قاسم بن حسن (ع)

مرتب سازی براساس
 محمدرضا سروری

دو امانت حسن -(دو امانت حسن در لشکر حسین می جنگند مثال مرتضا) * محمدرضا سروری

1454
1

دو امانت حسن -(دو امانت حسن   در لشکر حسین   می جنگند مثال مرتضا) دو امانت حسن

دو امانت حسن در لشکر حسین می جنگند مثال مرتضا
دو دلیر نوجوان به میان عاشقان می تازند به خاک نینوا
دو گل نورسته به حسین دلبسته می رزمند به شوق کبریا
دو جوانمرد دلیر از یلستان غدیر می کارند به بزم دل لوا
******
دو دلاور زاده دو یل آزاده
دو گل مه سیما دو مه شهزاده
یاحسین در سپهت شیر دلاور داری
دو گل سرسبد از باغ برادر داری
چه مبارز طلبند قاسم و عبداللهش
دو یل صف شکن از ساقی کوثر داری

سیزده ساله جوانیست که جان می بازد
یک تنه سوی سپاهی به فرس می تازد
این دلیری و رشادت ز علی برده به ارث
ضرب شمشیرش عجب کار دوصد می سازد

دو امانت حسن در لشکر حسین می جنگند مثال مرتضا
******
دو دلاور زاده

  • یکشنبه
  • 18
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 12:39
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

قاسم ابن الحسن ع -(نورِ دل برادرم پهلوُن و دلاورم!) * هستی محرابی

1230

قاسم ابن الحسن ع -(نورِ دل برادرم پهلوُن و دلاورم!) ‍ ‍
#شهادت_حضرت_قاسم_ابن_الحسن_ع #توسل_به_حضرت_قاسم_ع
#محرم_96

نورِ دلِ برادرم
پهلوُن و دلاورم
اومده در کرببلا
زانو زده برابرم

میگه امیر وسرورم
تو رو به جونِ پدرم
مگه من از کی کمترم
اذن بده منم برم

تو رو جونِ بابام عمو
به من جوابِ نه نگو
باید برم جنگِ عدو
سازم ز خون خود وضو

ای یادگارِ حسنم
بلبلِ شیرین سخنم
لاله ی باغ و چمنم
گوش بده بر سخنم

تو یادگارِ حسنی
امانتِ دستِ منی
داری با این حرفای خود
آتیش به قلبم میزنی

حالا که تو مُصممی
برو خدا پشت و پنات
برو جلو درِ بهشت
منتظره بابا برات

میخواد لبونِ تشنه تو
به جایِ دجله و فرات
با دستای کوثرِ خود
بنوشونه آبِ حیات!

#هستی_محرابی

  • شنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 12:24
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

مقتل قاسم بن الحسن علیه السلام -(اِذ خَرَجَ عَلَینَا القَاسِمُ ) *

2151
3

مقتل قاسم بن الحسن علیه السلام -(اِذ خَرَجَ عَلَینَا القَاسِمُ ) ?قالَ حُمَیدُ بنُ مُسلِمٍ:
اِذ خَرَجَ عَلَینَا القَاسِمُ بنُ الحَسَنِ بنِ عَلِیِ بنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام وَ هُوَ غُلَامٌ صَغِیرٌ لَم یَبلُغِ الحُلُمِ، کَأَنَّ وَجهَهُ شِقَّهُ قَمَرٍ، فَلَمَّا نَظَرَ الحُسَینُ علیه السلام اِلیَهِ قَد بَرَزَ، اِعتَنَقَهُ وَ جَعَلاَ یَبکِیَانِ حَتیَّ غُشِیَ عَلَیهِمَا.
یکی از افراد دشمن به نام حُمَید بن مسلم‌ می گوید:
یاد دارم زمانی را که قاسم بن حسن علیه السلام برای مبارزه به سوی ما آمد او نوجوانی کوچک بود که هنوز به سن بلوغ نرسیده بود صورتش مثل قرص ماه می درخشید. وقتی نگاه امام حسین علیه السلام به ایشان افتاد که عزم میدان کرده بود او را در آغوش کشید و هر

  • یکشنبه
  • 1
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 10:10
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

تازه داماد -(تازه داماد عسل از سخنت مي ريزد) * محسن صرامی

843
2

تازه داماد  -(تازه داماد عسل از سخنت مي ريزد) تازه داماد عسل از سخنت مي ريزد
هيبت از نحوه ي اين پا شدنت مي ريزد

رجز حيدري ات لرزه به لشگر انداخت
دل از اين شيوه ي نعره زدنت مي ريزد

بارش سنگ به سوي تن تو شد آغاز
سنگ پشت سر هم بر بدنت مي ريزد

نيزه اي آمد و پهلوي تو يازهرا گفت
خون زهراست که از پيرهنت مي ريزد

از روي اسب شده نقش زمين پيکر تو
دارد انگار که خون از دهنت مي ريزد

پايمال سم مرکب شدنت کشت مرا
اشک بر حال تو دارد کفنت مي ريزد

خواستم پيکرت از روي زمين بردارم
ديدم اي واي محال است تنت مي ريزد

ششم ماه محرم عوض نقل و نبات
خاک غم بر سر خود سينه زنت مي ريزد

  • شنبه
  • 6
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 11:20
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

یا حضرت قاسم_علی السلام -(تو شدي محو من و آنچه خودت ميداني) * محسن صرامی

1257
1

یا حضرت قاسم_علی  السلام  -(تو شدي محو من و آنچه خودت ميداني) تو شدي محو من و آنچه خودت ميداني
من شدم عاشق اين حال تو در مهماني

اشتياق تو به رفتن همه را حيران كرد
همه گريان و تو برعكس همه خنداني

سنگ ها نقل عروسي تو شد در ميدان
باز شمشير در اين معركه مي چرخاني

آه از اين غم كه عروسي به عزا شد تبديل
ديده ها هست دم خيمه همه باراني

تازه داماد چرا زلف تو پر خون شده است
چه عروسي عجيبي چه حنا بنداني

ماه من ماه عسل رفتن تو كشت مرا
من فقط مانده ام و اين تن و سرگردان

پاشو قاسم كه عروس ات به اسارت نرود
پاشو قاسم كه هوا بي تو شود طوفاني

بايد از سينه بلندت كنم از روي زمين
گفته بودي همه جا در بغلم مي ماني

  • چهارشنبه
  • 15
  • اسفند
  • 1397
  • ساعت
  • 18:31
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

السلام علیک یا قاسم ابن الحسن -(در قلبِ خطر،چون پدرش شیری بود) * منصوره محمدی مزینان

2737
3

السلام علیک یا قاسم ابن الحسن -(در قلبِ خطر،چون پدرش شیری بود) در قلبِ خطر،چون پدرش شیری بود
دارایِ شکوه و حُسنِ تاثیری بود
فرزند حسن، به کربلا مثلِ پدر
بانگِ رجزش، شبیه شمشیری بود

  • چهارشنبه
  • 12
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 15:27
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیر عباسی

حضرت قاسم بن الحسن(ع) -(قاسم بن الحسن عزیز مجتبی) * امیر عباسی

835

حضرت قاسم بن الحسن(ع) -(قاسم بن الحسن عزیز مجتبی) قاسم بن الحسن عزیز مجتبی
ای بسیجی نوجوانِ کرببلا
مولا زاده
ای لاله پرپر،آیینه ی حیدر،فداییِ رهبر
یابن الحسن
یا حضرتِ قاسم...

رشادت های تو گشته ضربُ المَثل
عشق تو بر عمو اَحلا مِنَ الْعَسَل
گریه کنم
بر آن دل خسته،چشمِ ز خون بسته،سینهٔ شکسته
یابن الحسن
یا حضرتِ قاسم...

  • پنج شنبه
  • 3
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 13:31
  • نوشته شده توسط
  • TzwSVsOw
ادامه مطلب
 امیر حسین الفت

متن شعر شب ششم محرم -(عطر تو _ پر شده ای یاس من) * امیر حسین الفت

838

متن شعر شب ششم محرم -(عطر تو _ پر شده ای یاس من) عطر تو _ پر شده ای یاس من
چه سخته _ دوری تو واسه من
چی اومد _ به سر تو تو میدون
قدت شد _ هم قد عباس من

عمو بشه فدای اشکات
عمو بشه فدای زخمات
روی تن تو جای سم و
احلی من العسل رو لبهات

عمو عمو حسین ای جانم
__________________________________

دست و پا _ میزنی پیش چشمام
میریزه _ روی زخم تو اشکام
واویلا _ داغ این تازه داماد
دردی شد _ باز دوباره رو دردام

نبرد تو شدش اوازه
داغ دل عمو شد تازه
بلند شو پسرم میدونم
زره به تو شده اندازه

عمو عمو حسین ای جانم
__________________________________
@amirhoseinolfat
1398/5/16

  • یکشنبه
  • 20
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 15:19
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 علیرضا خاکساری

شب ششم محرم 98 قاسم‌ ابن‌ الحسن(ع) -(دیدنی میشد اگر یار می آمد امروز ) * علیرضا خاکساری

886
1

شب ششم محرم 98 قاسم‌ ابن‌ الحسن(ع) -(دیدنی میشد اگر یار می آمد امروز ) دیدنی میشد اگر یار می آمد امروز
روشنی بخش شب تار می آمد امروز
خبر از یوسف گمگشته ی این شهر نداشت
هرکسی بر سر بازار می آمد امروز
چشم بر راهم و عمرم به سر آمد ، ای کاش
خبر از موعد دیدار می آمد امروز
یار من آنقدر اقاست اگر می آمد
دیدن عبد گرفتار می آمد امروز
من اگر میثم تمار رکابش بودم
پسر حیدر کرار می آمد امروز

من که شرمنده ام از محضرش آدم نشدم
مسلم و حر نشدم عابس و اسلم نشدم

سعی دارم پس از این طالب عرفان باشم
خالی از کبر و ریا مملو از ایمان باشم
جای حرف و سخن خویش عمل عرضه کنم
با کفن هم که شده عازم میدان باشم
روزبه هستم و از "من" به ستوه آمده ام
تا که "منا"شده و حضرت سلمان باشم
امر کردند "اطی

  • شنبه
  • 26
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 11:10
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(غزل)داماد کربلا/تازه داماد،من از غربت تو با خبرم * محمود اسدی

1649
1

(غزل)داماد کربلا/تازه داماد،من از غربت تو با خبرم تازه داماد،من از غربت تو با خبرم
از زمین خوردن تو سوخت تمام جگرم

روز من شب شد از این طرز امانت داری
کس نداند که در این دشت چه آمد به سرم

قاسمم نیزه به اعضای تنت خورده گره
چشم خود باز نما و بنگر چشم ترم

گله از من نکنی گر به زمین مانده تنت
یک عبا داشتم و پر شده از آن پسرم

به روی خاک،تنت مثل عسل چسبیده
به چه شکلی بدنت را سوی خیمه ببرم

زیر مرکب همه اعضای تو از هم وا شد
از تماشای تنت خم شده آخر کمرم

قد کشیدی تو،ولی قامت من تا شده است
می برم سینه به سینه بدنت را به حرم

تیرها بر بدنت خورد و دلم تیر کشید
تیرباران حسن گشته عیان در نظرم

زنده بودی و به تو از همه سو تیر زدند
چه بلایی به سرت آمده،ا

  • جمعه
  • 1
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 20:40
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(زمزمه)ای عمو از نوا افتاده ام * محمود اسدی

972
1

(زمزمه)ای عمو از نوا افتاده ام ای عمو از نوا افتاده ام
در زیر دست و پا افتاده ام
مثل بابا ای عموجان
پیکرم شد تیروباران
آن قدر گویم که جسمم
شد چو گیسویم پریشان
ای عمو جان ای عمو جان

ای عمو گر چه تازه دامادم
ولی از سنگ جفا جان دادم
مانده ام تنهای تنها
حجله ام دارد تماشا
پیکرم چسبیده بر خاک
خود جدا کن پیکرم را
ای عمو جان ای عمو جان

تا زمین افتادنم را دیدند
زیر مرکب هر سویم کشیدند
بس که بر جسم لطیفم
مرکب دشمن دویده
می رسد پایم به مرکب
چون که قاسم قد کشیده
ای عمو جان ای عمو جان
*******
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج

  • پنج شنبه
  • 7
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 23:47
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شهادت حضرت قاسم (ع) -(شبی ای کربلایی پیشِ ما باش ) * حسن لطفی

1411
1

شهادت حضرت قاسم (ع) -(شبی ای کربلایی پیشِ ما باش ) شبی ای کربلایی پیشِ ما باش

میونِ گریه‌ها و روضه‌ها باش

شبی شالی بکش روی چشمامون

شبی هم جایِ ما کرببلا باش

تو این شبها ببین داغونم ای داد

میونِ روضه سرگردونم ای داد

می‌دونم این روزا لب تشنه هستی

به یادت از عطش می‌خونم ای داد

برای گریه هاتون گریه کردیم

برا اشکِ چشاتون گریه کردیم

دو شب صاحب عزامون یه غریبه

برا دردش براتون گریه کردیم

رفیقم هم رفیقای قدیمی

رفاقت خوبه اما با کریمی

بیا امشب غریبونه بخونیم

یتیمی آی یتیمی آی یتیمی

خدا میدونه بی تو ما یتیمیم

اگه بابا داریم اما یتیمیم

بزار امشب یتیمونه بخونم

بیا آقا بیا آقا یتیمیم

مزاری محترم می‌سازیم آقا

برا صاحب کرم می‌سازیم اقا

ب

  • شنبه
  • 9
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 12:03
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

شهادت حضرت قاسم (ع) -(هست قالو به لبش گر که بلامی آید ) * حامد آقایی

897
1

شهادت حضرت قاسم (ع) -(هست قالو به لبش گر که بلامی آید ) هست قالو به لبش گر که بلامی آید

از سما نعره لا حول و لا.. می آید

از حرم آمده و قبله نما می آید

بر دل کفر ببین شیر خدا می آید

داده با هُرم عطش خنجر خود را صیقل

هر کجا حمله برَد رفته به آن سمت اجل

رجز اوست نهفته به کفِ شمشیرش

اَلفرار است فقط هر طرف شمشیرش

وای بر آنکه شود او هدف شمشیرش

زنده و مرده نشسته به صف شمشیرش

ذوالفقارست بحق ، لایقِ این شه زاده

شده در رزم عمو ، عاشقِ این شه زاده

رفت میدان که دگر ، جان عمو حفظ شود

این شده حرف پدر ،‌ جان عمو حفظ شود

ضربه گر خورد به سر، جان عمو حفظ شود

سینه شد خورد اگر ، جان عمو حفظ شود

باز یک نقطه پر از نیزه و خنجر شده است

باز دور بدنی غارت پ

  • شنبه
  • 9
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 12:06
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(نوحه)ای عمو جان بیا که در تلاطم شدم * محمود اسدی

1378
3

(نوحه)ای عمو جان بیا که در تلاطم شدم ای عمو جان بیا که در تلاطم شدم
زیر و شمشیر و سنگ و نیزه ها گم شدم
دشمنان صف زدند دور من کف زدند
بیا عمو جانم بیا عمو جانم

ای عمو گر نگه به جسم من می کنی
با تماشای من یاد حسن می کنی
شده همچون حسن تیروباران بدن
بیا عمو جانم بیا عمو جانم

بس که مرکب به روی پیکر من دوید
ای عمو جان ببین که قاسمت قد کشید
جابجا شد تنم نخ نما شد تنم
بیا عمو جانم بیا عمو جانم
*******
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج

  • یکشنبه
  • 10
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 16:48
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 حمزه محمودی

نوحه منم قاسم بن الحسن بین میدان-حمزه محمودی * حمزه محمودی

2410
4

نوحه منم قاسم بن الحسن بین میدان-حمزه محمودی شاعر: حمزه محمودی
گوشواره‌ی نوحه: « منم قاسم ابن الحسن بین میدان»
**********
اگر کودکم وارث خون شیرم
سر دشمنان را نشانی بگیرم

به کامم چه شیرین‌تر است از عسل‌ها
شهادت کنار قدمگاه یل‌ها

امیری حسینٌ بخوانم به میدان
و نعم الامیری بگویم چو یاران

مرا تیر باران کنید ای‌جماعت
نفس می‌کشم در هوای شهادت

جگر گوشه‌ی دومین نور هستی
منم قاسم بن الحسن غرق مستی

  • پنج شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 02:29
  • نوشته شده توسط
  • انجمن هنر و ادبیات آیینی افغانستان
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

نوحه های دهه ی اول محرم98 (حضرت قاسم ابن الحسن ع) -(قاسم عزیز مجتبایم) * رضا یعقوبیان

1050

نوحه های دهه ی اول محرم98 (حضرت قاسم ابن الحسن ع) -(قاسم عزیز مجتبایم) قاسم عزیز مجتبایم
تنها یتیم کربلایم
از غربت تو،از پا فتادم
عمو کن امضا،حکم جهادم
عمو عموجان۲

مرگ از برای من عموجان
همچون عسل شیرین به دوران
ای همه عزت،دریای رحمت
کن قاسمت را،غرق محبت
عمو عموجان۲

از درد و غم بنما رهایم
بهرت عمو من جانفدایم
سوزم برای،لب های عطشان
مظلومه عمه،طفلان گریان
عمو عموجان۲

جان در رهت عمو نهادم
زیر سم اسبان فتادم
جز تو عموجان،کسی ندارم
من در ره تو،جان می سپارم
عمو عموجان۲

  • پنج شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 10:11
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

نوحه های دهه ی اول محرم98(حضرت قاسم ابن الحسن ع) -(تو هدیه از سوی خدایی) * رضا یعقوبیان

1011

نوحه های دهه ی اول محرم98(حضرت قاسم ابن الحسن ع) -(تو هدیه از سوی خدایی) تو هدیه از سوی خدایی
قاسم یتیم مجتبایی
ای گلبن باغ ولایت
داری تو لطف بی نهایت
آقا تو بر خیل گدایت
مولی حسین آجرک الله۳

بر مجتبی نور دو عینی
پرورده ی دست حسینی
خوی و خصال تو حسینی
ماه جمال تو حسینی
جاه و جلال تو حسینی
مولی حسین آجرک الله۳

آقا منم مهمانت امشب
شرمنده ی احسانت امشب
من از محبان تو هستم
در محفلت مولی نشستم
از مرحمت بگیر تو دستم
مولی حسین آجرک الله۳

همسنگر خون خدایی
کردی تو جانت را فدایی
چون علی اکبر عز و جاهت
بر درگه خالق نگاهت
کرب و بلا شد قتلگاهت
مولی حسین آجرک الله۳

با تیغ بشکسته سرت شد
در خون شناور پیکرت شد
از کینه ها و ظلم عدوان
شد جسم تو پامال اسبان
رفتی تو قاسم سوی جانان

  • پنج شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 10:13
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

نوحه های دهه ی اول محرم98 (حضرت قاسم ابن الحسن ع) -(منم قاسم یتیم مجتبایم) * رضا یعقوبیان

3092
11

نوحه های دهه ی اول محرم98 (حضرت قاسم ابن الحسن ع) -(منم قاسم یتیم مجتبایم) منم قاسم یتیم مجتبایم
فدایی شه کرب و بلایم
عموی مهربانم
تویی آرام جانم
عموجانم عموجان۲

عموجان مشکلم این گونه حل شد
برایم مرگ احلی من عسل شد
خدا داده نویدم
به راه دین شهیدم
عموجانم عموجان۲

ز سوز تشنگی جان بر لبم من
ولی حیران عمه زینبم من
حسن را نور عینم
فدایی حسینم
عموجانم عموجان۲

اگر چه در ره قرآن شهیدم
ولیکن نزد بابا روسپیدم
گل باغ ولایم
به راه دین فدایم
عموجانم عموجان۲

بود میدان جنگ میدان عشقم
بود در این مکان جولان عشقم
انا ابن مجتبایم
گل شیر خدایم
عموجانم عموجان۲

مگر از اکبرت بالاترم من
فدایی علی اصغرم من
بمیرم از برایت
کنم جانم فدایت
عموجانم عموجان۲

شدی قاسم تو پامال ستوران
فدا گشتی

  • پنج شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 10:14
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 مجتبی صمدی شهاب

غزل شب ششم محرم -(ای ماه خون گرفته عمو مضطرت شده) * مجتبی صمدی شهاب

1050
1

غزل شب ششم محرم -(ای ماه خون گرفته عمو مضطرت شده) ای ماه خون گرفته عمو مضطرت شده
مثل تن علی دل من پرپرت شده

تا گرد و خاک بر سر جسمت بلند شد
گفتم خدا به خیر کند محشرت شده

رفته فرو تنت به دل خاک ها چرا
پا خورده ای مگر که زمین بسترت شده

چشمت زدند چشم پلیدان این سپاه
که لخته خون عذار رُخ انورت شده

داماد سنگ خوردهء من سر بلند کن
که نو عروس تو نگران خاطرت شده

پا بر زمین مکش که مرا میزنی زمین
بنگر مُقلّدم که چه با رهبرت شده

خوردی عسل ولی ز لبت چکّه میکند
از بسکه پُر ترک لب تو، ساغرت شده

ایکاش با زِره تو به میدان می آمدی
تا لِه نمیشدی چه به این پیکرت شده

چشمت به لب رسیده چه خاکی به سر کنم
چه دلخراش چهرهء خوش منظرت شده

گیسوی تو کنار تنت ریخته

  • پنج شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 12:39
  • نوشته شده توسط
  • alatashekoodakan
ادامه مطلب
 رضا رسول زاده

متن شعر غزل حضرت قاسم علیه السلام -(ظُلمِ سِپاهِ زَخم گُذاران شروع شد) * رضا رسول زاده

1527

متن شعر غزل حضرت قاسم علیه السلام  -(ظُلمِ سِپاهِ زَخم گُذاران شروع شد) ظُلمِ سِپاهِ زَخم گُذاران شروع شد
طَرزِ جَدیدِ کُشتنِ یاران شروع شد
.
تا حال اگر که نیزه و شمشیر می زدند
اکنون هُجومِ سنگ بیاران شروع شد
.
می ریختند روی سَرَش، سَنگ جای نُقل
دَر خیمه اَشکِ آیِنه داران شروع شد
.
تا زیر سنگها نَفَسِ او تَمام شد
اُفتاد و... جَذر و مَدِّ سَواران شروع شد
.
وزنِ سَوار و اَسب که اُفتاد روی گُل
فَصلِ گُلابگیرِ بَهاران شروع شد
.
دَنده شکسته است، که زَهرا رسیده است؟!
تَجدیدِ خاطراتِ نِگاران شروع شد
.
اُفتاد اَبرِ رَحمتِ حَق روی پِیکرَش
یعنی عَمو رِسیده و باران شروع شد
.

  • جمعه
  • 15
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 16:38
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

متن شعر حضرت قاسم بن حسن(ع) -(ای گُل یاس حسن، قاسم خونین بدنم) *استاد سید هاشم وفایی

1149
1

متن شعر حضرت قاسم بن حسن(ع) -(ای گُل یاس حسن، قاسم خونین بدنم) ای گُل یاس حسن، قاسم خونین بدنم
سوخت ازهُرم صدای توتمامی تنم

ازصدای نفست ،بوی غم آیدبه مشام
ازشمیم محنت درغم ورنج ومحنم

همچویعقوب ،زداغ توزنم ناله زجان
درکناربدنت یوسف گُل پیرهنم

بس که نیزه به تنت خورده ، تنت صدچاک است
قتلگاه بدن توشده بیت الحزنم

استخوان های تنت ،زیرسُم اسب شکست
دیدم این جا،که چسان می شودآخربدنم

سوختم تاکه توراسوی حرم آوردم
خنـده زد دشمن ظالم به من وسوختنم

این شهادت به توتبریک و،خدامی داند
مانده شیرینی ناب عسلت دردهنم

می شودباغ گلُم گرچه«وفایی»پرپر
صبرخواهم زخدا تادم پرپرشدنم

  • جمعه
  • 22
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 18:59
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیر روشن ضمیر

زمینه شب ششم محرم -(دنیا بی تو عمو جونم شبیه یک زندون برام) * امیر روشن ضمیر

757

زمینه شب ششم محرم -(دنیا بی تو عمو جونم شبیه یک زندون برام) دنیا بی تو عمو جونم شبیه یک زندون برام
تو آغوشت باچشم خیس از تو اذن میدون و میخوام
آرزومه که برات بمیرم
جام عسل از تو من بگیرم
با هر نفسم می لرزه لشگر
من مثل بابام یه دونه شیرم

قاسم میشه آخرش فدات
ای قربون اشک اون چشات

داری میری جون از تنم بیرون میره با رفتن تو
بمیرم که زره نبود تو خیمه ها واسه تن تو
چشمای عمو داره می باره
دور و بر تو گرد و غباره
با گریه میگم نیفتی از اسب
تو خیمه دلم آروم نداره

چی شد قاسم تو سر و صدا
که افتادی زیر دست و پا ....

  • یکشنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 12:02
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

نوحه دهه اول محرم98 شب ششم -(مجتبای عاشورا) * محمد حسین ملکیان

976

نوحه دهه اول محرم98 شب ششم -(مجتبای عاشورا) مجتبای عاشورا
زیر دست و پا مانده
خیره بر تن زخمیش
چشم کربلا مانده

ناله می زند عمو ، برس به فریادم
بین دشمنان غریب ، چو اکبر افتادم

السلام و علی سیدنا المظلوم
.......
آرزوی او مرگ است
مثل مادرش زهرا
زیر نعل مرکب ها
گشته هم قد سقا

شد ز دست روزگار ، چه خون جگر قاسم
در ره عمو گذشت ، ز جان و سر قاسم

السلام و علی سیدنا المظلوم

سبک امیر حسین الفت

  • یکشنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 13:40
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

زمینه شب ششم محرم98 حضرت قاسم بن الحسن(ع) -(باید برم و/ مثل علی اکبر) * صادق اویسی

871

زمینه شب ششم محرم98 حضرت قاسم بن الحسن(ع) -(باید برم و/ مثل علی اکبر) باید برم و/ مثل علی اکبر
غوغا بکنم/ من هم توی لشکر
پروازه عمو/ رویای کبوتر

من میخوام/ که فدای تو شم
یکی از/ سپرای تو شم
سرباز/ خیمه های تو شم
ای جانم/ عموجانم حسین

چی میشه عمو/ اذن از تو بگیرم
بی تو بخدا/ از زندگی سیرم
گفته پدرم/ واسه تو بمیرم

واسه من/ پریشونه حسن
راهیم کن/ تو رو جون حسن
رحمی کن/ به جوون حسن
ای جانم عمو جانم حسن

  • دوشنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 11:34
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

غزال اول شب ششم -(لشکر حسابت کرد چون بی زره راهی شدی حیدر حسابت کرد) * محمدرضا رضایی

757
1

غزال اول شب ششم -(لشکر حسابت کرد چون بی زره راهی شدی حیدر حسابت کرد) لشکر حسابت کرد
چون بی زره راهی شدی حیدر حسابت کرد

قسمت شدی در دشت
گویا که نعلِ اسب صدپیکر حسابت کرد

دشمن به هنگامِ
پهلو شکستن پیش خود مادر حسابت کرد

از بس کشیدی قد
ارباب در برگشت علی اکبر حسابت کرد

نجمه برای تو
میخواند لالایی مگر اصغر حسابت کرد؟

تا خیمه ها برگشت
شد سنگ باران و شبیه مجتبی برگشت

بر کوهی از نی خورد
از جسمش آهنگ شکستن بار ها برگشت

کوتاه قامت رفت
سینه به سینه با حسین آخر چرا برگشت؟

پیوسته برگشت او
اکبر اگر تا خیمه ها ازهم جدا برگشت

یک جای این تن هم
سالم نماند از بس که زیر دست و پا برگشت

از نعل ها پیداست
چند استخوان از پیکر او جا به جا برگشت

  • سه شنبه
  • 26
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 13:19
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 شایان شیرافکن

زمینه حضرت قاسم علیه السلام * شایان شیرافکن

1063
0

زمینه حضرت قاسم علیه السلام بند اول
تو گفتی به من که تشنه ی شهادتی
این عسل شده برای تو چه حاجتی
من نمی تونم نگاه کنم به حسنو
شکسته شده تموم این امانتی
...
ای جوونه رشیدم
ای بهارم شهیدم
چیزی از تو نمونده
لحظه ای که رسیدم
...
روزمو کردی تو سیاه
ای وارث برادرم
آتیش زدی به قلبمو
شدی شبیه مادرم
...
بند دوم
چراغ شبه تاره حرمو خیمه ها
امید دله عمو حسین و مجتبی
شبیه علی اکبرمی ورق ورق
می کشه منو خنده ی این نانجیبا
...
پر شدی از جراحت
روی پهلو رو صورت
عمه زینب می میره
کشتی من رو با نالت
...
نجمه تو رو صدا زدو
تو سینه چاکی پسرم
شهید شدی مدافع ام
تو روی خاکی پسرم
..‌.
بند سوم
پیکرت شده کشیده و لاله ی خون
صدای حسن داره میاد از آسمون
رو پای حسن شهید شدی آخر عمو
پهلوهات شکست شبیه اون قامت کمون
...
رسم دنیا همینه
تو با زخم روسینه
دیدی حالا چی دیدیم
بردی ما رو مدینه
...
شکست بود قلب همه
به زخم ما نمک زدند
یه روز توی اون کوچه ها
مادرمو کتک زدند

  • شنبه
  • 31
  • خرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 04:24
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شهادت حضرت قاسم(ع) -( نوجوانی که دلش مثل پدر دریا بود) * کمیل کاشانی

1177

شهادت حضرت قاسم(ع) -( نوجوانی که دلش مثل پدر دریا بود) نوجوانی که دلش مثل پدر دریا بود
از تبار ادب و غیرت و خوبی ها بود

زلف آشفته ی او غارت دلها می کرد
پای تا سر حسن و حسن ز سر تا پا بود

مرگ در ذائقه اش ناب تر از شهد عسل
بسکه طوفنده و شیدایی و بی پروا بود

سیزده ساله ولی مرد ، که در عرصه ی رزم
هیبت حیدری اش حیرت عاشورا بود

کربلا حجله ی دیدار و اجل شاهد وصل
جشن دامادی قاسم چقدر زیبا بود

جای گل بر سر او ضربه ی شمشیر زدند
بر سر نیزه به پهلوش زدن دعوا بود

عاقبت زیر سم اسب گلابش کردند
دامن دشت پر از عطر گل زهرا بود

این طرف سوخته از رفتن او قلب عمو
آن طرف منتظر آمدنش بابا بود

به روی دست عمو پیکر او شد تشییع
ذکر نوحه به حرم ناله ی واویلا بود

آن که بیش از همه می سوخت در این سوگ بزرگ
مادری بود که با داغ پسر تنها بود

  • سه شنبه
  • 7
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 01:58
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

زمزمه ی محرم -(بهتر از عسل مرگ در رهت) * هستی محرابی

613

زمزمه ی محرم -(بهتر از عسل مرگ در رهت) ‍ ‍ ‍ #شب_ششم_حضرت_قاسم_ع
#زمزمه_محرم

◾بنداول

نجلِ مجتبی زاده ی حسن (ع)
کشته‌ی جفا غرقِ خون بدن
زیرِ آفَتاب جسمِ بی‌ کفن
ای عمو حسین ای عمو حسین (۲)

◾بنددوم

من به خونِ سر میکنم وضو
بر لبم مدام ذکرِ یا عمو
ای عمو برام از پدر بگو
ای عمو حسین ای عمو حسین(۲)

◾بندسوم

بهتر از عسل مرگِ در رهت
من فداییِ روی چون مَهت
عاقبت شوم ذبحِ درگهت
ای عمو حسین ای عمو حسین(۲)

#هستی_محرابی

  • سه شنبه
  • 21
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 23:56
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب
 وحید زحمتکش شهری

زمینه شب ششم ماه محرم -(یه نامه آوردم) * وحید زحمتکش شهری

996
1

زمینه شب ششم ماه محرم -(یه نامه آوردم) #سبک_زمینه_ده_شبی
#مجموعه_اشعار_محرم_الحرام_۱۴۴۱?
#شب_ششم
#اجرانشده

بند اول:

یه نامه آوردم
که میخوام بدم بهت نشون عمو
یه نامه آوردم
توش نوشته که برم میدون عمو
یه نامه آوردم
دستِ خطِ بابامه بخون عمو

نگو محرومم
از جهاد، که عمو، یارِ مظلومم
نگو محرومم
عمریه، که به عشقِ تو محکومم
نگو محرومم
بده رخصت به این حالِ معلومم

عمو، یه نگاهی بکن، ببین بی تابم
عمو، بیا شاهی بکن، ببین بی تابم
عمو، منو راهی بکن، ببین بی تابم

فدای تو هستم ( ای عمو جون ۳ )
به پای تو هستم ( ای عمو جون ۳ )

بند دوم:

بذار برم میدون
بذا رزمم بشه تا عمو مَثَل
بذار برم میدون
چون جهاده توی رات خیر العمل
بذار برم میدون
طعمه مرگِ واسم، احلی مِن عسل

مگه رنگینه
خونِ من، از خونِ، پسرت اکبر؟
بده رخصت تا
قاسمم، بشه مثلِ علی اصغر
تو رو به حیدر
تو رو به، مادرت، غریبِ مادر

عمو، همه ی جونِ من، شده وقفِ تو
عمو، پیرُهَن تا کفن، شده وقفِ تو
عمو، قاسمِ بنِ الْحسن، شده وقفِ تو

فدای تو هستم ( ای عمو جون ۳ )
به پای تو هستم ( ای عمو جون ۳ )

بند سوم:

ببین عمو جونم
که حالا به پا شده چه محشری
ببین عمو جونم
نداره ازرقِ شامی پسری
بیا بگو قاسم
چقَدَر شبیهِ جسمِ اکبری

ای عمو جونم
پاره کرد، سینَمو، نعلای اسبا
ای عمو جونم
میشنوم، ناله ی، مادرم زهرا
میگه با گریه
من بشم، قروبونت، جوونِ رعنا

عمو، قاسمت پیکرش، تماشا داره
عمو، زخمای رو سرش، تماشا داره
عمو، سینه ی پرپرش، تماشا داره

فدای تو هستم ( ای عمو جون ۳ )
به پای تو هستم ( ای عمو جون ۳ )

?: #یاحسین(طاها تحقیقی)
#امیر_حسین_سلطانی
#وحید_زحمت_کش_شهری

  • جمعه
  • 24
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 12:03
  • نوشته شده توسط
  • وحید زحمت کش شهری
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه زمزمه حضرت قاسم(ع)سبک(به سمت گودال از خیمه دویدم من) * مرتضی محمودپور

2056
2

نوحه زمزمه حضرت قاسم(ع)سبک(به سمت گودال از خیمه دویدم من) ◾نوحه‌ی شب حضرت قاسم
◾سبک به سمت گودال از خیمه دویدم من

◾بنداول
با لب تشنه من تا ز فرس فتادم
میان این خاک و خون عمو برس بدادم
به مثل یاس کبود سینه شکسته شدم
سنان زده نیزه‌ام ببین که خسته شدم
ای عموجان ای عموجان
ای‌عموجان ای عموجان(۲)

◾بنددوم
زره به تن نداشتم خرد شده پیکرم
سلام من را رسان عمو تو بر مادرم
با لب تشنه سرم جدا شده از تنم
عمو منم برایت به سینه و سر زنم
ای عموجان ای عموجان
ای عموجان ای عموجان(۲)

  • چهارشنبه
  • 5
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 00:45
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد