسمم من یتیم و زاده ی مجتبایم
با لب لعل عطشان کشته در کربلایم
زیر سم ستوران
ذکر لبهام عموجان(۲)
ای عمو ای عموجان (۳)

◾بنددوم
از فرس تا فتادم در دل این بیابان
استخوانم شکسته زیر سم ستوران
صورتم شد دگرگون
قامتم گشته گلگون (۲)
ای عمو ای عموجان (۳)

◾بندسوم
من فدایی اکبر گشته ام ای عموجان
جسمم افتاده بیجان بر روی خاک سوزان
کن نگاهی ز رحمت
بابا آمد ز جنت(۲)
ای عموجان عموجان (۳)

  • شنبه
  • 23
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 15:08
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

شهادت حضرت قاسم بن الحسن(ع)_شب ششم محرم -( برایت دست-خطی با دلِ مضطر فرستاده) * مرضیه عاطفی

505

شهادت حضرت قاسم بن الحسن(ع)_شب ششم محرم -( برایت دست-خطی با دلِ مضطر فرستاده) برایت دست-خطی با دلِ مضطر فرستاده
به عشقت مجتبی(ع) قربانیِ دیگر فرستاده

نگاهت کرد؛ «لا یومَ کیومَک» خواند در بستر
برایت غصه خورد و اشکِ چشم تر فرستاده

کشیدی آه و خواندی متن بازوبند قاسم(ع) را
حسن(ع) عشقِ خودش را مثل یک مادر فرستاده

در آغوشش گرفتی، عاشقانه گریه می کردید
یتیمش را برادر با همه باور فرستاده

روانه کرده قاسم(ع) را به یاری تو! در واقع-
-به قلب دشمنانت نیزه و خنجر فرستاده

رجزهای لب قاسم(ع) تداعی کرده صفين را
برایت هدیه ای با خصلتِ حیدر فرستاده

عجب فرماندهی کرده به یاریِ سپاه تو
چه سربازِ به نام و یاوری محشر فرستاده

«أنا ابن المجتبی» گفت و گمانم دشمنت میگفت
حسین(ع) اینبار جای یک نفر؛ لشکر فرستاده

برای ازرق شامی(لع) گمانم شمر(لع) هر لحظه
برای کشتنش یک نيزهٔ بهتر فرستاده

زمین خورد و تمام دشت را طعم عسل برداشت
برایش آب کوثر شخص ِ پیغمبر(ص) فرستاده!

  • یکشنبه
  • 24
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 10:16
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شهادت حضرت قاسم بن الحسن(ع)_شب ششم محرم -( دعایِ دیشب تو زود مستجاب شده) * حسن لطفی

1014

شهادت حضرت قاسم بن الحسن(ع)_شب ششم محرم -( دعایِ دیشب تو زود مستجاب شده) دعایِ دیشب تو زود مستجاب شده
یتیمِ خانه‌ی ما خانه‌ام خراب شده

غریب هستی و آهِ غریب می‌گیرد
دعای قلبِ شکسته عجیب می‌گیرد

سبک شدی و رویِ دستهای منی
چقدر شکل جوانیِ مجتبای منی

بگو چکار کنم داغِ بی حسابت را
نگفتمت که نگیر از رُخَت نقابت را

فرشته‌ها به کنارت از آه می‌سوزند
به ما نگاه کن ای بی گناه می‌سوزند

به رویِ خاک چرا چاک چاک می‌مانی
بغل که می‌کنمت رویِ خاک می‌مانی

حلال کن نوه‌ی فاطمه عمویت را
شبیه قاب دو دستم گرفته رویت را

اگر که باز کنم باز می‌شود رویت
حسن کنارِ من و شانه می‌زند مویت

همینکه سنگ زدندت خلاصه اُفتادی
میانِ تیغ و شن و سنگ و ماسه اُفتادی

رسید دادِ تو با شیهه‌های اینهمه اسب
تو را شناختم از لابه‌لای اینهمه اسب

بهم نریز نبینم غمِ خزانِ تو را
یتیمِ من چه کنم داغ بی امانِ تو را

بگو عمو ، نه از این سینه بر نمی‌آید
چگونه جا بزنم چند استخوان تو را

سپاه رد شد و دیدم که گیر اُفتادی
میانِ معرکه دیدم کشان کشانِ تو را

چقدر نعل بهم ریخت نوجوانِ مرا
بگو چگونه مرتب کنم دهان تو را...

  • یکشنبه
  • 24
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 10:17
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

زمینه شب ششم محرم- نمونده از تو زیر نعل ها بدنی(حضرت قاسم بن الحسن ع ) * رامین برومند

815
2

زمینه شب ششم محرم- نمونده از تو زیر نعل ها بدنی(حضرت قاسم بن الحسن ع ) زمینه شب ششم محرم ۱۴۰۱

نفس نفس که میزنی

میبینم پیش چشام تو جون میکنی

چقدر مثل حسنی

نمونده از تو زیر نعل ها بدنی

.

از صورتت شال افتاده

ماه حسن جسم تو بی حال افتاده

رو لبت تبخال افتاده

رو هلال ابروهات ه ِ لال افتاده

واویتلا واویلتا

»»»»»»»»»»»»»»»»

چقدر رنگت پریده

غزل رفتی اما تنت شد قصیده

بمیرم لب هات خشکیده

روی زمین قد و بالات شد کشیده

.

تنت زیر پا چرخیده

استخونات بمیرم از هم پاچیده

انگار که مرگم رسیده

مثل عسل تنت به خاک ها چسبیده

واویتلا واویلتا

»»»»»»»»»»»»»»»»

زخمه همه جای تنت

فهمیدن پسر حسنی زدنت

ای وای ای وای شکستنت

پر تیر و نیزه و سنگ بدنت

.

جون عمو قاسم فدات

نشد بگیرم عروسی آخر برات

میبرمت مبهوت و مات

کشیده میشه رو زمین نوک پاهات

واویتلا واویلتا

»»»»»»»»»»»»»»»»

رامین برومند (زائر )

  • دوشنبه
  • 3
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 09:29
  • نوشته شده توسط
  • رامین برومند(زائر)
ادامه مطلب

شهادت حضرت قاسم(ع) -( آنکه در پنجه های او اجل است) * رضا دین پرور

782

شهادت حضرت قاسم(ع) -( آنکه در پنجه های او اجل است) آنکه در پنجه های او اجل است
سیزده تا قصیده و غزل است
سفره دار کریم این محل است
صفتی از صفات لم یزل است

آمده در کنار ثارالله
وحده لا اله الا الله

کاشکی با براده ی آهن
نگذارد لبش دهن به دهن
تا نیفتد به دامن دشمن...
بغلش کرد حسین، شکل حسن

بغلش کرده همچنان پسرش
داغ اکبر هنوز بر جگرش

زرهی کرده برتن از کفنش
به به از هیبت جمل شکنش
در شگفتم زجنگ تن به تنش
قل هوالله، قل هو الحسنش

به رکاب علی نگین، قاسم
نوهء فاطمه است این قاسم

گرچه در لشکری عذاب افتاد
گل در اندیشه گلاب افتاد
وای! از چهره اش نقاب افتاد
نفسش دیگر از شتاب افتاد

تا سراغش کمی عطش آمد
خودِ زهرا حوالی اش آمد

قمر من، پر از قمر شده ای
پاره پاره تر از جگر شده ای
طعمه چنگ صد نفر شده ای
چه کشیدی؟کشیده تر شده ای

مژه و پلک تو پریده چرا
اسب بر ابرویت دویده چرا

ای فدای تو و توسل تو
سخت و پیچیده شد تکامل تو
کنده شد برگ و ریشه گل تو
بر نگشته کمی ز کاکل تو

آه من! تا نجف کشیده شدی
اینطرف آنطرف کشیده شدی

می کشانم، پر تو می افتد
می نشینم، سر تو می افتد
می روم، پیکر تو می افتد
بوسه نه، حنجر تو می افتد

سخت تر از غمت، بلایی نیست
روی دوشم دگر عبایی نیست

  • یکشنبه
  • 9
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 10:23
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شهادت حضرت قاسم بن الحسن(ع) -( بی‌زره رفت به میدان که بگوید حسن است) * ایوب پرندآور

746

شهادت حضرت قاسم بن الحسن(ع) -( بی‌زره رفت به میدان که بگوید حسن است) بی‌زره رفت به میدان که بگوید حسن است
ترسی از تیر ندارد زرهش پیرهن است...

دست‌خطی حسنی داشت که ثابت می‌کرد
سیزده سال، به دنبال حسینی شدن است!

جان سرِ دست گرفت و به دل میدان برد
خواست با عشق بگوید که عمو، جانِ من است

ناگهان از همه سو نعره کشیدند که آی...
تیرها! پر بگشایید که او هم حسن است

نه فرات و نه زمین، هیچ کسی درک نکرد
راز این تشنه که آمادهٔ دریا شدن است...

  • چهارشنبه
  • 12
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 10:43
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شهادت حضرت قاسم بن الحسن(ع) -( بعدِ تو این حرمِ مرثیه‌خوان را چه‌کنم) * حسن لطفی

575

شهادت حضرت قاسم بن الحسن(ع) -(  بعدِ تو این حرمِ مرثیه‌خوان را چه‌کنم) بعدِ تو این حرمِ مرثیه‌خوان را چه‌کنم
یا تنی مانده به شن‌های روان را چه‌کنم

می‌وزد آهِ من و خش خش تو می‌آید
اینهمه دور و برم برگِ‌خزان را چه‌کنم

نجمه دنبال تو و چشمِ تو دنبال من است
آه این را چه‌کنم وای که آن را چه‌کنم

نو جوانیِ حسن ، حیف یتیمت دیدند
پیش زهرا بدنی بی ضربان را چه‌کنم

از عموجانِ تو تنها به لبت جان مانده
بعد فریادِ عموجانِ تو جان را چه‌کنم

تو نگفتی که جوانمرده عمویی دارم
این زمین خورده ترین مرد جهان را چه‌کنم

فکرم این بود عصا می‌شود اکبر که نشد
بعدِ تو بعد علی قدِ کمان را چه‌کنم

نامنظم زدنِ قلب مرا می‌بینی
نامنظم شدنت برده توان را ، چه‌کنم

پیش این قوم نگفتم که نقابت نگشا
زخم چشمت چه‌کنم زخمِ زبان را چه‌کنم

اینهمه نعل...در اینجای کم و...عمق زیاد
گیرم این سینه شود خوب دهان را چه‌کنم

  • چهارشنبه
  • 12
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 15:38
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب

نوحه شهادت حضرت قاسم علیه السلام -(پسر شیر دلیر جملم) * رسول چهارمحالی

422

نوحه شهادت حضرت قاسم علیه السلام -(پسر شیر دلیر جملم) کن حلالم یا حسین ،کن حلالم یا حسین
----------------------
پسر شیر دلیر جملم
به علی و فاطمه ماحصلم
پدرم باب کرم نور ولا
قاسمم من نوۂ شیر خدا

به تنم نیست نه خود و زره ای
آمدم تا بگشایم زعمویم گره ای
سیزده ساله منم در میدان
مادرم به خیمه ، عمه گریان
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
ای عمو، جان تو عبدالهم
قاسمم من عازم قربانگهم
می روم تاجان خود سازم فدا
ای حسین ای کشته ظلم وجفا

ای عمو جان من بلا گردان تو
قاسمت باشد عمو قربان تو
گر گل پرپر نباشد غم مخور
چون علی اکبرنباشدغم مخور
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
دومین اکبر میدان شده ام
مایه فخر شهیدان شده ام
خون رگهای من ازخون علی
حیدرصف شکن آن نورجلی

استخوان های تنم شکسته شد
رشته ی عمرم عمو گسسته شد
ای عمومن تازه چون زهراشدم
من دوبار به زیرِ سُم جا شدم
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
سینه ام بر سینه ات بگذاشتی
ای پدر جان کم به ما نگذاشتی
هم عمو بودی برایم هم پدر
یا حسین جانم ، فدای تو پسر

قاسمی گلگون کفن در کربلا
قاسمی تو یا حسن در کربلا
صولت و صورت امام مجتبی
زور و بازو چون علی مرتضی
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
کن حلالم یا حسین ،کن حلالم یا حسین

  • دوشنبه
  • 26
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 21:02
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 طاها تحقیقی

شور حضرت قاسم(ع) -(نوه ی یل خیبر، قاسم بن الحسن) * طاها تحقیقی

278

شور حضرت قاسم(ع) -(نوه ی یل خیبر، قاسم بن الحسن) ?بند اول:

نوه ی یل خیبر، قاسم بن الحسن
توئی یک تنه لشکر، قاسم بن الحسن
با اشاره ی ابروت، میشه میدون جنگ
مثل عرصه ی محشر، قاسم بن الحسن

آینه دار هیبت، سردار جمل
هستی واسه نوجوونا ضرب المثل
گفتی به عمو یقین دارم اینکه هست
مُردن توی راه تو احلی من عسل

سرباز نوجوون سپاه خدا تویی
یاری رسون خامس آل عبا تویی
ازرق کیه بخواد که برات قد علم کنه
وقتی که وارث پسر مرتضی تویی

یا قاسم مدد یا قاسم

?بند دوم:

ای تجلی طوفان، قاسم بن الحسن
مثل موج خروشان، قاسم بن الحسن
موندی پای امامت، با تمام وجود
زیر پرچم قرآن، قاسم بن الحسن

با اینکه نداری حتی خود و سپر
مردانه میجنگی از بس داری جگر
تا اِنْ تَنْکُرونی گفتی شد ولوله
فکر و ذکر دشمنا شد اَیْنَ الْمَفَر!

وقتی یا فاطمه میشه ذکر لبای تو
کاری نداره معجزه دیگه برای تو
هَل مِنْ مبارزت سؤال بی جوابه و
هیچکس نمیرسه تا قیامت به پای تو

یا قاسم مدد یا قاسم

?بند سوم:

جان نثار امامت، قاسم بن الحسن
شرح واژه عزت، قاسم بن الحسن
پهلوونی و غیرت، با تو معنا میشه
آیه آیه شهامت، قاسم بن الحسن

دریا دل ترین یل شاطع الْفرات
میلرزه سپاه دشمن با یک نگات
روح مجتبی تویی در جسم علی
پس واسه همین نمیشه جنگید باهات

وقتی قدم میذاری تو غوغای معرکه
میدون میشه برای حریف تو مهلکه
جانانه ضربه میزنی و از تو آسمون
میگن تبارک الله به رزمت ملائکه

یا قاسم مدد یا قاسم

?بندچهارم:

ای امام مسیحا، حجت بن الحسن
نور جنت الاعلی، حجت بن الحسن
بح که میشه به زودی، جمعه ی ظهورت
روز شادی زهرا، حجت بن الحسن

مائیم نوکر و تویی تنها شهریار
وَ اللهه که دشمنت، میشه اهل نار
میرسه ندا یه روز، کرار اومده
وقتی توی دستته تیغ ذوالفقار

تو فارس الحجازی و طاووس جنتی
توو فتنه ها تو حافظ دین و شریعتی
نابودی سقیفه زمانه ظهورته
برپا میشه با نیمه نگاهت قیامتی

یا مهدی مدد یا مهدی(عج)

  • چهارشنبه
  • 29
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 15:31
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

واحد حضرت قاسم(ع) -(به میدون شد عازم، شده حرز قاسم، نگاه حسین و، دعای حسین) * محمد بیابانی

301
1

واحد حضرت قاسم(ع) -(به میدون شد عازم، شده حرز قاسم، نگاه حسین و، دعای حسین) به میدون شد عازم، شده حرز قاسم، نگاه حسین و، دعای حسین
عجب نینوایی، چه سخته جدایی، از این کربلایی، برای حسین
داره از عرش برین / باباش میگه آفرین
ای کاش نیفته زمین
خدا کنه ای خدا / دوماد کرببلا
سمتش نرن مرکبا
ولی از آسمون قمر افتاد
از روی مرکبش با سر افتاد
انگار که زهرا پشت در افتاد ۲
عمو حسین ۸

پر از عطره خاکا، آخه بردن اسبا، توی کل صحرا، بوی قاسمو
حسین شد پریشون، آخه دید توو میدون، توی چنگ قاتل، موی قاسمو
خوش قد و بالا شده / هم قد سقا شده
قد حسین تا شده
پر از رد پا شده / همسطح خاکا شده
از هم تنش وا شده
داره صدا میزنه باباشو
میکشه از درد رو زمین پاشو
نعلای اسبا بسته چشماشو ۲
عمو حسین ۸

  • چهارشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1402
  • ساعت
  • 17:51
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

زمینه شهادت حضرت قاسم(ع) -(سلاله علی ولی الله) * عباس قانعی

379

زمینه شهادت حضرت قاسم(ع) -(سلاله علی ولی الله) سلاله علی ولی الله
غزال خیمه های ثارالله
برادر بزرگ عبدالله - ماشاء الله
نازل شو ای سوره مدنی / نجل علی یل صف شکنی
به دل لشکر یه تنه میزنی / سیف الحسین اسدُ الحسنی
(برو به میدون از علی دم بزن
بگو انا القاسم انا بن الحسن) ۲

رو بازوهات نوشته جاء الحق
تو حیدری و کربلا خندق
دو تا شده به ضربه تیغت - فرق ازرق
آبروی تو ذوالفقار علی / آیینه ی فاتح جملی
توو کتاب عشق بهترین غزلی / خیر العمل احلی من عسلی
رجز بخون ای شاه شیرین سخن
بگو انا القاسم انا ابن الحسن
برو به میدون از علی دم بزن ...

چه هیبتی خدا بهت داده
چه ترسی توو دلاشون افتاده
توو معرکه حماسه سازی تو - آقازاده
از جام عشق باده می طلبی / مثل عمو فارس العربی
فاطمی سیرت هاشمی نسبی / امی فداک، بفداکَ ابی
سِبْطِ النَّبِىِّ الْمُصْطَفَى الْمُؤْتَمَن
بگو انا القاسم انا ابن الحسن
برو به میدون از علی دم بزن ...

  • جمعه
  • 26
  • آبان
  • 1402
  • ساعت
  • 14:56
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

حضرت قاسم ( نوحه سوم ) به همراه فایل صوتی سبک *

7062
4

حضرت قاسم ( نوحه سوم ) به همراه فایل صوتی سبک حضرت قاسم ( نوحه سوم )
به همراه فایل صوتی سبک
ای گشته زره، بر تن تو پیرهن تو
یا حضرت قاسم یا حضرت قاسم
پامال شد از سمّ ستوران، بدن تو
یا حضرت قاسم یا حضرت قاسم

قـرآن حسـن، آیـۀ ایثـار حسینـی
بگرفته به کف، جان و خریدار حسینی
از کودکـی خـویش گرفتـار حسینی
افسوس که صدپاره شد از تیغ تن تو
یا حضرت قاسم یا حضرت قاسم

ای خورده عسل از دم شمشیر شهادت
ای یافتــه در مـکتب ایثــار، ولادت

با آنکه بود در نفست روح عبادت
لبریـز ز خوناب گلو شد دهن تو
یا حضرت قاسم یا حضرت قاسم

افسوس که چون لاله، ز تیغت همه چیدند
افسـوس! کـه پهلـوی تـو، بـا نیـزه، دریدند
افسوس! که بر کشتن تو تیغ کشیدند
افسوس! کـه افتـاد خزان،

  • پنج شنبه
  • 18
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 04:03
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

حضرت قاسم ( نوحه چهارم ) به همراه فایل صوتی سبک *

6288
9

حضرت قاسم ( نوحه چهارم ) به همراه فایل صوتی سبک حضرت قاسم ( نوحه چهارم )
به همراه فایل صوتی سبک
لالۀ پرپرم، قاسم ابن حسن
نور چشم ترم، قاسم ابن حسن
تشنه جان دادی بر لب دریا

آه و واویلا، آه و واویلا
آه و واویلا، آه و واویلا

زیر خنجر عمو، را صدا می‌زنی
پیش چشم عمو دست و پا می‌زنی
می‌روی نزد مادرم زهرا

آه و واویلا، آه و واویلا
آه و واویلا، آه و واویلا

آب غسل تو خون، زرهت پیرهن
پاره پاره شدی، مثل قلب حسن
حجله‌گاهت شد دامن صحرا

آه و واویلا، آه و واویلا
آه و واویلا، آه و واویلا

سورۀ کوچکم شده نقش زمین
آیه آیه شده از یسار و یمین
گشته پامال لشکر اعدا

آه و واویلا، آه و واویلا
آه و واویلا، آه و واویلا

با لب تشنه‌ات، پیش چشم عمو
عسلت در دهن، شد

  • پنج شنبه
  • 18
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 04:05
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت قاسم(ع)،(تا لالگون شود کفنم بیشتر زدند) *

4110
8

اشعار شهادت حضرت قاسم(ع)،(تا لالگون شود کفنم بیشتر زدند) تا لالگون شود کفنم بیشتر زدند

از قَصد روی زخم تنم بیشتر زدند

قبل از شروع ذکر رَجَز مشکلی نبود

گفتم که بچه ی حسنم بیشتر زدند

این ضربه ها تلافی بَدر و حُنِین بود

گفتم و علی بر دهنم بیشتر زدند

می خواستند از نظر عُمق زخمها

پهلو به فاطمه بزنند بیشتر زدند

عباس احمدی

  • پنج شنبه
  • 26
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 11:05
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت قاسم(ع)،(زیباتر از همیشه در این کربلا شدی) *

5473
8

اشعار شهادت حضرت قاسم(ع)،(زیباتر از همیشه در این کربلا شدی) زیباتر از همیشه در این کربلا شدی

دیدی دلم گرفته، مرا مجتبی شدی؟

لک زد دلم برای عمو گفتنت، بگو

لک زد دلم چرا، چه شده بی‌صدا شدی

افتاده‌ای به خاک و پر از زخم گشته‌ای

از دست رفته‌ای و پر از ردپا شدی

از پای کوبی سُم اسبان عجیب نیست

ای پاره‌ ی دلم که چنین نخ‌نما شدی

دیروز شانه‌ات زدم امروز دیده‌ام

با پنجه‌های قاتل خود آشنا شدی

بر روی خاک مثل عمو قد کشیده‌ای

یا بس که تیغ خورده‌ای از زخم وا شدی

گفتم عصای پیری من بعد اکبری

اما از این شکسته‌ی تنها جدا شدی

حسن لطفی

  • پنج شنبه
  • 26
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 11:10
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت قاسم(ع)،(این سنگ ها كه دور و برت را گرفته اند) *

2381
5

اشعار شهادت حضرت قاسم(ع)،(این سنگ ها كه دور و برت را گرفته اند) این سنگ ها كه دور و برت را گرفته اند

چون تیغ تیز بر بدنت جا گرفته اند

دیدند بی زره چو تن نازك تو را

با شدت تمام تری پا گرفته اند

چشمت زدند بس كه حَسن صورتی عمو!

زیبایی تو را به تماشا گرفته اند

آنان كه تیر گوشه تابوت می زدند

حالا تو را شبیه به بابا گرفته اند

گفتند كوچه باز كنید از سپاهیان

یاد حسن به كوچه ی زهرا گرفته اند

كم دست و پا بزن نفسم بند آمده

خون تو را به صفحه صحرا گرفته اند

تشییع می كنند تنت را به اسب ها

جسم تو را مباح بر آن ها گرفته اند

شاعز : حسن کردی

  • پنج شنبه
  • 26
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 11:46
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت قاسم(ع)،(كاكلت دست یك مغیره صفت) *

2397
2

اشعار شهادت حضرت قاسم(ع)،(كاكلت دست یك مغیره صفت) كاكلت دست یك مغیره صفت

خنده اش با كنایه غُرّش كرد

ای یتیم حسن، گلوی تو را

سایه ی دشنه ای نوازش كرد

نیزه ای در طواف سینه ی تو

با خدای خودش نیایش كرد

زیر نعل زمخت صدها اسب

درد، صبر تو را ستایش كرد

خس خس سینه ی شكسته ی تو

صحنه را مو به مو گزارش كرد

شاعر: وحید قاسمی

  • پنج شنبه
  • 26
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 12:02
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

اشعار شهادت حضرت قاسم(ع)-(آمد از خیمه همچو قرص قمر) * علی اکبر لطیفیان

3820
6

اشعار شهادت حضرت قاسم(ع)-(آمد از خیمه همچو قرص قمر) آمد از خیمه همچو قرص قمر
آنکه آماده بهر پرواز است
اشتیاق است و ترس جاماندن
بند نعلین او را اگر باز است

کربلا با نسیم گلبرگش
رنگ و بوی گلاب می گیرد
حسنی زاده است٬ حق دارد
چهره اش را نقاب می گیرد

آخر او ماهپاره می باشد
مثل خورشید عرشه ی زین است
آن گلی که به چشم می آید
زودتر در نگاه گلچین است

قامت سبز و قد کوتاهش
بوی کامل ترین غزل دارد
اینکه شوق زبان زد عشق است
سیزده شیشه ی عسل دارد

جشن دامادی و بلوغش بود
که به تکلیف خود عمل می کرد
مثل یک غنچه زیر مرکب ها
داشت خود را کمی بغل می کرد

سینه گاهش کمی تحمل داشت
آن هم از دست نعل ها وا شد
معجزه پشت معجزه آمد
نونهالی شبیه طوبی شد

گر عمو را شکسته می

  • یکشنبه
  • 12
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 15:38
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت قاسم(ع)،(ای مرگ احلی من عسل در باور تو) *

3151
6

اشعار شهادت حضرت قاسم(ع)،(ای مرگ احلی من عسل در باور تو) ای مرگ احلی من عسل در باور تو

بنگر عمو گریان نشسته در بر تو

ای بسمل عطشان در خون آرمیده

با من بگو اخر چه شد بال و پر تو

تو چشم تیز نیزه ها را خیره کردی

جانم فدای پهلوی افسونگر تو

دیدم عدو مویت میان پنجه دارد

با خنجر افتاده به جان حنجر تو

غارتگرانه چشم بر جسم تو دارند

همچون غنیمت گشته گنج پیکر تو

گفتم نقابت را مزن بالا که این قوم

دزدند و می دزدند رخشان گوهر تو

گویا ز جنگ سنگ بر گشتی عمو جان

این جای سنگ کیست مانده بر سر تو

این گرگهای تشنه خون یتیمان

جمعند از چه جملگی دور و بر تو

ای کاش نجمه در حرم نشنیده باشد

آوای مردم یا عموی آخر تو

شاعر:وحید قاسمی

  • یکشنبه
  • 12
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 16:36
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت قاسم(ع)،(بس که میدان رفتن تو ، بر عمویت مشکل است) *

5690
12

اشعار شهادت حضرت قاسم(ع)،(بس که میدان رفتن تو ، بر عمویت مشکل است) بس که میدان رفتن تو ، بر عمویت مشکل است

دست یابی تو ، بر این آرزویت مشکل است

دیگر از هجران مگو ، ای یادگار مجتبی

بر مشام جان ، فراق عطر و بویت مشکل است

بر دلم آتش مزن ، ای میوه قلب حسن

چون مرا بشنیدن این گفتگویت مشکل است

سن تو جانا مناسب با چنین پیکار نیست

جنگ تو ، با لشکری در روبرویت مشکل است

سخت باشد ، ناسزا بشنیدن از هر ناکسی

گفتگو با دشمن بی آبرویت مشکل است

ای که واجب نیست ، در این سن تو ، صوم و صلوه

تشنه لب در کربلا ، با خون وضویت مشکل است

بهر میدان رفتن خود ، اشک بر دامن مریز

نور چشمم ، جنگ کردن ، با عدویت مشکل است

ای که از داغ حسن ، گرد یتیمی بر سرت

دیدن اندر خاک و خون ،

  • یکشنبه
  • 12
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 16:38
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

همای عشق را بی‌بال کردند *استاد حاج غلامرضا سازگار

1409
2

همای عشق را بی‌بال کردند همای عشق را بی‌بال کردند
ستم بر احمد و بر آل کردند
خودم دیدم که از سم ستوران
گلم را کوفیان پامال کردند
شاعر:غلامرضا سازگار

  • چهارشنبه
  • 6
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 15:31
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد