قاسم بن حسن (ع)

مرتب سازی براساس

حضرت قاسم بن الحسن(ع)شهادت -( ای نبوی در جمال، ای علوی در قتال ) * مهدی مقیمی

2652
4

حضرت قاسم بن الحسن(ع)شهادت  -( ای نبوی در جمال، ای علوی در قتال ) ای نوه حضرتِ، حیدر مرهب فکن
نور دل فاطمه، حضرت ابن الحسن

خون رگت حیدری، مثل علی اکبری
کرده تورا مجتبی، نذر شه بی کفن

ای نبوی در جمال، ای علوی در قتال
باز بگو یا علی، ریشۀ دشمن بکن

راهی میدان شدی، تا که رجز خوان شدی
ذکر علی یا علی، بود تورا در دهن

ضربه زدی بی بدیل، دشمنتان شد ذلیل
لشگر کوفه گرفت، پاسخ دندان شکن

بوده وجودت عجین، با یل ام البنین
کرده تورا آشنا، با هنر تن به تن

رزم تو چون رعد بود، این عمر سعد بود
کز هنر رزم تو گشت، خموش از سخن

بر بدنت هجمه شد، خون به دل نجمه شد
مرکب دشمن که تاخت، سخت تورا بر بدن

حضرت قاسم سلام ،سوی تو دائم سلام
نام تو شد تا ابد، ذکر لب سینه زن

شاعر : مهدی

  • جمعه
  • 7
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 09:55
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

حضرت قاسم بن الحسن(ع)شهادت -( دائماً از خودش سئوالی داشت: ) * مصطفی هاشمی نسب

1385

حضرت قاسم بن الحسن(ع)شهادت -( دائماً از خودش سئوالی داشت:  ) گوشهء خیمه شور و حالی داشت
دیده اش اشک لایزالی داشت
دائماً از خودش سئوالی داشت:
دیشب او مژدهء وصالی داشت

پس چرا راه رفتنم سد شد؟
التماس پریدنم رد شد؟

من که از عاشقان او هستم
دست پروردهء عمو هستم
حال که غرق آرزو هستم
تشنهء جنگ با عدو هستم

کاش می شد مرا خطاب کند
روی جانبازی ام حساب کند

کنج بستر که جای ماندن نیست
می زنم پر که جای ماندن نیست
خیمه دیگر که جای ماندن نیست
بعد اکبر که جای ماندن نیست

گر بمانم ز غصه می میرم
آخر اذن جهاد می گیرم

دست خطی اگر که رو بشود...
از برادر که گفت و گو بشود...
ذکر مادر که پیش او بشود...
زیر و رو سینهء عمو بشود

آه ، انگار پر در آوردم
من هم از عشق سر درآوردم

  • جمعه
  • 7
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 09:57
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محسن ناصحی

شعر شهادت حضرت قاسم(ع) -( می آمد و رخساره برافروخته از عشق ) * محسن ناصحی

1090

شعر شهادت حضرت قاسم(ع) -( می آمد و رخساره برافروخته از عشق  ) می آمد و عمامه ی بابا به سرش بود

آماده ی جنگیدنِ با صد نفرش بود

می آمد و رخساره برافروخته از عشق

یک خیمه دل غم زده در دور و برش بود

پروانه ای از شوق پریده است به میدان

آن چیز که می سوخت در او بال و پرش بود

می خواست بگوید به ابی انت و امی

لب بست در آنجا که عمویش پدرش بود

این شیر، علی اکبر او نه ولی انگار

باید بنویسیم که قاسم پسرش بود

سنجیدن شیرینی قاسم به عسل نیست

اصلا عسل از ساخته های شکرش بود

گیرم زره اندازه ی او نیست ، نباشد

حرزی که عمو داده به شال کمرش بود

بغض جمل از حد تصور زده بیرون

یک دشت پر از تیغ به دنبال سرش بود

در روضه ی بابای غریبش جگری سوخت

چیزی که از او ریخت به می

  • شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 14:03
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت قاسم(ع) -( آب که نیست کمی پُشتِ سَرَم اشک بریز ) * حسین ایمانی

886
1

شعر شهادت حضرت قاسم(ع) -( آب که نیست کمی پُشتِ سَرَم اشک بریز  ) پسرِ شاهِ کـریمم
می کِشی آه و دلِ شاه ِ وفا می لرزد

تو اگر حکم کنی عرشِ خدا می لرزد

دستخـطِّ پدرم بر رویِ چشمت بگذار

این یتیمِ حـَرَمَت را به خدایت بسپار

آب که نیست کمی پُشتِ سَرَم اشک بریز

تو امـیرِ حـرمی بیـن حرم اشک بریز

قاسم ابن حسن ابن علی ام ... می آیم

لشکرِ کوفه بدان حیدری ام ... می آیم

می رسـم تا بزنـم لشـکرتان را بَر هم

می کُشم ریز و درشت و یَلِتان را دَرهم

پسرِ شاهِ کـریمم دو جهان در مُـشتم

شرحِ جاءَالحقم و ارزقِ شامی کُشتم

باز با زخـمِ زبان بر دلِ ما چَنـگ زدید

سنگ برداشته و یک کوچه یِ تنگ زدید

کوچه ای ساخته اید و راهِ من می بندید

سنگ انداختـه و دورُ و بَرَم می خندید

  • شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 14:15
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

متن نوحه شهادت حضرت قاسم(ع) -( منم قاسم کربلایت یا حسین ) * مرتضی محمودپور

1697
1

متن نوحه شهادت حضرت قاسم(ع) -( منم قاسم کربلایت یا حسین ) بند اول
منم قاسم کربلایت یا حسین
به جان میخرم من بلایت یاحسین
ولای تو بود تمام دین من
کنم هستیم را فدایت یاحسین
اهلا من العسل....
سرم فتاده تا به پای توست
شهد شهادتم ولای توست(۲)
راهم از هر طرف تا که بسته شده
سینه‌ام همچو مادر شکسته شده
ای عمو ای عمو ای عمو ای عمو(۲)

بند دوم
یتیم مجتبی کریم مدینه‌م
ز سم ستوران شکست پشت و سینه‌م
ز خصم تو عمّو در این دشت بلا
دلم پر ز بغض و سری پر زکینه‌م
اهلا من العسل....
گرد یتیمی به رخم نشست
آینه‌ام ز کینه‌ها شکست(۲)
آمده در برم مادرت فاطمه
میکند در عزایم چنین زمزمه
ای عمو ای عمو ای عمو ای عمو(۲)

شاعر : مرتضی محمودپور

دانلود سبک

  • دوشنبه
  • 17
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 07:10
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب

دودمه محرم حضرت قاسم (ع) -( داغ من بهر تو از داغ على سنگين تَر است ) * پیمان طالبی

11364
16

دودمه محرم حضرت قاسم (ع) -( داغ من بهر تو از داغ على سنگين تَر است ) داغ من بهر تو از داغ على سنگين تَر است
اى عمو جانم حسين (٢)
مرگ نزد من به والله از عسل شيرين تَر است
اى عمو جانم حسين (٢)

٢
قاسمم من، پور حيدر، نام بابايم حسن
دين و دنيايم حسن (٢)
ذكر طوفانى من بين رجزهايم؛ حسن
دين و دنيايم حسن (٢)

٣
تربيت كرده مرا مثل على، بابا حسن
يا حسين و يا حسن (٢)
تا به ميدان امدم، زينب صدا زد: يا حسن
يا حسين و يا حسن (٢)

٤
راس من بر روى نى،شرم از سكينه مى كند
يا حسين و يا حسين (٢)
نيزه در پهلوى من ، ياد مدينه مى كند
يا حسين و يا حسين (٢)

٥
كوفيان! پس بشنويد اينك صداى شير را
نعره تكبير را (٢)
ارث بردم از على مرتضى، شمشير را
نعره تكبير را (٢)

٦
از تبار مجتبايم، زاده

  • چهارشنبه
  • 19
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 08:13
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 آرمان صائمی

حضرت قاسم (ع) -( تنت از بسكه به دور و برِ من پاشيده ) * آرمان صائمی

1554

حضرت قاسم (ع) -( تنت از بسكه به دور و برِ من پاشيده ) تنت از بسكه به دور و برِ من پاشيده
مثل موميست جدا گشته..به هم چسبيده

ناله ات زيرِ سم اسب مرا پيرم كرد
چشمم از بعدِ على اكبر خود ترسيده

خوب شد نيمه ى عمامه به چهرت بستم
چه كسى صورت تو از دل من دزديده؟

جاى سالم به تنت نيست عزيزِ دل من
ظاهراً زورِ فرَس بر تن تو چربيده

دنده ات خُرد شده..سينه جدا گشته ز هم
استخوان هاى شكستت پرو بالم چيده

قد كشيدى چِقَدَر..مرد شدى جان عمو
"نفسم حبس شد از آنچه كه چشمم ديده"

خواستم بوسه زنم بر رُخت اما جا نيست
بسكه پاهاى فرس صورت تو بوسيده

شاعر : آرمان صائمی

  • پنج شنبه
  • 27
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 14:12
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

دانلود متن و سبک زمینه شب ششم محرم - حضرت قاسم -( میجنگم با رجز رو لبم ) * وحید ولوی

2555

دانلود متن و سبک زمینه شب ششم محرم - حضرت قاسم -(  میجنگم با رجز رو لبم  ) میجنگم با رجز رو لبم - سرهای دشمنو میزنم
من مردی از تبار علی - سرباز لشکر حسنم
(من مدافع حریم زینبم
من به «عاشق الحسین» ملقّبم
تیغ من، تیغ علی مرتضاست
در جهادم و همیشه غالبم)2
(سکناتم فقط حسن - حرکاتم فقط حسن
ذکر روی لبم حسین - ضرباتم فقط حسن)2
من قاسمم، قاسم بن الحسن3
***
میدم در راه خون خدا - هم جون و هم سر و بدنم
شاگرد رزم عباسم و - من قاسم پسر حسنم
(من نواده ی علی مرتضام
نوجوون فاتح کرب و بلام
می زنم به قلب دشمن حسین ع
ذکر «فاطمه مدد» روی لبام)2
(ذکر «احلی» اذان من - رجز بر لبان من
عموی من امام حسین - پدر من امام حسن)2
من قاسمم، قاسم بن الحسن3
***
باکی از مردنم نبود - مادر داده به من کفنم

  • شنبه
  • 6
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 06:48
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب
 محسن طالبی پور

دانلود متن و سبک زمزمه شهادت حضرت قاسم (ع) -( ببین که من آتیش گرفتم ) * محسن طالبی پور

5382
2

دانلود متن و سبک زمزمه شهادت حضرت قاسم (ع) -( ببین که من آتیش گرفتم ) ببین که من آتیش گرفتم
نفس بزن آتیش گرفتم
با شعله های ماتم تو
گل حسن آتیش گرفتم
از وقتی افتادی افتاده مادرت
چی اومده عمو به سر پیکرت
یاس حسنم پاشو پسرم
پاشو ببین که خونه جگرم
پاشو پسرم

نفس دیگه برام نمونده
تن منو صدات کشونده
عزای پیکر تو قاسم
جون منو به لب رسونده
چه کنم توی خون دست و پا می زنی
مونده از تو برام یه تیکه کفنی
یک شبه رفتی راه صد سال و
چه کنم من این جسم پامال و
پاشو پسرم

عمو برای تو بمیره
توی تنت هزار تا تیره
چطور با این تن پر از زخم
عمو تو بغل بگیره
چطوری بردارم این تن حساسو
کاش صدا می زدی تو عمو عباسو
وای به هم ریختن قد و بالاتو
با سر نیزه بردن اعضاتو
پاشو پسرم

شاعر : محسن طالب

  • یکشنبه
  • 14
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 09:00
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب
 آرش براری

زبان حال حضرت قاسم از زبان سیدالشهدا (ع) -( وقتی دلم دارد هوای مجتبی را ) * آرش براری

3559

زبان حال حضرت قاسم از زبان سیدالشهدا (ع) -( وقتی دلم دارد هوای مجتبی را ) وقتی دلم دارد هوای مجتبی را
باید ببینم بچه های مجتبی را

قاسم! تورا یک عمر بر دوشم گرفتم
با تو حسن را هم در آغوشم گرفتم

تو اشبه الناس حسن هستی عزیزم
اصلا برادرجان من هستی عزیزم

تحت حضانت بوده ای این سیزده سال
دستم امانت بوده ای این سیزده سال

خیلی برای مجتبی دلتنگ هستم
از سوی دلبر نامه‌ای دادی به دستم

روشن شده است از بوی یوسف سوی چشمم
خط حسن را میگذارم روی چشمم

زینب! حسن جان تذکره داده به قاسم
خواهر ببین آیا زره داده به قاسم؟

قاسم! خدا را شکر که اینجا حسن نیست
اینجا برای تو زره غیر از کفن نیست

حالا که داری میروی شمشیر بردار
دست خدا باشد به همراه تو سردار

مثل حسن بستی عمو عمامه‌ات را
با

  • جمعه
  • 26
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 20:42
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

دانلود متن وسبک نوحه شهادت حضرت قاسم (ع) -( عمو، تو رو به جونِ پدرم (2) ) * هستی محرابی

4794
2

دانلود متن وسبک نوحه شهادت حضرت قاسم (ع) -( عمو، تو رو به جونِ پدرم (2) ) عمو، تو رو به جونِ پدرم (2)
عمو، آخه بزار منم برم (2)
عمو، مگه من از کی کمترم، عمو (2)

مرو، لاله ی باغِ چمنم
مرو، ماهِ دو چشمِ روشنم
مرو، ای یادگارِ حسنم

ای عمو جون خواهشم رو کن اجابت، اذنِ میدونم بده تو (2)
چون که من دارم به سر شوقِ شهادت، اذنِ میدونم بده تو (2)

برم، تا واردِ میدون بشم (2)
برم، چون عاشق و مجنون بشم
برم، تا غوطه ور در خون بشم (2)

حالا که میری عمو خدا به همرات، ولی هیهات، ولی هیهات!
امونت تو رو به من سپرده بابات، ولی هیهات، ولی هیهات!
حیفِ اون جوونی و اون نازِ چَشمات، ولی هیهات، ولی هیهات!
عمو جون فدا تووُ اون قدّ و بالات، ولی هیهات، ولی هیهات!

عمو، در جونِ من موجِ غم ات
ع

  • سه شنبه
  • 21
  • آذر
  • 1396
  • ساعت
  • 08:20
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

نوحه سنتی حضرت قاسم علیه السلام -(منم قاسم یتیم مجتبایم) * رضا یعقوبیان

1102

نوحه سنتی حضرت قاسم علیه السلام -(منم قاسم یتیم مجتبایم) منم قاسم یتیم مجتبایم (2)
فدایی شه کرب و بلایم
عموی مهربانم
تویی آرام جانم
عموجانم عموجان (2)
********
عمو جان مشکلم اینگونه حل شد (2)
برایم مرگ احلی من عسل شد
خدا داده نویدم
به راه دین شهیدم
عموجانم عموجان (2)
********
ز سوز تشنگی جان بر لبم من (2)
ولی حیران عمه زینبم من
حسن را نور عینم
فدایی حسینم
عموجانم عموجان (2)
********
اگر چه در ره قرآن شهیدم (2)
ولیکن نزد بابا رو سپیدم
گل باغ ولایم
به راه دین فدایم
عموجانم عموجان (2)
********
بود میدان جنگ میدان عشقم (2)
بود در این مکان جولان عشقم
انا بن مجتبایم
گل شیر خدایم
عموجانم عموجان (2)
********
مگر از اکبرت بالاترم من (2)
فدایی علی اصغرم من
بم

  • شنبه
  • 20
  • مرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 18:32
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

رباعی قاسم بن حسن(ع) -(ای دیدن تو برای دردم مَرهم) * محمود ژولیده

523

رباعی قاسم بن حسن(ع) -(ای دیدن تو برای دردم مَرهم) ای دیدن تو برای دردم مَرهم
این گونه بدن کسی ندیده درهم
پاشیده ز هم تمام جسمت قاسم
من نعش ترا چگونه سازم سَرهم

  • سه شنبه
  • 6
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 12:43
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

(نوحه)عموجان در راه تو مرگ از عسل هم شیرین تر *

667

(نوحه)عموجان در راه تو مرگ از عسل هم شیرین تر عموجان در راه تو مرگ از عسل هم شیرین تر
عموجان خواهم شوم به راه تو پاره پیکر
زره ندارم غیر پیرهن
جای زره نما به تن کفن
خواهم به عشق تو عمو حسین
شوم زسنگ ونیزه پاره تن
******
عموجان ای هست من قاسم تو شد پریشان
عموجان همچون پدر شد جسم من تیروباران
ببین که خشکیده لبم عمو
ببین که جان برلبم عمو
من ازنفس فتاده ام ببین
به زیر سم مرکبم عمو
******
عموجان بیا ببین شکسته شد استخوانم
عموجان ازنیزه ها باید بگیری نشانم
دانی عمو چها که دیده ام
سربسته گویمت بریده ام
در زیر نعل مرکب عدو
بیا ببین که قدکشیده ام
******

  • سه شنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 16:31
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محمد حسین رحیمیان

حضرت قاسم بن حسن(ع) -(السلام ای قاسم داماد یا ابن الکریم ) * محمد حسین رحیمیان

1681

حضرت قاسم بن حسن(ع) -(السلام ای قاسم داماد یا ابن الکریم ) السلام ای قاسم داماد یا ابن الکریم
مرد میدان ، شاخه شمشاد یا ابن الکریم
همچو عباس و علی اکبر ، حسین و مجتبی
پهلوان بودی تو مادر زاد یا ابن الکریم
با ابالفضل است حسابش ، نه کرام الکاتبین
هر کسی که با تو در افتاد یا ابن الکریم
مرگ در راه عمو را گفتی احلی من عسل
عشق را این حد ، که یادت داد؟ یا ابن الکریم
بس بود در مدح و توصیفت همین که داشتی
چون ابالفضل علی استاد ، یا ابن الکریم
ازرق شامی شده با همتت خانه خراب
تا قیامت خانه ات آباد یا ابن الکریم
تا ابالفضلی شود قدت ، شبیه غیرتت
نعل ها بر جان تو افتاد یا ابن الکریم
جان نجمه بیشتر از این عمو را دق نده
زیر دست و پا نزن فریاد یا ابن الکریم

  • شنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 10:27
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

#قاسم_ابن_الحسن *

721
2

#قاسم_ابن_الحسن #قاسم_ابن_الحسن
?طبق روايات قاسم ابن الحسن در لحظات آخر شبيه به مقتداي خود امام حسين با صورت روي زمين افتاد .
راوى گويد:
وَخَرَجَ غُلامٌ كَاءَنَّ وَجْهَهُ شِقَّةَ قَمَرٍ، فَجَعَلَ يُقاتِلُ، فَضَرَبَهُ ابْنُ فُضَيْلٍ الاَْزْدى عَلى رَاءْسِهِ، فَفَلَقَهُ، فَوَقَعَ الْغُلامُ لِوَجْهِهِ وَصاحَ: يا عَمّاهُ.
فَجَلَى الْحُسَيْنُ عليه السّلام كَما يَجْلِى الصَّقْرُ، وَشَدَّ شِدَّةَ لَيْثٍ اءُغْضِبَ، فَضَرَبَ ابْنَ فُضَيْلٍ بِالسَّيْفِ، فَاتَّقاها بِساعِدِهِ فَاءَطَنَّها مِنْ لَدُنِ الْمِرْفَقِ، فَصاحَ صَيْحَةً سَمِعَهُ اءَهْلُ الْعَسْكَرِ، فَحَمَلَ اءَهْلُ الْكُوفَةِ لِيَسْتَنْقِذُوهُ، فَوَطَاءَتْهُ ا

  • چهارشنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 13:52
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(زمزمه)چی کشیدی ای نوجوون من * محمود اسدی

817
0

(زمزمه)چی کشیدی ای نوجوون من چی کشیدی ای نوجوون من
دیدنِ تو گرفته جون من
برده ز تن تاب و توون من
امون از این دل
عطر حسن تو صحرا پیچیده
وضع تن تورو بابات دیده
پاره های تنت رو بوسیده
امون از این دل
مرکبا پیکرت رو کوبیدند
تنت رو زنده زنده پاشیدند
******
چقد لگد خورده تنت قاسم
امون ز قد کشیدنت قاسم
دیدم خودم پر زدنت قاسم
ای داد و بیداد
تمام صحرا شده پر از خون
باقلب زار و با دل محزون
جسمتو ازخاک می کشم بیرون
ای داد و بیداد
الهی که ای لاله ی پرپر
سرت نشه بازیچه ی لشکر
******
شائق

  • چهارشنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 21:34
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب

حضرت قاسم -(با تیغ و نیزه کشتند داماد کربلا را ) * عبدالحسین میرزایی

1726
1

حضرت قاسم -(با تیغ و نیزه کشتند   داماد کربلا را ) با تیغ و نیزه کشتند داماد کربلا را
در خاک و خون کشیدند یتیم مجتبی را
اجر حسن ادا شد عموجان عموجان
دامادیم عزا شد عموجان عموجان
جانم عمو عموجان عموجان عموجان۲
جز فاطمه نداند احوال من چه شخت است
با سنیه شکسته نفس زدن چه سخت است
شکسته استخوانم عموجان عموجان
برلب رسیده جانم عموجان عموجان
جانم عمو عموجان عموجان عموجان۲
مادر در انتظار و اما خبر ندارد
این جسم پاره پاره بردن دگر ندارد
من میزنم صدایت عموجان عموجان
آخر شدم فدایت عموجان عموجان
جانم عمو عموجان عموجان عموجان۲
روزی مدینه تیر از جسم حسن کشیدی
امروز نیزه را از پهلوی من کشیدی
دیگر نفس بریدم عموجان عموجان
ببین چه قد کشیدم عموجان عموجان
جانم عمو

  • یکشنبه
  • 18
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 11:49
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

دوبیتی شهادت حضرت قاسم بن الحسن(ع) -(تو رفتي عمر من را کم نمودي) * حسن ثابت جو

1074

دوبیتی شهادت حضرت قاسم بن الحسن(ع) -(تو رفتي عمر من را کم نمودي) تو رفتي عمر من را کم نمودي
نصیبم غصه و ماتم نمودی
همه اینها به یک سو باشد امّا
تو قد عمه ات را خم نمودي

  • شنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 01:01
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

دوبیتی شهادت حضرت قاسم بن الحسن(ع) -(من دل آشوبم به حال من نظر کن قاسمم) * حسن ثابت جو

805

دوبیتی شهادت حضرت قاسم بن الحسن(ع) -(من دل آشوبم به حال من نظر کن قاسمم) من دل آشوبم به حال من نظر کن قاسمم
ای برادر زاده، شامم را سحر کن قاسمم
مي رسد بر گوشِ من آواي سمّ اسب ها
جان من برگرد از رفتن حذر كن قاسمم

  • شنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 01:04
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

دوبیتی شهادت حضرت قاسم بن الحسن(ع) * حسن ثابت جو

4427
4

دوبیتی شهادت حضرت قاسم بن الحسن(ع) جمیع اهل حرم خسته حال و دلگیرند
در این وداع شما عاشقانه مي ميرند
چگونه من بدهم اذن رفتن میدان
گلم گلاب تو را سمّ اسب ها گيرند

  • شنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 01:11
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

دوبیتی شهادت حضرت قاسم بن الحسن(ع) -(مرغ باغِ حسنم تشنه ي چشمانِ حسين) * حسن ثابت جو

923

دوبیتی شهادت حضرت قاسم بن الحسن(ع) -(مرغ باغِ حسنم تشنه ي چشمانِ حسين) مرغ باغِ حسنم تشنه ي چشمانِ حسين
خون من ريخته از گوشه ي مژگان حسين
با دو چشمان ترش كرده وصيت پدرم
سرِ خود وا ننهم از سرِ پيمان حسين

  • شنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 01:12
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

مثنوی شهادت حضرت قاسم بن الحسن(ع) -(در ميان عاشقان مهدِ عشق) * حسن ثابت جو

1194

مثنوی شهادت حضرت قاسم بن الحسن(ع) -(در ميان عاشقان مهدِ عشق) در ميان عاشقان مهدِ عشق
بين جمع تشنگان شهدِ عشق
نوجواني بود گرم شور و شین
حضرت قاسم و محبوب حسین
بود زيبا همچو شمسي پر ز نور
ديدنش مي كرد دل را پر ز شور
خالِ مشكينِ رخِ او دلرباست
ميوه ي عمر امام مجتباست

آمدش آرام بهرِ گفتگو
تا نشيند لحظه اي پيش عمو
گفت اي هستی و جان من سلام
با تو دارم ای عمویم يك كلام
اي عمو نوري به چشمانم بده
دیگر ای جان اذن ميدانم بده

گفت يك جمله حسين خونجگر
اذن ميدانت نباشد اي پسر
خم شد از غم، قامت ابروي عشق
اشک شد جاری به صحنِ روی عشق
گريه ها دارند چون ابر بهار
كرده دل را بر عمويش بي قرار

عاقبت ديدش عمو دلگير شد
اذن قاسم بر دلش چون تير شد
نيمي از دستار خود را چاك زد
چو

  • شنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 01:18
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 محسن حنیفی

حضرت قاسم بن حسن(ع) -(شد مقدر که شود جام ؛حسن باده حسین ) * محسن حنیفی

1936
1

حضرت قاسم بن حسن(ع) -(شد مقدر که شود جام ؛حسن باده حسین  ) شد مقدر که شود جام ؛حسن باده حسین
بنویسید حسن خوانده شود ساده حسین
قاسم ای پنجره ی باز شده رو به بقیع
مجتبای حرمی و به تو دل داده حسین
داغ سرخ تو مبادا جگرش را بدرد
آه ای اکبر و ای اصغر و سجاد حسین
نیزه ها هلهله کردند به روی بدنت
تا به بالا نرود ناله و فریاد حسین
نعلها روی تنت نقش ضریحی زده اند
تا شود سینه ی تو پنجره ی فولاد حسین
دست و پا می زنی افتاده عمو یاد حسین
زخم پهلوی تو آورد که را یاد حسین
مجمع کوچه و گودال شده روضه ی تو
هم حسن پیش تو جان داده هم افتاده حسین

  • شنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 09:33
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

حضرت قاسم بن حسن(ع) -(نصر من‌ الله از حرم تکبیر پا شد ) * سید پوریا هاشمی

1148

حضرت قاسم بن حسن(ع) -(نصر من‌ الله از حرم تکبیر پا شد ) نصر من‌ الله از حرم تکبیر پا شد
هنگام پیکار برادر زاده ها شد
ابن الحسن ابن الحسین کربلا شد
یا حضرت زهرا! حسن حاجت روا شد
تحت الهنک را گرچه بررویش کشیده
برق نگاهش بر زمین آتش کشیده
او قاسم است ابن الکریم است و کریم است
مثل علی بر نار و بر جنت قسیم است
تیغ کجش روح صراط المستقیم است
شمشیر گردانیش طوفان عظیم است
از راست از چپ میزند سرها میوفتد
نام حسن برروی پیکرها میوفتد
ازرق ببین این نوجوان صف شکن را
ان‌تنکرونی خواندن ابن الحسن را
عباس یادش داده از هرسو زدن‌ را
پایان بده این‌ جنگهای تن به تن را
هرچه پسر داری بیاور مشکلی نیست
بهر پسرهایت همین یک ضربه کافیست
دور و برش هرقدر طبل جنگ‌ میخورد
این صورت

  • شنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 10:15
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

شیرین تر ازعسل -(شیرین تر از عسل را نوشیده جان فدا کرد) * اسماعیل تقوایی

1145
1

شیرین تر ازعسل -(شیرین تر از عسل را نوشیده جان فدا کرد) قاسم بن الحسن

شیرین تر از عسل را نوشیده جان فداکرد

آماده خود برای دیدار مصطفی کرد

این نوجوان فراتر بود از تمام مردان

اندر مصاف دشمن شوری دگر بپا کرد

قاسم که بچه شیر،شیر جمل حسن بود

گردان خصم شامی با مرگ آشنا کرد

بر تن زره نبودش جنگید بی محابا

حتی قلوب دشمن بر خویش مبتلا کرد

آه از دمی که از زین روی زمین بیفتاد

از زیر سم اسبان نالان عمو صدا کرد

وقتی عمو بیامد قاسم بدون جان بود

جسم لهیده اش را با اشک جا بجا کرد

با ناله اش کنار قاسم حسین مظلوم

سرتاسر حرم را غرق غم وعزا کرد

زینب دوباره آمد بر یاری برادر

مانند داغ اکبر او ختم ماجرا کرد

شعر:اسماعیل تقوایی

  • شنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 10:35
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 حسن کردی

حضرت قاسم(ع) -(تو که نزدیک تر از من به منی ) * حسن کردی

761

حضرت قاسم(ع) -(تو که نزدیک تر از من به منی ) تو که نزدیک تر از من به منی
لاله ی چاک شده پیرهنی
ای گل اندام عمو غرق به خون
مانده ام این که تویی یا حسنی
فرش خون پهن شده بر بدنت
غارت نیزه شده پیرهنت
پاره پاره پیکری مانده ز تو
دانه دانه شده تسبیح تنت
بدنت نیزه بی جا خورده
قامت کوچک تو تا خورده
اسب ها رو به تنت اوردند
چقدر صورت تو پا خورده
دور تو بزم به پا گردیده
تنت اماج جفا گردیده
بس که با سنگ جوابت دادند
بدنت سنگ نما گردیده

  • شنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 10:52
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسن کردی

حضرت قاسم بن حسن(ع) -(تو که نزدیک تر از من به منی) * حسن کردی

835

حضرت قاسم بن حسن(ع) -(تو که نزدیک تر از من به منی) تو که نزدیک تر از من به منی
لاله ی چاک شده پیرهنی
ای گل اندام عمو غرق به خون
مانده ام این که تویی یا حسنی
فرش خون پهن شده بر بدنت
غارت نیزه شده پیرهنت
پاره پاره پیکری مانده ز تو
دانه دانه شده تسبیح تنت
بدنت نیزه بی جا خورده
قامت کوچک تو تا خورده
اسب ها رو به تنت اوردند
چقدر صورت تو پا خورده
دور تو بزم به پا گردیده
تنت اماج جفا گردیده
بس که با سنگ جوابت دادند
بدنت سنگ نما گردیده

  • شنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 13:07
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

سیزده ساله‌ی کربلا -(حضرت قاسم ع) * مرتضی محمودپور

1082
1

سیزده ساله‌ی کربلا -(حضرت قاسم ع) ◾شب ششم محرم

◾توسل به قاسم کربلا

◾بند اول

باتوسل به باورش امشب

بنشینید بر درش امشب

حکم داماد کربلا دارد

گل بریزید بر سرش امشب

جام احلی من‌العسل دارد

مست یک جرعه کوثرش امشب

قسّمش میدهم به جان حسن

قسمِ جان مادرش امشب

مادرم شد کنیز مادر او

میشوم من نوکرش امشب

با تمام وجود بنده شدم

گیرم از عشق در برش امشب

بانگ احلی من‌العسل برپاست

قاسم کربلا و عاشوراست

◾بنددوم

دست پا میزد و به خون غلطید

بین این دست پا و زدن خندید

خنده بر مرگ با تن خونین

اینکه روی خدا تواند دید

زیر لب ذکر یا حسین سر داد

عسل از جام هل‌اتی نوشید

سینه‌اش پایمال سم ستور

عاشقی را به خاک و خون پیچید

پسر سفره دار

  • شنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 14:22
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه و شور سینه زنی حضرت‌قاسم -(شب ششم محرم) * مرتضی محمودپور

2107
2

نوحه و شور سینه زنی حضرت‌قاسم -(شب ششم محرم) ◾نوحه و شور سینه‌زنی
◾حضرت قاسم(ع)
◾بنداول

مرغ قدسی چمن

چون عقیق یمن

گفته در کربلا

فانا بن الحسن

سینه‌ام شکسته شد

راه نفس بسته شد

عمو برس به داد من

پیکر من خسته شد

عمو حسین عموحسین(۲)
◾بنددوم

من یتیم حسنم

وارث بیت‌الحزنم

عشق من حسین و من

چون عقیق یمنم

غلام شاه عالمین

فدایی راه حسین

قاسم کربلا شدم

سینه زنان به شور و شین

عمو حسین عمو حسین(۲)

  • شنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 20:39
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد